مؤلفههای راهبردی اخلاق و سبک زندگی زمینهساز
غلامرضا گودرزی
چکیدهاز آنجا که اخلاق، جزو پایههای هر جامعه است، از جمله مبانی جامعه زمینهساز به شمار میرود. به بیان دیگر، اخلاق یکی از مقومهای هر جامعه و از جمله شاخصهای سنجش میزان ارتباط بین مردم در آن جامعه است. از اینرو پرداختن به بحث اخلاق، سیاستگذاری برای ارتقای جامعه و نیز سنجش سطح آمادگی آن از این راه را سبب میشود.
البته بین اخلاق به معنای عام آن با اخلاق با رویکرد زمینهسازی ظهور باید تفاوت قائل شد؛ زیرا رعایت هر موضوع اخلاقی به زمینهسازی نمیانجامد. به بیان دیگر، اخلاق زمینهساز رویکردی خاص از اخلاق است که در آن هدف و نقطه اوج، تربیت جامعه برای آمادگی و زمینهسازی استقرار حکومت جهانی موعود الهی به شمار میرود.
با توجه به این نکات، نوشتار حاضر _ که نتیجۀ یک کار تحقیقاتی است _ به دنبال طرح ایده اخلاق زمینهساز و ارتباط آن با نگاه راهبردی و سبک زندگی است. در این راستا ضمن پرداختن به بحث اخلاق و زمینهسازی ظهور، سبک زندگی و نیز نشانههای ظهور از نگاه راهبردی و ویژگیهای راهبردی اخلاق زمینهساز شده نیز بررسی شده و در پایان نیز مدل راهبردی تعامل اخلاق و سبک زندگی زمینهساز ارائه گردیده است. روش انجام این تحقیق، به صورت تحلیلی و توصیفی است که با الهامگیری از تحلیل محتوای بیش از هزار و پانصد حدیث در حوزه نشانهها و مباحث مرتبط با آخرالزمان، ویژگیها و شرایط نظام اخلاقی زمینهساز، استخراج و احصا شده است.
مقدمه
اخلاق از جمله مهمترین مباحثی است که هم در حوزه علوم انسانی و هم در علوم دیگر و حتی در سطح زندگی عادی نیز متداول است. به همین دلیل از دیرباز درباره تعاریف اخلاق، حوزههای متأثر یا مؤثر بر آن و همچنین جایگاه آن بین علمای بزرگ اختلاف نظر وجود داشته است. اما نکتۀ مشترک بین همۀ افراد، اهمیت اخلاق در زندگی دنیوی و آخروی است. حتی توجه به این اهمیت نهتنها در ادیان الهی، بلکه در همۀ نگرشها و تفکرات بشری _ مگر معدودی از آنها که اصولاً رویکردی قابل اعتنا ندارند _ مورد تأکید است. کتب مختلف و همچنین شواهد تاریخی همگی از قدمت بحث اخلاق حکایت دارند؛ از اندیشمندانی چون ارسطو و سقراط گرفته تا فارابی و ابنسینا و از سید مرتضی و شیخ طوسی گرفته تا آیتالله بروجردی و امام خمینی تا به امروز.
اما در این نوشتار، ضمن ارائه نگاهی گذرا بر موضوع اخلاق و سبک زندگی، بیشتر بر زمینهسازی و نقش آن در جهتدهی به مباحث اخلاقی تأکید خواهد شد. گفتنی است اگر مباحث مهدوی با رویکردی راهبردی و در حد امکان، کاربردی ارائه شوند، مفیدتر خواهند بود. از اینرو در پایان مقاله، مدل اولیهای نیز درباره اخلاق و سبک زندگی ارائه میشود.
اخلاق و اخلاق زمینهساز
درباره مواردی چون، اخلاق، علم اخلاق، اخلاق نظری، اخلاق عملی، ارتباط بین اخلاق با فقه، صفات انسانی و نظایر این واژگان همواره بین اندیشمندان مختلف در حوزه علوم انسانی و همچنین عرفا، فقها و مفسران گرانقدر، بحث شده است. عدهای اخلاق را یک فضیلت میدانند و برخی آن را دانش و علم به شمار میآورند. برای آنکه مفهوم اخلاق تبیین شود، باید به کتب معتبر اخلاقی و تفسیری مراجعه کرد که در ادامه به برخی از این منابع اشاره میکنیم
1. حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل در بحث اخلاق، به این مطلب قائل هستند که در علم اخلاق مهم آن است که با ابشار و تنذیر و موعظه و نصیحت، دیگران را به سمت حقانیت الهی هدایت کند. به عقیده ایشان، کتاب اخلاق موعظه کتبیه است و خود معالج و نه صرفاً نشان دهنده راه است (خمینی، 1(ع)(ع) 1).
2. آیتالله مهدوی کنی، اخلاق را جمع خُلق و به معنای غرایز، ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است، تعریف میکند (مهدوی کنی، 190 29).
. از دیدگاه علامه طباطبایی، علم اخلاق فنی است که درباره ملکات انسانی بحث میکند؛ ملکاتی که مربوط به قوی نباتی و حیوانی و انسانی اوست (شمس، 184 152).
اما اخلاق زمینهساز چیست؟ برای تعریف اخلاق زمینهساز، میتوان به جهتگیری خاص آن توجه کرد. در حقیقت اخلاق دارای اهداف و غایت مشخص _ که همان قرب الهی است _ بوده، اما میتواند در مقام اجرا دارای جهتگیری یا مشخصههایی خاص باشد. به عنوان نمونه، راستگویی، تقوا، امانتداری و وفای به عهد، از مهمترین مکارم و صفات اخلاقی به شمار میروند. اما گاهی این صفات به صورت مجرد و بدون توجه به نگاه و مسیری خاص تعریف میشوند که میتوان آن را اخلاق به معنای عام نامید و گاه در مسیر هدایت افکار و توجه به مسیر مهدویت گام برمیدارند که در این صورت همان اخلاق زمینهساز خواهند بود. از اینرو در این نوشتار، اخلاق زمینهساز را چنین تعریف میکنیم «مجموعه ملکات و صفاتی که در انسان، برای ورود به شرایط ظهور و تشکیل جامعهای منتظر، آمادگی روحی و باطنی را فراهم میکند.»
با این تعریف مشخص میشود که از دیدگاه نگارنده، اخلاق زمینهساز همان اخلاق دینی مبتنی بر آموزههای ادیان الهی است با این تفاوت که
1. جهتگیری آن برای شرایط خاص دوران ظهور است؛ یعنی به دنبال تربیت افرادی است که برای شرایط خاص آن دوره آمادگی داشته باشند.
2. فعالانه است، لذا این نوع اخلاق منفعل و ساکن نیست.
. ضمن توجه به اخلاق فردی، بر جنبههای اجتماعی در راستای تحقق جامعه، حکومت و تمدن زمینهساز نیز متمرکز است.
4. در همه مباحث، رویکردها، آموزهها و کاربردها تداعی کننده یاد و نام موعود ادیان حضرت مهدی(عج) است.
5. انسان متخلق به آن در عمل و نه صرفاً در کلام مروج آموزههای مهدوی است. بنابراین صداقت او در واقع هم در گفتار و هم در عمل، انسانها را نسبت به مهدویت ترغیب میکند.
. با توجه به ضرورت نگاه جهانی و فطری، این نوع از اخلاق بر گسترش و ایجاد وحدت بین ادیان حول جامعه منتظران الهی استوار است.
به بیان دیگر، در این نوع نگاه، ارتباط بین اخلاق عام و اخلاق زمینهساز، در شکل و محتوای مباحث (مانند صداقت) و تفاوت آنها در رویکرد اجرایی و صحنه عمل است. صداقت برای همه انسانها در تمامی جوامع خوب و لازم است؛ اما صداقت در اخلاق زمینهساز افزون بر این حد، پیششرط ساختن جامعه منتظران و یکی از مشخصههای راهبردی زمینهسازان ظهور خواهد شد. از اینرو کسی نمیتواند مدعی انتظار ظهور شود، اما در کلام و عملش صداقت نداشته باشد. دلیل این امر نیز آن است که منتظران واقعی حضرت باید به معنای حقیقی، شیعه و پیرو امام باشند و این پیروی در قول و عمل بازتاب داشته باشد تا بتوانند جلوهای از جلوههای اولیای الهی را تصویر کنند. در حدیثی منصوب به امام صادق(ع) _ که در معجم احادیث الامام المهدی به نقل از کتب متعددی چون تفسیر صافی و اثبات الهداة به نقل از کمال الدین و با تفاوتی از حلیة الابرار آمده است _ امام(ع)، شیعیان امام عصر(عج) را از اولیاء الهی میداند
يَا أَبَا بَصِيرٍ! طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا... أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. (هیئت علمی، 18 ج(ع)، 11)
طبیعی است پیششرط نیل به مقام اولیای الهی، تبلور صفات و ملکات اخلاقی در فرد، و در حقیقت همان اخلاق عام است. حال اگر این حالت، با جهتگیری زمینهسازی و در راستای تقویت نظری و عملی انتظار واقعی در جامعه همراه باشد، به طوری که هر فرد با تعامل و برخورد با این ولیّ الهی یا انسان معطر به عطر اولیای الهی، رنگ انتظار را درک کند و یاد امام(عج) را در دل و ذکر استشمام نماید، آن اخلاق عام به اخلاق زمینهساز نزدیک میشود.
سبک زندگی و سبک زندگی زمینهساز
سبک زندگی از جمله واژگان مهمی است که سابقهای دیرینه دارد، اما در چند سال اخیر بیشتر مد نظر قرار گرفته است. سبک زندگی در اصطلاح شیوه زیستن درطیفی از سطوح مادی و غیرمادی معرفت بشری است. از اینرو مجموعهای از مسائل انتزاعی، انضمامی و عملیاتی را دربر میگیرد. امروزه سبک زندگی به عنوان حوزهای مهم در مطالعات فرهنگی با دو رویکرد خرد (زندگی روزمره) و کلان (جهانی) مطالعه میشود (چنکیز، 185 2). به همین دلیل، سبک زندگی دربر گیرنده طیفی از مفاهیم و نظریات روانشناختی تا جامعهشناختی است (مهدوی کنی، 191). برای تعریف سبک زندگی به چند مورد اشاره میشود
1. مجموعهای از رفتارها که افراد آنها را به کار میگیرند تا نه تنها نیازهای جاریشان را برآورند، بلکه روایت خاصی را که برای هویت اجتماعی برگزیدهاند، در برابر دیگران مجسم سازند.
2. رفتارهای عادی روزمرهای که در قالب عادات لباس پوشیدن، خوردن، محیطهای مورد پسند برای تعامل با دیگران، خود را نشان میدهد (گیدنز، 184).
نخستین نشانههای مسئله شدن سبک زندگی در ایران را میتوان همزاد مسئله هویت در تاریخ معاصر دانست؛ چراکه سبک زندگی در واقع بازتابی از اتخاذ یک هویت یا ترکیبی از هویتیهای چندگانه است که در الگوهای رفتاری فرد ظاهر میشود. بنا بر نظر برخی پژوهشگران ایرانی، مسئله شدن هویت برای ایرانیانِ زمانۀ ما به نخستین رویاروییهای دنیای سنت و پیروانش با جهان متجدد و پدیدههای آن در آستانه مشروطه بازمیگردد. به این ترتیب که بسیاری از تجددگرایان به حکومت خودکامه رضاخانی تن دادند و به کارگزاران آن تبدیل شدند تا عرصه نزاع هویتی میان دولت و ملت را به نفع پیشبرد اهداف خویش ساماندهی کنند (کچوییان، 185 4(ع)). با این تعاریف مشخص میشود که سبک زندگی را باید مؤلفهای راهبردی در انقلاب اسلامی و رویارویی با فرهنگ و سبک زندگی غربی و به مثابه بخش نرمافزاری تمدنسازی اسلامی دانست. مقام معظم رهبری در تبیین اهمیت سبک زندگی میفرماید
اگرپیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم، این تمدن دارای دو بخش ابزاری و حقیقی و اساسی خواهد بود که سبک زندگی بخش حقیقی آن را تشکیل میدهد. ... بخش ابزاری، یا سختافزاری این تمدن، موضوعاتی است که در فضای امروز، به عنوان نمودهای پیشرفت مطرح میشود؛ از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بینالمللی و نظایر آن. در این زمینه البته پیشرفتهای خوبی داشتهایم، اما باید توجه کرد که این پیشرفتها، وسایل و ابزاری است برای دستیابی به بخش حقیقی و نرم افزاری تمدن اسلامی، یعنی سبک و شیوه زندگی ... بدون پیشرفت در بخش حقیقی تمدنسازی نوین اسلامی، یعنی سبک و فرهنگ زندگی، اهداف این تمدن بزرگ محقق نخواهد شد. متاسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل بخش اول _ یعنی علم و صنعت و نظایر آن _ پیشرفت نکردهایم. (سخنرانی در خراسان شمالی، آذرماه 191)
سبک زندگی زمینهساز چیست؟ در این نوشتار، مقصود از سبک زندگی زمینهساز، مجموعه رفتارهای اجتماعی است که ضمن برآورده کردن نیازهای جاری جامعه منتظران، روایتی عملگرا و فعالانه مبتنی بر تفکر موعودگرایی و مهدوی را برای هویت اجتماعی برمیگزیند.
شبیه آنچه در بحث اخلاق و اخلاق زمینهساز مطرح شد، سبک زندگی زمینهساز در رویکرد نگارنده، همان سبک زندگی دینی مبتنی بر آموزههای ادیان الهی است با این تفاوت که
1. هویت تعریف شده در آن مبتنی بر تفکر ناب مهدوی است؛
2. در عرصههای گوناگون منتظران را به سمت حضور فعال سوق میدهد؛
. تداعیکننده یاد و نام موعود ادیان است؛
4. همه حوزههای زندگی فردی و اجتماعی را بر مبنای آموزههای مهدوی سامان میدهد؛
5. قابل ترویج و بهکارگیری در تمام جوامع است؛
. افق دید آن در طراحی و اجرا مبتنی بر افق جهانی و نه جهانیسازی است.
به بیان دیگر، ارتباط بین سبک زندگی عام و سبک زندگی زمینهساز را در شکل و محتوای مباحث (مانند روش سخن گفتن) و تفاوت آنها را در رویکرد اجرایی و صحنه عمل است. نوع گویش و سخنگویی برای همه انسانها در تمامی جوامع مفید است، اما در سبک زندگی زمینهساز، نوع سخن گفتن و الفاظ فرد باید معرف هویت مهدوی باشد. این همان معنایی بود که در باب اخلاق زمینهساز نیز یادآور شدیم.
نشانههای ظهور از نگاه راهبردی
برای تبیین سبک زندگی زمینهساز نشان دادن و ارتباط آن در صحنه واقعیت و عمل، باید به بحث نشانههای ظهور نگاهی بیندازیم؛ زیرا با توجه به ارزش و جایگاه بحث نشانههای ظهور و تأثیرات راهبردی آن در تدوین راهبردها و ملاحظات آیندهنگرانه، میتوان مباحث مهدویت را در حوزه اخلاق و سبک زندگی کاربردی کرد. البته درباره نشانههای ظهور چند نکته را باید یادآوری کرد
1. نشانههای ظهور همانقدر که میتوانند در تحلیل مسائل کمک کنند، در صورت غفلت و کمتوجهی میتوانند در به انحراف کشاندن جامعه مؤثر باشند؛ زیرا درباره نشانهها، اقوال مختلف و بعضاً انحرافات و روایتسازی قابل رصد است.
2. درباره نشانههای ظهور، نگاه جزئی و موردی میتواند خطاساز باشد. مثلاً اگر در ترسیم فضای آخرالزمان از منظر روایات نشانه ظهور، کمتوجهی شده و روایات به صورت مجزا از هم در نظر گرفته شوند، در مقام تبیین و توضیح نشانههایی چون سفیانی، دجال یا صیحه آسمانی دچار خطا میشویم؛ زیرا روایات زیاد و بعضاً گوناگون و به ظاهر متضادند.
. برای تشخیص روایات درست از نادرست درباره نشانهها، مراجعه به کارشناسان و خبرگان ضروری است.
4. در بحث نشانهها باید از تطبیق و توقیت پرهیز جدی داشت. البته توقیت به دو شکل متصور است؛ گاه کسی با قطع و یقین میگوید امام مثلاً تا دو سال دیگر ظهور میکند؛ اما گاهی میگوید امام بدون تردید تا دو سال دیگر ظهور نخواهد کرد؛ یعنی توقیت میتواند ایجابی و سلبی باشد و هر دو باطل است. آنچه برای ما مهم است، نه زمان ظهور، بلکه آمادگی برای آن و زمینهسازی فعالانه برای تحقق آن است.
در کتاب تأملی در نشانههای حتمی ظهور، درباره موضوع نشانههای ظهور و رابطه آن با مجموعه معارف دین و اصول حاکم بر آن، تعابیر دقیقی آمده است. از جمله اینکه اصول اصالت دارند و نشانهها مکمل هستند. از سوی دیگر، اصول در همه شرایط، ولی نشانهها در شرایط خاص کاربرد دارند و بر خلاف نشانهها، اصول قابل ارائه تفسیر غلط نیستند و در نهایت در مقام تعارض، اصول بر نشانهها مقدماند (آیتی، 190 1).
در موضوع نشانهها میان اندیشمندان و پژوهشگران مهدوی اختلاف نظراتی وجود دارد؛ به طوری که برخی بر پایه درک کلیاتی از آن اقدام به تصویرپردازی از عصر ظهور کردهاند (نک کورانی، 188)، برخی به بیان جزئیات نشانهها و ارائه تصاویر جزئی پرداختهاند (نک سليمان، 181) و گروهی نیز به بحث درباره نشانههای قطعیتر و محدودتر اقدام نمودهاند (نک آيتی، 190). اما کمتر کسی را میتوان یافت که بحث نشانههای ظهور را به طور کامل انکار کند.
نکته دیگری که در بحث نشانهها باید گفت، بحث سنتهای خداوند است. سنن الهی، قواعدی هستند که در فعل الهی و در سلسله اسباب و علل، قابل فهم بوده و تدبیر الهی بر اجرا و تحقق آنها در جریان زندگی انسان و در سطح عالم هستی است. یکی از این سنن که با موضوع نشانهها ارتباط دارد، سنت بداء است. این سنت، از جمله سنن مهم الهی به شمار میرود که جزو اعتقادات و باورهای اساسی اسلام است. بر اساس این سنت _ که بر پایه فهم عالمانه ارتباط بین اراده، علم و قدرت الهی و فعل انسان استوار است _ بخشی از سرنوشت انسان قطعی نیست و بر اساس فعل انسان و حکمت الهی معلق و قابل تغییر است. به عنوان نمونه، در روایات متعدد از لسان معصومین(ع) ذکر شده است که صدقات یا صله ارحام باعث دفع بلایا و طول عمر میشود. نمونه دیگر درباره بداء در داستان قوم حضرت یونس(ع) و برداشته شدن عذاب الهی از آنان به سبب تغییر اعمالشان قابل مطالعه است. در قرآن نیز به صراحت و در برخی موارد به صورت تلویحی به این سنت اشاره شده است؛ آنجا که میفرماید
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ (رعد 11)
خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
شناخت دقیق این سنت در فهم و تفسیر علایم ظهور بسیار مهم بوده و مبنای تحلیل و تقسیمبندی راهبردی نشانهها نیز دقت در همین سنت است.
حال با توجه به این نکات، به طور راهبردی به نشانههای ظهور مینگریم. اصولاً میتوان نشانههای ظهور را از زوایای مختلف طبقهبندی کرد؛ این مناظر در چند گروه تقسیم شدهاند. در ادامه به بیان این گروهها و ارائه طبقهبندی راهبردی میپردازیم. گفتنی است منبع این گروهبندیها عمدتاً برداشت محقق از کتب مختلف مرتبط با نشانهها، علایم و فتن است و البته برخی از این گروهبندیها در کتب یا مقالات مشابه نیز قابل اشارهاند. انواع گروهبندی نشانههای ظهور عبارتاند از
1. در این تقسیمبندی، نشانههای ظهور در دو دسته موقوفه و محتومه گروهبندی میشوند. منظور از محتومه نشانههایی هستند که حتماً رخ خواهند داد و هیچ تغییر و بداء در آن نیست؛ مانند اصل ظهور سفیانی. اما نشانه موقوفه میتوانند تغییراتی داشته باشند؛ مانند بسیاری از نشانهها همچون بروز خشونت و جنگ که در بین مردم، اصل قلمداد میشوند.
2. تقسیم نشانهها به سه دسته عام، نزدیک ظهور و قطعی. نشانههای عام بر تداوم مسیر و جریان حق نسبت به باطل دلالت دارند. این نشانهها بسیارند و تنها حاکی از آناند که جامعه جهانی به سمت مسیر محتومش حرکت دارد، مانند بروز فساد و انحراف در جوامع؛ اما دلیلی بر نزدیکی یا دوری ندارد. نشانههای نزدیک حاکی از شدت گرفتن حوادث و گسترش مباحث آخرالزمان هستند؛ مانند بروز برخی از حوادث عراق و سوریه. اما این دسته نیز دلیلی بر قطعیت ندارند. دسته سوم که مانند سفیانی نشانههای کمتری هستند، محتوم و قطعیاند و با بروز آنها ظهور، قطعیت مییابد.
. مبنا در این دستهبندی موضوع نشانه، یعنی حوادث، افراد یا قیامها هستند. در برخی از نشانهها به بروز حوادثی در آخرالزمان، مانند سیل و زلزله، در برخی اشاره به ظهور افرادی چون سید خراسانی و یمانی و در پارهای دیگری از نشانهها به قیامهایی چون قیام سید حسنی یا قیام یمانی اشاره شده است.
4. در این تقسیمبندی نیز معیار به محل وقوع نشانه، یعنی آنها که در زمین رخ میدهند، مانند جنگها و قیامها، آنها که در آسمان رخ میدهند، مانند صیحه آسمانی و در موارد خاصی آنها که در انسانها مانند بروز حسد و نفاق و فساد اخلاقی رخ میدهد، اشاره دارند.
5. در این تقسیمبندی مبنا، عامل ایجاد نشانه، ملاک گروهبندی است. برخی از نشانهها توسط نیروهای مأمور الهی انجام میشوند، مانند بانگ جبرئیل؛ برخی توسط طبیعت ایجاد میشوند، مانند سیل و زلزله و برخی نیز توسط انسانها اجرا میشوند، مانند انحطاط اخلاقی یا قیامها.
اما دسته اصلی _ که موضوع بحث ماست و ملاک ادامه کار قرار میگیرد _ تقسیمبندی نشانهها از منظر راهبردی است. در واقع ملاک تقسیمبندی در اینجا اهمیت آن نشانه و کاربردش در حوزه سیاستگذاری است. از این منظر نشانهها یا کلامی هستند که در آنها متن کلام امام معصوم(ع) مد نظر است و این دسته، تغییرناپذیر و قطعی هستند. اما دسته دیگر، نشانههای محتوایی است. در این نشانهها میتوان به جریان یا محتوایی که از نقل امام معصوم(ع) استنباط میشود استناد کرد و البته جزئیات آنها قابل بداء و تغییرند. مثلاً اگر امام درباره گرانی، وضعیت زنان، نوع پوشش مردان و نظایر این موارد بحث کند، میتوان مقصود اصلی ایشان را استنباط کرد و ملاک قرار داد. البته شناخت این دسته بسیار سخت و نیازمند کار کارشناسانه و عالمانه است. در اینباره حدیثی از امام باقر(ع) قابل استناد است
إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَةً وَ أُمُوراً مَحْتُومَةً. (نعمانی، 19(ع) 01)
البته بحث درباره نشانهها و کاربرد راهبردی آنها خود موضعی مجزاست _ که از حوصله این نوشتار خارج است _ اما ممکن است سؤال اصلی این باشد که بین بحث نشانههای ظهور و بهویژه جامعه منتظران با بحث اخلاق و سبک زندگی زمینهساز چه ارتباطی وجود دارد؟
برای بهتر تبیین کردن مفهوم اخلاق و سبک زندگی زمینهساز از منظر مطالعات راهبردی و نگرش راهبردی به مهدویت و رسیدن به یک مدل اولیه راهبردی در اینباره، میتوانیم از مجموعه نشانههای ظهور و تقسیمبندی راهبردی آنها استفاده کنیم. البته با توجه به ویژگیهایی که برای نشانههای ظهور از نگاه راهبردی و همچنین اخلاق و سبک زندگی زمینهساز ذکر کردیم، بهتر است از نشانههای محتوایی استفاده کنیم و از تحلیل آنها به شرایط و ویژگیهای عصر ظهور و جامعه منتظران برسیم؛ زیرا با وجود آنکه نشانههای قطعی ظهور _ یعنی صیحه آسمانی، یمانی، سفیانی، خسف بیداء و قتل نفس زکیه _ قطعیالوقوعاند، اما به نظر نگارنده، از منظر راهبردی و به دلیل ویژگیهای عوامل کلیدی موفقیت در یک نظام مبتنی بر تفکر راهبردی و در مقام طراحی مدل اولیه مورد نظر این مقاله در شناخت و تحلیل شرایط ظهور و به منظور فهم نظام تربیتی و اخلاقی و سبک زندگی افراد با رویکرد و هویتی مهدوی، اولویت با نشانههای محتوایی است.
اگر بر اساس تحلیل نشانههای محتوایی بخواهیم شرایط دوران ظهور را ترسیم کنیم و در پی آن نظام اخلاقی و سبک زندگی خاص آن را ترسیم نماییم، میتوانیم به این موارد اشاره کنیم. البته گفتنی است آنچه در اینجا ارائه میشود جنبه مقدماتی دارد و نتیجۀ انجام یک پژوهش اولیه در میان کتب گوناگون مرتبط با نشانهها و مرور بیش از هزار و پانصد روایت است و روشن است با تکمیل مطالعات و دقت بیشتر میتوان این فهرست را تقویت نمود و اصلاح کرد. در هر مورد نیز تنها یک حدیث به عنوان نمونه از میان بیش از هزار و پانصد حدیث بررسی شده ذکر میشود. البته ممکن است در سند و دلالت برخی از این مجموعه روایات ابهامات و نکاتی مطرح شود؛ اما کثرت روایات دیگر و همچنین اعتبار مؤلفان و پژوهشگرانی که به این دسته از روایات استناد کردهاند و آنها را در کتب خویش احصا نمودهاند، امکان بهرهگیری از محتوای این دسته از روایات را به محقق میدهد.
روش انجام این تحقیق به صورت تحلیلی و توصیفی است. در این حالت محقق ابتدا با استفاده از کتب، مقالات و پایگاههای اطلاعاتی نزدیک به دوهزار حدیث درباره مهدویت و نشانههای ظهور را احصا کرد و پس از حذف موارد تکراری یا غیرمرتبط یا مشکوک، به حدود هزار و پانصد حدیث رسید. آنگاه این احادیث با الهامگیری از تحلیل محتوایی بررسی و در قالب مدلسازی مرتبط تحلیل شدند تا ویژگیها و شرایطی برای نظام اخلاقی زمینهساز استخراج و احصاء شود. بر این اساس ویژگیهای دوران آخرالزمان که از تحلیل نشانهها به دست میآیند، عبارتاند از
1. بالا رفتن سرعت حوادث و تغییرات در عرصههای فردی و اجتماعی؛ امام صادق(ع) فرموده است
يُصبحُ الرَّجُلُ مِنکُم مُومِناً وَ يُمسِي کَافِراً وَ يُمسِي مُومِناً وَ يُصبحُ کَافِراً؛ (سلیمان،
181 (ع)05)
انسان اول صبح مؤمن است و آخر روز ایمانش را از دست میدهد. اول شب مؤمن است و تا پایان شب ایمانش از او گرفته میشود.
2. بروز تغییرات در تمامی عوالم، برای آمادگی ورود به حوادثی مهم و سرنوشت ساز؛ از امام صادق(ع) چنین روایت شده است
الْعَامُ الَّذِي فِيهِ الصَّيْحَةُ قَبْلَهُ الْآيَةُ فِي رَجَبٍ. قُلْتُ وَ مَا هِيَ؟ قَالَ وَجْهٌ يَطْلُعُ فِي الْقَمَرِ وَ يَدٌ بَارِزَة؛ (نعمانی، 19(ع) 252؛ هیئت علمی، 18 ج5، 220)
در سالی که ندای آسمانی رخ میدهد، پیش از آن نشانهای در رجب است.
[راوی میگوید] پرسیدم آن نشانه چیست؟ فرمود صورتی که در ماه دیده میشود و دستی آشکار.
. بروز انواع قیامها و انقلابها در جریان حق و باطل، به طوری که افراد متعدد به نام دین یا آزادی بشر از مشکلات، قیام خواهند کرد. حذیفه یمانی میگوید پیامبر(ص) از فتنهای که بین اهل مشرق و مغرب واقع خواهد شد یاد کرد و فرمود
در حالی که آنها گرفتار فته هستند، ناگهان سفیانی از وادی یابس بر آنها خروج میکند. (کورانی، 188 142)
4. هرچه به ظهور نزدیکتر میشویم، تشدید تقابلات بین جبهه حق و باطل بیشتر و ملموستر میشود. امام باقر(ع) میفرماید
فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِيَ عَلَى شِيعَتِنَا؛ (نعمانی، 19(ع) 01)
خشم و کینه او (سفیانی) تنها متوجه شیعیان ماست و تنها بر کشتن آنها حریص است.
5. برای آماده شدن مردم جهت ورود به دوران جدید و پذیرش دعوت موعود الهی، باید حکومتی زمینهساز تشکیل شده و استقرار یابد. رسول خدا(ص) فرمود
يَخرُجُ نَاسٌ مِن المَشرِق يُوطِّئُونَ لِلمَهدِّي؛ (صافی گلپایگانی، 1422 04)
مردمی از مشرق خروج میکنند و برای [حضرت] مهدی زمینهسازی میکنند.
. هنگامی که در جبهه حق و در نزد عموم مردم آگاه، ارزش و جایگاه دین و اعتقادات نمایان میشود، مراتب دینستیزی در جبهه باطل نیز قوت مییابد. امام صادق(ع) میفرماید
وَ رَأَيْتَ الْحَرَامَ يُحَلَّلُ وَ رَأَيْتَ الْحَلَالَ يُحَرَّمُ؛ (مجلسی، 140 ج52، 25(ع))
و میبینی که حرام حلال میشود و حلال حرام میگردد.
(ع). انواع نظریات و تئوریهای سعادتجوی بشری تا آن زمان بروز و ظهور خواهند داشت؛ اما در مقابل شکست خود را به دلیل جدایی از دین و امام تجربه میکنند. این خود عامل افول این نظریات خواهد شد. با ظهور امام، دین کامل اجرا شده و هدایت الهی انجام خواهد شد. رسول خدا(ص) خطاب به حضرت زهرا(ع) فرمود
فَيَبْعَثُ اللَّهُ عِنْدَ ذَلِكَ مِنْهُمَا مَنْ يَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ وَ قُلُوباً غُلْفاً يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ؛ (همو ج51، (ع)9)
خداوند كسى را برانگيزد كه قلعههاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار كند.
8. چنانکه گفته شد، در میان تمام سختیها و شدتهای آخرالزمان، در میان مردمی که زمینهسازان ظهورند، فطرتجویی انسانهای آزاده رواج خواهد یافت. امام باقر(ع) در تعریف این امت زمینهساز میفرماید
وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ؛ (نعمانی، 19(ع) 2(ع))
پرچمها را جز بهدست صاحبالامر نمیدهند [و] کشتههایشان شهیدند.
9. انحطاط اخلاقی گسترش خواهد یافت، قبح گناه ریخته شده و علنی میگردد
وَ تَعَامَلُوا بِالرَِّبا وَ تَظَاهَرُوا بِالزِّنِی ... وَ استَحَلُوا الکَذِب وَ اتَّبَعُوا الهَوَی؛ (سلیمان، 181 (ع)18)
در معاملات ربا میگیرند، به عمل نامشروع تظاهر میکنند، ... دروغ را جایز میشمارند و از هوای نفس پیروی میکنند.
10. در برابر رفتار سلطهطلبانه و مغرورانه انسان و از بین بردن طبیعت و دخالت مغرورانه در نظام آفرینش، پاسخگویی طبیعت در قالب زلزله و... شدت مییابد. تا انسان مغرور متوجه شود که در برابر خالق خود عاجز و ناتوان است. از امام علی(ع) چنین روایت شده است
وقتی دو گروه نظامی در شام اختلاف کنند، نشانههای الهی آشکار شود. پرسیدند ای امیرمؤمنان، آن نشانه چیست؟ فرمود زمینلرزهای در شام. (کورانی، 188 109)
11. هرچه به آخرالزمان نزدیک شویم، خواص آگاه و بصیر در سطح عالم به مباحث دینی و خاصه مهدویت گسترش مییابد. البته در برابر گرایش خواص، عوام نیز به مباحث مهدوی اقبال خواهند داشت. از اینرو بازار موعودگرایی رواج مییابد و سودجویان و مدعیان دروغین نیز مشغول خواهند شد
وَ اشتَدَّ الطَّلَبُ؛ (سلیمان، 181 8)
اشتیاق به ظهور موعود شدت مییابد.
12. برای شناسایی مؤمنان واقعی و منتظران حقیقی، آزمایشها و غربالگریهای متعددی انجام خواهد شد تا ناپاکیها از خالصان جدا شود. امام باقر(ع) فرمود
لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا؛ (صافی گلپایگانی، 1422 15)
فرج ما نخواهد بود، مگر آنکه غربال شوید، پس باز غربال شوید، سپس غربال شوید.
1. با توجه به مسئله پیشین، پیچیدگی نیز افزون شده و حفظ ایمان و تصمیمگیری دشوار میگردد. مسائل در هم تنیده شده و موضعگیری یا فهم مطالب، به دلیل تبلیغات جریان باطل، برای بسیاری از دولتمرادن و خواص یا مردم دشوار خواهد شد. رسول خدا(ص) فرمود
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ؛ (مجلسی، 140
ج28، 4(ع))
برای مردم، زمانی پیش میآید که اگر کسی بر آیین خود استوار باشد، همانند کسی است که آتش گداختهای را با دست بگیرد.
14. با توجه به تحلیل کلان مجموعه ویژگی پیشین، ویژگی دیگری پازل نشانهها را کاملتر خواهند کرد و در حقیقت استناد ما درباره آن به تحلیل راهبردی محقق از مجموعه نشانهها برمیگردد. این ویژگی دیگر عبارت است از اینکه به دلیل تقابل بین حق و باطل صحنه روشنتر میگردد و ریشه مشکلات نمایانتر میشود. اینجاست که مرزبندی بین حق و باطل تقویت یافته و الزام مییابد. البته برای بسیاری این مرزبندی سخت و دشوار است. نمونه بارز آن امروز در مسئله فلسطین مشهود است. اگر صحنه حال حاضر فلسطین را با چهل سال پیش مقایسه کنیم، به خوبی درمییابیم امالفساد بودن صهیونیسم نمایانتر است، اما مرزبندی با آن برای برخی دشوار است؛ زیرا با صهیونیسم دارای مشترکاتی شدهاند.
ویژگیهای راهبردی اخلاق و سبک زندگی زمینهساز
با توجه به شرایط و تعریف بیان شده از اخلاق و سبک زندگی زمینهساز، میتوان مهمترین ویژگیهای یک نظام اخلاقی یا سبک زندگی را _ که دارای تمدنسازی و زمینهسازی ظهور منجی عالم است _ در موارد زیر دانست
1. نظام اخلاقی زمینهساز باید انسان را برای تحمل، درک، شناخت و تصمیمگیری در شرایط پیچیده آماده سازد.
2. سبک زندگی زمینهساز باید بتواند باعث مرزبندی و شفافیت بین ایمان، کفر و نفاق باشد. از اینرو هویت و نشانههای زندگی که بین مؤمن و منافق و کافر یکسان باشد، زمینهساز نخواهد شد.
. با توجه به این نکات، اخلاق و سبک زندگی زمینهساز باید در شرایط سخت قدرت تمییز بین حق و باطل را داشته باشد.
4. اخلاق زمینهساز باید در راستای تحکیم پذیرش ولایت و حرکت بر مدار آن باشد تا در نقاط بحرانی به کمک انسان بیاید.
5. این نظام تربیتی حتماً باید مؤمنان را در برابر بالا رفتن سرعت حوادث توانمند نماید تا در تحلیل حوادث عقب نمانند و اسیر سرعت اتفاقات نشوند.
. اخلاق زمینهساز با توجه به ماهیت خود باید باعث رشد و تعالی اخلاقی جامعه در راستای دعوت انبیای الهی شود.
(ع). شیوه زندگی منتظران واقعی و سبک زندگی آنها باید متضمن یاد موعود الهی به صورت هوشمندانه و عالمانه باشد. ذکر نام مهدی(عج) در مجالس مختلف، فرستادن پیام در اعیاد و مراسم با یاد امام، صدقه دادن به یاد حضرت، سلام فرستادن به ایشان برخی از نمونههای این شیوه زندگی هستند.
8. منتظر واقعی باید با اخلاق حسنه و زمینهساز خود، عشق به مهدویت را در دلها شعلهور کرده و باعث پذیرش عمومی دعوت و پیام موعود الهی شود.
9. سبک زندگی آنگاه زمینهساز است که شرایط لازم و کافی برای تشکیل حکومت و تمدنسازی نوین اسلامی را داشته باشد. فضای مجازی، نوع پوشش، نوع عبادات فردی و جمعی برخی از نمونههای تمدنساز هستند.
10. منظومه تربیتی و اخلاقی اسلام با رویکرد زمینهسازی حتماً در برابر رفتار دینستیزان، فطرتهای پاک انسانی را به پیام انبیای الهی ملزم میکند.
11. قیام امام، رخدادی جهانی است و منتظرانش نیز در تمام جهان پراکندهاند. از اینرو نظام تربیتی و اخلاقی زمینهساز نیز باید توان جهانشمولی داشته باشد.
12. با توجه به هجمه دشمنان، نظام اخلاقی زمینهساز از انحرافات، خرافات و سودجوییهای دنیایی به دور بوده و مبتنی بر نظریات ناب اسلامی و ارشادات علمای بزرگ دینی و مراجع تقلید است.
1. در سبک زندگی زمینهساز، هرگونه تعدی سلطهجویانه و مغرورانه انسان به طبیعت جایز نیست. انسان در نظام اخلاقی زمینهساز ضمن استفاده مؤثر و بهرهور از طبیعت، نسبت به صیانت از آن و شکر الهی نیز مسئول است.
14. نظام اخلاقی و سبک زندگی زمینهساز باید طوری طراحی شود که ضمن پرهیز از بدعت و سطحینگری، پاسخگوی نیازهای مشروع بشری در راستای مسیر الهی باشد.
مدل راهبردی تعامل اخلاق و سبک زندگی زمینهساز
اصولاً طراحی الگوهای راهبردی و سیاستگذاری عمومی در هر جامعه تحت تأثیر مبانی آیندهنگری خاص آن جامعه است؛ زیرا نگرش انسان به آینده جهان _ آگاهانه یا ناآگاهانه _ به تأثیرگذاری بر تصمیمات کنونی او میانجامد. از اینرو طراحی هر مدل و الگوی عملیاتی در آن جامعه، باید مبتنی بر نگاه به آینده باشد. توجه نکردن به این نکته در طراحی مدلهای راهبردی، منجر به اخذ تصمیمات راهبردی بر مبنای تحلیلها و تمایلات دیگرانی خواهد شد که لزوماً با ارزشهای ما همسو نیستند و باعث بازی در زمین ایشان طبق قواعد بازی آنها خواهد شد (نک گودرزی، 190).
این نکته در حوزه اخلاق و سبک زندگی در پیوند با آینده تشدید میشود. الوین تافلر میگوید
این به معنای نفی امکان برخوردهای خشونتآمیز در مسیر حرکت به سوی آینده نیست. انتقال از تمدن موج اول به تمدن موج دوم درامی خونین و طولانی بود که مالامال از جنگ و شورش و قحطی و مهاجرت اجباری و کودتا و مصیبت بود. امروز مخاطرات به مراتب زیادتر، زمان کوتاهتر، تحول شتابزدهتر و خطرات عظیمتر از گذشته است. ... با آموزش اجتماعی وسیع _ یعنی یک طرح تجربی برای دموکراسی آینده در چند کشور به طور همزمان _ میتوان با گرایش به خودکامگی مقابله کرد. میتوان میلیونها نفر را برای آشوبها و بحرانهای خطرناکی که در پیش داریم آماده ساخت. میتوان نظامهای سیاسی موجود را برای تسریع تحولات ضروری تحت فشار استراتژیک قرار داد. ... اگر از هماکنون آغاز کنیم، شاید فرزندان ما بتوانند نهتنها نظام کهنه سیاسی را نوسازی کنند، بلکه تمدن آینده را هم بسازند. نظیر نسلهای انقلابی گذشته، ما نیز سرنوشتی داریم که باید خود خلق کنیم. (تافلر، 1)
همانگونه که از این تصویر مشخص است، آینده در نگاه تافلر، آیندهای مملو از خشونت و گرفتاری برای رهایی بشر از آنچه او به عنوان مظاهر محنتها ذکر میکند و رسیدن به مدل دموکراسی خواهد بود. در نتیجه نظام اخلاقی و سبک زندگی در این نگاه نیز باید در راستای تحقق یا آمادهسازی افراد برای زیستن در چنین محیطی سامان یابند. حال پرسش اصلی
آن است که آیا در نگاه اسلام و اصولاً از منظر ادیان الهی، آینده اینچنین خشن و سخت خواهد بود؟
اما از منظر آیندهنگریهای الهی و بهخصوص تفکر ناب مهدویت، تصاویر آینده جهان متفاوت از نگاه تافلر است یا دستکم لزوماً اینقدر خشن نخواهد بود. در منابع اسلامی و بهویژه قرآن کریم، نمونههایی از تصاویر آینده ترسیم شده است
1. قرآن کریم میفرماید
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ؛ (بقره 214)
آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید و آنچنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او ایمان آورده بودند گفتند «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟» آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است.
2. همچنین فرموده است
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ؛ (آلعمران 142)
آیا چنین پنداشتید که [تنها با ادعای ایمان] وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است.
. پیامبر اسلام(ص) در خطبه معروف غدیرخم میفرمایند
أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ، أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ، أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ، أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا، أَلَا إِنَّهُ قَاتِلُ كُلِّ قَبِيلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ، أَلَا إِنَّهُ مُدْرِكٌ بِكُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ، أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِينِ اللَّهِ، أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِي بَحْرٍ عَمِيقٍ، أَلَا إِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذِي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ، أَلَا إِنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتَارُهُ، أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِهِ، أَلَا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمْرِ إِيمَانِهِ، أَلَا إِنَّهُ الرَّشِيدُ السَّدِيدُ، أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ، أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ، أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ، أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَيْهِ، أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ، وَ أَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ؛ (طبرسی، 140 ج1، - 4)
بدانيد كه خاتم امامان، قائم مهدى از ماست. بدانيد او مسلّط و قاهر در دين است. بدانيد او از ستمكاران انتقام خواهد گرفت. بدانيد او فاتح قلعهها و شهرهاست. بدانيد او مشركان و دشمنان دين را نابود مىكند. بدانيد او خونبهاى اولياى خدا را مىگيرد. بدانيد او يارىرسان دين خداست. بدانيد او از درياى وسيع حقيقت و معرفت مىنوشد. بدانيد كه او هر كس را به فراخور حال و استعداد و كردارش مقام و رتبه مىدهد. بدانيد او برگزيده و منتخب خداوند است. بدانيد او وارث علوم [انبيا] و محيط بر [حقایق] آن است. بدانيد او مخبر پروردگار و معرّف ايمان به اوست. بدانيد او صاحب عقل سليم و ثبات در رأى و عمل است. بدانيد امور دين الهى به او واگذار مىشود. بدانيد كه پيامبران گذشته به وجود او بشارت دادهاند. بدانيد او حجّت باقى خداست و پس از او حجّتى نيست، و حقّ تنها با اوست، و نور تنها نزد اوست. بدانيد او هميشه پيروز است و شكست در او راهى ندارد. بدانيد او ولىّ خدا در زمين، و حاكم او در ميان بندگان، و امين به اسرار و ظواهر خداست.
با توجه به این نکات، مشخص میشود که در نگاه آیندهنگری الهی جهان به سمت استقرار حکومت جهانی موعود الهی حرکت میکند و پس از سالها حرمان از وجود مستقیم و بیواسطه امام معصوم و با طی شدن حوادثی عظیم، عجیب و سرنوشتساز _ که به حوادث آخرالزمان مشهورند _ شاهد حکومت موعود است. فرجام جهان از منظر تفكر ناب شیعی، مدینۀ فاضلهای واقعی و قطعی است و نه خیالی و دستنیافتنی (گودرزی 185).
با این دو نمونه، مشخص است که نظام تربیتی و اخلاقی مبتنی بر تفکر ناب مهدوی با نظام مبتنی بر اندیشه تافلری متفاوت خواهد بود؛ اولی به دنبال اخلاق زمینهسازی است که منتظر واقعی و فعال بسازد و حکومتی زمینهساز را استقرار دهد. دومی به دنبال تربیت انسانهایی است که در حال تلاش برای به کرسی نشاندن تفکر لیبرال دموکراسی بوده و اخلاقی را ترویج میکند که خشونت را تئوریزه میسازد. البته روشن است که تفاوت این دو رویکرد در سبک زندگی نیز خود را نشان میدهند.
با توجه به این نکات در رویکرد زمینهسازی، باید به طراحی یک مدل اولیه راهبردی برای پیادهسازی و استقرار اخلاق و سبک زندگی زمینهساز اقدام کرد. شکل زیر تمثیلی از این مدل است.
در این شکل، سه مرحله رایج در مدلهای مدیریت راهبردی _ یعنی تدوین راهبرد، پیادهسازی و ارزیابی آن _ ترسیم شدهاند. در مرحله تدوین از اخلاق زمینهساز استفاده خواهد شد و در حقیقت با استناد به مؤلفههای اخلاق زمینهساز و ملاحظاتی که بیان داشتیم، ارزشها و اصول اخلاقی چون صداقت، امانتداری و نیکوکاری تعریف و تدوین خواهند شد. در مرحله تبیین مؤلفهها و پیادهسازی آنها با محوریت آموزههای مهدویت، در چارچوب چرخه پیادهسازی و تعالی راهبرد، برنامهریزی، بسترسازی، آموزش، اجرا، ارزیابی و اصلاح انجام میشود. نتیجه عملی اخلاق باید خود را در زمینه سبک زندگی نشان دهد و این خود معیار ارزیابی راهبرد خواهد بود. در حقیقت هنگامی اخلاق زمینهساز، موفقآمیز بوده است که ثمرهاش در ازدواج صداقانه و مملو از عطر مهدوی تبلور یابد، یا حجاب و پوشش در سبک زندگی زمینهساز محصول آموزش و بسترسازی است که ماحصل اخلاق زمینهساز باشد.
نتیجه
1. در این نوشتار بین اخلاق عام و اخلاق زمینهساز، تفاوت قائل شدیم و اخلاق زمینهساز را مجموعه ملکات و صفاتی که در انسان آمادگی روحی و باطنی برای ورود به شرایط ظهور و دوران جامعه منتظران را فراهم میکند دانستیم. با این تعریف مشخص میشود که ارتباط بین اخلاق عام و اخلاق زمینهساز در شکل و محتوای مباحث و تفاوتشان در رویکرد عملیاتی است.
2. از سوی دیگر، سبک زندگی رایج با سبک زندگی زمینهساز نیز متفاوت است. سبک زندگی زمینهساز، مجموعه رفتارهای اجتماعی است که ضمن برآورده کردن نیازهای جاری جامعه منتظران، روایتی عملگرا و فعالانه مبتنی بر تفکر موعودگرایی و مهدوی را برای هویت اجتماعی برمیگزیند. سبک زندگی زمینهساز همان سبک زندگی دینی مبتنی بر آموزههای ادیان الهی است؛ اما ارتباط آنها در شکل و محتوای مباحث و تفاوتشان در نقطه تمرکز و تأکید هویتی است.
. میتوان نشانههای ظهور را از منظر راهبردی در دو دسته کلامی و محتوایی تقسیم کرد. در این تقسیمبندی با توجه به تحلیل دقیق محتوا و کلام امام معصوم(ع)، راهبردسازی بر مبنای شناخت ویژگیها و مؤلفههای موقعیت و مقطع مورد نظر صورت خواهد گرفت.
4. طراحی هر مدل راهبردی برای پیوند و تعامل بین اخلاق و سبک زندگی، متضمن درک صحیح و قابل اطمینان از آینده است. اخلاق و سبک زندگی زمینهساز نیز بر مبنای تفکر ناب مهدوی در قالب یک مدل راهبردی قابل تعامل و اثرگذاری هستند.
منابع
_ آیتی نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، قم، مؤسسه آینده روشن، 190ش.
_ تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، اصفهان، انتشارات فردا، 1ش.
_ چنکیز، ریچارد، هویت اجتماعی، تهران، نشر نی، 185ش.
_ خمینی، سید روحالله، شرح حدیث جمود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1(ع)(ع)ش.
_ دوانی، علی، مهدی موعود، تهران، دارالكتب الاسلامیة، 18ش.
_ سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه علیاکبر مهدیپور، تهران، نشر آفاق، چاپ چهارم، 181ش.
_ شمس، مرادعلی، با علامه در المیزان، تهران، انتشارات اسوه، 184ش.
_ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتب المؤلف، 1422ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 140ق.
_ کچوییان، حسین، تطورات گفتمانهای هویتی ایران، تهران، نشر نی، 185ش.
_ کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقی، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 188ش.
_ گودرزی، غلامرضا، «افق جهانی، مدل تصمیمگیری استراتژیک موعودگرا»، مجموعه آثار دومین همایش بینالمللی دکترین مهدویت (ج)، قم، مؤسسه آینده روشن، چاپ اول، 18ش.
_ گودرزی، غلامرضا، افق جهانی، مدل مدیریت راهبردی موعودگرا، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول، 190ش.
_ گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، 184ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 140ق.
_ محمدیمظفر، محمدحسن و همکاران، گونهشناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 188ش.
_ مهدوی کنی، محمدسعید، «مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، ش1، 18ش.
_ نعمانی محمد بن ابراهیم بن جعفر، الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 19(ع)ق.
_ هیئت علمی مؤسسه معارف اسلامی، معجم احادیث الامام المهدی(ع)، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 18ش.