شاخصههای حکومت مهدوی برای تحقق صلح و امنیت جهانی
احسان سامانی
چکیده
اگرچه بشر از دیرباز به دنبال برقراری صلح و امنیت بوده و در اینباره تلاشهایی نیز انجام داده، اما هنوز به این هدف دست نیافته است. تحقق صلح و امنیت فراگیر و پایدار، متوقف بر یک سری شرایط اساسی است که تحقق کامل آنها در حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) اتفاق خواهد افتاد. این شاخصهها برخی _ همچون علم، عصمت، توانایی و صبر و شکیبایی _ مربوط به شخص حضرت حجت(عج) است و برخی دیگر _ وحدت دین، وحدت حاکمیت، اجرای عدالت در ابعاد مختلف آن _ مربوط به نحوه حکومت و مدیریت و... و همچنین اولویتهای ایشان در مقام اجراست و برخی شاخصهها _ همچون آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی، اخلاص و توانمندی یاران و اصحاب_ مربوط به جامعه و مردم عصر ظهور است. البته این بدان معنا نیست که ما در عصر پیشاظهور به طور کامل از صلح و امنیت محروم هستیم، بلکه هرچه ما در جهت تحقق این شاخصهها موفقتر باشیم به همان اندازه نیز از امنیت و صلح برخوردار خواهیم بود و هرچه از این شاخصهها دورتر شویم، صلح و امنیت نیز کمرنگتر و ضعیفتر خواهد بود. به عبارت دیگر صلح و امنیت یک مقوله تشکیکی است که مصداق اکمل و اتمّ آن در عصر ظهور تحقق خواهد یافت، چون تنها در این عصر تمام این شاخصهها به طور کامل و جامع تحقق خواهند یافت، اما در عصر غیبت نیز به میزان تلاش و موفقیتمان در تحقق این شاخصهها، به صلح و امنیت دست خواهیم یافت.
واژگان کلیدی
صلح، امنیت، عدالت، ساختار حکومت، شاخصههای حکومت.
مقدمه
جامعه ملل بعد از جنگ جهانی اول، برای ایجاد صلح و امنیت جهانی ایجاد شد، اما در انجام مأموریت خود موفق نبوده و شکست خورد و با وجود این نهاد، جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. بعد از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد و شورای امنیت تشکیل شد و همانگونه که طبق منشور سازمان ملل (فصل 6 و 7) نیز به آن تصریح شده، هدف از ایجاد آنها، تأمین صلح جهانی و زندگی مسالمتآمیز بوده و هست. اما این نهادها نیز نه تنها نتوانستد صلح جهانی و زندگی مسالمتآمیز را تأمین کنند که جنگهای متعددی نیز در این دوران اتفاق افتاده و انسانهای بیگناه زیادی کشته شدند. حال باید دید ریشه این اتفاقات چیست؟ آیا این اتفاقات نشانگر عدم کارآمدی این نهادها نیست؟ امروزه بین علماء و دانشمندان اتفاق نظر است که ساختار سازمان ملل باید تغییر یابد. حقوق بین الملل نیز ضمانت اجرای خود را از دست داده است.
ریشههای نا امنی و جنگ را باید در نوع نظامهای سیاسی جستوجو کرد. فقر، جهل و استبداد، ریشههای نا امنی و ستم و جنگ و نزاع بینالمللی است. لیبرال دموکراسی نیز نتوانسته است فقر، جهل و استبداد و جنگ را از بین ببرد. حال پرسش ما این است که بر اساس کدام مدل میتوان در مقیاس جهانی، ساختار بهتری برای اداره بشریت ارائه نمود. به نظر میآید در پاسخ، صلح و امنیت بر پایه عدالت با مقیاس جهانی، تنها در حکومت مهدوی تحقق مییابد و این به جهت برخورداری حکومت مهدوی از شاخصههای ویژهای است که دیگر حکومتها از آن محرومند. ما در این مقاله بر آنیم که به بررسی این شاخصهها بپردازیم. اگرچه این شاخصهها به طور کامل، اختصاص به حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) دارد، اما حکومتهای اسلامی پیش از ظهور با الگو گرفتن از آن حکومت، میتوانند به تناسب تلاششان به مراتبی از این شاخصهها رسیده و به همان نسبت صلح و امنیت را برای جوامع خود به ارمغان آورند.
صلح
صلح اسم مصدر از مصالحه است و در مذکر و مؤنث یکسان به کار برده میشود. ماده «ص ل ح» در اصل، آن چیزی است که از فساد سالم مانده است، لذا ضد فساد است و اکثراً در عمل استعمال میشود؛ چنانکه صحت، غالباً در اجسام استعمال میشود و صلاح و فساد نقیض هم هستند؛ لذا هرجا افساد باشد، اصلاح منتفی میشود و هرجا اصلاح باشد، افساد از بین میرود. همچنین صلاح و سیئه ضد یکدیگرند؛ لذا در یک جا جمع نمیشوند؛ اما امکان ارتفاع هردو وجود دارد. این واژه در زبان عربی و همچنین ادبیات قدیم پارسی، هممعنای لغت آشتی و به معنای مقابل حرب و جنگ نیز آمده است، امنیت نیز یکی از معانی صلح دانسته شده است. البته صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد. راغب معتقد است که صلح، مخصوص از بین بردن نفرت از میان مردم است مانند: «الصلح خیر، فاصلحوا بینهما».
امنیت
کلمه امنیت از حیث لغوی، ریشه در واژه «امن» از زبان عربی دارد و به معنی در امان و آسایش بودن، مصونیت از خطر و ترس، و آرامش خاطر است و شامل دو بعد ایجابی و سلبی است؛ از یک سو بیانگر اطمینان و آرامش فکری و روحی است و از سوی دیگر بر فقدان خوف، دلهره و نگرانی _ که موجب سلب آرامش و اطمینان میگردند _ نیز دلالت دارد. پس امنیت عبارت است از آرامش درونی و برونی، که قلمروهای فردی و اجتماعی، فکری و روحی، و اخلاقی و اعتقادی را در بر میگیرد (مصلحی، 1392: ج1، 133).
می توان گفت، امنیت در فضاى داشتهها و خواستههاى اشخاص مطرح میشود. به بیان دیگر امنیت و عدم امنیت از نحوه ارتباط و تعامل بین داشتهها (داراییها و منافع) و خواستهها (اهداف و انتظارات) ناشی میشود. و نتیجه این تعامل و ارتباط، رضایتمندى و یا نارضایتى آنان است و این سرآغاز و منشأ شکلگیرى امنیت یا نا امنى است. نارضایتى یا رضایت بر روى اجزاى امنیت تأثیر منفى یا مثبت دارد و به تناسب شدت آن مىتواند کارکرد اجزاى امنیت مانند ثبات و نظم را با اختلال روبهرو کرده و در نهایت منجر به یک حادثه امنیتى مانند شورش یا جنگ گردد.
در رضایت و نارضایتى، به منزله سرآغاز امنیت و ناامنى، دو عامل محرومیت نسبى_ برخوردارى، و نابرابرى_ برابرى داراى مهمترین و اصلىترین نقش هستند (خانی، 1385: ش33). محرومیت نسبى از شکاف میان قدرت با حفظ منافع (داشتهها) و کسب اهداف (خواستهها) ناشى مىشود. حال این محرومیت درک شده، مىتواند صرفاً یک تصور یا یک حقیقت و یا ترکیبى از آنها باشد. در هر صورت درک محرومیت نسبى (چه ناشى از تصور باشد و یا حقیقت) باعث نارضایتى خواهد شد. البته استراتژىهاى امنیتى در برابر تصور از محرومیت با حقیقت وجود محرومیت باید متفاوت باشد. رضایتمندى نیز از انطباق قدرت با حفظ منافع و کسب اهداف ناشى مىشود و چنانچه اشخاص همواره از توانایى لازم جهت حفظ منافع و کسب اهداف برخوردار باشند، رضایتمندى حاصل مىشود.
محرومیت نسبى میتواند ناشی از کاهش قدرت در برابر ثابت بودن اهداف و منافع باشد، یعنى آنکه در عین تغییر نکردن اهداف و منافع در طى یک زمان مشخص، به تدریج توانمندى بازىگر در حفظ منافع و اهدافش کاهش یابد. و یا ناشی از حفظ میزان ثابت از توانمندى در برابر افزایش انتظارات باشد چرا که فقدان انطباق میان توانمندىها و انتظارات در نهایت باعث ناکامى در کسب خواستهها و اهداف جدید و به دنبال آن محرومیت خواهد شد.
علاوه بر محرومیت نسبى و برخوردارى، برابرى و نابرابرى نیز یکى دیگر از عوامل ظهور رضایت و نارضایتى است. برابرى به برخورد مشابه با افراد مشابه و برخورد متفاوت با افرادى که داراى وضعیت متفاوت هستند، اطلاق مىشود، بنابراین شامل برابرى در حوزه فرصتها، تعیین سرنوشت، حقوق اساسى مانند حق حیات، قانون، و مواردى مانند اینها مىشود. البته در این مورد نیز احتمال تصور و یا حقیقت بودن وجود دارد.
وقتی نارضایتی تحقق یافت، با آمدنش امنیت به تدریج کمرنگ میشود. البته با توجه به شدت و ضعف این نارضایتی، بروز ناامنی در سطوح مختلف و به شکلهای متفاوت خواهد بود. اولین اثر نارضایتی، سلبامنیت و یا احساس ناامنی در خود شخص، و بعد خانواده و سپس جامعه و کشور است.
برای ایجاد امنیت و یا احساس امنیت باید ریشههای ناامنی و یا چنین احساسی خشکانده شود و به نظر میرسد_ اگرچه در هر جامعهای عدهای هستند که به ناحق به دنبال امتیازات و یا ایجاد نا امنی هستند و مقابله با آن، از طریق اقدامات تأمینی و قضایی مناسب و عادلانه صورت میگیرد_ در حکومت مهدوی به صورت اساسی و ریشهای با پدیده نا امنی مقابله میشود، بدین نحو که با توجه به منشأ نا امنی، برخورد متناسب با آن صورت میگیرد که در ذیل به جهت وضوح بیشتر در قالب تقسیم ذکر مینماییم.
الف) گاهی نارضایتی و در پی آن ناامنی، منشأ حقیقی و واقعی دارد، بدین گونه که یک امر و اتفاق خارجی و واقعی، موجب بروز نارضایتی میشود که این امر خارجی یا محرومیت نسبی است، بدین معنا که تعادل میان قدرت و انتظارات وجود ندارد، که این عدم تعادل میتواند ناشی از کاهش قدرت در مقابل ثبات انتظارات (مثل تورم و بیکاری و...) و یا ناشی از افزایش انتظارات در مقابل ثبات قدرت باشد. روشن است که این مشکلات، ناشی از کم کاری و یا عدم تدبیر صحیح و درست و به جای و یا خشکسالی و قحطی و... است. با توجه به روایات، در حکومت مهدوی، بهترین کارگزاران و به طور پیوسته و شبانه روزی در پی تحقق بخشیدن به آرمانهای حکومت مهدوی هستند. همچنین رشد غیر قابل تصور علم و فناوری، به یقین در زدودن اینگونه مشکلات نقش مهمی خواهد داشت و چه بسا حتی نزول برکات آسمانی و همچنین خروج گنجهای زمینی و... همه و یا بخشی از آن در پرتو رشد علمی و تکنولوژی آن دوران باشد؛ یا بیعدالتی و نابرابری است: بدین معنا که نارضایتی ناشی از برخورد مشابه با دو فرد متفاوت و یا برخورد متفاوت با دو فرد مشابه است. به عبارت دیگر علت نارضایتی شخص این است که در جامعه، برخورد ناعادلانه و بر خلاف حق صورت میگیرد و افرادی به ناحق از حقشان محروم شده و برخی به ناحق، آن امتیاز و یا حق در اختیارشان قرار گرفته است.
در این موارد چون نارضایتی و نا امنی ناشی از منشأ خارجی است، باید سیاستهای مناسب در راستای اصلاح و رفع منشأ خارجی اتخاذ شود که با توجه به روایات برخی از این اقدامات عبارتاند از: به کارگیری بهترین و شایستهترین افراد در مناصب حکومتی و قضایی، اجرای عدالت به معنای واقعی در تمام سطوح که به تفصیل بیان خواهیم کرد، نظارت شدید بر کارگزاران و برخورد قاطع با افراد خاطی. همچنین شخصیت امام عصر(عج) و ویژگیهای منحصر به فرد حضرت، دین اسلام با روح رحمانی آن و حاکمیت سیاسی واحد از جمله عواملی هستند که در دفع و رفع این قسم از نارضایتیها و نا امنیها مؤثر هستند که به تفصیل به بیان آن خواهیم پرداخت.
ب) گاهی نارضایتی ناشی از صرف تصور و احساس است، یعنی شخص احساس میکند که حقی از او ضایع شده است و یا قدرت از او سلب شده و یا در حق او بیعدالتی صورت گرفته است؛ راه کار مناسب برای خشکاندن ریشههای نا امنی ناشی از این علت، این است که اولاً به معنای واقعی کلمه، بصیرت و دانش افراد افزایش یابد و ثانیاً جنبههای اخلاقی و معنوی جامعه تقویت شود. در روایات نیز به هر دو مورد پرداخته شده است. روایاتی که به کامل شدن عقول و... . در عصر حضور امام(عج) تصریح نموده، بیانگر این است که در عصر ظهور، سیاستهای بسیار صحیح و موفقی در جهت رشد علمی و عقلی جامعه اتخاذ میشود که موجب رشد عقول به طور همگانی میشود و وقتی بصیرت افراد جامعه رشد یافت، حقوق و تکالیف خود را به خوبی خواهند شناخت و سوء تفاهمات در این حوزه به حداقل ممکن تقلیل مییابد. همچنین روایات ناظر به رسوخ عدالت به داخل خانهها، نشانگر رشد چشم گیر این جامعه در بعد اخلاقی است و جامعهای که در بعد اخلاق چنین رشد یافته است، بدون تردید چنین احساسی در او به طور چشمگیری کاهش مییابد. علاوه براین از طریق مبارزه با فقر و مشکلات اقتصادی و همچنین بهبود بخشیدن به وضعیت اقتصادی جامعه با اتخاذ سیاستهای عادلانه و عالمانه در این خصوص، جلوی احساس چنین نارضایتی گرفته میشود.
ج) گاهی نیز در تحقق نارضایتی، هر دو عامل (تصور و حقیقت) دخالت دارند، بدین معنا که اگرچه منشأ خارجی برای نارضایتی وجود دارد ولی تصورات و احساسهای خلاف واقعی نیز در شخص ایجاد شده که موجب تشدید آن نارضایتی شده است. که با توجه به دو مسئله قبل، پاسخ این مورد نیز مشخص میشود. از آنجا که در ذیلِ هر یک از شاخصههای حکومت مهدوی، به رابطه آن شاخصه به صلح و امنیت خواهیم پرداخت، به همین مختصر توضیح در اینجا بسنده میکنیم.
حرکتهای جهانی در راستای استقرار صلح و امنیت جهانی از جمله آرزوهای بزرگ بشر از دیرباز ایجاد محیطی امن و عاری از جنگ و ستیز _ چه در اجتماعهای کوچک و چه اجتماع بزرگ جهانی_ بوده است. در راستای برآوردن این آرزو در صحنه بینالمللی، فکر ایجاد نهادی تاثیرگذار برای تنظیم روابط میان کشورها و جلوگیری از نزاع و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات موجود میان آنها از جمله دل مشغولیهای انسانها در عصر جدید بوده است. در ابتدا با تشکیل سازمانهای عامل و فنی و خدماتی، با وسعت عمل محدود، روند ایجاد و شکلگیری سازمانهای بینالمللی در راستای تأمین امنیت و صلح جهانی آغاز شد. به دنبال آن و با نزدیکی بیشتر ملل و گسترش ارتباطات و لزوم همکاریهای بیشتر، وسعت عمل و نوع فعالیت سازمانهای بینالمللی نیز گسترش یافت، تا اینکه بعد از جنگ جهانی اول، در سال1920 به موجب یک میثاق 26 ماده ای، که جزئی از پیمان ورسای بود، جامعه ملل پا به عرصه وجود نهاد. اگرچه از نگاه بنیانگذاران جامعه ملل، هدف اصلی تشکیل این نهاد بینالمللیِ فراگیر، همانا ایجاد و حفظ صلح در جهان بود، اما وجود برخی ضعفها و نارساییها (برخی نارساییهای سیاسی، ساختاری و حقوقی نظیر جهانی نبودن، وسعت وظایف شورا، ضعف در ضمانت اجرا و بهویژه عدم ممنوعیت جنگ و...) عملاً زمینه انحلال آن را فراهم کرد و سر انجام سازمان ملل متحد در سال 1946 جایگزین جامعه ملل شد.
حدود 70 سال پیش و همزمان با اتمام جنگ جهانی دوم، فاتحان این جنگ که جهان را به خاطر تلاشهایشان برای نجات از چنگال نازیسم و فاشیسم، مدیون خود میانگاشتند، سازمان ملل متحد را با هدف حفظ و پاسداری از صلح و امنیت بینالمللی در سایه همکاریهای نهادینه خود تأسیس کردند و در تعیین ساختار اصلی سازمان ملل متحد و ترکیب آن در پی حفظ وضع موجود و نه ایجاد وضع مطلوب بودند. شعار آنها برتری صلح برعدالت بود. چون بر اساس رهیافت قدرت، تصمیمگیریهای لازم برای پیریزی ساختار نظام آینده بینالمللی صورت میگرفت، از این آزادی عمل برخوردار بودند که ساختار مورد نظر را به گونهای طراحی و شکلبندی کنند که حافظ منافع آنها باشد. این رویکرد سبب شد که در توزیع جهانی قدرت، تنها بازیگرانی عهدهدار نقش اصلی شوند که در آن زمان بالاترین توان نظامی، سیاسی و سپس اقتصادی را برای راهبری نظام جدید بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم دارا بودند. لذا مسئولیت اصلی حفظ صلح به شورای امنیت سازمان ملل سپرده شد که در این رکن، پنج قدرت بزرگ، هم دارای عضویت دائمی شدند و هم از حق ویژه وتو برخوردار گردیدند. بدین معنا که دیگر هیچ کس نخواهد توانست در برابر خواست آنها و علیه آنها تصمیمی اتخاذ و به اقدامی مبادرت کند.
ناعادلانه بودن مدیریت حاکم بر روابط بینالمللی، اجزای این سیستم را در وضعیتی بحرانی، چالش برانگیز و ناامن قرار داده است. مادامی که برابری دولتها نادیده گرفته شود و عدهای محدود از دولتها به عنوان هیات رئیسه جهان عمل نمایند، دنیا در وضعیتی نا آرام و پر آشوب_ همانگونه که وضعیت موجود نیز مؤید آن است_ خواهد بود. با درنظر گرفتن جنگ طلبیهای ابرقدرتها و برخوردهای سلیقهای با خشونت و نمادهای آن، برای عموم و آحاد جامعه بشری شکی باقی نمانده که صلح در عمل، نه برای همگان، بلکه تنها برای برخیها تعقیب و دنبال میشود. در چنین افقی، عدالت با حفظ ساختار ناعادلانه بینالمللی موجود (و همچنین ساختار ناعادلانه موجود در درون دولتها و ملتها) قابل تحقق نیست. چگونه میتوان صلح را با عدالت همگام ساخت بدون اینکه سازمان حاکم بر روابط بینالمللی کنونی، به صورت مناسب دگرگونی یابد!
صلح جهانی آنگونه که در رویه سازمان ملل متحد دنبال شده است، جلب نظر موافق قدرتها در خصوص منافع خاص آنهاست. از آنجا که این منافع، متفاوت و متغیر است، صلح نیز از نظر معنا و مصداق همواره متغیر و ناپایدار بوده است. یکی از آسیبهای صلح جهانی به همین موضوع یعنی وابستگی مفهوم و مصداق صلح به منافع متغیر نظام بینالمللی قدرت محور است.
نکته دیگر این است که نظام مدیریت صلح در جهان، هیچ گاه احترام به فرهنگها و ادیان را درک نکرده است و این علتی اساسی برای وضعیت دوران معاصر است. امروزه صلح کالائی است که بازیگران قدرتمند از تشکیل کنگره وین 1815 به بعد، به صورت نظام مند آن را به مجرایی برای به اسارت درآوردن هویتها و فرهنگهای دیگر ملتها به کار بستهاند؛ معاهده و پیمان نوشتهاند، به تقسیم جهان و حوزههای نفوذ خود پرداختهاند و بعد از تشکیل سازمان ملل متحد نیز ساختارهای بین المللی را بر همین تفکرهای صلح برگرفته از فرهنگ غرب پایهریزی کردهاند.
علاوه بر موارد فوق، رویدادها و فرایندهایی در دنیای معاصر وجود دارند که صلح و عدالت را نشانه رفتهاند؛ تروریسم، جنگ و درگیری، فقر و بیماری، بیثباتی اقتصادی و مالی و همچنین آپارتاید علمی که نشأت گرفته از همان مدیریت سلطه گونه بر این عرصه در جهان هستند، از جمله این موارد هستند. پدیدههای ضد صلح نظیر تروریسم، جنگ و درگیری، فقر و بیماری، سلطه اقتصادی و مالی (پدیدههای انسان ساخت) و همچنین ساختارهای غیرمایل یا قاصر از تأمین صلح و امنیت بین المللی، وضعیت صلح جهانی را بغرنج کردهاند و در این میان، به نظر میرسد که آپارتاید علمی و فناوری برای مجموعه دولتهای به اصطلاح جنوب نیز در همین عرصه جای میگیرد.
خلاصه اینکه اگرچه یک حرکتهایی در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی (به عنوان یک ضرورت اجتماعی) صورت گرفته است، اما به خاطر وجود برخی ضعفها و اشکالات، نتوانسته است به طور مطلوبی، هدف مورد نظر را برآورده سازد.
شاخصههای حکومت مهدوی
آنگونه که از روایات فهمیده میشود حکومت حضرت مهدی(عج) از یک سری شاخصههای اساسی برخوردار است که در پرتو آنها، صلح و امنیت در حکومت ایشان برقرار خواهد شد. در ذیل به تبیین و بررسی این شاخصهها میپردازیم.
الف) وارستگیهای رهبری
یکی از مهمترین و مؤثرترین عناصر و مؤلفههای یک حکومت، رهبر و رئیس حکومت است. تا جایی که حضرت امیر(ع) وجود امیر فاجر را بهتر از نبود امیر و رهبر در جامعه میداند. بدون شک رهبر یک جریان، نقش محوری و اساسی در موفقیت و یا شکست آن جریان خواهد داشت، البته این بدان معنا نیست که وجود یک رهبرِ مطلوب در یک جامعه، علت تامه برای موفقیت آن جامعه است چرا که در طول تاریخ بهترین رهبران هم نتوانستهاند امت خود را به کمال مادی و معنوی برسانند، بلکه منظور ما این است که رهبر و رئیس، یکی از علل اساسی و به عبارتی جزء العله است یعنی نبود رهبر، به طور قطع مانع از موفقیت یک جریان یا یک حرکت خواهد بود، اما وجود او نیز به تنهایی کافی نیست بلکه یک سری علل دیگر نیز باید در کنار آن وجود داشته باشد.
بدون شک رهبر و پرچمدار یک جریان و حرکت، برای اینکه بتواند نقش خود را به نحو مطلوب ایفاء کند، باید از یک سری خصائص و ویژگیهای اساسی برخوردار باشد. حال سؤال این است که چه ویژگیها و خصایصی در وجود مقدس حضرت حجت(عج) وجود دارد که ایشان به بهترین شکل نقش خود را در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی ایفاء مینمایند؟ در ذیل به برخی از این ویژگیها اشاره مینماییم.
1. علم و عصمت
همانگونه که قبلاً بیان کردیم امنیت ناشی از رضایت و ناامنی ناشی از نارضایتی احاد جامعه است، و نارضایتی نیز میتواند برخاسته از عوامل مختلفی باشد، برخی از این عوامل به خود شخص بر میگردد و برخی دیگر به حکومت و حاکمان سیاسی. آنچه که باعث نارضایتی مردم از حاکمان سیاسی میشود، گاهی اعمال غیر عادلانه آگاهانه آنان است، یعنی در راستای تأمین منافع شخصی، خانوادگی، حزبی و...، از مسیر عدالت خارج شده و مرتکب اعمالی میشوند، و این خطر هم قابل توجه است؛ چرا که به تجربه نیز ثابت شده است که هرگاه قدرت و ثروت، در جایی جمع شوند نوعاً فساد آورند، و به همین جهت حقوقدانان، بحث تفکیک قوا (به مجریه، مقننه و قضائیه) را برای محدود کردن قدرت به وسیله قدرت برای جلوگیری از فساد آن مطرح نمودند، البته هستند اندک افرادی خود ساخته که مسلط بر هواهای نفسانی بوده و در این وادی سالم میمانند، اما به هر حال خطر زیاد است، چراکه هرآن غفلت، (به جهت برخورداری آنان از قدرت و ثروت) میتواند آنان را به وادی انحراف بکشاند.
گاهی نیز نارضایتیِ مردم ناشی از عملکرد غلط آنان است، به عبارت دیگر گاهی دولتمردان و حاکمان سیاسی، اگرچه به دنبال اتخاذ سیاستها و تصمیماتی هستند که در راستای رشد و کمال جامعه است اما بعد از مدتی روشن میشود که این تصمیمشان، غلط و اشتباه بوده است و علاوه بر عدم النفع، موجب ورود خسارات و صدماتی نیز به جامعه شده است.
آنگونه که از روایات دانسته میشود حضرت حجت(عج) از خصائص و ویژگیهایی برخوردار است که مانع شکلگیری اینگونه نارضایتیها میشود. یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت(ع) که هیچ رهبری از آن برخوردار نیست، عصمت حضرت(ع) است، یعنی پاکی از گناه و اشتباه و نصیان. از این رو حضرت حجت(عج) نه عمداً مرتکب اعمال ناعادلانه میشود و نه از روی جهل و نسیان و اشتباه. به عبارت دیگر مصائبی که ما با آن مواجه هستیم یا عالمانه و عامدانه است و یا ناشی از جهل و اشتباه و افراط و تفریط. از این رو رهبر یک جامعه اگر از عصمت برخوردار باشد، خود یک عنصر بسیار قوی در جهت حرکت یک جامعه به سمت رشد و کمال و امنیت فراگیر است؛ چرا که چنین شخصی، هم اراده کافی را برای حرکت به این سمت دارد و هم علم و دانش کافی را، و لذا هیچگاه امر برای او در حرکت در این مسیر، مشتبه نمیشود. این کارآمدی و ویژگیهای منحصر به فرد حضرت(عج) علاوه بر اینکه مانع از نارضایتی مردم است، موجب محبوبیت بیش از پیش ایشان نیز خواهد شد، همانگونه که در برخی روایات نیز گفته شده است: «مهدى(عج) محبوب خلائق است و خدا به وسیله او فتنه را خاموش میکند».
پیامبر خدا(ص) در خصوص علم و دانش حضرت(عج) میفرماید: «همانا او وارث هر دانش و چیره بر آن است». همچنین در گزارش از مسافرت شگفت آمیز آسمانی خود، در ضمن بیان خداوند در باره حضرت بقیه الله(عج) میفرماید که خداوند متعال فرمود:... «و تنها او را به خواست خود، بر اسرار و پنهانیهای خویش چیره میکنم».
همچنین امام محمد باقر(ع) میفرماید: «... همانا مهدی، از این رو مهدی خوانده شده است که به چیزهایی راهنمایی میشود که در دسترس نبوده و مخفی است...». در ذیل این روایت، دستیابی حضرت به خزائن و گنجهای زمین مطرح میشود که اینگونه مطالب نیز اشاره به علم و دانش بالای حضرت(عج) دارد.
امام رضا(ع) نیز در مورد حضرت حجت(عج) میفرماید: «خدایا همانا او بندۀ توست که او را برای خودت خالص نمودهای و بر غیب و پنهانی خویش برگزیدهای و از هر گناه دور داشتهای و از هر عیب و نقصی در امان قرار دادهای و از هر پلیدی پاک نمودهای و از هر آلودگی سالم داشتهای. خدایا ما در روز قیامت، همان روز حادثۀ شگفت، شهادت میدهیم که همانا او هیچ گناهی مرتکب نشده و خطایی را به جا نیاورده و هیچ طاعت و فرمانبرداری را ضایع و نابود نکرده و هیچ حرامی را مرتکب نشده و هیچ واجبی را باژگون و هیچ آیین و شریعتی را دگرگون نکرده است».
2. توانایی
بدون شک توانایی و قدرت جسمی، در رهبری و هدایت یک جامعه نقشی اساسی و مهم دارد؛ چرا که مدیریت یک اجتماع بزرگ جهانی به نحو مطلوب و در راستای دستیابی به سعادت و کمال دنیوی و اخروی، متوقف بر تلاش مستمر و بیوقفه است و چنین تلاش و جدیتی محقق نخواهد شد مگر در سایۀ توانایی جسمی بالا و اراده قوی. به دیگر سخن، رهبری و هدایت این چنین جامعه جهانی (که قلههای کمال را باید فتح کنند)، تنها به صرف داشتن علم و دانش و مهارت مقدور و میسور نیست بلکه باید از اراده و توانایی و قدرت جسمی بالایی نیز برخوردار باشد، تا بتواند این جامعه را در راستای دستیابی و نیل به کمالات انسانی و ساختن جهانی ایمن و مرفه _ که کاری بسیار بزرگ و دشوار است_ مدیریت و رهبری نماید.
مرحوم صدوق در کتاب کمال الدین از ریان بن صلت نقل میکند که ایشان میگوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم: آیا صاحب الامر شما هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم ولى نه آن صاحب الامرى که زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم پر شده باشد چگونه من میتوانم چنین کسى باشم با این ضعف بدن که در من مىبینى؟! قائم کسى است که وقتى ظهور میکند به سن پیر مردان و به صورت جوانان است، و بدنى نیرومند دارد. به طورى که اگر دست به طرف بزرگترین درخت روى زمین دراز کند میتواند آن را از بیخ بکند. و چنانکه در میان کوهها نعره کشد، سنگهاى سخت از هیبت صدایش خورد شود! عصاى موسى و انگشتر سلیمان با اوست. او چهارمین از فرزندان من است. خدا تا زمانى که مصلحت میداند او را از نظرها غایب میگرداند آنگاه او را آشکار میکند و به وسیله او زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.
همچنین وقتی در حضور امام رضا(ع) سخن از وفور نعمت و راحتی در عصر ظهور حضرت حجت(عج) گفته میشود، حضرت میفرمایند: شما امروز آسودهتر از آن روز هستید. عرض کردند: چطور؟ فرمود: اگر قائم ما(ع) خروج کند به جز لختههاى خون و عرق ریختن و بر روى زینهاى اسبان خفتن چیزى نخواهد بود و قائم(ع) را به جز جامه درشت بافت و غذاى ناگوار نخواهد بود.
این روایت بیانگر تلاش و کوشش پیوسته و شبانه روزی حضرت(عج) و همچنین اصحاب ایشان در راستای سعادت دنیوی و اخروی جامعه جهانی است، و انجام چنین اعمالی مستلزم داشتن توان و نیروی جسمی بسیار بالاست. همچنین حضرت(عج) در کنار توان جسمی بالا، از ارادهای قوی نیز برخوردار بوده و همانگونه که امام باقر(ع) نیز میفرماید، سخن هیچ کس مانع از حرکت ایشان در مسیر حق و حقیقت نخواهد شد.
3. صبر و شکیبایی
از آنجا که مشکلات و سختیهای متعدد و طاقت فرسای عصر پیشا ظهور _ همچون نا امنی، فقر و مفاسد اخلاقی- موجب اضطراب و بیاعتمادی مردم به حاکمان میشود، هدایت و رهبری چنین جامعهای و رفع مشکلات آن، بدون صبر و سعه صدر بسیار بالا میسور نخواهد بود. به عبارت دیگر چنین جامعه مضطرب و متلاطمی نیازمند یک رهبر و پیشوای صبور و شکیبایی است که با آرامش و اطمینان قلب خود، جامعه را از ترس و اضطراب دور کرده و به ساحل امن و آرامش برساند (کیانی، 1387: 122).
علاوه بر این، روایات تصریح دارد به اینکه رابطهای ناگسستنی بین صبر و ایمان وجود داشته و به تعبیری بقای ایمان متوقف بر وجود صبر است و با تعابیر مختلفی همچون « صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن مىباشد»، از این حقیقت پرده برداشته شده است. و حضرت حجت(عج) علاوه بر اینکه خود در اوج درجات ایمان است، هدفش رساندن اجتماع بشری به مراحل عالی کمال انسانی و ایمان و اعتقاد راستین است که در پرتو تحقق این هدف بزرگ، صلح و آرامش به معنای واقعی در جامعه جهانی عصر ظهور حاصل خواهد شد. بدون شک انجام این هدف بزرگ بدون برخورداری از مراتب بالای صبر و شکیبایی مقدور و میسور نخواهد بود؛ چرا که به روشنی میتوان دریافت وقتی رسیدن شخص به ایمان متوقف بر داشتن صبر و شکیبایی است، رساندن دیگران به درجات بالای ایمان که به مراتب کاری دشوارتر است، بدون برخورداری از مراتب بالای حلم و صبر مقدور نخواهد بود.
بنابراین سعه صدر، صبر و کار و تلاش بر مبنای آگاهی، بصیرت و بینایی از جمله ویژگیهایی است که امام عصر(عج) و همچنین یاران ویژه آن حضرت برای رفع این مشکلات از آن برخوردارند. و در لوحی که از جانب خداوند در زمان ولادت امام حسین(ع) بر حضرت فاطمه زهرا(س) نازل شد، این ویژگی حضرت بقیه الله(عج) مورد توجه قرار گرفته و حضرت اینگونه توصیف شده است: «در او کمال موسی و نورانیت عیسی و شکیبایی ایوب وجود دارد».
ب) عدالت
برای رسیدن به صلح و امنیت سه موضوعِ انسان، جامعه و جهان با هم در تقابل هستند. اگر انسان برای رسیدن به تکامل تلاش کند، دیری نمیپاید که رهبر کامل ظهور خواهد کرد و جهانی کامل را برپا خواهد نمود. صلح و امنیت از عدالت منتج میشود و هنگامی که میگوییم جامعه ایده آل جامعهای است که بر پایه صلح بنا شده باشد، منظور این است که هر چیز درست در جای خود قرار گیرد. در این صورت طبیعتاً صلح از راه میرسد. صلح میتواند از ارتباط مقدس این سه موضوع با هم حاصل شود. انسان فنا ناپذیر و کاملی که با خود در صلح و آشتی است، صلح و آشتی را به جامعه میآورد و در نتیجه جامعۀ کامل، ظهور رهبر کامل را به ارمغان خواهد آورد که پایه گذار صلح جهانی خواهد بود (حسینی، بیتا: 176).
البته مقصود این نیست که صلح به معنای واقعی قبل از ظهور اتفاق میافتد،
بلکه منظور این است که بشر به مرحلهای میرسد که اهمیت صلح و امنیت را به معنای
واقعی میداند و این مسئله به یک دغدغه عمومی تبدیل میشود و حرکتهایی هم
به این سمت صورت میگیرد و به عبارت دیگر زمینه برای تحقق صلح و امنیت
فراگیر فراهم میشود، آن وقت با ظهور حضرت حجت(عج) این خواست و حرکت، به
سرانجام میرسد.
از عدالت تک تک افراد است که صلح جهانی زاده میشود (اسد، بیتا: 177). به عبارت دیگر صلح و امنیت در مقیاس جهانی چیزی نیست که یک دفعه و بیربط حاصل شود، بلکه نیاز به مقدماتی دارد که از قبل باید تحقق یافته باشد. قبل از تحقق صلح باید عدالت تحقق یابد و قبل از صلح جهانی صلح خانوادگی و قبل از صلح خانوادگی صلح فردی باید محقق شود. چرا که این حرکت از بالا به پایین صورت نمیگیرد بلکه از پایین به بالا شکل میگیرد. حرکتی تدریجی است که به تدریج به کلیت و شمول جهانی میرسد.
عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی، در عدالت اقتصادی، رفع فقر و تبعیض اقتصادی خلاصه نمیشود؛ بلکه عدالت اجتماعی شامل چهار بُعد و عرصه خواهد شد و اتفاقاً اقامۀ
قسط اقتصادی در آن حکومت، بُعد تبعی عدالت اجتماعی است. در حکومت مهدوی، از
تمام طبقات اجتماع در چهار بُعد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضایی، فقرزدایی خواهد
شد که این فقر زدایی راه تحققّ عدالت اجتماعی است. در واقع، عدالت اجتماعی همان
جنبۀ ایجابی فقر زدایی است. همچنین مقتضای عدالت به معنای واقعی این است که در
تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی جریان پیدا کند، همچنین بیانگر این حقیقت نیز است که به هریک از این مؤلفهها و شاخصهها، به اندازه اهمیتش بهاء داده میشود و بحث تقدم و تأخر و اهم و مهم نیز رعایت میشود. در ذیل به طور مختصر به تبیین هریک از این چهار بعد عدالت میپردازیم.
1. عدالت سیاسی
آن گاه که به تمدن غرب نگاه میافکنیم ظاهرش این است که اقتصاد و سرمایه داران نقش اصلی را در سیاست بازی میکنند؛ یعنی اقتصاد و ثروت، توزیع کننده مناصب اجتماعی است؛ اما با نگاهی ژرفتر میتوان گفت سیاست نقش اصلی را دارد و قدرت تسخیر و غصب مناصب اجتماعی، باعث جذب ثروت و امکانات به طرف آنها میشود و حداقل این است که بین چپاول ثروت و تسخیر قدرت، تعاملی وجود دارد.
برخلاف تمدن غربی، در جامعه مهدوی و موعود که یکی از اهداف مهمشان اجرای عدالت است، توزیع عادلانه مناصب اجتماعی در رأس قرار میگیرد و به عنوان بُعد اصلی عدالت مطرح میشود. در این جامعه، مناصب و اختیارات اجتماعی بر اساس میزان تقرّب اشخاص به خدا و همچنین توانایی و تخصص آنان تقسیم میشود. در چنین جامعهای چون قرار است انسان به سعادت برسد مقربترین انسانها که توانایی ساختن جامعه مقرّبان را دارند، در قلّه مناصب اجتماعی قرار میگیرند و جامعه مهدوی، مصداق تامّ آیۀ شریفۀ: «...إنّ اکرمکم عند الله اَتقاکم» میگردد که با تقواترینها به کرامت دنیا و آخرت میرسند و مستضعفان، ائمه و پیشوایان این جامعه میشوند.
می توان گفت عدالت سیاسی، دارای نقشی مهم و اساسی است؛ زیرا با اجرای عدالت در بعد سیاسی، زمینه برای اجرای عدالت در دیگر زمینهها نیز فراهم میشود. وقتی بهتربن گزینهها از لحاظ تعهد و تخصص، برای مناصب حکومتی انتخاب شوند، یقیناً سیاستهای حکومت حضرت ولی عصر(عج) نیز که رساندن جامعه جهانی به کمال و سعادت و بر قراری عدالت و صلح و امنیت است، به بهترین شکل ممکن تحقق خواهد یافت. به عبارت دیگر حاکمان و مسئولین حکومتی نقشی مهم و اساسی در پرورش و بالندگی فرهنگی، اقتصادی و حتی قضایی جامعه دارند، و وقتی آنان از بالاترین تعهد و تخصص برخوردار باشند، میتوانند موجبات رشد و کمال جامعه جامعه را در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و همچنین قضایی فراهم کنند. لذا در حکومت حضرت حجت(عج) به این بُعد از عدالت توجه ویژهای میشود و بهترین و پاکترین اشخاص در طول تاریخ، عهده دار مناصب سیاسی شده و این وظیفه مهم و خطیر را به عهده میگیرند.
اما صادق(ع) میفرماید: «قائم آل محمد(عج) بیست و پنج نفر از قوم موسى که حکم به حق و عدالت میکنند، و هفت نفر اصحاب کهف و یوشع وصى حضرت موسى و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابو دجانه انصارى و مالک اشتر را از پشت کعبه (خانه خدا) بیرون مىآورد».
حضرت(ع) در خصوص یاران حضرت(عج) نیز میفرماید:
.... یاران مهدی، مردانیاند پولاد دل، و همه وجودشان یقین به خدا، مردانی سختتر از صخرهها. اگر به کوهها روی آرند، آن را از جای برکنند... .. برای تبرک، دست خود را به زین اسب امام میکشند و بدین سان تبرک میطلبند. آنان او را در میان میگیرند و جان خویش را در جنگها پناه او میسازند و هر چه را اشاره کند با جان و دل انجام میدهند. در میانشان مردانیاند که شب هنگام نخوابند و زمزمه قرآن و مناجات خویش، چون صدای زنبوران عسل، در هم اندازند و تا بامداد به عبادت خدا بایستند و بامدادان سوار بر مرکبها باشند. آنان زاهدان شب و شیران روزند. آنها در فرمانبردارى از امام(عج)، بیش از کنیز نسبت به آقایش پافشارى دارند... .
همچنین روایاتی نیز داریم که اشاره به علم و دانش و تخصص آنان دارد، از جمله روایت ابوبصیر از امام جعفر صادق(ع) است که ایشان در وصف یاران حضرت(عج) میفرماید:
... این عدهاى که قائم(عج) در میان آنها مىآید از نجباء و فقهاء و حکّام و قاضیانى هستند که مهدی(ع) بر شکم و پشتهایشان دست خواهد کشید، و از آن پس هیچ حکمی بر آنها ناشناخته نخواهد ماند.
این روایت علاوه بر اینکه بیانگر این مطلب است که یاران و اصحاب ویژه حضرت(عج) _ که همان حاکمان و صاحب منصبان هستند- از علم و دانش بالایی برخوردار هستند، این مطلب را نیز بیان میکند که علم و دانش و تخصص آنان به واسطه حضرت(عج) کامل میشود به نحوی که هیچ حکمی بر آنان مجهول و ناشناخته نخواهد بود.
نتیجه اینکه والیان و صاحبان مناصب در حکومت مهدوی(عج) هم از لحاظ تقوی و ایمان و هم از لحاظ علم و دانش در بالاترین نقطه هستند و نیروهایی اینچنین خودساخته و صالح، حضرت(عج) را در اجرای عدالت و اصلاح و رشد و تعالی جامعه یاری کرده و زمینه را برای تحقق صلح و امنیت در جامعه جهانی فراهم میکنند و بدون تردید اگر یاران حضرت(عج) خودساخته و صالح نبودند، نه تنها کمکی به اصلاح جامعه نمیکردند که تشدید در افساد نیز از جانب آنان محتمل بود و اجرای عدالت در دیگر ابعاد نیز با مشکل روبهرو میشد. همانگونه که شاعر نیز میگوید:
ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستیبخش؟
2. عدالت علمی و فرهنگی
یکی از ابعاد عدالت مهدوی، فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی و آموزشی برای آحاد جامعه است. در زمان حضرت، عقلها کانون واحد مییابد و همه به مقتضای توانایی خود از دانش و معرفت خوشه میچینند و حکمت میآموزند تا بتوانند آهنگ پرستش و عبودیت و فضائل اخلاقی کنند. در عصر ظهور اگرچه نِعَم مادی در دار دنیا فراوان است،
اما با این حال مفهوم لذت، نیاز، کمال و ابتهاج تغییر میکند و اینها در راستای قرب و کمال شکل میگیرند.
بدون شک رشد علمی و فرهنگی اجتماع که به دنبال عدالت علمی و فرهنگی حاصل میشود، تأثیر بسیار زیادی در تأمین صلح و امنیت دارد. همانگونه که قبلاً بیان شد، یکی از علل نا امنی، جهل و ضعف فرهنگی است، بدین شکل که جهل و ضعف فرهنگی موجبات نارضایتی را در افراد ایجاد کرده و به نسبت شدت این نارضایتی، اختلاف و درگیری و نا امنی در جامعه پدیدار خواهد شد. رشد علمی و فرهنگی فراگیر که در سایه عدالت علمی و فرهنگی حاصل میشود، جهل و ضعف فرهنگی را که ریشههای نا امنی هستند میخشکاند و زمینه را برای صلح و امنیت پایدار فراهم میکند.
در روایتی از امام باقر(ع) در مورد رشد خرد و کانون یافتن عقول این گونه آمده است:
هنگامی که قائم ما قیام کند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد پس عقولشان را جمع کند و (تا پیروى هوس نکنند و با یک دیگر اختلاف نورزند) و در نتیجه خردشان کامل شود (متانت و خود نگهداریشان کامل شود).
همچنین در جایی دیگر میفرماید:
... و اکمل به اخلاقهم؛ و اخلاق بندگان را کامل میکند.
در روایتی در مورد همگانی شدن دانش و معرفت در عصر ظهور نیز چنین آمده است:
... در زمان وى چنان حکمت و علوم دین از طرف خداوند داده شود که زن در خانهاش مطابق کتاب (قرآن) و دستور پیغمبر اکرم(ص) حکم کند.
آنچه که از این روایات برداشت میشود این است که در جامعه مهدوی، علاوه بر دانش و آگاهی، اخلاق و فرهنگ عمومی نیز رشد و تعالی یافته و علم و دانش ملاک و مبنای عملشان قرار میگیرد، و میتوان گفت در آن دوران، به صورت ریشهای با پدیدۀ نا امنی و اختلاف مبارزه میشود؛ چرا که جهل و مشکلات اخلاقی، نقشی اساسی در ایجاد نا امنی و خطری مهم برای صلح هستند. به عبارت دیگر مبارزه با جهل و مشکلات اخلاقی و تلاش در جهت تعالی علمی و اخلاقی احاد جامعه، بهترین و اساسیترین روش مبارزه با ناامنی و اختلاف و جنگ است.
3. عدالت اقتصادی
یکی از ابعاد مهم عدالت که در حکومت مهدوی تحقق خواهد یافت، عدالت اقتصادی است که این بُعد از عدالت میتواند حتی بر دیگر ابعاد عدالت تأثیر بگذارد. به عنوان مثال عدالت علمی و فرهنگی در صورتی به طور کامل تحقق خواهد یافت که در جامعه عدالت اقتصادی وجود داشته باشد؛ چرا که شرایط اقتصادی میتواند تأثیر زیادی در ایجاد زمینه برای تعالی علمی و فرهنگی عادلانه داشته باشد. علاوه بر این خیلی از نارضایتیها که موجب نا امنی میشوند، ناشی از بیعدالتی اقتصادی است، و با اجرای عدالت اقتصادی، اینگونه نارضایتیها از بین خواهند رفت و زمینه برای تحقق صلح و امنیت پایدار فراهم میشود.
پیغمبر خدا(ص) میفرمایند:
اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهلبیت من به سلطنت رسد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است و او زمین را پر از عدل و داد کند... اموال را بالسویه میان مردم تقسیم کند و خداوند دلهاى امت مرا بىنیاز گرداند... .
در روایتی دیگر بیان شده است که حضرت(عج) «رأفت و رحمت را بین مردم میافکند. پس نسبت به یکدیگر مواسات میکنند و مال را به تساوی تقسیم میکنند. بدین سبب، فقیر بینیاز میشود و کسی برتر از دیگری (در مال) قرار نمیگیرد».
عدالت اقتصادی و در نتیجه آن، عمران و آبادانی زمین در جامعه مهدوی به گونهای برقرار میشود که صاحبان زکات و حقوق واجب و حقوق مستحب، کسی را نمییابند تا به او زکات یا صدقه بدهند.
4. عدالت قضایی
یکی دیگر از ابعاد عدالت، عدالت قضایی است. این بُعد از عدالت تأثیر مستقیم بر صلح و امنیت دارد. بدین شکل که وظیفه اصلی دستگاه قضاء، حمایت و دفاع از مظلومان و همچنین مبارزه با نا امنی و ظلم و تجاوز افراد شرور و متجاوز است. حال اگر این دستگاه به طور صحیح و عادلانه به وظیفه خود عمل کند، از طرفی موجب رضایت عموم مردم خواهد شد و از طرف دیگر جلوی نا امنی آن عده اندک متجاوز را نیز خواهد گرفت و در نتیجه زمینه برای صلح و امنیت را فراهم میآورد. اما اگر به وظیفه و مأموریت خود به درستی عمل نکند علاوه بر اینکه جلوی نا امنی و تجاوز متجاوزان را نخواهد گرفت، با عملکرد نادرست خود موجبات نارضایتی عموم مردم را نیز فراهم میآورد و در نتیجه نا امنی مضاعف به بار خواهد آورد.
آنگونه که روایات دلالت دارند این عدالت قضایی به معنای حقیقی در حکومت حضرت حجت(عج)، تحقق خواهد یافت. در روایتی امام صادق(ع) میفرماید:
زمانی که قائم آل محمد(عج) به پا خیزد، در میان مردم به حکم داوود(ع) قضاوت خواهد نمود. او به بیّنه و شاهد نیازی نخواهد داشت؛ زیرا خداوند تعالی امور را به وی الهام میکند و او بر پایه دانش خود داوری میکند و هر قومی را به آن چه پنهان داشتهاند آگاه میسازد.
همچنین برخی روایات از جمله حدیث «مهدى(عج) مال را مىبخشد و بر عمّال خود سختگیرى میکند (که مال را تلف نکنند) و با افراد مسکین مهربان خواهد بود»، بیانگر این است که برخورد حضرت مهدی(عج) با عمال و مسئولین حکومتی شدیدتر و سختگیرانهتر از دیگر افراد جامعه است و این یک مسئله مهمی است چرا که خیلی از مفاسد از طریق دستگاههای حکومتی و یا با همکاری آنان صورت میگیرد، لذا در صورتی که برخورد با آن شدیدتر باشد، یقیناً بازدارندگی بیشتری خواهد داشت. علاوه بر اینکه عملکرد دولتمردان تأثیر فراوانی روی عموم مردم خواهد داشت و فساد آنها موجب فساد مردم و پاکی آنان موجب پاکی مردم میشود، لذا شایسته است که توجه و نظارت ویژهای روی آنان باشد و برخورد با آنان نیز شدیدتر از برخورد با عموم مردم باشد.
ج) رشد فکرى و فرهنگى عمومی (همگامی و هم دلی مردم با حاکم)
بدون شک «مردم» نقشی اساسی در برقراری و استقرار یک حکومت عادلانه دارند و بدون اینکه آنان نقش خود را به نحو شایسته ایفا کنند، و لو اینکه بهترین و شایستهترین رهبر هم بر آنان حکمرانی کند، چنین حکومتی تحقق نخواهد یافت، همانگونه که در حکومتهای نبوی و علوی نیز به همین علت، شاهد چنین حکومتی نبودیم. حال یکی از شرایط لازم برای اینکه مردم بتوانند از عهده انجام چنین وظیفهای برآیند، رشد فکری و فرهنگی آنان است. به عبارت دیگر باید یک بصیرت عمومی در جامعه شکل گرفته باشد. در جامعه مهدوی، عموم مردم از لحاظ فکری و عقلی و همچنین اخلاقی در سطح بالایی قرار دارند و علاوه بر آن با اجرای عدالت که در قسمت قبلی بیان شد، این توانایی عقلی و اخلاقی عموم مردم، رشد روز افزون مییابد.
رابطه کمال عقل با صلح و امنیت روشن است، و هیچکس نمیتواند منکر نقش اساسی عقل در تحقق صلح و امنیت شود؛ چرا که علت ایجاد بسیاری از نزاعها و اختلافات، جهل و ناآگاهی و یا عملکرد جاهلانه و غیر عاقلانۀ حد اقل یکی از طرفین نزاع است. عقل به حدی مهم است که در روایات میگویند انسان عاقل و لو اینکه دشمن باشد، بهتر است از انسان جاهلی که دوست باشد. و در مثل معروف «چون عقل در بدن نباشد جان در عذاب است»، نیز نبود عقل، موجب عذاب و سلب آرامش دانسته شده است.
در روایات متعددی به این بحث پرداخته شده و تصریح شده است که در حکومت حضرت حجت(عج)، عقول انسانها کامل میشود و علم که ابزاری برای تعقل است، به نهایت اوج خود میرسد. به عنوان نمونه ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل کرده که ایشان فرمودند: علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیغمبران آوردهاند دو حرف است و مردم هم تا کنون بیش از آن دو حرف ندانستهاند، پس موقعى که قائم ما قیام میکند بیست و پنج حرف دیگر را بیرون مىآورد و آن را در میان مردم منتشر میسازد و آن دو حرف را هم به آنها ضمیمه نموده تا آنکه بیست و هفت حرف خواهد شد.
از مجموع این روایات به دست میآید که علم، دانش، عقل و همچنین اخلاق انسانها در سایه حکومت عدل حضرت حجت(عج) و هدایتهای ایشان تکامل یافته و این تکامل همه جانبه انسان، زمینه ساز صلح و امنیتی پر رنگتر و پایدار خواهد شد.
د) وحدت دین و حاکمیت
بدون تردید اختلافات مذهبى با یک نظام توحیدى در تمام زمینهها، سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف براى بر هم زدن هر نوع وحدت کافى است (مکارم شیرازی، 1380: 288 - 290). به عکس، یکى از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که مىتواند مافوق همه اختلافها باشد، و نژادها و زبانها و ملّیّتها و فرهنگهاى گوناگون را در خود گردآورى و از آنها جامعه واحدى بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند، همانگونه که قرآن نیز میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات: 10).
به همین دلیل، یکى از برنامههاى اساسى آن مصلح و انقلابى بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب، است. ولى نباید تردید به خود راه داد که این توحید نه ممکن است اجبارى باشد؛ و نه اگر امکان اجبار در آن بود، منطقى بود اجبارى شود. مذهب با قلب و روح آدمى سر و کار دارد و مىدانیم قلب و روح از قلمرو زور و اجبار بیرون است؛ و دست کسى به حریم آن دراز نمىشود.
با اینهمه نمىتوان گفت که اقلّیّتهاى کوچکى از پیروان ادیان آسمانى دیگر مطلقاً وجود نخواهد داشت چرا که انسان داراى آزادى اراده است و اجبارى در چنین نظام حکومتى در کار نیست؛ و امکان دارد افرادى بر اثر اشتباه یا تعصّب بر عقیده پیشین باقى بمانند، هرچند با توجه به کمال عقول در آن عصر، اکثریّت گرایش به نظام توحیدى اسلام پیدا خواهند کرد، و این یک امر طبیعى است.
برخی روایات اشاره به این حقیقت دارد که از جمله آنها روایت منقول از حضرت امیرالمؤمنین(ع) است که ایشان میفرماید:
... به خدایی که جانم در قبضۀ قدرت اوست، هیچ آبادی نخواهد ماند مگر آنکه در آنجا هرصبحگاهان و شامگاهان، به یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) شهادت داده خواهد شد.
در روایتی دیگر حضرت رسول(ص) میفرماید:
مهدى این امت از ماست؛ در وقتى که دنیا هرج و مرج شود، و آشوبها ظاهر گردد، و راهها بسته شود و مردم یک دیگر را غارت کنند. بطورى که نه بزرگ بر کوچک رحم کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگاهدارد. در آن موقع خداوند مهدى ما را که نهمین (امام) از نسل حسین است میفرستد تا دژهاى گمراهى و دلهاى مهر شده را بگشاید، او در آخر الزمان دین را پایدار میکند، چنان که من در اول زمان آن، اساس آن را پایدار ساختم و زمین را پر از عدل و داد مىکند.
آنچه که از این روایات میتوان استفاده کرد این است که آن دینی که در عصر حضور، حاکم بوده و رسمیت دارد و بر اساس آن امور جامعه اداره میشود، دین اسلام است هرچند اقلیتهایی از ادیان دیگر در این جامعه بزرگ و جهانیِ اسلامی ممکن است وجود داشته باشند، به عبارت دیگر با همان اقلیتها هم در احکام اجتماعی طبق دستورات دین اسلام برخورد خواهد شد.
اما روایاتی که میگوید حضرت(عج) بین اهل تورات براساس تورات و بین اهل انجیل بر اساس انجیل... . قضاوت و حکم میکند، اولاً مقصود، اجرای احکام کلی و مهمی است که در این کتابها آمده است، نه تحقق همه جزئیات آنها؛ زیرا در این کتابها، احکامی وجود دارد که بر آمده از درک مشخصی از عدل و قانون در شکل کلی آن است، به طوری که برخی از موارد آن، باید در همه جوامع بشری پیاده گردد و از آن رو که در همه آئینهای غیر محرّف آسمانی، درک یکسانی از عدالت و قانون وجود دارد، در نتیجه احکام اصلی و مشترک در بین آن ادیان، با یکدیگر جز در حدود شرایط عصر هر پیامبری، اختلاف ندارند. به دلیل آنکه این درک عمومی از عدالت و قانون به شکلی عمیق و گستردهتر در دولت جهانی نیز وجود دارد، کاملاً منطقی خواهد بود که آن احکام اساسی و مشترک که بر آمده از درک یکسان ادیان از عدالت و قانون است، در آن دولت نیز اجرا گردد.
همچنین ممکن است مقصود این باشد که احکام تورات و انجیل تنها در حق مؤمنان به آنها اجرا میگردد و البته آنها موظفند سایر قوانین و نظام مندیهای دولت جهانی مهدوی را نیز رعایت نمایند. و در موارد اختلاف بین قوانین دولت جهانی و احکام کتابهای آسمانی، حاکم عادل اختیار دارد بر اساس یکی از آن دو نظر دهد. فقیهان مسلمان نیز در این گونه موارد با استفاده از قرآن کریم چنین فتوا میدهند. خداوند میفرماید:
فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ؛
[یا] میان آنان [به حکم اسلام] داوری کن، یا از ایشان روی برتاب [و بگذار بر اساس احکام خاص خود عمل نمایند.].
آنگونه که برخی گفتهاند این احتمال با نص روایات سازگارتر است آنجا که میگوید: «برای اهل تورات با احکام تورات و برای اهل انجیل با احکام انجیل داوری میشود» (صدر، 1427: 610_ 611).
باید توجه داشت که این برخورد با اهل کتاب نیز بر اساس تعالیم و دستورات دین مبین اسلام است. به عبارت دیگر یکی از دستورات دین اسلام این است که حاکم اسلامی اختیار دارد بین اهل کتاب طبق کتاب خودشان که به آن ایمان دارند قضاوت کند. و لذا با این دید، میتوان گفت در این مورد هم دستور اسلام حاکمیت دارد.
وجود نظامهای سیاسی مستقل و متفاوت نیز، خود میتواند مخل صلح و امنیت باشد، همانطور که در جهان کنونی نیز شاهد آن هستیم؛ چرا که در صورت استقلال و جدایی، هریک از کشورها منافع و مصالح و همچنین مضار خود را خواهند داشت و در برخی موارد چه بسا بین منافع و مصالح کشورها تناقض و تضاد پیش بیاید، علاوه بر اینکه وجود حاکمان متعدد مستقل با اختلاف نظرات و سلایق و منافع، صلح و امنینت یک پارچه جهانی را به ارمغان نخواهد آورد. اما وقتی حکومت سیاسی واحد باشد، همه اهداف و چشماندازها در راستای سیاستهای تعیین شده واحد، اتخاذ شده و حرکتها همه به همان سمت صورت میگیرد و چون مدیریت این جامعه بزرگ، در اختیار یک شخص واحد قرار دارد، تشتت آراء و اختلاف نظر و... . به معنایی که در حکومتهای مستقل متعدد وجود دارد، جایی برای طرح آن نیست، اما بروز استبداد و ظلم و طغیانگری به جهت انحصار قدرت در دست یک نفر، نیز از آن جهت که حضرت(عج) از صفات ویژهای چون عصمت، علم و.... برخوردار است، پیش نخواهد آمد.
در برخی از روایات نیز به این حقیقت اشاره شده است، به عنوان مثال در روایتی از حضرت رسول(ص) نقل شده که ایشان میفرماید:
قلمرو حکومتی ایشان(عج) شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت.
همچنین مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند که ایشان در خصوص حضرت حجت(عج) و اصحابش فرمودند:
کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ(ع) عَلَى مِنْبَرِ الْکُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِیَةِ وَ هُمْ حُکَّامُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ؛ (صدوق، 1395: ج2، 672)
گویی، قائم(ع) را میبینم که روی منبر مسجد کوفه نشسته و گردش را سیصد و سیزده نفر به شمار جنگجویان بدر گرفتهاند. آنان پرچمداران [سپاه قائم(ع)] و حاکمان خداوند بر روی زمین هستند.
همچنین بر جهانی بودن حکومت حضرت اینگونه استدلال شده است که: جهانی شدن دولت امام(ع)، مقتضای برنامه کلی الهی است و بر اساس آیه شریفه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ «جن و انس را نیافریدم جز آنکه مرا بپرستند»، و آیات دیگر قرآن کریم، میتوان استدلال نمود که هدف کلی از آفرینش، عبادت در معنای کامل، فراگیر و دقیق آن است که آن هم به نوبه خود به معنای تحقق عدالت مطلق در وجود فرد و جامعه است. این امر در جزئیات اوامر و نواهی الهی و راهنماییهای خداوند، جلوه گر است. بشریت روزگار درازیی را تحت برنامه کلی تربیت الهی به سر برده است تا شرایط تحقق آن هدف و ایجاد جایگاه شایسته برای وی فراهم آید. رهبری که برای عملی شدن آن هدف بزرگ ذخیره گردیده، حضرت مهدی موعود(ع) است؛ همو که همه ادیان آمدنش را مژده دادهاند و اسلام نیز آن را بشارت داده است. این از آن روست که همه دینهای آسمانی، در مسیر آن هدف سترگ قرار داشته و همگی به دنبال تحقق شرایط ظهور و تشکیل دولت جهانی آن حضرت هستند. از این رهگذر به روشنی معلوم میگردد که رفتار امام(ع) و رهبری و اهداف او در میان جامعه بشری، همان اهدافی است که خداوند بزرگ از آغاز آفرینش برای مخلوقاتش اراده فرموده است و آن، نتیجه تلاشهای خستگی ناپذیر همه انبیا و اولیا و صالحان است و این یعنی، پیاده کردن عدالت کامل و پرستش و عبادت خالصانه در همه جوامع بشری؛ هم چنان که آیه کریمه نیز از آن سخن گفته است. البته نمیتوان این هدف را درون دایرهای تنگ محصور ساخت و آن را ویژه یک گروه، جامعه و یا دولت دانست؛ زیرا همه مردم با خدا نسبتی برابر دارند. بنابراین، آن هدف نیز باید عمومی و فراگیر باشد. در این صورت طبیعی است از خود آیه استنباط نماییم که حکومت امام مهدی(ع) شامل همه انسانها و در برگیرنده تمام جوامع بشری است (صدر، 1427: 320_ 321).
هـ) آمادگیهاى تکنولوژى و ارتباطى
براى ایجاد و سپس کنترل یک نظام جهانى، یک سلسله وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان جهان را در مدّت کوتاهى درنوردید و به همه جا سرکشى کرد؛ از همه جا آگاه شد؛ و در صورت نیاز امکانات لازم را از یک سوى جهان به سوى دیگر برد؛ و پیامها و اطّلاعات و آگاهیهاى مورد نیاز را در کمترین مدت به همه نقاط دنیا رسانید.
اگر زندگى صنعتى به وضع قدیم بازگردد، و مثلًا براى فرستادن یک پیام از یک سوى جهان به سوى دیگر یک سال وقت لازم باشد، چگونه مىتوان بر جهان حکومت کرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!
اگر براى سرکوب کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز _ که مسلّماً حتى در چنان جهانى نیز امکان وجود دارد _ مدّتها وقت براى مطّلع شدن حکومت و سپس مدّتها وقت براى فرستادن نیروى تأمین کننده عدالت لازم باشد، چگونه مىتوان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنیا تأمین کرد؟!
خلاصه، بدون شک چنین حکومتى براى برقرار ساختن نظم و عدالت در سطح جهان نیاز به آن دارد که در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط کامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربیت و رهبرى کند؛ آگاه سازد؛ زنده و بیدار نگه دارد؛ و چنانکه افرادى ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاى خود بنشاند (مکارم شیرازی، 1380: 83).
نکتهای که در پایان این بحث شایسته است بیان شود این است که تمام پیشرفتهای علمی و فنی، همه در راستای یک هدف بزرگ که همان سعادت و تعالی بشر است، به کار گرفته میشود و لذا این دستاورد نیز مانند دیگر عناصر مذکور، به بهترین شکل ممکن به استقرار صلح و امنیت جهانی کمک میکند، به عبارتی دیگر با توجه به خصائص منحصر به فرد حضرت(عج) و همچنین مدیران و مسئولان حکومتی حضرت، که از عالیترین سطح تخصص و تعهد برخوردارند، کوچکترین شائبه استفاده منفی از پیشرفتهای علمی و صنعتی وجود نخواهد داشت.
و) یاران توانمند و امدادهای غیبی
یکی از شاخصههای مهم برای رسیدن یک حکومت به اهداف بزرگی چون صلح و امنیت، برخورداری آن حکومت از کادر و نیروهایی توانمند است. نیروهایی که هم از لحاظ اخلاقی از درجات بالایی برخوردار باشند و هم از لحاظ علمی و تخصص، قابل توجه باشند؛ چرا که بدون تردید هرچه مسئولین از تعهد و تخصص بالاتری برخوردار باشند، عملکرد بهتری خواهند داشت و در نتیجه رضایتمندی بیشتری را نیز به دنبال خواهد داشت و هرچه این شاخصهها کمرنگتر باشد، رضایتمندی مردم نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه به تناسب آن، صلح و امنیت نیز کمرنگتر خواهد شد.
به همین جهت است که در روایات تأکید فراوانی روی یاران حضرت حجت(عج) شده است و از تعداد و همچنین احوالات و اوصاف آنان سخن به میان آمده است، به گونهای که ظهور حضرت(عج) نیز متوقف بر تحقق آن یاران با آن اوصاف دانسته شده است و دستیابی حضرت(عج) به اهداف عالی قیامش با همراهی و همکاری آنان خواهد بود.
در روایات هم به ایمان و تقوای آنان اشاره شده است و هم به نحوی تخصص و آگاهی آنان مورد توجه واقع شده است. در روایتی فضیل بن یسار از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت(عج) در مورد یاران حضرت حجت(عج) میفرماید:
مردانى هستند که دلهاى آنها مانند پارههاى آهن است شکى در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از سنگ محکمتر است اگر آنها را وادارند که کوهها را از جاى بکنند، از جاى کنده و از میان برمیدارند... . آنها در جنگها امام را در میان گرفته و با جان خود از وى دفاع میکنند، و هر کارى داشته باشد برایش انجام میدهند. مردانى در میان آنهاست که شبها نمىخوابند زمزمه آنها در حال عبادت همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند، و روزها سواره به دشمن حمله میکنند. آنها در وقت شب راهب و هنگام روز شیرند. آنها در فرمانبردارى امام بیش از کنیز نسبت به آقایش پافشارى دارند.
ابن طاووس نیز در کتاب ملاحم در خصوص ویژگیهای برخی از اصحاب به نقل از ابو بصیر میگوید امام باقر(ع) میفرمایند:
... این عدهاى که قائم(عج) در میان آنها مىآید از نجباء و فقها و حکّام و قاضیهائى هستند که مهدی(ع) بر شکم و پشتهایشان دست خواهد کشید، و از آن پس هیچ حکمی بر آنها ناشناخته نخواهد ماند.
البته باید توجه داشت که علاوه بر اینکه اصحاب حضرت(عج) از تعهد و تخصص بالایی برخوردارند، حضرت(عج) نیز آنها را مورد لطف خود قرار داده و بر توانایی آنها میافزاید همانطور که در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت میفرماید:
هنگامى که قائم قیام کند در کشورهاى روى زمین کسانى را بر مىانگیزد، در هر سرزمین یک نفر را، و به او مىگوید: فرمان تو در کف دست تو است، هر گاه کارى براى تو پیش آمد که آن را نفهمیدى و ندانستى چگونه در آن حکم کنى، به کف خود بنگر و به آنچه در آن (مکتوب) است عمل کن.
اگرچه همانطور که گفته شد، حضرت حجت(عج) و همچنین یاران ایشان خصائص و ویژگیهای منحصر به فردی را در جهت مدیریت و هدایت یک جامعه جهانی در مسیر کمال و سعادت دنیوی و اخروی دارا هستند، و اصل نیز بر این است که کل امور از مجرای طبیعی خود تحقق یابند، اما با این وجود به جهت اتمام حجت بر معاندان و مخالفان، در راستای انجام این هدف بزرگ، معجزاتی را نیز به نمایش میگذارد تا در مقابل معاندان و جنایتپیشهگان، حجت را تمام کرده باشد. همانطور که امام صادق(ع) در این خصوص میفرماید: هیچ معجزهای از معجزات انبیا و اوصیا نیست، مگر این که خداوند تبارک و تعالی مانند آنها را بر دست قائم(عج) ظاهر میگرداند تا بر دشمنان اتمام حجت کند.
بدون شک اظهار معجزه میتواند جلوی خیلی از سوء تفاهمها و انحرافات و همچنین دسیسههای دشمنان و بدخواهان را گرفته و در نتیجه نقش مهمی در برقراری صلح و امنیت ایفا نماید، که حضرت حجت(عج) به لطف خداوند از این توانایی و قدرت برخوردار بوده و بهره کافی و وافی را از این نعمت الهی در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی خواهد برد.
نتیجهگیری
تحقق صلح و امنیت فراگیر و پایدار، متوقف بر یک سری شرایط اساسی است که این شرایط اگر محقق شود، این نتیجه مطلوب را به دنبال خواهد داشت، و در غیر این صورت، به تناسب ضعف و یا نبود آن شرایط، نتیجه آن نیز که صلح و امنیت است، کم رنگ و یا متزلزل خواهد بود. به تعبیری میتوان این شرایط و شاخصهها را به مهرههای یک پازل تشبیه نمود که تصویر زیبای صلح و امنیت وقتی در جامعه متصور خواهد بود که هر یک از این شاخصهها آنگونه که باید به آن پرداخته شده و تحقق یافته باشند، اما هر چه این شاخصهها کم رنگتر باشند، آن هدف -که عبارت است از انعکاس تصویر زیبای صلح و امنیت_ مبهمتر و متزلزلتر خواهد بود. این شاخصهها برخی _ همچون علم، عصمت، توانایی و صبر و شکیبایی_ مربوط به شخص حضرت حجت(عج) است و برخی دیگر _ وحدت دین، وحدت حاکمیت، اجرای عدالت در ابعاد مختلف آن، مربوط به نحوه حکومت و مدیریت و و همچنین اولویتهای ایشان در مقام اجراست و برخی شاخصهها _ همچون آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی، اخلاص و توانمندی یاران و اصحاب_ مربوط به جامعه و مردم عصر ظهور است. با وجود این شاخصهها، بدون تردید صلح و امنیت تحقق خواهد یافت و این منحصر به عصر و دوران خاصی نیست اما از آنجا که تمام این شرایط به طور کامل تنها در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد، صلح و امنیت به معنای واقعی نیز دستاورد همان دوره است، اما این بدان معنا نیست که ما به طور کامل در عصر پیشاظهور از صلح و امنیت محروم هستیم، بلکه هرچه ما در جهت تحقق این شاخصهها بیشتر تلاش کنیم و در رسیدن به آنها موفقتر باشیم به همان اندازه نیز از امنیت و صلح برخوردار خواهیم بود و هرچه از این شاخصهها دورتر شویم، صلح و امنیت نیز کم رنگتر و ضعیفتر خواهد بود. به عبارت دیگر صلح و امنیت یک مقوله تشکیکی است که مصداق اکمل و اتمّ آن در عصر ظهور تحقق خواهد یافت، چون تنها در این عصر تمام این شاخصهها به طور کامل و جامع تحقق خواهند یافت، اما در عصر غیبت نیز به میزان تلاش و موفقیتمان در تحقق این شاخصهها، به صلح و امنیت دست خواهیم یافت.
منابع
ابنطاوس، على بن موسى، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، قم، مؤسسة صاحب الأمر4، چاپ اول، 1416ق.
ابنفارس، ابو الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1404ق.
اربلى، على بن عیسى، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنىهاشمى، چاپ اول، 1381ق.
اسد، معصومه (محقق و پژوهشگر آرژانتینی)، «صلح و عدالت»، مجموعه مقالات سمینار علمی، پژوهشی و بین المللی صلح، زنان، ادیان الهی، بیتا.
امام صادق7، جعفر بن محمد (منسوب به امام)، مصباح الشریعة، بیروت، اعلمى، چاپ اول، 1400ق.
برزنونی، محمدعلی، اسلام، اصالت صلح یا جنگ، بیجا، بینا، بیتا.
تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم (مجموموعة من کلمات و حکم الإمام علی7)، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح _ تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت _ لبنان، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
حر عاملى، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمى، چاپ اول، 1425ق.
حسینی، هاجر (محقق و پژوهشگر امریکایی)، «راهی به سوی صلح»، مجموعه مقالات سمینار علمی، پژوهشی و بینالمللی صلح، زنان، ادیان الهی، بیتا.
خانی، علی عبدالله، «عدالت و امنیت»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره33، بهار1385.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، لبنان _ سوریه، دار العلم _ الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
شبلنجی، مؤمن بن حسن مؤمن، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار6، قم، منشورات الشریف الرضی، بیتا.
شریف رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
صاحب بن عباد، اسماعیل، المحیط فی اللغة، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414 ق.
صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی امام الثانی عشر7، قم، مؤسسة السیدة المعصومة3، چاپ اول، 1419ق.
صدر، محمدصادق، موسوعة الامام مهدی4، تاریخ مابعدالظهور، دارالکتب الاسلامی، چاپ دوم، 1427ق.
صدوق، محمد بن على، الأمالی، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
______________________ ، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362ش.
______________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق.
_______________________ ، نثر اللآلئ؛ سخنان درربار امام على7، ترجمه حمیدرضا شیخى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، چاپ دوم، 1384ش.
_______________________ ، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
عبدالرحمن محمود، معجم المصطلاحات و الالفاظ الفقهیة، بیجا، بینا، بیتا.
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
فیومى، احمد بن محمد مقرى، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
___________________________________ ، الکافی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.
کیانی، علیاصغر، در اندیشه حکومت برتر، قم، انتشارات آیین محمد6، چاپ اول، 1387ش.
مجلسى، محمدباقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
مصلحی، حیدر؛ سید احمد سجادی، مدیریت و امنیت، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه، چاپ اول، بهار 1392ش.
مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی4، قم، انتشارات نسل جوان، 1380ش.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
اگرچه بشر از دیرباز به دنبال برقراری صلح و امنیت بوده و در اینباره تلاشهایی نیز انجام داده، اما هنوز به این هدف دست نیافته است. تحقق صلح و امنیت فراگیر و پایدار، متوقف بر یک سری شرایط اساسی است که تحقق کامل آنها در حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) اتفاق خواهد افتاد. این شاخصهها برخی _ همچون علم، عصمت، توانایی و صبر و شکیبایی _ مربوط به شخص حضرت حجت(عج) است و برخی دیگر _ وحدت دین، وحدت حاکمیت، اجرای عدالت در ابعاد مختلف آن _ مربوط به نحوه حکومت و مدیریت و... و همچنین اولویتهای ایشان در مقام اجراست و برخی شاخصهها _ همچون آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی، اخلاص و توانمندی یاران و اصحاب_ مربوط به جامعه و مردم عصر ظهور است. البته این بدان معنا نیست که ما در عصر پیشاظهور به طور کامل از صلح و امنیت محروم هستیم، بلکه هرچه ما در جهت تحقق این شاخصهها موفقتر باشیم به همان اندازه نیز از امنیت و صلح برخوردار خواهیم بود و هرچه از این شاخصهها دورتر شویم، صلح و امنیت نیز کمرنگتر و ضعیفتر خواهد بود. به عبارت دیگر صلح و امنیت یک مقوله تشکیکی است که مصداق اکمل و اتمّ آن در عصر ظهور تحقق خواهد یافت، چون تنها در این عصر تمام این شاخصهها به طور کامل و جامع تحقق خواهند یافت، اما در عصر غیبت نیز به میزان تلاش و موفقیتمان در تحقق این شاخصهها، به صلح و امنیت دست خواهیم یافت.
واژگان کلیدی
صلح، امنیت، عدالت، ساختار حکومت، شاخصههای حکومت.
مقدمه
جامعه ملل بعد از جنگ جهانی اول، برای ایجاد صلح و امنیت جهانی ایجاد شد، اما در انجام مأموریت خود موفق نبوده و شکست خورد و با وجود این نهاد، جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. بعد از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد و شورای امنیت تشکیل شد و همانگونه که طبق منشور سازمان ملل (فصل 6 و 7) نیز به آن تصریح شده، هدف از ایجاد آنها، تأمین صلح جهانی و زندگی مسالمتآمیز بوده و هست. اما این نهادها نیز نه تنها نتوانستد صلح جهانی و زندگی مسالمتآمیز را تأمین کنند که جنگهای متعددی نیز در این دوران اتفاق افتاده و انسانهای بیگناه زیادی کشته شدند. حال باید دید ریشه این اتفاقات چیست؟ آیا این اتفاقات نشانگر عدم کارآمدی این نهادها نیست؟ امروزه بین علماء و دانشمندان اتفاق نظر است که ساختار سازمان ملل باید تغییر یابد. حقوق بین الملل نیز ضمانت اجرای خود را از دست داده است.
ریشههای نا امنی و جنگ را باید در نوع نظامهای سیاسی جستوجو کرد. فقر، جهل و استبداد، ریشههای نا امنی و ستم و جنگ و نزاع بینالمللی است. لیبرال دموکراسی نیز نتوانسته است فقر، جهل و استبداد و جنگ را از بین ببرد. حال پرسش ما این است که بر اساس کدام مدل میتوان در مقیاس جهانی، ساختار بهتری برای اداره بشریت ارائه نمود. به نظر میآید در پاسخ، صلح و امنیت بر پایه عدالت با مقیاس جهانی، تنها در حکومت مهدوی تحقق مییابد و این به جهت برخورداری حکومت مهدوی از شاخصههای ویژهای است که دیگر حکومتها از آن محرومند. ما در این مقاله بر آنیم که به بررسی این شاخصهها بپردازیم. اگرچه این شاخصهها به طور کامل، اختصاص به حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) دارد، اما حکومتهای اسلامی پیش از ظهور با الگو گرفتن از آن حکومت، میتوانند به تناسب تلاششان به مراتبی از این شاخصهها رسیده و به همان نسبت صلح و امنیت را برای جوامع خود به ارمغان آورند.
صلح
صلح اسم مصدر از مصالحه است و در مذکر و مؤنث یکسان به کار برده میشود. ماده «ص ل ح» در اصل، آن چیزی است که از فساد سالم مانده است، لذا ضد فساد است و اکثراً در عمل استعمال میشود؛ چنانکه صحت، غالباً در اجسام استعمال میشود و صلاح و فساد نقیض هم هستند؛ لذا هرجا افساد باشد، اصلاح منتفی میشود و هرجا اصلاح باشد، افساد از بین میرود. همچنین صلاح و سیئه ضد یکدیگرند؛ لذا در یک جا جمع نمیشوند؛ اما امکان ارتفاع هردو وجود دارد. این واژه در زبان عربی و همچنین ادبیات قدیم پارسی، هممعنای لغت آشتی و به معنای مقابل حرب و جنگ نیز آمده است، امنیت نیز یکی از معانی صلح دانسته شده است. البته صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد. راغب معتقد است که صلح، مخصوص از بین بردن نفرت از میان مردم است مانند: «الصلح خیر، فاصلحوا بینهما».
امنیت
کلمه امنیت از حیث لغوی، ریشه در واژه «امن» از زبان عربی دارد و به معنی در امان و آسایش بودن، مصونیت از خطر و ترس، و آرامش خاطر است و شامل دو بعد ایجابی و سلبی است؛ از یک سو بیانگر اطمینان و آرامش فکری و روحی است و از سوی دیگر بر فقدان خوف، دلهره و نگرانی _ که موجب سلب آرامش و اطمینان میگردند _ نیز دلالت دارد. پس امنیت عبارت است از آرامش درونی و برونی، که قلمروهای فردی و اجتماعی، فکری و روحی، و اخلاقی و اعتقادی را در بر میگیرد (مصلحی، 1392: ج1، 133).
می توان گفت، امنیت در فضاى داشتهها و خواستههاى اشخاص مطرح میشود. به بیان دیگر امنیت و عدم امنیت از نحوه ارتباط و تعامل بین داشتهها (داراییها و منافع) و خواستهها (اهداف و انتظارات) ناشی میشود. و نتیجه این تعامل و ارتباط، رضایتمندى و یا نارضایتى آنان است و این سرآغاز و منشأ شکلگیرى امنیت یا نا امنى است. نارضایتى یا رضایت بر روى اجزاى امنیت تأثیر منفى یا مثبت دارد و به تناسب شدت آن مىتواند کارکرد اجزاى امنیت مانند ثبات و نظم را با اختلال روبهرو کرده و در نهایت منجر به یک حادثه امنیتى مانند شورش یا جنگ گردد.
در رضایت و نارضایتى، به منزله سرآغاز امنیت و ناامنى، دو عامل محرومیت نسبى_ برخوردارى، و نابرابرى_ برابرى داراى مهمترین و اصلىترین نقش هستند (خانی، 1385: ش33). محرومیت نسبى از شکاف میان قدرت با حفظ منافع (داشتهها) و کسب اهداف (خواستهها) ناشى مىشود. حال این محرومیت درک شده، مىتواند صرفاً یک تصور یا یک حقیقت و یا ترکیبى از آنها باشد. در هر صورت درک محرومیت نسبى (چه ناشى از تصور باشد و یا حقیقت) باعث نارضایتى خواهد شد. البته استراتژىهاى امنیتى در برابر تصور از محرومیت با حقیقت وجود محرومیت باید متفاوت باشد. رضایتمندى نیز از انطباق قدرت با حفظ منافع و کسب اهداف ناشى مىشود و چنانچه اشخاص همواره از توانایى لازم جهت حفظ منافع و کسب اهداف برخوردار باشند، رضایتمندى حاصل مىشود.
محرومیت نسبى میتواند ناشی از کاهش قدرت در برابر ثابت بودن اهداف و منافع باشد، یعنى آنکه در عین تغییر نکردن اهداف و منافع در طى یک زمان مشخص، به تدریج توانمندى بازىگر در حفظ منافع و اهدافش کاهش یابد. و یا ناشی از حفظ میزان ثابت از توانمندى در برابر افزایش انتظارات باشد چرا که فقدان انطباق میان توانمندىها و انتظارات در نهایت باعث ناکامى در کسب خواستهها و اهداف جدید و به دنبال آن محرومیت خواهد شد.
علاوه بر محرومیت نسبى و برخوردارى، برابرى و نابرابرى نیز یکى دیگر از عوامل ظهور رضایت و نارضایتى است. برابرى به برخورد مشابه با افراد مشابه و برخورد متفاوت با افرادى که داراى وضعیت متفاوت هستند، اطلاق مىشود، بنابراین شامل برابرى در حوزه فرصتها، تعیین سرنوشت، حقوق اساسى مانند حق حیات، قانون، و مواردى مانند اینها مىشود. البته در این مورد نیز احتمال تصور و یا حقیقت بودن وجود دارد.
وقتی نارضایتی تحقق یافت، با آمدنش امنیت به تدریج کمرنگ میشود. البته با توجه به شدت و ضعف این نارضایتی، بروز ناامنی در سطوح مختلف و به شکلهای متفاوت خواهد بود. اولین اثر نارضایتی، سلبامنیت و یا احساس ناامنی در خود شخص، و بعد خانواده و سپس جامعه و کشور است.
برای ایجاد امنیت و یا احساس امنیت باید ریشههای ناامنی و یا چنین احساسی خشکانده شود و به نظر میرسد_ اگرچه در هر جامعهای عدهای هستند که به ناحق به دنبال امتیازات و یا ایجاد نا امنی هستند و مقابله با آن، از طریق اقدامات تأمینی و قضایی مناسب و عادلانه صورت میگیرد_ در حکومت مهدوی به صورت اساسی و ریشهای با پدیده نا امنی مقابله میشود، بدین نحو که با توجه به منشأ نا امنی، برخورد متناسب با آن صورت میگیرد که در ذیل به جهت وضوح بیشتر در قالب تقسیم ذکر مینماییم.
الف) گاهی نارضایتی و در پی آن ناامنی، منشأ حقیقی و واقعی دارد، بدین گونه که یک امر و اتفاق خارجی و واقعی، موجب بروز نارضایتی میشود که این امر خارجی یا محرومیت نسبی است، بدین معنا که تعادل میان قدرت و انتظارات وجود ندارد، که این عدم تعادل میتواند ناشی از کاهش قدرت در مقابل ثبات انتظارات (مثل تورم و بیکاری و...) و یا ناشی از افزایش انتظارات در مقابل ثبات قدرت باشد. روشن است که این مشکلات، ناشی از کم کاری و یا عدم تدبیر صحیح و درست و به جای و یا خشکسالی و قحطی و... است. با توجه به روایات، در حکومت مهدوی، بهترین کارگزاران و به طور پیوسته و شبانه روزی در پی تحقق بخشیدن به آرمانهای حکومت مهدوی هستند. همچنین رشد غیر قابل تصور علم و فناوری، به یقین در زدودن اینگونه مشکلات نقش مهمی خواهد داشت و چه بسا حتی نزول برکات آسمانی و همچنین خروج گنجهای زمینی و... همه و یا بخشی از آن در پرتو رشد علمی و تکنولوژی آن دوران باشد؛ یا بیعدالتی و نابرابری است: بدین معنا که نارضایتی ناشی از برخورد مشابه با دو فرد متفاوت و یا برخورد متفاوت با دو فرد مشابه است. به عبارت دیگر علت نارضایتی شخص این است که در جامعه، برخورد ناعادلانه و بر خلاف حق صورت میگیرد و افرادی به ناحق از حقشان محروم شده و برخی به ناحق، آن امتیاز و یا حق در اختیارشان قرار گرفته است.
در این موارد چون نارضایتی و نا امنی ناشی از منشأ خارجی است، باید سیاستهای مناسب در راستای اصلاح و رفع منشأ خارجی اتخاذ شود که با توجه به روایات برخی از این اقدامات عبارتاند از: به کارگیری بهترین و شایستهترین افراد در مناصب حکومتی و قضایی، اجرای عدالت به معنای واقعی در تمام سطوح که به تفصیل بیان خواهیم کرد، نظارت شدید بر کارگزاران و برخورد قاطع با افراد خاطی. همچنین شخصیت امام عصر(عج) و ویژگیهای منحصر به فرد حضرت، دین اسلام با روح رحمانی آن و حاکمیت سیاسی واحد از جمله عواملی هستند که در دفع و رفع این قسم از نارضایتیها و نا امنیها مؤثر هستند که به تفصیل به بیان آن خواهیم پرداخت.
ب) گاهی نارضایتی ناشی از صرف تصور و احساس است، یعنی شخص احساس میکند که حقی از او ضایع شده است و یا قدرت از او سلب شده و یا در حق او بیعدالتی صورت گرفته است؛ راه کار مناسب برای خشکاندن ریشههای نا امنی ناشی از این علت، این است که اولاً به معنای واقعی کلمه، بصیرت و دانش افراد افزایش یابد و ثانیاً جنبههای اخلاقی و معنوی جامعه تقویت شود. در روایات نیز به هر دو مورد پرداخته شده است. روایاتی که به کامل شدن عقول و... . در عصر حضور امام(عج) تصریح نموده، بیانگر این است که در عصر ظهور، سیاستهای بسیار صحیح و موفقی در جهت رشد علمی و عقلی جامعه اتخاذ میشود که موجب رشد عقول به طور همگانی میشود و وقتی بصیرت افراد جامعه رشد یافت، حقوق و تکالیف خود را به خوبی خواهند شناخت و سوء تفاهمات در این حوزه به حداقل ممکن تقلیل مییابد. همچنین روایات ناظر به رسوخ عدالت به داخل خانهها، نشانگر رشد چشم گیر این جامعه در بعد اخلاقی است و جامعهای که در بعد اخلاق چنین رشد یافته است، بدون تردید چنین احساسی در او به طور چشمگیری کاهش مییابد. علاوه براین از طریق مبارزه با فقر و مشکلات اقتصادی و همچنین بهبود بخشیدن به وضعیت اقتصادی جامعه با اتخاذ سیاستهای عادلانه و عالمانه در این خصوص، جلوی احساس چنین نارضایتی گرفته میشود.
ج) گاهی نیز در تحقق نارضایتی، هر دو عامل (تصور و حقیقت) دخالت دارند، بدین معنا که اگرچه منشأ خارجی برای نارضایتی وجود دارد ولی تصورات و احساسهای خلاف واقعی نیز در شخص ایجاد شده که موجب تشدید آن نارضایتی شده است. که با توجه به دو مسئله قبل، پاسخ این مورد نیز مشخص میشود. از آنجا که در ذیلِ هر یک از شاخصههای حکومت مهدوی، به رابطه آن شاخصه به صلح و امنیت خواهیم پرداخت، به همین مختصر توضیح در اینجا بسنده میکنیم.
حرکتهای جهانی در راستای استقرار صلح و امنیت جهانی از جمله آرزوهای بزرگ بشر از دیرباز ایجاد محیطی امن و عاری از جنگ و ستیز _ چه در اجتماعهای کوچک و چه اجتماع بزرگ جهانی_ بوده است. در راستای برآوردن این آرزو در صحنه بینالمللی، فکر ایجاد نهادی تاثیرگذار برای تنظیم روابط میان کشورها و جلوگیری از نزاع و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات موجود میان آنها از جمله دل مشغولیهای انسانها در عصر جدید بوده است. در ابتدا با تشکیل سازمانهای عامل و فنی و خدماتی، با وسعت عمل محدود، روند ایجاد و شکلگیری سازمانهای بینالمللی در راستای تأمین امنیت و صلح جهانی آغاز شد. به دنبال آن و با نزدیکی بیشتر ملل و گسترش ارتباطات و لزوم همکاریهای بیشتر، وسعت عمل و نوع فعالیت سازمانهای بینالمللی نیز گسترش یافت، تا اینکه بعد از جنگ جهانی اول، در سال1920 به موجب یک میثاق 26 ماده ای، که جزئی از پیمان ورسای بود، جامعه ملل پا به عرصه وجود نهاد. اگرچه از نگاه بنیانگذاران جامعه ملل، هدف اصلی تشکیل این نهاد بینالمللیِ فراگیر، همانا ایجاد و حفظ صلح در جهان بود، اما وجود برخی ضعفها و نارساییها (برخی نارساییهای سیاسی، ساختاری و حقوقی نظیر جهانی نبودن، وسعت وظایف شورا، ضعف در ضمانت اجرا و بهویژه عدم ممنوعیت جنگ و...) عملاً زمینه انحلال آن را فراهم کرد و سر انجام سازمان ملل متحد در سال 1946 جایگزین جامعه ملل شد.
حدود 70 سال پیش و همزمان با اتمام جنگ جهانی دوم، فاتحان این جنگ که جهان را به خاطر تلاشهایشان برای نجات از چنگال نازیسم و فاشیسم، مدیون خود میانگاشتند، سازمان ملل متحد را با هدف حفظ و پاسداری از صلح و امنیت بینالمللی در سایه همکاریهای نهادینه خود تأسیس کردند و در تعیین ساختار اصلی سازمان ملل متحد و ترکیب آن در پی حفظ وضع موجود و نه ایجاد وضع مطلوب بودند. شعار آنها برتری صلح برعدالت بود. چون بر اساس رهیافت قدرت، تصمیمگیریهای لازم برای پیریزی ساختار نظام آینده بینالمللی صورت میگرفت، از این آزادی عمل برخوردار بودند که ساختار مورد نظر را به گونهای طراحی و شکلبندی کنند که حافظ منافع آنها باشد. این رویکرد سبب شد که در توزیع جهانی قدرت، تنها بازیگرانی عهدهدار نقش اصلی شوند که در آن زمان بالاترین توان نظامی، سیاسی و سپس اقتصادی را برای راهبری نظام جدید بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم دارا بودند. لذا مسئولیت اصلی حفظ صلح به شورای امنیت سازمان ملل سپرده شد که در این رکن، پنج قدرت بزرگ، هم دارای عضویت دائمی شدند و هم از حق ویژه وتو برخوردار گردیدند. بدین معنا که دیگر هیچ کس نخواهد توانست در برابر خواست آنها و علیه آنها تصمیمی اتخاذ و به اقدامی مبادرت کند.
ناعادلانه بودن مدیریت حاکم بر روابط بینالمللی، اجزای این سیستم را در وضعیتی بحرانی، چالش برانگیز و ناامن قرار داده است. مادامی که برابری دولتها نادیده گرفته شود و عدهای محدود از دولتها به عنوان هیات رئیسه جهان عمل نمایند، دنیا در وضعیتی نا آرام و پر آشوب_ همانگونه که وضعیت موجود نیز مؤید آن است_ خواهد بود. با درنظر گرفتن جنگ طلبیهای ابرقدرتها و برخوردهای سلیقهای با خشونت و نمادهای آن، برای عموم و آحاد جامعه بشری شکی باقی نمانده که صلح در عمل، نه برای همگان، بلکه تنها برای برخیها تعقیب و دنبال میشود. در چنین افقی، عدالت با حفظ ساختار ناعادلانه بینالمللی موجود (و همچنین ساختار ناعادلانه موجود در درون دولتها و ملتها) قابل تحقق نیست. چگونه میتوان صلح را با عدالت همگام ساخت بدون اینکه سازمان حاکم بر روابط بینالمللی کنونی، به صورت مناسب دگرگونی یابد!
صلح جهانی آنگونه که در رویه سازمان ملل متحد دنبال شده است، جلب نظر موافق قدرتها در خصوص منافع خاص آنهاست. از آنجا که این منافع، متفاوت و متغیر است، صلح نیز از نظر معنا و مصداق همواره متغیر و ناپایدار بوده است. یکی از آسیبهای صلح جهانی به همین موضوع یعنی وابستگی مفهوم و مصداق صلح به منافع متغیر نظام بینالمللی قدرت محور است.
نکته دیگر این است که نظام مدیریت صلح در جهان، هیچ گاه احترام به فرهنگها و ادیان را درک نکرده است و این علتی اساسی برای وضعیت دوران معاصر است. امروزه صلح کالائی است که بازیگران قدرتمند از تشکیل کنگره وین 1815 به بعد، به صورت نظام مند آن را به مجرایی برای به اسارت درآوردن هویتها و فرهنگهای دیگر ملتها به کار بستهاند؛ معاهده و پیمان نوشتهاند، به تقسیم جهان و حوزههای نفوذ خود پرداختهاند و بعد از تشکیل سازمان ملل متحد نیز ساختارهای بین المللی را بر همین تفکرهای صلح برگرفته از فرهنگ غرب پایهریزی کردهاند.
علاوه بر موارد فوق، رویدادها و فرایندهایی در دنیای معاصر وجود دارند که صلح و عدالت را نشانه رفتهاند؛ تروریسم، جنگ و درگیری، فقر و بیماری، بیثباتی اقتصادی و مالی و همچنین آپارتاید علمی که نشأت گرفته از همان مدیریت سلطه گونه بر این عرصه در جهان هستند، از جمله این موارد هستند. پدیدههای ضد صلح نظیر تروریسم، جنگ و درگیری، فقر و بیماری، سلطه اقتصادی و مالی (پدیدههای انسان ساخت) و همچنین ساختارهای غیرمایل یا قاصر از تأمین صلح و امنیت بین المللی، وضعیت صلح جهانی را بغرنج کردهاند و در این میان، به نظر میرسد که آپارتاید علمی و فناوری برای مجموعه دولتهای به اصطلاح جنوب نیز در همین عرصه جای میگیرد.
خلاصه اینکه اگرچه یک حرکتهایی در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی (به عنوان یک ضرورت اجتماعی) صورت گرفته است، اما به خاطر وجود برخی ضعفها و اشکالات، نتوانسته است به طور مطلوبی، هدف مورد نظر را برآورده سازد.
شاخصههای حکومت مهدوی
آنگونه که از روایات فهمیده میشود حکومت حضرت مهدی(عج) از یک سری شاخصههای اساسی برخوردار است که در پرتو آنها، صلح و امنیت در حکومت ایشان برقرار خواهد شد. در ذیل به تبیین و بررسی این شاخصهها میپردازیم.
الف) وارستگیهای رهبری
یکی از مهمترین و مؤثرترین عناصر و مؤلفههای یک حکومت، رهبر و رئیس حکومت است. تا جایی که حضرت امیر(ع) وجود امیر فاجر را بهتر از نبود امیر و رهبر در جامعه میداند. بدون شک رهبر یک جریان، نقش محوری و اساسی در موفقیت و یا شکست آن جریان خواهد داشت، البته این بدان معنا نیست که وجود یک رهبرِ مطلوب در یک جامعه، علت تامه برای موفقیت آن جامعه است چرا که در طول تاریخ بهترین رهبران هم نتوانستهاند امت خود را به کمال مادی و معنوی برسانند، بلکه منظور ما این است که رهبر و رئیس، یکی از علل اساسی و به عبارتی جزء العله است یعنی نبود رهبر، به طور قطع مانع از موفقیت یک جریان یا یک حرکت خواهد بود، اما وجود او نیز به تنهایی کافی نیست بلکه یک سری علل دیگر نیز باید در کنار آن وجود داشته باشد.
بدون شک رهبر و پرچمدار یک جریان و حرکت، برای اینکه بتواند نقش خود را به نحو مطلوب ایفاء کند، باید از یک سری خصائص و ویژگیهای اساسی برخوردار باشد. حال سؤال این است که چه ویژگیها و خصایصی در وجود مقدس حضرت حجت(عج) وجود دارد که ایشان به بهترین شکل نقش خود را در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی ایفاء مینمایند؟ در ذیل به برخی از این ویژگیها اشاره مینماییم.
1. علم و عصمت
همانگونه که قبلاً بیان کردیم امنیت ناشی از رضایت و ناامنی ناشی از نارضایتی احاد جامعه است، و نارضایتی نیز میتواند برخاسته از عوامل مختلفی باشد، برخی از این عوامل به خود شخص بر میگردد و برخی دیگر به حکومت و حاکمان سیاسی. آنچه که باعث نارضایتی مردم از حاکمان سیاسی میشود، گاهی اعمال غیر عادلانه آگاهانه آنان است، یعنی در راستای تأمین منافع شخصی، خانوادگی، حزبی و...، از مسیر عدالت خارج شده و مرتکب اعمالی میشوند، و این خطر هم قابل توجه است؛ چرا که به تجربه نیز ثابت شده است که هرگاه قدرت و ثروت، در جایی جمع شوند نوعاً فساد آورند، و به همین جهت حقوقدانان، بحث تفکیک قوا (به مجریه، مقننه و قضائیه) را برای محدود کردن قدرت به وسیله قدرت برای جلوگیری از فساد آن مطرح نمودند، البته هستند اندک افرادی خود ساخته که مسلط بر هواهای نفسانی بوده و در این وادی سالم میمانند، اما به هر حال خطر زیاد است، چراکه هرآن غفلت، (به جهت برخورداری آنان از قدرت و ثروت) میتواند آنان را به وادی انحراف بکشاند.
گاهی نیز نارضایتیِ مردم ناشی از عملکرد غلط آنان است، به عبارت دیگر گاهی دولتمردان و حاکمان سیاسی، اگرچه به دنبال اتخاذ سیاستها و تصمیماتی هستند که در راستای رشد و کمال جامعه است اما بعد از مدتی روشن میشود که این تصمیمشان، غلط و اشتباه بوده است و علاوه بر عدم النفع، موجب ورود خسارات و صدماتی نیز به جامعه شده است.
آنگونه که از روایات دانسته میشود حضرت حجت(عج) از خصائص و ویژگیهایی برخوردار است که مانع شکلگیری اینگونه نارضایتیها میشود. یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت(ع) که هیچ رهبری از آن برخوردار نیست، عصمت حضرت(ع) است، یعنی پاکی از گناه و اشتباه و نصیان. از این رو حضرت حجت(عج) نه عمداً مرتکب اعمال ناعادلانه میشود و نه از روی جهل و نسیان و اشتباه. به عبارت دیگر مصائبی که ما با آن مواجه هستیم یا عالمانه و عامدانه است و یا ناشی از جهل و اشتباه و افراط و تفریط. از این رو رهبر یک جامعه اگر از عصمت برخوردار باشد، خود یک عنصر بسیار قوی در جهت حرکت یک جامعه به سمت رشد و کمال و امنیت فراگیر است؛ چرا که چنین شخصی، هم اراده کافی را برای حرکت به این سمت دارد و هم علم و دانش کافی را، و لذا هیچگاه امر برای او در حرکت در این مسیر، مشتبه نمیشود. این کارآمدی و ویژگیهای منحصر به فرد حضرت(عج) علاوه بر اینکه مانع از نارضایتی مردم است، موجب محبوبیت بیش از پیش ایشان نیز خواهد شد، همانگونه که در برخی روایات نیز گفته شده است: «مهدى(عج) محبوب خلائق است و خدا به وسیله او فتنه را خاموش میکند».
پیامبر خدا(ص) در خصوص علم و دانش حضرت(عج) میفرماید: «همانا او وارث هر دانش و چیره بر آن است». همچنین در گزارش از مسافرت شگفت آمیز آسمانی خود، در ضمن بیان خداوند در باره حضرت بقیه الله(عج) میفرماید که خداوند متعال فرمود:... «و تنها او را به خواست خود، بر اسرار و پنهانیهای خویش چیره میکنم».
همچنین امام محمد باقر(ع) میفرماید: «... همانا مهدی، از این رو مهدی خوانده شده است که به چیزهایی راهنمایی میشود که در دسترس نبوده و مخفی است...». در ذیل این روایت، دستیابی حضرت به خزائن و گنجهای زمین مطرح میشود که اینگونه مطالب نیز اشاره به علم و دانش بالای حضرت(عج) دارد.
امام رضا(ع) نیز در مورد حضرت حجت(عج) میفرماید: «خدایا همانا او بندۀ توست که او را برای خودت خالص نمودهای و بر غیب و پنهانی خویش برگزیدهای و از هر گناه دور داشتهای و از هر عیب و نقصی در امان قرار دادهای و از هر پلیدی پاک نمودهای و از هر آلودگی سالم داشتهای. خدایا ما در روز قیامت، همان روز حادثۀ شگفت، شهادت میدهیم که همانا او هیچ گناهی مرتکب نشده و خطایی را به جا نیاورده و هیچ طاعت و فرمانبرداری را ضایع و نابود نکرده و هیچ حرامی را مرتکب نشده و هیچ واجبی را باژگون و هیچ آیین و شریعتی را دگرگون نکرده است».
2. توانایی
بدون شک توانایی و قدرت جسمی، در رهبری و هدایت یک جامعه نقشی اساسی و مهم دارد؛ چرا که مدیریت یک اجتماع بزرگ جهانی به نحو مطلوب و در راستای دستیابی به سعادت و کمال دنیوی و اخروی، متوقف بر تلاش مستمر و بیوقفه است و چنین تلاش و جدیتی محقق نخواهد شد مگر در سایۀ توانایی جسمی بالا و اراده قوی. به دیگر سخن، رهبری و هدایت این چنین جامعه جهانی (که قلههای کمال را باید فتح کنند)، تنها به صرف داشتن علم و دانش و مهارت مقدور و میسور نیست بلکه باید از اراده و توانایی و قدرت جسمی بالایی نیز برخوردار باشد، تا بتواند این جامعه را در راستای دستیابی و نیل به کمالات انسانی و ساختن جهانی ایمن و مرفه _ که کاری بسیار بزرگ و دشوار است_ مدیریت و رهبری نماید.
مرحوم صدوق در کتاب کمال الدین از ریان بن صلت نقل میکند که ایشان میگوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم: آیا صاحب الامر شما هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم ولى نه آن صاحب الامرى که زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم پر شده باشد چگونه من میتوانم چنین کسى باشم با این ضعف بدن که در من مىبینى؟! قائم کسى است که وقتى ظهور میکند به سن پیر مردان و به صورت جوانان است، و بدنى نیرومند دارد. به طورى که اگر دست به طرف بزرگترین درخت روى زمین دراز کند میتواند آن را از بیخ بکند. و چنانکه در میان کوهها نعره کشد، سنگهاى سخت از هیبت صدایش خورد شود! عصاى موسى و انگشتر سلیمان با اوست. او چهارمین از فرزندان من است. خدا تا زمانى که مصلحت میداند او را از نظرها غایب میگرداند آنگاه او را آشکار میکند و به وسیله او زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.
همچنین وقتی در حضور امام رضا(ع) سخن از وفور نعمت و راحتی در عصر ظهور حضرت حجت(عج) گفته میشود، حضرت میفرمایند: شما امروز آسودهتر از آن روز هستید. عرض کردند: چطور؟ فرمود: اگر قائم ما(ع) خروج کند به جز لختههاى خون و عرق ریختن و بر روى زینهاى اسبان خفتن چیزى نخواهد بود و قائم(ع) را به جز جامه درشت بافت و غذاى ناگوار نخواهد بود.
این روایت بیانگر تلاش و کوشش پیوسته و شبانه روزی حضرت(عج) و همچنین اصحاب ایشان در راستای سعادت دنیوی و اخروی جامعه جهانی است، و انجام چنین اعمالی مستلزم داشتن توان و نیروی جسمی بسیار بالاست. همچنین حضرت(عج) در کنار توان جسمی بالا، از ارادهای قوی نیز برخوردار بوده و همانگونه که امام باقر(ع) نیز میفرماید، سخن هیچ کس مانع از حرکت ایشان در مسیر حق و حقیقت نخواهد شد.
3. صبر و شکیبایی
از آنجا که مشکلات و سختیهای متعدد و طاقت فرسای عصر پیشا ظهور _ همچون نا امنی، فقر و مفاسد اخلاقی- موجب اضطراب و بیاعتمادی مردم به حاکمان میشود، هدایت و رهبری چنین جامعهای و رفع مشکلات آن، بدون صبر و سعه صدر بسیار بالا میسور نخواهد بود. به عبارت دیگر چنین جامعه مضطرب و متلاطمی نیازمند یک رهبر و پیشوای صبور و شکیبایی است که با آرامش و اطمینان قلب خود، جامعه را از ترس و اضطراب دور کرده و به ساحل امن و آرامش برساند (کیانی، 1387: 122).
علاوه بر این، روایات تصریح دارد به اینکه رابطهای ناگسستنی بین صبر و ایمان وجود داشته و به تعبیری بقای ایمان متوقف بر وجود صبر است و با تعابیر مختلفی همچون « صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن مىباشد»، از این حقیقت پرده برداشته شده است. و حضرت حجت(عج) علاوه بر اینکه خود در اوج درجات ایمان است، هدفش رساندن اجتماع بشری به مراحل عالی کمال انسانی و ایمان و اعتقاد راستین است که در پرتو تحقق این هدف بزرگ، صلح و آرامش به معنای واقعی در جامعه جهانی عصر ظهور حاصل خواهد شد. بدون شک انجام این هدف بزرگ بدون برخورداری از مراتب بالای صبر و شکیبایی مقدور و میسور نخواهد بود؛ چرا که به روشنی میتوان دریافت وقتی رسیدن شخص به ایمان متوقف بر داشتن صبر و شکیبایی است، رساندن دیگران به درجات بالای ایمان که به مراتب کاری دشوارتر است، بدون برخورداری از مراتب بالای حلم و صبر مقدور نخواهد بود.
بنابراین سعه صدر، صبر و کار و تلاش بر مبنای آگاهی، بصیرت و بینایی از جمله ویژگیهایی است که امام عصر(عج) و همچنین یاران ویژه آن حضرت برای رفع این مشکلات از آن برخوردارند. و در لوحی که از جانب خداوند در زمان ولادت امام حسین(ع) بر حضرت فاطمه زهرا(س) نازل شد، این ویژگی حضرت بقیه الله(عج) مورد توجه قرار گرفته و حضرت اینگونه توصیف شده است: «در او کمال موسی و نورانیت عیسی و شکیبایی ایوب وجود دارد».
ب) عدالت
برای رسیدن به صلح و امنیت سه موضوعِ انسان، جامعه و جهان با هم در تقابل هستند. اگر انسان برای رسیدن به تکامل تلاش کند، دیری نمیپاید که رهبر کامل ظهور خواهد کرد و جهانی کامل را برپا خواهد نمود. صلح و امنیت از عدالت منتج میشود و هنگامی که میگوییم جامعه ایده آل جامعهای است که بر پایه صلح بنا شده باشد، منظور این است که هر چیز درست در جای خود قرار گیرد. در این صورت طبیعتاً صلح از راه میرسد. صلح میتواند از ارتباط مقدس این سه موضوع با هم حاصل شود. انسان فنا ناپذیر و کاملی که با خود در صلح و آشتی است، صلح و آشتی را به جامعه میآورد و در نتیجه جامعۀ کامل، ظهور رهبر کامل را به ارمغان خواهد آورد که پایه گذار صلح جهانی خواهد بود (حسینی، بیتا: 176).
البته مقصود این نیست که صلح به معنای واقعی قبل از ظهور اتفاق میافتد،
بلکه منظور این است که بشر به مرحلهای میرسد که اهمیت صلح و امنیت را به معنای
واقعی میداند و این مسئله به یک دغدغه عمومی تبدیل میشود و حرکتهایی هم
به این سمت صورت میگیرد و به عبارت دیگر زمینه برای تحقق صلح و امنیت
فراگیر فراهم میشود، آن وقت با ظهور حضرت حجت(عج) این خواست و حرکت، به
سرانجام میرسد.
از عدالت تک تک افراد است که صلح جهانی زاده میشود (اسد، بیتا: 177). به عبارت دیگر صلح و امنیت در مقیاس جهانی چیزی نیست که یک دفعه و بیربط حاصل شود، بلکه نیاز به مقدماتی دارد که از قبل باید تحقق یافته باشد. قبل از تحقق صلح باید عدالت تحقق یابد و قبل از صلح جهانی صلح خانوادگی و قبل از صلح خانوادگی صلح فردی باید محقق شود. چرا که این حرکت از بالا به پایین صورت نمیگیرد بلکه از پایین به بالا شکل میگیرد. حرکتی تدریجی است که به تدریج به کلیت و شمول جهانی میرسد.
عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی، در عدالت اقتصادی، رفع فقر و تبعیض اقتصادی خلاصه نمیشود؛ بلکه عدالت اجتماعی شامل چهار بُعد و عرصه خواهد شد و اتفاقاً اقامۀ
قسط اقتصادی در آن حکومت، بُعد تبعی عدالت اجتماعی است. در حکومت مهدوی، از
تمام طبقات اجتماع در چهار بُعد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضایی، فقرزدایی خواهد
شد که این فقر زدایی راه تحققّ عدالت اجتماعی است. در واقع، عدالت اجتماعی همان
جنبۀ ایجابی فقر زدایی است. همچنین مقتضای عدالت به معنای واقعی این است که در
تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی جریان پیدا کند، همچنین بیانگر این حقیقت نیز است که به هریک از این مؤلفهها و شاخصهها، به اندازه اهمیتش بهاء داده میشود و بحث تقدم و تأخر و اهم و مهم نیز رعایت میشود. در ذیل به طور مختصر به تبیین هریک از این چهار بعد عدالت میپردازیم.
1. عدالت سیاسی
آن گاه که به تمدن غرب نگاه میافکنیم ظاهرش این است که اقتصاد و سرمایه داران نقش اصلی را در سیاست بازی میکنند؛ یعنی اقتصاد و ثروت، توزیع کننده مناصب اجتماعی است؛ اما با نگاهی ژرفتر میتوان گفت سیاست نقش اصلی را دارد و قدرت تسخیر و غصب مناصب اجتماعی، باعث جذب ثروت و امکانات به طرف آنها میشود و حداقل این است که بین چپاول ثروت و تسخیر قدرت، تعاملی وجود دارد.
برخلاف تمدن غربی، در جامعه مهدوی و موعود که یکی از اهداف مهمشان اجرای عدالت است، توزیع عادلانه مناصب اجتماعی در رأس قرار میگیرد و به عنوان بُعد اصلی عدالت مطرح میشود. در این جامعه، مناصب و اختیارات اجتماعی بر اساس میزان تقرّب اشخاص به خدا و همچنین توانایی و تخصص آنان تقسیم میشود. در چنین جامعهای چون قرار است انسان به سعادت برسد مقربترین انسانها که توانایی ساختن جامعه مقرّبان را دارند، در قلّه مناصب اجتماعی قرار میگیرند و جامعه مهدوی، مصداق تامّ آیۀ شریفۀ: «...إنّ اکرمکم عند الله اَتقاکم» میگردد که با تقواترینها به کرامت دنیا و آخرت میرسند و مستضعفان، ائمه و پیشوایان این جامعه میشوند.
می توان گفت عدالت سیاسی، دارای نقشی مهم و اساسی است؛ زیرا با اجرای عدالت در بعد سیاسی، زمینه برای اجرای عدالت در دیگر زمینهها نیز فراهم میشود. وقتی بهتربن گزینهها از لحاظ تعهد و تخصص، برای مناصب حکومتی انتخاب شوند، یقیناً سیاستهای حکومت حضرت ولی عصر(عج) نیز که رساندن جامعه جهانی به کمال و سعادت و بر قراری عدالت و صلح و امنیت است، به بهترین شکل ممکن تحقق خواهد یافت. به عبارت دیگر حاکمان و مسئولین حکومتی نقشی مهم و اساسی در پرورش و بالندگی فرهنگی، اقتصادی و حتی قضایی جامعه دارند، و وقتی آنان از بالاترین تعهد و تخصص برخوردار باشند، میتوانند موجبات رشد و کمال جامعه جامعه را در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و همچنین قضایی فراهم کنند. لذا در حکومت حضرت حجت(عج) به این بُعد از عدالت توجه ویژهای میشود و بهترین و پاکترین اشخاص در طول تاریخ، عهده دار مناصب سیاسی شده و این وظیفه مهم و خطیر را به عهده میگیرند.
اما صادق(ع) میفرماید: «قائم آل محمد(عج) بیست و پنج نفر از قوم موسى که حکم به حق و عدالت میکنند، و هفت نفر اصحاب کهف و یوشع وصى حضرت موسى و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابو دجانه انصارى و مالک اشتر را از پشت کعبه (خانه خدا) بیرون مىآورد».
حضرت(ع) در خصوص یاران حضرت(عج) نیز میفرماید:
.... یاران مهدی، مردانیاند پولاد دل، و همه وجودشان یقین به خدا، مردانی سختتر از صخرهها. اگر به کوهها روی آرند، آن را از جای برکنند... .. برای تبرک، دست خود را به زین اسب امام میکشند و بدین سان تبرک میطلبند. آنان او را در میان میگیرند و جان خویش را در جنگها پناه او میسازند و هر چه را اشاره کند با جان و دل انجام میدهند. در میانشان مردانیاند که شب هنگام نخوابند و زمزمه قرآن و مناجات خویش، چون صدای زنبوران عسل، در هم اندازند و تا بامداد به عبادت خدا بایستند و بامدادان سوار بر مرکبها باشند. آنان زاهدان شب و شیران روزند. آنها در فرمانبردارى از امام(عج)، بیش از کنیز نسبت به آقایش پافشارى دارند... .
همچنین روایاتی نیز داریم که اشاره به علم و دانش و تخصص آنان دارد، از جمله روایت ابوبصیر از امام جعفر صادق(ع) است که ایشان در وصف یاران حضرت(عج) میفرماید:
... این عدهاى که قائم(عج) در میان آنها مىآید از نجباء و فقهاء و حکّام و قاضیانى هستند که مهدی(ع) بر شکم و پشتهایشان دست خواهد کشید، و از آن پس هیچ حکمی بر آنها ناشناخته نخواهد ماند.
این روایت علاوه بر اینکه بیانگر این مطلب است که یاران و اصحاب ویژه حضرت(عج) _ که همان حاکمان و صاحب منصبان هستند- از علم و دانش بالایی برخوردار هستند، این مطلب را نیز بیان میکند که علم و دانش و تخصص آنان به واسطه حضرت(عج) کامل میشود به نحوی که هیچ حکمی بر آنان مجهول و ناشناخته نخواهد بود.
نتیجه اینکه والیان و صاحبان مناصب در حکومت مهدوی(عج) هم از لحاظ تقوی و ایمان و هم از لحاظ علم و دانش در بالاترین نقطه هستند و نیروهایی اینچنین خودساخته و صالح، حضرت(عج) را در اجرای عدالت و اصلاح و رشد و تعالی جامعه یاری کرده و زمینه را برای تحقق صلح و امنیت در جامعه جهانی فراهم میکنند و بدون تردید اگر یاران حضرت(عج) خودساخته و صالح نبودند، نه تنها کمکی به اصلاح جامعه نمیکردند که تشدید در افساد نیز از جانب آنان محتمل بود و اجرای عدالت در دیگر ابعاد نیز با مشکل روبهرو میشد. همانگونه که شاعر نیز میگوید:
ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستیبخش؟
2. عدالت علمی و فرهنگی
یکی از ابعاد عدالت مهدوی، فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی و آموزشی برای آحاد جامعه است. در زمان حضرت، عقلها کانون واحد مییابد و همه به مقتضای توانایی خود از دانش و معرفت خوشه میچینند و حکمت میآموزند تا بتوانند آهنگ پرستش و عبودیت و فضائل اخلاقی کنند. در عصر ظهور اگرچه نِعَم مادی در دار دنیا فراوان است،
اما با این حال مفهوم لذت، نیاز، کمال و ابتهاج تغییر میکند و اینها در راستای قرب و کمال شکل میگیرند.
بدون شک رشد علمی و فرهنگی اجتماع که به دنبال عدالت علمی و فرهنگی حاصل میشود، تأثیر بسیار زیادی در تأمین صلح و امنیت دارد. همانگونه که قبلاً بیان شد، یکی از علل نا امنی، جهل و ضعف فرهنگی است، بدین شکل که جهل و ضعف فرهنگی موجبات نارضایتی را در افراد ایجاد کرده و به نسبت شدت این نارضایتی، اختلاف و درگیری و نا امنی در جامعه پدیدار خواهد شد. رشد علمی و فرهنگی فراگیر که در سایه عدالت علمی و فرهنگی حاصل میشود، جهل و ضعف فرهنگی را که ریشههای نا امنی هستند میخشکاند و زمینه را برای صلح و امنیت پایدار فراهم میکند.
در روایتی از امام باقر(ع) در مورد رشد خرد و کانون یافتن عقول این گونه آمده است:
هنگامی که قائم ما قیام کند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد پس عقولشان را جمع کند و (تا پیروى هوس نکنند و با یک دیگر اختلاف نورزند) و در نتیجه خردشان کامل شود (متانت و خود نگهداریشان کامل شود).
همچنین در جایی دیگر میفرماید:
... و اکمل به اخلاقهم؛ و اخلاق بندگان را کامل میکند.
در روایتی در مورد همگانی شدن دانش و معرفت در عصر ظهور نیز چنین آمده است:
... در زمان وى چنان حکمت و علوم دین از طرف خداوند داده شود که زن در خانهاش مطابق کتاب (قرآن) و دستور پیغمبر اکرم(ص) حکم کند.
آنچه که از این روایات برداشت میشود این است که در جامعه مهدوی، علاوه بر دانش و آگاهی، اخلاق و فرهنگ عمومی نیز رشد و تعالی یافته و علم و دانش ملاک و مبنای عملشان قرار میگیرد، و میتوان گفت در آن دوران، به صورت ریشهای با پدیدۀ نا امنی و اختلاف مبارزه میشود؛ چرا که جهل و مشکلات اخلاقی، نقشی اساسی در ایجاد نا امنی و خطری مهم برای صلح هستند. به عبارت دیگر مبارزه با جهل و مشکلات اخلاقی و تلاش در جهت تعالی علمی و اخلاقی احاد جامعه، بهترین و اساسیترین روش مبارزه با ناامنی و اختلاف و جنگ است.
3. عدالت اقتصادی
یکی از ابعاد مهم عدالت که در حکومت مهدوی تحقق خواهد یافت، عدالت اقتصادی است که این بُعد از عدالت میتواند حتی بر دیگر ابعاد عدالت تأثیر بگذارد. به عنوان مثال عدالت علمی و فرهنگی در صورتی به طور کامل تحقق خواهد یافت که در جامعه عدالت اقتصادی وجود داشته باشد؛ چرا که شرایط اقتصادی میتواند تأثیر زیادی در ایجاد زمینه برای تعالی علمی و فرهنگی عادلانه داشته باشد. علاوه بر این خیلی از نارضایتیها که موجب نا امنی میشوند، ناشی از بیعدالتی اقتصادی است، و با اجرای عدالت اقتصادی، اینگونه نارضایتیها از بین خواهند رفت و زمینه برای تحقق صلح و امنیت پایدار فراهم میشود.
پیغمبر خدا(ص) میفرمایند:
اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهلبیت من به سلطنت رسد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است و او زمین را پر از عدل و داد کند... اموال را بالسویه میان مردم تقسیم کند و خداوند دلهاى امت مرا بىنیاز گرداند... .
در روایتی دیگر بیان شده است که حضرت(عج) «رأفت و رحمت را بین مردم میافکند. پس نسبت به یکدیگر مواسات میکنند و مال را به تساوی تقسیم میکنند. بدین سبب، فقیر بینیاز میشود و کسی برتر از دیگری (در مال) قرار نمیگیرد».
عدالت اقتصادی و در نتیجه آن، عمران و آبادانی زمین در جامعه مهدوی به گونهای برقرار میشود که صاحبان زکات و حقوق واجب و حقوق مستحب، کسی را نمییابند تا به او زکات یا صدقه بدهند.
4. عدالت قضایی
یکی دیگر از ابعاد عدالت، عدالت قضایی است. این بُعد از عدالت تأثیر مستقیم بر صلح و امنیت دارد. بدین شکل که وظیفه اصلی دستگاه قضاء، حمایت و دفاع از مظلومان و همچنین مبارزه با نا امنی و ظلم و تجاوز افراد شرور و متجاوز است. حال اگر این دستگاه به طور صحیح و عادلانه به وظیفه خود عمل کند، از طرفی موجب رضایت عموم مردم خواهد شد و از طرف دیگر جلوی نا امنی آن عده اندک متجاوز را نیز خواهد گرفت و در نتیجه زمینه برای صلح و امنیت را فراهم میآورد. اما اگر به وظیفه و مأموریت خود به درستی عمل نکند علاوه بر اینکه جلوی نا امنی و تجاوز متجاوزان را نخواهد گرفت، با عملکرد نادرست خود موجبات نارضایتی عموم مردم را نیز فراهم میآورد و در نتیجه نا امنی مضاعف به بار خواهد آورد.
آنگونه که روایات دلالت دارند این عدالت قضایی به معنای حقیقی در حکومت حضرت حجت(عج)، تحقق خواهد یافت. در روایتی امام صادق(ع) میفرماید:
زمانی که قائم آل محمد(عج) به پا خیزد، در میان مردم به حکم داوود(ع) قضاوت خواهد نمود. او به بیّنه و شاهد نیازی نخواهد داشت؛ زیرا خداوند تعالی امور را به وی الهام میکند و او بر پایه دانش خود داوری میکند و هر قومی را به آن چه پنهان داشتهاند آگاه میسازد.
همچنین برخی روایات از جمله حدیث «مهدى(عج) مال را مىبخشد و بر عمّال خود سختگیرى میکند (که مال را تلف نکنند) و با افراد مسکین مهربان خواهد بود»، بیانگر این است که برخورد حضرت مهدی(عج) با عمال و مسئولین حکومتی شدیدتر و سختگیرانهتر از دیگر افراد جامعه است و این یک مسئله مهمی است چرا که خیلی از مفاسد از طریق دستگاههای حکومتی و یا با همکاری آنان صورت میگیرد، لذا در صورتی که برخورد با آن شدیدتر باشد، یقیناً بازدارندگی بیشتری خواهد داشت. علاوه بر اینکه عملکرد دولتمردان تأثیر فراوانی روی عموم مردم خواهد داشت و فساد آنها موجب فساد مردم و پاکی آنان موجب پاکی مردم میشود، لذا شایسته است که توجه و نظارت ویژهای روی آنان باشد و برخورد با آنان نیز شدیدتر از برخورد با عموم مردم باشد.
ج) رشد فکرى و فرهنگى عمومی (همگامی و هم دلی مردم با حاکم)
بدون شک «مردم» نقشی اساسی در برقراری و استقرار یک حکومت عادلانه دارند و بدون اینکه آنان نقش خود را به نحو شایسته ایفا کنند، و لو اینکه بهترین و شایستهترین رهبر هم بر آنان حکمرانی کند، چنین حکومتی تحقق نخواهد یافت، همانگونه که در حکومتهای نبوی و علوی نیز به همین علت، شاهد چنین حکومتی نبودیم. حال یکی از شرایط لازم برای اینکه مردم بتوانند از عهده انجام چنین وظیفهای برآیند، رشد فکری و فرهنگی آنان است. به عبارت دیگر باید یک بصیرت عمومی در جامعه شکل گرفته باشد. در جامعه مهدوی، عموم مردم از لحاظ فکری و عقلی و همچنین اخلاقی در سطح بالایی قرار دارند و علاوه بر آن با اجرای عدالت که در قسمت قبلی بیان شد، این توانایی عقلی و اخلاقی عموم مردم، رشد روز افزون مییابد.
رابطه کمال عقل با صلح و امنیت روشن است، و هیچکس نمیتواند منکر نقش اساسی عقل در تحقق صلح و امنیت شود؛ چرا که علت ایجاد بسیاری از نزاعها و اختلافات، جهل و ناآگاهی و یا عملکرد جاهلانه و غیر عاقلانۀ حد اقل یکی از طرفین نزاع است. عقل به حدی مهم است که در روایات میگویند انسان عاقل و لو اینکه دشمن باشد، بهتر است از انسان جاهلی که دوست باشد. و در مثل معروف «چون عقل در بدن نباشد جان در عذاب است»، نیز نبود عقل، موجب عذاب و سلب آرامش دانسته شده است.
در روایات متعددی به این بحث پرداخته شده و تصریح شده است که در حکومت حضرت حجت(عج)، عقول انسانها کامل میشود و علم که ابزاری برای تعقل است، به نهایت اوج خود میرسد. به عنوان نمونه ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل کرده که ایشان فرمودند: علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیغمبران آوردهاند دو حرف است و مردم هم تا کنون بیش از آن دو حرف ندانستهاند، پس موقعى که قائم ما قیام میکند بیست و پنج حرف دیگر را بیرون مىآورد و آن را در میان مردم منتشر میسازد و آن دو حرف را هم به آنها ضمیمه نموده تا آنکه بیست و هفت حرف خواهد شد.
از مجموع این روایات به دست میآید که علم، دانش، عقل و همچنین اخلاق انسانها در سایه حکومت عدل حضرت حجت(عج) و هدایتهای ایشان تکامل یافته و این تکامل همه جانبه انسان، زمینه ساز صلح و امنیتی پر رنگتر و پایدار خواهد شد.
د) وحدت دین و حاکمیت
بدون تردید اختلافات مذهبى با یک نظام توحیدى در تمام زمینهها، سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف براى بر هم زدن هر نوع وحدت کافى است (مکارم شیرازی، 1380: 288 - 290). به عکس، یکى از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که مىتواند مافوق همه اختلافها باشد، و نژادها و زبانها و ملّیّتها و فرهنگهاى گوناگون را در خود گردآورى و از آنها جامعه واحدى بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند، همانگونه که قرآن نیز میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات: 10).
به همین دلیل، یکى از برنامههاى اساسى آن مصلح و انقلابى بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب، است. ولى نباید تردید به خود راه داد که این توحید نه ممکن است اجبارى باشد؛ و نه اگر امکان اجبار در آن بود، منطقى بود اجبارى شود. مذهب با قلب و روح آدمى سر و کار دارد و مىدانیم قلب و روح از قلمرو زور و اجبار بیرون است؛ و دست کسى به حریم آن دراز نمىشود.
با اینهمه نمىتوان گفت که اقلّیّتهاى کوچکى از پیروان ادیان آسمانى دیگر مطلقاً وجود نخواهد داشت چرا که انسان داراى آزادى اراده است و اجبارى در چنین نظام حکومتى در کار نیست؛ و امکان دارد افرادى بر اثر اشتباه یا تعصّب بر عقیده پیشین باقى بمانند، هرچند با توجه به کمال عقول در آن عصر، اکثریّت گرایش به نظام توحیدى اسلام پیدا خواهند کرد، و این یک امر طبیعى است.
برخی روایات اشاره به این حقیقت دارد که از جمله آنها روایت منقول از حضرت امیرالمؤمنین(ع) است که ایشان میفرماید:
... به خدایی که جانم در قبضۀ قدرت اوست، هیچ آبادی نخواهد ماند مگر آنکه در آنجا هرصبحگاهان و شامگاهان، به یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) شهادت داده خواهد شد.
در روایتی دیگر حضرت رسول(ص) میفرماید:
مهدى این امت از ماست؛ در وقتى که دنیا هرج و مرج شود، و آشوبها ظاهر گردد، و راهها بسته شود و مردم یک دیگر را غارت کنند. بطورى که نه بزرگ بر کوچک رحم کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگاهدارد. در آن موقع خداوند مهدى ما را که نهمین (امام) از نسل حسین است میفرستد تا دژهاى گمراهى و دلهاى مهر شده را بگشاید، او در آخر الزمان دین را پایدار میکند، چنان که من در اول زمان آن، اساس آن را پایدار ساختم و زمین را پر از عدل و داد مىکند.
آنچه که از این روایات میتوان استفاده کرد این است که آن دینی که در عصر حضور، حاکم بوده و رسمیت دارد و بر اساس آن امور جامعه اداره میشود، دین اسلام است هرچند اقلیتهایی از ادیان دیگر در این جامعه بزرگ و جهانیِ اسلامی ممکن است وجود داشته باشند، به عبارت دیگر با همان اقلیتها هم در احکام اجتماعی طبق دستورات دین اسلام برخورد خواهد شد.
اما روایاتی که میگوید حضرت(عج) بین اهل تورات براساس تورات و بین اهل انجیل بر اساس انجیل... . قضاوت و حکم میکند، اولاً مقصود، اجرای احکام کلی و مهمی است که در این کتابها آمده است، نه تحقق همه جزئیات آنها؛ زیرا در این کتابها، احکامی وجود دارد که بر آمده از درک مشخصی از عدل و قانون در شکل کلی آن است، به طوری که برخی از موارد آن، باید در همه جوامع بشری پیاده گردد و از آن رو که در همه آئینهای غیر محرّف آسمانی، درک یکسانی از عدالت و قانون وجود دارد، در نتیجه احکام اصلی و مشترک در بین آن ادیان، با یکدیگر جز در حدود شرایط عصر هر پیامبری، اختلاف ندارند. به دلیل آنکه این درک عمومی از عدالت و قانون به شکلی عمیق و گستردهتر در دولت جهانی نیز وجود دارد، کاملاً منطقی خواهد بود که آن احکام اساسی و مشترک که بر آمده از درک یکسان ادیان از عدالت و قانون است، در آن دولت نیز اجرا گردد.
همچنین ممکن است مقصود این باشد که احکام تورات و انجیل تنها در حق مؤمنان به آنها اجرا میگردد و البته آنها موظفند سایر قوانین و نظام مندیهای دولت جهانی مهدوی را نیز رعایت نمایند. و در موارد اختلاف بین قوانین دولت جهانی و احکام کتابهای آسمانی، حاکم عادل اختیار دارد بر اساس یکی از آن دو نظر دهد. فقیهان مسلمان نیز در این گونه موارد با استفاده از قرآن کریم چنین فتوا میدهند. خداوند میفرماید:
فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ؛
[یا] میان آنان [به حکم اسلام] داوری کن، یا از ایشان روی برتاب [و بگذار بر اساس احکام خاص خود عمل نمایند.].
آنگونه که برخی گفتهاند این احتمال با نص روایات سازگارتر است آنجا که میگوید: «برای اهل تورات با احکام تورات و برای اهل انجیل با احکام انجیل داوری میشود» (صدر، 1427: 610_ 611).
باید توجه داشت که این برخورد با اهل کتاب نیز بر اساس تعالیم و دستورات دین مبین اسلام است. به عبارت دیگر یکی از دستورات دین اسلام این است که حاکم اسلامی اختیار دارد بین اهل کتاب طبق کتاب خودشان که به آن ایمان دارند قضاوت کند. و لذا با این دید، میتوان گفت در این مورد هم دستور اسلام حاکمیت دارد.
وجود نظامهای سیاسی مستقل و متفاوت نیز، خود میتواند مخل صلح و امنیت باشد، همانطور که در جهان کنونی نیز شاهد آن هستیم؛ چرا که در صورت استقلال و جدایی، هریک از کشورها منافع و مصالح و همچنین مضار خود را خواهند داشت و در برخی موارد چه بسا بین منافع و مصالح کشورها تناقض و تضاد پیش بیاید، علاوه بر اینکه وجود حاکمان متعدد مستقل با اختلاف نظرات و سلایق و منافع، صلح و امنینت یک پارچه جهانی را به ارمغان نخواهد آورد. اما وقتی حکومت سیاسی واحد باشد، همه اهداف و چشماندازها در راستای سیاستهای تعیین شده واحد، اتخاذ شده و حرکتها همه به همان سمت صورت میگیرد و چون مدیریت این جامعه بزرگ، در اختیار یک شخص واحد قرار دارد، تشتت آراء و اختلاف نظر و... . به معنایی که در حکومتهای مستقل متعدد وجود دارد، جایی برای طرح آن نیست، اما بروز استبداد و ظلم و طغیانگری به جهت انحصار قدرت در دست یک نفر، نیز از آن جهت که حضرت(عج) از صفات ویژهای چون عصمت، علم و.... برخوردار است، پیش نخواهد آمد.
در برخی از روایات نیز به این حقیقت اشاره شده است، به عنوان مثال در روایتی از حضرت رسول(ص) نقل شده که ایشان میفرماید:
قلمرو حکومتی ایشان(عج) شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت.
همچنین مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل میکند که ایشان در خصوص حضرت حجت(عج) و اصحابش فرمودند:
کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ(ع) عَلَى مِنْبَرِ الْکُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِیَةِ وَ هُمْ حُکَّامُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ؛ (صدوق، 1395: ج2، 672)
گویی، قائم(ع) را میبینم که روی منبر مسجد کوفه نشسته و گردش را سیصد و سیزده نفر به شمار جنگجویان بدر گرفتهاند. آنان پرچمداران [سپاه قائم(ع)] و حاکمان خداوند بر روی زمین هستند.
همچنین بر جهانی بودن حکومت حضرت اینگونه استدلال شده است که: جهانی شدن دولت امام(ع)، مقتضای برنامه کلی الهی است و بر اساس آیه شریفه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ «جن و انس را نیافریدم جز آنکه مرا بپرستند»، و آیات دیگر قرآن کریم، میتوان استدلال نمود که هدف کلی از آفرینش، عبادت در معنای کامل، فراگیر و دقیق آن است که آن هم به نوبه خود به معنای تحقق عدالت مطلق در وجود فرد و جامعه است. این امر در جزئیات اوامر و نواهی الهی و راهنماییهای خداوند، جلوه گر است. بشریت روزگار درازیی را تحت برنامه کلی تربیت الهی به سر برده است تا شرایط تحقق آن هدف و ایجاد جایگاه شایسته برای وی فراهم آید. رهبری که برای عملی شدن آن هدف بزرگ ذخیره گردیده، حضرت مهدی موعود(ع) است؛ همو که همه ادیان آمدنش را مژده دادهاند و اسلام نیز آن را بشارت داده است. این از آن روست که همه دینهای آسمانی، در مسیر آن هدف سترگ قرار داشته و همگی به دنبال تحقق شرایط ظهور و تشکیل دولت جهانی آن حضرت هستند. از این رهگذر به روشنی معلوم میگردد که رفتار امام(ع) و رهبری و اهداف او در میان جامعه بشری، همان اهدافی است که خداوند بزرگ از آغاز آفرینش برای مخلوقاتش اراده فرموده است و آن، نتیجه تلاشهای خستگی ناپذیر همه انبیا و اولیا و صالحان است و این یعنی، پیاده کردن عدالت کامل و پرستش و عبادت خالصانه در همه جوامع بشری؛ هم چنان که آیه کریمه نیز از آن سخن گفته است. البته نمیتوان این هدف را درون دایرهای تنگ محصور ساخت و آن را ویژه یک گروه، جامعه و یا دولت دانست؛ زیرا همه مردم با خدا نسبتی برابر دارند. بنابراین، آن هدف نیز باید عمومی و فراگیر باشد. در این صورت طبیعی است از خود آیه استنباط نماییم که حکومت امام مهدی(ع) شامل همه انسانها و در برگیرنده تمام جوامع بشری است (صدر، 1427: 320_ 321).
هـ) آمادگیهاى تکنولوژى و ارتباطى
براى ایجاد و سپس کنترل یک نظام جهانى، یک سلسله وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان جهان را در مدّت کوتاهى درنوردید و به همه جا سرکشى کرد؛ از همه جا آگاه شد؛ و در صورت نیاز امکانات لازم را از یک سوى جهان به سوى دیگر برد؛ و پیامها و اطّلاعات و آگاهیهاى مورد نیاز را در کمترین مدت به همه نقاط دنیا رسانید.
اگر زندگى صنعتى به وضع قدیم بازگردد، و مثلًا براى فرستادن یک پیام از یک سوى جهان به سوى دیگر یک سال وقت لازم باشد، چگونه مىتوان بر جهان حکومت کرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!
اگر براى سرکوب کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز _ که مسلّماً حتى در چنان جهانى نیز امکان وجود دارد _ مدّتها وقت براى مطّلع شدن حکومت و سپس مدّتها وقت براى فرستادن نیروى تأمین کننده عدالت لازم باشد، چگونه مىتوان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنیا تأمین کرد؟!
خلاصه، بدون شک چنین حکومتى براى برقرار ساختن نظم و عدالت در سطح جهان نیاز به آن دارد که در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط کامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربیت و رهبرى کند؛ آگاه سازد؛ زنده و بیدار نگه دارد؛ و چنانکه افرادى ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاى خود بنشاند (مکارم شیرازی، 1380: 83).
نکتهای که در پایان این بحث شایسته است بیان شود این است که تمام پیشرفتهای علمی و فنی، همه در راستای یک هدف بزرگ که همان سعادت و تعالی بشر است، به کار گرفته میشود و لذا این دستاورد نیز مانند دیگر عناصر مذکور، به بهترین شکل ممکن به استقرار صلح و امنیت جهانی کمک میکند، به عبارتی دیگر با توجه به خصائص منحصر به فرد حضرت(عج) و همچنین مدیران و مسئولان حکومتی حضرت، که از عالیترین سطح تخصص و تعهد برخوردارند، کوچکترین شائبه استفاده منفی از پیشرفتهای علمی و صنعتی وجود نخواهد داشت.
و) یاران توانمند و امدادهای غیبی
یکی از شاخصههای مهم برای رسیدن یک حکومت به اهداف بزرگی چون صلح و امنیت، برخورداری آن حکومت از کادر و نیروهایی توانمند است. نیروهایی که هم از لحاظ اخلاقی از درجات بالایی برخوردار باشند و هم از لحاظ علمی و تخصص، قابل توجه باشند؛ چرا که بدون تردید هرچه مسئولین از تعهد و تخصص بالاتری برخوردار باشند، عملکرد بهتری خواهند داشت و در نتیجه رضایتمندی بیشتری را نیز به دنبال خواهد داشت و هرچه این شاخصهها کمرنگتر باشد، رضایتمندی مردم نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه به تناسب آن، صلح و امنیت نیز کمرنگتر خواهد شد.
به همین جهت است که در روایات تأکید فراوانی روی یاران حضرت حجت(عج) شده است و از تعداد و همچنین احوالات و اوصاف آنان سخن به میان آمده است، به گونهای که ظهور حضرت(عج) نیز متوقف بر تحقق آن یاران با آن اوصاف دانسته شده است و دستیابی حضرت(عج) به اهداف عالی قیامش با همراهی و همکاری آنان خواهد بود.
در روایات هم به ایمان و تقوای آنان اشاره شده است و هم به نحوی تخصص و آگاهی آنان مورد توجه واقع شده است. در روایتی فضیل بن یسار از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت(عج) در مورد یاران حضرت حجت(عج) میفرماید:
مردانى هستند که دلهاى آنها مانند پارههاى آهن است شکى در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از سنگ محکمتر است اگر آنها را وادارند که کوهها را از جاى بکنند، از جاى کنده و از میان برمیدارند... . آنها در جنگها امام را در میان گرفته و با جان خود از وى دفاع میکنند، و هر کارى داشته باشد برایش انجام میدهند. مردانى در میان آنهاست که شبها نمىخوابند زمزمه آنها در حال عبادت همچون زمزمه زنبور عسل است. تمام شب را به عبادت مشغولند، و روزها سواره به دشمن حمله میکنند. آنها در وقت شب راهب و هنگام روز شیرند. آنها در فرمانبردارى امام بیش از کنیز نسبت به آقایش پافشارى دارند.
ابن طاووس نیز در کتاب ملاحم در خصوص ویژگیهای برخی از اصحاب به نقل از ابو بصیر میگوید امام باقر(ع) میفرمایند:
... این عدهاى که قائم(عج) در میان آنها مىآید از نجباء و فقها و حکّام و قاضیهائى هستند که مهدی(ع) بر شکم و پشتهایشان دست خواهد کشید، و از آن پس هیچ حکمی بر آنها ناشناخته نخواهد ماند.
البته باید توجه داشت که علاوه بر اینکه اصحاب حضرت(عج) از تعهد و تخصص بالایی برخوردارند، حضرت(عج) نیز آنها را مورد لطف خود قرار داده و بر توانایی آنها میافزاید همانطور که در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت میفرماید:
هنگامى که قائم قیام کند در کشورهاى روى زمین کسانى را بر مىانگیزد، در هر سرزمین یک نفر را، و به او مىگوید: فرمان تو در کف دست تو است، هر گاه کارى براى تو پیش آمد که آن را نفهمیدى و ندانستى چگونه در آن حکم کنى، به کف خود بنگر و به آنچه در آن (مکتوب) است عمل کن.
اگرچه همانطور که گفته شد، حضرت حجت(عج) و همچنین یاران ایشان خصائص و ویژگیهای منحصر به فردی را در جهت مدیریت و هدایت یک جامعه جهانی در مسیر کمال و سعادت دنیوی و اخروی دارا هستند، و اصل نیز بر این است که کل امور از مجرای طبیعی خود تحقق یابند، اما با این وجود به جهت اتمام حجت بر معاندان و مخالفان، در راستای انجام این هدف بزرگ، معجزاتی را نیز به نمایش میگذارد تا در مقابل معاندان و جنایتپیشهگان، حجت را تمام کرده باشد. همانطور که امام صادق(ع) در این خصوص میفرماید: هیچ معجزهای از معجزات انبیا و اوصیا نیست، مگر این که خداوند تبارک و تعالی مانند آنها را بر دست قائم(عج) ظاهر میگرداند تا بر دشمنان اتمام حجت کند.
بدون شک اظهار معجزه میتواند جلوی خیلی از سوء تفاهمها و انحرافات و همچنین دسیسههای دشمنان و بدخواهان را گرفته و در نتیجه نقش مهمی در برقراری صلح و امنیت ایفا نماید، که حضرت حجت(عج) به لطف خداوند از این توانایی و قدرت برخوردار بوده و بهره کافی و وافی را از این نعمت الهی در راستای تأمین صلح و امنیت جهانی خواهد برد.
نتیجهگیری
تحقق صلح و امنیت فراگیر و پایدار، متوقف بر یک سری شرایط اساسی است که این شرایط اگر محقق شود، این نتیجه مطلوب را به دنبال خواهد داشت، و در غیر این صورت، به تناسب ضعف و یا نبود آن شرایط، نتیجه آن نیز که صلح و امنیت است، کم رنگ و یا متزلزل خواهد بود. به تعبیری میتوان این شرایط و شاخصهها را به مهرههای یک پازل تشبیه نمود که تصویر زیبای صلح و امنیت وقتی در جامعه متصور خواهد بود که هر یک از این شاخصهها آنگونه که باید به آن پرداخته شده و تحقق یافته باشند، اما هر چه این شاخصهها کم رنگتر باشند، آن هدف -که عبارت است از انعکاس تصویر زیبای صلح و امنیت_ مبهمتر و متزلزلتر خواهد بود. این شاخصهها برخی _ همچون علم، عصمت، توانایی و صبر و شکیبایی_ مربوط به شخص حضرت حجت(عج) است و برخی دیگر _ وحدت دین، وحدت حاکمیت، اجرای عدالت در ابعاد مختلف آن، مربوط به نحوه حکومت و مدیریت و و همچنین اولویتهای ایشان در مقام اجراست و برخی شاخصهها _ همچون آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی، اخلاص و توانمندی یاران و اصحاب_ مربوط به جامعه و مردم عصر ظهور است. با وجود این شاخصهها، بدون تردید صلح و امنیت تحقق خواهد یافت و این منحصر به عصر و دوران خاصی نیست اما از آنجا که تمام این شرایط به طور کامل تنها در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد، صلح و امنیت به معنای واقعی نیز دستاورد همان دوره است، اما این بدان معنا نیست که ما به طور کامل در عصر پیشاظهور از صلح و امنیت محروم هستیم، بلکه هرچه ما در جهت تحقق این شاخصهها بیشتر تلاش کنیم و در رسیدن به آنها موفقتر باشیم به همان اندازه نیز از امنیت و صلح برخوردار خواهیم بود و هرچه از این شاخصهها دورتر شویم، صلح و امنیت نیز کم رنگتر و ضعیفتر خواهد بود. به عبارت دیگر صلح و امنیت یک مقوله تشکیکی است که مصداق اکمل و اتمّ آن در عصر ظهور تحقق خواهد یافت، چون تنها در این عصر تمام این شاخصهها به طور کامل و جامع تحقق خواهند یافت، اما در عصر غیبت نیز به میزان تلاش و موفقیتمان در تحقق این شاخصهها، به صلح و امنیت دست خواهیم یافت.
منابع
ابنطاوس، على بن موسى، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، قم، مؤسسة صاحب الأمر4، چاپ اول، 1416ق.
ابنفارس، ابو الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1404ق.
اربلى، على بن عیسى، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنىهاشمى، چاپ اول، 1381ق.
اسد، معصومه (محقق و پژوهشگر آرژانتینی)، «صلح و عدالت»، مجموعه مقالات سمینار علمی، پژوهشی و بین المللی صلح، زنان، ادیان الهی، بیتا.
امام صادق7، جعفر بن محمد (منسوب به امام)، مصباح الشریعة، بیروت، اعلمى، چاپ اول، 1400ق.
برزنونی، محمدعلی، اسلام، اصالت صلح یا جنگ، بیجا، بینا، بیتا.
تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم (مجموموعة من کلمات و حکم الإمام علی7)، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح _ تاج اللغة و صحاح العربیة، بیروت _ لبنان، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
حر عاملى، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمى، چاپ اول، 1425ق.
حسینی، هاجر (محقق و پژوهشگر امریکایی)، «راهی به سوی صلح»، مجموعه مقالات سمینار علمی، پژوهشی و بینالمللی صلح، زنان، ادیان الهی، بیتا.
خانی، علی عبدالله، «عدالت و امنیت»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره33، بهار1385.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، لبنان _ سوریه، دار العلم _ الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
شبلنجی، مؤمن بن حسن مؤمن، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار6، قم، منشورات الشریف الرضی، بیتا.
شریف رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
صاحب بن عباد، اسماعیل، المحیط فی اللغة، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414 ق.
صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی امام الثانی عشر7، قم، مؤسسة السیدة المعصومة3، چاپ اول، 1419ق.
صدر، محمدصادق، موسوعة الامام مهدی4، تاریخ مابعدالظهور، دارالکتب الاسلامی، چاپ دوم، 1427ق.
صدوق، محمد بن على، الأمالی، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
______________________ ، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362ش.
______________________ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق.
_______________________ ، نثر اللآلئ؛ سخنان درربار امام على7، ترجمه حمیدرضا شیخى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، چاپ دوم، 1384ش.
_______________________ ، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
عبدالرحمن محمود، معجم المصطلاحات و الالفاظ الفقهیة، بیجا، بینا، بیتا.
فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
فیومى، احمد بن محمد مقرى، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
___________________________________ ، الکافی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.
کیانی، علیاصغر، در اندیشه حکومت برتر، قم، انتشارات آیین محمد6، چاپ اول، 1387ش.
مجلسى، محمدباقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
مصلحی، حیدر؛ سید احمد سجادی، مدیریت و امنیت، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه، چاپ اول، بهار 1392ش.
مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی4، قم، انتشارات نسل جوان، 1380ش.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.