در فیلم «هفت د یوید فینچر»
« که فیلمی صد د رصد آخر الزمانی است، کارگرد ان با مطرح کرد ن آن هفت گناه مشهور مسیحیت و یهود یت فرجامی تلخ را مطرح می کند که به عزا نشستن انسان و مصیبت وارگی زند گی انسان معاصر را ترسیم می کند
د ر آغاز سینما کاملاً تفننی تلقی می شد . با آمد ن ژرژ ملییس فرانسوی که شعبد ه باز نیز بود تخیل وارد سینما شد . او به نوعی بنیانگذار خیال سینمایی بود . د ر سال 1916 و 1917 بعضی از سینماگران از جمله گریفیث مطرح می شوند ؛ یعنی آرام آرام د ر د هه 20 و 30 سینما تولد د وباره ای می یابد و د ر اینجاست که می توان قد رت تسلط بر افکار عمومی را د ید . اصلاً بنیان غرب د ر فضای د موکراسی بر تحت الشعاع قرار د اد ن افکار عمومی است و د ر واقع فضای د موکراسی، فضای زیست بوم جمعی و ابزاری د ر راستای سلطه به افکار عمومی است، د ر این میان، سینما تأثیرگذارترین بود زیرا که اولاً سیستم اد راکی انسان را به بهترین نحو تحت تأثیر قرار می د اد و د وم اینکه انسانها یک ذهن قصه پذیر د ارند . یکی از عللی که د ر فرایند یاد گیری کود کان از قصه بیشترین استفاد ه را می کنند ، این است که قصه مفاهیم را جزیی می کند و فضا را از آن کلیات تجرید ی خارج می کند . شما تصور کنید که آن قصه با نوستالوژی د وران کود کی ما گره می خورد .
همه ما د ر د وران کود کی حس خیال پروری بسیار گسترد ه ای د اشته ایم. اکنون د ر بزرگسالی با پد ید ه قد رتمند ی روبرو می شویم که نه تنها این حس را ارضا می کند بلکه افقهای جد ید ی را هم تعریف می کند .
مضاف بر اینکه عنصر روایت باعث تمرکز د ر موضوع نیز می شود .
- بله؛ د ر حالی که سخن گفتن یک طرفه و یا پرد اخت مفاهیم تد ریجی سبب می شود که شما عملاً از آن سیستم اد راکی متمرکز فاصله بگیرید ، از همین طریق سینما خیلی سریع به یک عامل قد رتمند تبد یل شد . به عنوان مثال د ولت نامشروع اسرائیل د ر د هه پنجاه، میلیونها د لار خرج کرد و فیلمهای بسیار عظیمی را د ر تاریخ سینما به وجود آورد . فیلمهایی مانند : د ه فرمان و بن هور که با گرفتن اسکارهای متعد د همه د ر صد د این بود ند که به نوعی حضور نامشروع اسرائیل را توجیه کنند .
به نظر می رسد سینما علی رغم قد رت بالای خود به مسائل جانبی گسترش این ابزار قد رت نیز می پرد ازد . از جمله برگزاری جشنواره های جهانی سینما که به نوعی با ظاهری هنری و علمی د ر واقع حکم تأیید کنند ه همه جانبه فیلمها را د ارد و د ر واقع عاملی برای تضمین موفقیت فروش آنها محسوب می شود .
- سینما گسترش نرم افزاری و سخت افزاری را توأمان د ارد ؛ چرا که اگر پیام نیرومند ی را که منافع شما را توجیه می کند ، د ر اختیار د اشته باشید و نتوانید آن را د ر جهان از لحاظ سخت افزاری به گونه ای طراحی کنید که به صورتی فراگیرمنتقل بشود ، کار ناقص ماند ه است. گاهی اوقات اسکار گرفتن برخی از فیلمها صد د ر صد سیاسی است. به عنوان مثال بررسی کنید که چرا فیلم «رقص با گرگها» مطرح می شود د ر اوایل د هه نود هنگامی که غرب آرام، آرام وارد بحران رنگین پوستها می شود و مسئله سیاه پوست ها و برخورد روشنفکرانه سفید پوستها مورد توجه قرار می گیرد ، فیلم «رقص با گرگها» ساخته می شود . از این رو فیلمی به شد ت تبلیغاتی است. این فیلم که البته از نظر فنی نیز فیلمی قوی بود ، با تمام اسکارهایی را که به آن د اد ه شد ، سیاستی خاص را پیگیری می کرد ند تا توجیه سیاستهای قبلی نژاد پرستانه آمریکایی ها باشد .
همچنین است اسکارهای صد د ر صد بی د لیلی که فیلم «فهرست شیند لر» به کارگرد انی «اسپیلبرگ» گرفت. فیلمی که د ر یک اقد ام بی سابقه بلیتهای مجانی آن را د ر د بیرستانها آمریکا پخش می کرد ند ، چرا که موضوع اصلی فیلم، جریان یهود سوزی و یهود ستیزی را تد اعی می کرد و د ر اوج بحران فلسطین و اسرائیل، به د رد اسرائیل خورد . به همین د لیل، به نظر من د ر ظرف 50 سال گذشته نمونه های بسیار زیاد ی می توان آورد که سینما مطلقاًُ د ر خد مت سیاست و بویژه قد رت غرب عمل کرد ه است.
با مقد مه ای که شما عرض کرد ید اجازه بد هید برویم به سراغ موضوع اصلی این گفت وگو. یکی از آموزه های اصیلی که بسیاری اذعان د ارند د لیل پویایی و تد اوم حرکت شیعه، اسلام و بسیاری از اد یان جهان است اعتقاد به منجی است. د ر رابطه با مفهوم انتظار و اعتقاد به منجی د ر حالات کلی و رابطه ای که این مفهوم بزرگ انسانی د ر سینما پید ا می کند ، صحبت کنید
- واقعاً نمی توان د ر یک فضای کلی نسبت سینما را با مسئله انتظار روشن کرد . چرا که د ر خود مسئله انتظار، ابعاد تفصیلی تر و جزئی تر د یگری وجود د ارد . مانند مسئله حضور منجی، نحوه پرد اخت آن و مسئله آخرالزمان ، بلایا و مصیبت های قبل از ظهور...، که اکنون به علت د امنه د ار بود ن بحث نمی توان وارد آن شد ، چرا که هیچ تمد نی را پید ا نمی کنید که ظهور سبز منجی اش از د ریای سرخ خون نگذرد .
حتی د ین هند و که «کالکی» را به عنوان د همین تجلی ویشنو که منجی خویش می د اند ، سوار بر اسبی سپید و با شمشیری آخته تصور می کند و جهان را که د چار محنت شد ه است نجات می د هد .
- شما این مسئله را د ر همه فرهنگها می بینید . حتی د ر «اتوپیا» و «مد ینه فاضله» مارکسیسم هم آن جامعه بی طبقه د وره پنجم وقتی رخ می د هد که بین طبقه کارگر و سرمایه د ار تضاد ی جد ی رخ بد هد و جنگی خونین اتفاق بیافتد . اینکه، مفهوم آخر الزمان د ر سینما چگونه تجلی پید ا کرد ه است، مانند فیلمهایی چون: «چه رؤیاهایی که می آیند » یا فیلم «روح» آخرالزمان د ر بعد معنوی اش مطرح می شود . همچنین وقتی د ر حوزه سینما بررسی می کنید ، می بیند که اتفاقاً سینما هم از چند بعد وارد این قضیه شد ه است و به همین د لیل مسئله را می توان به صورت کلی مورد بحث قرار د اد . ضمن اینکه باز تقسیم بند ی د یگری د ر سینما وجود د ارد که د ر آن اسطوره منجی غربی یا انتظار د ر تفکر غربی د ر صهیونیزم مسیحی یک بازخورد و د ر خود آیین یهود بازخورد ی د یگر را د ارا است. مثلاً، د ر فیلم «ماتریکس» منجی، هویت صهیونیزم مسیحی را د ارد ؛ یعنی تلفیق صهیونیزم را با مسیحیت د ارید . چون «نئو» بازتولید مسیحیت و «زایان» همان صهیون است. و د ر فیلم هایی مثل «آرماگد ون» به آن آرمان های یهود ی نزد یک می شوید و د ر فیلم «روز استقلال» د ر حقیقت با یک نوع آخرالزمان کاملاً آمریکایی روبرو می شوید . د ر فیلم های «روز استقلال» و یا «مریخ حمله می کند » این مفهوم که نهایتاً آمریکاست که می تواند منجی جهان شود کاملاً مشهود است. به نظر من با توجه به این کلیاتی که قابل تقسیم بند ی های متعد د نیز هست، باید بحث را جزئی تر کنیم.
اگر موافق باشید به بحث آخرالزمان و سینما که کمتر هم به آن پرد اخته شد ه بپرد ازیم.
- واقعیت این است که هرچه قد ر ما از آغاز هزاره سوم فاصله می گیریم، پرد اخت به منجی د ر هالیوود کاهش پید ا می کند و پرد اخت مفهوم آخرالزمان افزایش پید ا کرد ه است.
بیشتر به نظر می رسد که د غد غه آنها فرجام تاریخ است. از نظریه های مطرح شد ه د ر جهان معاصر مثل «پایان تاریخ» و «برخورد تمد نها» نیز برمی آید که انسان امروز چقد ر فرجام گرا شد ه است.
- بله، از نظر روانی هم فرجام تاریخ برای انسان قابل لمس تر است تا مسئله منجی. انسان خود ش به طرف مسئله فرجام می رود و این از مفهوم منجی که شخصی آسمانی است قابل حس تر است، زیرا د ر تفکر امروز بین زمین و آسمان فاصله ای بسیار د ور تر از گذشته وجود د ارد . امروزه د یگر فرد ی که آسمانی باشد ، کمتر مصد اقی می شود . به همین خاطر د ر فیلم «ماتریکس» کارگرد ان مسیح موعود را تا حد یک متخصص کامپیوتر که جوانی ترسو نیز هست و به راحتی می توان با شخصیتش ارتباط برقرار کرد ، تصویر می کند . بخاطر همین فرجام تاریخ قابل لمس تر است. بنابراین به نظر من گرایش سینما به پرد اخت مفهوم آخرالزمان بیشتر است تا پرد اختن به صرف منجی. من فهرستی از 50 فیلم پرفروش د نیا را د ر 25 سال اخیر؛ یعنی ربع آخر قرن بیستم بررسی کرد ه ام. البته پرفروش د ر اینجا به معنای فروش سینمایی است و نه فروش DVD و CD فیلم به صورت مجاز و غیرمجاز. اگر مسئله فروش را تابعی از وسعت مخاطب بد انیم؛ که هست، از بررسی این آمار به نتایج جالبی می رسیم. د ر رأس این لیست فیلم «تایتانیک» قرار د ارد که د ر سطح جهان د ر حد ود یک میلیارد و هشتصد و سی و پنج میلیون دلار فروش د اشته است.
فکر نمی کنید ، علی رغم د استان پیش پا افتاد ه این فیلم، پایان بند ی تلخ آن د رست برخلاف فیلمهای آمریکایی که تقریباً همیشه فرجامی خوش د ارند ، توانسته ذائقه مخاطب امروز را فراچنگ خود بیاورد
- د ر این فیلم از 2700 مسافری که کشتی تایتانیک د اشت 700 نفر زند ه ماند ند و این خود پایان غم انگیزی است. به طور کل د ر آغاز هزاره سوم جو جهانی به گونه ای است که آن د لهره های آخر الزمانی را د ر انحطاط اخلاقی جهان، د ر سیطره اطلاعاتی د نیای معاصر ، د ر جهان ملتهب سیاسی، د ر اثر یکه تازی آمریکا و سلطه صهیونیزم، چنان ملموس کرد ه است که پرد اخت کارگرد ان مؤلف از خوش فرجامی، پرد اختی کاملاً افسانه ای و خوش خیالانه خواهد بود . د ر جهانی که شکنجه های واقع د ر زند ان ابوغریب و سر برید ن انسانها را به راحتی از طریق رسانه های بین المللی می توانید مشاهد ه کنید ، کارگرد انهای مؤلف و واقع گرا نمی توانند خیلی به خوش فرجامی بیاند یشند . از موضوع بحثمان د ور نشویم. از آن فهرست 50تایی غیر از تایتانیک که رتبه اول را د اراست، از 22 فیلم اول فهرست د ر حد ود 19 فیلم قصه ای تخیلی د ارند و به نوعی به آخر الزمان مربوط می شوند . گاهی فکر می کنم به اینکه این حرکت سینما آیا د ر حقیقت به نحوی بازتاب روان ناآرام انسان امروز است یا تنها سینما این فرجام تلخ را برای انسان روایت می کند به عبارتی د یگر آیا د یالوگ د وسویه ای بین روان ناآرام معاصر که به سینما خط می د هد و بررسی واقعیت های د نیا توسط عناصر سینمایی برقرار است. این سؤال مهمی است که چه ارتباطی بین روان ناآرام فرجام نگر انسان معاصر با سینما وجود د ارد . خیلی عجیب است که از۲۲ فیلم برتری که از سال۱۹۹۵ تا۲۰۰۴ یعنی ظرف نه سال گذشته به نمایش د رآمد ه است۱۹، فیلم به نحوی به آخر الزمان ربط د ارد . از جمله این فیلمها فیلم «ارباب حلقه ها» است. د ر این فیلم جنگ خیر و شر مطرح است. این فیلم قوی از یک کارگرد ان ونزوئلایی است و عجیب اینکه نحوه پرد اخت جنگ خیر و شر د ر این فیلم همان رویکرد ی است که کارگرد ان ترمیناتور۲ یعنی «جیمز کامرون» د ارد . نحوه جنگ خیر و شر ، سلاح ها و انسانها د ر این فیلم متعارف نیستند . تصاویر این فیلم شبیه همان مفهوم های انتظاری است که ما د ر متون اسطوره ای و یا د ر متون مذهبی مان د ر جنگ آخر الزمان خواند ه ایم. د ر «ارباب حلقه ها» هم مسئله فرجام و هم نحوه پرد اخت به آن فرجام به نحوی بیان جنگ آخر الزمان است یعنی به شد ت با آن جریانهای اسطوره ای که پیرامون نبرد نهایی خیر و شر د اریم،مشابه است. د ر «ارباب حلقه ها» چهره پیرمرد ی که مصلح است، بسیار شبیه چهره افراد آسمانی است. بعد از «ارباب حلقه ها» فیلم «هری پاتر» است که باز قصه جنگ خیر و شر است.
د ر اینجا یک بحث مطرح می شود با توجه به اینکه پد ید آورند گان هر فیلمی هنرمند نیز هستند ، آیا نمی شود گفت که ناخود آگاه انسان هنرمند معاصر است که به این سمت می آید و این ژانر را خلق کرد ه است.
- من این فکر را می پذیرم و با یک مثال این را تقویت می کنم. شما رمان نویس مشهوری مثل «توماس هریس» را می بیند که شاهکاری هایی مثل «سکوت بره ها» یا «هانی بال» را نوشته است. اگر د ر آثار او تأمل کنید با یک فرجام تلخ مواجه می شوید که بیانگر تم و احساس واقعی او د ر ناخود آگاهش است. همچنین اگر د ر فیلم «هفت» «د یوید فینچر» که فیلمی صد د رصد آخر الزمانی است، د قت کنید ، می بینید با مطرح کرد ن آن هفت گناه مشهور مسیحیت و یهود یت فرجامی تلخ را مطرح می کند که به عزا نشستن انسان و مصیبت وارگی زند گی انسان معاصر را ترسیم می کند . شما د ر این میان یک عنصر سومی را اضافه می کنید و آن عنصر سوم انسانهای تیزهوش و تیزبینی هستند که د ر حقیقت د غد غه های افکار عمومی و نهاد آرام انسان معاصر را کاملاً سینمایی می کند .
با آن تعریفی که از هنر د اریم و آن را عصاره تفکر و تجربه زمان هنرمند می د انیم.
- بله، د قیقاً همین است. این عنصر سوم بسیار قابل تأمل است. ما هرچه قد ر از سال 2000 فاصله می گیریم از پرد اخت به شخص منجی فاصله می گیریم. چون من از سال 1997 تا سال 2002 را که بررسی می کرد م متوجه شد م به د لیل اعتقاد غربیان به این مسئله که اتفاقات مهم د ر پایان هزاره ها و آغاز هزاره ها می افتد ، پرد اخت به منجی بالاست اما بعد از آن مسئله آخر الزمان مطرح شد ه است. د رباره آخر الزمان ما یک پرد اخت عام د اریم. د ر فیلم حمله به «سیاره میمونها»، میمونها می آیند و کره زمین را فتح می کنند . د ر این پرد اخت سینما از نبرد نهایی آخر الزمان نیروهای شر میمونها هستند . د ر پشت این تصویر تفکری خاص نهفته است. من معتقد م د ر فیلم هایی مثل «مریخ حمله می کند » و «روز استقلال» انسان به نوعی از موجود ات فضایی ترساند ه می شود . زیرا تصاویر ماهواره ای و سفینه هایی که انسان به فضا فرستاد ه، حضور موجود ذی شعوری را ثابت کرد ه بود . از طرف د یگر با استناد به مسائل علمی این مسئله قابل لمس تر می شد و این مسئله به نوعی رقابت روزافزون کارخانه های تسلیحاتی را توجیه می کرد . به خاطر اینکه انسانها از موجود ات فضایی که همیشه ظالم و ضد بشر تصویر می شوند ، می ترسند . موجود ات فضایی نوع د یگری نیز تصویر می شوند ، که اتفاقاً به مسئله انتظار ارتباط بسیاری د ارد . منبع مطالعات آخر الزمانی غرب، کتاب مکاشفات یوحنا است. د ر این کتاب جریان های آخر الزمانی به صورت بسیار انتزاعی بیان شد ه است.
اتفاقاً همین باعث شد ه است تا شرح های بسیاری بر آن نوشته شود .
- بله شرح های متعد د ی زد ه اند و همین باعث شد ه تا روایت های متعد د ی نیز از آن انجام پذیرد .
بالطبع وقتی انتزاعی است قابلیت تأویل پذیری آن هم بسیار زیاد است.
- د قیقاً، یعنی هر شخصی می تواند آن را به نفع خود تاویل کند . مثلاً هنگامی که از اژد های هفت سر صحبت می کند ، هنگامی که از زنانی با هیئت خاص صحبت می کند ، از طبلها، شیپورها و... همه مفاهیمی قابل تأویلند . طبعاً چنین منبعی مورد استفاد ه زیاد ی د ر سینما قرار می گیرد . برخورد ی که د و براد ر «وای چفسکی» با سه حلقه «ماتریکس» می کنند بنابر صراحت خود شان متأثر از کتاب مقد س، مکاشفات یوحنا و د استانهای مذهبی ایشان است.
غیر از موجود ات فضایی حیوانات غیرمعمول نیز به عنوان نیروهای شر تلقی می شود - مثل فیلم «سیاره حیوانات» و یا «پارک ژوراسیک». «پارک ژوراسیک» نیز جزو آن 22 فیلم مطرح بود . د ر پارک ژوراسیک شما با حمله د ایناسورها مواجه شد ه اید و نابود ی نسل انسان مطرح می شود . د ر اینجا، یک بعد ژنتیکی است. یا د ر فیلم «فرانک اشتاین» که یک نوع تد اخل ژنتیکی صورت گرفته و براساس این د ستکاریهای ژنتیکی موجود اتی خلق می شود . اینها همه انگاره های آخر الزمانی هستند که البته د ر بعضی از اوقات د ر راستای سیاست های خارجی ایشان نیز است. به عنوان مثال د ر فیلم پرفروش «ترمیناتور 2» که از لحاظ فنی و جلوه های ویژه انقلابی د ر صنعت سینما محسوب می شد ، موجود اتی ذهنی و فضایی د ر مقابل قهرمان فیلم یعنی «آرنولد » قرار می گیرند . این فیلم از سه رأس مثلث «آرنولد »، «جیمز کامرون» کارگرد ان و پیروزی خیر بر شر که موجود ات شر «ماشینها» هستند ، تشکیل شد ه است. همین سه رأس بعد از این موفقیت د ر فیلم «د روغ های حقیقی» تکرار می شوند اما این بار به جای ماشینها، مسلمانان نیروی شر هستند که د ر مقابل آرنولد قهرمان اصلی فیلم قرار می گیرند .یعنی نیروهای شر و تروریست جز مسلمانان کسی نیستند . البته تئوریسین های غربی نیز مبانی سازی می کنند . «فوکویاما» می گوید : «اسلام د ریای فاشیستی برای شنای تروریستهاست» «هانتینگتون» می گوید : «مرزهای اسلام را خون فرا گرفته است و جهان اسلام د ارد به پیری می رسد و هر چه به سوی سن پیری برود حملات تروریستی اش د ر جهان افزایش پید ا می کند ». «برنارد لوئیس» اسلام را د ر جهان عامل حرکات تروریستی می د اند . از طرفی د یگر یکی از رهبران صهیونیزم مسیحی می گوید : آمریکا نمایند ه خد ا بر روی زمین، برای ظهور مسیح است. پس آنها از یک طرف اسلام را به عنوان عامل خشونت و شر د ر جهان آخر الزمان مطرح می کنند و از طرف د یگر آمریکا را به عنوان رهانند ه و منجی معرفی می کنند و د ر این میان سینما فریبند ه ترین نقش را ایفا می کند .
فکر می کنم اگر د ر پایان د رباره «آیند ه گرایی» که با نبرد نهایی خیر و شر نیز ارتباط د ارد صحبت کنید حسن ختام خوبی خواهد بود .
بحث آیند ه گرایی د ر غرب خیلی جد ی است و به عبارتی جد ی تر از فضای ماست و علتش هم این است که ما با مساله انتظار د ر بعد مذهبی و د ینی خود مان روبه رو می شویم، حضرت امام زمان علیه السلام، د ر قلمرو د ینی ما حضور د ارد . این مطلب د ر تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شیعه حضوری ناب د ارد ولی د ر ذهن عامه تنها امام زمان عج د ر بعد مذهبی مطرح است. د یگر د ر بعد سیاسی، اجتماعی و علمی مطرح نیست. اما د ر غرب بحث آیند ه نگری د ر تمامی ابعاد فوق العاد ه جد ی است به همین د لیل متفکران بخش مهمی از افکارشان را صرف این می کنند ، زیرا قلمرو علمی غرب وسیع است. شما د ر علوم تجربی وقتی به د و فرمول برسید می توانید پیش بینی کنید . یعنی با چند مورد استقراء وقتی آزمایش کرد ید و به یک نتیجه رسید ید قانونی می سازید که اگر د ر این شرایط چنین بشود ، چنان می شود . این «می شود » امری آیند ه ای است، امر زمانی فراحال و فراگذشته است. د ر ذات تمد ن های به شد ت علم گرای متاثر از آیند ه نگری و پیش بینی علمی فی نفسه روانشناسی و جامعه شناسی و سیاست آن جامعه هم آیند ه نگر می شود و د نبال سیستم هایی می گرد د که به آیند ه نفوذ کند .
مثلاً د ر ابتد ای فیلم روح یک تصویر وجود د ارد نماد شناسی د ر سینما که سه چهار نفر د ارند د یواری را تخریب می کنند . د یوار تاریخ است و پشت د یوار رمز و راز زیاد است و فضاهای مه آلود و مبهم زیاد ی د ارد . فیلم می گوید می گوید انسان معاصر شید ای شکستن این د یوار و اد راک اتفاقات آن طرف د یوار است. د ر عالم روح، می خواهم بگویم عین این اد راک را نسبت به آیند ه د ارند . غرب می خواهد به آیند ه نفوذ کند و به یک عبارت چون قد رت علمی د ارد می خواهد آیند ه را خود ش بسازد . اینکه می بینید اینها گرایش به آیند ه د ارند بخشی از آن تاثیر ذاتی علم تجربی است و بخش د یگر آن توجه به اهد اف سیاسی است. یعنی اگر بتوانید آ یند ه را پیش بینی کنید می توانید خود تان هم آن را بسازید ، چیزی که د ر «نوسترآد اموس» آن را ترویج می کنند . می گویند یک چنین چیزی محقق خواهد شد ، اما ما می توانیم تغییرش بد هیم. لذا یکی برمی گرد د به ذات علم که من خیلی مختصر عرض کرد م و د رجای خود ش واقعا بحث مفصلی د ارد ، بخش د وم اینکه آ یند ه نگری د ر ذهنیت اند یشمند ان غربی جد ی است. شما به کارکرد افراد ی مثل «جری فالول» د ر غرب نگاه کنید . مثلاً موسسه کلوپ اخلاقی. گرچه د رمورد خود فالول بحث هست که من اعتقاد د ارم به نحوی د ارد صهیونیسم را توجیه می کند . ولی آمارگیری هایی که اینها ارائه می د هند جالب است. مثلا د ر کتاب «اراد ه خد اوند » بخشی از این آمارگیری ها آمد ه است و به نحوی به طور غیرمستقیم برای ما که می خواهیم از غرب، و افکار عمومی غرب اطلاعاتی د اشته باشیم پرد ه برمی د ارد . مثلا من طی بررسی هایی که کرد ه ام سالهای پایان هر هزاره د ر اکثر تمد ن ها اتفاق بر این است که یکسری تحولاتی رخ می د هد متوجه شد م که 61 فرقه منتظر ظهور عیسی مسیح د ر سال 2000 بود ند . د ر د روازه شرقی بیت المقد س د وربین گذاشته بود ند که حضرت مسیح اگر نزول اجلال کرد ند ، فیلمش را بگیرند . پس این خیلی برایشان ملموس است. یعنی یکی از بعد مذهبی، یکی از بعد علمی مساله آیند ه و انتظار و اتفاقاتی که د ر آ یند ه می افتد برای اینها خیلی مهم است.
نکته د یگر اینکه ما د و نوع تمد ن د ر جهان د اریم. اگر بخواهیم آیند ه نگری غرب را که د ر حقیقت هویت فکری غرب را تشکیل می د هد تبیین کنیم و بعد ارتباطش بد هیم با همان رسانه ها و حلقه هایی که شما فرمود ید . یک نوع تمد ن د ر جهان د اریم که گذشته خود ش را نقد کرد ه و سعی می کند امروزش را بفهمد و به استقبال فرد ا می رود . این تمد ن د ر اهد اف خود ش موفق است. غرب د ر این چارچوب د ارد اینگونه عمل می کند .
وقتی «کانت» عقل نقاد را پیش می کشد ، همه چیز را د ر بوته نقد قرار می د هد و شما وقتی نقد بکنید می توانید سره را از ناسره تشخیص بد هید . البته جهت مهم است، هد ف خیلی مهم است، چون نقد اگر د ر بستر عریان بخواهد بررسی شود ، نتیجه ای ند ارد ولی د ر فضای خود ش خیلی موثر است. این نکته را عرض کنم که تمد ن امروز این مشکل را حل کرد ه است، البته د ر بعد تکنولوژی، وگرنه د ر بعد اخلاقی یک فاجعه است که د ارد وارد آیند ه می شود . نفوذ د ر آیند ه نه تنها گرایش فطری آنها که گرایش ما هم هست.
مجموعه این قضایا یک پیوند ایجاد می کند بین نظریه پرد ازان، سیاست بازان و تصویربرد اران غرب. چرا که علی رغم ریشه د اربود ن بحث مهد ویت و آیند ه گرایی د ر اعتقاد ات ما، این بحث چند ان اثر عملی د ر زند گی فرد ی و اجتماعی ما ند ارد ، ولی برخلاف ما د ر غرب قضیه کاملا برعکس است.