تاریخ انتشاريکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۲۳
کد مطلب : ۷۷۰
۰
plusresetminus
عطر موعود در شعر عطار
عطر موعود در شعر عطار ... رضا بابایی

كردي اي عطار بر عالم نثار
نافة مشك هر زماني صدهزار
از تو پر عطر است آفاق جهان
وز تو در شورند عشاق جهان
شيخ فريدالدين ابوحامد محمد بن ابراهيم عطار نيشابوري، از بزرگ ترين آفرينندگان آثار عرفاني است و جايگاه بلندي در ميان شاعران و عارفان ايراني دارد. بنا بر صحيح ترين روايات، به سال 540 قمري در قرية كَدْكَن از توابع نيشابور به جهان ديده گشود. پدرش، شيخ ابراهيم معروف به پير زَرْوَند اهل دل و معرفت بود و اكنون مزارش در شهر كدكن زيارتگاه مردم آن ديار تاريخي است. دربارة زندگي و سال وفات و نحوه ارتحال او سخن بسيار گفته اند كه البته همگي آلوده به ظن و گمان است. تاكنون محققان بسياري به شرح حال و بررسي انديشه هاي او پرداخته اند كه از همه سودمندتر تحقيقات و نوشته هاي مرحوم بديع الزمان فروزانفر ، مرحوم سعيد نفيسي، هلموت ريتر آلماني ، شفيعي كدكني و فؤاد روحاني است. عطار نيشابوري از باورمندترين و شريعت گراترين عارفاني است كه مي شناسيم. او حتي فلسفه را برنمي تابد، فقط به اين جرم كه آن را نوعي انحراف از متن شريعت مي شمارد. در مصيبت نامه تصريح مي كند كه علم دين را بايد از فقه و تفسير و حديث جست:
علم دين، فقه است و تفسير و حديث هر كه خواند غير اين گردد خبيث اين سه علم اصل است و اين سه منبع است هر چه بگذشتي از اين لاينفع است .
اين همه شريعت مداري در انديشه هاي شاعري كه جهان را از منظر عرفان و ذوق مي نگرد، شگفت است.
در تاريخ تولد و وفات او، سخن قاطعي گفته نشده است؛ بيشتر تذكره نويسان قديم گفته اند كه وي در يك قتل عام وحشيانه در حملة مغول به نيشابور كشته شده است.  نشانه هاي تاريخي و روايت هاي كهن نيز پس از حملة مغلول به نيشابور، اثري از عطار به دست نمي دهند و شايد بتوان پذيرفت كه شاعر سالخورده و معرفت جوي ما در كشتار عمومي مردم نيشابور از جهان رفته است. مزار او اينك در حاشيه شهر نيشابور و مجاور مقبرة امامزاده محروق، فضل بن شاذان و خيام، زيارتگاه عام و خاص است.
توجه گويندگان بزرگ و عارف مشرب به عطار نيز بسيار شگفت و به دليل معرفت عميق و گسترده او بوده است. عطار سهم بسياري در گسترش عرفان در زبان منظوم فارسي دارد. بدين رو است كه شيخ محمود شبستري، شاعري را براي خود عار نمي داند، فقط از آن رو كه نام عطار در ميان شاعران به چشم مي خورد:
كردي اي عطار بر عالم نثار
نافه مشك هر زماني صد هزار
از تو پر عطر است آفاق جهان
وز تو در شورند عشاق جهان
مرا از شاعري عار نايد
كه در صد قرن چون عطار نايد
از مولانا نيز نقل شده است كه عطار روح عرفان است؛ آنچنان كه سنايي دو چشم آن:

عطار روح بود و سنايي دو چشم آن
ما از پي سنايي و عطار آمديم
اما آنچه در اين نوشتار كوتاه و مجمل، محور اهتمام نگارندة آن است، گستره و عمق ارادت ورزي هاي عطار به ساحت ارجمند ولايت، به ويژه حضرت موعود عجل الله تعالى فرجه است. براي روشن تر شدن موضع ولايي عطار، بايد از انديشه هاي ديني و عرفاني او در عرصة اوليا و جايگاه هستي شناسانه آنان آغاز كنيم كه البته مجال فراخ تري را مي طلبد. پس با اشارتي مختصر به چشم اندازهاي ولايت در آثار عطار، عطر موعود را در وعده گاه هاي او پي مي گيريم.
https://ayandehroshan.ir/vdchtvnqd23nq.ft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما