چکیده
مدت حکومت امام مهدی پس از ظهور، از جمله مباحث مهدویت به شمار میرود. اظهار نظر درباره تعیین مدت حکومت آن حضرت، پس از بررسی سندی و دلالی روایات فراوان و متعارض این باب، امکان پذیر است.
با توجه به احادیث فریقین، میتوان مدت حکومتی بین هفت تا 309 سال برای آن حضرت تصور کرد. در روایات اهلسنت، مدتی کمتر از ده سال مورد تأکید است، بر خلاف منابع حدیثی شیعه که در آنها مدت بالای ده سال پررنگتر بیان شده و مواردی از روایات شیعی که به هفت سال اشاره کردهاند، تفسیری متفاوت از لفظ سنة (سال) ارائه میدهند و هر سال را معادل ده سال عادی یا بیشتر میدانند.
مباحثی از قبیل، ترجیح سندی و دلالی روایات، وجه جمع منتخب بین روایات متعارض و چگونگی طولانی شدن سال به مقدار ده برابر، از نکات مهم این تحقیق خواهد بود.
این نوشتار، پس ازدستهبندی و بررسی سندی و دلالی روایات و تحلیل نظریههای مطرح شده درباره وجه جمع بین روایات متعارض، نتیجه میگیرد که مدت حکومت هر قدر هم کم باشد به اندازه تشکیل حکومت و استقرار آن خواهد بود و پس از ثبات حکومت مهدوی، حکومت الهی صالحان بر جامعه تا قیامت ادامه خواهد داشت و وعده الهی _ که تداوم حکومت الهی تا قیامت است _ محقّق خواهد شد.
مقدمه
مدت حکومت امام مهدی چند سال خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسش، راهی جز مراجعه به روایات معصومین نیست و این روایات، زیاد، متنوع و متناقضند.
روایات هفت سال _ بهویژه در میان محدثان اهلسنت _ شهرتی نسبی دارند (صفار نجفی، 1428: ج13، 145). با توجه به این شهرت، این پرسش مطرح میشود که اگر حکومت امام زمان این اندازه کوتاه و زودگذر باشد، هفتاد سال غیبت صغرا، دوازده قرن غیبت کبرا، این همه زمینهسازی توسط پیامبر و ائمه و نیز دستورات فراوان برای ساختن جامعه و مهیا کردن آن برای ورود به دوران ظهور چه توجیهی دارد؟ آیا برای یک حکومت هفتساله _ هرچند ایدهآل _ این همه انتظار، تلاش و هجران لازم است؟
در این نوشتار با بررسی روایات و جرح وتعدیل آنها و بیان راهحلهای ارائه شده و جمعبندیشان، پاسخی شایسته به این پرسش خواهیم داد؛ انشاءالله.
پیش از بررسی متن و اسناد روایات، توجه به دو نکته ضروری است:
نکته نخست. با توجه به دیدگاه خاص حدیثی اهلسنت، در بین روایات آنان مواردی به چشم میخورد که کلام معصوم نیست و بدون استناد به پیامبر یا امیرالمؤمنین دیدگاهی را از صحابه نقل کردهاند و با توجه به اینکه:
1. در تفکر شیعه، کلام غیرمعصوم به عنوان روایت تلقی نمیشود؛
2. در میان اهلسنت نیز دیدگاه حجیت کلام صحابی مخالفانی دارد؛
3. بسیاری از طرفداران حجیت کلام صحابی، آن را مقید به مخالف نبودن با کلام دیگر صحابه کردهاند (نووی، 1407: ج8، 220؛ مبارکفوری، 1410: ج2، 213 عن الائمة الحنفیة) و در این بحث، کلام نقل شده از صحابه، هم با احادیث نبوی مخالفتی صریح دارد و هم با کلام دیگر صحابه ناسازگار است؛
در این تحقیق به چنین مواردی بهایی داده نخواهد شد (برای مثال، نک: ابنطاووس، 1416: 164، 166، 169، 245، 246؛ مروزی، 1414: 232 و 234؛ ابناثیر، 1364: ج1، 263؛ ابنحبان، 1414: ج15، 159؛ متقی هندی، 1409: ج14، 262، ح38653؛ مقدسی شافعی، 1399: 239).
نکته دوم. در منابع اهلسنت برخی موارد با لفظ «رُوی» یا «فی روایة» یا الفاظ مشابه، بدون استناد صریح به پیامبر بیان شده است. با توجه به اینکه گروهی از اهلسنت با سخن صحابه و تابعین برخورد روایی میکنند، نمیتوان مطمئن بود که مراد آنان از تعبیر «رُوی» یا «فی روایة» نقل کلام پیامبر باشد؛ بر همین اساس نمیتوان این موارد را نیز در شمار روایات به شمار آورد (برای مثال، نک: ابنطاووس، 1399: 177، ح287؛ ابنبطریق، 1407: 433، ح910 عن الجمع بین الصحاح؛ عسکری،1397: ج1، 322، 356).
بررسی متن و اسناد روایات
روایات مدت حکومت امام زمان به دو دسته کلی تقسیم میشود:
الف) روایاتی که به صورت مبهم وارد شده و مدت خاصی را ذکر نکردهاند؛
ب) روایاتی که حکومت آن حضرت را دارای مدتی معین دانستهاند.
روایات مبهم
روایت یکم
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أَبِیهِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ لَهُ: یَا عَمِّ! یَمْلِكُ
مِنْ وُلْدِی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً ... ثُمَّ یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ َ مِنْ وُلْدِی یُصْلِحُ اللَّهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كݡَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ یَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّه؛ (ابنشهرآشوب، 1376: ج1، 252)
از عباس بن عبدالمطلب از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند: ای عمو، از فرزندان من دوازده خلیفه به حکومت میرسند... سپس مهدی از فرزندان من خروج میکند. خداوند کار او را در یک شب درست میکند. او زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود و به هر مقدار که خدا بخواهد در زمین باقی خواهد ماند.
تعبیر به «یمکث فی الارض ما شاء الله» در این روایت، یعنی به هر مقدار که خداوند بخواهد روی زمین زندگی میکند و مدت خاصی را برای حکومت حضرت معین نکرده است.
روایت دوم
عن بعض مؤلفات اصحابنا عن المفضل بن عمر قال: سألت سیدی الصادق…
قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا مَوْلَایَ! فَكَمْ تَكُونُ مُدَّةُ مُلْكِهِ؟ فَقَالَ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... : وَ أَمَّا
الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ (هود، 108) وَ الْمَجْذُوذُ الْمَقْطُوعُ أَیْ عَطَاءً غَیْرَ مَقْطُوعٍ عَنْهُمْ بَلْ هُوَ دَائِمٌ أَبَداً وَ مُلْكٌ لَا یَنْفَدُ وَ حُكْمٌ لَا یَنْقَطِعُ وَ أَمْرٌ لَا یَبْطُلُ إِلَّا بِاخْتِیَارِ اللَّهِ وَ مَشِیَّتِهِ وَ إِرَادَتِهِ الَّتِی لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ثُمَّ الْقِیَامَةُ وَ مَا وَصَفَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ؛ (مجلسی، 1403: ج53، 34، باب 25، ح1)
مفضّل از امام صادق میپرسد: مدت حکومت قائم چه مقدار است؟ امام صادق با استناد به آیۀ إِلَّا ما شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ میفرماید: «والمجذوذ» یعنی مقطوع؛ یعنی عطایی که از ایشان قطع نمیشود، بلکه دائم و ابدی است و حکومتی است که زمانش تمام نمیشود و حکمی است که قطع نمیشود و امری است که باطل نمیشود مگر به اختیار خدا و خواست و اراده او، و این را غیر از خداوند نمیداند و بعد از آن قیامت و وقایعی است که خداوند در کتابش توصیف کرده است.
امام صادق در این روایت، مدت حکومت امام زمان را وابسته به مشیت الهی دانسته و در ضمن، دوام آن را نیز بیان میفرماید.
روایت سوم
قال رسول الله: حكایة عن الله فی معراجه و لانصرنّه بجندی و لامدنّه بملائكتی حتی یعلن دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی ثم لادیمنّ ملكه و لاداولنّ الایام بین أولیائی إلی یوم القیامة؛ (صدوق، 1405: 256؛ همو، 1385: ج1، 7)
پیامبر گرامی اسلام در روایت معراج، به نقل از خداوند تبارک و تعالی فرمود: حتماً او (امام مهدی) را با لشکریانم یاری میدهم و با ملائکهام به او کمک میرسانم تا دعوت مرا علنی کند و خلق را بر یکتاپرستی و توحید من جمع کند و سپس به ملک او دوام میدهم و حکومت را بین اولیای خودم تا روز قیامت قرار خواهم داد.
در این روایت نهتنها ادامهدار بودن حکومت امام مهدی بیان شده، بلکه به بقای آن در بین اولیاء الله تا قیامت نیز تصریح میکند، اما به زمان معینی اشاره نشده است.
اگر چه این دسته از روایات در نتیجهگیری بحث، مورد استفاده قرار میگیرند، اما به دلیل اینکه مدت خاصی را بیان نمیفرمایند، در این بخش، از بحث ما خارج هستند.
روایات بیان کننده مدت معیّن
این گروه از روایات نیز به دو دسته تقسیم میشوند:
1. روایاتی که مقدار کمتر از ده سال را برای حکومت آن حضرت بیان کردهاند؛
2. روایاتی که زمانی بیش از ده سال را برای حکومت آن حضرت بیان فرمودهاند.
روایات دسته اوّل عمدتاً در منابع اهلسنت یافت میشود، البته در منابع شیعه نیز اخباری وجود دارد که بیان میکنند حکومت آن حضرت هفت سال است؛ اما توضیح میدهند که هر سال معادل ده یا بیست سال به طول میانجامد و چون این روایات در حقیقت، مدتی بیشتر از ده سال را برای حکومت امام مهدی رقم میزنند، در دسته دوم قرار میگیرند.
روایات دسته دوم عمدتاً از منابع شیعی گزارش شدهاند (خلیل حبة، 1429: 582؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 145).
در هر دو دسته از روایات، یا عددی معین را برای مدت حکومت امام مهدی ذکر کردهاند، یا بین چند عدد مردّد گذاشتهاند.
روایات بیان کننده مدت زیر ده سال
الف) روایات عدد معیّن
1. هفت سال
روایت اول
عن ابی السعید الخدری انّ النّبی قال: لا تقوم الساعة حتی یملك رجل من اهل بیتی اجلی اقنی یملأ الارض عدلاً كݡما ملئت قبله ظلماً یكون سبع سنین؛ (طبری، 1413: 469 و 480؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 17؛ سیوطی، بیتا: ج6، 57؛ موصلی، بیتا: ج2، 367، ح1128 با اندکی تفاوت؛ ابنحبان، 1414: ج15، 238 با اندکی تفاوت)
ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: قیامت برپا نمیشود تا اینکه مردی از اهلبیت من به حکومت برسد. [او] چهرهای گشاده و بینی کشیده دارد؛ زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود [و] هفت سال اینگونه خواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از بیان طرق متعدد در نقل این حدیث میگوید: «إسناده حسن» (بستوی، 1420 الف: 297 -301) و حدیث را معتبر میداند؛ اما در جای دیگر مقداری از متن آن را در زمره احادیث بیسند ذکر کرده (همو، 1420ب: 375) و از طریق شیعه نیز سندش ضعیف است.
اما از نظر دلالت، مرجع ضمیر در لفظ «یکون» _ چه به ملک مستفاد از یملک برگردد و چه به رجل _ به مدت حاکمیت امام مهدی اشاره دارد.
از همین راوی (ابیسعید خدری) چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: الْمَهْدِیُّ َ مِنِّی أَجْلَى الْجَبْهَةِ أَقْنَى الْأَنْفِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَمْلِكُ سَبْعَ سِنِین؛ (مروزی، 1414: 222؛ صنعانی، بیتا: ج11، 371، ح20769؛ ابوداود، 1410: ج2، 310، ح4285؛ طبری، 1413: 469، ح2 -6)
ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: مهدی از من است؛ چهرهای گشاده و بینی کشیده دارد. [او] زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که از جور و ظلم پر شده بود [و] هفت سال حکومت خواهد کرد.
عبد العظیم بستوی پس از بیان طرق متعدد در نقل این حدیث میگوید: «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420 الف: 166-175) و این حدیث را معتبر میداند؛ اما سند این روایت از طریق شیعه ضعیف است.
اما از جهت دلالت واضح است و در حکومت هفت ساله آن حضرت صراحت دارد.
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یخرج رجل من امّتی یعمل بسنتی
ینزل الله البركة من السماء و تخرج له الارض بركتها یملأ الارض عدلاً كما ملئت جوراً یعمل سبع سنین علی هذه الامة و ینزل بیت المقدس؛ (الدانی، 1416: ج5، 1063، 584؛ طبرانی، 1415: ج2، 15)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مردی از امت من خروج میکند، به سنت من عمل خواهد کرد، خداوند برکت را از آسمان نازل میکند و زمین برای او برکاتش را بیرون میریزد؛ زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از جور پر شده بود؛ [او] هفت سال بر این امت حکومت میکند و در بیت المقدس فرود خواهد آمد.
عبد العظیم بستوی این روایت را با اندکی تفاوت در متن ذکر کرده و برای سند آن سه طریق نقل میکند و در پایان نتیجه میگیرد که سند روایت ضعیف است (بستوی، 1420ب: 256-259). از نظر دلالت نیز اگر چه در این روایت به نام امام زمان تصریح نشده، اما بیگمان، مقصود از تعبیر «رجل» با توجه به ویژگیهای بیان شده و با کمک روایات دیگر، امام زمان است و تعبیر به «یعمل» نیز در این روایت به نوعی اشاره به حکومت دارد.
عن ابیسعید الخدری قال: قال رسول الله: یقوم فی آخر الزمان رجل من عترتی شابّ حسن الوجه اجلی الجبین اقنی الانف یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یملك كذا و كذا سبع سنین؛ (الدانی،۱۴۱۶: ج۵، ۱۰۳۸، ح۵۵۳)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مردی از عترت من در آخر الزمان خروج میکند؛ جوان، خوشصورت دارای پیشانی گشاده و بینی کشیده است؛ زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که ازظلم و جور پر شده بود و اینگونه _ اشاره با دست _ هفت سال حکومت خواهد کرد.
عبدالعظیم بستوی این روایت را با کمی تفاوت در متن حدیث نقل کرده و درباره سند میگوید: «ضعیف جداً» (بستوی، 1420ب: 276-277).
و اما از نظر دلالت، لفظ «کذا» در این روایت دو معنا میتواند داشته باشد؛ یکی اینکه حکومت حضرت با برقراری قسط و عدل، هفت سال به طول میانجامد؛ دوم اینکه لفظ «کذا» اشاره با دست باشد و حضرت عدد را نیز با تأکید نشان داده، همانطور که در روایت بعد بیان خواهدشد.
روى بسنده عن أبى سعید الخدرى قال: قال رسول اللّه: ... المهدى منّا أهل البیت أشم الأنف أقنى أجلى یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كݡما ملئت جوراً و ظلماً یعیش هكذا و بسط یساره و اصبعین من یمینه المسبحة و الإبهام و عقد ثلاثة؛ (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 557؛ ابنطاووس، 1416: 323، ح466 به نقل از کتاب الفتن ذکریا)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مهدی از ما اهلبیت، است؛ بینی باریک و کشیده و پیشانی گشاده دارد؛ زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که از ظلم و جور پر شده بود، و این مقدار _ انگشتان دست چپ و دو انگشت از دست راست (شصت واشاره) را باز کردند _ هفت سال زندگی خواهد کرد.
بستوی این روایت را در زمره احادیث صحیحه ذکر میکند (بستوی، 1420 الف: 166)، اما در منابع شیعه سند ندارد.
و اما از نظر دلالت در این روایت عددی را بیان نفرموده، بلکه پیامبر به صورت اشاره با دست، هفت انگشت مبارک را نشان میدهد که ظاهراً منظور هفت سال است. هرچند در این روایت، تعبیر «حکومت» نیامده است، اما مدت زندگی امام مهدی را بیان میفرماید که مدت حکومت ایشان را نیز دربر میگیرد.
در بخش جمعبندی تحلیلها بیان خواهیم کرد که چون در این روایت تعبیر به سال نشده، میتواند مؤید قول کسانی باشد که میگویند شاید عدد زیر ده اشاره به دورههای حکومت ایشان باشد نه مدت آن.
روایت دوم
اباهریره یقول: حدّثنی خلیلی ابوالقاسم: لاتقوم الساعة حتی یخرج علیهم رجل من اهل بیتی فیضربهم حتی یرجعوا الی الحق. قال: قلت: و كم یكون؟ قال: خمس و اثنین [كذا]. قال: قلت: ما خمس و اثنین؟ قال ابا هریره: لا ادری؛ (موصلی، بیتا: ج12، 19، ح6665؛ هیثمی، 1408: ج7، 315)
اباهریره میگوید: خلیل من ابوالقاسم (پیامبر) به من فرمود: قیامت برپا نمیشود تا اینکه مردی از اهلبیت من بر ایشان خارج شود؛ پس آنها را بزند تا اینکه به حق برگردند. میگوید: به ایشان عرض کردم: چه مدت زمانی اینگونه است؟ [با اشاره با دست] فرمود: پنج و دو. راوی میگوید: به ابوهریره گفتم: پنج و دو یعنی چه؟ او گفت: نمیدانم.
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه دو طریق برای روایت فوق درست میکند درباره سند آن میگوید: «إسناده ضعیف» (بستوی، 1420 ب: 237-239)؛ اما از نظر دلالت در این روایت به عدد هفت تصریح نشده، ولی فرموده است: «پنج و دو» و لفظ «کذا» در روایت، تأکید بر اعداد پنج و دو است و احتمال دارد برای بیان اشاره پیامبر به کار رفته باشد.
در بخش جمعبندی تحلیلها باز خواهیم گفت که چون در این روایت تعبیر به سال نشده، میتواند مؤید قول کسانی باشد که میگویند: شاید عدد زیر ده سال اشاره به دورههای حکومت آن حضرت باشد نه مدت آن، خصوصاً با این قرینه که راوی این خبر نیز از اشارۀ حضرت، سال را نفهمیده است.
روایت سوم
و عن أم سلمة زوج رسول الله قالت: قال: ... فیقسم المال و یعمل بسنتی _ أو قال: _ بسنة نبیهم، و یلقى الإسلام بجرانه إلى الأرض فیلبث سبع سنین؛ (ابنبطریق، 1407: 433 - 434؛ ابنحنبل، بیتا: ج6، 316؛ ابوداود، 1410: ج2، 310-311؛ موصلی، بیتا: 12، 370؛ ابنحبان، 1414: ج15، 159)
از ام سلمه همسر پیامبر گرامی اسلام نقل شده که آن حضرت فرمود: ... پس هفت سال خواهد ماند... .
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه روایت را به طرق متعدد ذکر میکند، نتیجه میگیرد که سندها همه ضعیفند (بستوی، 1420ب: 324-334).
دلالت روایت: اگرچه در این روایت نیز به نام امام مهدی تصریح نشده، اما با مقایسه آن با سایر روایات میفهمیم که دربارۀ آن حضرت است. همچنین در این روایت نیز مدت حیات حضرت بر روی زمین را بعد از تشکیل حکومت، هفت سال میداند و این اعم از مدت حکومت است، ولی ثابت میکند که مدت حکومت بیش از هفت سال نخواهد بود.
از جناب امسلمه روایت دیگری درباره حکومت هفت ساله نقل شده است:
عن لیث عن أبی جعفر محمد بن علی بن حسین عن أم سلمة قالت: قال رسول الله: ... فیعوذ عائذ بالحرم فیجتمع الناس إلیه كالطائر الواردة المتفرقة حتى تجمع إلیه ثلاثمائة و أربع عشر فیهم نسوة فیظهر على كل جبار و ابن جبار و یظهر من العدل ما یتمنى له الاحیاء أمواتهم فیحیا سبع سنین فإن زاد ساعة فأربع عشرة ثم ما تحت الأرض خیر مما فوقها؛ (طبرانی، 1415: ج5، 334)
امسلمه از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند که فرمود: ... سپس پناهندهای به حرم پناه میآورد و مردم مانند پرندگانی که از اطراف در یک جا جمع شوند، گرد او جمع خواهند شد تا جایی که سیصد و چهارده نفر دور او را میگیرند و در بین آنها زنان نیز هستند و بر هر زورگو و فرزند زور گویی غالب میشود و عدالتی محقق میسازد که زندگان آرزو میکنند کاش گذشتگان بودند و میدیدند. و [او] هفت سال زندگی میکند؛ پس اگر از هفت سال بیشتر شود، بیش از چهارده ساعت نخواهد شد و پس از آن، آنچه زیر زمین است از آنچه روی زمین است بهتر خواهد بود.
هیثمی پس از نقل این روایت از طبرانی میگوید: رجال روایت همه صحیح هستند، غیر از لیث بن ابی سلیم که اهل تدلیس بوده وضعیف است (هیثمی، 1408: ج7، 315).
بستوی روایت را در شمار روایات ضعیف نقل میکند و میگوید: تمام رجال حدیث، غیر از لیث بن ابی سلیم، ثقه هستند (بستوی، 1420ب: 321-323).
در رجال شیعه نیز بیان شده که لیث بن ابیسلیم از راویان اهلسنت است که از امام باقر و امام صادق روایت نقل میکند و او را مجهول دانستهاند (حلی، 1392: 496؛ حلی، 1417: 249؛ طوسی، 1415: 144).
در این روایت اگرچه به نام امام مهدی تصریح نشده و به عنوان پناهندهای که به حرم پناه آورده مطرح میشود، اما با توجه به سایر مطالب مطرح شده در روایت، وی شخصی غیر از امام زمان نخواهد بود.
همچنین این روایت مدت حیات حضرت را هفت سال میداند و این اعم از مدت حکومت است، ولی ثابت میکند که مدت حکومت بیش ازهفت سال نخواهد بود.
2. نه سال
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یُصِیبُ النَّاسَ بَلَاءٌ شَدِیدٌ حَتَّى لَا یَجِدُ الرَّجُلُ مَلْجَأً، فَیَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَةِ أَهْلِ بَیْتِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كݡَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا، یُحݫݫِٮݫݓُّهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَسَاكِنُ الْأَرْضِ، وَتُرْسِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَتُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا لَا تُمْسِكُ مِنْهُ شَیْئًا، یَعِیشُ فِی ذَلِكَ تِسْعَ سِنِینَ؛ (الدانی، 1416: ج5، 1048-1049، ح564)
از ابیسعید خدری نقل شده که گفت: پیامبر خدا فرمود: به مردم بلای سختی میرسد تا آنجا که شخص، راه فرار و پناهگاهی پیدا نکند بعد از آن خداوند مردی را از نسل اهلبیت من میفرستد و او زمین را مملو از عدل و قسط میکند، همانطور که از ظلم و جور پر شده بود. اهل آسمان و زمین ایشان را دوست دارند؛ آسمان بارانش را میفرستد و زمین گیاهانش را خارج میکند و چیزی از آن نگهنمیدارد. [او] در این حالت نه سال زندگی میکند.
این روایت در منابع شیعه وجود ندارد و تنها در منابع اهلسنت آمده است. بستوی نیز درباره سند آن حکم به ضعف میدهد (بستوی، 1420ب: 254 - 255).
دلالت روایت: لفظ «رجل» در روایت مشکلی ایجاد نمیکند؛ زیرا به قرینه سایر روایات، معلوم میشود که مراد امام مهدی است؛ ولی لفظ «یعیش فی ذلک» اگر از آن اینگونه برداشت شود که زندگی امام در حال گسترش عدل و نزول برکات و... نه سال ادامه دارد، شاید نتوان از آن، مدت حیات و حکومت امام زمان را دریافت.
از ابوسعید خدری این عدد به گونهای دیگر نیز نقل شده است:
و من ذلك ما رواه أیضاً فی الجمع بین الصحاح الستة عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: المهدی منی أجلى الجبهة أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً وعدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یملك سبع سنین، و فی روایة عن هشام: تسع سنین، وفی روایة الفراء فی كتاب المصابیح مثل الحدیث بهذه الألفاظ إلّا أنه قال: یملك تسع؛ (ابنطاووس، 1399: 177، ح287؛ ابنبطریق، 1407: 433، ح910 عن الجمع بین الصحاح)
و از همین قبیل است آنچه از الجمع بین الصحاح السته از ابیسعید خدری روایت کرده که پیامبر گرامی اسلام فرمود: ... و در روایتی از هشام، نُه سال ذکر شده و در روایت فراء از کتاب المصابیح، همین روایت به همین مضمون است، الّا اینکه میگوید: نُه سال حکومت میکند.
3. زیر ده سال
عن علی قال: لیخرجن رجل من ولدی عند اقتراب الساعة ... فیحی الله بالمهدی محمد بن عبد الله السنن التی قد أمیتت، و یسر بعدله و بركته قلوب المؤمنین و تتألف إلیه عصب من العجم و قبائل من العرب، فیبقى على ذلك سنین، لیس بالكثیرة دون العشرة ثم یموت؛ (متقی هندی، 1409: ج14، 591-592 به نقل از الملاحم ابنمنادی)
از امام علی نقل شده است که حتماً مردی از فرزندان من نزدیک قیامت خروج خواهد کرد ... پس خداوند به وسیله مهدی _ محمد بن عبدالله _ سنتهای مرده را زنده خواهد کرد و به سبب عدل او و برکت وجود او قلبهای مؤمنان شاد خواهد شد و گردهمایی عجم به سوی او تشکیل خواهد شد و قبایلی از عرب نیز حمایت میکنند و بر همین حالت چند سالی که بیش از ده سال نخواهد شد باقی میماند و سپس میمیرد.
متقی هندی سند روایت را ذکر نکرده است. بستوی نیز این روایت را در زمره روایات بیسند میآورد (بستوی، 1420ب: 380).
از دیدگاه شیعه نیز این روایت پذیرفتنی نیست؛ زیرا علاوه بر جهت سندی، نام پدر حضرت مهدی را عبدالله میداند و این با روایات و عقاید شیعه سازگاری ندارد.
4. ده سال
حذیفة بن یمان عن النبی: ... یرضی بخلافته اهل السموات و الارض و الطیر فی الجو یملك عشر سنین؛ (عسکری، 1397: ج1، 341، عن نسخة من الفصول المهمة؛ مالکی مکی، 1422: ج2، 1108-1109، پاورقی1، نسخه الف عن فردوس الاخبار بإسناده عن حذیفة بن الیمان؛ ماحوذی، 1417: 208 عن فردوس الاخبار)
حذیفة بن یمان از پیامبر نقل میکند که ... اهل آسمان و زمین از خلافت او (امام مهدی) راضی میشوند و پرندگان در هوا هم، ده سال حکومت میکند.
منابع روایی، این روایت را بدون سند وبا استناد به کتاب فردوس الاخبار نقل کردهاند و به دلیل در دسترس نبودن نسخه کتاب یادشده، مشخص نیست که نویسنده سند آن را ذکر کرده یا آن را بدون سند نقل نموده است؛ بر این اساس اظهار نظر درباره اعتبار این روایت ممکن نیست.
ب) روایات تردید
1. پنج یا هفت
عن ابی سعید الخدری ... عن النبّی قال: یخرج المهدی فی امّتی خمساً أو سبعاً
_ شك ابو الجواری (زید) _ قلنا: ایّ شیٍ؟ قال: سنین؛ (سیوطی، بیتا: ج6، 57، به نقل از احمد و ترمذی و ابنماجه)
از ابی سعید خدری از پیامبر روایت شده که فرمود: مهدی در امت من خروج میکند پنج یا هفت (این شک از جانب زید ابوالجواری است). گفتیم: چه چیزی؟ گفت: سال.
سیوطی این متن را از این سه نفر نقل میکند، در حالی که در سنن احمد و ترمذی لفظ «خمساً أو سبعاً أو تسعاً» (ترمذی، 1403: ج3، 343، باب 44، ح2333؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 21) و در سنن ابنماجه لفظ «ان قصر فسبع و الّا فتسع» آمده است (قزوینی، بیتا: ج2، 1367).
این روایت نه در منابع اهلسنت و نه در منابع شیعه سند ندارد و به نظر میرسد همان روایت ابیسعید خدری درباره هفت سال است و تردید زید ابوالجواری باعث این مشکل شده است.
2. پنج یا هفت یا نُه
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: خَشِینَا أَنْ یَكُونَ بَعْدَ نَبِیِّنَا [فینا] حَدَثٌ فَسَأَلْنَا نَبِیَّ اللَّهِ فَقَالَ: إِنَّ فِی أُمَّتِی الْمَهْدِیَ یَخْرُجُ یَعِیشُ خَمْساً أَوْ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً _ زَیْدٌ الشَّاكُّ _ . قَالَ: قُلْنَا: وَ مَا ذَاكَ؟ قَالَ: سِنِین؛ (مجلسی، 1403: ج51، 88؛ ترمذی، 1403: ج3، 343، باب 44، ح2333؛ اربلی، بیتا: ج2، 478 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 262 ح38654 با اندکی تفاوت؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 21 با اندکی تفاوت)
از ابیسعید خدری نقل شده که گفت: ما ترسیدیم بعداز پیامبر [درباره ما] اتفاقی بیفتد. از پیامبر گرامی اسلام [در اینباره] سؤال کردیم، فرمود: همانا در امت من مهدی است. [او] خروج میکند و پنج یا هفت یا نُه زندگی میکند (تردید از جانب زید [راوی زید ابا الجواری] است) میگوید: گفتیم: و آن چیست؟ فرمود: سال.
بنابر نقل عبدالعظیم بستوی این روایت از دو طریق نقل شده است و هر دو إسناد ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست (بستوی، 1420ب: 68-70). دلالت روایت نیز در پایان این دسته از روایات بررسی خواهد شد و مراد از زید، زید اباالحواری (اباالجواری) است.
به نظر میرسد این روایت نیز همان روایت ابیسعید خدری درباره هفت سال است و تردید از جانب زید ابوالجواری است.
3. شش یا هفت
ام سلمه قالت: قال رسول الله: ... فیخرج رجل من بنیهاشم ... یعیش فی ذلك سبع سنین او ستّ سنین؛ (طبرانی، 1405: 23، 390)
امسلمه میگوید: پیامبر فرمود: پس مردی از بنیهاشم خروج میکند ... در این حالت هفت یا شش سال زندگی میکند.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز در پایان این دسته از روایات بررسی خواهد شد.
درباره این روایت گفتنی است مراد از «رجل من بنیهاشم» به قرینه روایات دیگر، امام مهدی است.
4. شش یا هفت یا نُه
ابی سعید عن النبی: ... و یملك ستّاً أو سبعاً أو تسعاً؛ (عسکری، 1397: ج1، 330، ح 18 به نقل از مقدسی شافعی، 1399: باب 1، ح3)
ابیسعید از پیامبر نقل کرده که ... و شش یا هفت یا نُه سال حکومت میکند.
این روایت در منبع اصلی (عقد الدرر ) به این صورت آمده: «یملك سبعاً أو تسعاً» و لفظ «ستّاً» ندارد (مقدسی شافعی، 1399: 16). بنابر این در جای مربوط به خود بررسی خواهد شد.
5. هفت یا هشت
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: أبشّركم بالمهدیّ... فیكون كذلك سبع سنین أو ثمان سنین، ثم لا خیر فی العیش بعده، أو قال: ثم لا خیر فی الحیاة بعده؛ (اربلی، بیتا: ج2، 483)
ابیسعید خدری میگوید: پیامبر گرامی اسلام میفرماید: به شما بشارت میدهم درباره مهدی ... پس همینطور تا هفت یا نه سال باقی خواهد بود [و] پس از آن خیری در زندگی نیست.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و از نظر دلالت هم در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
از همین راوی (ابی سعید خدری) دو روایت دیگر با همین مضمون، البته با تعابیر متفاوت نقل شده است:
أبی سعید الخدری _ رضی الله عنه _ ان رسول الله قال: یخرج فی آخر أمتی المهدى ... یعیش سبعا أو ثمانیاً یعنى حججاً؛ (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 558)
ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که فرمود: مهدی در آخر امت من خروج خواهد کرد... هفت یا هشت زندگی میکند، یعنی هفت یا هشت حج [ که منظور سال است].
این روایت نیز از منابع اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز بررسی خواهد شد.
عن ابی الصدیق الناجی عن ابی سعید الخدری قال: ذكر رسول الله بلاء یصیب هذه الامة ... فیبعث الله رجلاً من عترتی ... یعیش فی ذلك سبع سنین أو ثمان سنین؛ (عسکری،1397: ج1، 335، ح26 از کتاب البیان و الطبرانی فی معجمه و ابونعیم فی مناقب المهدی)
ابوصدیق ناجی از ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که حضرت درباره بلایی که به این امت میرسد سخن فرمود: ... سپس خداوند مردی را از عترت من برمیانگیزد ... در این حال هفت یا هشت سال زندگی میکند.
این روایت هم از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و از نظر دلالت نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
6. هفت یا نُه
روایت یکم
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنِ النَّبِیِّ أَنَّهُ قَالَ: ... ثمّ یخرج رجل من عترتى یملك سبعاً أو تسعاً؛ (ابنحنبل، بیتا: ج3، 28؛ مقدسی شافعی، 1399: 16)
پیامبر فرمود... و در آن هنگام مردى از خاندان من بهپا میخیزد [و] هفت یا نه سال حکومت مى کند.
اگرچه عبدالعظیم بستوی پس از بیان سه طریق در نقل این حدیث میگوید: «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420الف: 302-305)، ولی در جایی دیگر، روایتی شبیه به این متن را در زمره احادیث بی سند نقل میکند (همو، 1420ب: 375). دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
از ابیسعید خدری چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیری متفاوت _ نقل شده است:
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله : ان من اهل بیتی... یعیش هكذا أومی بیده سبع أو تسع؛ (مقدسی شافعی، 1399: 20؛ کورانی، 1411: ج1، 110- 111)
از ابیسعید از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که فرمود: «همانا از اهلبیت من ... به این مقدار زندگی میکند» و با دست به عدد هفت یا نُه اشاره کرد.
بنا بر منابع اهلسنت و همچنین مطابق منابع شیعه، این روایت سند ندارد. دلالت آن نیز در پایان این بخش بررسی خواهد شد.
نکته مهم در این روایت، این است که با اشاره _ و نه به صورت لفظ _ عددی را بیان فرموده و شاید بتوان آن را اشاره به دورههای حکومتی حضرت دانست که در بخش تحلیلها قابل استفاده است.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ: یَكُونُ فِی أُمَّتِیَ الْمَهْدِیُّ إِنْ قَصُرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌ؛ (قزوینی، بیتا: ج2ص 1367) و (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4 ص558)
ابوسعید از پیغمبر نقل کرده که فرمود: مهدى در امت من خواهد بود؛ چون ظهور کند اگر کوتاه باشد هفت و الاّ نه سال حکومت میکند.
این روایت به شش طریق از اهلسنت روایت شده و مطابق تخریج عبدالعظیم بستوی إسنادش ضعیف است، هرچند آن را شدید الضعف نمیداند (بستوی، 1420ب: 62-67). دلالت این حدیث هم در پایان همین بخش بررسی میشود.
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: هو رجل من عترتی أو قال من امتی یعیش سبعاً أو تسعاً؛ (مروزی، 1414: 233؛ الدانی، 1416: ج5، 1033، ح549؛ ابنطاووس، 1416: 165، باب 178، ح222 عن نعیم بن حمّاد)
ابوسعید خدری از رسول خدا روایت کرده که فرمود: مهدى هفت یا نه سال زندگى میکند.
عبدالعظیم بستوی، پس از ذکر سه طریق برای روایت، آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 78).
در الملاحم سید بن طاووس نیز افزون بر وجود افراد مجهول در سند، لفظ «عن رجل من اهل حجر» آمده که هم مبهم و هم مجهول است و سند را از اعتبار ساقط میکند.
دلالت این روایت نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت دوم
عن قتادة یرفعه الی النبیّ: ... فیستخرج الكنوز و یقسم المال و یلقی الإسلام بجرّانه إلی الأرض یعیش فی ذلك سبع سنین أو قال تسع سنین؛ (هیثمی، 1408: ج7، 315؛ صنعانی، بیتا: ج11، 371، ح20769؛ طبرانی، 1415: ج2، 35)
قتاده مرفوعاً از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند که: ... پس گنجها را استخراج میکند و مال را تقسیم مینماید و اسلام در سراسر کره زمین گسترش مییابد (تعبیر کنایی). در این حالت هفت سال _ یا فرمود نُه سال _ زندگی میکند
این روایت در منابع اهلسنت، سند ندارد و مرفوعه است. دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت سوم
عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله: لو لم یبق من الدّنیا إلّا لیلة لطوّل الله تلك اللّیلة حتّى یملك رجل من أهل بیتی یواطئ اسمـه اسمـی و اسم أبیه اسم أبی یملأها قسطاً وعدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یقسم المال بالسّویّة و یجعل الله الغنی فی قلوب هذه الأمّة فیملك سبعاً أو تسعاً لا خیر فی عیش الحیاة بعد المهدی؛ (اربلی، بیتا: ج3، 267)
از عبدالله بن مسعود از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: اگر تنها یک شب از دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن شب را طولانی خواهد کرد تا مردی از اهلبیت من به حکومت برسد که اسم او همنام من و اسم پدر او همنام پدر من است. دنیا را مملو از قسط و عدل میکند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود و مال را به صورت مساوی تقسیم میکند و خداوند روحیه بینیازی را در قلب این امت قرار میدهد. پس هفت یا نه سال حکومت میکند و بعد از مهدی خیری در زندگی نیست.
اربلی این روایت را از ابینعیم نقل کرده و سند روایت را ذکر نمیکند. بستوی نیز روایت را در شمار روایات ضعیف و بیسند به شمار آورده است (بستوی، 1420ب: 373).
7. هفت یا ده
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یملك المهدی أمر الناس سبعاً أو عشراً و أسعد الناس به اهل الكوفة؛ (قندوزی حنفی، 1416: ج3، 300؛ بحرانی، بیتا: ج7، 117)
ابوسعید از رسول خدا نقل کرده که فرمود: مهدی حکومت مردم را به مدت هفت یا ده [سال] به دست میگیرد و با سعادتترین مردم در آن زمان اهل کوفهاند.
سند روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد؛ دلالت آن نیز در پایان بخش بررسی خواهد شد.
8. هفت یا هشت یا نُه
روایت یکم
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: المهدی یعیش فی ذلك یعنی بعد ما یملك سبع سنین أو ثمان أو تسع؛ (مروزی، 1414: 233)
ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که فرمود: مهدى بعد از ظهور و سلطنت، هفت یا هشت یا نه سال زنده میماند.
این روایت با این متن نه در منابع اهلسنت سند دارد و نه در منابع شیعه؛ اما عبدالعظیم بستوی آن را با مقدار کمی تفاوت از مصنف عبدالرزاق (صنعانی، بیتا: ج11، 372) و الفتن نعیم بن حماد نقل کرده و پس از ذکر شش طریق برای آن، آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 251-255). دلالت آن هم در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
از ابیسعید خدری چند روایت دیگر با همین مضمون _ البته با تعابیری متفاوت _ نقل شده است:
سمعت ابا سعید الخدری قال: قال النبی: یكون من امتی المهدی فإن طال عمره أو قصر عمره عاش سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ... ؛ (ابنحنبل، بیتا: ج3، 27؛ ابنطاووس، 1416: 324، ح468 عن زکریا فی کتاب الفتن؛ کوفی، 1409: ج8، 678، ح184 با اندکی تفاوت؛ هیثمی، 1408: ج7، 317 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 274، ح37706؛ فتال نیشابوری، بیتا: 485 با اندکی تفاوت؛ طبری، 1413: 477، ح468/72)
ابوسعید خدرى از پیامبر روایت کرده که فرمود: مهدی از امت من است. اگر عمر وی بلند یا کوتاه باشد، هفت یا هشت یا نه سال زندگی میکند.
عبدالعظیم بستوی پس از بیان سه طریق در نقل این حدیث، نتیجه میگیرد که «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420الف: 176-179) و آن را میپذیرد، اما در منابع شیعه سند درستی ندارد.
این حدیث از جهت دلالت، نکاتی دارد که برای فهم این دسته از روایات کارگشاست و در پایان بخش، بررسی خواهد شد.
عن ابی سعید الخدری انّ رسول الله ذكر المهدی فقال: فیمكث سبعاً أو ثمانی أو تسعاً یعنی سنة و لاخیر فی العیش بعد هذا؛ (طبری، 1413: 472، ح463 / 67؛ ابنطاووس، 1416: 323، ح465 با اندکی تفاوت؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 37 با اندکی تفاوت؛ هیثمی، 1408: ج7، 314؛ سیوطی، بیتا: ج6، 57؛ متقی هندی، 1409: ج14، 266، ح38669 با اندکی تفاوت)
از ابیسعید خدری نقل شده که پیامبر گرامی اسلام درباره مهدی فرمود: پس هفت یا هشت یا نه سال میماند و پس از آن خیری در زندگی نیست.
این روایت از جهت سند ضعیف بوده و از مجاهیل نقل شده است و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یكون المهدی فی أمتی إن قصر فسبع، وإلّا فثمان أو تسع؛ (ابنطاووس، 1416: 166)
از ابی سعید خدری نقل شده که پیامبر گرامی اسلام درباره مهدی فرمود: مهدی در امت من است. اگر [مدت حکومت او] کوتاه باشد هفت، وگرنه هشت یا نُه سال خواهد بود.
این روایت طبق منابع اهلسنت و همچنین بنابر منابع شیعه سند ندارد و عبدالعظیم بستوی نیز روایتی شبیه به این متن را در زمره احادیث بیسند نقل میکند (بستوی، 1420ب: 375).
عن ابی سعید عن رسول الله: ... حتی تتمنّی الاحیاءُ الاموات یعیش فی ذلك سبع سنین أو ثمان أو تسع سنین؛ (صنعانی، بیتا: ج11، 372، ح20770؛ ذهبی، 1413: ج15، 253، ح105؛ حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 465 با اندکی تفاوت؛ سیوطی، بیتا: ج6، 58 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 275، ح38708 با اندکی تفاوت)
ابوسعید از رسول خدا نقل کرده که فرمود: ... تا اینکه زندگان آرزوی زنده بودن مردگان را میکنند [تا باشند و این تنعم را ببینند]. در این حالت هفت یا هشت یا نه سال زندگی میکند.
این روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: أبشركم بالمهدی ... قال: فیكون ذلك سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ثم لا خیر فی العیش بعده. أو قال:
لا خیر فی الحیاة بعده؛ (ابنطاووس، 1416: 322 - 323؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 37؛ هیثمی، 1408: ج7، 313 - 314)
ابوسعید از پیامبر نقل کرده که فرمود: بشارت میدهم به شما درباره مهدی ... این حالت حکومت هفت یا هشت یا نُه سال ادامه پیدا میکند و سپس خیری در زندگی پس از آن نخواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از آنکه درباره سند این روایت سه طریق نقل میکند،
إسناد حدیث را ضعیف میداند (بستوی، 1420ب: 71-73). سند روایت از متون شیعه نیز ضعیف است.
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یكون فی امتی المهدی یكون سبع سنین أو ثمان سنین أو تسعاً؛ (بستوی، 1420ب: 74-75 به نقل از العلل المتناهیة ابن جوزی)
ابوسعید خدری از پیامبر نقل میکند که در امت من مهدی است هفت یا هشت یا نُه سال خواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از نقل روایت میگوید: إسناد حدیث به طور جدی ضعیف است.
روایت دوم
و عن أبی هریرة عن النبی قال: یكون فی أمتی المهدى إن قصر فسبع وإلّا فثمان وإلّا فتسع؛ (رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله ثقات؛ الدانی، 1416: ج5، 1035-1036، ح550؛ هیثمی، 1408: ج7، 317؛ طبرانی، 1415: ج5، 311؛ متقی هندی، 1409: ج14، 274)
ابوهریره از نبی اکرم نقل کرده که فرمود: مهدی در امت من است اگر [مدت حکومت وی] کوتاه باشد هفت، وگرنه هشت، وگرنه نُه [سال] است ... .
اگرچه در مجمع الزوائد رجال حدیث مورد اعتماد به شمار آمده، ولی عبدالعظیم بستوی پس از گفتوگو درباره رجال این حدیث إسناد آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 40-44).
از ابی هریره روایت دیگری نیز با همین مضمون _ البته با قدری تفاوت _ نقل شده است:
و عن أبی هریرة قال: ذكر إلى رسول الله المهدى، فقال: إن قصر فسبع وإلّا فثمان وإلّا فتسع ولیملأن الأرض عدلاً وقسطاً كݡما ملئت جوراً وظلماً؛ (هیثمی، 1408: ج7، 316)
از ابوهریره نقل شده که نام مهدی نزد پیامبر برده شد. حضرت فرمود: اگر [مدت حکومت وی] کوتاه باشد هفت [سال]، وگرنه هشت، وگرنه نُه [سال] خواهد بود و حتماً زمین را مملو از قسط و عدل میکند، همانگونه که از جور و ظلم پر شده باشد.
عبدالعظیم بستوی همین روایت را با همین سند و منبع و همین متن نقل میکند و تردید را بین هفت و هشت بیان میدارد؛ اما در مدرک اصلی، تردید بین اعداد هفت، هشت و نه است و درباره سند روایت میگوید: «إسناده ضعیف» (بستوی، 1420ب: 45).
9. هفت یا هشت یا ده
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: یكون فی امتی المهدی إن طال عمره ملك عشر سنین و إن قصر عمره ملك سبع سنین أو ثمان سنین؛ (ابنطاووس، 1416: 324، ح467، عن زکریا فی کتاب الفتن)
ابوسعید خدرى از رسول بزرگوار روایت کرده که فرمود:مهدى در میان امت من خواهد بود. اگر عمرش طولانى شود ده سال حکومت میکند و اگر کوتاه باشد هفت یا هشت سال سلطنت خواهد کرد.
سند این روایت خوب نیست و از مجاهیل نقل کرده و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
10. نُه یا ده
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یملك المهدی تسعاً أو عشراً أسعد الناس به اهل الكوفة؛ (کورانی، 1411: ج1، 305، ح197 عن کتاب فضل الکوفه)
ابوسعید از پیغمبر نقل کرده که فرمود: مهدی به مدت نُه یا ده [سال] حکومت میکند. سعادتمندترین مردم در آن زمان اهل کوفهاند.
منابع اهلسنت و شیعه این روایت را بدون سند نقل کردهاند.
بررسی دلالت روایات تردید
تردید در این روایات یا از جانب ناقلان حدیث است که به صورت دقیق کلام معصوم را نشنیده یا عدد دقیق را فراموش کردهاند، یا خود معصوم به طور دقیق عددی را بیان نمیکند و آن را مردد بین چند گزینه قرار میدهد.
تردید، چه از جانب راوی باشد و چه از سوی معصوم برای اثبات مدت حکومت بین اعداد مذکور قابل استناد است. برای مثال، هنگامی که میفرماید پنج یا هفت یا نه سال حکومت میکند، یعنی مدت حکومت امام زمان کمتر از پنج سال و بیشتر از نه سال نیست.
با توجه به وجود قرائن، میتوان گزینه یکم و تردید راوی را تقویت کرد. به عنوان نمونه، در روایت مربوط به تردید بین پنج یا هفت، یا روایت تردید بین نه و پنج و هفت تصریح کرده که تردید از سوی راوی (زید ابا الحواری) است. همچنین نقلهای متفاوت از یک راوی مانند ابیسعید خدری و ابیهریره بیانگر این نکته است که یا راویان طبقات بعد، در نقل یک روایت از ابیسعید و ابیهریره دچار تزلزل و تعابیر گوناگون شدهاند، یا خود وی عدد دقیق را که از معصوم شنیده فراموش کرده و محدودۀ حدس خود را بیان میکند.
البته این فرض که تردید از جانب معصوم باشد نیز با این توجیه که معصوم به سبب مصالحی عدد دقیق را بیان نفرموده باشد، بعید نیست.
با بررسی روایات، دانستیم که روایاتِ عدد زیر ده سال بیشتر در منابع اهلسنت و معمولاً از سوی ابوسعید خدری نقل شده است. بر این اساس، قول به عدد زیر ده سال و به طور خاص، نظریه حکومت هفت ساله، بین اهلسنت مشهور شده است (هیتمی، 1428: 35-36 عن بعض الائمة).
5. روایات بیان کننده مدت بالای ده سال
1. نوزده سال
عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُ:وَ اللَّهِ لَیَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ ثَلَاثَمِأةِ سَنَة [و ثلاث عشرة سنةٍ] وَ یَزْدَادُ تِسْعاً. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: [و] َمَتَى یَكُونُ ذَلِكَ؟ قَالَ: فَقَالَ: بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ. قُلْتُ لَهُ: وَ كَمْ یَقُومُ الْقَائِمُ فِی عَالَمِهِ حَتَّى یَمُوتَ؟ فَقَالَ: تِسْعَ عَشَرة سنهَ مِنْ یَوْمِ قِیَامِهِ إِلَى یَوْمِ مَوْتِه؛ (نعمانی، 1422: 354، باب 26، ح3؛ طوسی، 1411: 478 - 479، ح505 با مقداری تفاوت در متن)
از جابر جعفی نقل شده که گفت: از اباجعفر [امام باقر] شنیدم که فرمود: به خدا قسم مردی از ما اهلبیت سیصد و نه سال [سیصد وسیزده سال] حکومت خواهد کرد. به ایشان عرض کردم: کی چنین خواهد شد؟ فرمود: بعد از وفات قائم. به ایشان عرض کردم: قائم تا روز وفاتش چه مقدار در دنیا باقی خواهد بود؟ فرمود: نوزده سال از روز قیامش تا روز وفاتش.
سند روایت خوب و مورد اعتماد و دلالت آن نیز صریح در مدت عمر آن حضرت است که قطعاً مدت حکومت آن حضرت بیشتر از این مقدار نخواهد بود.
2. نوزده سال و چند ماه
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: یَمْلِكُ الْقَائِمُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 353، باب 26، ح1)
از حمزه بن حمران از عبدالله بن ابییعفور از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که حضرت فرمود: قائم نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.
دلالت روایت خوب است و ابهامی ندارد، اما سند آن ضعیف است و قابل اعتماد نیست.
از ابن ابییعفور چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: مَلَكَ الْقَائِمُ مِنَّا تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 354، باب 26، ح2)
عبدالله بن ابییعفور میگوید: ابیعبدالله [امام صادق] میفرماید: حکومت قائم ما نوزده سال و چند ماه خواهد بود.
سند این روایت نیز ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست، اما دلالت آن صریح وخوب است.
ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ الْقَائِمَ یَمْلِكُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 354 _ 355، باب 26، ح4)
از حمزة بن حمران از ابن ابییعفور از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که فرمود: همانا قائم نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.
سند این روایت هم ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست، اما دلالت آن واضح و صریح است.
همچنین احتمال دارد هر سه روایت در واقع یک روایت باشند؛ زیرا راوی و مرویعنه یکی است و شاید اختلاف تعابیر به سبب اختلاف در نقل باشد.
3. بیست سال
روایت یکم
عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ عَنِ النَّبِیِّ أَنَّهُ قَالَ: الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی ... یَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ فِی الْجَوِّ یَمْلِكُ عِشْرِینَ سَنَة؛ (طبری، 1413: 441 ح414/18 با اندکی تغییر؛ همو، 1410: 197، ح5؛ ابنطاووس، 1399: 178؛ مجلسی، 1403: ج51، 91، باب1 به نقل از الفردوس؛ ابنبطریق، 1407: 439، ح922؛ اربلی، بیتا: ج3، 283)
از حذیفة بن یمان از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: ... مهدی از فرزندان من است. ... اهل آسمانها و اهل زمین و پرنده در هوا به خلافت ایشان راضی هستند. [او] بیست سال حکومت خواهد کرد.
سند روایت ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست. عبدالعظیم بستوی نیز روایت را از علل متناهیه ابنجوزی و اخبار المهدی ابونعیم و الفردوس نقل کرده و پس از اینکه سه طریق نقل برای آن درست میکند، میگوید: اگر حدیث جعلی نباشد، به طور جد ضعیف است (بستوی، 1420ب: 90-93)، اما دلالت روایت واضح است و ابهامی ندارد.
از حذیفه روایت دیگری نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
حذیفة بن الیمان یقول: قال عمران بن الحصین: صف لنا یا رسول اللّه هذا الرجل و ما حاله؟ فقال النبی: ... یملأ الأرض عدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً یملك عشرین سنة؛ (ابنطاووس، 1416: 281، باب 70، ح407 عن ابوصالح السلیلی)
حذیفه بن یمان میگوید: ... عمران بن حصین پرسید: ای پیامبر خدا، این مرد (مهدی) و احوالات وی را برای ما توصیف کنید. پس پیامبر فرمود: ...
زمین را مملو از عدالت میکند، همان گونه که از ظلم وجور پر شده بود. [او] بیست سال حکومت میکند.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد، ولی از نظر دلالت صریح در مدت حکومت است.
روایت دوم
عن ابی امامة عن رسول الله: ... المهدی من ولدی ابن اربعین سنة ... كأنّه من رجال بنی اسرائیل یملك عشرین سنة؛ (هیثمی، 1408: ج7، 319؛ طبرانی، 1405: ج8، 102؛ متقی هندی، 1409: ج14، 268، ح38680)
از اباامامه نقل شده که پیامبر گرامی اسلام فرمود: ... مهدی از فرزندان من چهل ساله است ... [از جهت جثه بدنی] مانند یکی از مردان بنیاسرائیل است [و] بیست سال حکومت خواهد کرد.
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه دو طریق برای این روایت درست میکند، إسناد آن را ضعیف شمرده و متن آن را نیز با روایات هفت سال ناسازگار میداند (بستوی، 1420ب: 121_122)؛ گویا هفت سال را قول مسلّم بین اهلسنت گرفته است.
در متن بعضی از منابع نیز نامی از حضرت مهدی برده نشده است، اما با ویژگیهای مطرح شده در آن و مقایسه با سایر روایات، معلوم میشود که منظور، حکومت امام زمان است.
4. چهل سال
روایت یکم
ابن عمر بن علی بن الحسین عن ابی عبد الله قال: القائم من ولدی یعمر عمر خلیل الرحمن یقوم فی الناس و هو ابن ثمانین سنة و یلبث فیها اربعین سنة؛ (طبری، 1413: 254)
از فرزند عمر بن علی بن حسین از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که فرمود: قائم از فرزندان من به اندازه عمر [ابراهیم] خلیل الرحمان عمر میکند. در بین مردم قیام میکند، در حالی که هشتاد ساله است و چهل سال زندگی میکند.
سند روایت ضعیف است، ولی از نظر دلالت مدت حیات را بیان میکند که مدت حکومت را نیز شامل میشود، به این معنا که مدت حکومت بیش از این مقدار نخواهد بود.
روایت دوم
عن ربعی بن خراش قال: سمعت حذیفة بن الیمان قال: قال رسول اللّه: ... قد أفلحت أمة أنا أوّلها و عیسى آخرها فیصلی خلف رجل من ولدی فإذا صلى الغداة قام عیسى حتى یجلس فی المقام و ذكر متابعته و أن مقامه فی الدنیا أربعون سنة؛ (ابنطاووس، 1416: 301 عن الفتن للسلیلی)
حذیفة بن یمان از رسول خدا روایت کرده که فرمود: حقا که رستگارند آن امّتى که من اول آنها باشم و عیسى آخر آنها باشد. پس عیسى پشت سر مردى از فرزندان من نماز میخواند. هنگامی که نماز صبح را خواند عیسى برمیخیزد و متابعت خود را ذکر میکند و مکث او در دنیا چهل سال خواهد بود.
سند این روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد و در دلالت آن هم ابهام وجود دارد؛ زیرا با ضمیر بیان شده و احتمال دارد ضمیر به حضرت عیسی برگردد؛ یعنی منظور روایت، بیان عمر حضرت عیسی باشد و این نکته دلالت روایت را مجمل میکند.
روایت سوم
عن زید بن وهب الجهنی ... لما طعن الحسن بن علی بالمدائن أتیته ... فقال: ... أن أمیر المؤمنین قال لی ذات یوم ... فكذلك حتى یبعث الله رجلاً فی آخر الزمان ... یملأ الأرض قسطاً و عدلاً ... و تظهر له الكنوز، یملك ما بین الخافقین أربعین عاماً ... ؛ (طبرسی، 1386: ج2، 10 - 11)
زید بن وهب جهنی نقل میکند: زمانی که امام حسن در مدائن ضربهای به پای مبارکش خورد به خدمت آن حضرت رسیدم... فرمود: ... روزی امیرالمؤمنین به من فرمود: ... و همین گونه خواهد بود تا خداوند مردی را در آخر الزمان بفرستد ... زمین را مملو از عدالت و قسط کند ... و گنجها برای او ظاهر شود و چهل سال بر کل کره زمین حکومت خواهد کرد... .
در سند این روایت ارسال است و راویان واسطه بین طبرسی و زید بن وهب الجهنی ذکر نشدهاند. درباره زید نیز توثیق خاصی در کتب رجال نیست. برقی وی را در شمار اصحاب یمنی امیرالمؤمنین ذکر میکند (برقی، 1419: 38) و ابنداوود در معرفی او میگوید: از اصحاب خاص آن حضرت است (حلی،1392: 164).
اما از نظر محتوا و دلالت مشکلی ندارد. تعبیر «رجل» به قرینه سایر مطالب مطرح شده در روایت بر امام زمان حمل میشود و منظور از عبارت «ما بین الخافقین»، بین مشرق تا مغرب است که همه کره خاکی را دربر میگیرد.
در روایت دیگری مدت حکومت به گونۀ تردید، بین سی سال و چهل سال نقل شده است:
عن علی: یلی المهدی أمر الناس ثلاثین أو اربعین سنة؛ (مروزی، 1414: 234؛ متقی هندی، 1409: ج14، 591، ح39676 عن نعیم بن حماد)
از حضرت على روایت شده است که مهدى سى سال یا چهل سال، امارت بر مردم را عهده دار مىشود.
این روایت، سند خوبی ندارد و مشخص نیست لفظ «عمن حدثه» در سند به چه کسی اشاره میکند.
عبدالعظیم بستوی نیز این روایت را نقل کرده و دو اشکال به آن میگیرد:
نخست اینکه سند حدیث ضعیف است و دیگر اینکه با روایات هفت سال سازگار نیست (بستوی، 1420ب: 142).
درباره دلالت روایات تردید در روایات دستۀ الف گفتیم که تردید، چه از جانب راوی باشد و چه از سوی معصوم برای اثبات مدت حکومت بین اعداد مذکور قابل استناد است؛ مثلاً وقتی میفرماید سی یا چهل سال حکومت میکند، یعنی کمتر از سی سال و بیشتر از چهل سال نخواهد بود.
5. هفت سال معادل هفتاد یا صد و چهل سال
در برخی روایات، مدتی برای حکومت آن حضرت ذکر شده و آن مدت را به گونهای تفسیر نمودهاند که نیازمند توضیح است:
روایت یکم
رَوَى عَبْدُ الْكَرِیمِ الْخَثْعَمِیُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: كَمْ یَمْلِكُ الْقَائِمُ؟ قَالَ: سَبْعَ سِنِینَ تَطُولُ لَهُ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِیهِ مِقْدَارَعَشْرِ سِنِینَ مِنْ سِنِیكُمْ فَیَكُونُ سِنُومُلْكِهِ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیكُمْ هَذِه؛ (مفید، 1414: 2، 381؛ ابنصباغ، 1422: ج2، 1 - 1132 مرسلاً عن ابیعبدالله؛ فتال نیشابوری، بیتا: 2 مرسلاً عن الصادق؛ اربلی، بیتا: ج3، 262؛ طبرسی، 1417: ج2، 290 با اندکی اختلاف در متن مرسله)
عبدالکریم خثعمى میگوید: به امام صادق عرض کردم: امام قائم چند سال حکومت میکند؟ فرمود: هفت سال، و روزها براى آن حضرت طولانى میشود به طورى که هر سال از سالهاى زمان او برابر ده سال از سالهاى شماست، و از اینرو سالهاى حکومت او معادل هفتاد سال از سالهاى شما خواهد بود.
سند روایت ضعیف است. دلالت روایت نیز در پایان همین بخش توضیح داده خواهد شد.
از عبدالکریم خثعمی همین روایت با عبارتی دیگر بیان شده است:
عَنْ عَبْدِ الْكَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: كَمْ یَمْلِكُ الْقَائِمُ؟ قَالَ: سَبْعَ سِنِینَ یَكُونُ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیكُمْ هَذِه؛ (طوسی، 1411: 474، ح497)
از عبدالکریم بن عمرو خثعمى روایت شده که گفت: به حضرت صادق عرض کردم: قائم چند سال حکومت میکند؟ فرمود: هفت سال که به حساب سال شما هفتاد سال مىشود.
سند این روایت نیز ضعیف است و دلالت روایت نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت دوم
رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ... لَا یَتْرُكُ بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا وَ یَفْتَتِحُ قُسْطَنْطَنِیَّةَ وَ الصِّینَ وَ جِبَالَ الدَّیْلَمِ فَیَمْكُثُ عَلَى ذَلِكَ سَبْعَ سِنِینَ مِقْدَارُ كُلِّ سَنَةٍ عَشْرُ سِنِینَ مِنْ سِنِیكُمْ هَذِهِ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَكَیْفَ تَطُولُ السِّنُونَ؟ قَالَ: یَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى الْفَلَكَ بِاللُّبُوثِ وَ قِلَّةِ الْحَرَكَةِ فَتَطُولُ الْأَیَّامُ لِذَلِكَ وَ السِّنُونَ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْفَلَكَ إِنْ تَغَیَّرَ فَسَدَ؟ قَالَ: ذَلِكَ قَوْلُ الزَّنَادِقَةِ فَأَمَّا الْمُسْلِمُونَ فَلَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ وَ قَدْ شَقَّ اللَّهُ الْقَمَرَ لِنَبِیِّهِ وَ رَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَخْبَرَ بِطُولِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّهُ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ؛ (مفید، 1414: ج2، 385؛ طبرسی، 1417: ج2، 291؛ اربلی، بیتا: ج3، 265)
ابوبصیر ضمن حدیثی طولانی از امام پنجم روایت کرده که فرمود: چون قائم ظهور کند ... هر بدعتى را از میان ببرد و هر سنت و دستور خدایى را اجرا کند و شهر قسطنطنیه و چین و کوههاى دیلم، همه را فتح میکند و هفت سال _ که هر سالى برابر ده سال شماست _ در زمین میماند. سپس هرچه خدا خواهد. ابوبصیر میگوید: گفتم: قربانت شوم! چگونه سالها طولانى میشوند؟ فرمود: خدا به فلک امر میفرماید تا کند شود و روز و سال طولانی میشوند. گفتم: آنها میگویند: اگر فلک دگرگون شود تباه میگردد؟ فرمود: این گفتۀ زندیقان است و مسلمانان را به آن راهى نیست، با اینکه خدا ماه را براى پیغمبرش شکافت، و پیش از آن خورشید را براى یوشع بن نون برگردانید، و خبر داد که روز قیامت به اندازه هزار سال شما طولانی خواهد شد.
این روایت سند خوبی ندارد و مرسله است؛ زیرا شیخ مفید سند خود به ابو بصیر را ذکر نکرده است. دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت سوم
و قال ابو جعفر فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ: إِذَا قَامَ الْقَائِم ... فَیَمْكُثُ عَلَى ذَلِكَ سَبْعَ سِنِینَ مِقْدَارُ كُلِّ سَنَةٍ عشرین سنة مِنْ سِنِیكُمْ هَذِهِ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ. قیل لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَكَیْفَ یطُولُ السِّنُونَ؟ قَالَ: یَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى الْفَلَكَ بِاللُّبُوثِ وَ قِلَّةِ الْحَرَكَةِ فَتَطُولُ الْأَیَّامُ لِذَلِكَ وَ السِّنُونَ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْفَلَكَ إِنْ تَغَیَّرَ فَسَدَ؟ قَالَ ذَلِكَ قَوْلُ الزَّنَادِقَةِ فَأَمَّا الْمُسْلِمُونَ فَلَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ وَ قَدْ شَقَّ اللَّهُ الْقَمَرَ لِنَبِیِّهِ وَ رَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَخْبَرَ بِطُولِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّهُ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ؛ (فتال نیشابوری، بیتا: 264)
امام پنجم ضمن حدیثی طولانیفرمود: چون قائم ظهور کند ... هفت سال _ که هر سال برابر بیست سال شماست _ در زمین میماند، سپس هر چه خدا خواهد. به ایشان گفته شد: قربانت شوم! چگونه سالها طولانى میشوند؟ فرمود: خدا به فلک امر میفرماید تا کند شود، و روز و سال طولانی شوند. [راوی] میگوید: گفتم: آنها میگویند: اگر فلک دگرگون شود تباه میگردد. فرمود: این گفته زندیقان است و مسلمانان را به آن راهى نیست، با اینکه خداوند ماه را براى پیغمبرش شکافت، و پیش از آن خورشید را براى یوشع بن نون برگرداند، و خبر داد که روز قیامت به اندازه هزار سال شما طولانی خواهد شد.
ظاهراً این همان روایت ارشاد است؛ زیرا مروی عنه (معصوم) یکی است و متن نیز یکی است و احتمالاً اشتباه نسّاخ (تصحیف) بوده و به جای عشر، عشرین ثبت شده است. در این کتاب نیز روایت فوق، سند ندارد.
درباره دلالت این دسته از روایات باید گفت که روایات صریح در مدت زمان حکومت است، اما در اینکه چگونه هفت سال، هفتاد سال یا بیشتر به طول میانجامد ابهام وجود دارد و همین ابهام باعث شده که برخی محققان این روایات را نپذیرفته و آن را مخالف قوانین حاکم بر دنیا بدانند و بگویند این روایات رمز گونهاند (صفار نجفی، 1428: ج13، 149 - 150).
در متن روایت نیز راوی از کلام امام تعجب میکند و میپرسد: چگونه یک سال ده برابر طول میکشد؟ حضرت بیان میفرماید که به امر خداوند گردش فلک کُند میشود؛ باز ابهام راوی باقی است و دوباره میپرسد: اینها (ظاهراً منظور ستارهشناسان و طبیعتگراها) میگویند: اگر در حرکت فلک تغییری حاصل شود فاسد شده و از بین میرود. امام میفرماید: این کلام آنان است، اما مسلمانان نمیتوانند چنین چیزی بگویند؛ چون نمونههایی مثل شق القمر و رد الشمس را باور دارند و خداوند نیز از طولانی شدن هزار سالۀ روز قیامت خبر داده است.
در برخورد اولیه با این روایت، این توهّم به وجود میآید _ همانطور که برای راوی پیش آمد _ که طولانی شدن زمان در حد ده یا بیست برابر غیرعادی است و باعث بر هم خوردن نظام هستی میشود؛ در حالی که اینگونه نیست. ما نمونه روشن آن را هر ساله در دو قطب زمین مشاهده میکنیم و میبینیم که طول شب و روز 180 برابر شده و هر کدام شش ماه به طول میانجامد.
اما اینکه چگونه در همۀ کره زمین این اتفاق ممکن است و روایت نیز به آن تصریح میکند، باید گفت در شاخهای از علم نجوم (اختر فیزیک) توضیح داده شده که بر اثر جاذبۀ ماه، حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید رو به کندی است؛ به طوری که طول روز با آهنگ قابل اندازه گیری s002/0 در هر قرن افزایش مییابد. در این صورت قانون سوم کپلر ایجاب میکند که طول هر ماه بیشترگردد. در آیندهای دور، روز و ماه یکی خواهند شد و هر دو تقریباً پنجاه برابر روز فعلی میشوند (گرگوری، 1387: ج1، 184-185).
بنابر این نظریه اگر حرکت چرخشی زمین (حرکت وضعی) به هر دلیل کُند شود، این عامل سبب طولانی شدن شب و روز خواهد شد و این «دیرش» با تأخیر در فصول همراه است و به دنبال آن سال نیز طولانی خواهد شد. بنابراین نظریه روایات «تطول له الایام قابل توجیه خواهد بود.
شاید به ذهن کسی خطور کند که این حالت باعث تغییر در مدار گردشی کرات میشود و اگر مدار سیارات تغییر کند همه چیز به هم میریزد و نظم آسمانها و زمین پابرجا نخواهد بود. در پاسخ این سؤال میتوان گفت این دیرش تنها در مدار گردشی زمین رخ میدهد، نه در گردش کل سیارات و در نظریه دیرش نیز بیان شده که این حالت در گردش سایر کرات تأثیر خاصی نخواهد گذاشت و تنها طولانی شدن شب و روز است. این امر سبب نابودی اهل زمین نیز نمیشود، چنانکه در قطبین زمین، با اینکه شب و روز شش ماه طول میکشد، زندگی طبیعی جریان دارد. طبق محاسبه، طول روز و شب در قطبین، صد و هشتاد برابر میشود؛ اما در بیان این روایات، تنها طول شب و روز ده یا بیست برابر خواهد شد.
برخی نیز در توجیه این روایات گفتهاند: مراد از طولانی شدن سالها (سنین غیرمعمولی) به دلیل سختی آن ایام است؛ یعنی هر چه روزگار سختتر باشد، گذر آن طولانیتر به نظر میآید و برای نظریه خود این دو روایت را به عنوان شاهد ذکر میکنند:
لَوْ قَدْ خَرَجَ القَائِمُ لَمْ يَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ؛ (نعمانی، 1422: 296، باب 15، ح5)
اگر قائم خروج کند، جز خون بسته شده بر پیشانی و عرق چیزی نخواهد بود.
مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ؛ (همو: 239، باب 13،ح20 و 21؛ طوسی، 1411: 460، ح473؛ بحرانی، 1403: 282)
آن نیست، مگر شمشیر و مرگ در سایۀ شمشیر.
به نظر میرسد این تحلیل مناسبی نباشد؛ چون هرچند در ابتدا شیعیان آن حضرت بر اثر رویارویی با جبهه کفر و نفاق، باید سختیهای بسیاری متحمل شوند، اما سرانجامِ آنان آسایش و راحتی است و سختی دائمی تنها برای مخالفان و دشمنان آن حضرت خواهد بود.
برخی از محققان به دلیل مشابهت این روایات با قول مشهور بین اهلسنت _ که حکومت هفت ساله بود _ اینها را ترجیح دادهاند (طبسی نجفی، 1385: ج1، 225).
6. هشتاد سال
امیرالمؤمنین در تفسیر آیه أَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ (ابراهیم: 44) میفرماید:
هو ظهور قائمنا المغیب لأنّه عذاب علی الكافرین و شفاء و رحمة للمؤمنین یظهر و له من العمر أربعون عاماً فیمكث فی قومه ثمانین سنة ... ؛ (یزدی حائری، بیتا: ج2، 201 نقله فی ذیل خطبة تتنجیة)
این روز، روز ظهور قائم غایب ماست. چون ظهور او عذاب برای کفار و رحمت برای مؤمنان است. [او] در حالت چهل ساله ظاهر میشود و در بین قومش هشتاد سال زندگی میکند.
این روایت بنابر منابع اهلسنت و همچنین طبق منابع شیعه، سند ندارد و قابل اعتماد نیست، ولی دلالت آن خوب است و مدت زندگی حضرت را بیان میکند که شامل مدت حکومت آن حضرت نیز میشود.
7. نوزده سال، معادل صد و نود سال
و قد روی أن مدة دولة القائم تسع عشرة سنة تطول أیامها و شهورها على ما قدمناه و هذا أمر مغیب عنا و إنما ألقی إلینا منه ما یفعله الله جل اسمه بشرط یعلمه من المصالح المعلومة له جل اسمـه؛ (مفید، 1414: ج2، 386 - 387؛ طبرسی، 1417: ج2، 293؛ اربلی، بیتا: ج3، 266)
و روایت شده که مدت دولت قائم نوزده سال است که روزها و ماههای آن طولانی شود، به همان صورت که گفته شد و این امر بر ما پوشیده است؛ و تنها چیزی را که خداوند اگر مصلحت بداند انجام میدهد به ما گفته شده است.
این روایت را شیخ مفید به صورت مرسله آورده و سندی برای آن بیان نکرده و ظاهراً دیگران نیز از ایشان نقل نمودهاند.
روایت به طولانی شدن روزها و ماهها در این حکومت نوزده ساله تصریح میکند، در حالی که در روایات پیشین تنها درباره هفت سال، این حالت بیان شده بود. بنابراین، به درازا کشیدن روزها و ماهها، اگر به صورت طولانی شدن هر یک سال به ده سال باشد حکومت امام مهدی صد و نود سال به طول خواهد انجامید.
8. سیصد و نه سال
روایت یکم
جابر عن ابی جعفر [الباقر]: یملك القائم ثلاثمأة سنة و یزداد تسعاً كݡما لبث اهل الكهف فی كهفهم ... ؛ (مجلسی، 1403: ج52، 390، باب 27، ح212 به نقل از کتاب الغیبة السید علی بن عبدالحمید)
جابر از امام باقر نقل میکند که فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت میکند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند.
سند روایت مرفوعه است و قابل اعتماد نیست؛ اما دلالت روایت صریح است و ابهامی ندارد.
روایت دوم
عن ابی الجارود عن ابی جعفر: إن القائم یملك ثلاثمأة و تسع سنین كما لبث اهل الكهف فی كهفهم؛ (طوسی، 1411: 474، ح496؛ طبری، 1413: 455، ح435/39 با اندکی تفاوت)
ابی الجارود از امام صادق نقل میکند که فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت میکند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند.
سند روایت ضعیف است، اما دلالت روایت صریح است و ابهامی ندارد.
روایت سوم
ذكر فی الكتاب المشار إلیه خطبة لأمیر المؤمنین تسمى المخزون وهی: ... فیمكث فیما بین خروجه إلی یوم موته ثلاثمأة سنة و نیف (نیفا)؛ (حلی، 1370: 202؛ مجلسی، 1403: ج53، 77 - 86)
در این کتاب خطبهای برای مولا امیر المؤمنین ذکر کرده به نام المخزون و آن خطبه این است: ... سپس سیصد سال و اندی از وقت خروجش تا روز مرگش باقی میماند (زندگی میکند).
این روایت نیز از جهت سند دارای اشکال است، ولی دلالت آن کامل است و تصریح دارد که از زمان ظهور امام تا زمان وفات آن حضرت این مقدار زمان میگذرد.
نتیجهگیری نهایی در بررسی سند روایات و جمع بین آنها روایات مربوط به مدت حکومت امام مهدی را به دو دسته کلّی تقسیم کردیم:
1. روایات زیر ده سال که بیشتر در منابع اهلسنت به چشم میخورند؛
2. روایات بالای ده سال که بیشتر در منابع شیعه آمدهاند (صدر، 1425: ج3، 433-434).
در روایات مربوط به حکومت آن حضرت، تعارض از هفت تا 309 سال وجود دارد و از نظر سند تنها روایت 19 سال، قابل اعتماد بود و نقلهای دیگر از جهت سند، پذیرفتنی نیستند.
البته شیخ مفید دربارۀ روایات هفت سال میگوید: «اینها بیشتر و مشهورترند» (مفید، 1414: ج2، 387). برخی نیز به سبب همین شهرت آنها را مقدم کردهاند (صفار نجفی، 1428: ج13، ص150 - 151؛ صدر، 1425: 438).
اما با جستوجوی انجام شده دریافتیم چنین شهرتی تنها بین اهلسنت است و نزد شیعیان، روایات و طرفداران چندانی ندارد و با در نظر داشتن این نکته که در زمان شیخ مفید جامعه علمی شیعه و اهلسنت به صورت امروزی از هم تفکیک نشده بود، احتمال دارد کلام شیخ مفید ناظر بر شهرت بین عامه باشد.
بیان تحلیلها و نقد وابرام
جدا از بحث سندی و بر فرض اینکه از جهت سندی هیچ روایتی را مقدم نکنیم و بگوییم همه مساوی هستند، برای توجیه اختلاف اخبار و حل تعارض بین آنها راهها و تحلیلهایی بیان شده است:
تحلیل یکم
دانستن مدت عمر یا حکومت امام مهدی چندان امر مهمی نبوده و لذا معصومین برای تعیین دقیق آن انگیزهای نداشتهاند (خراسانی، 1384: 371).
پاسخ: اختلاف اخبار با این کلام قابل توجیه نیست؛ زیرا بیانهای متفاوت با این گستردگی، به سبب نداشتن انگیزه تعیین دقیق، نوعی اغراء به جهل و مردم را در نادانی رها کردن، به شمار میآید که از شأن آن بزرگواران به دور است.
تحلیل دوم
اختلاف اخبار بدین سبب بوده که معصومین به عمد نمیخواستهاند مدت دقیق حکومت را بیان فرمایند تا اینکه مورد سوء استفاده مدعیان قرار نگیرد، چنانکه فرقه ضالّۀ بهاییت مدت ادعای سیّد باب را _ که شش سال بوده _ بر این مدت تطبیق کردهاند، با اینکه روایت شش سال نداشتیم. از اینرو روایات با هم متفاوتند (صافی، 1419: 618؛ صدر، 1424: 242؛ دوانی، 1381: 1241، پاورقی).
پاسخ: این تحلیل نیز دقیق نیست؛ چون اگر نمیخواستند، بیان نمیفرمودند، نه اینکه به صورت مختلف بفرمایند؛ مگر با این توجیه که به کار بردن تعابیر گوناگون یک روش مخفی کاری است ومعصومین از این روش استفاده کردهاند.
تحلیل سوم
ائمه به دلیل شرایط تقیه، طبق اخبار عامه سالهای متفاوتی را بیان میفرمودهاند (خراسانی، 1384: 371).
پاسخ: تقیّه در اینگونه موارد (اخبار غیبی از آینده) معنایی ندارد و بر فرض وجود انگیزه تقیّه، این تحلیل تنها درباره روایات زیر ده سال که مطابق قول اهلسنت است، قابل توجیه است.
تحلیل چهارم
روایاتی که مدت کمی را برای حکومت حضرت بیان کردهاند مانند روایات پنج، هفت یا نُه سال، بر دورههای حکومتی حمل شوند؛ یعنی حکومت حضرت از ابتدا تا انتها به دورههای هفتگانه تقسیم میشود و روایاتی که سالهای بیشتری بیان کردهاند، بر تمام مدت حکومت حمل میشوند؛ مثل روایات هفتاد، صد و بیست و سیصد و نه سال (مکارم شیرازی، 1376: 314؛ کورانی، 1411: ج2، 527).
پاسخ: اگرچه روایاتی که با اشاره، مدتی را برای حکومت امام مهدی بیان فرمودهاند میتوانند شاهد خوبی برای این تحلیل باشند (یعیش هکذا أومی بیده سبع أو تسع (مقدسی شافعی، 1399: 20؛ کورانی، 1411: ج1، 110- 111))؛ اما این تحلیل، با روایاتی که به لفظ سنین یا سنة تصریح دارند، سازگارنیست.
تحلیل پنجم
اختلاف اخبار ممکن است اشاره به ظهور و قوّت حکومت آن حضرت باشد و آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهاییاش بیش از سیصد سال باشد (مجلسی، 1403: ج52، 280، ذیل ح6؛ هیتمی، 1428: 41؛ سفارینی حنبلی، 1402، ج2، 83).
پاسخ: این وجه به وجه جمع پیشین نزدیک است و جمع خوبی است، اما برای آن شاهد جمعی از روایات پیدا نشد.
البته اگر این تحلیل به این معنا باشد که در سالهای کم حکومت حضرت کامل نیست و نقص دارد تحلیل درستی نخواهد بود؛ برای مثال، تا 35 سال حکومت ناقص است و در چهل سال به کمال میرسد (صفار نجفی، 1428: ج13، 152).
تحلیل ششم
روایات میتوانند به دو مرحله از حکومت اشاره داشته باشند:
مرحله اول: مدت حیات خود حضرت که کوتاه است و روایات مدت کوتاه بر این دوره حمل میشوند.
مرحله دوم: مدت حکومت عدل جهانی که پس از حیات حضرت ادامه دارد و روایات مدت طولانی بر این دوره حمل میشوند (همو: 149؛ شوکی، 1429: 247؛ امینی گلستانی، 1385: ج2، 372؛ رضوانی،1384: 654).
پاسخ: اگرچه در نتیجهگیری پایانی برای دفع شبهه، این نظریه با قرائنی تقویت میشود، اما برای توجیه اختلاف اخبار پذیرفتنی نیست؛ زیرا با روایات «مدّة ملکه»، «مدة حیاته» و «یعیش» که ضمایر در آنها به شخص امام مهدی برمیگردد، ناسازگار است.
تحلیل هفتم
عدد کم از اخبار بر سنین غیرمعمولی (طولانی شدن سالها)، و عدد زیاد بر سنین معمولی حمل میشود (مجلسی، 1403: ج52، 280، ذیل ح6) و روایاتی که هفت سال معادل هفتاد یا صد و چهل سال را بیان میکنند شاهد این وجه جمعاند.
پاسخ: اگرچه این تحلیل میتواند جمعبندی خوبی در برخی از روایات باشد، اما در همۀ آنها پذیرفتنی نیست.
نتیجه
در بررسی سندی روایات، تنها روایت 19 سال سند خوبی داشت؛ در بیان تحلیلها تحلیلی که بتواند تمامی جوانب اختلاف روایات را توجیه کند، ارائه نشده است.
اما برای پاسخگویی به این شبهه که اگر حکومت امام زمان کمتر از ده سال یا حتی بیست سال است این همه انتظار، زمینهسازی و روایات مژده ظهور برای چیست و آیا این مدت اندک ارزش این همه مقدمهچینی و ... را دارد؟ ابتدا بیان دو نکته لازم است:
1. حکومت امام مهدی باید مدتی استمرار یابد و باقی باشد که در آن مدت، پایههای این حکومت مستحکم شده و قابلیت بقا تا روز قیامت را داشته باشد (صافی، 1419: 618 به نقل از القول المختصر ابنحجر؛ جمعی از نویسندگان، 1382: 356؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 144 - 145)
2. اعتقادات و اخلاقیات جامعه اسلامی تغییرات بسیاری کرده و تصحیح این انحرافات به حکومتی چندین ساله نیاز دارد. حکومت مهدوی تنها کشور گشایی نیست، بلکه تربیت مردم کشورها از اولویتهای برنامه حکومتی آن حضرت خواهد بود که هم طولانیتر و هم مشکلتر از سیطره بر خود کشورهاست (صدر، 1425: ج3، 432).
با توجه به این دو نکته و طبق قواعد عامه، مدت مناسب و نتیجه دهنده برای حکومت آن حضرت لازم است و شاید بر همین اساس برخی محققان، روایات مدت طولانی را ترجیح میدهند. اما در اینکه این مدت چند سال است، چیزی از قواعد عامه استفاده نمیشود (همو؛ جمعی از نویسندگان، 1382: 356؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 144-145؛ رضوانی، 1384: 651).
پاسخ این سؤال با تقسیم آن به دو پرسش بهتر فهمیده میشود:
1. امام مهدی (شخص مهدی موعود) چه مقدار حکومت میکند؟
2. حکومت الهی (نظام مهدوی) چقدر باقی میماند؟ (صدر، 1425: ج3، 431؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 143)
بر فرض اینکه از روایات نتیجه بگیریم حکومت امام مهدی کمتر از بیست سال به طول میانجامد، اما حکومت عدل الهی _ که وعده تخلفناپذیرخداوند به بشر است _ تا روز قیامت ادامه خواهد داشت (صفار نجفی، 1428: ج13، 153) و حاکم این حکومت، پس از امام زمان، صالحان (بر اساس اعتقاد به رجعت، امامان معصوم) خواهند بود (صدر، 1425: ج3، 431؛ شوکی، 1429: 249).
روایت امام صادق که مدت حکومت امام زمان را وابسته به مشیت الهی دانسته و در ضمن، دوام آن را تا قیامت بیان میفرماید (مجلسی، 1403: ج53، 34، باب 25، ح1)، روایت معراج که خداوند تبارک و تعالی فرموده حتماً او (امام مهدی) را با لشکریانم یاری میرسانم ... و سپس به ملک او دوام میدهم و حکومت را بین اولیای خودم تا روز قیامت قرار خواهم داد (صدوق، 1405: 256، باب 23، ح4) و روایات جانشینان امام مهدی (عیاشی، بیتا: ج2، 326، ح24؛ کݡورانی، 1411: 237 - 238 - 129) برای این جمعبندی قابل استفاده است.
بنابراین دانستن مقدار عمر یا مدت حکومت شخص آن حضرت در درجه دوم اهمیت است و شاید به همین دلیل، در روایات برای آن عدد دقیقی بیان نشده است.
منابع
ابناثیر، علی بن ابیالکرم، النهایة فی غریب الحدیث، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، مؤسسة إسماعیلیان للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ چهارم، 1364ش.
ابنبطریق، یحیی بن حسن، العمدة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1407ق.
ابنحبان، علی بن بلبان، الصحیح، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق.
ابنحنبل، احمد، المسند، بیروت، دار صادر، بیتا.
ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، نجف، المطبعة الحیدریة، 1376ق.
ابنطاووس، رضیالدین علی بن موسی، الطرائف، قم، خیام، چاپ اول، 1399ق.
_ الملاحم و الفتن، اصفهان، نشاط، چاپ اول، 1416ق.
ابوداوود، سلیمان، السنن، بیروت، دارالفکر، چاپ اول،1410 ق.
اربلی، ابنابیالفتح، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، بیروت، دارالاضواء، بیتا.
الدانی، أبوعمرو عثمان بن سعید بن عثمان بن عمر، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها،تحقیق: رضاء الله بن محمد إدریس مبارکفوری، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق.
امینی گلستانی، محمد، سیمای جهان در عصر امام زمان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1385ش.
بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، تحقیق: سید علی عاشور، بیجا، بینا، بیتا.
بحرانی، عدنان، حصائل الفکر فی احوال الامام المنتظر، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ سوم، 1403ق.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، رجال البرقی، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه قیوم، چاپ اول، 1419ق.
بستوی، عبدالعظیم، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعة، بیروت، دار ابنحزم، چاپ اول، 1420ق _ الف.
المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحة، بیروت، دار ابنحزم، چاپ اول، 1420ق _ ب.
ترمذی، ابوعیسی محمد، سنن الترمذی، تحقیق و تصحیح: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1403ق.
جمعی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، 1382ش.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیجا، بینا، بیتا.
حلی، حسن بن داوود، الرجال، تحقیق: سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، المطبعة الحیدریة، 1392ق.
حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ اول، 1370ق.
حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الأقوال، تحقیق: شیخ جواد قیومی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، چاپ اول، 1417ق.
خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظر، تحقیق: سید جواد میرشفیعی، تهران _ قم، مؤسسه انتشاراتی لاهوت، چاپ سیزدهم، 1384ش.
خلیل حبة، رزق، الامام المهدی والیوم الموعود، بیروت، دار الولاء، چاپ سوم، 1429ق.
خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، نشر آثار شیعه، 1410ق.
دوانی، علی، مهدی موعود (ترجمه جلد13 بحارالانوار)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ بیست و نهم، 1381ش.
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، 1413ق.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر بن حسین، المحصول، تحقیق: طه جابر فیاض العلوانی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1412ق.
رضوانی، علیاصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1384ش.
سفارینی حنبلی، محمد بن احمد بن سالم، لوامع الانوار البهیة، دمشق، مؤسسة خافقین، چاپ دوم، 1402ق.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
شوکی، سید محمد، آخر الدول، قم، انتشارات جلالالدین، چاپ اول، 1429ق.
صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مؤسسة السیدة المعصومة، چاپ اول، 1419ق.
صدر، سید صدرالدین، المهدی فی کتب الصحاح والسنن، بیروت، دار الرافدین، چاپ اول، 1424ق.
صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی (تاریخ مابعد الظهور)، قم، ذوی القربی، چاپ دوم، 1425ق.
صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، علل الشرائع، تحقیق: محمدصادق بحرالعلوم، نجف، المطبعة الحیدریة، 1385ق.
_ کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح وتعلیق: علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1405ق.
صفار نجفی، سالم، موسوعة الامام المهدی المنتظر من المهد الی یوم القیامة، بیروت، دار نظیر عبود، چاپ اول، 1428ق.
صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، بیجا، منشورات المجلس العلمی، بیتا.
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، بیجا، دار الحرمین، 1415ق.
المعجم الکبیر، قاهره، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1405ق.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمد باقر الخرسان، النجف الأشرف، دار النعمان، 1386ق.
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، آل البیت، چاپ اول، 1417ق.
طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1413ق.
_ نوادر المعجرات، قم، مؤسسة الامام المهدی، چاپ اول، 1410ق.
طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعة و الرجعة، نجف، مطبعة الآداب، چاپ سوم، 1385ق.
طوسی، ابیجعفر محمد بن حسن، الرجال، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1415ق.
الغیبة، تحقیق: عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
_ الفهرست، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، چاپ اول، 1417ق.
عسکری، نجمالدین جعفر بن محمد، المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة والامامیة، بیروت، دارالزهراء، چاپ اول، 1397ق.
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق وتصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، بیتا.
غزالی، أبیحامد محمد، المستصفی، تصحیح: محمد بن عبدالسلام، بیروت، دار الکتب، 1417ق.
فتّال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، قم، منشورات شریف الرضی، بیتا.
قزوینی (ابنماجه)، محمد بن یزید، السنن، بیروت، دارالفکر، بیتا.
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربى، تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی، قم، دار الأسوة للطباعة و النشر، چاپ اول،1416 ق.
کشی، محمد بن عمر، رجال، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348ش.
کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
کوفی، ابنابیشیبه، المصنف، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1409ق.
گرگوری، زیلیک، نجوم و اختر فیزیک مقدماتی، ترجمه: جمشید قنبری، مشهد، نشر دانشگاه امام رضا، ویرایش چهارم، 1387ش.
ماحوزی، ابوالحسن سلیمان بن عبدالله، کتاب الأربعین، تحقیق: سید مهدى رجایی، قم، نشر امیر، چاپ اول، 1417ق.
مالکی مکی (ابنصباغ)، علی بن محمد بن احمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، تحقیق: سامی الغریری، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.
مبارکفوری، صفی الرحمن، تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنز العمال، تحقیق و ضبط و تفسیر: بکری حیانی، تصحیح و فهرسة: صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
مروزی، نعیم بن حمّاد، الفتن، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، بیروت، دار المفید، چاپ دوم، 1414ق.
مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، تحقیق: دکتر عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، مکتبة عالم الفکر، چاپ اول، 1399ق.
مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، چاپ هشتم، 1376ش.
موصلی، ابویعلی، المسند، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ دوم، بیتا.
نجّاشی، احمد بن علی، الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1416ق.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تحقیق: فارس حسّون، قم، مهر، چاپ اول، 1422ق.
نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، بیروت، دار الکتب العربی، 1407ق.
واسطی بغدادی (ابنغضائری)، احمد بن حسین، الرجال، تحقیق: سید محمدرضا جلالی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.
هیتمی، شهابالدین احمد بن حجر، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، تحقیق: رشاد الخطیب، دمشق، دار التقوی، چاپ اول، 1428ق.
هیثمی، نور الدین علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1408ق.
یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، بیجا، بینا، بیتا.
مدت حکومت امام مهدی پس از ظهور، از جمله مباحث مهدویت به شمار میرود. اظهار نظر درباره تعیین مدت حکومت آن حضرت، پس از بررسی سندی و دلالی روایات فراوان و متعارض این باب، امکان پذیر است.
با توجه به احادیث فریقین، میتوان مدت حکومتی بین هفت تا 309 سال برای آن حضرت تصور کرد. در روایات اهلسنت، مدتی کمتر از ده سال مورد تأکید است، بر خلاف منابع حدیثی شیعه که در آنها مدت بالای ده سال پررنگتر بیان شده و مواردی از روایات شیعی که به هفت سال اشاره کردهاند، تفسیری متفاوت از لفظ سنة (سال) ارائه میدهند و هر سال را معادل ده سال عادی یا بیشتر میدانند.
مباحثی از قبیل، ترجیح سندی و دلالی روایات، وجه جمع منتخب بین روایات متعارض و چگونگی طولانی شدن سال به مقدار ده برابر، از نکات مهم این تحقیق خواهد بود.
این نوشتار، پس ازدستهبندی و بررسی سندی و دلالی روایات و تحلیل نظریههای مطرح شده درباره وجه جمع بین روایات متعارض، نتیجه میگیرد که مدت حکومت هر قدر هم کم باشد به اندازه تشکیل حکومت و استقرار آن خواهد بود و پس از ثبات حکومت مهدوی، حکومت الهی صالحان بر جامعه تا قیامت ادامه خواهد داشت و وعده الهی _ که تداوم حکومت الهی تا قیامت است _ محقّق خواهد شد.
مقدمه
مدت حکومت امام مهدی چند سال خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسش، راهی جز مراجعه به روایات معصومین نیست و این روایات، زیاد، متنوع و متناقضند.
روایات هفت سال _ بهویژه در میان محدثان اهلسنت _ شهرتی نسبی دارند (صفار نجفی، 1428: ج13، 145). با توجه به این شهرت، این پرسش مطرح میشود که اگر حکومت امام زمان این اندازه کوتاه و زودگذر باشد، هفتاد سال غیبت صغرا، دوازده قرن غیبت کبرا، این همه زمینهسازی توسط پیامبر و ائمه و نیز دستورات فراوان برای ساختن جامعه و مهیا کردن آن برای ورود به دوران ظهور چه توجیهی دارد؟ آیا برای یک حکومت هفتساله _ هرچند ایدهآل _ این همه انتظار، تلاش و هجران لازم است؟
در این نوشتار با بررسی روایات و جرح وتعدیل آنها و بیان راهحلهای ارائه شده و جمعبندیشان، پاسخی شایسته به این پرسش خواهیم داد؛ انشاءالله.
پیش از بررسی متن و اسناد روایات، توجه به دو نکته ضروری است:
نکته نخست. با توجه به دیدگاه خاص حدیثی اهلسنت، در بین روایات آنان مواردی به چشم میخورد که کلام معصوم نیست و بدون استناد به پیامبر یا امیرالمؤمنین دیدگاهی را از صحابه نقل کردهاند و با توجه به اینکه:
1. در تفکر شیعه، کلام غیرمعصوم به عنوان روایت تلقی نمیشود؛
2. در میان اهلسنت نیز دیدگاه حجیت کلام صحابی مخالفانی دارد؛
3. بسیاری از طرفداران حجیت کلام صحابی، آن را مقید به مخالف نبودن با کلام دیگر صحابه کردهاند (نووی، 1407: ج8، 220؛ مبارکفوری، 1410: ج2، 213 عن الائمة الحنفیة) و در این بحث، کلام نقل شده از صحابه، هم با احادیث نبوی مخالفتی صریح دارد و هم با کلام دیگر صحابه ناسازگار است؛
در این تحقیق به چنین مواردی بهایی داده نخواهد شد (برای مثال، نک: ابنطاووس، 1416: 164، 166، 169، 245، 246؛ مروزی، 1414: 232 و 234؛ ابناثیر، 1364: ج1، 263؛ ابنحبان، 1414: ج15، 159؛ متقی هندی، 1409: ج14، 262، ح38653؛ مقدسی شافعی، 1399: 239).
نکته دوم. در منابع اهلسنت برخی موارد با لفظ «رُوی» یا «فی روایة» یا الفاظ مشابه، بدون استناد صریح به پیامبر بیان شده است. با توجه به اینکه گروهی از اهلسنت با سخن صحابه و تابعین برخورد روایی میکنند، نمیتوان مطمئن بود که مراد آنان از تعبیر «رُوی» یا «فی روایة» نقل کلام پیامبر باشد؛ بر همین اساس نمیتوان این موارد را نیز در شمار روایات به شمار آورد (برای مثال، نک: ابنطاووس، 1399: 177، ح287؛ ابنبطریق، 1407: 433، ح910 عن الجمع بین الصحاح؛ عسکری،1397: ج1، 322، 356).
بررسی متن و اسناد روایات
روایات مدت حکومت امام زمان به دو دسته کلی تقسیم میشود:
الف) روایاتی که به صورت مبهم وارد شده و مدت خاصی را ذکر نکردهاند؛
ب) روایاتی که حکومت آن حضرت را دارای مدتی معین دانستهاند.
روایات مبهم
روایت یکم
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أَبِیهِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ لَهُ: یَا عَمِّ! یَمْلِكُ
مِنْ وُلْدِی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً ... ثُمَّ یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ َ مِنْ وُلْدِی یُصْلِحُ اللَّهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كݡَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ یَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ مَا شَاءَ اللَّه؛ (ابنشهرآشوب، 1376: ج1، 252)
از عباس بن عبدالمطلب از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که حضرت فرمودند: ای عمو، از فرزندان من دوازده خلیفه به حکومت میرسند... سپس مهدی از فرزندان من خروج میکند. خداوند کار او را در یک شب درست میکند. او زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود و به هر مقدار که خدا بخواهد در زمین باقی خواهد ماند.
تعبیر به «یمکث فی الارض ما شاء الله» در این روایت، یعنی به هر مقدار که خداوند بخواهد روی زمین زندگی میکند و مدت خاصی را برای حکومت حضرت معین نکرده است.
روایت دوم
عن بعض مؤلفات اصحابنا عن المفضل بن عمر قال: سألت سیدی الصادق…
قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا مَوْلَایَ! فَكَمْ تَكُونُ مُدَّةُ مُلْكِهِ؟ فَقَالَ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... : وَ أَمَّا
الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ (هود، 108) وَ الْمَجْذُوذُ الْمَقْطُوعُ أَیْ عَطَاءً غَیْرَ مَقْطُوعٍ عَنْهُمْ بَلْ هُوَ دَائِمٌ أَبَداً وَ مُلْكٌ لَا یَنْفَدُ وَ حُكْمٌ لَا یَنْقَطِعُ وَ أَمْرٌ لَا یَبْطُلُ إِلَّا بِاخْتِیَارِ اللَّهِ وَ مَشِیَّتِهِ وَ إِرَادَتِهِ الَّتِی لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ثُمَّ الْقِیَامَةُ وَ مَا وَصَفَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كِتَابِهِ؛ (مجلسی، 1403: ج53، 34، باب 25، ح1)
مفضّل از امام صادق میپرسد: مدت حکومت قائم چه مقدار است؟ امام صادق با استناد به آیۀ إِلَّا ما شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ میفرماید: «والمجذوذ» یعنی مقطوع؛ یعنی عطایی که از ایشان قطع نمیشود، بلکه دائم و ابدی است و حکومتی است که زمانش تمام نمیشود و حکمی است که قطع نمیشود و امری است که باطل نمیشود مگر به اختیار خدا و خواست و اراده او، و این را غیر از خداوند نمیداند و بعد از آن قیامت و وقایعی است که خداوند در کتابش توصیف کرده است.
امام صادق در این روایت، مدت حکومت امام زمان را وابسته به مشیت الهی دانسته و در ضمن، دوام آن را نیز بیان میفرماید.
روایت سوم
قال رسول الله: حكایة عن الله فی معراجه و لانصرنّه بجندی و لامدنّه بملائكتی حتی یعلن دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی ثم لادیمنّ ملكه و لاداولنّ الایام بین أولیائی إلی یوم القیامة؛ (صدوق، 1405: 256؛ همو، 1385: ج1، 7)
پیامبر گرامی اسلام در روایت معراج، به نقل از خداوند تبارک و تعالی فرمود: حتماً او (امام مهدی) را با لشکریانم یاری میدهم و با ملائکهام به او کمک میرسانم تا دعوت مرا علنی کند و خلق را بر یکتاپرستی و توحید من جمع کند و سپس به ملک او دوام میدهم و حکومت را بین اولیای خودم تا روز قیامت قرار خواهم داد.
در این روایت نهتنها ادامهدار بودن حکومت امام مهدی بیان شده، بلکه به بقای آن در بین اولیاء الله تا قیامت نیز تصریح میکند، اما به زمان معینی اشاره نشده است.
اگر چه این دسته از روایات در نتیجهگیری بحث، مورد استفاده قرار میگیرند، اما به دلیل اینکه مدت خاصی را بیان نمیفرمایند، در این بخش، از بحث ما خارج هستند.
روایات بیان کننده مدت معیّن
این گروه از روایات نیز به دو دسته تقسیم میشوند:
1. روایاتی که مقدار کمتر از ده سال را برای حکومت آن حضرت بیان کردهاند؛
2. روایاتی که زمانی بیش از ده سال را برای حکومت آن حضرت بیان فرمودهاند.
روایات دسته اوّل عمدتاً در منابع اهلسنت یافت میشود، البته در منابع شیعه نیز اخباری وجود دارد که بیان میکنند حکومت آن حضرت هفت سال است؛ اما توضیح میدهند که هر سال معادل ده یا بیست سال به طول میانجامد و چون این روایات در حقیقت، مدتی بیشتر از ده سال را برای حکومت امام مهدی رقم میزنند، در دسته دوم قرار میگیرند.
روایات دسته دوم عمدتاً از منابع شیعی گزارش شدهاند (خلیل حبة، 1429: 582؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 145).
در هر دو دسته از روایات، یا عددی معین را برای مدت حکومت امام مهدی ذکر کردهاند، یا بین چند عدد مردّد گذاشتهاند.
روایات بیان کننده مدت زیر ده سال
الف) روایات عدد معیّن
1. هفت سال
روایت اول
عن ابی السعید الخدری انّ النّبی قال: لا تقوم الساعة حتی یملك رجل من اهل بیتی اجلی اقنی یملأ الارض عدلاً كݡما ملئت قبله ظلماً یكون سبع سنین؛ (طبری، 1413: 469 و 480؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 17؛ سیوطی، بیتا: ج6، 57؛ موصلی، بیتا: ج2، 367، ح1128 با اندکی تفاوت؛ ابنحبان، 1414: ج15، 238 با اندکی تفاوت)
ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: قیامت برپا نمیشود تا اینکه مردی از اهلبیت من به حکومت برسد. [او] چهرهای گشاده و بینی کشیده دارد؛ زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود [و] هفت سال اینگونه خواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از بیان طرق متعدد در نقل این حدیث میگوید: «إسناده حسن» (بستوی، 1420 الف: 297 -301) و حدیث را معتبر میداند؛ اما در جای دیگر مقداری از متن آن را در زمره احادیث بیسند ذکر کرده (همو، 1420ب: 375) و از طریق شیعه نیز سندش ضعیف است.
اما از نظر دلالت، مرجع ضمیر در لفظ «یکون» _ چه به ملک مستفاد از یملک برگردد و چه به رجل _ به مدت حاکمیت امام مهدی اشاره دارد.
از همین راوی (ابیسعید خدری) چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: الْمَهْدِیُّ َ مِنِّی أَجْلَى الْجَبْهَةِ أَقْنَى الْأَنْفِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَمْلِكُ سَبْعَ سِنِین؛ (مروزی، 1414: 222؛ صنعانی، بیتا: ج11، 371، ح20769؛ ابوداود، 1410: ج2، 310، ح4285؛ طبری، 1413: 469، ح2 -6)
ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند: مهدی از من است؛ چهرهای گشاده و بینی کشیده دارد. [او] زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که از جور و ظلم پر شده بود [و] هفت سال حکومت خواهد کرد.
عبد العظیم بستوی پس از بیان طرق متعدد در نقل این حدیث میگوید: «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420 الف: 166-175) و این حدیث را معتبر میداند؛ اما سند این روایت از طریق شیعه ضعیف است.
اما از جهت دلالت واضح است و در حکومت هفت ساله آن حضرت صراحت دارد.
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یخرج رجل من امّتی یعمل بسنتی
ینزل الله البركة من السماء و تخرج له الارض بركتها یملأ الارض عدلاً كما ملئت جوراً یعمل سبع سنین علی هذه الامة و ینزل بیت المقدس؛ (الدانی، 1416: ج5، 1063، 584؛ طبرانی، 1415: ج2، 15)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مردی از امت من خروج میکند، به سنت من عمل خواهد کرد، خداوند برکت را از آسمان نازل میکند و زمین برای او برکاتش را بیرون میریزد؛ زمین را مملو از عدالت میکند، همانطور که از جور پر شده بود؛ [او] هفت سال بر این امت حکومت میکند و در بیت المقدس فرود خواهد آمد.
عبد العظیم بستوی این روایت را با اندکی تفاوت در متن ذکر کرده و برای سند آن سه طریق نقل میکند و در پایان نتیجه میگیرد که سند روایت ضعیف است (بستوی، 1420ب: 256-259). از نظر دلالت نیز اگر چه در این روایت به نام امام زمان تصریح نشده، اما بیگمان، مقصود از تعبیر «رجل» با توجه به ویژگیهای بیان شده و با کمک روایات دیگر، امام زمان است و تعبیر به «یعمل» نیز در این روایت به نوعی اشاره به حکومت دارد.
عن ابیسعید الخدری قال: قال رسول الله: یقوم فی آخر الزمان رجل من عترتی شابّ حسن الوجه اجلی الجبین اقنی الانف یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یملك كذا و كذا سبع سنین؛ (الدانی،۱۴۱۶: ج۵، ۱۰۳۸، ح۵۵۳)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مردی از عترت من در آخر الزمان خروج میکند؛ جوان، خوشصورت دارای پیشانی گشاده و بینی کشیده است؛ زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که ازظلم و جور پر شده بود و اینگونه _ اشاره با دست _ هفت سال حکومت خواهد کرد.
عبدالعظیم بستوی این روایت را با کمی تفاوت در متن حدیث نقل کرده و درباره سند میگوید: «ضعیف جداً» (بستوی، 1420ب: 276-277).
و اما از نظر دلالت، لفظ «کذا» در این روایت دو معنا میتواند داشته باشد؛ یکی اینکه حکومت حضرت با برقراری قسط و عدل، هفت سال به طول میانجامد؛ دوم اینکه لفظ «کذا» اشاره با دست باشد و حضرت عدد را نیز با تأکید نشان داده، همانطور که در روایت بعد بیان خواهدشد.
روى بسنده عن أبى سعید الخدرى قال: قال رسول اللّه: ... المهدى منّا أهل البیت أشم الأنف أقنى أجلى یملأ الأرض قسطاً و عدلاً كݡما ملئت جوراً و ظلماً یعیش هكذا و بسط یساره و اصبعین من یمینه المسبحة و الإبهام و عقد ثلاثة؛ (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 557؛ ابنطاووس، 1416: 323، ح466 به نقل از کتاب الفتن ذکریا)
از ابیسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: مهدی از ما اهلبیت، است؛ بینی باریک و کشیده و پیشانی گشاده دارد؛ زمین را مملو از قسط و عدالت میکند، همانطور که از ظلم و جور پر شده بود، و این مقدار _ انگشتان دست چپ و دو انگشت از دست راست (شصت واشاره) را باز کردند _ هفت سال زندگی خواهد کرد.
بستوی این روایت را در زمره احادیث صحیحه ذکر میکند (بستوی، 1420 الف: 166)، اما در منابع شیعه سند ندارد.
و اما از نظر دلالت در این روایت عددی را بیان نفرموده، بلکه پیامبر به صورت اشاره با دست، هفت انگشت مبارک را نشان میدهد که ظاهراً منظور هفت سال است. هرچند در این روایت، تعبیر «حکومت» نیامده است، اما مدت زندگی امام مهدی را بیان میفرماید که مدت حکومت ایشان را نیز دربر میگیرد.
در بخش جمعبندی تحلیلها بیان خواهیم کرد که چون در این روایت تعبیر به سال نشده، میتواند مؤید قول کسانی باشد که میگویند شاید عدد زیر ده اشاره به دورههای حکومت ایشان باشد نه مدت آن.
روایت دوم
اباهریره یقول: حدّثنی خلیلی ابوالقاسم: لاتقوم الساعة حتی یخرج علیهم رجل من اهل بیتی فیضربهم حتی یرجعوا الی الحق. قال: قلت: و كم یكون؟ قال: خمس و اثنین [كذا]. قال: قلت: ما خمس و اثنین؟ قال ابا هریره: لا ادری؛ (موصلی، بیتا: ج12، 19، ح6665؛ هیثمی، 1408: ج7، 315)
اباهریره میگوید: خلیل من ابوالقاسم (پیامبر) به من فرمود: قیامت برپا نمیشود تا اینکه مردی از اهلبیت من بر ایشان خارج شود؛ پس آنها را بزند تا اینکه به حق برگردند. میگوید: به ایشان عرض کردم: چه مدت زمانی اینگونه است؟ [با اشاره با دست] فرمود: پنج و دو. راوی میگوید: به ابوهریره گفتم: پنج و دو یعنی چه؟ او گفت: نمیدانم.
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه دو طریق برای روایت فوق درست میکند درباره سند آن میگوید: «إسناده ضعیف» (بستوی، 1420 ب: 237-239)؛ اما از نظر دلالت در این روایت به عدد هفت تصریح نشده، ولی فرموده است: «پنج و دو» و لفظ «کذا» در روایت، تأکید بر اعداد پنج و دو است و احتمال دارد برای بیان اشاره پیامبر به کار رفته باشد.
در بخش جمعبندی تحلیلها باز خواهیم گفت که چون در این روایت تعبیر به سال نشده، میتواند مؤید قول کسانی باشد که میگویند: شاید عدد زیر ده سال اشاره به دورههای حکومت آن حضرت باشد نه مدت آن، خصوصاً با این قرینه که راوی این خبر نیز از اشارۀ حضرت، سال را نفهمیده است.
روایت سوم
و عن أم سلمة زوج رسول الله قالت: قال: ... فیقسم المال و یعمل بسنتی _ أو قال: _ بسنة نبیهم، و یلقى الإسلام بجرانه إلى الأرض فیلبث سبع سنین؛ (ابنبطریق، 1407: 433 - 434؛ ابنحنبل، بیتا: ج6، 316؛ ابوداود، 1410: ج2، 310-311؛ موصلی، بیتا: 12، 370؛ ابنحبان، 1414: ج15، 159)
از ام سلمه همسر پیامبر گرامی اسلام نقل شده که آن حضرت فرمود: ... پس هفت سال خواهد ماند... .
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه روایت را به طرق متعدد ذکر میکند، نتیجه میگیرد که سندها همه ضعیفند (بستوی، 1420ب: 324-334).
دلالت روایت: اگرچه در این روایت نیز به نام امام مهدی تصریح نشده، اما با مقایسه آن با سایر روایات میفهمیم که دربارۀ آن حضرت است. همچنین در این روایت نیز مدت حیات حضرت بر روی زمین را بعد از تشکیل حکومت، هفت سال میداند و این اعم از مدت حکومت است، ولی ثابت میکند که مدت حکومت بیش از هفت سال نخواهد بود.
از جناب امسلمه روایت دیگری درباره حکومت هفت ساله نقل شده است:
عن لیث عن أبی جعفر محمد بن علی بن حسین عن أم سلمة قالت: قال رسول الله: ... فیعوذ عائذ بالحرم فیجتمع الناس إلیه كالطائر الواردة المتفرقة حتى تجمع إلیه ثلاثمائة و أربع عشر فیهم نسوة فیظهر على كل جبار و ابن جبار و یظهر من العدل ما یتمنى له الاحیاء أمواتهم فیحیا سبع سنین فإن زاد ساعة فأربع عشرة ثم ما تحت الأرض خیر مما فوقها؛ (طبرانی، 1415: ج5، 334)
امسلمه از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند که فرمود: ... سپس پناهندهای به حرم پناه میآورد و مردم مانند پرندگانی که از اطراف در یک جا جمع شوند، گرد او جمع خواهند شد تا جایی که سیصد و چهارده نفر دور او را میگیرند و در بین آنها زنان نیز هستند و بر هر زورگو و فرزند زور گویی غالب میشود و عدالتی محقق میسازد که زندگان آرزو میکنند کاش گذشتگان بودند و میدیدند. و [او] هفت سال زندگی میکند؛ پس اگر از هفت سال بیشتر شود، بیش از چهارده ساعت نخواهد شد و پس از آن، آنچه زیر زمین است از آنچه روی زمین است بهتر خواهد بود.
هیثمی پس از نقل این روایت از طبرانی میگوید: رجال روایت همه صحیح هستند، غیر از لیث بن ابی سلیم که اهل تدلیس بوده وضعیف است (هیثمی، 1408: ج7، 315).
بستوی روایت را در شمار روایات ضعیف نقل میکند و میگوید: تمام رجال حدیث، غیر از لیث بن ابی سلیم، ثقه هستند (بستوی، 1420ب: 321-323).
در رجال شیعه نیز بیان شده که لیث بن ابیسلیم از راویان اهلسنت است که از امام باقر و امام صادق روایت نقل میکند و او را مجهول دانستهاند (حلی، 1392: 496؛ حلی، 1417: 249؛ طوسی، 1415: 144).
در این روایت اگرچه به نام امام مهدی تصریح نشده و به عنوان پناهندهای که به حرم پناه آورده مطرح میشود، اما با توجه به سایر مطالب مطرح شده در روایت، وی شخصی غیر از امام زمان نخواهد بود.
همچنین این روایت مدت حیات حضرت را هفت سال میداند و این اعم از مدت حکومت است، ولی ثابت میکند که مدت حکومت بیش ازهفت سال نخواهد بود.
2. نه سال
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یُصِیبُ النَّاسَ بَلَاءٌ شَدِیدٌ حَتَّى لَا یَجِدُ الرَّجُلُ مَلْجَأً، فَیَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَةِ أَهْلِ بَیْتِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كݡَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا، یُحݫݫِٮݫݓُّهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَسَاكِنُ الْأَرْضِ، وَتُرْسِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَتُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا لَا تُمْسِكُ مِنْهُ شَیْئًا، یَعِیشُ فِی ذَلِكَ تِسْعَ سِنِینَ؛ (الدانی، 1416: ج5، 1048-1049، ح564)
از ابیسعید خدری نقل شده که گفت: پیامبر خدا فرمود: به مردم بلای سختی میرسد تا آنجا که شخص، راه فرار و پناهگاهی پیدا نکند بعد از آن خداوند مردی را از نسل اهلبیت من میفرستد و او زمین را مملو از عدل و قسط میکند، همانطور که از ظلم و جور پر شده بود. اهل آسمان و زمین ایشان را دوست دارند؛ آسمان بارانش را میفرستد و زمین گیاهانش را خارج میکند و چیزی از آن نگهنمیدارد. [او] در این حالت نه سال زندگی میکند.
این روایت در منابع شیعه وجود ندارد و تنها در منابع اهلسنت آمده است. بستوی نیز درباره سند آن حکم به ضعف میدهد (بستوی، 1420ب: 254 - 255).
دلالت روایت: لفظ «رجل» در روایت مشکلی ایجاد نمیکند؛ زیرا به قرینه سایر روایات، معلوم میشود که مراد امام مهدی است؛ ولی لفظ «یعیش فی ذلک» اگر از آن اینگونه برداشت شود که زندگی امام در حال گسترش عدل و نزول برکات و... نه سال ادامه دارد، شاید نتوان از آن، مدت حیات و حکومت امام زمان را دریافت.
از ابوسعید خدری این عدد به گونهای دیگر نیز نقل شده است:
و من ذلك ما رواه أیضاً فی الجمع بین الصحاح الستة عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: المهدی منی أجلى الجبهة أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً وعدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یملك سبع سنین، و فی روایة عن هشام: تسع سنین، وفی روایة الفراء فی كتاب المصابیح مثل الحدیث بهذه الألفاظ إلّا أنه قال: یملك تسع؛ (ابنطاووس، 1399: 177، ح287؛ ابنبطریق، 1407: 433، ح910 عن الجمع بین الصحاح)
و از همین قبیل است آنچه از الجمع بین الصحاح السته از ابیسعید خدری روایت کرده که پیامبر گرامی اسلام فرمود: ... و در روایتی از هشام، نُه سال ذکر شده و در روایت فراء از کتاب المصابیح، همین روایت به همین مضمون است، الّا اینکه میگوید: نُه سال حکومت میکند.
3. زیر ده سال
عن علی قال: لیخرجن رجل من ولدی عند اقتراب الساعة ... فیحی الله بالمهدی محمد بن عبد الله السنن التی قد أمیتت، و یسر بعدله و بركته قلوب المؤمنین و تتألف إلیه عصب من العجم و قبائل من العرب، فیبقى على ذلك سنین، لیس بالكثیرة دون العشرة ثم یموت؛ (متقی هندی، 1409: ج14، 591-592 به نقل از الملاحم ابنمنادی)
از امام علی نقل شده است که حتماً مردی از فرزندان من نزدیک قیامت خروج خواهد کرد ... پس خداوند به وسیله مهدی _ محمد بن عبدالله _ سنتهای مرده را زنده خواهد کرد و به سبب عدل او و برکت وجود او قلبهای مؤمنان شاد خواهد شد و گردهمایی عجم به سوی او تشکیل خواهد شد و قبایلی از عرب نیز حمایت میکنند و بر همین حالت چند سالی که بیش از ده سال نخواهد شد باقی میماند و سپس میمیرد.
متقی هندی سند روایت را ذکر نکرده است. بستوی نیز این روایت را در زمره روایات بیسند میآورد (بستوی، 1420ب: 380).
از دیدگاه شیعه نیز این روایت پذیرفتنی نیست؛ زیرا علاوه بر جهت سندی، نام پدر حضرت مهدی را عبدالله میداند و این با روایات و عقاید شیعه سازگاری ندارد.
4. ده سال
حذیفة بن یمان عن النبی: ... یرضی بخلافته اهل السموات و الارض و الطیر فی الجو یملك عشر سنین؛ (عسکری، 1397: ج1، 341، عن نسخة من الفصول المهمة؛ مالکی مکی، 1422: ج2، 1108-1109، پاورقی1، نسخه الف عن فردوس الاخبار بإسناده عن حذیفة بن الیمان؛ ماحوذی، 1417: 208 عن فردوس الاخبار)
حذیفة بن یمان از پیامبر نقل میکند که ... اهل آسمان و زمین از خلافت او (امام مهدی) راضی میشوند و پرندگان در هوا هم، ده سال حکومت میکند.
منابع روایی، این روایت را بدون سند وبا استناد به کتاب فردوس الاخبار نقل کردهاند و به دلیل در دسترس نبودن نسخه کتاب یادشده، مشخص نیست که نویسنده سند آن را ذکر کرده یا آن را بدون سند نقل نموده است؛ بر این اساس اظهار نظر درباره اعتبار این روایت ممکن نیست.
ب) روایات تردید
1. پنج یا هفت
عن ابی سعید الخدری ... عن النبّی قال: یخرج المهدی فی امّتی خمساً أو سبعاً
_ شك ابو الجواری (زید) _ قلنا: ایّ شیٍ؟ قال: سنین؛ (سیوطی، بیتا: ج6، 57، به نقل از احمد و ترمذی و ابنماجه)
از ابی سعید خدری از پیامبر روایت شده که فرمود: مهدی در امت من خروج میکند پنج یا هفت (این شک از جانب زید ابوالجواری است). گفتیم: چه چیزی؟ گفت: سال.
سیوطی این متن را از این سه نفر نقل میکند، در حالی که در سنن احمد و ترمذی لفظ «خمساً أو سبعاً أو تسعاً» (ترمذی، 1403: ج3، 343، باب 44، ح2333؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 21) و در سنن ابنماجه لفظ «ان قصر فسبع و الّا فتسع» آمده است (قزوینی، بیتا: ج2، 1367).
این روایت نه در منابع اهلسنت و نه در منابع شیعه سند ندارد و به نظر میرسد همان روایت ابیسعید خدری درباره هفت سال است و تردید زید ابوالجواری باعث این مشکل شده است.
2. پنج یا هفت یا نُه
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: خَشِینَا أَنْ یَكُونَ بَعْدَ نَبِیِّنَا [فینا] حَدَثٌ فَسَأَلْنَا نَبِیَّ اللَّهِ فَقَالَ: إِنَّ فِی أُمَّتِی الْمَهْدِیَ یَخْرُجُ یَعِیشُ خَمْساً أَوْ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً _ زَیْدٌ الشَّاكُّ _ . قَالَ: قُلْنَا: وَ مَا ذَاكَ؟ قَالَ: سِنِین؛ (مجلسی، 1403: ج51، 88؛ ترمذی، 1403: ج3، 343، باب 44، ح2333؛ اربلی، بیتا: ج2، 478 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 262 ح38654 با اندکی تفاوت؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 21 با اندکی تفاوت)
از ابیسعید خدری نقل شده که گفت: ما ترسیدیم بعداز پیامبر [درباره ما] اتفاقی بیفتد. از پیامبر گرامی اسلام [در اینباره] سؤال کردیم، فرمود: همانا در امت من مهدی است. [او] خروج میکند و پنج یا هفت یا نُه زندگی میکند (تردید از جانب زید [راوی زید ابا الجواری] است) میگوید: گفتیم: و آن چیست؟ فرمود: سال.
بنابر نقل عبدالعظیم بستوی این روایت از دو طریق نقل شده است و هر دو إسناد ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست (بستوی، 1420ب: 68-70). دلالت روایت نیز در پایان این دسته از روایات بررسی خواهد شد و مراد از زید، زید اباالحواری (اباالجواری) است.
به نظر میرسد این روایت نیز همان روایت ابیسعید خدری درباره هفت سال است و تردید از جانب زید ابوالجواری است.
3. شش یا هفت
ام سلمه قالت: قال رسول الله: ... فیخرج رجل من بنیهاشم ... یعیش فی ذلك سبع سنین او ستّ سنین؛ (طبرانی، 1405: 23، 390)
امسلمه میگوید: پیامبر فرمود: پس مردی از بنیهاشم خروج میکند ... در این حالت هفت یا شش سال زندگی میکند.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز در پایان این دسته از روایات بررسی خواهد شد.
درباره این روایت گفتنی است مراد از «رجل من بنیهاشم» به قرینه روایات دیگر، امام مهدی است.
4. شش یا هفت یا نُه
ابی سعید عن النبی: ... و یملك ستّاً أو سبعاً أو تسعاً؛ (عسکری، 1397: ج1، 330، ح 18 به نقل از مقدسی شافعی، 1399: باب 1، ح3)
ابیسعید از پیامبر نقل کرده که ... و شش یا هفت یا نُه سال حکومت میکند.
این روایت در منبع اصلی (عقد الدرر ) به این صورت آمده: «یملك سبعاً أو تسعاً» و لفظ «ستّاً» ندارد (مقدسی شافعی، 1399: 16). بنابر این در جای مربوط به خود بررسی خواهد شد.
5. هفت یا هشت
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: أبشّركم بالمهدیّ... فیكون كذلك سبع سنین أو ثمان سنین، ثم لا خیر فی العیش بعده، أو قال: ثم لا خیر فی الحیاة بعده؛ (اربلی، بیتا: ج2، 483)
ابیسعید خدری میگوید: پیامبر گرامی اسلام میفرماید: به شما بشارت میدهم درباره مهدی ... پس همینطور تا هفت یا نه سال باقی خواهد بود [و] پس از آن خیری در زندگی نیست.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و از نظر دلالت هم در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
از همین راوی (ابی سعید خدری) دو روایت دیگر با همین مضمون، البته با تعابیر متفاوت نقل شده است:
أبی سعید الخدری _ رضی الله عنه _ ان رسول الله قال: یخرج فی آخر أمتی المهدى ... یعیش سبعا أو ثمانیاً یعنى حججاً؛ (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 558)
ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که فرمود: مهدی در آخر امت من خروج خواهد کرد... هفت یا هشت زندگی میکند، یعنی هفت یا هشت حج [ که منظور سال است].
این روایت نیز از منابع اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز بررسی خواهد شد.
عن ابی الصدیق الناجی عن ابی سعید الخدری قال: ذكر رسول الله بلاء یصیب هذه الامة ... فیبعث الله رجلاً من عترتی ... یعیش فی ذلك سبع سنین أو ثمان سنین؛ (عسکری،1397: ج1، 335، ح26 از کتاب البیان و الطبرانی فی معجمه و ابونعیم فی مناقب المهدی)
ابوصدیق ناجی از ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که حضرت درباره بلایی که به این امت میرسد سخن فرمود: ... سپس خداوند مردی را از عترت من برمیانگیزد ... در این حال هفت یا هشت سال زندگی میکند.
این روایت هم از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد و از نظر دلالت نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
6. هفت یا نُه
روایت یکم
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنِ النَّبِیِّ أَنَّهُ قَالَ: ... ثمّ یخرج رجل من عترتى یملك سبعاً أو تسعاً؛ (ابنحنبل، بیتا: ج3، 28؛ مقدسی شافعی، 1399: 16)
پیامبر فرمود... و در آن هنگام مردى از خاندان من بهپا میخیزد [و] هفت یا نه سال حکومت مى کند.
اگرچه عبدالعظیم بستوی پس از بیان سه طریق در نقل این حدیث میگوید: «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420الف: 302-305)، ولی در جایی دیگر، روایتی شبیه به این متن را در زمره احادیث بی سند نقل میکند (همو، 1420ب: 375). دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
از ابیسعید خدری چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیری متفاوت _ نقل شده است:
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله : ان من اهل بیتی... یعیش هكذا أومی بیده سبع أو تسع؛ (مقدسی شافعی، 1399: 20؛ کورانی، 1411: ج1، 110- 111)
از ابیسعید از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که فرمود: «همانا از اهلبیت من ... به این مقدار زندگی میکند» و با دست به عدد هفت یا نُه اشاره کرد.
بنا بر منابع اهلسنت و همچنین مطابق منابع شیعه، این روایت سند ندارد. دلالت آن نیز در پایان این بخش بررسی خواهد شد.
نکته مهم در این روایت، این است که با اشاره _ و نه به صورت لفظ _ عددی را بیان فرموده و شاید بتوان آن را اشاره به دورههای حکومتی حضرت دانست که در بخش تحلیلها قابل استفاده است.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ: یَكُونُ فِی أُمَّتِیَ الْمَهْدِیُّ إِنْ قَصُرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌ؛ (قزوینی، بیتا: ج2ص 1367) و (حاکم نیشابوری، بیتا: ج4 ص558)
ابوسعید از پیغمبر نقل کرده که فرمود: مهدى در امت من خواهد بود؛ چون ظهور کند اگر کوتاه باشد هفت و الاّ نه سال حکومت میکند.
این روایت به شش طریق از اهلسنت روایت شده و مطابق تخریج عبدالعظیم بستوی إسنادش ضعیف است، هرچند آن را شدید الضعف نمیداند (بستوی، 1420ب: 62-67). دلالت این حدیث هم در پایان همین بخش بررسی میشود.
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: هو رجل من عترتی أو قال من امتی یعیش سبعاً أو تسعاً؛ (مروزی، 1414: 233؛ الدانی، 1416: ج5، 1033، ح549؛ ابنطاووس، 1416: 165، باب 178، ح222 عن نعیم بن حمّاد)
ابوسعید خدری از رسول خدا روایت کرده که فرمود: مهدى هفت یا نه سال زندگى میکند.
عبدالعظیم بستوی، پس از ذکر سه طریق برای روایت، آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 78).
در الملاحم سید بن طاووس نیز افزون بر وجود افراد مجهول در سند، لفظ «عن رجل من اهل حجر» آمده که هم مبهم و هم مجهول است و سند را از اعتبار ساقط میکند.
دلالت این روایت نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت دوم
عن قتادة یرفعه الی النبیّ: ... فیستخرج الكنوز و یقسم المال و یلقی الإسلام بجرّانه إلی الأرض یعیش فی ذلك سبع سنین أو قال تسع سنین؛ (هیثمی، 1408: ج7، 315؛ صنعانی، بیتا: ج11، 371، ح20769؛ طبرانی، 1415: ج2، 35)
قتاده مرفوعاً از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند که: ... پس گنجها را استخراج میکند و مال را تقسیم مینماید و اسلام در سراسر کره زمین گسترش مییابد (تعبیر کنایی). در این حالت هفت سال _ یا فرمود نُه سال _ زندگی میکند
این روایت در منابع اهلسنت، سند ندارد و مرفوعه است. دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت سوم
عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله: لو لم یبق من الدّنیا إلّا لیلة لطوّل الله تلك اللّیلة حتّى یملك رجل من أهل بیتی یواطئ اسمـه اسمـی و اسم أبیه اسم أبی یملأها قسطاً وعدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً و یقسم المال بالسّویّة و یجعل الله الغنی فی قلوب هذه الأمّة فیملك سبعاً أو تسعاً لا خیر فی عیش الحیاة بعد المهدی؛ (اربلی، بیتا: ج3، 267)
از عبدالله بن مسعود از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: اگر تنها یک شب از دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن شب را طولانی خواهد کرد تا مردی از اهلبیت من به حکومت برسد که اسم او همنام من و اسم پدر او همنام پدر من است. دنیا را مملو از قسط و عدل میکند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود و مال را به صورت مساوی تقسیم میکند و خداوند روحیه بینیازی را در قلب این امت قرار میدهد. پس هفت یا نه سال حکومت میکند و بعد از مهدی خیری در زندگی نیست.
اربلی این روایت را از ابینعیم نقل کرده و سند روایت را ذکر نمیکند. بستوی نیز روایت را در شمار روایات ضعیف و بیسند به شمار آورده است (بستوی، 1420ب: 373).
7. هفت یا ده
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یملك المهدی أمر الناس سبعاً أو عشراً و أسعد الناس به اهل الكوفة؛ (قندوزی حنفی، 1416: ج3، 300؛ بحرانی، بیتا: ج7، 117)
ابوسعید از رسول خدا نقل کرده که فرمود: مهدی حکومت مردم را به مدت هفت یا ده [سال] به دست میگیرد و با سعادتترین مردم در آن زمان اهل کوفهاند.
سند روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد؛ دلالت آن نیز در پایان بخش بررسی خواهد شد.
8. هفت یا هشت یا نُه
روایت یکم
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: المهدی یعیش فی ذلك یعنی بعد ما یملك سبع سنین أو ثمان أو تسع؛ (مروزی، 1414: 233)
ابوسعید خدرى از پیغمبر اکرم روایت کرده که فرمود: مهدى بعد از ظهور و سلطنت، هفت یا هشت یا نه سال زنده میماند.
این روایت با این متن نه در منابع اهلسنت سند دارد و نه در منابع شیعه؛ اما عبدالعظیم بستوی آن را با مقدار کمی تفاوت از مصنف عبدالرزاق (صنعانی، بیتا: ج11، 372) و الفتن نعیم بن حماد نقل کرده و پس از ذکر شش طریق برای آن، آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 251-255). دلالت آن هم در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
از ابیسعید خدری چند روایت دیگر با همین مضمون _ البته با تعابیری متفاوت _ نقل شده است:
سمعت ابا سعید الخدری قال: قال النبی: یكون من امتی المهدی فإن طال عمره أو قصر عمره عاش سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ... ؛ (ابنحنبل، بیتا: ج3، 27؛ ابنطاووس، 1416: 324، ح468 عن زکریا فی کتاب الفتن؛ کوفی، 1409: ج8، 678، ح184 با اندکی تفاوت؛ هیثمی، 1408: ج7، 317 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 274، ح37706؛ فتال نیشابوری، بیتا: 485 با اندکی تفاوت؛ طبری، 1413: 477، ح468/72)
ابوسعید خدرى از پیامبر روایت کرده که فرمود: مهدی از امت من است. اگر عمر وی بلند یا کوتاه باشد، هفت یا هشت یا نه سال زندگی میکند.
عبدالعظیم بستوی پس از بیان سه طریق در نقل این حدیث، نتیجه میگیرد که «الحدیث حسن لشواهده» (بستوی، 1420الف: 176-179) و آن را میپذیرد، اما در منابع شیعه سند درستی ندارد.
این حدیث از جهت دلالت، نکاتی دارد که برای فهم این دسته از روایات کارگشاست و در پایان بخش، بررسی خواهد شد.
عن ابی سعید الخدری انّ رسول الله ذكر المهدی فقال: فیمكث سبعاً أو ثمانی أو تسعاً یعنی سنة و لاخیر فی العیش بعد هذا؛ (طبری، 1413: 472، ح463 / 67؛ ابنطاووس، 1416: 323، ح465 با اندکی تفاوت؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 37 با اندکی تفاوت؛ هیثمی، 1408: ج7، 314؛ سیوطی، بیتا: ج6، 57؛ متقی هندی، 1409: ج14، 266، ح38669 با اندکی تفاوت)
از ابیسعید خدری نقل شده که پیامبر گرامی اسلام درباره مهدی فرمود: پس هفت یا هشت یا نه سال میماند و پس از آن خیری در زندگی نیست.
این روایت از جهت سند ضعیف بوده و از مجاهیل نقل شده است و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یكون المهدی فی أمتی إن قصر فسبع، وإلّا فثمان أو تسع؛ (ابنطاووس، 1416: 166)
از ابی سعید خدری نقل شده که پیامبر گرامی اسلام درباره مهدی فرمود: مهدی در امت من است. اگر [مدت حکومت او] کوتاه باشد هفت، وگرنه هشت یا نُه سال خواهد بود.
این روایت طبق منابع اهلسنت و همچنین بنابر منابع شیعه سند ندارد و عبدالعظیم بستوی نیز روایتی شبیه به این متن را در زمره احادیث بیسند نقل میکند (بستوی، 1420ب: 375).
عن ابی سعید عن رسول الله: ... حتی تتمنّی الاحیاءُ الاموات یعیش فی ذلك سبع سنین أو ثمان أو تسع سنین؛ (صنعانی، بیتا: ج11، 372، ح20770؛ ذهبی، 1413: ج15، 253، ح105؛ حاکم نیشابوری، بیتا: ج4، 465 با اندکی تفاوت؛ سیوطی، بیتا: ج6، 58 با اندکی تفاوت؛ متقی هندی، 1409: ج14، 275، ح38708 با اندکی تفاوت)
ابوسعید از رسول خدا نقل کرده که فرمود: ... تا اینکه زندگان آرزوی زنده بودن مردگان را میکنند [تا باشند و این تنعم را ببینند]. در این حالت هفت یا هشت یا نه سال زندگی میکند.
این روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی میشود.
عن أبی سعید الخدری قال: قال رسول الله: أبشركم بالمهدی ... قال: فیكون ذلك سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ثم لا خیر فی العیش بعده. أو قال:
لا خیر فی الحیاة بعده؛ (ابنطاووس، 1416: 322 - 323؛ ابنحنبل، بیتا: ج3، 37؛ هیثمی، 1408: ج7، 313 - 314)
ابوسعید از پیامبر نقل کرده که فرمود: بشارت میدهم به شما درباره مهدی ... این حالت حکومت هفت یا هشت یا نُه سال ادامه پیدا میکند و سپس خیری در زندگی پس از آن نخواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از آنکه درباره سند این روایت سه طریق نقل میکند،
إسناد حدیث را ضعیف میداند (بستوی، 1420ب: 71-73). سند روایت از متون شیعه نیز ضعیف است.
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یكون فی امتی المهدی یكون سبع سنین أو ثمان سنین أو تسعاً؛ (بستوی، 1420ب: 74-75 به نقل از العلل المتناهیة ابن جوزی)
ابوسعید خدری از پیامبر نقل میکند که در امت من مهدی است هفت یا هشت یا نُه سال خواهد بود.
عبدالعظیم بستوی پس از نقل روایت میگوید: إسناد حدیث به طور جدی ضعیف است.
روایت دوم
و عن أبی هریرة عن النبی قال: یكون فی أمتی المهدى إن قصر فسبع وإلّا فثمان وإلّا فتسع؛ (رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله ثقات؛ الدانی، 1416: ج5، 1035-1036، ح550؛ هیثمی، 1408: ج7، 317؛ طبرانی، 1415: ج5، 311؛ متقی هندی، 1409: ج14، 274)
ابوهریره از نبی اکرم نقل کرده که فرمود: مهدی در امت من است اگر [مدت حکومت وی] کوتاه باشد هفت، وگرنه هشت، وگرنه نُه [سال] است ... .
اگرچه در مجمع الزوائد رجال حدیث مورد اعتماد به شمار آمده، ولی عبدالعظیم بستوی پس از گفتوگو درباره رجال این حدیث إسناد آن را ضعیف میشمرد (بستوی، 1420ب: 40-44).
از ابی هریره روایت دیگری نیز با همین مضمون _ البته با قدری تفاوت _ نقل شده است:
و عن أبی هریرة قال: ذكر إلى رسول الله المهدى، فقال: إن قصر فسبع وإلّا فثمان وإلّا فتسع ولیملأن الأرض عدلاً وقسطاً كݡما ملئت جوراً وظلماً؛ (هیثمی، 1408: ج7، 316)
از ابوهریره نقل شده که نام مهدی نزد پیامبر برده شد. حضرت فرمود: اگر [مدت حکومت وی] کوتاه باشد هفت [سال]، وگرنه هشت، وگرنه نُه [سال] خواهد بود و حتماً زمین را مملو از قسط و عدل میکند، همانگونه که از جور و ظلم پر شده باشد.
عبدالعظیم بستوی همین روایت را با همین سند و منبع و همین متن نقل میکند و تردید را بین هفت و هشت بیان میدارد؛ اما در مدرک اصلی، تردید بین اعداد هفت، هشت و نه است و درباره سند روایت میگوید: «إسناده ضعیف» (بستوی، 1420ب: 45).
9. هفت یا هشت یا ده
عن أبی سعید الخدری عن النبی قال: یكون فی امتی المهدی إن طال عمره ملك عشر سنین و إن قصر عمره ملك سبع سنین أو ثمان سنین؛ (ابنطاووس، 1416: 324، ح467، عن زکریا فی کتاب الفتن)
ابوسعید خدرى از رسول بزرگوار روایت کرده که فرمود:مهدى در میان امت من خواهد بود. اگر عمرش طولانى شود ده سال حکومت میکند و اگر کوتاه باشد هفت یا هشت سال سلطنت خواهد کرد.
سند این روایت خوب نیست و از مجاهیل نقل کرده و دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
10. نُه یا ده
عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: یملك المهدی تسعاً أو عشراً أسعد الناس به اهل الكوفة؛ (کورانی، 1411: ج1، 305، ح197 عن کتاب فضل الکوفه)
ابوسعید از پیغمبر نقل کرده که فرمود: مهدی به مدت نُه یا ده [سال] حکومت میکند. سعادتمندترین مردم در آن زمان اهل کوفهاند.
منابع اهلسنت و شیعه این روایت را بدون سند نقل کردهاند.
بررسی دلالت روایات تردید
تردید در این روایات یا از جانب ناقلان حدیث است که به صورت دقیق کلام معصوم را نشنیده یا عدد دقیق را فراموش کردهاند، یا خود معصوم به طور دقیق عددی را بیان نمیکند و آن را مردد بین چند گزینه قرار میدهد.
تردید، چه از جانب راوی باشد و چه از سوی معصوم برای اثبات مدت حکومت بین اعداد مذکور قابل استناد است. برای مثال، هنگامی که میفرماید پنج یا هفت یا نه سال حکومت میکند، یعنی مدت حکومت امام زمان کمتر از پنج سال و بیشتر از نه سال نیست.
با توجه به وجود قرائن، میتوان گزینه یکم و تردید راوی را تقویت کرد. به عنوان نمونه، در روایت مربوط به تردید بین پنج یا هفت، یا روایت تردید بین نه و پنج و هفت تصریح کرده که تردید از سوی راوی (زید ابا الحواری) است. همچنین نقلهای متفاوت از یک راوی مانند ابیسعید خدری و ابیهریره بیانگر این نکته است که یا راویان طبقات بعد، در نقل یک روایت از ابیسعید و ابیهریره دچار تزلزل و تعابیر گوناگون شدهاند، یا خود وی عدد دقیق را که از معصوم شنیده فراموش کرده و محدودۀ حدس خود را بیان میکند.
البته این فرض که تردید از جانب معصوم باشد نیز با این توجیه که معصوم به سبب مصالحی عدد دقیق را بیان نفرموده باشد، بعید نیست.
با بررسی روایات، دانستیم که روایاتِ عدد زیر ده سال بیشتر در منابع اهلسنت و معمولاً از سوی ابوسعید خدری نقل شده است. بر این اساس، قول به عدد زیر ده سال و به طور خاص، نظریه حکومت هفت ساله، بین اهلسنت مشهور شده است (هیتمی، 1428: 35-36 عن بعض الائمة).
5. روایات بیان کننده مدت بالای ده سال
1. نوزده سال
عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُ:وَ اللَّهِ لَیَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ ثَلَاثَمِأةِ سَنَة [و ثلاث عشرة سنةٍ] وَ یَزْدَادُ تِسْعاً. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: [و] َمَتَى یَكُونُ ذَلِكَ؟ قَالَ: فَقَالَ: بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ. قُلْتُ لَهُ: وَ كَمْ یَقُومُ الْقَائِمُ فِی عَالَمِهِ حَتَّى یَمُوتَ؟ فَقَالَ: تِسْعَ عَشَرة سنهَ مِنْ یَوْمِ قِیَامِهِ إِلَى یَوْمِ مَوْتِه؛ (نعمانی، 1422: 354، باب 26، ح3؛ طوسی، 1411: 478 - 479، ح505 با مقداری تفاوت در متن)
از جابر جعفی نقل شده که گفت: از اباجعفر [امام باقر] شنیدم که فرمود: به خدا قسم مردی از ما اهلبیت سیصد و نه سال [سیصد وسیزده سال] حکومت خواهد کرد. به ایشان عرض کردم: کی چنین خواهد شد؟ فرمود: بعد از وفات قائم. به ایشان عرض کردم: قائم تا روز وفاتش چه مقدار در دنیا باقی خواهد بود؟ فرمود: نوزده سال از روز قیامش تا روز وفاتش.
سند روایت خوب و مورد اعتماد و دلالت آن نیز صریح در مدت عمر آن حضرت است که قطعاً مدت حکومت آن حضرت بیشتر از این مقدار نخواهد بود.
2. نوزده سال و چند ماه
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: یَمْلِكُ الْقَائِمُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 353، باب 26، ح1)
از حمزه بن حمران از عبدالله بن ابییعفور از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که حضرت فرمود: قائم نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.
دلالت روایت خوب است و ابهامی ندارد، اما سند آن ضعیف است و قابل اعتماد نیست.
از ابن ابییعفور چند روایت دیگر نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: مَلَكَ الْقَائِمُ مِنَّا تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 354، باب 26، ح2)
عبدالله بن ابییعفور میگوید: ابیعبدالله [امام صادق] میفرماید: حکومت قائم ما نوزده سال و چند ماه خواهد بود.
سند این روایت نیز ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست، اما دلالت آن صریح وخوب است.
ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ الْقَائِمَ یَمْلِكُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً؛ (نعمانی، 1422: 354 _ 355، باب 26، ح4)
از حمزة بن حمران از ابن ابییعفور از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که فرمود: همانا قائم نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.
سند این روایت هم ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست، اما دلالت آن واضح و صریح است.
همچنین احتمال دارد هر سه روایت در واقع یک روایت باشند؛ زیرا راوی و مرویعنه یکی است و شاید اختلاف تعابیر به سبب اختلاف در نقل باشد.
3. بیست سال
روایت یکم
عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ عَنِ النَّبِیِّ أَنَّهُ قَالَ: الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی ... یَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ فِی الْجَوِّ یَمْلِكُ عِشْرِینَ سَنَة؛ (طبری، 1413: 441 ح414/18 با اندکی تغییر؛ همو، 1410: 197، ح5؛ ابنطاووس، 1399: 178؛ مجلسی، 1403: ج51، 91، باب1 به نقل از الفردوس؛ ابنبطریق، 1407: 439، ح922؛ اربلی، بیتا: ج3، 283)
از حذیفة بن یمان از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: ... مهدی از فرزندان من است. ... اهل آسمانها و اهل زمین و پرنده در هوا به خلافت ایشان راضی هستند. [او] بیست سال حکومت خواهد کرد.
سند روایت ضعیف بوده و قابل اعتماد نیست. عبدالعظیم بستوی نیز روایت را از علل متناهیه ابنجوزی و اخبار المهدی ابونعیم و الفردوس نقل کرده و پس از اینکه سه طریق نقل برای آن درست میکند، میگوید: اگر حدیث جعلی نباشد، به طور جد ضعیف است (بستوی، 1420ب: 90-93)، اما دلالت روایت واضح است و ابهامی ندارد.
از حذیفه روایت دیگری نیز با همین مضمون _ البته با تعابیر متفاوت _ نقل شده است:
حذیفة بن الیمان یقول: قال عمران بن الحصین: صف لنا یا رسول اللّه هذا الرجل و ما حاله؟ فقال النبی: ... یملأ الأرض عدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً یملك عشرین سنة؛ (ابنطاووس، 1416: 281، باب 70، ح407 عن ابوصالح السلیلی)
حذیفه بن یمان میگوید: ... عمران بن حصین پرسید: ای پیامبر خدا، این مرد (مهدی) و احوالات وی را برای ما توصیف کنید. پس پیامبر فرمود: ...
زمین را مملو از عدالت میکند، همان گونه که از ظلم وجور پر شده بود. [او] بیست سال حکومت میکند.
این روایت از طریق اهلسنت نقل شده و سند شیعی ندارد، ولی از نظر دلالت صریح در مدت حکومت است.
روایت دوم
عن ابی امامة عن رسول الله: ... المهدی من ولدی ابن اربعین سنة ... كأنّه من رجال بنی اسرائیل یملك عشرین سنة؛ (هیثمی، 1408: ج7، 319؛ طبرانی، 1405: ج8، 102؛ متقی هندی، 1409: ج14، 268، ح38680)
از اباامامه نقل شده که پیامبر گرامی اسلام فرمود: ... مهدی از فرزندان من چهل ساله است ... [از جهت جثه بدنی] مانند یکی از مردان بنیاسرائیل است [و] بیست سال حکومت خواهد کرد.
عبدالعظیم بستوی پس از اینکه دو طریق برای این روایت درست میکند، إسناد آن را ضعیف شمرده و متن آن را نیز با روایات هفت سال ناسازگار میداند (بستوی، 1420ب: 121_122)؛ گویا هفت سال را قول مسلّم بین اهلسنت گرفته است.
در متن بعضی از منابع نیز نامی از حضرت مهدی برده نشده است، اما با ویژگیهای مطرح شده در آن و مقایسه با سایر روایات، معلوم میشود که منظور، حکومت امام زمان است.
4. چهل سال
روایت یکم
ابن عمر بن علی بن الحسین عن ابی عبد الله قال: القائم من ولدی یعمر عمر خلیل الرحمن یقوم فی الناس و هو ابن ثمانین سنة و یلبث فیها اربعین سنة؛ (طبری، 1413: 254)
از فرزند عمر بن علی بن حسین از ابیعبدالله [امام صادق] نقل شده که فرمود: قائم از فرزندان من به اندازه عمر [ابراهیم] خلیل الرحمان عمر میکند. در بین مردم قیام میکند، در حالی که هشتاد ساله است و چهل سال زندگی میکند.
سند روایت ضعیف است، ولی از نظر دلالت مدت حیات را بیان میکند که مدت حکومت را نیز شامل میشود، به این معنا که مدت حکومت بیش از این مقدار نخواهد بود.
روایت دوم
عن ربعی بن خراش قال: سمعت حذیفة بن الیمان قال: قال رسول اللّه: ... قد أفلحت أمة أنا أوّلها و عیسى آخرها فیصلی خلف رجل من ولدی فإذا صلى الغداة قام عیسى حتى یجلس فی المقام و ذكر متابعته و أن مقامه فی الدنیا أربعون سنة؛ (ابنطاووس، 1416: 301 عن الفتن للسلیلی)
حذیفة بن یمان از رسول خدا روایت کرده که فرمود: حقا که رستگارند آن امّتى که من اول آنها باشم و عیسى آخر آنها باشد. پس عیسى پشت سر مردى از فرزندان من نماز میخواند. هنگامی که نماز صبح را خواند عیسى برمیخیزد و متابعت خود را ذکر میکند و مکث او در دنیا چهل سال خواهد بود.
سند این روایت از اهلسنت است و سند شیعی ندارد و در دلالت آن هم ابهام وجود دارد؛ زیرا با ضمیر بیان شده و احتمال دارد ضمیر به حضرت عیسی برگردد؛ یعنی منظور روایت، بیان عمر حضرت عیسی باشد و این نکته دلالت روایت را مجمل میکند.
روایت سوم
عن زید بن وهب الجهنی ... لما طعن الحسن بن علی بالمدائن أتیته ... فقال: ... أن أمیر المؤمنین قال لی ذات یوم ... فكذلك حتى یبعث الله رجلاً فی آخر الزمان ... یملأ الأرض قسطاً و عدلاً ... و تظهر له الكنوز، یملك ما بین الخافقین أربعین عاماً ... ؛ (طبرسی، 1386: ج2، 10 - 11)
زید بن وهب جهنی نقل میکند: زمانی که امام حسن در مدائن ضربهای به پای مبارکش خورد به خدمت آن حضرت رسیدم... فرمود: ... روزی امیرالمؤمنین به من فرمود: ... و همین گونه خواهد بود تا خداوند مردی را در آخر الزمان بفرستد ... زمین را مملو از عدالت و قسط کند ... و گنجها برای او ظاهر شود و چهل سال بر کل کره زمین حکومت خواهد کرد... .
در سند این روایت ارسال است و راویان واسطه بین طبرسی و زید بن وهب الجهنی ذکر نشدهاند. درباره زید نیز توثیق خاصی در کتب رجال نیست. برقی وی را در شمار اصحاب یمنی امیرالمؤمنین ذکر میکند (برقی، 1419: 38) و ابنداوود در معرفی او میگوید: از اصحاب خاص آن حضرت است (حلی،1392: 164).
اما از نظر محتوا و دلالت مشکلی ندارد. تعبیر «رجل» به قرینه سایر مطالب مطرح شده در روایت بر امام زمان حمل میشود و منظور از عبارت «ما بین الخافقین»، بین مشرق تا مغرب است که همه کره خاکی را دربر میگیرد.
در روایت دیگری مدت حکومت به گونۀ تردید، بین سی سال و چهل سال نقل شده است:
عن علی: یلی المهدی أمر الناس ثلاثین أو اربعین سنة؛ (مروزی، 1414: 234؛ متقی هندی، 1409: ج14، 591، ح39676 عن نعیم بن حماد)
از حضرت على روایت شده است که مهدى سى سال یا چهل سال، امارت بر مردم را عهده دار مىشود.
این روایت، سند خوبی ندارد و مشخص نیست لفظ «عمن حدثه» در سند به چه کسی اشاره میکند.
عبدالعظیم بستوی نیز این روایت را نقل کرده و دو اشکال به آن میگیرد:
نخست اینکه سند حدیث ضعیف است و دیگر اینکه با روایات هفت سال سازگار نیست (بستوی، 1420ب: 142).
درباره دلالت روایات تردید در روایات دستۀ الف گفتیم که تردید، چه از جانب راوی باشد و چه از سوی معصوم برای اثبات مدت حکومت بین اعداد مذکور قابل استناد است؛ مثلاً وقتی میفرماید سی یا چهل سال حکومت میکند، یعنی کمتر از سی سال و بیشتر از چهل سال نخواهد بود.
5. هفت سال معادل هفتاد یا صد و چهل سال
در برخی روایات، مدتی برای حکومت آن حضرت ذکر شده و آن مدت را به گونهای تفسیر نمودهاند که نیازمند توضیح است:
روایت یکم
رَوَى عَبْدُ الْكَرِیمِ الْخَثْعَمِیُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: كَمْ یَمْلِكُ الْقَائِمُ؟ قَالَ: سَبْعَ سِنِینَ تَطُولُ لَهُ الْأَیَّامُ وَ اللَّیَالِی حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِیهِ مِقْدَارَعَشْرِ سِنِینَ مِنْ سِنِیكُمْ فَیَكُونُ سِنُومُلْكِهِ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیكُمْ هَذِه؛ (مفید، 1414: 2، 381؛ ابنصباغ، 1422: ج2، 1 - 1132 مرسلاً عن ابیعبدالله؛ فتال نیشابوری، بیتا: 2 مرسلاً عن الصادق؛ اربلی، بیتا: ج3، 262؛ طبرسی، 1417: ج2، 290 با اندکی اختلاف در متن مرسله)
عبدالکریم خثعمى میگوید: به امام صادق عرض کردم: امام قائم چند سال حکومت میکند؟ فرمود: هفت سال، و روزها براى آن حضرت طولانى میشود به طورى که هر سال از سالهاى زمان او برابر ده سال از سالهاى شماست، و از اینرو سالهاى حکومت او معادل هفتاد سال از سالهاى شما خواهد بود.
سند روایت ضعیف است. دلالت روایت نیز در پایان همین بخش توضیح داده خواهد شد.
از عبدالکریم خثعمی همین روایت با عبارتی دیگر بیان شده است:
عَنْ عَبْدِ الْكَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ: كَمْ یَمْلِكُ الْقَائِمُ؟ قَالَ: سَبْعَ سِنِینَ یَكُونُ سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ سِنِیكُمْ هَذِه؛ (طوسی، 1411: 474، ح497)
از عبدالکریم بن عمرو خثعمى روایت شده که گفت: به حضرت صادق عرض کردم: قائم چند سال حکومت میکند؟ فرمود: هفت سال که به حساب سال شما هفتاد سال مىشود.
سند این روایت نیز ضعیف است و دلالت روایت نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت دوم
رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ... لَا یَتْرُكُ بِدْعَةً إِلَّا أَزَالَهَا وَ لَا سُنَّةً إِلَّا أَقَامَهَا وَ یَفْتَتِحُ قُسْطَنْطَنِیَّةَ وَ الصِّینَ وَ جِبَالَ الدَّیْلَمِ فَیَمْكُثُ عَلَى ذَلِكَ سَبْعَ سِنِینَ مِقْدَارُ كُلِّ سَنَةٍ عَشْرُ سِنِینَ مِنْ سِنِیكُمْ هَذِهِ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَكَیْفَ تَطُولُ السِّنُونَ؟ قَالَ: یَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى الْفَلَكَ بِاللُّبُوثِ وَ قِلَّةِ الْحَرَكَةِ فَتَطُولُ الْأَیَّامُ لِذَلِكَ وَ السِّنُونَ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْفَلَكَ إِنْ تَغَیَّرَ فَسَدَ؟ قَالَ: ذَلِكَ قَوْلُ الزَّنَادِقَةِ فَأَمَّا الْمُسْلِمُونَ فَلَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ وَ قَدْ شَقَّ اللَّهُ الْقَمَرَ لِنَبِیِّهِ وَ رَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَخْبَرَ بِطُولِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّهُ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ؛ (مفید، 1414: ج2، 385؛ طبرسی، 1417: ج2، 291؛ اربلی، بیتا: ج3، 265)
ابوبصیر ضمن حدیثی طولانی از امام پنجم روایت کرده که فرمود: چون قائم ظهور کند ... هر بدعتى را از میان ببرد و هر سنت و دستور خدایى را اجرا کند و شهر قسطنطنیه و چین و کوههاى دیلم، همه را فتح میکند و هفت سال _ که هر سالى برابر ده سال شماست _ در زمین میماند. سپس هرچه خدا خواهد. ابوبصیر میگوید: گفتم: قربانت شوم! چگونه سالها طولانى میشوند؟ فرمود: خدا به فلک امر میفرماید تا کند شود و روز و سال طولانی میشوند. گفتم: آنها میگویند: اگر فلک دگرگون شود تباه میگردد؟ فرمود: این گفتۀ زندیقان است و مسلمانان را به آن راهى نیست، با اینکه خدا ماه را براى پیغمبرش شکافت، و پیش از آن خورشید را براى یوشع بن نون برگردانید، و خبر داد که روز قیامت به اندازه هزار سال شما طولانی خواهد شد.
این روایت سند خوبی ندارد و مرسله است؛ زیرا شیخ مفید سند خود به ابو بصیر را ذکر نکرده است. دلالت آن نیز در پایان همین بخش بررسی خواهد شد.
روایت سوم
و قال ابو جعفر فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ: إِذَا قَامَ الْقَائِم ... فَیَمْكُثُ عَلَى ذَلِكَ سَبْعَ سِنِینَ مِقْدَارُ كُلِّ سَنَةٍ عشرین سنة مِنْ سِنِیكُمْ هَذِهِ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ. قیل لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَكَیْفَ یطُولُ السِّنُونَ؟ قَالَ: یَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى الْفَلَكَ بِاللُّبُوثِ وَ قِلَّةِ الْحَرَكَةِ فَتَطُولُ الْأَیَّامُ لِذَلِكَ وَ السِّنُونَ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْفَلَكَ إِنْ تَغَیَّرَ فَسَدَ؟ قَالَ ذَلِكَ قَوْلُ الزَّنَادِقَةِ فَأَمَّا الْمُسْلِمُونَ فَلَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ وَ قَدْ شَقَّ اللَّهُ الْقَمَرَ لِنَبِیِّهِ وَ رَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَخْبَرَ بِطُولِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّهُ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ؛ (فتال نیشابوری، بیتا: 264)
امام پنجم ضمن حدیثی طولانیفرمود: چون قائم ظهور کند ... هفت سال _ که هر سال برابر بیست سال شماست _ در زمین میماند، سپس هر چه خدا خواهد. به ایشان گفته شد: قربانت شوم! چگونه سالها طولانى میشوند؟ فرمود: خدا به فلک امر میفرماید تا کند شود، و روز و سال طولانی شوند. [راوی] میگوید: گفتم: آنها میگویند: اگر فلک دگرگون شود تباه میگردد. فرمود: این گفته زندیقان است و مسلمانان را به آن راهى نیست، با اینکه خداوند ماه را براى پیغمبرش شکافت، و پیش از آن خورشید را براى یوشع بن نون برگرداند، و خبر داد که روز قیامت به اندازه هزار سال شما طولانی خواهد شد.
ظاهراً این همان روایت ارشاد است؛ زیرا مروی عنه (معصوم) یکی است و متن نیز یکی است و احتمالاً اشتباه نسّاخ (تصحیف) بوده و به جای عشر، عشرین ثبت شده است. در این کتاب نیز روایت فوق، سند ندارد.
درباره دلالت این دسته از روایات باید گفت که روایات صریح در مدت زمان حکومت است، اما در اینکه چگونه هفت سال، هفتاد سال یا بیشتر به طول میانجامد ابهام وجود دارد و همین ابهام باعث شده که برخی محققان این روایات را نپذیرفته و آن را مخالف قوانین حاکم بر دنیا بدانند و بگویند این روایات رمز گونهاند (صفار نجفی، 1428: ج13، 149 - 150).
در متن روایت نیز راوی از کلام امام تعجب میکند و میپرسد: چگونه یک سال ده برابر طول میکشد؟ حضرت بیان میفرماید که به امر خداوند گردش فلک کُند میشود؛ باز ابهام راوی باقی است و دوباره میپرسد: اینها (ظاهراً منظور ستارهشناسان و طبیعتگراها) میگویند: اگر در حرکت فلک تغییری حاصل شود فاسد شده و از بین میرود. امام میفرماید: این کلام آنان است، اما مسلمانان نمیتوانند چنین چیزی بگویند؛ چون نمونههایی مثل شق القمر و رد الشمس را باور دارند و خداوند نیز از طولانی شدن هزار سالۀ روز قیامت خبر داده است.
در برخورد اولیه با این روایت، این توهّم به وجود میآید _ همانطور که برای راوی پیش آمد _ که طولانی شدن زمان در حد ده یا بیست برابر غیرعادی است و باعث بر هم خوردن نظام هستی میشود؛ در حالی که اینگونه نیست. ما نمونه روشن آن را هر ساله در دو قطب زمین مشاهده میکنیم و میبینیم که طول شب و روز 180 برابر شده و هر کدام شش ماه به طول میانجامد.
اما اینکه چگونه در همۀ کره زمین این اتفاق ممکن است و روایت نیز به آن تصریح میکند، باید گفت در شاخهای از علم نجوم (اختر فیزیک) توضیح داده شده که بر اثر جاذبۀ ماه، حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید رو به کندی است؛ به طوری که طول روز با آهنگ قابل اندازه گیری s002/0 در هر قرن افزایش مییابد. در این صورت قانون سوم کپلر ایجاب میکند که طول هر ماه بیشترگردد. در آیندهای دور، روز و ماه یکی خواهند شد و هر دو تقریباً پنجاه برابر روز فعلی میشوند (گرگوری، 1387: ج1، 184-185).
بنابر این نظریه اگر حرکت چرخشی زمین (حرکت وضعی) به هر دلیل کُند شود، این عامل سبب طولانی شدن شب و روز خواهد شد و این «دیرش» با تأخیر در فصول همراه است و به دنبال آن سال نیز طولانی خواهد شد. بنابراین نظریه روایات «تطول له الایام قابل توجیه خواهد بود.
شاید به ذهن کسی خطور کند که این حالت باعث تغییر در مدار گردشی کرات میشود و اگر مدار سیارات تغییر کند همه چیز به هم میریزد و نظم آسمانها و زمین پابرجا نخواهد بود. در پاسخ این سؤال میتوان گفت این دیرش تنها در مدار گردشی زمین رخ میدهد، نه در گردش کل سیارات و در نظریه دیرش نیز بیان شده که این حالت در گردش سایر کرات تأثیر خاصی نخواهد گذاشت و تنها طولانی شدن شب و روز است. این امر سبب نابودی اهل زمین نیز نمیشود، چنانکه در قطبین زمین، با اینکه شب و روز شش ماه طول میکشد، زندگی طبیعی جریان دارد. طبق محاسبه، طول روز و شب در قطبین، صد و هشتاد برابر میشود؛ اما در بیان این روایات، تنها طول شب و روز ده یا بیست برابر خواهد شد.
برخی نیز در توجیه این روایات گفتهاند: مراد از طولانی شدن سالها (سنین غیرمعمولی) به دلیل سختی آن ایام است؛ یعنی هر چه روزگار سختتر باشد، گذر آن طولانیتر به نظر میآید و برای نظریه خود این دو روایت را به عنوان شاهد ذکر میکنند:
لَوْ قَدْ خَرَجَ القَائِمُ لَمْ يَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ؛ (نعمانی، 1422: 296، باب 15، ح5)
اگر قائم خروج کند، جز خون بسته شده بر پیشانی و عرق چیزی نخواهد بود.
مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ؛ (همو: 239، باب 13،ح20 و 21؛ طوسی، 1411: 460، ح473؛ بحرانی، 1403: 282)
آن نیست، مگر شمشیر و مرگ در سایۀ شمشیر.
به نظر میرسد این تحلیل مناسبی نباشد؛ چون هرچند در ابتدا شیعیان آن حضرت بر اثر رویارویی با جبهه کفر و نفاق، باید سختیهای بسیاری متحمل شوند، اما سرانجامِ آنان آسایش و راحتی است و سختی دائمی تنها برای مخالفان و دشمنان آن حضرت خواهد بود.
برخی از محققان به دلیل مشابهت این روایات با قول مشهور بین اهلسنت _ که حکومت هفت ساله بود _ اینها را ترجیح دادهاند (طبسی نجفی، 1385: ج1، 225).
6. هشتاد سال
امیرالمؤمنین در تفسیر آیه أَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ (ابراهیم: 44) میفرماید:
هو ظهور قائمنا المغیب لأنّه عذاب علی الكافرین و شفاء و رحمة للمؤمنین یظهر و له من العمر أربعون عاماً فیمكث فی قومه ثمانین سنة ... ؛ (یزدی حائری، بیتا: ج2، 201 نقله فی ذیل خطبة تتنجیة)
این روز، روز ظهور قائم غایب ماست. چون ظهور او عذاب برای کفار و رحمت برای مؤمنان است. [او] در حالت چهل ساله ظاهر میشود و در بین قومش هشتاد سال زندگی میکند.
این روایت بنابر منابع اهلسنت و همچنین طبق منابع شیعه، سند ندارد و قابل اعتماد نیست، ولی دلالت آن خوب است و مدت زندگی حضرت را بیان میکند که شامل مدت حکومت آن حضرت نیز میشود.
7. نوزده سال، معادل صد و نود سال
و قد روی أن مدة دولة القائم تسع عشرة سنة تطول أیامها و شهورها على ما قدمناه و هذا أمر مغیب عنا و إنما ألقی إلینا منه ما یفعله الله جل اسمه بشرط یعلمه من المصالح المعلومة له جل اسمـه؛ (مفید، 1414: ج2، 386 - 387؛ طبرسی، 1417: ج2، 293؛ اربلی، بیتا: ج3، 266)
و روایت شده که مدت دولت قائم نوزده سال است که روزها و ماههای آن طولانی شود، به همان صورت که گفته شد و این امر بر ما پوشیده است؛ و تنها چیزی را که خداوند اگر مصلحت بداند انجام میدهد به ما گفته شده است.
این روایت را شیخ مفید به صورت مرسله آورده و سندی برای آن بیان نکرده و ظاهراً دیگران نیز از ایشان نقل نمودهاند.
روایت به طولانی شدن روزها و ماهها در این حکومت نوزده ساله تصریح میکند، در حالی که در روایات پیشین تنها درباره هفت سال، این حالت بیان شده بود. بنابراین، به درازا کشیدن روزها و ماهها، اگر به صورت طولانی شدن هر یک سال به ده سال باشد حکومت امام مهدی صد و نود سال به طول خواهد انجامید.
8. سیصد و نه سال
روایت یکم
جابر عن ابی جعفر [الباقر]: یملك القائم ثلاثمأة سنة و یزداد تسعاً كݡما لبث اهل الكهف فی كهفهم ... ؛ (مجلسی، 1403: ج52، 390، باب 27، ح212 به نقل از کتاب الغیبة السید علی بن عبدالحمید)
جابر از امام باقر نقل میکند که فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت میکند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند.
سند روایت مرفوعه است و قابل اعتماد نیست؛ اما دلالت روایت صریح است و ابهامی ندارد.
روایت دوم
عن ابی الجارود عن ابی جعفر: إن القائم یملك ثلاثمأة و تسع سنین كما لبث اهل الكهف فی كهفهم؛ (طوسی، 1411: 474، ح496؛ طبری، 1413: 455، ح435/39 با اندکی تفاوت)
ابی الجارود از امام صادق نقل میکند که فرمود: قائم سیصد و نه سال حکومت میکند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند.
سند روایت ضعیف است، اما دلالت روایت صریح است و ابهامی ندارد.
روایت سوم
ذكر فی الكتاب المشار إلیه خطبة لأمیر المؤمنین تسمى المخزون وهی: ... فیمكث فیما بین خروجه إلی یوم موته ثلاثمأة سنة و نیف (نیفا)؛ (حلی، 1370: 202؛ مجلسی، 1403: ج53، 77 - 86)
در این کتاب خطبهای برای مولا امیر المؤمنین ذکر کرده به نام المخزون و آن خطبه این است: ... سپس سیصد سال و اندی از وقت خروجش تا روز مرگش باقی میماند (زندگی میکند).
این روایت نیز از جهت سند دارای اشکال است، ولی دلالت آن کامل است و تصریح دارد که از زمان ظهور امام تا زمان وفات آن حضرت این مقدار زمان میگذرد.
نتیجهگیری نهایی در بررسی سند روایات و جمع بین آنها روایات مربوط به مدت حکومت امام مهدی را به دو دسته کلّی تقسیم کردیم:
1. روایات زیر ده سال که بیشتر در منابع اهلسنت به چشم میخورند؛
2. روایات بالای ده سال که بیشتر در منابع شیعه آمدهاند (صدر، 1425: ج3، 433-434).
در روایات مربوط به حکومت آن حضرت، تعارض از هفت تا 309 سال وجود دارد و از نظر سند تنها روایت 19 سال، قابل اعتماد بود و نقلهای دیگر از جهت سند، پذیرفتنی نیستند.
البته شیخ مفید دربارۀ روایات هفت سال میگوید: «اینها بیشتر و مشهورترند» (مفید، 1414: ج2، 387). برخی نیز به سبب همین شهرت آنها را مقدم کردهاند (صفار نجفی، 1428: ج13، ص150 - 151؛ صدر، 1425: 438).
اما با جستوجوی انجام شده دریافتیم چنین شهرتی تنها بین اهلسنت است و نزد شیعیان، روایات و طرفداران چندانی ندارد و با در نظر داشتن این نکته که در زمان شیخ مفید جامعه علمی شیعه و اهلسنت به صورت امروزی از هم تفکیک نشده بود، احتمال دارد کلام شیخ مفید ناظر بر شهرت بین عامه باشد.
بیان تحلیلها و نقد وابرام
جدا از بحث سندی و بر فرض اینکه از جهت سندی هیچ روایتی را مقدم نکنیم و بگوییم همه مساوی هستند، برای توجیه اختلاف اخبار و حل تعارض بین آنها راهها و تحلیلهایی بیان شده است:
تحلیل یکم
دانستن مدت عمر یا حکومت امام مهدی چندان امر مهمی نبوده و لذا معصومین برای تعیین دقیق آن انگیزهای نداشتهاند (خراسانی، 1384: 371).
پاسخ: اختلاف اخبار با این کلام قابل توجیه نیست؛ زیرا بیانهای متفاوت با این گستردگی، به سبب نداشتن انگیزه تعیین دقیق، نوعی اغراء به جهل و مردم را در نادانی رها کردن، به شمار میآید که از شأن آن بزرگواران به دور است.
تحلیل دوم
اختلاف اخبار بدین سبب بوده که معصومین به عمد نمیخواستهاند مدت دقیق حکومت را بیان فرمایند تا اینکه مورد سوء استفاده مدعیان قرار نگیرد، چنانکه فرقه ضالّۀ بهاییت مدت ادعای سیّد باب را _ که شش سال بوده _ بر این مدت تطبیق کردهاند، با اینکه روایت شش سال نداشتیم. از اینرو روایات با هم متفاوتند (صافی، 1419: 618؛ صدر، 1424: 242؛ دوانی، 1381: 1241، پاورقی).
پاسخ: این تحلیل نیز دقیق نیست؛ چون اگر نمیخواستند، بیان نمیفرمودند، نه اینکه به صورت مختلف بفرمایند؛ مگر با این توجیه که به کار بردن تعابیر گوناگون یک روش مخفی کاری است ومعصومین از این روش استفاده کردهاند.
تحلیل سوم
ائمه به دلیل شرایط تقیه، طبق اخبار عامه سالهای متفاوتی را بیان میفرمودهاند (خراسانی، 1384: 371).
پاسخ: تقیّه در اینگونه موارد (اخبار غیبی از آینده) معنایی ندارد و بر فرض وجود انگیزه تقیّه، این تحلیل تنها درباره روایات زیر ده سال که مطابق قول اهلسنت است، قابل توجیه است.
تحلیل چهارم
روایاتی که مدت کمی را برای حکومت حضرت بیان کردهاند مانند روایات پنج، هفت یا نُه سال، بر دورههای حکومتی حمل شوند؛ یعنی حکومت حضرت از ابتدا تا انتها به دورههای هفتگانه تقسیم میشود و روایاتی که سالهای بیشتری بیان کردهاند، بر تمام مدت حکومت حمل میشوند؛ مثل روایات هفتاد، صد و بیست و سیصد و نه سال (مکارم شیرازی، 1376: 314؛ کورانی، 1411: ج2، 527).
پاسخ: اگرچه روایاتی که با اشاره، مدتی را برای حکومت امام مهدی بیان فرمودهاند میتوانند شاهد خوبی برای این تحلیل باشند (یعیش هکذا أومی بیده سبع أو تسع (مقدسی شافعی، 1399: 20؛ کورانی، 1411: ج1، 110- 111))؛ اما این تحلیل، با روایاتی که به لفظ سنین یا سنة تصریح دارند، سازگارنیست.
تحلیل پنجم
اختلاف اخبار ممکن است اشاره به ظهور و قوّت حکومت آن حضرت باشد و آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهاییاش بیش از سیصد سال باشد (مجلسی، 1403: ج52، 280، ذیل ح6؛ هیتمی، 1428: 41؛ سفارینی حنبلی، 1402، ج2، 83).
پاسخ: این وجه به وجه جمع پیشین نزدیک است و جمع خوبی است، اما برای آن شاهد جمعی از روایات پیدا نشد.
البته اگر این تحلیل به این معنا باشد که در سالهای کم حکومت حضرت کامل نیست و نقص دارد تحلیل درستی نخواهد بود؛ برای مثال، تا 35 سال حکومت ناقص است و در چهل سال به کمال میرسد (صفار نجفی، 1428: ج13، 152).
تحلیل ششم
روایات میتوانند به دو مرحله از حکومت اشاره داشته باشند:
مرحله اول: مدت حیات خود حضرت که کوتاه است و روایات مدت کوتاه بر این دوره حمل میشوند.
مرحله دوم: مدت حکومت عدل جهانی که پس از حیات حضرت ادامه دارد و روایات مدت طولانی بر این دوره حمل میشوند (همو: 149؛ شوکی، 1429: 247؛ امینی گلستانی، 1385: ج2، 372؛ رضوانی،1384: 654).
پاسخ: اگرچه در نتیجهگیری پایانی برای دفع شبهه، این نظریه با قرائنی تقویت میشود، اما برای توجیه اختلاف اخبار پذیرفتنی نیست؛ زیرا با روایات «مدّة ملکه»، «مدة حیاته» و «یعیش» که ضمایر در آنها به شخص امام مهدی برمیگردد، ناسازگار است.
تحلیل هفتم
عدد کم از اخبار بر سنین غیرمعمولی (طولانی شدن سالها)، و عدد زیاد بر سنین معمولی حمل میشود (مجلسی، 1403: ج52، 280، ذیل ح6) و روایاتی که هفت سال معادل هفتاد یا صد و چهل سال را بیان میکنند شاهد این وجه جمعاند.
پاسخ: اگرچه این تحلیل میتواند جمعبندی خوبی در برخی از روایات باشد، اما در همۀ آنها پذیرفتنی نیست.
نتیجه
در بررسی سندی روایات، تنها روایت 19 سال سند خوبی داشت؛ در بیان تحلیلها تحلیلی که بتواند تمامی جوانب اختلاف روایات را توجیه کند، ارائه نشده است.
اما برای پاسخگویی به این شبهه که اگر حکومت امام زمان کمتر از ده سال یا حتی بیست سال است این همه انتظار، زمینهسازی و روایات مژده ظهور برای چیست و آیا این مدت اندک ارزش این همه مقدمهچینی و ... را دارد؟ ابتدا بیان دو نکته لازم است:
1. حکومت امام مهدی باید مدتی استمرار یابد و باقی باشد که در آن مدت، پایههای این حکومت مستحکم شده و قابلیت بقا تا روز قیامت را داشته باشد (صافی، 1419: 618 به نقل از القول المختصر ابنحجر؛ جمعی از نویسندگان، 1382: 356؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 144 - 145)
2. اعتقادات و اخلاقیات جامعه اسلامی تغییرات بسیاری کرده و تصحیح این انحرافات به حکومتی چندین ساله نیاز دارد. حکومت مهدوی تنها کشور گشایی نیست، بلکه تربیت مردم کشورها از اولویتهای برنامه حکومتی آن حضرت خواهد بود که هم طولانیتر و هم مشکلتر از سیطره بر خود کشورهاست (صدر، 1425: ج3، 432).
با توجه به این دو نکته و طبق قواعد عامه، مدت مناسب و نتیجه دهنده برای حکومت آن حضرت لازم است و شاید بر همین اساس برخی محققان، روایات مدت طولانی را ترجیح میدهند. اما در اینکه این مدت چند سال است، چیزی از قواعد عامه استفاده نمیشود (همو؛ جمعی از نویسندگان، 1382: 356؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 144-145؛ رضوانی، 1384: 651).
پاسخ این سؤال با تقسیم آن به دو پرسش بهتر فهمیده میشود:
1. امام مهدی (شخص مهدی موعود) چه مقدار حکومت میکند؟
2. حکومت الهی (نظام مهدوی) چقدر باقی میماند؟ (صدر، 1425: ج3، 431؛ صفار نجفی، 1428: ج13، 143)
بر فرض اینکه از روایات نتیجه بگیریم حکومت امام مهدی کمتر از بیست سال به طول میانجامد، اما حکومت عدل الهی _ که وعده تخلفناپذیرخداوند به بشر است _ تا روز قیامت ادامه خواهد داشت (صفار نجفی، 1428: ج13، 153) و حاکم این حکومت، پس از امام زمان، صالحان (بر اساس اعتقاد به رجعت، امامان معصوم) خواهند بود (صدر، 1425: ج3، 431؛ شوکی، 1429: 249).
روایت امام صادق که مدت حکومت امام زمان را وابسته به مشیت الهی دانسته و در ضمن، دوام آن را تا قیامت بیان میفرماید (مجلسی، 1403: ج53، 34، باب 25، ح1)، روایت معراج که خداوند تبارک و تعالی فرموده حتماً او (امام مهدی) را با لشکریانم یاری میرسانم ... و سپس به ملک او دوام میدهم و حکومت را بین اولیای خودم تا روز قیامت قرار خواهم داد (صدوق، 1405: 256، باب 23، ح4) و روایات جانشینان امام مهدی (عیاشی، بیتا: ج2، 326، ح24؛ کݡورانی، 1411: 237 - 238 - 129) برای این جمعبندی قابل استفاده است.
بنابراین دانستن مقدار عمر یا مدت حکومت شخص آن حضرت در درجه دوم اهمیت است و شاید به همین دلیل، در روایات برای آن عدد دقیقی بیان نشده است.
منابع
ابناثیر، علی بن ابیالکرم، النهایة فی غریب الحدیث، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، قم، مؤسسة إسماعیلیان للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ چهارم، 1364ش.
ابنبطریق، یحیی بن حسن، العمدة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1407ق.
ابنحبان، علی بن بلبان، الصحیح، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق.
ابنحنبل، احمد، المسند، بیروت، دار صادر، بیتا.
ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، نجف، المطبعة الحیدریة، 1376ق.
ابنطاووس، رضیالدین علی بن موسی، الطرائف، قم، خیام، چاپ اول، 1399ق.
_ الملاحم و الفتن، اصفهان، نشاط، چاپ اول، 1416ق.
ابوداوود، سلیمان، السنن، بیروت، دارالفکر، چاپ اول،1410 ق.
اربلی، ابنابیالفتح، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، بیروت، دارالاضواء، بیتا.
الدانی، أبوعمرو عثمان بن سعید بن عثمان بن عمر، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها،تحقیق: رضاء الله بن محمد إدریس مبارکفوری، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق.
امینی گلستانی، محمد، سیمای جهان در عصر امام زمان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1385ش.
بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، تحقیق: سید علی عاشور، بیجا، بینا، بیتا.
بحرانی، عدنان، حصائل الفکر فی احوال الامام المنتظر، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ سوم، 1403ق.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، رجال البرقی، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسه قیوم، چاپ اول، 1419ق.
بستوی، عبدالعظیم، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعة، بیروت، دار ابنحزم، چاپ اول، 1420ق _ الف.
المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحة، بیروت، دار ابنحزم، چاپ اول، 1420ق _ ب.
ترمذی، ابوعیسی محمد، سنن الترمذی، تحقیق و تصحیح: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1403ق.
جمعی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، 1382ش.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیجا، بینا، بیتا.
حلی، حسن بن داوود، الرجال، تحقیق: سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، المطبعة الحیدریة، 1392ق.
حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ اول، 1370ق.
حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الأقوال، تحقیق: شیخ جواد قیومی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، چاپ اول، 1417ق.
خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظر، تحقیق: سید جواد میرشفیعی، تهران _ قم، مؤسسه انتشاراتی لاهوت، چاپ سیزدهم، 1384ش.
خلیل حبة، رزق، الامام المهدی والیوم الموعود، بیروت، دار الولاء، چاپ سوم، 1429ق.
خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، نشر آثار شیعه، 1410ق.
دوانی، علی، مهدی موعود (ترجمه جلد13 بحارالانوار)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ بیست و نهم، 1381ش.
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ نهم، 1413ق.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر بن حسین، المحصول، تحقیق: طه جابر فیاض العلوانی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1412ق.
رضوانی، علیاصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1384ش.
سفارینی حنبلی، محمد بن احمد بن سالم، لوامع الانوار البهیة، دمشق، مؤسسة خافقین، چاپ دوم، 1402ق.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
شوکی، سید محمد، آخر الدول، قم، انتشارات جلالالدین، چاپ اول، 1429ق.
صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مؤسسة السیدة المعصومة، چاپ اول، 1419ق.
صدر، سید صدرالدین، المهدی فی کتب الصحاح والسنن، بیروت، دار الرافدین، چاپ اول، 1424ق.
صدر، سید محمد، موسوعة الامام المهدی (تاریخ مابعد الظهور)، قم، ذوی القربی، چاپ دوم، 1425ق.
صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، علل الشرائع، تحقیق: محمدصادق بحرالعلوم، نجف، المطبعة الحیدریة، 1385ق.
_ کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح وتعلیق: علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1405ق.
صفار نجفی، سالم، موسوعة الامام المهدی المنتظر من المهد الی یوم القیامة، بیروت، دار نظیر عبود، چاپ اول، 1428ق.
صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، بیجا، منشورات المجلس العلمی، بیتا.
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، بیجا، دار الحرمین، 1415ق.
المعجم الکبیر، قاهره، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1405ق.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمد باقر الخرسان، النجف الأشرف، دار النعمان، 1386ق.
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، آل البیت، چاپ اول، 1417ق.
طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1413ق.
_ نوادر المعجرات، قم، مؤسسة الامام المهدی، چاپ اول، 1410ق.
طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعة و الرجعة، نجف، مطبعة الآداب، چاپ سوم، 1385ق.
طوسی، ابیجعفر محمد بن حسن، الرجال، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1415ق.
الغیبة، تحقیق: عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
_ الفهرست، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، چاپ اول، 1417ق.
عسکری، نجمالدین جعفر بن محمد، المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة والامامیة، بیروت، دارالزهراء، چاپ اول، 1397ق.
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق وتصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، بیتا.
غزالی، أبیحامد محمد، المستصفی، تصحیح: محمد بن عبدالسلام، بیروت، دار الکتب، 1417ق.
فتّال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، قم، منشورات شریف الرضی، بیتا.
قزوینی (ابنماجه)، محمد بن یزید، السنن، بیروت، دارالفکر، بیتا.
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربى، تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی، قم، دار الأسوة للطباعة و النشر، چاپ اول،1416 ق.
کشی، محمد بن عمر، رجال، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348ش.
کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
کوفی، ابنابیشیبه، المصنف، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1409ق.
گرگوری، زیلیک، نجوم و اختر فیزیک مقدماتی، ترجمه: جمشید قنبری، مشهد، نشر دانشگاه امام رضا، ویرایش چهارم، 1387ش.
ماحوزی، ابوالحسن سلیمان بن عبدالله، کتاب الأربعین، تحقیق: سید مهدى رجایی، قم، نشر امیر، چاپ اول، 1417ق.
مالکی مکی (ابنصباغ)، علی بن محمد بن احمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، تحقیق: سامی الغریری، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.
مبارکفوری، صفی الرحمن، تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنز العمال، تحقیق و ضبط و تفسیر: بکری حیانی، تصحیح و فهرسة: صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
مروزی، نعیم بن حمّاد، الفتن، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، بیروت، دار المفید، چاپ دوم، 1414ق.
مقدسی شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، تحقیق: دکتر عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره، مکتبة عالم الفکر، چاپ اول، 1399ق.
مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، چاپ هشتم، 1376ش.
موصلی، ابویعلی، المسند، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ دوم، بیتا.
نجّاشی، احمد بن علی، الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1416ق.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تحقیق: فارس حسّون، قم، مهر، چاپ اول، 1422ق.
نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، بیروت، دار الکتب العربی، 1407ق.
واسطی بغدادی (ابنغضائری)، احمد بن حسین، الرجال، تحقیق: سید محمدرضا جلالی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.
هیتمی، شهابالدین احمد بن حجر، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، تحقیق: رشاد الخطیب، دمشق، دار التقوی، چاپ اول، 1428ق.
هیثمی، نور الدین علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1408ق.
یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، بیجا، بینا، بیتا.