تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۱۴
کد مطلب : ۲۴۰
۰
plusresetminus
نقش خانواده در انتقال محبت حضرت مهدی(علیه السلام) به فرزندان و راه‌کارها / حجج‌‌اسلام بیاری و چراغی
مقدمه
نهاد خانواده از نهادهای مهم جوامع بشری است که بسیاری از نیازهای زیستی و روانی انسان‌ها را بر‌آورده می‌کند. انتقال ارزش‌ها و باورداشت‌های جامعه به فرزندان از مهم‌ترین کارکردهای خانواده است. از سوی دیگر، محبت و دوستی اهل‌بیت، به ویژه محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، از ارزش‌های برجسته جامعه دینی به شمار می‌آید که انتقال این ارزش مهم، همانند ارزش‌های دیگر از کارکردهای نهاد خانواده است.
در این نوشتار، نقش خانواده را در فرایند انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باز می‌گوییم و راه‌کارهایی را بررسی خواهیم کرد که خانواده باید در پیش‌گیرد تا بتواند محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را به فرزندان خود منتقل کنند. در این میان، به آسیب‌هایی خواهیم پرداخت که در این فرایند فراسوی نهاد خانواده قرار دارد.
شناخت این راه‌کارها و آسیب‌ها، به خانواده‌ها کمک می‌کند تا بتوانند محبت اهل‌بیت را با تأثیرگذاری بیشتری به فرزندان خود هدیه دهند و نیک‌بختی دنیوی و اخروی آنها را تضمین کنند.

اهداف
مطالبی در بحث ضرورت انتقال محبت بیان شده که اهداف را نیز تا حدی روشن می‌کند، ولی به طور مشخص اهداف ذیل را در طرح این موضوع می‌توان برشمرد:
1. خانواده‌ها به یکی از مهم‌ترین وظایف خویش در امر تربیت فرزندان (أدَّبوا أولادَکم علی ثلاث خصالٍ، حبّّ نبیِّکم و حبِّ اهلِ ‌بیته و قرائةِ القرآنِ ( کنزالعمال، ج16، ص456)) بپردازند که متأسفانه پرداختن به مشکلات زندگی و تلاش برای رفاه و لذت بیشتر، بسیاری از والدین را از وظایف مهم تربیتی دور کرده است. آشنا کردن والدین با این وظیفه، و معرفی کردن راه‌کارهای عملی به آنها که در بحث راه‌کارها می‌آید.
2. پرورش نسلی منتظر که در سایه محبت به حضرت، زمینه ظهور را فراهم آورند.
3. مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب که تمام توجه‌اش به عشق‌های زودگذر به انسان، لوازم، لباس و... است و جای‌گزین کردن عشق و محبت به حضرت که تمام ویژگی‌های معشوق حقیقی را داراست.
4. ارائه راه‌کاری آسان و کارآمد به والدین برای انتقال محبت حضرت تا زمینه انتقال دیگر ارزش‌های دینی و هنجارهای رفتاری در فرزندان نیز فراهم آید.
5. جلوگیری از گرایش شدید مراکز مشاوره به سمت و سوی راه‌کارهای غیربومی و دینی برای برطرف ساختن مشکلات تربیتی و ارائه راه‌حلی آسان و عملی که با آموزه‌های دینی هم‌آهنگ باشد. متأسفانه در برخی مراکز مشاوره خانواده، گاه راه‌حل‌هایی برای رفع مشکلات تربیتی فرزندان ارائه می‌شود که نه با فرهنگ دینی و نه با فرهنگ بومی ما هم‌آهنگی دارد.
6. شواهد متعددی نشان می‌دهد که بسیاری از انسان‌ها در سرتاسر دنیا، تشنه معارف دینی و الهی هستند. این مسئله، از گریز از فرهنگ مادی غرب سرچشمه می‌گیرد که با فطرت انسان‌ها ناسازگار است و نمی‌تواند نیازهای وجودی آنها را برطرف سازد. ازاین‌رو، روز به روز به تعداد افرادی که خواهان راه‌کارهای دینی در اداره جامعه، خانواده و... هستند، افزوده می‌شود. از طرفی ما وظیفه داریم پاسخی به آن نیازها بدهیم؛ لذا این نوشته می‌تواند بخشی از نیازها را برآورده سازد و دست‌کم دری به روی بسیاری از تشنگان باز کند و آنها را به تفکر و تأمل وادارد که خانواده اسلامی، چه توانایی‌هایی برای تربیت فرزندان دارد. در حقیقت این نوشته، الگویی عملی و کارآمد را پیش روی آنها قرار می‌دهد.
ضرورت انتقال محبت اهل‌بیت(علیهم السلام) به فرزندان
از جمله ویژگی‌های هر مقاله‌ای آن است که بر اساس اولویت‌بندی مسائل و مشکلات، به حل مسئله و مشکل‌ها بپردازد. در هر جامعه‌ای، مسائل و معضلات فراوانی وجود دارد که برخی از آنها حساس‌تر و مبنایی‌تر است. ابتدا آنها را باید حل کرد، سپس به سراغ بقیه رفت. در این بخش، به ضرورت پرداختن به این موضوع می‌پردازیم.
1. اهمیت و نقش محبت اهل‌بیت(علیهم السلام) و سعادت‌مندی انسان‌ها
بر اساس جهان‌بینی‌ما، در ورای این دنیا، آخرتی در پیش است که نیک‌بختی ما در آن‌جا، در همین دنیا رقم می‌خورد. پس این ما هستیم که می‌توانیم آینده‌ای روشن و پر از نیکی برای خودمان آماده کنیم. بر اساس مبانی دینی، محبت اهل‌بیت(علیهم السلام) و ارادت به ایشان، از جمله راه‌های میان‌بُر و سریع برای رسیدن به سعادت اخروی است. چه بسا بتوان ادعا کرد که اگر محبت اهل‌بیت در دل کسی نباشد، بعید است بتواند در آخرت نجات یابد؛ البته حساب جاهل قاصر جداست؛ یعنی کسی که نمی‌داند و زمینه برایش فراهم نیست. از میان روایات متعدد، به چند مورد اشاره می‌کنیم:
الف) زمخشری از مفسران اهل‌سنت، در تفسیر معروف خود به نام الکشاف در ذیل آیه ﴿قُل لَّا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ می‌فرماید:
عن النبیِ[(صلّی الله علیه و آله و سلّم)] إنه قال: من مات علی حبِّ آل محمد مات شهیداً، ألا و من مات علی حب آل محمدٍ مات مغفوراً له، ألا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً... ؛
پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: کسی که بر محبت آل محمد بمیرد، شهید است، آمرزیده می‌شود، توبه‌کننده به شمار می‌آید، با ایمان کامل مرده است، ملک الموت او را به بهشت بشارت می‌دهد و... .
ب) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است:
[دوستی من] و اهل‌بیتم، در هفت منزل سخت و خطرناک برای شما سودمند است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام نشور، هنگام حساب و کتاب، نزد میزان و هنگام عبور از صراط.
شاید بر همین اساس، یکی از وظایف والدین، انتقال محبت اهل‌بیت(علیهم السلام) به فرزندان شمرده شده است؛ چنان‌که علی(علیه السلام) از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌فرماید: فرزندان خود را بر سه صفت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، محبت اهل‌بیت او و قرائت قرآن.
حال که محبت اهل‌بیت این‌قدر مهم است و نقش مهمی در رستگاری انسان‌ها دارد، ضرورت دارد والدین و نظام تربیتی ـ آموزشی جامعه ما، تلاشی دو چندان برای انتقال این محبت به فرزندان از خود نشان دهند.
2. مانع انجام دادن ناهنجاری‌های اجتماعی و فردی
سالانه هزینه‌های مالی و زمانی بسیاری در جوامع و خانواده‌ها، صرف کنترل نابسامانی‌های اخلاقی و اجتماعی می‌شود که نتایج آن معمولاً چندان رضایت‌بخش نیست؛ مثل برخورد با مجرمان، تقویت پلیس، زندان، جریمه و... . در جوامع غربی عموماً کنترل بیرونی شدید است و افراد از ترس قانون، جرئت خلاف ندارند یا کمتر خلاف می‌کنند؛ اما وقتی کنترل برداشته شود، آمار جرایم بالا می‌رود. در مکتب اسلام، گرچه برای جلوگیری از انحرافات به کنترل بیرونی مثل حد، قصاص، امر به معروف و نهی از منکر و... اشاره شده، عمده توجه به کنترل درونی است؛ یعنی افراد باید طوری تربیت شوند که مانع درونی در خودشان بیابند و حتی در نبود ناظر بیرونی، مرتکب خطا نشوند. محبت اهل‌بیت(علیهم السلام)، به ویژه محبت وجود حضرت ولی‌عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، یکی از عوامل عمده در ترک اعمال ناشایست است؛ چراکه وقتی انسان به حضرت محبت داشت، سعی می‌کند از اعمالی که این محبت را از بین می‌برد بپرهیزد و هم‌آهنگ با میل محبوب خود حرکت کند. بنابراین، اگر عشق و محبت به حضرت حجت(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در سطح خانواده‌ها و جامعه گسترش یابد، بسیاری از معضلات اجتماعی و فردی حل خواهد شد و لازم نیست هزینه‌های گزافی صرف جلوگیری از ناهنجاری‌های اجتماعی شود.
3. از منتظران شدن
ما به منتظر بودن مأمور شده‌ایم. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید:
انْتَظَرُوا الْفَرَجَ... فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛
منتظر فرج باشید و بدانید که محبوب‌ترین اعمال نزد خدا، انتظار فرج است.
از طرفی، انتظار، صرف ادعا نیست، بلکه امری است مشکل. امیر مؤمنان می‌فرماید:
کسی که منتظر امر ماست، مثل شهیدی است که در خون خود شناور است.
بنابراین، باید در عمل ثابت کرد که منتظر هستیم؛ مثل شهیدی که عملاً وارد عرصه جهاد می‌شود و سختی‌ها را تحمل می‌کند. به نظر می‌رسد یکی از راه‌های اثبات ادعای منتظر بودن، انتقال محبت حضرت به فرزندان است (صداقت در انتظار)؛ به طوری که این جزء برنامه زندگی باشد و در رأس نیازهای فرزندان بدان توجه شود. در آن صورت، از برکات دعای امام صادق(علیه السلام) بهره‌مند خواهیم شد که فرمود:
خداوند بنده‌ای را رحمت کند که ما را نزد مردم محبوب سازد.
4. محبت، زمینه پذیرش دیگر احکام و اخلاق دینی
از راه محبت اهل‌بیت، به ویژه حضرت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌توان دیگر احکام دینی و آموزه‌های اخلاقی را به فرزندان منتقل کرد؛ چون وقتی امام خوبی‌ها نزد آنها محبوب شد، در عمل به سوی او گرایش می‌یابند و او را الگو و مرجع خود قرار می‌دهند. این از ویژگی‌های انسان است که اگر کسی نزد او محبوب شد، سعی می‌کند در گفتار و رفتار به او توجه کند و از او الگو گیرد. شاید حضرت علی(علیه السلام) براساس همین نکته می‌فرماید:
مَن أحَبَّ شیئاً لَهِجَ بذکرِه؛
کسی که چیزی را دوست داشته باشد، همواره به یاد اوست.
بنابراین، محبت حضرت، بستری فراهم می‌آورد که فرزندان به سمت خوبی‌ها گرایش یابند.
5. اهمیت خانواده
الف) خانواده، نخستین کانون و مدرسه‌ای است که فرزند بیشترین روزهای عمر کودکی خود را در آن می‌گذراند (مدت زمان ارتباط).
ب) فرزند، بهترین دوران عمر تربیتی را در خانواده می‌گذراند. حضرت علی(علیه السلام) فرموده است:
قلب نونهال، مثل زمین خالی می‌ماند که هرچه در آن بکاری می‌پذیرد.
ج) بهترین نوع ارتباط در خانواده حاکم است (عاطفه‌محوری).
با توجه به اهمیت شگفت خانواده و وجود زمینه در فرزند، شایسته است خانواده‌ها و والدین در تربیت دینی فرزند که انتقال محبت حضرت حجت یکی از مصادیق آن است، بسیار بکوشند.
6. نجات خانواده از آسیب‌ها
فرهنگ غرب که رفاه و لذت فردی را اصل می‌داند، باعث شده خانواده در معرض فروپاشی قرار بگیرد. این مسئله، مهم‌ترین دلیل بالا رفتن آمار طلاق در کشورهای غربی است. از طرفی، سرعت ارتباطات و انتقال فرهنگ‌ها، باعث شده این فرهنگ به کشورهای اسلامی نیز سرایت کند، و در نتیجه، خانواده جایگاه والای خود (یعنی اساسی‌ترین بنیان در اسلام که در روایات به آن اشاره شده) را کمی از دست بدهد. از پیامدهای این مسئله، بازماندن والدین از تربیت فرزندان است؛ چون در پرتو تفکر غربی، پرداختن به جسم فرزند در اولویت قرار می‌گیرد، و به تبع آن، مشکلات ناشی از کم‌بودهای تربیتی دامن‌گیر خانواده و خود فرزندان می‌شود. اما انتقال محبت حضرت به فرزندان، هم فضای خانه را نورانی و خوش‌بو می‌کند، هم پایه‌های خانواده را مستحکم می‌سازد و هم آینده خانواده فرزندان را بیمه می‌کند.
7. نیاز خانواده‌ها
بسیاری از والدین در امر تربیت فرزندان به مشکل برمی‌خورند. نشانه وجود این مشکلات، فراوانی مراکز مشاوره در سطح کشور، پرداختن مراکز ارتباطی و رسانه‌ای به این مهم و نیز چاپ کتاب‌ها و مقاله‌های علمی فراوان دراین‌باره است. به جرئت می‌توان ادعا کرد که اگر والدین بکوشند محبت اهل‌بیت(علیه السلام)، به ویژه حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را از راه صحیح به فرزندان خود انتقال دهند، بسیاری از مشکلات تربیتی فرزندان را حل خواهند کرد و نیازی به اضطراب، دغدغه خاطر و صرف هزینه‌های فراوان نخواهند داشت. البته راه صحیح تربیت و انتقال محبت مهم است که در بخش راه‌کارها به آن خواهیم پرداخت.

مفاهیم کلیدی
برای روشن شدن فضای مفهومی بحث، لازم است چند واژه کلیدی را تعریف کنیم:
خانواده: جامعه‌شناسان، خانواده را بر گروهی از انسان‌ها اطلاق می‌کنند که از راه خون، زناشویی یا فرزندپذیری با یکدیگر ارتباط می‌یابند و طی یک دوره زمانی نامشخص با هم زندگی می‌کنند.
خانواده، اولین و کوچک‌ترین جامعه‌ای است که افراد در آن پرورش می‌یابند و نیروهای درونی و استعدادهای طبیعی خود را شکوفا می‌سازند. خانواده، آماده‌گاهی برای ورود بهتر و موفق‌تر به جامعه بزرگ انسانی است. بی‌شک عوامل بسیاری در شکل‌دهی به شخصیت انسان‌ها مؤثر است؛ محیط طبیعی، وراثت، جامعه و ...، اما در این میان، نقش خانواده برجستگی ویژه‌ای دارد. بخش مهمی از شخصیت انسان در خانواده شکل می‌گیرد و گزافه نیست اگر بگوییم پایه‌های خوش‌بختی و بدبختی هر فرد در جامعه کوچک خانواده بنا نهاده می‌شود. انسان‌ها، الفبای زندگانی و چگونه زیستن را ابتدا از خانواده می‌آموزند و این از واقعیت دور نیست؛ زیرا بخش زیادی از دوران شکل‌گیری شخصیت انسان (دوران کودکی) در ارتباط با اعضای خانواده سپری می‌شود.
از نظر جامعه‌شناسان، خانواده دو گونه است: خانواده گسترده و خانواده هسته‌ای. خانواده گسترده، بر رابطه خونی تعداد گسترده‌ای از افراد و گروهی مرکّب از سه نسل یا بیشتر مبتنی است که در یک مسکن یا در نزدیکی هم زندگی می‌کنند. خانواده هسته‌ای، به یک واحد خانوادگی بنیادی که از همسر، شوهر و فرزندانشان ترکیب شده، اطلاق می‌شود.
خانواده با هر کدام از از این ساختارها، کارکردهایی دارد که نیازهای اساسی اعضای خود را برآورده می‌سازد. در ذیل به چند نمونه از کارکردهای مهم خانواده اشاره می‌کنیم:
1. تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد؛
2. مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سال‌مندان؛
3. امنیت اقتصادی اعضا؛
4. اجتماعی‌کردن فرزندان.
با صنعتی شدن جوامع، خانواده بخشی از کارکردهای خود را به نهادهای اجتماعی دیگر واگذار کرد. با این همه، هنوز هم در بسیاری از جوامع، خانواده از مهم‌ترین عوامل اجتماعی کردن فرزندان است.
اجتماعی کردن، یکی از کارکردهای مهم خانواده، جامعه‌پذیر کردن یا اجتماعی کردن کودکان است. جامعه‌پذیری، فرایندی است که انسان‌ها از راه آن، شیوه‌های زندگی را فرا می‌گیرند، شخصیت می‌یابند و آمادگی عملکرد در جامعه را به دست می‌آورند. انسان‌ها از راه درونی ساختن فرایند اجتماعی شدن، یاد می‌گیرند چگونه باید نیازهای زیستی بنیادی‌شان را به شیوه‌ای از نظر اجتماعی مقبول، برآورده سازند.
جامعه‌شناسان، چند چیز را از عوامل اجتماعی شدن برشمرده‌اند: خانواده، مدرسه، گروه هم‌سالان و رسانه‌های همگانی.
خانواده از مهم‌ترین عوامل فرایند اجتماعی شدن است؛ زیرا این فرایند از درون خانواده آغاز می‌شود. خانواده، نماینده تمامی جهان پیرامون کودکان است. تصویری که کودکان از خود دارند، به این بستگی دارد که اعضای خانواده، چه احساسی درباره آنان دارند. به همین دلیل، برداشت آنها از خودشان، جهان و مردم پیرامونشان، تحت‌تأثیر رویکرد و باورداشت‌های خانواده شکل می‌گیرد. به عبارت روشن‌تر، ارزش‌هایی که فرد می‌پذیرد و نقش‌های گوناگونی که از او انتظار می‌رود، همه و همه در چارچوب محیط خانواده آموخته می‌شود. نخستین وابستگی‌های عاطفی، در خانه برای کودک شکل می‌گیرد و زبان را در خانه می‌آموزد پس نقطه آغازینِ درونی شدن ارزش‌ها و هنجارها برای کودک، خانه است. شاید به همین دلیل در روایات پیشوایان دینی ما، خانواده، بهترین و محکم‌ترین بنا معرفی شده است. حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:
مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيج‏؛
در اسلام بنایی، در نزد خدا محبوب‌تر و محکم‌تر از ازدواج، بنا نشده است.
حضرت امام خمینی (ره) درباره نقش مهم خانواده در جامعه‌پذیر کردن و تربیت فرزندان می‌فرماید:
نقش خانواده و به خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان، بسیار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیز آسان‌تر خواهد بود. اساساً تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع می‌شود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان، استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور پایه‌ریزی می‌شود.
ذکر این نکته نیز شایسته است که فرایند اجتماعی شدن، ویژه دوران کودکی نیست بلکه این فرایند از همان ماه‌های اولیه تولد آغاز می‌شود و تا پایان عمر انسان ادامه می‌یابد. البته سرعت، شدت و تأثیرگذاری این فرایند در دوران خردسالی، یعنی دورانی ‌تأثیرپذیری فرد از خانواده، بیش از مراحل دیگر زندگی است.
پیش از این گفتیم که یکی از کارکردهای مهم نهاد خانواده، اجتماعی کردن فرزندان است. نیز بیان کردیم که اجتماعی کردن، فرایندی است که در آن، افراد جامعه، ارزش‌ها، عقاید و الگوهای فکری و عملی جامعه خویش را فرا می‌گیرند. یکی از ارزش‌های مهم جامعه اسلامی ما که خانواده باید آن را به فرزندان انتقال دهد، محبت و دوستی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل‌بیت او، به ویژه امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است. محبت حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، ارزشی است که می‌تواند از راه خانواده به فرزندان انتقال یابد. اصولاً انتقال محبت آن حضرت(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، در راستای کارکرد اجتماعی کردن و انتقال ارزش‌های جامعه به فرزندان است. محبت اهل‌بیت(علیهم السلام) در جامعه ما ارزش بوده، وظیفه انتقال این ارزش به نسل‌های بعد، بر عهده عوامل اجتماعی کننده، به ویژه خانواده است.
محبت: محبت، از ماده حب و به معنای دوستی، دوست داشتن و علاقه است . وقتی گفته می‌شود، من به فلان شخص محبت دارم، بدان معناست که او را دوست می‌دارم. در محبت سه عنصر مهم وجود دارد: محب و دوست‌دار، یعنی کسی که دیگری را دوست می‌دارد؛ محبوب، یعنی کسی که دیگری او را دوست دارد؛ حب، یعنی علاقه و دوستی.
محبت ورزیدن، از اموری است که در نهاد انسان‌ها به امانت نهاده شده است. اگر دوستی و محبت بین افراد اجتماع نبود، زندگی با یکدیگر امکان نداشت. محبت، گوهری است که نوع انسانی را به همدیگر نزدیک می‌سازد. در روایات دینی ما، محبت روی دیگر دین است. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:
هَل الدّینُ الّا الحُبُّ؟
آیا دین چیزی جز دوستی است؟
نیز از آن حضرت است که:
الدّینُ هو الحُبُّ و الحُبُّ هو الدّینُ؛
دین، دوستی است و دوستی، دین است.
این روایات، نقش برجسته محبت و محبت‌ورزی را در اجتماع دینی و کارکردهای مثبت آن در بقا و حفظ هم‌بستگی اجتماعی بیان می‌کند. در این میان، محبت ورزیدن به اهل‌بیت(علیهم السلام)، ویژگی خاص خود را دارد و در روایات پیشوایان دینی ما، نشانه ایمان شمرده شده است.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:
لایُؤمنُ احدُکم حتّی أکُونَ احبَّ الیه من نفسِه وَ أهلی أحَبَّ الیه من اهلِه؛
هیچ‌کدام از شما ایمان کامل ندارد، مگر این‌که مرا از خودش و اهل‌بیتم را از اهل‌بیت خودش بیشتر دوست داشته باشد.
نیز محبت اهل‌بیت، نشانه دستیازی به خیر دنیا و آخرت دانسته شده است:
مَن رَزَقَه الله حُبُّ الائمةِ من اهلِ بیتی فقد أصابَ خیرَ الدنیا و الآخرةِ، فلایَشُکَنَّ أنَّه فی الجَنَّةِ؛
خداوند به هر کس محبت اهل‌بیتم را روزی دهد، او خیر دنیا و آخرت را به دست آورده و نباید شک کند که از اهل بهشت است.
نیز از پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود:
حُبّی و حبُّ اهلِ بیتی نافعٌ فی سبعةِ مواطنَ أهوالُهنَّ عظیمةٌ: عند الوفاةِ و فی القبرِ و عندَ النشورِ و عندَ الکتابِ و عندَ الحسابِ و عندَ المیزانِ و عندَ الصّراطِ؛
دوستی من و دوستی خاندانم در هفت جا که وحشت آن زیاد است، به شما نفع می‌رساند: هنگام مرگ، در قبر، هنگام برانگیخته شدن، هنگام نوشتن اعمال، هنگام حساب، هنگام سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.
روایات دراین‌باره بسیار است. ما به همین مقدار بسنده می‌کنیم و خواننده گرامی را دعوت می‌کنیم در کتاب‌های مفصل، دیگر روایات را مطالعه کند.

اخلاص در تربیت
نکته اول پیش از پرداختن به بحث راه‌کارها که می‌تواند نوع نگاه ما را عوض کند و راه‌کارها را کارآمد و مؤثر سازد، توجه به بحث اخلاص است. گرچه در مکتب‌های مختلف تربیتی چنین بحثی جایگاهی ندارد، در مکتب اسلام یکی از شاخص‌های مطلوبیت امور، اخلاص است. لذا می‌توان به آن در امور تربیتی و به ویژه انتقال محبت حضرت به فرزندان توجه کرد تا از برکات فراوان آن بهره‌مند شد. در ابتدا به چند روایت در مورد اخلاص توجه کنید:
1. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:
لابدَّ للعبدِ مِن خالصِ النّیةِ فی کلِّ حرکةٍ و سکونٍ، اذ لولم یکن بهذا المعنی یکونُ غافلا و الغافلون قد وصفهم اللهُ بقولِه ان هم کالانعامِ بَل هم أضَلَّ سبیلا؛
بنده باید نیت خود را در هر حرکت و سکونش، خالص کند. در غیر این‌صورت، از غافلان شمرده می‌شود؛ غافلانی که خداوند آنها را مثل چارپایان، بلکه گمراه‌تر معرفی کرده است.
2. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید:
طوبی لِمَن أخلص لله عَمَلَه و علمَه و حبَّه و بغضَه و اخذَه و ترکَه و کلامَه و صمتَه و فعلَه و قولَه؛
خوشا به حال آن‌که عمل، علم، حب، بغض، انجام، ترک، کلام، سکوت، کردار و گفتارش را فقط برای خدا انجام دهد.
3. حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید:
العملُ کلُّه هباءاً الّا ما أخلص فیه؛
هر عملی بر باد است، جز مقداری که در آن خلوص نیت باشد.
بنابراین، والدین محترم باید بر اساس این روایات، اخلاص در تربیت را رعایت کنند و هدفشان، افتخار و بالیدن به فرزند خود نزد دیگران یا امور مادی و دنیوی نباشد. اگر هدف و نیت فقط خدا بود و این‌که فرزند امانت الهی است که من وظیفه دارم او را خوب پرورش دهم تا نزد خدا و اولیای او سرافراز باشم، برکات بسیاری در دنیا و آخرت از این فرزند نصیب والدین و جامعه می‌گردد که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است:
1. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید:
فی اخلاصِ النیّاتِ نَجاحُ الامورِ؛
موفقیت کارها در اخلاص است.
2. حضرت علی(علیه السلام) فرموده است:
مَن اخلص بَلَغ الآمالَ؛
کسی که اخلاص داشت، به آرزوهای خود خواهد رسید.
نکته آخر این‌که کار خالصانه اندک، بهتر از کارهای فراوان بدون این صفت است. لذا اگر در امر تربیت و به ویژه انتقال محبت حضرت به فرزندان اخلاص باشد، تلاش کم والدین، اثر بخش‌تر از تلاش‌های بسیار بدون اخلاص خواهد بود. حضرت نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید:
أخلص دینَکَ یَکفیکَ القلیلُ من العملِ؛
قلبت را خالص کن که همان عمل کم برای تو کافی است.
استمرار در تربیت
نکته دوم بحث استمرار در تربیت دینی و انتقال محبت حضرت است. کودک باید از کوچکی تا بزرگسالی، محبت حضرت را نوش جان کند و با تمام وجود آن را لمس نماید. همان‌طور که فرزند به غذا احتیاج دارد و والدین بر خود فرض می‌دانند همواره نیازهای جسمی او را برآورده سازند، در امور دینی و محبت اهل‌بیت نیز این باید همیشگی باشد؛ البته این کار در هر سنی به شیوه خاص خود و متناسب با توانایی فرزندان است. در بحث آسیب‌ها بیشتر به این بحث می‌پردازیم.
شاهد این مدعا که استمرار شرط لازم در امور تربیتی است، افزون بر اعتراف هر صاحب خرد و تجربه‌های فراوان، حقوق متقابل والدین و فرزندان بر یکدیگر است. بر این اساس، هنگامی که فرزند کوچک‌تر است، حق او بر والدین بیشتر است و به مرور زمان که رشد می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود، حق والدین بر او بیشتر می‌شود. در هر حال، هر دو بر یکدیگر حق دارند. از این رو، امیر مؤمنان علی(علیه السلام) هنگام بازگشت از صفین، در نامه‌ای به فرزند خود امام حسن(علیه السلام)، حق فرزند بر پدر را بیان می‌کند. شایسته است این نامه تحت عنوان منشور تربیتی برای خانواده‌ها مطرح شود.
راه‌کارهای انتقال محبت حضرت
پس از بیان نقش مهم خانواده در جامعه‌پذیر کردن فرزندان و این‌که انتقال محبت حضرت، یکی از کارکردهای خانواده اسلامی است، نوبت به بیان راه‌کارهای انتقال محبت به فرزندان می‌رسد؛ راه‌کارهایی که رعایت آنها، حضرت را محبوب فرزندان خواهد کرد.
البته نکته این‌جاست که شیوه‌های رفتاری پیشنهادی، غالباً بر اساس روایات بوده و منحصر در این موارد نیست. پس این هنر والدین است که بتوانند با شیوه‌های جذاب، عشق و محبت را در وجود فرزندان خویش نهادینه سازند.
1. عامل وراثت و زیست‌شناختی (انتقال ویژگی‌های جسمی و روانی پدر و مادر به فرزندان)
نقش وراثت و انتقال خلق و خوی‌های والدین به فرزندان بر کسی پوشیده نیست. وراثت با وجود اختیار فرزندان، زمینه و بستر مناسبی برای پذیرش و حرکت فرزندان به سمت و سوی خاص را فراهم می‌آورد. در ذیل، به چند مورد از مواردی که به نوعی به تأثیر وراثت در روایات آمده، اشاره می‌کنیم:
الف) دقت در انتخاب همسر و مادر فرزندان پیش از ازدواج:
پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
تَزَوَّجُوا فی الحِجزِ الصالح، فانَّ العِرقَ دسّاسٌ؛
با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید، زیرا خون اثر دارد.
نیز آن حضرت می‌فرماید:
تخیّروا لِنُطفِکُم فانّ النساء یَلِدنَ اشباهَ اخوانِهِنَّ و اَخَواتِهنَّ؛
برای نطفه‌های خود گزینش کنید، زیرا زنان، بچه‌هایی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می‌آورند.
هم‌چنین بعضی از روایات، از ازدواج با افرادی نهی کرده است؛ مثل زن زیبارویی که در خانواده فاسد رشد کرده است، زن احمق، زن بد زبان، مرد شراب‌خوار، بد اخلاق و.. . این روایات در حقیقت به نوعی نقش وراثت را در انتقال ویژگی‌ها از والدین به فرزندان بیان می‌کنند. از این رو، برخی از دانشمندان نقش وراثت را در ناهنجاری‌های اجتماعی و تبه‌کاران برجسته کرده‌‌اند.
در تأثیر وراثت در تربیت، به نفرین حضرت نوح در قرآن توجه کنید که از خدا می‌خواهد کسی از کافران را برجای نگذارد تا دیگر نسل پلید و کافرزاده نشود:
«وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا»؛
نوح گفت: پروردگارا! هیچ‌کس را از کافران بر روی زمین مگذار، چرا که اگر تو آنان را باقی نهی، بندگانت را گمراه می‌کنند و جز پلیدکار ناسپاس نزایند.
امير مؤمنان علي(علیه السلام)مي‌فرمايد:
حُس‍‍نُ الاَخلاقِ بُرهانُ كَرَمِ الاَعراقِ؛
خوي نكو، نشان وراثت نيكوست.
تأثير وراثت، به معناي اختيار نداشتن انسان نيست؛ بلكه بيان روند طبيعي انتقال صفات از اصل به فرع است. در حقيقت سعادت، شقاوت، كفر، ايمان و ... در كودك حالت تعليقي دارد كه چون در محيط مساعد قرار گيرد، به فعليت می‌رسد. به بيان ديگر، «نقش وراثت آن است كه زمينه‌هاي سرشتي را قوي‌تر مي‌كند و ضريب امكان تحقق آنها را در شرايط محيطي مناسب افزايش مي‌دهد».
پس اگر انسان در انتخاب همسر دقت کند و عوامل ديني و اخلاقي را در اولويت قرار دهد، زمينه و بستري فراهم مي‌آورد تا در آينده بتواند به آساني محبت حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را به فرزند خود انتقال دهد.
ب) لقمه حلال
خوردن و آشاميدن، شرط حيات انسان و امري است كه امر و نهي نمي‌پذيرد. اما اين‌كه انسان چه چيزي را بخورد و چه چيزي را نخورد، مهم است. از اين رو مكتب اسلام، براي اين مسئله اهميت فراوان قائل شده و آيات و روايات فراواني در اين زمينه وجود دارد:«فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّبًا»؛ نيز در حديث شريف است كه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
طَلبُ الحلالِ فريضةٌ علي كلِّ مسلمٍ؛
طلب روزي حلال بر هر مسلماني واجب است.
هم‌چنين مسلمانان از پيامدهاي بد غذاي حرام برحذر شده‌اند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ»؛
اي اهل ايمان! مال يكديگر را به ناحق نخوريد.
بنابراين، والدين پيش از به دنيا آمدن فرزند، بايد بدانند چه غذايي مي‌خورند تا بستري مناسب را آماده كنند كه در آينده فرزندشان آمادگي پذيرش محبت اهل‌بيت(علیهم السلام) را بیابند.
ج) آداب زمان بسته شدن نطفه
در اين زمينه سفارش‌هاي بسیاری شده است؛ از جمله خواندن دعاهاي وارده، با طهارت بودن، زمان خاص و رعايت مكان. حتي كنترل افكار و خطورات ذهني هم مي‌تواند نطفه فرزندي را شكل دهد كه در آينده دستورات ديني و محبت حضرت حجت را به راحتي بپذيرد.
د) آداب بارداري
همه رفتار و گفتار انسان، مثل رفت و آمدها، شنيدني‌ها، گفتني‌ها، نگاه‌ها، انديشه‌ها، خواندني‌ها و ...، همه به نحوي در نوزاد اثر مي‌گذارد.
هـ) آداب شيردادن
شيردادن نوزادان آدابي دارد؛ مثل با وضو بودن، رو به قبله بودن و ... . يكي از رمزهاي موفقيت بزرگان دين كه به مقامات عالي ديني رسيدند، رعايت همين مسائل از سوي مادران و پدران ايشان بوده است.
2. الگوهاي نقش
منظور از الگوهاي نقش، كساني هستند كه فرزند رفتار آنها را سرمشق خويش قرار مي‌دهد و براي او الگو به شمار مي‌آيند؛ مثل والدين، دوستان و ... . والدين در اين‌باره دو نقش برعهده دارند:
الف) خودشان همانند الگو، در گفتار و كردار محبت حضرت را در دل فرزند به وجود آورند. در اين صورت، ابتدا بايد خودشان حضرت را دوست بدارند و اين محبت در كردار و گفتارشان بروز يابد. بنابراين، والدين که الگوی کودکان هستند، بايد عاشق حضرت باشند و اين عشق را نشان دهند؛ براي مثال، هنگام شنيدن نام حضرت، اداي احترام كنند و ... .
ب) پدر و مادر بايد الگوهاي خوب را به فرزند معرفي كنند. به بيان ديگر، زمينه‌اي فراهم آورند تا فرزندشان به سمت الگوهاي مثبت گرايش يابد. اين الگوها عبارت‌اند از: دوستان، محيط آموزشي و تربيتي( ثبت‌نام در مدرسه‌اي مناسب يا مراكز فرهنگي خاص) و خويشان و آشنايان. خلاصه، فرزند باید با كساني ارتباط داشته باشد كه عاشق حضرت حجت‌اند تا در نتيجه، فرزند در ارتباط با آنها، بر اثر الگو‌پذيري، محبت حضرت در درونش نهادينه شود.
البته اين امر نبايد حالت تحميلي یابد كه كودك را مجبور به دوستی با کسی کنیم بلكه با شيوه‌هاي نرم و مناسب، زمينه دوستي فرزند با افراد، گروه‌ها و مراكز مناسب را فراهم آوريم تا خودش با ميل و رغبت به سمت آنها برود.
3. فرهنگ سازي
منظور آن است كه والدين در راه ارزش جلوه دادن محبت حضرت به طوري تلاش كنند كه اين محبت و دوستي، يكي از ارزش‌هاي مهم براي فرزند تلقي شود. در اين‌باره لازم است پدر و مادر نکاتی را رعايت كنند:
الف) تعظيم و تكريم حضرت از سوي والدين كه پيش‌تر بيان شد؛
ب) بيان زيبايي‌هاي حضرت؛
هر انساني، عاشق زيبايي است. بنابراين، اگر ما زيبايي‌ها و صفات نيك حضرت را به زبان كودكان بيان کنیم، آنها عاشق حضرت مي‌شوند، چنان‌كه حضرت صادق(علیه السلام) می‌فرماید:
خداوند بنده‌اي را كه ما اهل‌بيت را نزد مردم محبوب كند، رحمت نمايد. ... همانا به خدا سوگند اگر سخنان زيباي ما را براي مردم روايت مي‌كردند، به سبب آن عزيزتر مي‌شدند.
در اين‌جا براي نمونه، به چند مورد از زيبايي‌هاي رفتاري و ظاهري حضرت اشاره مي‌كنيم:
1. کمك به شيعيان ستمديده: در نوشته‌اي از حضرت به شيخ مفيد اين‌چنين آمده است:
ما نظر خود را از شما بر نمي‌گيريم و فراموشتان نمي‌كنيم كه اگر چنين بود، گرفتاري‌ها شما را از پاي مي‌انداخت.
2. مهرباني با شيعيان: حضرت صادق(علیه السلام) مي‌فرمايند:
... البته ما به شما از خودتان مهربان‌تريم.
3. پدر بودن حضرت براي پيروانشان: احاديثي كه اشاره دارد امام در مورد مؤمنان، به منزله پدري مهربان، بلكه مهربان‌تر از پدر است.
4. ناراحتي حضرت با ناراحتي شيعيان: در برخي احاديث آمده كه امام در ناراحتي شيعيانش محزون می‌شود و در مصائب آنها متأثر و در بيماري ايشان بيمار.
5. زيبايي ظاهري حضرت: در روايات متعدد آمده كه حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، شبيه‌ترين افراد به پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و مي‌دانيم كه نبي مكرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) زيباترين و خوش صورت‌ترين مردم بوده است. هم‌چنين در برخي روايات آمده كه:
المهدي طاووس اهل الجنة؛
مهدي، طاووس بهشتيان است.
مهي كه حسن جمالش ز ماه نيكوتر
قدي ز شاخة شمشاد و سرو رعناتر

ز پرتو رخ نوراني‌اش قمر طالع
درونِ گونة سرخش غروب مهر، نگر

به ملك خويش درآورده هر چه زيبايي
كه حسن مردم زيبا از او بود يكسر

6. دعاي حضرت در حق ما: در نوشته‌اي كه از حضرت رسيده، ايشان چنين مي‌نويسد:
... زيرا ما با دعايي كه از خداوند زمين و آسمان پوشيده نيست، در پي حفظ آنان(شيعيان) هستيم.
ج) بيان جايگاه والاي امام در نظام عالم و فوايد امام؛
با توجه به اين‌كه انسان‌ها شيفته افراد بزرگ و بزرگوار هستند، مي‌توان با بيان اين‌كه حضرت واسطه فضل الهي بر بندگان و مايه قوام و ايستادگي آسمان‌ها و زمين است، و نيز تمام نعمت‌هاي الهي به واسطه آن حضرت به ما مي‌رسد و نشناختن حضرت با زندگي و مرگ جاهلي مساوي است، محبت حضرت را در دل فرزندان پديد آورد.
د) زيبايي‌هاي دوران ظهور حضرت؛
به يقين اگر فرزندان ما درك كنند که هنگام ظهور، مردم و طبيعت چقدر زيبا مي‌شوند، عاشق ظهور حضرت و خود ايشان مي‌گردند. به چند نمونه از ويژگي دوران ظهور اشاره مي‌كنيم:
1. هيچ انسان فقيري پيدا نمي‌شود كه انسان به او صدقه بدهد؛
2. زمين و آسمان تمام نعمت‌هاي خود را ارزاني مي‌كنند، به طوري كه زمين سرسبز و پر آب با ميوه‌هاي فراوان مي‌شود؛
3. امنيت فردي، اجتماعي و اخلاقي كامل در زمين حاكم مي‌گردد؛
4. همه مشكلات و گرفتاري‌ها برطرف مي‌شود؛
5. انسان‌هاي با ايمان حاكم زمين خواهند شد؛
اين روايات، به طور تفصيلي در روايات عصر ظهور بيان شده است و مي‌توان به آنها مراجعه كرد.
هـ) دقت والدين در نام نهادن بر فرزندان؛
يكي از حقوق فرزندان بر والدين، نام نيك نهادن بر آنهاست. شايد دليل آن اين باشد كه در حقيقت همين نام‌گذاري، به نوعي بيان ارزش‌ها و تلقين اين نكته است كه اهل‌بيت براي ما جايگاه ويژه دارند. پس بدون ترديد، ذكر نام نيك معصومان، باعث تأثيرپذيرفتن از آنها در كردار كودكان مي‌شود. وقتي نام مهدي در فضاي خانه برده شود، باعث يادآوري حضرت نزد فرزندان است كه مقدمه محبت ايشان را فراهم مي‌آورد.
و) برپايي جلسات ياد حضرت در منزل، به ويژه جشن ميلاد حضرت؛
معمولاً فرزندان، عاشق مراسم جشن و شادي هستند. بنابراين، اگر والدين بكوشند دست‌كم در نيمه شعبان جشن مختصري در منزل برپاكنند و از خويشان و فاميل دعوت نمايند و پذيرايي مختصري به عمل آورند، اين كار اندك اندك عشق و محبت حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را در دل فرزندان مي‌كارد. يكي از دانشمندان سني مصري، كتابي در مورد فضيلت‌هاي حضرت زهرا(علیها السلام) به نام فاطمة و الفاطميون نوشته است. وقتي از او انگیزه‌اش را درباره نوشتن این کتاب پرسیدند، پاسخ گفت که در كودكي پدرم به مناسبت ايام ولادت حضرت زهرا(علیها السلام)، مجلس جشن در خانه برپا مي‌كرد و من از میهمانان پذيرايي مي‌كردم و از همان كودكي، محبت حضرت زهرا(علیها السلام) در دل من ايجاد شد.
ز) تشويق فرزندان؛
اگر فرزند كاري انجام داد كه علاقه او را به حضرت حجت(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌رساند، مثل بلند شدن هنگام شنيدن نام حضرت، رفتن به مكان‌هاي منتسب به ايشان مثل جمكران و ...، او را تشويق كنيم و بگوييم حضرت هم تو را دوست دارد. اين كار در درازمدت باعث ژرف شدن رابطه فرزند با حضرت صاحب‌الامر خواهد شد.
ح) حضور در مكان‌هاي مرتبط با حضرت؛
اگر والدين همان‌طور كه در مورد پوشاك و خوراك فرزندان احساس مسئوليت مي‌كنند و همواره اين نياز را به شكل شايسته‌اي برطرف مي‌سازند، در مورد نيازهاي معنوي او نيز اين احساس را داشته باشند، فرزندانی با تربيت اسلامي، تقديم جامعه خواهند داد. از اين رو، اگر از برنامه‌هاي خانواده‌ها، حضور در مجالس ياد حضرت، مثل دعاي ندبه، مجالس جشن و شادي، مجالس ذكر اهل‌بيت و سخنراني، مجالس معرفتي درباره حضرت، حضور در مسجد مقدس جمكران و ... باشد، به يقين فرزنداني عاشق وجود نازنين حضرت(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تربيت خواهند كرد؛ زيرا حضور در آن مكان‌ها و مجالس، باعث يادآوري حضرت می‌شود. همين يادآوري، سبب می‌شود که کودک خود را در حضور حضرت احساس کند و براي حركت به سمت و سويي بکوشد كه حضرت بدان علاقه دارد. در حقيقت همه اينها زمينه محبت حضرت را فراهم مي‌آورد.
ط) دعا كردن
نقش دعا و توسل در رسيدن به خواسته‌ها چنان روشن است كه نيازي به استدلال ندارد؛ چون همه ما در زندگي بارها آن را تجربه كرده‌ايم. اما متأسفانه نكته‌اي كه شايد از آن غفلت شده، دعا كردن والدين براي فرزندان است تا در مسير صحيح قرار بگيرند. در اهميت دعا براي فرزندان همين بس كه حضرت امام سجاد(علیه السلام) در صحيفه سجاديه، دعاي 25 را به فرزندان خود اختصاص مي‌دهد و از خداوند نيك‌بختي آ‌نها را می‌خواهد.
نكته ديگر اين‌كه، مردان بزرگ، از دعای والدینشان بسیار تأثیر پذیرفته‌اند. براي مثال، مرحوم علامه مجلسي نويسنده كتاب بحار الانوار، به بركت دعاي پدر خويش به اين مقام بلند رسيد؛ چرا كه وقتي ايشان نوزاد بوده‌، شبي پدرش در نماز شب، احساس مي‌كند الان هر دعايي بكند، برآورده مي‌شود. در همان هنگام، فرزندش يعني علامه مجلسي كه در گهواره بوده، از خواب بيدار مي‌شود و گريه مي‌كند. پدر هم در همان حال در حق او دعا مي‌كند و بعدها ايشان به اين مقام بزرگ مي‌رسد.
نيز اين نكته جالب به نظر مي‌رسد كه مستحب است انسان در قنوت نماز صبح خويش اين دعا را بخواند:
«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»؛
نتيجه اين كه نبايد از نقش مهم دعا در تربيت فرزندان و ايجاد محبت حضرت در دل آنها غافل بود.
ی) هديه دادن به فرزند در مناسبت‌هاي مربوط به حضرت؛
اگر قرار است چيزي براي فرزند تهيه گردد، يا مسافرتي كه مي‌پسندد يا غذايي كه او دوست دارد برايش فراهم شود، بهتر است در زمان‌هايي انجام گيرد كه منتسب به حضرت است. اين خود در جلب محبت به حضرت بسيار مهم به نظر می‌رسد. براي مثال، روزهای جمعه‌ها كه متعلق به حضرت است، غذایی برای کودک درست شود كه او دوست دارد.
نكته: اگر موارد پيش‌گفته را در قالب هنر اجرا كنيم، بسيار تأثير‌گذارتر خواهد بود. براي مثال، ويژگي‌ها و زيبايي‌هاي حضرت را در قالب داستان، فيلم، كتاب، لوح فشرده و... به فرزندان خود منتقل كنيم.
آسيب شناسي انتقال محبت
ايجاد و انتقال محبت، مانند هر كار ديگري، آفت‌ها و آسيب‌هاي خاص خود را دارد. اصولاً هر كار با ارزش و مهم، با بي‌توجهي به معناي واقعي و غفلت از راه‌هاي صحيح ايجاد يا انتقال آن، مي‌تواند اثر عكس داشته باشد. محبت‌ورزي نيز چنين است. براي دوري جستن از اين آفت‌ها و آگاهي‌بخشي به خانواده‌ها در انتقال محبت اهل‌بيت، به آسيب‌شناسي ايجاد محبت مي‌پردازيم.
1. سطحي‌نگري در معناي محبت
محبت، از مفاهيم ارزشي در همه فرهنگ‌هاست و همه جوامع انساني، محبت ورزيدن به ديگران را به اعضاي خود توصيه مي‌كنند. آموزه‌هاي ديني نيز محبت را که ارزشي انساني است تأييد و تأكيد کرده است. البته بدون ترديد در فرهنگ‌هاي گوناگون، تعريف‌هاي متفاوتي از محبت ارائه مي‌شود. نبايد انتظار داشت به صرف اشتراك همه جوامع در ارزش تلقي كردن محبت، معناي محبت نيز در بين همه جوامع و فرهنگ‌ها يكسان باشد؛ به ويژه در جوامع ديني كه فرهنگ‌هاي ملي و انساني با آموزه‌هاي ديني درآميخته و ساحت جديدي يافته است.
والدين و مربيان كه دغدغه تربيت درست ديني دارند، بايد خود با معناي واقعي محبت به فرهنگ ديني آشنا شوند تا در انتقال آن، به خطا و اشتباه نيفتند. سوگ‌مندانه بايد گفت كه برخي از والدين و مربيان كه درد دين داشته و بر ارزش بودن محبت اهل‌بيت آگاه هستند، به دليل ناآشنايي با معناي درست و ديني از محبت، به مسيرهايي كشيده مي‌شوند كه نه تنها به شاهراه سعادت نمی‌انجامد، بلكه سر از ناكجا آباد شقاوت و بدبختي در مي‌آورد. اما به راستي معناي واقعي محبت چيست؟ با دقت و تأمل در رواياتي كه از پيشوايان ديني ما رسيده، مي‌توان معناي درست محبت را دريافت. آن‌چه از مجموع اين روايات استفاده مي‌شود، اين است كه محبت يعني دوست داشتن اهل‌بيت در عمل. در اين ميان، احساسات و گرايش‌هايي كه با شناخت و معرفت همراه باشد، استحكام بيشتري دارد و در مقابل تندباد شبهه‌هاي مخالفان، استقامت بيشتري از خود نشان مي‌دهد. اما اگر احساس و گرايش فرزندان ما دروني شده باشد و با پشتوانه معرفتي همراه نباشد، دور نيست كه با وزش اندك شبهة بي‌بنياني، اين محبت از كف او ربوده شود. البته روشن است كه منظور ما از پشتوانه معرفتي، استدلال‌هاي سنگين و درك‌ناشدني فلسفي براي كودكان نيست بلكه غرض اين است كه در كنار انتقال محبت در حد فهم كودكان، آن را با معرفتي قابل فهم درآميخته و به آنها بنوشانيم. حال ممكن است اين سؤال رخ بنمايد كه منظور از محبت واقعي با پشتوانه محكم چيست؟
با دقت و تأمل در رواياتي كه از پيشوايان ديني به ما رسيده، مي‌توان معناي صحيح و كامل محبت را دريافت. آن‌چه از مجموع اين روايات به دست مي‌آيد، اين است كه محبت يعني دوستي همراه با عمل به دستورات اهل‌بيت و به عبارت ديگر، دوستي اهل‌بيت، و در گفتار، كردار و پندار مانند آنان بودن.
چنين محبتي مي‌تواند سعادت و خوش‌بختي را براي خانواده‌ها به ارمغان آورد. اين مطلب را مي‌توان به خوبي از كلام امام باقر(علیه السلام) استفاده كرد. ايشان به جابر جعفي مي‌فرمايد:
يا جابرُ! بَلِّغ شيعتي عنّّّّي‌السلامَ و أعلِمهم أنّه لا قُربةَ بيننا و بين الله عزَّوَجلَّ ولا يَتَقَرَّبُ اليه إلّا بالطاعةِ له. يا جابر! من أطاعَ اللهَ و أحَبَّنا فَهو وليُّنا و من عَصي اللهَ لَم ينفعه حُبُّنا؛
اي جابر! از طرف من به شيعيانم سلام برسان و به آنان بگو هيچ نزديكي بين ما و خداوند وجود ندارد و نزديكي به او حاصل نمي‌شود، مگر به پيروي از او. اي جابر! هر كس خدا را اطاعت كند و ما را نيز دوست بدارد، دوست ماست و هر كس خدا را فرمان‌برداري نكند، دوستي ما براي او ثمربخش نخواهد بود.
از اين روايت استفاده مي‌شود كه محبت اهل‌بيت، پيوندي ناگسستني با فرمان‌برداري خداوند دارد. كساني محبت واقعي به ائمه اطهار دارند كه در گفتار، كردار و انديشه‌شان مانند اهل‌بيت عمل كنند.
2. عدم ايجاد انگيزه در فرايند انتقال محبت
انسان براي انجام هر كاري در درجه نخست نيازمند انگيزه‌اي است كه وي را براي انجام آن آماده سازد. انگيزه، عاملي است دروني كه رفتار انسان را در راه رسيدن به هدفي خاص هدايت مي‌كند. گرسنگي، انگيزه‌اي است براي رفتن به طرف غذا و برطرف كردن تنش حاصل از گرسنگي. نياز به توجه و مقبوليت هم، عاملي است براي رفتار كردن براساس معيارهاي ديگران. اين انگيزه‌ها در ميان انگيزه‌هاي ديگر، عامل شكل‌گيري رفتار انسان‌ها به شمار مي‌آيد. هر رفتاري كه از انسان سر مي‌زند، در لايه‌اي از آن، انگيزه يا انگيزه‌هايي آشكار يا پنهان است.
در تربيت و ايجاد محبت اهل‌بيت، ما در پي آن هستيم كه فرزندان با انگيزه‌هاي خود و گام‌هايي كه خود برمي‌دارند، در راه رسيدن به اهداف مطلوب تلاش كنند. به وجود نياوردن انگيزه در راستاي انتقال محبت امام زمان(علیه السلام) و سعي در انتقال اجباري اين محبت، اثری عكس خواهد داشت. جبر آشكار، نه تنها ايجاد انگيزه نکرده، آن را ضعيف و گاه تبديل به ضد خود مي‌کند.
انسان براي انجام هر كار، به سه جزء رفتاري احتياج دارد: اول اين‌كه بايد شناختي درباره آن كار داشته باشد؛ دوم اين‌كه بايد از انگيزه كافي براي آن كار برخوردار باشد؛ يعني يك نيروي رواني او را به سمت انجام آن كار سوق دهد؛ سوم،حركت به سوي انجام كار. سه جزء شناخت،انگيزه و حركت، اجزاي مكمل براي انجام يك كار هستند. همه ما مي‌دانيم كه آب، موجب رفع تشنگي مي‌شود و بيشتر مي‌توانيم آب را درون ظرفي ريخته، آن را بنوشيم؛ يعني جزء شناختي و جزء حركتي را در اختيار داريم. ولي تا زماني كه به حد كافي تشنه نشده‌ايم، اقدام به خوردن آب نمي‌كنيم. به عبارت ديگر، تا زماني كه انگيزه يا نيروي دروني ما به حد معيني نرسد، ما را به انجام آن كار وادار نمي‌كند. وجود انگيزه براي انجام هر كار لازم و ضروري است. براي انتقال محبت حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و پذيرش آن از سوي فرزندان، بايد انگيزه كافي در آنها به وجود آمده باشد. خانواده ابتدا بايد آمادگي فهم و پذيرش اين محبت را براي او فراهم آورد و سپس به انتقال آن همت گمارد. وقتي انسان براي انجام كاري انگيزه مناسب داشته باشد، معمولاً از عهده انجام آن به خوبي بر مي‌آيد؛ ولي وقتي انگيزه آن به حد كافي بالا نباشد، كششي براي انجام آن نخواهد داشت.
بايد توجه داشت كه براي پذيرش يك ارزش و هنجار اجتماعي از سوي فرزندان، نياز به يك نكته اثباتي و يك نكته سلبي احساس مي‌شود. نكته اثباتي اين‌ است كه بايد در فرزندان انگيزه ايجاد كرد. از راه تشويق، تنبيه يا هر كار درستي كه انگيزه‌ها را بالا مي‌برد و شرايط لازم را براي پذيرش ارزش‌ها آماده‌تر مي‌كند. نكته سلبي هم اين است نبايد در فرايند انتقال ارزش، به ظرفيت‌های رواني و جسمي فرزندان بي‌توجهي كرد. فرزندان ما هر كدام قابليت‌ها، استعدادها و ظرفيت‌هاي ويژه‌اي دارند و وجود تنوع ظرفيت‌ها، تنوع شيوه‌ها و راهكارها را در انتقال ارزش‌ها مي‌طلبد. براي مثال تصور كنيد پدر و مادري به هنگام پخش كارتون يا فيلم سينمايي مورد علاقه كودك، از او مي‌خواهند بايد حتماً همين الان نمازش را بخواند يا برنامه حفظ قرآنش را در همان وقت قرار دهد. اين‌گونه رفتارها كه بدون توجه به ظرفيت‌هاي رواني و روحي كودك صورت مي‌پذيرد، اثر مطلوبي نخواهد داشت؛ بلكه برعكس، باعث واكنش كودك به آن كار و حتي دلزدگي او مي‌شود. انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ارزشی مهم، بزرگ و ضروري است، ولي پيش از شروع به آن، بايد انگيزه‌هاي لازم را براي اين انتقال محبت فراهم كرد. از سوي ديگر، در اين فرايند توجه به ظرفيت‌هاي رواني، روحي و جسمي كودك بسيار كارساز است. استاد شهيد مطهري(ره) درباره توجه ظرفيت‌هاي انسان‌ها در امور عبادي مي‌فرمايد:
روح انسان فوق‌العاده لطيف است و زود عكس‌العمل نشان مي‌دهد. اگر انسان در يك كاري بر روح خودش فشار بياورد، تا چه رسد به روح ديگران، عكس‌العملي كه روح انسان ايجاد مي‌كند، گريز و فرار است. مثلاً در عبادت، جزء توصيه‌هاي پيغمبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اين است كه عبادت را آن‌قدر انجام دهيد كه روحتان نشاط عبادت دارد؛ يعني عبادت را با ميل و رغبت انجام دهيد. وقتي يك مقداري عبادت كرديد، نماز خوانديد، مستحبات را به جا آورديد، نافله انجام داديد، قرآن خوانديد و بي‌خوابي كشيديد، ديگر حس مي‌كنيد الان اين عبادت سخت و سنگين است، يعني به زور داريد بر خودتان تحميل مي‌كنيد، فرمود ديگر اين‌جا كافي است. عبادت را به خودت تحميل مكن. همين‌قدر كه تحميل كردي، روحت كم‌كم از عبادت گريزان مي‌شود.گويي عبادت را مانند يك دوا به او داده‌اي. آن‌وقت يك خاطره بد از عبادت پيدا مي‌كند. هميشه كوشش كن در عبادت نشاط داشته باشي و روحت خاطره خوش از عبادت داشته باشد. به جابر فرمود: ... جابر! آن آدم‌هايي كه خيال مي‌كنند با فشار آوردن بر روي خود و سخت‌گيري بر خود زودتر به مقصد مي‌رسند، اشتباه مي‌كنند. اصلاً به مقصد نمي‌رسند. مَثَل آنها مَثَل آن آدمي است كه مركبي به او داده‌اند كه از شهري به شهري برود. او خيال مي‌كند هر چه به اين مركب بيشتر شلاق بزند و فشار بياورد، زودتر مي‌رسد. ... آدمي كه بر روي خود فشار مي‌آورد و زايد بر استعداد خويش، بر خويش تحميل مي‌كند، خيال مي‌كند زودتر به مقصد مي‌رسد؛ او اصلاً به مقصد نمي‌رسد.
3. عدم ارزش انگاري فرايند محبت در خانواده
هر جامعه‌، اموری دارد كه اعضای اجتماع آن را ارزش می‌داند؛ بدين معنا كه جامعه هنجارها و قواعد رفتاري اعضاي خود را براساس آن ارزش‌ها نظم مي‌بخشد. كسي كه ارزش بودن يك چيز را پذيرفته باشد، سعي مي‌كند به هنجارهاي برآمده از آن ارزش پايبند باشد. اما اگر كساني آن چيز را با نگاه ارزشي نبينند و براي آن ارزش قائل نباشند، بي‌شك اجرای هنجارهاي مبتني بر آن چيز را براي خود ضروری نمي‌دانند. پس براي اين‌كه اعضاي جامعه خود را پايبند و علاقه‌مند به هنجار بدانند، لازم است به پايه آن هنجار، يعني ارزش، نگاهي ارزشي داشته باشند.
محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و همچنين انتقال آن به فرزندان، ارزشي است كه براي خود قواعد رفتاري خاصي را ساخته و پرداخته مي‌كند. براي اين‌كه فرايند انتقال محبت به خوبي صورت پذيرد، بايد خانواده، محبت حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و انتقال اين محبت را ارزش بدانند و نگاه آنان به انتقال محبت، نگاهي ارزشي باشد. نگاه ارزشي نداشتن به اين فرايند، از آسيب‌هاي آن است. بسيار اتفاق مي‌افتد كه يك خانواده، به هر دليلي تلاش مي‌كنند رفتار خاصی را به فرزندان خود انتقال دهند، در حالي كه خود يا هيچ عقيده‌اي به آن ندارند يا اگر عقيده دارند، نوع نگاهشان نگاهي پايين‌تر از ارزش بودن آن كار است. نشانه اين عدم ارزش‌انگاري اين است كه خانواده خود بدان ‌چه مي‌گويند و از فرزند مي‌خواهند عمل نمي‌كنند. دل پدر و مادر بايد سرشار از محبت اهل‌بيت(علیهم السلام) باشد و آن را در عمل نشان دهند تا كودك احساس كند اين محبت، از ارزش‌هاي خانواده و جامعه‌اي است كه به آن تعلق دارد.
از سوي ديگر، ارزش‌انگاري محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) سبب مي‌شود خانواده با وسواس و اهميت بيشتري به انتقال آن همت گمارد. بسيارند خانواده‌هاي مؤمن و مسلماني كه خود اهل‌بيت(علیهم السلام) را دوست دارند، اما نگاهشان به آن، نگاهي عادي و معمولي، به‌مانند نگاه به امور روزمره زندگي است. از اين رو، كمتر آستين همت را براي انتقال آن به فرزندان خود بالا مي‌زنند. فرزند اگر بين گفتار و كردار پدر و مادر هم‌آهنگي ببيند، به ارزش بودن محبت پي مي‌برد و پذيرش آن براي او آسان‌تر مي‌شود. انسان بيش و پيش از آن‌كه از كلام ديگران تأثير پذيرد، از عمل آنان متأثر مي‌شود. انسان‌ها به ويژه در كودكي، عمل افراد را زودتر از كلامشان درك مي‌كنند. وقتي كسي با عصبانيت يا خشونت به كودك چيزي مي‌گويد، او پيش از هر چيز حالت و عمل او را به خوبي درك مي‌كند؛ خواه كلام او را بفهمد يا نفهمد. اگر فرزندمان را به مطالعه، نماز خواندن و محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) توصيه ‌كنيم، او هرگز اين توصيه را بدون مقايسه يا مشاهده آن در رفتار ما درك نمي‌كند. چه زيباست پدر و مادر با رفتار، منش و سلوك عملي خود، ارزش بودن محبت امام زمان را به فرزندان خود انتقال دهند. چه زيباست اين صحنه كه پدر و مادري دست فرزند خود را گرفته به مسجد جمكران ببرند و با عمل خويش، راه و رسم عشق‌ورزي با امام زمان را در جان فرزند خود بنانهند. همه ما كم و بيش اين تصوير زيبا را ديده‌ايم كه دختركي كم سن و سال، در كنار مادرش چادر سفيد و زيبايي بر سر مي‌كند و از نماز خواندن مادر تقليد مي‌کند. او با مادر قيام مي‌نماید، ركوع مي‌رود، سجده مي‌كند و راز و نياز خود را با خدا به پايان مي‌برد. شيريني اين حضور ناخودآگاهانه، براي هميشه در كام او باقي مي‌ماند و نگاه ارزشي او را به اين عمل، شكل مي‌دهد.
در قرآن كريم، خداوند كساني را كه فقط با زبان و نه با عمل با مردم تعامل مي‌كنند، مذمت كرده و مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ»؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! چرا چيزي به زبان مي‌گوييد كه در مقام عمل خلاف آن را انجام مي‌دهيد». نيز مي‌فرمايد:
«كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»؛
از اين عمل كه سخني بگوييد و خلاف آن عمل كنيد بترسيد كه(اين كار) بسيار سخت خدا را به خشم و غضب مي‌آورد.
4. نظام‌مند نبودن فرايند انتقال محبت
انجام هر كار بدون نظم، ترتيب و برنامه‌ريزي، ناكامي يا شكست را به همراه خواهد داشت. با نگاه به ساخت‌هاي پيچيده درمي‌يابيم كه اگر نظم و چينِش مناسب اجزا نباشد، كاركرد آنان تحقق نمي‌يابد. هنگامي ساعت، زمان را به ما نشان مي‌دهد كه همه پيچ و مهره‌هايش با نظم خاصي در كنار هم قرار گرفته باشند، به گونه‌اي كه اگر يك جزء در جاي مناسب خود قرار نگيرد، ساعت، زمان درست را نشان نخواهد داد.
در عالم هستي و بي‌كرانه نيز، اگر نظم نبود، هستي به وجود نمي‌آمد. هر كاري به برنامه‌ريزي و تأمل نياز دارد. انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نيز از اين حكم بيرون نيست. بي‌برنامه عمل كردن و نظام‌مند نبودن اين فرايند، از آسيب‌هاي مهم آن به شمار مي‌آيد. هر كاري هر چند خوب و پسنديده، اگر بي‌برنامه انجام شود، محكوم به كاستي يا شكست است. پيش از انجام هر كار، بايد اندیشید و راه‌هاي گوناگون انجام آن را بررسي كرد. بي‌توجهي به اين امر، يا انسان را به طور كامل از رسيدن به هدف باز مي‌دارد يا سرعت انجام آن را كاهش داده، فرصت را مي‌سوزاند.
پدر و مادر بايد فرايند انتقال محبت را عملي مهم و باارزش تلقي كنند و آن را نيازمند به برنامه‌ريزي دانسته، به بهره‌گيري از روش‌هاي سريع اهتمام ورزند. ما براي تفريح در ايام تعطيلمان برنامه‌ريزي مي‌كنيم؛ اين‌كه به كجا برويم، از كدام جاده حركت كنيم و با چه وسيله‌اي سفر كنيم، اما براي امر مهمي مانند انتقال محبت امام زمان كه تضمين كننده سعادت و خوش‌بختي دنيا و آخرت فرزندمان است، اين‌چنين وسواس به خرج نمي‌دهيم و خيال مي‌كنيم آن نياز به برنامه‌ريزي ندارد؛ در حالي كه اين وادي پر از سنگلاخ است. بايد دست كودك را بگيريم و قدم به قدم از اين وادي سخت به ساحل امن محبت امام زمان برسانيم. البته اين تلاش بي‌اجر و بهره نخواهد ماند؛ زيرا در دين ما، حق و تكليف دو روي يك سكه هستند. وقتي انتقال محبت امام زمان تكليف پدر و مادر باشد، آنان نيز حقي خواهند داشت كه در نزد خداوند محفوظ است. ذكر اين نكته شايسته بيان است كه به كارگيري روش‌هاي هنري در اين فرايند، تأثير بيشتري دارد. روح لطيف كودك، با لطافت و بي‌پيرايگيِ هنر قرابت و نزديكي دارد. اصولاً حس زيباشناختي در كودكان نيرومند‌تر است. شايد از همين روست كه سازندگان اسباب‌بازي‌هاي كودكان را سعي در زيباسازي محصولات خود دارند و مي‌بينيم كه چگونه برق چشمان كودك ما را به خود مشغول داشته‌اند. حال كه شيوه‌هاي هنري اثربخشي بالايي دارد، چرا ما از شيوه‌هاي هنري در تربيت ديني فرزندانمان استفاده نكنيم؟ داستان امام حسن و امام حسين كه با استفاده از هنر تئاتر، وضو گرفتن صحيح را به پيرمرد آموختند، در تاريخ معروف است. در خريد كتاب، فيلم، بازي‌ها، و هر هدیه ديگر دقت كنيم و از اين جلوه‌هاي هنري در راستاي وظيفه انتقال محبت امام زمان به كودكمان، بهره‌جوييم.
خلاصه سخن اين‌كه در اين فرايند، بايد نظام‌مند و با برنامه عمل كرد و غفلت از اين امر مهم، تلاش‌ها را بي‌ثمر خواهد گذاشت.
5. تعارض‌هاي هنجاري درون و بيرون خانه
يكي ديگر از آسيب‌هاي فرايند انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به فرزندان، تعارض هنجاري‌است كه بين آموزه‌هاي درون و آموخته‌هاي بيرون خانه براي كودك به وجود مي‌آيد. امروزه بخشي از كاركرد آموزشي و پرورشي خانواده، به نهاد آموزش و پرورش سپرده شده است؛ بدين معنا كه كودكان پس از رسيدن به سنين شش و هفت، بخشي از وقت خود را در محيط مدرسه و بيرون از خانه مي‌گذرانند. از سوي ديگر، آنها در اين سنين گرايش بيشتري براي خروج از خانه و همراهي با گروه‌هاي هم‌سال خود دارند. اين دگرگونيِ موقعيتي با همه ثمرات و كاركردهاي مثبت، آسيب‌هايي را نيز در پي خواهد داشت. از جمله اين آسيب‌ها، تعارض‌هايي است كه كودكان بين آموزه‌هاي بيرون و درون خانه احساس مي‌كنند كه سبب سردرگمي و حيرت رفتاري آنان مي‌شود. براي مثال، كودك در خانه ياد مي‌گيرد كه دروغ بد است و راستگويي خوب است. پدر و مادر هم در خانه دقت مي‌كنند تا فرزندشان را اين‌گونه جامعه‌پذير كنند. اما همين كودك وقتي پاي به بيرون از خانه مي‌گذارد، در كوچه و خيابان و كلاس و مدرسه، آشكارا مي‌بيند بسياري از آدم‌هاي اطراف او به راحتي دروغ مي‌گويند و ظاهراً هيچ احساس گناهي هم نمي‌كنند. اين جريان، كودك را در دو موقعيت متفاوت قرار ميدهد كه هر كدام از آن موقعيت‌ها، هنجاري خاص را مي‌طلبد؛ البته ممكن است حتي تأثير گروه هم‌سالان بر او نيرومندتر بوده، او را به دروغ گفتن وادارد.
اين تعارض هنجاري، در فرايند انتقال محبت امام زمان هم دیده می‌شود. بدين صورت كه خانواده تلاش مي‌كند محبت را به فرزند انتقال دهد و آن را ارزش مهم تعريف كند و هنجارهاي خاصي را از كودك بطلبد، ولي ممكن است در خارج از خانه، در مدرسه و كلاس درس و مكاني كه كودك آموزش مي‌بيند، نگاه ارزشي به اين فرايند وجود نداشته باشد و گاه سمت و سوي آموزش نيز به سوي زدودن محبت باشد. اين‌جاست كه آسيب رخ مي‌نماياند. در اين‌جا خانواده بايد بسیار دقت کند، آسيب‌ها را تشخيص دهد و آنها را از فرا روي كودك خود كنار بزند. براي اين منظور، خانواده بايد در انتخاب محيط آموزشي و پرورشي فرزند خود دقت كافي را مبذول بدارد. هر مدرسه‌اي شايستگي آموزش و پرورش كودك را ندارد و نقش معلم فرزند، تعيين‌كننده است. نگاه ارزشي داشتن معلم يا عدم نگاه ارزشي او به فرايند محبت، نقش برجسته‌اي در شكل‌گيري ذهنيت كودك ايفا مي‌كند.خانواده بايد به كودك در انتخاب دوستان هم‌سال كمك كند. رفتار و گفتار دوستان در كودك اثر زيادي برجاي مي‌گذارد؛ زيرا او بخش زيادي از اوقات فراغت خود را با گروه هم‌سالان مي‌گذراند. هم‌چنين بايد در خريدن جايزه‌ها و در انتخاب كتاب‌ها و فيلم‌هايي كه براي او تهيه مي‌كنند، توجه كامل داشته باشند. حتي در جريان رفت و آمد با دوستان و آشنايان خود، از اثرپذيري او از آشنايان غفلت نورزند؛ خانه هر آشنايي شايستگي رفت و آمد زياد كودك را ندارد.
روشن است كه هم‌آهنگي همه جانبه آموزه‌هاي درون و بيرون خانه، ممكن نيست؛ زيرا بالاخره ما در خلاء زندگي نمي‌كنيم و نيازمند ارتباط با ديگران هستيم، اما نكته مهم آن است كه با توجه به آسيب‌ها و كم كردن زمينه بروز آنها، كودك مصونيت و آسودگي خاطر بيشتري خواهد داشت.
6. افراط و زياده‌روي در فرايند انتقال
زياده‌روي و افراط در فرايند انتقال محبت، از ديگر آسيب‌هاي آن است. اساساً افراط و زياده‌روي و هم‌چنين تفريط و كم‌كاري در هر امري نكوهيده و آفت است. در هر كاري بايد آهنگ تعادل نواخت. در نهج البلاغه امير مؤمنان يكي از ويژگي‌هاي انسان مؤمن را تعادل و ميانه‌روي در رفتار معرفي كرده‌اند:«مشيهم الاقتصاد؛ ميانه‌روي، شيوه عمل آنان است». در آموزه‌هاي ديگر ديني، حتي از زياده‌روي در كارهاي نيك و پسنديده نيز، نهي شده‌است. در روايات پيشوايان ديني آمده كه عبادت را بر خودتان تحميل نكنيد. هر چيزي به جاي خويش نيكوست. آب كه مايه حيات و زندگاني است، اگر بيش از حد آشاميده شود، ملال‌خيز و آفت‌زا خواهد بود. امام علي(علیه السلام) زياده‌روي و كم‌كاري را به عنوان دو ويژگي انسان‌هاي نادان و بي‌خرد برشمرده‌اند:
لا تَری الجاهلَ الا مُفرِط او مُفَرِّط؛
نادان يا زياده‌روي مي‌كند يا كم‌كاري.
بدون ترديد محبت به امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، ارزشی مهم و نيك است. در اين‌جا نيز بايد شيوه ميانه‌روي را پيمود و از افراط و زياده‌روي پرهيز كرد. يكي از مصاديق روشن افراط در محبت، انتقال محبت به‌گونه‌اي است كه موجب يا زمينه‌ساز غلو در مورد امام زمان مي‌شود. غلو بدين معناست كه به امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و امامان ديگر، شأنی خدايي و فوق بشري نسبت دهيم و كارهايي را كه مختص به ذات پاك خداوند است و انجام آن براي غير خدا جايز نيست، از امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بخواهيم. براي مثال، شأن خدايي و شايسته پرستش بودن از ويژگي‌هاي خاص خداوند است. اما گاه از طرف برخي از ناآشنايان به آموزه‌هاي ديني، به عمد يا از روي ناداني، به امامان(علیهم السلام) نيز نسبت داده مي‌شود. نمونه‌هايي از اين افراط‌كاري را در اشعار، سروده‌ها يا مداحي‌هاي جاهلانه مي‌توان به روشني مشاهده كرد. نزديكي فرزندان به اين‌گونه مجالس كه مورد رضايت خود امامان هم نيست، خطر افراطي‌گري در محبت را در قلب فرزندان ما افزايش مي‌دهد. وظيفه خانواده‌هاست كه در انتخاب مجالس مذهبي، به فرزندان ياري رسانند. هر مجلسي هر‌چند به نام اهل‌بيت برگزار شود، شايستگي حضور ندارد.
در آموزه‌هاي ديني، خود اهل‌بيت از غلو كردن نهي كرده‌اند. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم، انسان‌هاي كاملي بودند كه در همه جهات تعالي و فضيلت، از همه مردم رتبه بالاتري داشتند؛ با اين حال اجازه نمي‌دادند كساني لب به تملقشان بگشايند و در مدح آن‌ها زياده‌روي كنند و گاه به صراحت آن افراد را از خود طرد مي‌نمودند. مردي حضور امام هادي(علیه السلام) رسيد و در مدح او زياده‌روي كرد، امام به وي فرمود:
برخيز و پي كارت برو؛ زياده‌روي در ثناگويي موجب بدگماني مي‌شود. سپس نصيحتش نمود و فرمود: هر وقت در محل مطمئني با برادر ديني‌ات مواجه شدي، از تملق‌گويي به حسن نيت عدول نما!
اميرمؤمنان نيز با چنين افرادي برخورد مي‌نمود. از آن حضرت نقل شده است:
هَلَكَ فِيَّ رجلانِ: مُحِبُّ غالّ و مُبغِضُ قال؛
درباره من دو گروه هلاك مي‌شوند: دوست‌دار غلو كننده و دشمن هرزه‌گو.
در پايان، ذكر اين نكته را شايسته مي‌دانيم كه امامان معصوم(علیهم السلام)، انسان‌هايي برتر بودند، نه اين‌كه برتر و فراتر از انسان(فوق انسان) باشند؛ آنها حد كمال انسان بودن را با تمام فضيلت‌ها و كمالات در خود داشته‌اند، اما هيچ‌گاه خود را فراتر از انسان نمی‌پنداشتند بلكه برعكس، هميشه بر انسان بودن خود تأكيد مي‌كردند:
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ»؛
اي پيامبر! بگو من جز بشري همانند شما نيستم كه وحي بر من نازل مي‌شود.

نتيجه‌گيري
نقش خانواده در فرايند انتخاب محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، بي‌نظير و بي‌بديل است. البته امروزه دگرگوني‌هايي در كاركرد آموزشي و پرورشي نهاد خانواده به وجود آمده، ولي هنوز هم نقش خانواده در اين فرايند، برجسته و مهم است.
تحقق درست اين فرايند، زماني خواهد بود كه خانواده نگاهي ارزشي به اين فرايند داشته باشد و خود نيز در رفتارهاي روزمره، هنجارهايي مبتني بر اين ارزش را به كار برده، با سلوك عملي خود، زمينه‌ساز انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به فرزندان شود.
بايد توجه داشت كه انتقال اين ارزش مهم، برنامه‌ريزي و نظام‌مندي خاصي را مي‌طلبد و در اين جريان، آسيب‌هايي نيز وجود دارد كه غفلت از آنان، اين فرايند را با مشكل روبه‌رو مي‌سازد. شناخت اين آسيب‌ها و پيش‌گيري از آنها، فرايند انتقال محبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را با تأثيربخشي بالاتري محقق خواهد ساخت.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


كتابنامه
1. آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، [بي‌تا]
2. النعماني، غيبت نعماني، ترجمه: محمد جواد غفاري، صدوق، تهران، 1376.
3. پاك‌نيا، عبدالكريم، حقوق متقابل والدين و فرزندان، كمال الملك، قم، 1381.
4. ري‌شهري، محمد مهدي، ميزان الحكمة، ترجمه: حميدرضا شفيعي، دارالحديث، قم،1383.
5. رفيعي، بهروز، آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، پژوهشكده حوزه دانشگاه، قم، 1381.
6. زمخشري، تفسير كشاف، دار احياء التراث العربي، بيروت، [بي‌تا].
7. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، جمكران، قم، 1382.
8. صافي گلپايگاني، لطف‌ا...، منتخب الاثر، مؤسسه حضرت معصومه، قم، 1379.
9. كوئن، بروس، درآمدي برجامعه شناسي، ترجمه: محسن ثلاثي، توتيا، تهران،1375.
10. گيدنز، آنتوني، جامعه شناسي، ترجمه: منوچهر صبوري، ني، تهران،1376.
11. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، 1421ق.
12. مطهري، مرتضي، سيري در سيره نبوي، صدرا، قم، [بي‌تا].
13. موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، مهر قائم، اصفهان،1383.
https://ayandehroshan.ir/vdcjfye8zuqex.sfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما