تاریخ انتشارسه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۴۲
کد مطلب : ۲۵
۰
plusresetminus
تمدن‌سازي و هنر زمينه‌ساز، تصميمي موعودگرا، راهبردي فعال

چکيده
امروزه در دنيایي زندگي مي‌کنيم که هنر در آن شاهد انواع تعارضات در قول و عمل است و ميان انديشه‌هاي ناب در هنر با جلوه‌هاي جذاب آن در صحنه عمل، تفاوت‌هایي موجود است. نمونه‌اي از اين تعارضات را مي‌توان در نوع نگاه و تعامل ارزش‌هاي غربي با هنر دانست. در اين نگاه از يکسو هنر به عنوان يک ابزار مقدس و قابل احترام براي گسترش افکار انسان‌ها قلمداد شده و آزاد محسوب مي‌شود، و از سوي ديگر اگر همين هنر ابزاري باشد براي انتقال مفاهيم ناب و ارزش‌هاي اصيل اديان الاهي، مورد نکوهش قرار مي‌گيرد. با وجود تمام اين نکات، بي‌ترديد هنر يکي از كارآمدترين و ماندگارترين شيوه‌هاي گسترش عقايد و تأثيرگذاری بر افکار انسان‌ها بوده، و به اعتباري مي‌توان آن را جزو مهم‌ترين الزامات تمدن‌سازي قلمداد نمود.
امروزه غرب نيز با درک اهميت راهبردي اين موضوع از هنر در همه قالب‌ها استفاده مي‏كند، تا تمدن خويش را استحکام بخشيده و آن را در سطح جهان گسترش دهد. نمونه‌هاي متعددي از کاربردهاي هنر در اين زمينه مشهود و معلوم است که با عنايت به چنين جايگاه ويژه‌ای، در اين مقاله ضمن بررسي موضوع هنر زمينه‌ساز، نگاهي داريم به نقش هنر در تمدن‌سازي و تعالي هنر زمينه‌ساز به عنوان تصميمي موعودگرا و راهبردي فعال در انديشه ناب مهدوي.

مقدمه
معمولاً وقتي از واژه تمدن ياد مي‌شود، هنر يکی از آشکارترين جلوه‌های آن خواهد بود. زندگي انسان‌ها در طول تاريخ نيز همواره با هنر توأم بوده است. تمدن‌هاي بزرگي چون ايران، مصر، چين، يونان و روم نيز از اين قواعد مستثني نبوده و هنوز هم وجود شاعراني توانمند در ايران‌زمين، اهرام ثلاثه مصر، پارچه‌هاي رنگين چين، هنرهاي رزمي و ورزشي يونان و معماري‌هاي زيباي روم برخي از جلوه‌هاي هنر و تمدن‌هاي پيشين هستند؛ لذاست که بايد گفت هنر بر زندگي بشري سايه‌اي ژرف گسترده است.
از منظر ديني نيز هنر و علاقه به زيبایي، جزو امور فطري قلمداد شده و در حقيقت عطيه‌اي الهي شمرده مي‌شوند. ضمن اينکه هنر در انديشه اسلامي، جايگاهي ويژه داشته و مورد تأکيد پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) بوده است. البته وقتي در اينجا از هنر صحبت مي‌کنيم، بايستي متذکر شويم که ميان هنر ديني با هنر متداول امروزي ارتباطاتي است. براي تبيين اين تفاوت‌ها و روشن شدن موضوع در ابتدا بايد نگاهي داشته باشيم به مفهوم هنر و هنر ديني.

هنر
براي بسياري از واژگان در حوزه علوم انساني، ارائه يک تعريف واحد سخت و دشوار است. يکي از دلايل اين موضوع، پيچيدگي مباحث حوزه علوم انساني، علت ديگر تفاوت‌هاي فرهنگي و نقش ‌آنها در ارائه تعاريف گوناگون، و علت سوم ريشه‌دار بودن مفاهيم اين حوزه در طول تاريخ تمدن بشري است. هنر نيز از اين موضوع خارج نيست و تعاريف گوناگوني پيرامون آن مطرح شده است. برای نمونه جملات ذيل برخي از اين تعاريف را نشان مي‌دهد:
هنر، انعکاس تخيل و تصور هنرمند، تشبييهی از جهان که ما از آن لذت می‌بريم، کوششی برای ايجاد زيبايی و عالم ايده‌آل و در نهايت شکل دادن به تجارب انسان است که بدان می‌نگريم و از آن لذت می‌بريم. به عبارتي ديگر هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد.
يکي از مهم‌ترين تعاريف در خصوص هنر، مختص به اقبال لاهوري است. وي در تعريف هنر مي‌گويد: «مقصود از هنر، اكتساب حرارت و نشاط ابدي است. ملت‌ها نمي‌توانند بدون معجزه قيام كنند. هنري كه خاصيت عصاي موسي(‌ع) يا دم عيسي(‌ع) در آن نباشد، چه فايده‌اي بر آن مترتب خواهد بود.»
لازم به ذکر است که در ادبيات هنر، تقسيم‌بندي‌هاي متعددي براي هنر ارائه مي‌شود. برای نمونه برخي هنر را به هنرهاي زيبا و برخي هنرهاي سنتي تقسيم‌بندي مي‌کنند. هنرهای زيبا مجموعه‌اي از هفت هنر هستند که عبارت‌اند از: موسيقی، هنرهای دستی، هنرهای ترسيمی، ادبيات، معماری، حرکات نمايشی و هنرهای نمايشی. از سوي ديگر هنرهای سنتی، مجموعه‌اي از هنرها و صنايع ظريفه‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ريشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده مراحل شکل‌گيری خود را گذرانده يا می‌گذرانند.
اما در اين مقاله، تعريف ذيل براي هنر ارائه مي‌شود، که البته در مطالعاتي دقيق‌تر و تخصصي‌تر مي‌تواند محل بحث و گفت‌وگو نيز باشد. طبق اين تعريف هنر عبارت است از:
«يک موهبت الاهي که به واسطه آن خلقي بشري که متضمن ارائه انديشه، ديدگاه و جهان‌بيني خالق آن بوده و در نزد او داراي زيبائي منحصر به فردي است، حاصل مي‌گردد.» در اين تعريف ويژگي‌هايي وجود دارد که عبارت‌اند از:
1. هنر در ذات خود از جانب خدا بوده و داراي بار و ارزش معنوي است؛
2. هنر تا زماني‌که به خلق يک ايده و يا اثر نرسد و در حقيقت از بالقوه به بالفعل تبديل نگردد، قابل تعريف و بالتبع سنجش نيست؛
3. هر هنرمندي نگاه خود به جهان را در قالب آثار هنريش نشان مي‌دهد. لذا هنر را مي‌توان بازگوکننده ضمائر دروني انسان‌ها و حتي جوامع دانست؛
4. هر اثر هنري آنگاه ارزشمند است که نه از روي جبر و الزام، که کاملاً مبتني بر عمق وجود و خواست مبدع آن خلق شده باشد؛ زيرا اگر هنر برآمده از اختيار و علاقه دروني هنرمند باشد، در نزد او داراي زيبایي منحصر به فرد خواهد بود. در غير اين صورت يک شعر به ظاهر زيبا ولي سروده شده براساس اجبار و فشار قطعاً در نزد شاعرش فاقد زيبایي منحصر به فرد است؛
5. هنر و آثار هنري با توجه به نظرات و سلايق مختلف داراي زيبایي‌هاي متفاوت‌اند؛ يعني يک فيلم مي‌تواند در نزد برخي از افراد بسيار هنري و غني، و در نزد ديگران بي‌ارزش و سخيف قلمداد شود. علت اين دو نوع قضاوت متعارض را نيز بايستي در همراستایي و يا تفاوت نگاه ارزيابان با انديشه و جهان‌بيني کارگردان فيلم جست‌وجو نمود.
نکته جالبي که اشاره به آن در اين بخش مهم است، ديدگاه رهبري به هنر است. ايشان اولاً هنر را در متن جامعه، حاضر و جاري دانسته و جايگاه خاص و ممتازي براي آن قائل هستند. از سوي ديگر ويژگي‌هاي ممتازي براي هنرمندان قائل‌اند که مهم‌ترين آن عنايت الاهي به آنهاست که البته در قبال اين موهبت، رسالت و تکاليفي نيز بر هنرمندان لازم است. برای نمونه ايشان در ديداري مي‌فرمايند:
«برخلاف تصور بعضی از دوستان، فرهنگ و هنر و ادب در کشور به ‏هيچ‏وجه در حاشيه قرار ندارد. بلکه کاملاً در متن است ... هنر گوهر بسيار گران‌بهايی است که ارزش و گران‌بهايی آن فقط بدين جهت نيست که دل‌ها و چشم‌هايی را به خود جذب می‏کند. خيلی از چيزهايی که هنری نيست ممکن است چشم‌ها و دل‌هايی را به خود جذب کند. نه اين يک موهبت و عطيه الاهی است. حقيقت هنر هر نوع هنری يک عطيه الهی است. اگرچه بروز هنر در چگونگی تبيين است، اما اين همه حقيقت هنر نيست. پيش از تبيين يک ادراک و احساس هنری وجود دارد و نکته اصلی آنجاست. بعد از آن که يک زيبايی، يک ظرافت و يک حقيقت ادراک شد از آن هزار نکته باريک‌تر از مو که گاهی آدم‌های غيرهنرمند نمی‏توانند يک نکته‏اش را هم درک کنند، هنرمند با همان روح هنری و با آن چراغ هنر که در درون او برافروخته شده است، ظرايف و دقايق و حقايقی را ابراز می‏کند. اين می‏شود هنر واقعی و حقيقی که ناشی از يک ادراک و يک بازتاب و يک تبيين است. در واقع هنر يک موهبت الاهی و يک حقيقت بسيار فاخر است. به طور طبيعی کسی که اين موهبت از سوی پروردگار مثل همه ثروت‌های ديگر به او داده شده است، بايد بار مسئوليتی را هم برای خودش قائل باشد.»

هنر ديني
ارتباط بين دين و هنر از جمله مباحث مهم و اساسي است که انديشمندان متعددي در حوزه اديان و يا هنر پيرامون آن سخن گفته‌اند. البته در اصل مکاتب اصيل ديني و تحريف نشده، به ‌علت نوع نگاه متفاوت به اين دو بحث، تعارضي بين دين و هنر مطرح نيست؛ اما به ‌علت وجود پاره‌اي از شبهات که ريشه در تفکرات غيرديني دارد، در ادبيات ديني به ويژه ادبيات اسلامي به موضوع ارتباط بين دين و هنر پرداخته شده است. اما آنچه در اين ميان بيشتر محل بحث بوده و متفکران مختلف نظرات گوناگوني را پيرامونش بيان نموده‌اند، بحث هنر ديني است. اين ترکيب که از تلفيق دو مفهوم مهم و کليدي دين و هنر حاصل مي‌گردد، در يک تعريف بسيار کلي به آثار هنري که داراي خميرمايه‌هاي ديني هستند، قابل اطلاق است.
رهبري در تبيين هنر ديني، مطالب مفيدي دارند. ايشان در اين خصوص مي‌فرمايند:
«هنر دينی‌ آن‌ است‌ که‌ معارفی‌ را که‌ اديان‌ الاهی‌ و کامل‌تر از همه‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ با هدف‌ سعادت‌ حقيقی‌ بشر به دنبال‌ ترويج‌ آن‌ بوده‌اند، در جوامع‌ انسانی‌ منتشر کند و در افکار بشر ماندگار و جاودانه‌ سازد ... در هنر دينی‌ الزامی‌ به‌ استفاده‌ از واژگان‌ يا نمادهای‌ مذهبی‌ نيست‌، بلکه‌ ترويج‌ هنرمندانه‌ مقولاتی‌ نظير عدالت،‌ حقوق‌ انسانی‌ و مسائل‌ اخلاقی و پرهيز از ابتذال‌ و استحاله‌ هويت‌ انسان‌ و جامعه می‌تواند نمونه‌های‌ خوبی‌ از هنر دينی‌ باشد.»
با عنايت به اين نگاه، صرفاً به‌عنوان يک نمونه و در مقام پاس‌داشت مقام جناب ابوطالب به ابراز ايمان ايشان، آن‌هم حاوي پرمغزترين و پرمعناترين مفاهيم ولي در قالب هنر ديني اشاره مي‌کنيم. در حقيقت قصد داريم با اين مثال نشان دهيم که چگونه در شرايط سنگين و سخت ابتداي بعثت، که جو حاکم ابوطالب را به پنهان نمودن ظاهري ايمانش به حضرت محمد(ص)، براي امکان حمايت از ايشان و در واقع کمک به شکوفایي نهال تازه اسلام وادار مي‌کرد، هنر شعر که در آن زمان مورد علاقه جامعه عربي بود، بيانگر عمق ايمان او بوده است. در ادامه به چند نمونه از مجموعه اشعاري که منسوب به ايشان است اشاره مي‌کنيم.
ألم تعلموا أنّا وجدنا محمداً رسولاً کموسي خط فی أولّ الکتب
فلسنا وربّ البيت نُسلم أحمداً لعزّاءَ من عضّ الزمان ولا کربِ
در جایي ديگر ايشان این‌گونه مي‌سرايند:
ليعلم خيار الناس أنّ محمداً وزير لموسي والمسيح ابن مريم
أتانا بهدی مثل ما أتيا به فکلٌّ بأمر الله يهدی و يعصم

هنر زمينه‌ساز
در تفکر ناب و فعال مهدوي، جهان به سمت استقرار حکومت جهاني موعود الاهي حرکت مي‌کند و اين حادثه و وعده عظيم قطعاً تحقق خواهد يافت. در مقام مقايسه در تفکرات فرجام‌شناسانه غربي، جهان به سمت استقرار نظمي نوين که بشرساز است حرکت مي‌کند. به بيان ديگر در اين نگاه ميل به رفاه‌طللبي و سودجویي بيشتر، باعث مي‌شود تا آموزه‌هاي ديني نيز در محاسبات مادي لحاظ شده و سعي شود جهت حصول حاكميت مطلق بر دنيا و كسب سود و رفاه بيشتر تلاش و تسريع شود. لذا وظيفه هر فرد در اين روند فراهم آوردن مقدمات استيلاي نظم نويني است که منبعث از ارزش‌هاي غربي است. به بيان ديگر در اين حالت بشر با نفي يا محدود کردن اراده الاهي و وزن‌دهي بسيار بالا به نقش انسان‌ها و البته در ميان آنها نيز نقش دادن کليدي به قشر خاصي از مردم، عملاً به سمت آينده‌سازي حرکت مي‌کند.
اما در نگاه مهدوي ميل به عدالت و تلاش جهت استقرار حکومت موعود اديان اصالت يافته، انسجام‌بخش جوامع مختلف و اتصال‌بخش حرکت انبياي الاهي مي‌گردد. به عبارت ديگر در اين فرض بشر با اصالت دادن و عنايت خاص به نقش اراده پروردگار، در قالب سنن الاهي به نقش انسان‌ها مي‌نگرد و براي سرنوشت تک‌تک انسان‌ها بدون تفاوت در نژاد و نسل‌ها و البته متفاوت براساس ميزان تقوا، ارزش قائل است. لذا قائلين به اين تفکر، عملاً به سمت زمينه‌‌سازي حرکت مي‌کند.
پس تصوير اين دو نگاه و تفکر و در نتيجه تلاش‌ها و راهبردهاي آنها و همچنين نوع حرکتشان متفاوت خواهد بود. حال، هنري که تلاش دارد تا زمينه تفوق رويکرد اول يعني آينده‌سازي را مهيا کند، هنر آينده‌ساز و در نقطه مقابل هنري که به سمت رشد فطرت انساني با تکيه بر اراده الاهي است، هنر زمينه‌ساز خواهند بود. اينجاست که نقش هنرمند آينده‌ساز يا زمينه‌ساز پررنگ‌تر مي‌شود. او به واسطه کفران نعمت و موهبت الاهي، به توانمندي و استعدادي مي‌رسد که با درک غلط از روند حوادث، و براساس وسوسه‌هاي شيطاني، مردم را با ابزار هنر به سمت نفي اراده الاهي و يا به‌تعبيري آينده‌سازي سوق مي‌دهد و يا با فهمي درست و صحيح و منطبق با آموزه‌هاي وحياني از موهبتي که در او نهفته است، با استعانت از هنر و قابليت‌هاي آن ضمن توجه به نقش اراده پروردگار، جايگاه و رسالت افراد بشر را در تحقق وعده الاهي گوشزد نموده و جامعه را به سمت زمينه‌سازي سوق مي‌دهد. مقام معظم رهبري در اين خصوص تعبير زيبايي دارند:
«من حوادثی را به چشم خودم ديده‌ام که شايد چشم مادی نتوانسته ‌آنها را درک کند، اما بعد که شما هنرمندان ‌آنها را به نگارش درمی‌آوريد يا در قالب نمايش نشان می‌دهيد و يا به زبان قصه بيان می‌کنيد، من آن حوادث را که بازبينی می‌کنم، می‌بينم عجب حوادثی بوده است. تازه شروع به فهميدن آن می‌کنم. لذا به نظر من نقش هنرمند مسلمان نقش فوق‌العاده برجسته‌ای است.»

تمدن‌سازي و هنر زمينه‌ساز
تمدن‌سازي علاقمندان زيادي را به خود مشغول نموده است. تمدن‌سازي را مي‌توان حرکت هوشمندانه يک ملت و يا بخشي از يک ملت به سوي استقرار دستاوردهاي مورد قبول و خواست آنها دانست. يک ملت ممکن است خود داراي تمدن باشند، اما تمدن‌سازي نکنند و بالعکس ملتي ممکن است داراي تمدني ضعيف‌تر باشند، اما به سوي تمدن‌سازي حرکت کنند.
همانگونه که در تعريف ابتکاري هنر در اين مقاله ذکر شد، هنر داراي ابعاد گوناگوني است که پيوند خاصي با تمدن و تمدن‌سازي دارند. لذا بين تمدن‌سازي و هنر ارتباط است. در حقيقت با استفاده از هنر مي‌توان تمدن ساخت و البته گروه و ملتي که مي‌خواهد تمدن‌ساز باشد بايستي به ابزار ارزشمندي چون هنر مسلح باشد. حال اگر مفاهيم هنر آينده‌ساز و زمينه‌ساز را به اين معادله اضافه کنيم، نتيجه جالب‌تر خواهد شد. به بيان ديگر هنر آينده‌ساز به سمت خلق تمدني مبتني بر ارزش‌هاي آينده‌سازي حرکت مي‌کند، همانگونه که هنر زمينه‌ساز نيز به سمت تفکر ناب مهدويت متمايل است. و از سوي ديگر تمدن غربي براي استيلا و القاي تفکرات خود به مخاطبينش نيازمند هنر آينده‌ساز است، کما اينکه تفکر مهدويت نيز براي گسترش خود و بصيرت‌بخشي به مخاطبش محتاج شناخت و به کارگيري هنر زمينه‌ساز است. براي تبيين بيشتر موضوع نگاهي خواهيم داشت به موضوع انقلاب اسلامي.
انقلاب اسلامي، انقلابي که صرفاً تغير يک حکومت نبود، بلکه داراي ويژگي‌هاي منحصر به فرد و متصل به منبع عظيم الاهي بوده است. لذا اين انقلاب يک رويکرد تمدني و تمدن‌سازي مبتني بر فطرت انساني و پيام الاهي است. از اين منظر در عرصه جهان امروز انقلاب اسلامي داعيه تمدني مبتني بر تفکر ناب و فعال مهدوي دارد. در اين تفکر ايمان به خدا، التزام به ثقلين و ولايت‌مداري اصول زيربنایي‌بوده، و دعوت به حق و موعود اديان به عنوان مميزه تمدن انقلاب اسلامي، کارآمدي نظام و کسب اعتماد مردم و حضورشان در عرصه‌هاي مختلف به انضمام کسب قدرتمندي سياسي، علمي و اقتصادي از جمله مهم‌ترين مؤلفه‌هاي تمدن‌سازي هستند. شکل ذیل، اين مؤلفه‌ها را در يک نگاه نشان مي‌دهد:

نتيجه‌گيري
جهان امروز مملو از نشانه‌هاي هنر است. كارآمدترين و ماندگارترين شيوه ابراز عقايد و تأثيرگذاري بر ديگران با ابزارهاي گوناگون هنري همچون تصوير، شعر، داستان، رمان، موسيقي، انيميشن، امور رايانه‌اي، نقاشي، مجسمه‌سازي و نمايش صورت مي‌گيرد. با عنايت به همين ارزش هنر است که در دو بستر آينده‌سازي (به مفهوم ساخت آينده با نفي اراده الاهي) و زمينه‌سازي (حرکت فعال جهت نقش‌آفريني بشر در آينده با توجه به اراده الاهي)، دو مفهوم هنر آينده‌ساز و هنر زمينه‌ساز مطرح خواهد شد.
بايد توجه داشت که هنرموهبتي الاهي است که به واسطه آن خلقي بشري که متضمن ارائه انديشه، ديدگاه و جهان‌بيني خالق آن بوده و در نزد او داراي زيبایي منحصر به فردي است حاصل مي‌گردد؛ و با اتکاي به اين قدرت است که هنر مي‌تواند تمدن‌ساز باشد و براي ملتي که داعيه تمدن‌سازي آن‌هم مبتني بر تفکر ناب مهدويت دارد. هنر زمينه‌ساز به مثابه يک تصميم راهبردي است و در حقيقت يک راهبرد فعال و اثربخش است و نه يک تفريح و سرگرمي.
به بيان ديگر وقتي از منظر افق آينده و موضوع تمدن به هنر مي‌نگريم، بسط و گسترش هنر ديني و هنر زمينه‌ساز در جامعه اسلامي راهبردي اساسي است؛ راهبردي که ضمن پيچيدگي‌هاي ناشي از ماهيت هنر، داراي ابعاد خاص فرهنگي است و در دولت زمينه‌ساز اتخاذ و شناخت چنين راهبردي و طراحي مؤلفه‌ها، برنامه‌ها و زيرساخت‌هاي آن خود نيازمند انتخاب مدل مناسب تصميم‌گيري راهبردي است. اين مدل مي‌توان همان مدل تصميم‌گيري راهبردي موعودگرایي باشد که در اصول و مفروضات خود بصيرت‌بخشي، تمدن‌سازي و آگاهي‌بخشي را لحاظ نموده و با درک نقش ممتاز هنر به دنبال حرکتي راهبردي و فعال است. در پايان مقاله بي‌مناسبت نيست براي تبيين نقش هنر زمينه‌ساز در تمدن‌سازي انقلاب اسلامي به جمله‌اي از مقام رهبري اتناد نمائيم که مي‌فرمايند: «هنر بهترين وسيله برای انعکاس مفاهيم اسلامی و انسانی است. انقلاب و جامعه اسلامی برای برقراری ارتباط و ابلاغ مکنونات قلبی خود به مخاطبينش به هنر فاخر و برجسته نياز دارد.»

فهرست منابع:
1. سايت اطلاع‌رساني مقام معظم رهبري.
2. گودرزي، غلامرضا، تقابل رويکرد تمدن‌سازي انقلاب اسلامي و جهاني‌سازي، تحليلي آينده‌نگرانه.
3. گودرزي غلامرضا، رسانه تصميم‌ساز موعودگرا: مقايسه موعود اديان و موعود هاليوود.
4. مطهری الهامی، مجتبی، مقاله تأملی در تعريف هنر.
5. لباف‌زادي، ‌مريم، مقاله تعريف ‌هنر ‌و‌ فلسفه ‌آن‌.
https://ayandehroshan.ir/vdcc8.qi22bqpaal.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما