تاریخ انتشاردوشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب : ۱۰۰۸
۰
plusresetminus
جهانی‏ شدن و فرهنگ مهدویت از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی
جهانی‏ شدن و فرهنگ مهدویت از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات اسلامی
حسین خنیفر
جواد زروندی
نفیسه زروندی
چکیده
امروزه دنیا شاهد تحولات و دگرگونی‏های گسترده و شگفت‌آوری در عرصه اقتصاد، ارتباطات، فرهنگ، سیاست، معاهدات و امور بین‌الملل در راستای جهانی شدن است. به علت وقوع این تغییرات و تحولات گسترده در جهان و اهمیت موضوع جهانی شدن، نمی‏توان آن را نادیده گرفت و از بحث و گفت‌و‌گو درباره آن چشم پوشید. واقع‌بینی آگاهانه نسبت به ابعاد گوناگون و پیچیده جهانی شدن، شناخت وضع موجود، درك كاستی‏ها و ناكارآمدی‏های آن، به‌كارگيري مواضع سنجیده و برخورد آگاهانه و فعال در برابر آن، نيازمند شناخت عمیق و همه‌سویه آن است.
در جهان معاصر، مدعیان و نظریه‌پردازان جهانی شدن رو به فزونی نهاده‏اند. شیعه نیز با ارائه نظریه «حكومت جهانی حضرت مهدی» در طول قرن‏ها و سال‏های متمادی، داعیه‌دار اصلی جهان‌شمولی در عرصه‏های فرهنگی، سیاسی و... بوده است؛ زیرا در اسلام، به‌ویژه در مكتب تشیع، توجه به آینده و تشكیل حكومت جهانی واحد بر اساس قسط و عدل و تحت رهبری امام معصوم، جایگاهي ويژه دارد. این مسئله در تاریخ اسلام، به نام مهدویت مطرح شده است. این اعتقاد از توانمندترین عوامل رشد و بالندگی جامعه اسلامی است و بقای اسلام و شیعه در گرو این حقیقت بزرگ است.
از اين‌رو در این نوشتار برآنیم از بحث‏های مطرح در زمینه جهانی شدن، ضمن ارائه چشم‌اندازی از آن، پلی برای فهم و درك حكومت جهانی مهدوی بزنیم و بررسی كنيم که جهانی شدن با آن حکومت عدل جهانی حضرت مهدی که در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی بارها و بارها با عناوین مختلف به آن اشاره شده است، چه وجه اشتراک و امتیازاتی دارد.
واژگان کلیدی
مهدویت، جهانی شدن، دهكده جهانی، فرهنگ، انقلاب اطلاعات.
مقدمه
با آغاز هزاره جدید، بشر به سطح كیفی نوینی از امكانات دست می‏یابد كه چهره جهان مدرن و همه پیوند‏ها و ارتباطات بین‌المللی آن را به‌گونة قابل‌ملاحظه‌ای تغییر می‏دهد. این همان چیزی است كه این روزها ورد زبان سیاست‌مداران، اقتصاددانان، فیلسوفان و جامعه‌شناسان با گرایش‏های گوناگون شده است. در این‌كه نوع بشر به سرعت مسیر یكپارچگی را طی می‏كند و رو به اقتصاد، سیاست و فرهنگ جهانی دارد، تردیدی نیست. جهانی شدن به عنوان پدیده‌ای مهم و نوظهور كه دارای ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، همه ساختار‏های فرهنگی و اجتماعی را تحت‌تأثیر و تحول قرار داده و به صورت اجتناب‌ناپذیر، ادیان و فرهنگ‏های همه جوامع را دچار چالش كرده است. تحولات صورت گرفته در ابزار و شیوه‏های ارتباطات و جا‌به‌جایی‏های منابع و مردم، آشكارا می‏توانند بر انهدام حد و مرز‏های اجتماعی تأثیر گذاشته، همبستگی و یكپارچگی بيش‌تری را موجب گردند. (کارگر، 1387: 5)
به قول برخی از متفكران، جهانی شدن گزینه‌اي انتخابی نیست كه شما اراده كنید آن را بپذیرید یا خیر، بلكه كاروانی است كه هم‌زمان، در همه شاهراه‏های دنیا، به سرعت در حال حركت است و كشورها نیز توان متوقف كردن آن را ندارند. پیام بازیگران عرصه جهانی شدن نیز آن است كه نیروهای اقتصادی و دانش فنی، به سمت همگونی و یكدستی در اشكال سیاسی، اقتصادی و رفتار‏های دولتی پیش خواهند رفت. (همو: 6)
جهانی شدن، مبین نوعی جهان‌بینی و ایدئولوژی و اندیشیدن دربارة جهان، به عنوان منظومه‌اي كلان و به‌هم‌پیوسته است. بنابراین، رویارویی معقول با این پدیده جهانی و فراگیر، مستلزم شناخت واقع‌بینانه ماهیت، مبانی و اقتضائات این فرآیند است و با توجه به تأثیر آن بر وضعیت فرهنگ‌ها و ادیان، این مسئله برای جوامع اسلامی نیز به عنوان یكی از مهم‌ترین مسائل دینی، اجتماعی و فرهنگی به شمار می‏آید. از این‌رو بنا به تفسیر و شناختی كه از فرآیند جهانی شدن یا فرآیند‏های جهانی شدن داریم، رویارویی ما متفاوت خواهد بود.
با توجه به وضعیت امروز بشریت و جهان و ناامیدی حاكم بر بيش‌تر انسان‌ها و جهان، نیاز روز‌افزون جوامع به مسائل اخلاقی و اعتقادی، به‌ویژه مباحث مهدویت و ضرورت پژوهش مبتنی بر اصول و قواعد درست در این زمینه آشكارتر شده است. حكومت جهانی حضرت مهدی خط بطلانی بر انواع گوناگون حكومت‌ها، نظریات، برنامه‏ها و طرح‏های ارائه شده در عرصه جهانی است، به‌طوری كه تمامی این نظریات و حكومت‌ها، امتحان خود را پس خواهند داد و مردم به پوچی، ضعف و بطلان آن پی خواهند برد و با آغوش باز و تشنگی بسیار پذیرای دولت مهدوی خواهند بود. چنان‌كه امام صادق فرمود:
امر ظهور واقع نمی‏شود، مگر بعد از آن‌كه هر طبقه‌ای به حكومت برسند و دیگر طبقه‌ای در روی زمین باقی نباشد كه حكومت نكرده باشد تا دیگر كسی نتواند ادعا كند كه اگر زمام امور به دست ما می‏رسید، ما عدالت را پیاده می‏كردیم. آن‌گاه حضرت قائم، قیام كرده، حق و عدالت را پیاده می‏كند. (نعمانی، 1397: 274)
به هر حال جهانی شدن در ابعاد گوناگون خود (اقتصاد، فرهنگ، سیاست، مذهب و...) مباحث گوناگوني می‏طلبد. آن‌چه در این نوشتار مورد بررسی و توجه قرار می‏گیرد، تنها مسئله حکومت واحد جهانی حضرت مهدی در مقایسه با جهانی شدن است. از این‌رو مسئله پیش رو در این نوشتار این است كه آیا جهانی شدن، همان حکومت جهانی حضرت مهدی است یا غیر آن؟ آیا جهانی شدن با آن حکومت عدل جهانی حضرت مهدی وجه اشتراکی دارد؟ در صورت مثبت بودن جواب، این وجه اشتراکات چيست؟
جهانی شدن
جهانی شدن فرآیندی است كه فضای اكتشافات علمی، به‌ویژه تكنولوژی ارتباطات، این
فضا را كه عنصر اصلی آن ارتباطات فزاینده و از بین رفتن فاصله‏های زمانی و مكانی و
تراكم آگاهی است را به وجود آورده و در واقع، جهانی شدن، فرآیند انقلاب اطلاعات و تحول علمی جامعه بشر و توسعه فن‌آوری‏های نوین ارتباطی و در نتیجه تشدید روابط در ابعاد گوناگون شئون بشری است، به‌طوری که از اهمیت مرزها و فواصل جغرافیایی می‏کاهد. (نکويی سامانی، 1386: 20)
در اثر جهانی شدن، بشر با بهره‌گیری از علم و تكنیك و استفاده درست از عقل خویش نسبت به قرون گذشته، سازمان‏ها و نهاد‏های اجتماعی را در تمام زمینه‏ها ایجاد نموده است. تأسیس نهاد‏های بزرگ بین‌المللی مانند تأسیس سازمان ملل متحد (1945) و سازمان‏های وابسته به آن، مانند دیوان بین‌المللی دادگستری (لاهه)، سازمان بهداشت جهانی (یونیسف)، سازمان علمی و فرهنگی (یونسكو)، سازمان خوار و بار و كشاورزی (فائو)، سازمان بین‌المللی كار، بانك جهانی، صندوق بین‌المللی پول و ده‏ها ارگان فرعی دیگر وابسته به آن سازمان و گسترش روز‌افزون سازمان‏ها و اتحادیه‏های اقتصادی (مانند آسه‌آن، اكو و...)، نیز ایجاد سازمان‏های بین‌المللی
دیگر مانند اتحادیه اروپا و مجمع كشور‏های مشترك‌المنافع، سازمان وحدت افریقا، سازمان كنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، شورای همكاری خلیج فارس و تأسیس «گات» (Gat) و در
پی آن سازمان تجارت جهانی (Wto) در 1995، همگی نشان از نزدیک شدن ارتباطات جامعه بشری است.
وضعیت جهانی شدن با رشد تكنولو‍‍‍‍‍ژی و ارتباطات همراه بوده كه موجب فشردگی زمان و مكان، هم‌جواری مجازی، كش آمدن مناسبات اجتماعی در طول مكان، كوچك شدن جهان و در نهایت به تعبیر مارشال مك لوهان، پیدایش «دهكده جهانی‌» شده است؛ یعنی ساکنان آن می‏توانند با یکدیگر در ارتباط مستقیم باشند.
مفهوم جهانی شدن
جهانی شدن از جمله مفاهیمی است که در سه ده اخیر تداول یافته و علاوه بر عرصه مراکز علمی و تحقیقاتی، اذهان بسیاری از مردم و جهانیان را به خود مشغول داشته است. به تعبیر مالکوم واترز، تا همین 10 سال پیش، اگر جامعه‌شناسی می‏خواست کتابی درباره جهانی شدن بنویسد، به دلیل درک نكردن این مفهوم و مشکلات بسيار دیگر، قادر به انجام این کار نبود. (واترز، 1379: 9) اما سیر تحول تکنولوژی در عرصه ارتباطات و پیدایش انقلاب اطلاعات، زمینة گذر از محدودیت‏های جغرافیایی ـ ملی را فراهم ساخته و واژه جهانی شدن در طول دهه 70 میلادی، به تدریج مورد استفاده محافل علمی و دانشگاهی قرار گرفت.
تحول شتابان علوم اجتماعی نیز باعث شده است که مفهوم جهانی شدن به موضوع روز دهه‏های پایانی سده 20 و سال‏های آغازین سده 21 تبدیل شود. اگر چه واژه «Global» به معنای جهانی، قدمتی بیش از چهار صد سال دارد اما اصطلاح‏هایی مانند Globalization, Globalizing, Globalize از حدود 1960 رواج یافته است. (همو: 1)
واژه«Globalization» از «Globe» گرفته شده است. در فرهنگ جامع بریتانیکا درتعریف «Globe» چنین آمده است: «یک فضا یا کره‌ای که شامل نقشه زمین بر روی آن می‏شود.»
در فرهنگ آکسفورد، در توضیح این واژه آمده است: «این واژه به معنای عملکرد یا اقدام برای جهانی کردن است.» (امام جمعه، 1387: 7)
در فرانسه به عنوان معادل کلمه «Globalization» از کلمه «Mondialisation» استفاده کرده‏اند و آلمانی‏ها به آن «Globalisierung» می‏گویند. در اسپانیا و امریکای لاتین نیز از خود واژه «Globalisacion» استفاده می‏کنند. (گیدنز، 1381: 5) هرچند در سنت اسلامی ما تعبیر جهانی شدن به کار نرفته است، اما تعبیری چون حکومت جهانی اسلام، حکومت جهانی حضرت مهدی و... مفاهیمی کاملاً مأنوس و آشنا به ذهن هستند.
تعاریف جهانی شدن
درباره جهانی شدن، تعریف‏های گوناگونی عرضه شده است. واقعیت آن است که شاید نتوان برای این پدیده نوظهور به دلیل ابعاد گوناگون و ماهیت نوشونده و دگرگون‌شونده آن، تعریف واحد و جامعی ارائه کرد. از این‌رو درباره جهانی شدن میان دانشمندان توافق نظر وجود ندارد؛ زیرا این پدیده به حد نهایی تکامل خود نرسیده است و هر روز چهره تازه‌ای از ابعاد آن نمایان می‏شود.
برخی از دانشمندان از تعابیر «فشردگی جهان»، «وابسته‌تر شدن بخش‏های مختلف جهان»، «افزایش وابستگی و درهم‌تنیدگی جهانی». (شهرام‌نیا، 1385: 38) «ادغام همه جنبه‏های اقتصادی در گستره‌ای جهانی» (Hirst & Thompson, 1996: 48)، «پهناورتر شدن گستره تأثیرگذاری و تأثیرگذاری کنش‏های اجتماعی» و «آزاد‌سازی دولت‏ها و کاهش محدودیت آن‌ها در فعالیت میان کشور‏های مشابه دیگر» (Sander, 1996: 27) برای تعریف‏های خود از جهانی شدن استفاده کرده‌اند.
مارتین آلبرو، در تعریف جهانی شدن می‏گوید:
فرآیند‏هایی که تمام مردم جهان را در یک جامعه واحد فراگیر جهانی به یکدیگر پیوند می‏دهد. (نکويی سامانی، 1386: 30)
کوتکویچ و کلنر، جهانی شدن را برای توصیف روندی به کار می‏گیرند که اقتصاد جهانی، نیروهای سیاسی و فرهنگی به سرعت کره زمین را زیر نفوذ قرار می‏دهند و به خلق یک بازار نوین جهانی، سازمان‏های سیاسی فراملی جدید و فرهنگ جهانی تازه‌ای می‏پردازند. (شهرام‌نیا، 1385: 45)
به‌طور کلی می‏توان تعاریف ارائه شده را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول، جهانی شدن به معنای عام و در چارچوب کل تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و زیست‌محیطی را در نظر می‏گیرند و دسته دوم، در تعریف جهانی شدن بيش‌تر به بعد اقتصادی آن توجه کرده‏اند.
تعاریف زیر وابسته به دسته اول هستند:
مک گرو می‏گوید:
جهانی شدن عبارت است از برقراری روابط متنوع و متقابل بین دولت‏ها و جوامع که به ایجاد نظام کنونی انجامیده است و فرآیندی که از طریق آن حوادث، تصمیمات و فعالیت‏ها در یک بخش از جهان می‏تواند پیامد‏های مهمی برای سایر افراد و جوامع در بخش‏های دیگر کره زمین داشته باشد. در واقع افزایش شمار پیوند‏ها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت‏ها و در نتیجه فراتر از جوامع دامن می‏گستراند نظام جدید جهانی را می‏سازند. (مالک، 1382: 25)
آنتونی گیدنز جهانی شدن را این‌گونه تعریف می‏کند:
تشدید روابط اجتماعی در سراسر جهان که مکان‏های دور از هم را چنان به هم مرتبط می‏سازد که رخداد‏های هر محل، زاده حوادثی است که کیلومتر‏ها دورتر به وقوع می‏پیوندد. (هلد و مک گرو، 1382: 25)
مالکوم واترز نيز معتقد است:
جهانی شدن، فرآیندی اجتماعی است که در نتیجه آن، محدودیت‏های جغرافیایی و نظام‏های اجتماعی و فرهنگی متحول و برچیده می‏شوند و به تشدید آگاهی عمومی منجر می‏شود. (واترز، 1379: 12)
دسته دوم تعریف‌ها، تنها به جهانی شدن اقتصاد اشاره دارند. گروگمن و رنه بالز، جهانی شدن را گسترش بین‌المللی مناسبات تولیدی و مبادله سرمایه سالانه می‏داند. لئوارد معتقد است، جهانی شدن وضعیتی است که رفاه یک مرد یا زن عادی، دیگر فقط به عملکرد دولتشان وابسته نیست. (ثانی، 1382: 30)
جان تامیلنسون نیز با تمرکز بر پیچیده شدن ارتباط در عصر جهانی شدن آن را با مدرنیته پیوند زده و معتقد است که جهانی شدن شبکه‌ای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوند‏های متقابل و وابستگی‏های متقابل است که وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار می‏رود. (تامیلنسون، 1381: 14)
رابرتسون نیز با تأکید بر آگاهی، جهانی شدن را چنین تعریف می‏کند:
مفهوم جهانی شدن به درهم فشرده شدن جهان و هم تراکم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل دلالت دارد. (رابرتسون، 1381: 35)
تاریخچه جهانی شدن
اگرچه واژه جهانی «Global» بیش از چهارصد سال قدمت دارد، اما مفهوم جهانی شدن از حدود سال 1960 رواج یافته است و به تدریج وارد محافل علمی شده است. به گفته رابرتسون، این مفهوم تا اوایل یا شاید اواسط دهه 1980 اعتبار علمی چندانی نداشت، ولی از آن به بعد کاربرد این مفهوم کاملاً جهانی شده است، به‌گونه‌ای که هم‌اکنون ردیابی و بررسی نحوه انتشار آن در سراسر جهان نا ممکن است. (مارتین، 1381: 33)
دیگر گریز یا عقب‌نشینی از آن هم متصور نیست یا به نظر آنتونی گیدنز، استاد اقتصاد دانشگاه لندن، بسیار پیچیده‌تر و متمرکزتر از آن است که بتوان ادعای کنترل بر آن را کرد. (صانعی‌پور، 1379: 24)
در واقع اصطلاح جهانی شدن به تألیف دو کتابی برمی‏گردد که در سال 1970 منتشر شد. کتاب اول با نام جنگ و صلح در دهکده جهانی تألیف مارشال مک لوهان و کتاب دوم، جامعه جهانی نوشتة برژینسکی مسئول سابق شورای امنیت ملی امریکا در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر بود. مباحث کتاب اول به نقش تحولات وسایل ارتباطی در تبدیل شدن جهان به دهکده واحد جهانی پرداخت. مک لوهان در این کتاب تمدن را به سه دوره تقسیم می‏کند:
1. تمدن شفاهی یا کهکشان شاهی؛ 2. تمدن مکتوب یا کهکشان گوتنبرگ که با اختراع چاپ آغاز گردید؛ 3. تمدن الکترونیک یا کهکشان مارکنی که با اختراع رادیو توسط مارکونی شروع می‏شود.
مک لوهان معتقد است جهان امروز به سوی دهکده قدیم (تمدن شفاهی) پیش می‏رود؛ زیرا ارتباط افراد به صورت چهره به چهره بيش‌تر فراهم گردیده و فرهنگ شفاهی توسط رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و... اشاعه پیدا می‏کند.
مک لوهان با نظریه دهکده جهانی خود این امر را گوشزد کرد که ارتباط افراد جهان با یکدیگر بسیار نزدیک و متقارن گردیده، به‌طوری که ارتباط چهره به چهره عملاً به منصه ظهور رسیده است. (دعايی و عالی، 1384: 9 - 12)
رولند رابرتسون تاریخچه جهانی شدن را با تحولات مهم جهانی که وی از آن به عنوان مراحل پنج‌گانه تعبیر می‏کند، تفسیر و تحلیل می‏نماید. به نظر وی روند شکل‌گیری جهانی شدن تدریجی و طولانی بوده که از قرن 15 آغاز و تا قرن 21 ادامه یافته است. به عقیده رابرتسون جهانی شدن مراحل زیر را پشت سر نهاده است:
1. مرحله نطفه‌ای که از اوایل قرن 15 تا قرن 18 در اروپا ادامه داشت و شامل رشد اجتماعات ملی و گستردگی حیطه کلیسای کاتولیک، نظریه خورشید محوری جهان، پیدایش جغرافیایی جدید و گسترش تقویم گریگوری بود.
2. آغاز جهانی شدن که از نیمه قرن 18 تا دهه 70 قرن 19 ادامه یافت. در این مرحله، گرایش شدید به مفاهیم ذیل است: نظام سیاسی دولت ـ محور، تبلورانگاره روابط رسمی بین‌المللی و فراملی، تلقی فرد به عنوان شهروند، تأکید فراوان بر حقوق انسان و حقوق شهروندی، گسترش پیمان‏ها و موافقت‌نامه‏های بین‌المللی، ایده تشکیل مجامع بین‌المللی و تراز‌بندی موضوع‌ها در چارچوب ملی و بین‌المللی.
3. مرحله خیزش که از 1870 ميلادي شروع شد و تا دهه بيست قرن بيستم ادامه یافت. در چنین مقطعی، چهار مرجع اصلی مطرح است: جوامع ملی، فرد، جامعه بین‌المللی و بشریت (به عنوان یک مجموعه واحد). نمود‏های جهانی شدن در این دوره عبارتند از: حکومت‏های مبتنی بر محور دولت ـ ملت، رشد ارتباطات بین‌المللی، طرح نظریه حقوق بشر واحد و رسمیت یافتن مفهوم بشر در سطح بین‌المللی، رشد جنبش‏های وحدت جهانی و پدیده جنگ جهانی اول.
4. مرحله‌ای است که در آن، شاهد شکل‌گیری جامعه ملل و سازمان ملل متحد، پدیده جنگ جهانی دوم و دوره طولانی جنگ سرد و ظهور کشور‏های جهان سوم و پدیده استعمار هستیم.
5. این مرحله که رابرتسون پدیده جهانی شدن را به معنای خود در این معنا به کار می‏برد، مرحله بلاتکلیفی است که از اواخر 1960 ميلادي آغاز شد و از اوایل دهه نود قرن بيستم عوارض بحرانی در آن نمودار گرديد و شامل بالا گرفتن آگاهی نسبت به جهان، تبدیل حقوق مدنی به مسئله‌ای جهانی، افزایش دل‌مشغولی نسبت به بشریت به عنوان یک نوع ویژه از طریق جنبش‏های زیست‌محیطی، صعود به ماه، تحکیم ارزش‏های تثبیت مدرنیسم، پایان جنگ سرد، رشد نظام ارتباط جمعی و رشد اسلام‌گرایی به مثابه جنبش ضد‌جهانی شدن بوده است. (رابرتسون، 1380: 131 - 133)
به عقیده پل سوئیزی، جهانی شدن وضعیت یا پدیده‌اي نوظهور نیست، بلکه روندی است که برای مدتی بسیار طولانی جریان داشته است. در واقع از زمانی که سرمایه‌داری به عنوا‌ن یک شکل قابل دوام جامعه انسانی و روشي برای جوامع غربی جریان یافت، فرآیند جهانی شدن نيز آغاز شد. (سوئیزی، 1380: 7)
عوامل مؤثر بر پدیده جهانی شدن
پدیده جهانی شدن، رویدادی ناگهانی و جدید نیست، بلكه از گذشته به شكل‏های مختلف وجود داشته و اكنون سير صعودي يافته است. انتشار نظریه دهكده جهانی مارشال مك لوهان (1965)، انتشار نظریه موج سوم آلوین تافلر (1978)، پایان جنگ سرد (1989)، اتحاد پولی 11 كشور اروپایی (1998) و... همگی از پیش‌زمینه‏های بروز پدیده جهانی شدن هستند كه هرچه زمان پیش‌تر می‏رود، شدت و قدرت آن نیز بيش‌تر می‏شود. نمی‏توان به سادگی جهانی شدن را تابع مستقیمی از خواست یا اراده فرد یا گروهی خاص دانست، بلکه عوامل گوناگوني در ایجاد آن تأثیر دارند. برخی از موارد زیر را می‏توان از عوامل مؤثر بر موج نوین جهانی شدن دانست، هرچند بسیاری از موضوع‌هاي مورد اشاره را می‏توان عامل مؤثر بر جهانی شدن یا پیامد حاصل از جهانی شدن محسوب کرد و تمایز علّی یا معلولی آن نسبت به جهانی شدن دشوار است. این موارد عبارتند از:
1. توسعه فن‌آوری، رشد علم و گسترش سریع دنیای ارتباطات که به واسطه پیشرفت‏های علمی، اکتشافات جدید و سرعت روزافزون توسعه دانش بشری در قرن 20 و به‌ویژه چند دهه اخیر رخ داد، موجب کمک به تراکم و انسجام بيش‌تر دنیای بشری شد.
2. توسعه بازار آزاد، جهانی شدن بازار‏ها و اقتصاد جهانی که خود مرهون افزایش چشمگیر تولید جهانی، توسعه صادرات، گسترش حمل و نقل دریایی و ریلی، تغییرات جدی در ابزار‏ها و شیوه تولید، تولید انبوه و... بود. (Peck, 1998: 25)
3. جهانی شدن به عنوان بین‌المللی شدن؛ این مفهوم، جهانی شدن را در محدوده افزایش روابط بین سازمان‏ها در کنار مرزها می‏داند؛ یعنی هویت‏ها و اجتماع‌هايی که در ورای مرزهای قلمرو ملی گسترش می‏یابند. این به معنای باز شدن مرزها با از میان برداشتن موانع دولتی است، به‌گونه‌ای که مبادلات مالی، ارتباطی، تجارت و روابط فرهنگی را سرعت بخشید. ویژگی فاقد مرز بودن به وسیله اقتصاد جهانی یکپارچه، حکومت جهانی و فرهنگ جهانی متجانس و نیز با کاربرد مدیریت نظام جهانی مصداق خواهد یافت. (دعايی و عالی، 1384: 35)
4. رشد دانایی بشر سبب شده انسان بیش از پیش بر محیط و طبیعت اطرافش مسلط شده
و بر صنعت و جنبه‏های دیگر زندگی بشر تأثیر گذارد و ارتباطش را تسهیل کند و بیش از پیش، حضور در دنیای متراکم را احساس کند این مهم به رشد فرآیند جهانی شدن، کمکي شایان کرده است.
بنابر‌این، مجموعه‌ای از عوامل تاریخی، سبب شکل‌گیری و تداوم و تقویت موج جدید جهانی شدن شده‌اند. از سوی دیگر، بستر فکری و اندیشه‌ای مناسب نیز در قالب آرا و عقاید حامیان این پدیده شکل می‏گیرد. (شهرام‌نیا، 1385: 56)
ابعاد جهانی شدن
در بررسی ابعاد و وجوه جهانی شدن، توجه به ماهیت چند‌‌بعدی و مرکب این پدیده ضروری است؛ زيرا جهانی شدن، روندی از دگرگونی را به نمایش می‏گذارد که از مرزهای سیاست و اقتصاد فراتر می‏رود و دانش، فرهنگ و شیوه زندگی را نیز دربر می‏گیرد. آرژان آپادورای با طراحی مدلی پنج بعدی از حوزه‏های مختلف قومیتی، فن‌آورانه، مالی، ارتباطی و ایدئولوژیک، معتقد است که فرهنگ جهانی از این پنج حوزه عبور می‏کند: (توحیدفام، 1382: 167)
1. بعد فنی و تکنولوژیک
در پی انقلاب صنعتی اول در قرن هجدهم که موجب تحول در فن‌آوری تولید شد، انقلاب صنعتی دوم در نیمه دوم قرن نوزدهم، تحولی در فن‌آوری توزیع و ارتباط ایجاد کرد و اینک در دهه‏های انتهایی سده بيستم و ابتدای سده بيست و یکم انقلاب صنعتی سوم، نوید بخش تحولاتی نوین در حوزه ارتباط و اطلاعات است.
2. بعد اقتصادی
جهانی شدن اقتصادی روندی است که تحت‌تأثیر اتفاقات مختلفی چون پیشرفت‏های فنی و تکنولوژیک، انقلاب صنعتی، ظهور قدرت‏های جدید صنعتی، رشد سریع تجارت و گسترش ارتباطات در سطح جهان تولد یافته است.
3. بعد سیاسی
منظور از جهانی شدن سیاست آن است که مسائل و مباحثی که پيش از اين به حیطه داخلی و حاکمیت دولت‏ها تعلق داشت، با گذشت زمان ابعاد جهانی بيش‌تری مي‌يابد. پیش از این، وجود مرزهای فرهنگی ـ هویتی که با دخالت دولت‏ها تقویت می‏شد سبب تنوع و تفاوت
جدی فرهنگ‏ها در میان اقوام وملل مختلف می‏گرديد، اما جهانی شدن به تدریج این
مرز‏ها را کم‌رنگ‌تر ساخت و کمک کرد تا با نفوذ‌پذیر کردن مرز‏های ملی، فرهنگ مردم تا حدی مستقل از دولت ـ ملت‏ها تغییر یابد. بدین ترتیب، جهانی شدن سعی در ایجاد نوعی فرهنگ سیاسی مشترک میان همه افراد بشر دارد. نظریاتی چون «پایان تاریخ» فوکویاما
(Fukuyama, 1992: 42 - 44) مؤید این دیدگاه است که جهان به سمت فرهنگ سیاسی واحدی حرکت می‏کند.
4. بعد اجتماعی
جهانی شدن، علاوه بر ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به لحاظ اجتماعی نیز تأثیر بسزایی بر زندگی بشر گذاشته است. مهاجرت‏های گسترده که در اثر گسترش ارتباطات، افزایش یافته و نیز توجه جدی و جهانی به مسائل زیست‌محیطی از این جمله‏اند که هر یک موجب شکل‌گیری توافق‏ها و سازمان‏های مختلف فراملی برای پرداختن به آن‌ها شده است. (شهرام‌نیا، 1385: 118)
5. بعد فرهنگی
در عصر حاضر، با پیدایش وسایل ارتباطی نوین همچون رسانه‏های الکترونیکی، جهانی شدن فرهنگ، بار خاص خود را پیدا کرده و آثار تسریع‌کننده ارتباطات الکترونیکی و حمل و نقل سریع، موجب ایجاد تأثیر ساختاری‌ای شده است که مک لوهان آن را انفجار اطلاعات می‏نامد، (McLuhan, 1964: 185) به نحوی که هر انسانی می‏تواند حوادث و مناظری را که بسیار دورتر از وی هستند، احساس و امور مربوط به دیگر افراد بشر را مشاهده کند. وی نام این پدیده جدید را «دهکده جهانی» می‏گذارد. (Ibid:.93) رابرتسون در بحث از جهانی شدن، علاوه بر تأکید بر تراکم زمان و مکان به عنوان ویژگی این پدیده، از ایده آگاهی جهانی و تشدید آن در خلال روند جهانی شدن یاد می‏کند و به این ترتیب، جایگاه خاصی را برای بعد فرهنگی جهانی شدن قائل می‏شود. (Robertson, 1992: 8) از میان ابعاد مطرح شده، تنها جنبه فرهنگی، در ادامه این نوشتار، بررسی خواهد شد.
تعریف فرهنگ
به‌طور کلی از دیدگاه‌های متفاوت تعاریف مختلفی از فرهنگ صورت گرفته است که در این نوشتار، به دو تعریف مهم از بین تعاریف ارائه شده درباره این واژه می‏پردازیم. براي مثال، تایلور (1871) فرهنگ را این‌گونه تعریف می‏كند:
فرهنگ یا تمدن کلیّت درهم تافته‌ای شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می‏آورد. (آشوری، 1357: 39)
بوگاردوس (1930) نیز چنين بیان می‏کند:
فرهنگ، مجموع راه و رسم‏های عمل و اندیشه یک گروه اجتماعی در گذشته و حال به شمار مي‌رود و عبارت است از مجموع فراداده‏ها یا باورها و نیز رسوم و رویه‏های رسیده از نسل پیشین. (همو: 49)
مؤلفه‏های فرهنگ
1. جهان‌بینی و باورها
نخستین مؤلفه و زیرین‌ترین لایه فرهنگ، جهان‌بینی است (افروغ و دیگران، 1379: 20) که شامل یک سلسله اعتقادات و بینش‏های کلی هماهنگ در مورد جهان و انسان و به‌طور کلی درباره هستی است. (مصباح یزدی، 1379: 12)
2. ارزش‌ها
ارزش‌ها، ملاک داوری است و بین خوبی و بدی، زشتی و زیبایی و درستی و نادرستی، ارزش‌گذاری می‏کند. (افروغ و دیگران، 1379: 20)
3. هنجارها یا الگوهای رفتاری
سومین مؤلفه و لایه فرهنگ، هنجارها هستند. هنجار، از مفاهیم اساسی است كه در جامعه‌شناسی به کار می‏رود (ربانی، 1388: 78) و به معنای مقیاسی است که اگر چیزی بخواهد در شبکه کلی‌تری قرار گیرد، باید مقیاسش با آن شبکه متناسب باشد. (رفیع‌پور، 1378: 181)
جهانی شدن فرهنگی
با وجود تنوع و تفاوت گسترده میان رابطه فرهنگ و جهانی شدن یا واکنش‏های فرهنگی به این فرآیند، می‏توان آن را به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) همگونی فرهنگی
همگونی فرهنگی عبارت است از نوعی استحاله و انفعال که در آن فرهنگ‏ها منفعل می‏شوند. برخی نظریه‌پردازان برآنند که جهانی شدن اقتصادی، سلطه نظام جهانی سرمایه‌داری و شرکت‏های چند‌ملیتی، نوعی جهانی شدن فرهنگی را در پی دارد. این برداشت از جهانی شدن، همان امپریالیسم فرهنگی است که فرآیند جهانی شدن را در خدمت گسترش نوعی فرهنگ مصرفی می‏داند. (ربانی، 1388: 127 - 128) لایبز جهانی شدن را سلطه بی‌چون و چرای تمدن غرب قلمداد می‏کند و استیلا را همان چیزی می‏داند که در لوس‌آنجلس بسته‌بندی می‏شود، سپس به دهکده جهانی ارسال می‏گردد و در مغز انسان‏های بی‌گناه می‏نشیند. (قراگوزلو، 1381: 80)
ب) خاص‌گرایی فرهنگی
در نقد نظریه همگون‌سازی یا یکپارچه‌سازی فرهنگی، برخی نظریه‌پردازان مدعی هستند که واکنش فرهنگی در برابر فرآیند جهانی شدن به هیچ روی انفعال، استحاله و تسلیم نیست. در بيش‌تر موارد، واکنش فرهنگ‏ها با مقاومت و حتی مقابله پرتنش همراه است که معمولاً در قالب توسل به عناصر هویت‌بخش زبانی، دینی، قومی و نژادی نمود می‏یابد. به بیان دیگر، فرآیند جهانی شدن در عین حال که جنبه‏هایی از زندگی در دنیای مدرن را یکدست می‏کند، تفاوت‏های فرهنگی و هویّتی را نیز تقویت و احیا می‏نمايد. (گل‌محمدی، 1381: 84)
دسته‌ای از خاص‌گرایی‏های فرهنگی، خاص‌گرایی‏های قومی است و دسته دیگر از خاص‌گرایی‏های فرهنگی بر محور دین و سنت‏های دینی شکل می‏گیرد که این جنبش‏های خاص‌گرایانه را بنیاد گرایی دینی می‏نامند. (همو: 86) امروزه بهره‌برداری جهانی از محصولات هنری و امکان عرضه و استفاده جهانی از اندیشه‏ها برخی مصادیق از جهانی شدن فرهنگ است، اما به‌رغم این ویژگی‏ها، کم‌تر کسی معتقد است که فرهنگ‏های بومی و محلی در این فرآیند نابود خواهند شد. (سلیمی،1380: 76)
ج) آمیزش و تحول فرهنگی
سومین واکنش به فرآیند جهانی شدن، آمیزش و تحول فرهنگی است. در این نگرش، اعتقاد بر آن است که نوعی هم‌زیستی و اختلاط فرهنگی در صحنه جهانی امکان دارد و بر اثر فرآیند جهانی شدن و نزدیک شدن فاصله‌ها، فرهنگ‏ها و هویت‏های موجود در کنار هم قرار می‏گیرند که نتیجه آن، نوعی هم‌زیستی و رقابت است. (ربانی، 1388: 135) رابرتسون، مفهومی را با عنوان جهان‌شمولی امر محلی و محلی شدن امر جهانی پیش می‏کشد و هدف او آن است که نشان دهد این فرآیند تمامی پدیده‏های خاص و فرهنگ‏های بومی را نابود نخواهد کرد، بلکه در بستر جهانی، جایگاه و چهره‌ای جدید به آن‌ها خواهد بخشید. (سلیمی، 1380: 87)
د) گزینش با آگاهی و انتخاب
به نظر می‏رسد دیدگاه چهارمی را با عنوان گزینش با آگاهی و انتخاب می‏توان مطرح ساخت. در این زمینه، نه هم‌زیستی و آمیزش مطلق در جامعه، بلکه هم‌زیستی به شکل گزینش آگاهانه از میان عناصر مورد نیاز، امری مطلوب است. جامعه در فرآیند جهانی شدن فرهنگ باید چنان قدرتی داشته باشد که مرعوب جوامع دیگر نشود و بتواند آگاهانه دست به انتخاب عناصر فرهنگی مطلوب بزند. بنابراین به نظر می‏رسد بهترین گزینه در رويارويي با فرآیند جهانی شدن، گزینش عناصر فرهنگی جوامع با انتخاب آگاهانه است که لازمه آن، برخورداری از فرهنگي قوی است که بتواند بنیان‏های فرهنگ خودی را در اعضای جامعه تقویت و نهادینه سازد و توان مقاومت با فرهنگ‏های بیگانه در عرصه جهانی را داشته باشد.
تا بدین‌جا به بیان ویژگی‏های مشخص و معروف پدیده جهانی شدن پرداختیم و در ادامه، دیدگاه جامعه مهدوی را در ارتباط با رویکردهای مطرح شده در بالا از دیدگاه آیات قرآن و روایات و احادیث اسلامی بررسی مي‌كنيم. (ربانی، 1388: 137)
حکومت جهانی حضرت مهدی (مهدویت) و آینده فرهنگی جهان
در بینش اسلامی (آیات قرآن و احادیث اسلامی)، تشکیل حکومت جهانی مطرح است، اما نه به این معنا که ملت‏ها و اقوام دیگر وجود خارجی نداشته باشند و یا ماهیت آن‌ها از نظر بینش اسلامی زیر سوال رود. از این‌رو هرچند اسلام تشکیل امت واحد جهانی ـ اسلامی را نوید داده است، آن را منوط به نابودی ملت‏ها نمی‏داند، بلکه معیار امت واحد از نظر اسلام، داشتن عقیده توحیدی است. اسلام به جامعه جهانی با حفظ ملیّت‏های مختلف معتقد است، نه حذف آن ملیّت‏ها. (صوفی‌آبادی، 1383: 109) با توجه به آموزه‏های اشاره شده در آیات قرآن کریم و روایات و احادیث دین اسلام، فرهنگ در عصر جهانی شدن مهدوی، هم به اشتراکات توجه دارد و هم به تفاوت‏های فرهنگی و این در حالی است که هیچ‌کدام را برای رسیدن به دیگری از سر راه برنمی‌دارد؛ زیرا از طرفی تنوع و تفاوت فرهنگی باعث نشاط جامعه می‏گردد و از دیگر جهت، حذف این تفاوت‏های فرهنگی، بازتاب‏های سیاسی و اجتماعی انکارناپذيری در جامعه دارد و همچنین وجود عناصر وحدت‌بخش فرهنگی در جامعه، سبب مي‌شود همه افراد در یک مسیر و دارای انسجام و همبستگی اجتماعی باشند. (ربانی، 1388: 197)
در روزگار جهانی شدن مهدوی، در زیرساخت‏ها که جهان‌بینی (باورها)، ارزش‏ها و هنجارها را در‌بر ‌می‏گیرد، نوعی همسانی یا وحدت فرهنگی وجود دارد؛ زیرا ویژگی‏های این جامعه عبارت است از فراگیری اموری مانند جهان‌بینی الهی و توحیدی، هنجارهای اسلامی ـ دینی و هنجارهای اخلاقی.
در دوران ظهور حضرت مهدی، یکپارچگی و یگانگی واقعی که همان جهان‌بینی الهی و توحیدی است بر همه جوامع حاکم خواهد شد و بر اساس این جهان‌بینی، ارزش‏ها و هنجارهای اسلامی در تمام فرهنگ‏ها وجود خواهد داشت. راه و روش او که بر عدل و حق استوار است با فطرت و سرشت انسان‏ها نیز هماهنگ و سازگار است و همگان زیر پرچم توحید و ایدئولوژی اسلامی و دین واحد گرد می‏آیند. (ربانی، 1388، 204 - 205) امام علی می‏فرماید:
... ای مالک، در این زمان قائم ما قیام کند و همه را بر یک مرام و عقیده گرد آورد. (نعمانی، 1397: 206)
ویژگی‏های فرهنگی جامعه جهانی حضرت مهدی (مهدویت)
1. رشد علم و آگاهی
در زمان ظهور حضرت مهدی بشر چنان در پی فراگیری علم و دانش خواهد بود که امام باقر در این زمینه می‏فرماید:
در زمان مهدی به همه شما حکمت و علم بیاموزند، تا آن‌جا که زنان در خانه‏ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند. (مجلسی، 1404: ج52، 352، ح106)
2. فراگیر شدن جهان‌بینی الهی ـ توحیدی
یکی دیگر از ویژگی‏های عصر ظهور، فراگیر شدن اصل توحید و ایمان به وحدانیت خداوند است. در این‌باره در بخشی از کلام امام محمد باقر آمده است:
به خدا سوگند، [حضرت مهدی و یارانش] می‏جنگند تا این‌که خداوند به یگانگی خوانده شود و هیچ شریکی برای او قرار نگیرد. (همو: ج52، 345)
در حدیث دیگری که امام رضا از پیامبر امامان پيش از خود نقل می‏کند، خداوند می‏فرماید:
به عزت و جلالم قسم... چنان وی را با لشکریان خود یاری دهم که همه مردم بر یگانگی من گواهی دهند. (صافی گلپایگانی، 1419: 61)
3. فراگیری هنجارهای اسلامی ـ دینی
حضرت علی در این‌باره می‏فرماید:
به هنگام ظهور حضرت مهدی مردم به کارهای عبادی و شرعیات و دین‌داری و نماز جماعت‏ها روی می‏آورند و کسی باقی نمی‏ماند که به خاندان پیامبر کینه و دشمنی ورزد. (همو: 474)
4. فراگیری هنجارهای اخلاقی
از ویژگی‏های عصر ظهور، فراگیری هنجارهای اخلاقی در جامعه مهدوی است. حضرت علی در این‌باره می‏فرماید:
هنگامی که قائم ما قیام می‏کند... کینه‏های بندگان نسبت به یکدیگر از دل‌هایشان زدوده می‏گردد. (مجلسی، 1404: ج52، 316، ح11؛: ج10، 104؛ صدوق، 1389: ج2، 541)
همچنين در این‌باره بیان شده است زمانی که حضرت مهدی قیام می‏کند، خداوند غنا و بی‌نیازی را در دل بندگانش می‏نهد، به‌گونه‌ای که حضرت اعلام می‏کند هرکس به مال و ثروت نیاز دارد بیاید، ولی کسی برای آن، پیش‌قدم نمی‏شود. (ابن‌طاووس، 1423: 64)
حکومت واحد جهانی حضرت مهدی
ایده جهان‌شمولی یا تشکیل حکومت واحد جهانی برای نخستین‌بار از سوی دین ارائه شده است و تمامی ادیان بزرگ، مردم را برای تشکیل امتي واحد، دعوت کرده‏اند.
رابرتسون، می‏نویسد:
ایده این‌که جهان به صورت یک جامعه واحد در‌آید و یا حد‌اقل به صورت بالقوه این‌چنین شود، تاریخی طولانی داشته که در آن سخن از بهشت جهان‌شمول در روی زمین و یا پادشاهی خداوند بر روی زمین گفته شده است. در برخی از جنبش‏های جدید مذهبی نیز گام‏هایی مشخص برای دست‌یابی به سازمان‏های جهان‌شمول مذهبی، برداشته شده است. (رابرتسون، 1381: 186)
از نظر آیات قرآن و روایات اسلامی، دین اسلام ـ به عنوان کامل‌ترین دین ـ به بهترين شكل می‏تواند پاسخ‌گوی نیاز‏های انسان و جهان و از بین برنده کاستی‏ها و مشکلات باشد، هرچند واترز می‏گوید:
طی قرون متمادی، مذاهب بزرگ جهان، یعنی اسلام، مسیحیت، بودايیسم و هندويیسم، مجموعه‌ای از ارزش‏های خاص را به پیروان خود عرضه داشته‏اند که هم از اقتصاد و هم از حکومت، در مرتبت‏های بالاتر قرار گرفته است، به‌خصوص که این مذاهب مفهومی جهان‌گرایانه از رسالت بودند. (هنیس، 1381: 242)
اسلام می‏خواهد تمام اختلاف‏ها و جدایی‏هايي که به نام‏های گوناگون پدید آمده‌اند، به وسیله عقیده توحید از میان ببرد. اختلافات نژادی، طبقاتی، ملّی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی، زبانی و... همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد. حتی باید اختلافات دینی نيز کنار گذاشته شود و همه تسلیم فرمان خدا باشند. قرآن در این زمینه می‏فرماید:
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى‏ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ؛ (آل عمران: 64)
بگو: اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم.
اسلام دینی جهانی است و کلیه دستورها و نظام‌هاي اسلامی اعم از نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانواده، اخلاق و... جهانی‏اند. جوهر تفکر اسلامی و به‌خصوص تفکر شیعی، حکومت به شیوه جهانی است نه ملی و نیز جهان‌بینی اسلامی در مورد جهان، خدا، انسان، تاریخ، جامعه، زندگی، فن آوری و سایر نظامات لازم بشری از این جوهر فکری نشئت می‏گیرد.
از دیدگاه استاد شهید مطهری، مهدویت یک فلسفه بزرگ جهانی است؛ چون اسلام دیني جهانی است و تشیع به معنای واقعی امري حزبی و ملی یا فرقه‌ای که به گروهی خاص اختصاص داشته باشد، نيست، بلکه تشیع عقیده‌ای جهان‌شمول و مختص به همه انسان‏هاست. وقتی قرآن می‏فرماید: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبیاء: 105) از زمین صحبت مي‌كند، نه از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. (اباذری، 1383: 378)
اعتقاد به ظهور منجی و مهدویت در معنای عام خود، باور فراگیر دینی در بین انسان‏ها بوده است. در ادیان مختلف، این اعتقاد، به نحو ملموس و بارزی تجلی یافته و منجی با تعابیر مختلفی چون «كالكی» در آیین هندو، «مسیحا» در یهود و مسیحیت، «سوشیانت» در زرتشت و در نهایت، «مهدی» در فرهنگ اسلامی یاد شده است. (توفیقی، 1387: 114 - 120)
چنین تعابیر و باور‏هایی به‌رغم تفاوت‏ها در تأكید بر ظهور یك منجی برای گشودن راه جدیدی فراسوی انسان جهت نیل به سعادت ابدی مشتركند.
در اسلام، به‌ویژه در مکتب تشیع نیز، توجه به آینده و تشکیل حکومت واحد جهانی بر اساس قسط و عدل تحت رهبری امام معصوم، جایگاهي ويژه دارد. اكنون به برخی از آیات و روایات مربوط به این موضوع اشاره می‏کنیم:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. (توبه: 33)
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هرچه دين است پيروز گرداند، هرچند مشركان خوش نداشته باشند.
در روایات آمده است که علی هنگام تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: «آیا این پیروزی حاصل شده است؟» گفتند: آری. فرمود:
کلا، هو الذی نفسی بیده، حتی لا یبقی قریة الا و ینادی بشهادة ان لا اله الا الله بکرة و عشیاً؛ (مجمع البیان، ذیل آیه 4 سوره صف، به نقل از: طاهری، 1382: 200)
نه، سوگند به کسی که جانم به دست او است، این پیروزی، آشکار نمی‏شود، تا زمانی که هیچ آبادی روی زمین باقی نماند، مگر آن‌که صبح و شام بانگ لااله الا الله از آن به گوش رسد.
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبیاء: 105)
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
در مجمع البیان طبرسی، ذیل این آیه از امام باقر نقل شده که فرمود:
آنان، همان یاران حضرت مهدی در آخرالزمان هستند. (طاهری، 1382: 199)
بنابراین، اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانی، از قرآن کریم و روایات اهل‌بیت نشئت گرفته که خداوند وعده تحقق آن را داده است.
ضرورت تشکیل حکومت جهانی
وضعیت و نمای کلی جهان، نشان‌گر این است که خطر جنگ، فقر، نابرابری، پرخاش‌گری، سودجویی، ظلم و فساد و... جهان را کاملاً تهدید می‏کند. حالت کنونی مردم جهان، که در ترس و التهاب به سر می‏برند، کانون اساسی فکری برای تشکیل حکومت واحد جهانی و مایه از بین رفتن هر نوع اختلاف و زایل شدن اسباب جنگ‏های خانمان‌سوز است. در سایه چنین حکومتی است که بشر، به سعادت و عزت می‏رسد و مردم جهان از نعمت‏های الهی و موهبت‏های طبیعی، به‌طور مساوی استفاده می‏کنند. (کارگر، 1387: 53)
بخش بزرگ تضادها، کشمکش‏ها، استضعاف‏ها و استکبارها در کل جامعه بشری، از حکومت‏ها و درون کاخ‏ها سرچشمه گرفته و به دست دولت‏ها و حکم‌فرمایان در میان انسان‏ها گسترش می‏یابد. اینان برای گسترش قدرت و استوارسازی بيش‌تر پایه‏های حکومت خود، به جذب منافع بيش‌تر دست می‏یازیدند و تضاد و درگیری به وجود می‏آوردند. نتیجه آن جنگ‏ها و ویرانی‏های بسیار و انواع ظلم‏ها و ستم‌ها، بهره‌کشی و سلب آزادی‏های فردی است. با تأملی نسبت به آینده بشر و خصومت‏هایی که میان ملت‏های مختلف پدید آمده که مانند آتش زیر خاکستر، آبستن فجایعی در آینده بشریت است و خصوصاً با طرح نظریه برخورد تمدن‏ها که از سوی برخی روشن‌فکران امریکایی، از جمله «ساموئل هانتینگتون» داده شده، درمی‏یابیم که چه خطر عظیمی، جامعه بشری را تهدید می‏کند.
آیت‌الله مکارم شیرازی در این مورد می‏فرماید:
کم‌کم زمانی فرا می‏رسد که وجود حکومت واحد جهانی برای پایان دادن به کشمکش‏های روزافزون قدرت‏های بزرگ، برای کنار زدن دین از لب پرتگاه جنگ، به عنوان یک ضرورت و یک واقعیت اجتناب‌نا‌پذیر احساس می‏گردد که باید سرانجام این مرز‏های ساختگی و دردسر ساز برچیده شود و همه مردم زیر یک پرچم و با یک قانون زندگی کنند. (آیتی، 1383: 360)
پلوتاک، مورخ و نویسنده یونانی (46 - 120م) می‏نویسد:
بر مردم است که مجتمع واحدی را تشکیل داده و قانون واحدی را متابعت کنند تا به سعادت برسند. (اباذری،1383: 380)
شهید مطهری این بحث را به عنوان تکامل تاریخ و سیر آن به سوی تحقق جامعه واحد جهانی مطرح می‏کند و می‏فرماید:
باید گفت جامعه‏ها و تمدن‏ها و فرهنگ‏ها به سوی یگانه شدن، متحد‌الشکل شدن و در نهایت امر، در یکدیگر ادغام شدن سیر می‏کنند و آینده جوامع انسانی، جامعه جهانی واحد تکامل یافته‌ای است که در آن همه ارزش‏های انسانیت به فعلیت می‏رسد و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و بالأخره انسانیت اصیل خود خواهد رسید. (رضوانی، 1381: 105)
اسلام از همان ابتدا با قاطعیت تمام به عنوان وعده‌ای الهی از آینده‌ای بسیار روشن و درخشان خبر داده است که با تکامل فکری و عقلی بشر، جامعه‌ای کامل و پاک به نام جامعه مهدوی در ابعاد جهانی تشکیل خواهد شد.
مقایسه جهانی شدن و حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (با تأکید بر بعد فرهنگی)
پس از روشن شدن معنا و مفهوم جهانی شدن و حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (مهدویت)، اكنون به مقایسه و بررسی وجه اشتراک و تمایز این دو دیدگاه می‏پردازیم.
1. هرچند پدیده جهانی شدن به سرعت در حال گسترش و پیشروی در عرصه‏های مختلف جهانی است، اما امری مبهم، نارسا و پیچیده است. ژان ماری گینو در این‌باره می‏نویسد:
وضعیت اجتماعات انسانی در تجربه‏های جهانی شدن، با وضعیت شخص نا‌بینایی قابل مقایسه است که ناگهان بینایی‏اش را به دست می‏آورد و فقط یک اسطوره از عهده شرح هیجاناتی برمی‌آید که این دگردیسی برخواهد انگیخت. رویارویی بی‌واسطه فرد با جهانی شدن دنیا سُکر‌آور است، منتها شرایط دموکراسی را از ریشه دگرگون می‏کند. (ماری گنو، 1379: 17)
در حالی‌که تصویر حکومت جهانی حضرت مهدی به روشنی در روایات و احادیث بیان شده و ویژگی‏ها و ساختار و ابعاد این حکومت با دقت هرچه تمام‌تر ترسیم و تبیین گشته است و هیچ‌گونه ابهام و کاستی در آن وجود ندارد.
2. جهانی شدن از نظر فرهنگی و اجتماعی، ادعای نزدیکی و پیوند فرهنگ‏ها را دارد. اما روشن است که بر خلاف نظر مدعیان، در جهان آینده، یکپارچگی به وجود نخواهد آمد (جنگ تمدن‏ها)؛ زیرا غرب با تحمیل و اجبار مدل‏ها و الگوهای خود بر دیگر فرهنگ‏ها و جوامع، درصدد سلطه بر همه جهان است.آلن دوبنوآ می‏نویسد:
ملت‏ها و فرهنگ‏ها عوامل راستین تاریخند. سرمایه‌داری دموکراتیک، اینک صاحب بلامنازع میدان است، اما اشتباهی بزرگ است که فکر کنیم برای همیشه می‏تواند صحنه را کنترل کند و با پیروزی‏اش تاریخ متوقف خواهد شد. (کارگر، 1387: 60)
این برخورد‏ها و تضاد تمدن‌ها، جهان را آبستن التهاب و تنش می‏کند، در حالی که در عصر ظهور مورد اشاره در روایات اسلامی، نشانی از اختلاف و کشمکش و حتی سلطه‌جویی تمدن‏ها و فرهنگ‏ها نخواهد بود. جهانی شدن اسلامی مبتنی بر گرایش‏های فکری و منطبق با عقلانیت و معیارها و ارزش‏های انسانی بوده و با آزادی و انتخاب صورت می‏گیرد. (مرقاتی، 1382: 316)
3. یکی از ویژگی‏های برجسته جامعه جهانی موعود، این است که همگان در آن یکتا‌پرستند و خدا را به یگانگی می‏پرستند و شریکی برای او قرار نمی‏دهند و دین برتر و آیین پذیرفته شده مردم، اسلام خواهد بود. حضرت علی می‏فرماید:
هیچ آبادی نخواهد ماند، مگر آن‌که در آن‌جا هر صبح و شام، به یکتایی خدا، شهادت داده خواهد شد. (مجلسی، 1404: ج51، 60)
همچنین، قرآن، محور زندگی بشر قرار می‏گیرد. حضرت علی فرمود:
وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْي‏؛ (شریف رضی، 1385: 195، خطبه 138)
در آن هنگام که مردم قرآن را به رأی خود تفسیر کنند، امام زمان، آرا و نظر مردم را تابع قرآن قرار خواهد داد.
از این کلام امیرالمؤمنین مشخص می‏گردد که در عصر حکومت مهدی، محور همه‌چیز و همه آرا و عقاید، قرآن خواهد بود، در حالی که در وضعیت جهانی شدن، نه‌تنها قرآن در جامعه بشری محور نیست، بلکه کوشش می‏شود که قرآن از صحنه خارج شود و اگر هم در برخی از جوامع، حضور کم‌رنگی دارد، مي‌كوشند آیات قرآن را طبق نظر خود تفسیر کنند.
4. از نظر برخی، جهانی‌سازی باعث ایجاد تعامل و برابری فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جوامع می‏شود و همگان از محصولات فرهنگی و ارتباطات استفاده کرده و در نتیجه تفاوت‏ها
و نابرابری‏ها از میان می‏رود. اما از نظر دیوید هلد، رشد ارتباطات جهانی و جریان‏های فرهنگی
ـ بر خلاف آن‌چه تبلیغ می‏شود ـ باعث تشدید نا برابری‏ها در عرصه تولید و توزیع کالاها، خدمات و امتیازات شده است. دارندورف نیز ادعا می‏کند: «در این وضعیت تعداد فزاینده‌ای از مردم ـ به‌ویژه نسل جوان‌تر ـ از بازار کار طرد خواهند شد.‌» (کارگر، 1387: 62)، در حالی که رکن اساسی حکومت حضرت مهدی رفع نابرابری و تبعیض و استفاده کامل از منابع طبیعی جهان خواهد بود.
5. حکومت واحد جهانی حضرت مهدی بر مبنای حاکمیت عقل است؛ زیرا عقل انسان‏ها در عصر ظهور به کمال می‏رسد، در حالی که حکومت بر اساس جهانی شدن، بر مبنای هواهای نفسانی و تمایلات فردی شکل می‏گیرد. در حدیثی از امام باقر می‏خوانیم:
اذا قام قائمنا وضع یده علی رءوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم؛ (مجلسی، 1404: ج52، 336)
قائم ما به هنگام رستاخیز خویش، [به تأیید الهی] نیروهای عقلانی توده‏ها را تمرکز می‏دهد و خردها و دریافت‏های خلق را به کمال می‏رساند.
6. در عصر جهانی شدن، دانش پیشرفته، در انحصار کشورهای خاصی است و این کشورها به دليل منابع نامحدود خود از انتقال آن به کشورهای دیگر جلوگیری می‏کنند، در حالی که توسعه علمی از ویژگی‏های بارز حکومت جهانی حضرت مهدی است. در حدیثي شریف از امام صادق می‏خوانیم:
الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً؛ (مجلسی، 1404: ج52، 336)
علم و دانش، بیست و هفت حرف است. تمام آن‌چه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته‌اند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می‏سازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه می‏کند تا بیست و هفت حرف، کامل و منتشر گردد.
7. از دیگر معایب و نقص‏های بزرگ جهانی شدن، عدم مدیریت واحد در جهان، ظهور بلوک‏های قدرت و گسترش واحد‏های سیاسی قدرتمند و متنازع با هم است. این مشکل در حکومت جهانی به خوبی حل شده و جهان، تحت فرمان آن حضرت است. کشور‏های جهان تحت رهبری واحد، اداره و مدیریت خواهند شد و کارگزاران و یاران نزدیک ایشان، حکومت بر واحد‏های سیاسی را بر عهده خواهد گرفت، چنان‌که امام صادق می‏فرماید:
مهدی، اصحاب خویش را به تمامی شهرها و بلاد اعزام می‏کند و آنان را به عدالت و احسان فرمان می‏دهد. (کارگر، 1387: 60)
امتیازات حکومت واحد جهانی حضرت مهدی، منحصر به همین موارد مطرح شده نیست، بلکه ما در حد نیاز این نوشتار، به آن اشاره کردیم.
نتیجه
انسان‏های صادق و عدالت‌خواه همواره از وجود فاصله‏ها و تبعیض‏ها به ستوه آمده و با طرح شعار جهانی‌سازی و مدیریت یگانه برای همه انسان‏ها و اقتصاد واحد و داد و ستدی جهانی و بهداشتی جهانی، در این اندیشه بودند که تبعیض‏ها را محو کنند. بهترین تعبیر در این‌باره و آموزش این معیار، والاسخن امام صادق است:
فإنّك إذا تأمّلت العالم بفكرك، و ميّزته بعقلك، وجدته كالبيت المبنيّ المعدّ فيه جميع ما يحتاج اليه عباده... و الانسان كالمملّك ذلك البيت، و المخوّل جميع ما فيه. (الحیاه، ج1، 625، به نقل از: حکیمی، 1381: 106)
اگر در اندیشه خود درباره جهان تأمل کنی و به عقل خود درصدد شناخت آن برآیی، آن را همچون خانه‌ای خواهی دید که ساخته و پرداخته شده و هرچه مورد نیاز بندگان بوده در آن فراهم آمده است و انسان همچون مالک این خانه شده که همه آن‌چه در آن است به خواست خدا به اختیار وی قرار گرفته است. در این تعالیم اسلامی از کره زمین به بیت و خانه تعبیر شده و انسان به‌طور مطلق از هر نژاد و رنگ و زبان و ملیت و طبقه‌ای، مالک این خانه به حساب آمده است. آری، انسان‏ها در طبیعت خود میل به با هم بودن و اجتماعی شدن را دارند. پیامبران الهی از پیشتازان این طرح در اندیشه و عمل بودند، به‌ویژه اسلام که مترقی‌ترین ادیان است. تعبیر ژرف و انسانی امام علی در نهج البلاغه بیان‌گر این حقیقت جاودانه در فرهنگ اسلامی است:
أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ ... فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ. (شریف رضی، 1385: 404، نامه 53)
مهرورزی نسبت به مردم و دوست داشتن آنان را در خود نهادینه کن؛ زیرا مردم دو گروهند: یا برادران دینی تو هستند، یا برادران نوعی (انسانی) تو، که در آفرینش همانند تو هستند.
این بخش از نامه به روشنی، نفی تفکر راسیزم، آپارتاید و الیتیسم را اعلام کرده و تفکر انترناسیونالیسم و کاسموپولیتانیسم که بر مبنای برادری و برابری همه ملت‏ها هستند را تأیید می‏نماید. (شريف رضي، 1385: 405)
پدیده جهانی شدن، امری فراگیر، گسترش یابنده، پیچیده و دارای آثار و پیامدهای گوناگون در زندگی بشر است، به‌طوری که شرایط زندگی انسان‏ها را در بيش‌تر جنبه‏های آن دستخوش دگرگونی‏های عمیق کرده است. گسترش سریع ارتباطات و نزدیکی جوامع به یکدیگر و تعامل و هم‌فکری در مورد مسائل جهان، بالا رفتن سطح سواد و معلومات، برخی از وجوه مثبت و قابل قبول جهانی شدن است. از این‌رو نمی‏توان گسترش نوآوری‏های اقتصادی در سرتاسر جهان، تغییر و تحولات ارتباطات و تکنولوژی، در‌هم‌تنیدگی و نزدیکی روابط و افکار و اندیشه‏های بشری و... را نادیده گرفت و نسبت به آن بی‌تفاوت بود. از طرف دیگر، پیچیدگی، مهم و جدید بودن مباحث و موضوعات آن و نیز جنبه‏ها و پیامدهای منفی آن، که رو به فزونی است و این‌که در پس پرده این روند، عوامل و کارگزارانی قرار دارند، ایجاب می‏کند که با دقت و هوشمندانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
جریان اوضاع جهانی و پیشرفت‏هایی که نصیب بشر در امور مادی شده است و روابط نزدیکی که به واسطه وسایل ارتباط کنونی با هم پیدا کرده‌اند، همه را به یک اتحاد واقعی و همکاری صمیمانه و برادری حقیقی بيش‌تر محتاج کرده است. هرچه جلوتر برویم، این احتیاج را بيش‌تر احساس می‏کنیم؛ یعنی آن دهکده جهانی که دانشمندان غربی در قرن بیستم احتمالش
را داده‌اند، اسلام، در هزار و چهارصد سال پيش، با تأکید فراوان و قطعیت و حتمیت، از آن خبر داده و حتی کیفیت وقوع آن و نحوه حکومت در آن دهکده جهانی و رهبری آن نظام را آشکارا معین کرده است و خبر داده که پیروزی از آن مستضعفان و صالحان است و ایمان بر کفر چيره خواهد شد.
خوشبختانه امروز بحث کردن دربارۀ مسئله حکومت واحد جهانی، از پنجاه سال پیش آسان‌تر است. امروز وقتی صحبت از حکومت واحد جهانی می‏شود، به گوش‏ها آن‌قدر سنگینی نمی‏کند؛ چون تعبیر دهکده جهانی به عنوان بحثي کاملاً جدی مطرح شده است. همین که صاحب‌نظران دنیا، در اصل تشکیل حکومت واحد جهانی، با مکتب تشیع اسلام هم‌نوا شده‌اند، خود امری ارزشمند است؛ زیرا تا دیروز، تشکیل حکومت واحد جهانی تحت‌نظر امام معصوم، برای دنیا پذيرفتني نبود و آن را به صورت امری عجیب و باورنکردنی مطرح می‏کردند؛ ولی امروزه، خود، آن را به صورت قطعی و امری اجتناب‌ناپذیر می‏دانند. جهانی شدن به روشنی نیاز انسان را به نزدیکی و اتحاد با هم و تشکیل جامعه جهانی واحد آشکار می‏سازد و با رشد و شکوفایی علمی، صنعتی و فکری و احساس نیاز به اتحاد و نزدیکی، جهان به تدریج خود را برای پذیرش حکومت واحد جهانی آماده می‏سازد.
گسترش سریع ارتباطات و نزدیکی جوامع به یکدیگر، امکان گفت‌و‌گو و تبادل آرا و افکار، استفاده مردم جهان از آخرین اخبار، تعامل و هم‌فکری، بالا رفتن سطح سواد و معلومات، برخی از وجوه مثبت و قابل قبول جهانی شدن است که مدل کامل و مطلوب آن‌ها در حکومت جهانی حضرت مهدی وجود خواهد داشت. مهدویتِ اشاره شده در بینش اسلامی (آیات و روایات) به عنوان مدینه فاضله بشر و ظهور منجی موعود لطف و تدبیری الهی برای سرانجام تاریخ است تا آرزوهای بشر در طول قرن‏ها تحقق یابد.
در پایان، براي هرچه بيش‌تر و بهتر پی بردن به عمق غنا و دوراندیشی بینش و تعالیم اسلامی (آیات و روایات) در موضوع سرانجام تاریخ و بشر، پیشنهاد می‏شود این تعالیم که برگرفته از طریق وحی از سرچشمه هستی است، هرچه با عمق و دل‌سوزی بيش‌تری مورد بررسی قرار گیرد تا در نتیجه این تحقیقات و پژوهش‌ها، زوایای گوناگون و مختلف حکومت جهانی حضرت مهدی (مهدویت) بهتر و بيش‌تر آشکار شده و در نهایت انسان‌های تشنه حقیقت دنیا را هرچه بيش‌تر با این تعالم ناب آشنا نماییم.
منابع
1. اباذری، محمد، «مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری»، فصل‌نامه انتظار، ش11 - 12، 1383ش.
2. ابن‌طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1423ق.
3. آشوری، داریوش، تعریف‏ها و مفهوم فرهنگ، تهران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1357ش.
4. افروغ، عماد و دیگران،«تبادل فرهنگ‌ها، ضرورت‏ها و دورنماها»، مطالعات ملی، ش6، 1379ش.
5. امام جمعه، فخری، مهدویت و جهانی‌سازی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، قم، مؤسسة آینده روشن، 1387ش.
6. آیتی، نصرت‌الله، «اهل کتاب در دولت مهدی»، فصل‌نامه انتظار، ش11 - 12، 1383ش.
7. تامیلنسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه: محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهش‏های فرهنگی، 1381ش.
8. توحیدفام، محمد، فرهنگ در عصر جهانی شدن، تهران، روزنه، 1382ش.
9. توفیقی، حسین، «هزاره‌گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت»، موعود، ش17، 1387ش.
10. ثانی، رضا، زیر موج جهانی شدن، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1382ش.
11. حکیمی، محمد، «جهانی‌سازی اسلامی، جهانی‌سازی غربی»، کتاب نقد، ش24 و 25، 1381ش.
12. شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، قم، اندیشه هادی، چاپ سوم، 1385ش.
13. دعايی، حبیب الله؛ عالی، مرضیه، سازمان‏ها در بستر جهانی شدن، مشهد، بیان هدایت نور، 1384ش.
14. رابرتسون، رونالد، جهانی شدن، تئوری‏های اجتماعی و فرهنگ جهانی، ترجمه: کمال پولادی، تهران، نشر ثالث، 1380ش.
15. ربانی، محمد‌باقر، جهانی شدن، تنوع یا وحدت فرهنگی جامعه جهانی مهدوی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388ش.
16. رضوانی، علی‌اصغر، «فلسفه حکومت عدل جهانی»، فصل‌نامه انتظار، ش4، 1381ش.
17. رفیع‌پور، فرامرز، آناتومی جامعه، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1378ش.
18. سلیمی، حسین، «جهانی شدن، مصداق‏ها و برداشت‌ها»، مجله مطالعات ملی، ش10، 1380ش.
19. سوئیزی، پل و دیگران، جهانی شدن با کدام هدف؟، ترجمه: ناصر زرافشان، تهران، نشر آگه، 1380ش.
20. شهرام‌نیا، امیرمسعود، جهانی شدن و دموکراسی در ایران، تهران، نشر نگاه معاصر، 1385ش.
21. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسة السیدة المعصومه، 1419ق.
22. صانعی‌پور، محمود، استراتژی جهانی شدن شرکت‏ها و مؤسسات، تهران، مؤسسه فرهنگی ـ هنری بشیر علم و ادب، 1379ش.
23. صدوق، ابی‌جعفر محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1389ق.
24. صوفی‌آبادی، محمود، «اسلام، جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن»، مجله اندیشه صادق، ش 16- 19، 1383ش.
25. طاهری، حبیب‌الله، «جهانی شدن و مقایسه آن با حکومت واحد جهانی حضرت مهدی»، فصل‌نامه انتظار، ش7، 1382ش.
26. قراگوزلو، محمد، «جهانی شدن»، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش177 و 178، 1381ش.
27. کارگر، رحیم، جهانی شدن و حکومت حضرت مهدی، قم، مرکز تخصصی مهدویت، 1387ش.
28. گل‌محمدی، یحیی، «جهانی شدن و فرهنگ»، مجموعه مقالات فرهنگ در عصر جهانی شدن: چالش‏ها و فرصت‌ها، تهران، روزنه، 1381ش.
32. مالک، محمدرضا، جهانی شدن اقتصاد (از رؤیا تا واقعیت)، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1382ش.
33. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
34. مرقاتی، سید طه، «جهان‌شمولی اسلام و جهانی‌سازی»، مجموعه مقالات شانزدهمین کنفرانس وحدت اسلامی، تهران، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، 1382ش.
35. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات، 1379ش.
36. نعمانی، محمد بن ابراهیم، كتاب الغیبة، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1379ش.
37. نکويی سامانی، مهدی، دین و فرآیند جهانی شدن، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1386ش.
38. واترز، مالکوم، جهانی شدن، ترجمه: اسماعیل مردانی گیوی و سیاوش مریدی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، 1379ش.
39. هلد، دیوید؛ مک گرو، آنتونی، جهانی شدن و مخالفان آن، ترجمه: عرفان ثابتی، تهران، ققنوس، چاپ اول، 1382ش.
40. هنیس، جف، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه: داوود کیانی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، 1381ش.
41. Fukuyama, Francis, 1992, " The end of history & The last man ", New york, the free press, pp.42 - 44
42. Hirst. P & Thompson.G, 1996, " Globalization in Question: the International Economy & possibilities of Governance ", Cambridge, Polity Press. p.48
43. McLuhan. M, 1964, " Understanding Media ", London, Routledge, p.185
44. Peck, James foreman, 1998, " Historical Foundations of Globalization ", Edward Elgar Publishing, p.25
45. Robertson. R, 1992, " Globalization: Social theory & Global culture ", London, Sage, p.8
46. Sander. H, 1996, " Multilateralism, Regionalism & Globalization: the challenge to the world trading system ", London, Routledge, p.27
https://ayandehroshan.ir/vdca.wn6k49nwa5k14.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما