تعريف مفاهيم:
حکومت: حكومت اشاره دارد به فعاليت يا فرايند حكم راندن، يعني اعمال نظارت بر ديگران، و واداشتن ديگران به رفتار و عمل به شيوههائي معين و مقتضي.
حكومت جهاني:
مفهوم اين اصطلاح در ارتباط با مهدويت عبارت است از اينكه با ظهور امام غايب، اسلام به عنوان تنها دين حق، الهي، كامل و داراي شريعت جامع، مقبول همگان خواهد شد و در آن زمان ستمگران و جباران از مسند قدرت به زير كشيده ميشوند و پس از آن حكومت جهاني اسلام با زعامت و رهبري مستقيم آخرين امام معصوم و عادل بر پا خواهد شد و عدالت بر بنياد ديانت و اخلاق در مقياسي جهاني اجرا ميگردد.
دگرگوني اجتماعي: social changeبراي دگرگوني اجتماعي تعاريف فراواني گرديده است که در ذيل به برخي از آنها اشاره ميشود.
دگرگوني در ساختار اجتماعي
بسيار ي از جامعه شناسان دگرگوني را در ساختار اجتماعي و جايگزين شدن آن مي بينند. مثلا موريس گينز برگ مي نويسد: چيزي كه من از "دگرگوني اجتماعي" social change، درك كرده ام دگرگوني در ساختار اجتماعي است براي مثال دگرگوني در اندازهsize و تركيب composition و تعادلbalance اجزاء يا سازمانهاي جامعه، كم شدن اندازه و حجم خانواده ... شكسته شدن اقتصاد متكي به اراضي با پيدايش شهر نشيني، انتقال از حالت رسته هاestates به طبقات اجتماعي social clases(Steven,1996 :7-8) و مانند اينها از جمله دگرگوني اجتماعي محسوب مي گردد كه به نحوي در همه اينها نوعي دگرگوني در ساختار وجود دارد.
گي روشه دگرگوني اجتماعي را چنين تعريف نموده است:" دگرگوني اجتماعي عبارت است از دگرگونيي قابل رؤيت در طول زمان به صورتي که موقتي و يا کم دوام نباشد، بر روي ساخت يا وظايف سازمان اجتماعي يک جامعه اثر گذارد و جريان تاريخ آن را دگرگون نمايد" .
ويژگيهاي اين تعريف
دگرگوني اجتماعي لزوما يک پديده جمعي است، به اين معنا که بايد يک جامعه يا بخش مهمي از يک جامعه را در بر گيرد.
دگرگوني اجتماعي بايد يک دگرگوني ساختي باشد يعني دگرگونيي که در کل سازمان اجتماعي يا در بعضي از قسمتهاي تشکيل دهنده سازمان اجتماعي حادث شود.
دگرگوني ساختي در طول زمان شناخته مي شود، بايد بتوان بين دو نقطه يا چند مقطع زماني، مجموعه دگرگوني يا نتايج آنها را مشخص نمود.
دگرگوني اجتماعي براي آنکه واقعا يک دگرگوني ساختي باشد بايد مداوم و استوار باشد و به عبارت ديگر" فقط سطحي و زود گذر نباشد
برخي ديگر از جامعه شناسان دگرگوني را جايگزيني در ساختارها (الگوهاي كنش و كنش متقابل اجتماعي) دانسته اند، كه با جايگزيني در هنجارها ارزش ها، و نهادهاي فرهنگي همراه است
دگرگوني در معاني و ارزش ها
يكي ديگر از جامعه شناسان بنام آ.م.روز معنائي منحصرا اخلاقي و روشنفكرانه براي دگرگوني اجتماعي قائل است و آن را چنين تعريف نموده است: دگرگوني اجتماعي عبارت است از دگرگوني در معاني و ارزش هائي كه در جامعه و يا زير گروه هايsub-group مهم جامعه وجود دارد
دگرگوني اقتصادي، فرهنگي،تربيتي:
تعريف ديگر از دگرگوني اجتماعي گرديده است كه در آن بيشتر به دگرگوني اقتصادي، فرهنگي و تربيتي پرداخته شده است و معتقد است كه دگرگوني اجتماعي يعني تبديل و تعديل در شيوه هاي اشتغال انسانها، تربيت خانوادگي، آموزش فرزندان، استقلال فردي و جستجوي هدف هائي در زندگي
دگرگوني مورد نظر: وقتي ما در اين جا از دگرگوني اجتماعي در حکومت جهاني حضرت حجت صحبت مي کنيم لزوما مراد ما از دگرگوني اجتماعي يک دگرگوني بنيادي و اساسي است که از دگرگوني فرهنگي شروع مي شود و بر معيار ارزشهاي ديني و بصورت تکاملي شکل مي گيرد.
ساختار حكومتي که بدست حضرت حجت پايه گزاري مي شود، طبق موازين اسلامي و برخاسته از آموزههاي ناب ديني خواهد بود. در اين حکومت دادگري و عمل به ارزشهاي ديني و رفتار مطابق هنجارهاي ديني است. نظام فرهنگي در اين حکومت از اهميت بسيار بالاي برخوردار است که کنش هاي اجتماعي افراد بر اساس نظام فرهنگي صورت مي گيرد. انحرافات اجتماعي و کجروي در چنين جامعه ي جايگاهي ندارد. ستم و تعدي در حکومت جهاني حضرت مهدي برچيده مي شود و جامعه مدني به معناي اسلامي آن در حکومت حضرت محقق مي شود. شهروندان چنين جامعه ي بر اساس شايستگي و کرامت انساني از منزلت اجتماعي ممتازي بهره مند خواهد بود. فقر و شکاف طبقاتي در چنين جامعه اي معنا ندارد و حکومت رفاه و آسايش در حکومت حضرت محقق خواهد شد.
قابل يادآوري است که در اسلام هر گونه دگرگوني اجتماعي مطلوب نيست، بلكه اسلام بعنوان يك مكتب هدفمند، در جامعه اهداف را دنبال مي كند كه با ارزش هاي اسلامي همسو باشد. لذا در برخي از موارد اسلام وضعيت موجود را تقويت مي كند و طرفدار هنجارهاي است كه در جامعه پذيرفته شده است. امام علي (ع) در نامه خود خطاب به مالك اشتر چنين مي فرمايد: آداب پسنديده اي را كه بزرگان اين امت به آن عمل كردند، و ملت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيت با آن اصلاح شدند، برهم مزن و آدابي كه به سنت هاي خوب گذشته زيان وارد مي كند، پديد نياور، كه پاداش براي آورنده سنت، و كيفر آن براي تو باشد كه آنها را درهم شكستي. بهرصورت وقتي حضرت حجت ظهور کند دگرگوني ساختاري و بنيادي در جهان بوجود مي آورد که هم انقلابي است و هم اصلاحي. دگرگوني را که حضرت به وجود مي آورد بسيار فراگير است و طبعا يک دگرگوني تکاملي است که جامعه به سمت تعالي و تکامل واقعي به پيش خواهد رفت و در بخش هاي مختلف اين دگرگوني به وجود خواهد آمد که در اين نوشتار با تاکيد بر دگرگوني اجتماعي مورد بحث قرار مي گيرد.
1. دگرگوني در عرصه اجتماعي
در زمان قبل از ظهور ناهنجاري هاي فراواني در جامعه رخ مي دهد که ظلم و ستم، نا امني، بدعت، رواج يافتن خرافات، مشکلات اقتصادي، و... از جمله آنها است. حضرت حجت، وقتي حکومتش را قائم مي کند تمام تلاش خود را بر آن مي دارد تا عدالت اجتماعي را در جامعه نهادينه ساخته و نا امني و بدعت ها و خرافات را از ميان بردارد و مشکلات معيشتي و اقتصادي را حل کند. لذا حضرت در واقع دگرگوني بنيادي را در جامعه شروع مي کند.
يکي از دگرگوني هاي مهم که در دوران حکومت جهاني حضرت حجت اتفاق مي افتد دگرگوني در عرصه منزلت اجتماعي، روابط اجتماعي، همبستگي اجتماعي و...است؛ در ذيل تلاش مي شود به اين حوزه مهم از دگرگوني پرداخته شود.
1/1. دگرگوني در منزلت اجتماعي
در حکومت جهاني حضرت مهدي يکي از دگرگونيهاي مهم اجتماعي دگرگوني در منزلت اجتماعي و پايگاه قدرت جامعه است. در طول تاريخ افراد فرودست جامعه در قدرت سهيم نبوده و همواره در طبقه محكوم جاگرفته بودند. منزلت اجتماعي، كمتر بر اساس شايسته سالاري و بيشتر بر مبنايي قدرت، ثروت و انتساب رده بندي مي شد. در عرصه قدرت نيز شايستگي ها در نظر گرفته نمي شد اما در حکومت جهاني حضرت مهدي شايستگي هاي افراد در نظر گرفته مي شود و بدين ترتيب منزلت و موقعيت اجتماعي افراد در جامعه دگرگون مي گردد که ويژگي هاي اين دگرگوني را مي توان به قرار ذيل برشمرد:
شايسته سالاري: يکي از دگرگوني هاي مهم که در حکومت حضرت حجت اتفاق مي افتد اين است که افراد جامعه متناسب با توانايي ها و استعداد شان در سمت هاي گوناگون بکار گمارده مي شود ، اگر در حکومت هاي ديگر منزلت اجتماعي با پول، انتساب و از طريق رابطه ها قابل کسب است, در حکومت جهاني حضرت کسب منزلت اجتماعي فقط با شايسته سالاري امکان پذير است و معناي شايسته سالاري (Meritocracy) آنست كه ملاك اصلي در گزينش وارتقا و انتصاب كاركنان دولت و ساير نهادهاي اجتماعي، كفايت و لياقت است. بدين معني كه تصدي هر پست و مقامي، محتاج مهارت ها و كارآيي هايي است تا حق آن دقيقا بجا آورده شود و اِلا آن مقام، ناكارآ باقي مانده و چون چرخ دندانه دار معيوبي، كُل ماشين حکومت را ناكاركرد خواهد نمود. لذا در سازماندهي حکومت کارآمد بايد ضوابط احراز شغل را (بخصوص در مشاغل مديريتي و كارشناسي) دقيقا مراعات كرد و دريك كلام "كار را به كاردان سپرد" در حکومت جهاني حضرت مهدي کاملا اين ا مر لحاظ مي شود و به شايستگي افراد و توانايي آنها توجه مي گردد زيرا نيروي انساني نعمت هاي الهي است که خداوند در اختيار جامعه قرار ميدهد و شکر گزاري اين نعمت در اين است که با در نظر گرفتن توانايي و قابليت هاي افراد از آنها بصورت بهينه و مناسب استفاده گردد. لذا حضرت حجت آن گونه که در روايات آمده است حضرت عيسي (ع) را بعنوان وزير براي خود انتخاب مي کند. و چون افراد مسؤل در حکومت حضرت خود ساخته اند وتعداد از آنها مانند حضرت عيسي، حضرت خضر، حضرت يوشع از پيامبران الهي اند لذا با درک موقعيت و ايفاء نقش خود سمت هاي مناسب را انتخاب مي کنند، و بر همين اساس است که حضرت عيسي خود مي فرمايد: من وزير برانگيخته شدم نه امير.
اصل شايسته سالاري را مي توان از آيه اي 105 انبياء نيز استفاده نمود که خداوند مي فرمايد: و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. يعني بندگان شايسته به خاطر امتياز و شايستگي که دارند حکومت را در اختيار مي گيرند و بر مردم حکومت مي کنند.
دگرگوني در پايگاه قدرت: روشن است که در طول تاريخ قدرت در دست اشراف، ثروتمندان و ستمگران بوده اند و کمتر برهه اي از تاريخ را مي توان يافت که مستضعفان و طبقه تهي دست جامعه قدرت را در دست گرفته باشند، اما در حکومت جهاني حضرت مهدي(عج) اين دگرگوني مهم اجتماعي محقق مي شود و طبقه محکوم و مستضعف به قدرت مي رسند زيرا دراين حکومت ملاک برتري شايستگي افرا د جامعه است نه پول و ثروت.
د رطول تاريخ طبقات مستكبر و سلطهطلبان اجتماعى با دستيازى به منابع ثروت و كالاها و مواد، سلطه خود را بر خلق خدا استوار مىساختند و انسانها را به دلخواه خود به كار مىكشيدند و برده خويش مىساختند. طبق وعدههاى قرآنى اين جريان ناهنجار بهطور اصولى و واقعى و نه شعارى و ادعايى، در انقلاب نهايى تاريخ، ره نيستى مىپويد و طبقه قدرتمند از اريكه قدرت به زير افكنده مىشوند و فرودستان و ضعيف نگهداشتهشدگان مراكز قدرت را در دست مىگيرند و براستى محرومان حاكم مىگردند و آرزوى ديرينه همه مصلحان و انسان دوستان و پيامبران، تحققى راستين مىيابد.و بدين ترتيب، اين انقلاب به سود طبقه مستضعف صورت مىپذيرد.
در انقلاب، نهايى انقلابيون به خاطر معيارهاى دقيق الهى كه بر جان و روان آنها حاكم است و دينباورى راستينى كه در ژرفاى روحشان نفوذ كرده است، هيچگاه از راه اصلى و الهى خويش غافل نمىمانند و جهتحركتخود را عوض نمىكنند. بنابراين مشكل اصلى انقلابهاى تاريخ كه پس از رسيدن به قدرت، گذشته خويش را پس پشت مىافكنند و به همه معيارها و اصول انقلاب خود پشت مىكنند، پيش نمىآيد و طبقه فرودست انقلابى همواره انقلابى مىماند.
اين انقلاب كه در انتظار بشريت است و بشريت نيز در انتظار آن است در اين آيه از قرآن مطرح گرديده است:
ما مىخواهيم تا به مستضعفان زمين نيكى كنيم يعنى آنان را پيشوايان سازيم و وارث براى زمين.
در اين رخداد عظيم تاريخ انسان، حقيقتى كه همواره به آن وعده داده شد و هيچگاه لباس واقعيت نپوشيد و به عينيت نرسيد؛ آشكار مىگردد و عينيت مىيابد. بنا براين در دوران حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) نخبگان سياسي، با نخبگان ديني درهم مي آميزند و دين عين سياست و سياست عين دين مي شود و اين امر موجب مي شود تا در منزلت اجتماعي افراد دگرگوني ايجاد گردد و انسان هاي صالح در رأس قدرت قرار گيرند و جامعه را به سمت سعادت و نيكي سوق دهند كه در پرتو اين دگرگونى بنيادين كه جوهرى انقلابى دارد، ماهيت روابط اجتماعى دگرگون مىشود و تحولى اصولى مىيابد.
2/1. دگرگوني در روابط اجتماعي
يكي از دگرگوني هاي مهم اجتماعي كه در جامعه شناسي از آن بحث مي شود دگرگوني در روابط اجتماعي(Change in social relationships) است. برخي حتي دگرگوني را با دگرگوني هاي خاص در روابط اجتماعي تعريف مي كنند. و چنين بيان مي دارد: دگرگوني در روابط اجتماعي ... يعني دگرگوني در شيوه هاي گوناگون روابط افراد با يك ديگر.جادسون لانديس مي نويسد:" دگرگوني اجتماعي به دگرگوني در ساختار و كاركردهاي روابط اجتماعي در يك جامعه اشاره دارد
ل. فون ويزه نيز از كساني است كه دگرگوني اجتماعي را در مناسبات و روابط اجتماعي مي بيند وي مي نويسد: دگرگوني اجتماعي يعني دگرگوني در مناسبات انسان با انسان كه دگرگوني در مناسبات انسان با انسان همان دگرگوني د رروابط اجتماعي است. روابط اجتماعي، اشاره دارد به رفتار دسته اي از افراد، تا آنجا كه كنش هر شخص در محتواي معنا دارش كنش ديگران را نيز در خود لحاظ نموده باشد بنا بر اين، روابط اجتماعي كاملا و منحصرا و ابسته اند به احتمال وجود كنش اجتماعي كه تا حد ي از نظر معنائي قابل درك باشد.
در عصر حكومت جهاني امام زمان(عج) در رابطه انسان با انسانهاى ديگر و در کنش متقابل افراد جامعه دگرگوني به وجود مي آيند، و روابط سلطه طلبانه و استثمارى به روابط برادرانه و حقشناسانه تبديل مىشود. در آن دوران ديگر انسانى حق انسانى را پايمال نمىكند و كسى در قلمرو جامعه انسانى، مورد استثمار قرار نمىگيرد و هر انسانى هرچند ضعيف و ناتوان به حقوق خويش بدون هيچ مانعى دست مىيابد. لازمه تفكيكناپذير حاكميت مستضعفان همين است. گرچه انقلابهاى بشرى اين چگونگى را وعده دادهاند؛ اما در ظرف عينيت و عمل چندان تحقق نيافته است و يا تحققى فراگير و پايدار نداشته است. آن دورانى كه اين وعده انسانى، بىكم و كاست در متن زندگيها نمودى آشكار خواهد داشت و فراگير و همگانى خواهد شد؛ در دوران حاكميت مستضعفان است و معناى حاكميت مستضعفان كه وعده الهى در انقلاب آخرالزمان است همين است.
3/1. همبستگي اجتماعي
يکي از دگرگوني هاي مهم زمان حضرت مهدي ايجاد همبستگي بين مسلمانان است. حضرت مهدي (عج) تلاش مي کند تا مومنان را با هم نزديک سازد و زمينه همبستگي اجتماعي را درميان آنها فراهم سازد، از علي (ع) در اين زمينه نقل شده است که حضرت مي فرمايد: حضرت مهدي بر همان سيره و روش پيامبر و امام رفتار مي کند تا گره ها را بگشايد، بردگان و ملت هاي اسير را آزاد سازد ...و حق جويان پراکنده را جمع آوري مي کند. روشن است که مراد از جمع آوري حق جويان پراکنده اين نيست که همه آنها را از سراسر عالم در يک جا جمع کند، بلکه مقصود اين است که در ميان حق جويان روحيه تعاون، همکاري و تکافل اجتماعي ايجاد مي گردد و بدين ترتيب همبستگي اجتماعي در ميان مومنان پيدا مي شود از سوي ديگر براي اينکه بستر همبستگي اجتماعي فراهم گردد و پايه هاي آن در جامعه استحکام بيشتري يابد از بين مردم کينه، نفاق و اختلاف رخت بر مي بندند. مردم در کنار هم زندگي مسالمت آميزي را تجربه مي کنند و از همبستگي اجتماعي بسيار بالاي برخوردار خواهند بود.
شاخص هاي همبستگي اجتماعي
1/3/1. از بين رفتن فتنه:اميرالمؤمنين (ع) از رسول اللّه (ص) مى پرسد: آيا مهدى (ع)از بين ما، خاندان محمد (ص) است يا از غير ماست؟ رسولخدا مى فرمايد: نه؛ بلكه از بين ماست. خداوند دين را به او خاتمه مى بخشد چنانكه به ما آغاز فرمود. و مردم به وسيله او از فتنه ها رهايى مى يابند چنانكه به وسيله ما از شرك نجات يافتند. و خداوند به وسيله او بعد از دشمنى و فتنه، الفت برادرانه ايجاد مى كند چنانكه بوسيله ما بعد از دشمنى شرك، الفت در دين ايجاد فرمود.»( )
2/3/1.ايجاد الفت و دوستي : در زمان حضرت حجت دلهاي مخالف با هم الفت مي گيرد و در کنار هم زندگي مسالمت آميزي را تجربه مي کنند. در حديثي از اميرالمؤمنين (ع) آمده است که حضرت فرمود: «و يؤلّف به بين القلوب المختلفه».( )و خداوند به وسيله حضرت مهدى (ع) بين دلهاى مخالف، الفت و دوستى ايجاد مى كند.
3/3/1. از بين رفتن کينه و دشمني: وقتي حضرت حجت ظهور کند و حکومت جهاني اش را برقرار سازد کينه و دشمني از دلهاي مردم رخت بر مي بندند چنانچه در حديث آمده است که حضرت امير المومنين فرمود: «لوقد قام قائمنا، لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها و اذهبت الشحناء من قلوب العباد...».( )
اگر قائم ما قيام نمايد، آسمان، بارانش را نازل كند و زمين، گياهانش را بروياند و كينه و دشمنى و ستيزه جويى از دلهاى بندگان برود. همبستگي اجتماعي به صورت زير محقق مي شود:
4/3/1. توحيد اديان: در زمان ظهور امام زمان، اديان ديگر غير از دين اسلام از بين مي رود و تنها دين پذيرفته شده اسلام باقي مي ماند و اين امر موجب مي شود تا مردم به دين واحدي ايمان بياورند و ايمان و باور مردم به صورت يکسان هرچند بصورت کلي مشکک شکل گيرد و در نتيجه رفتار و هنجارهاي اجتماعي که برخاسته از باور و انديشه افراد است نيز طبق معيارهاي ديني شکل مي گيرد.
از ابن بكير روايت شده كه ميگويد از ابالحسن (ع) در مورد آية 83 سورة آل عمران سؤال كردم “وله اسلم من في السموات والارض طوعا و كرها” حضرت در پاسخ فرمود: اين آيه در بارة قائم نازل شده است، وقتي حضرت ظهور نمايد اسلام را در شرق و غرب عالم بر يهود، نصاري، صابئين، زنديقها، مرتدين و كفار عرضه ميكند، هركس با رضايت، اسلام را پذيرفت او را به نماز و زكات و ساير چيزهاي كه خدا بر او واجب گردانيده و يك مسلمان به آن مأمور است، دستور ميدهد. و كسي كه اسلام را نپذيرد حضرت گردن او را ميزند تا در شرق و غرب عالم احدي نماند مگر آن كه به يگانگي خداوند معتقد گردد.
در تفسير آية “ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون ” روايتي از امام باقر(ع) آمده است كه اين امر در زمان ظهور حضرت مهدي از خاندان محمد، تحقق پيدا ميكند كه هيچ كسي نميماند مگر اينكه به پيامبر ايمان ميآورد. از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه چنين نقل شده: «به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مىپذيرد كه «قائم» خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى نخواهد ماند».
از اباعبدالله(ع) روايت شده كه حضرت فرمود: اينك قائم آل محمد(ع) كه با حضور خويش ـحجت را بر همگان تمام ميكندـ كافري باقي نميگذارد، زيرا كفر بدون كافر حيات ندارد. و اين كافر، اگر در شكم صخرهاي پنهان شده باشد، تخته سنگ به زبان آمده و خواهد گفت: اي مؤمن! در شكم من كافري پنهان شده است مرا بشكن و او را بكش.
6/3/1. روشن کردن اذهان با دليل و برهان: در حکومت جهاني حضرت مهدي، از آنجا که فرهنگ جامعه در سطح بالاي قرار دارد و مردم بدون دليل چيزي را قبول نمي کنند و از آن سو اگر براي گفته خود دليل محکم و قانع کننده بياورد آن را مي پذيرد، لذا حضرت حجت با دلايل محکم و قانع کننده مردم را به سوي دين نجات بخش دعوت مي کنند. در حديثى كه امام مجتبى از پدرش حضرت على نقل مىفرمايد چنين آمده است: مهدى زمين را از برهان و دانش و نور هدايت پر مىكند تا آنجا كه سراسر گيتى به وى ايمان آورد و كافران مسلمان شوند و فاسقان صالح گردند از اين حديث به خوبي فهميده مي شود که يکي از کارهاي مهمي که حضرت حجت در عصر ظهور انجام مي دهد، ارائه دليل و بحث هاي علمي است که حضرت از طريق مناظره ها و گفتگوهاي علمي حجت را بر دشمنان تمام مي کنند و آنها را متقاعد مي سازند تا حق را بپذيرند.
4/1. عدالت اجتماعي
عدالت در آموزههاي اسلام، پاية است كه جهان بر آن استوار است. و در واقع زندگي بر محور عدالت ميچرخد. اگر در زمين عدالت حاكم نباشد در واقع آن زمين مرده است و نياز به عدالت گستري دارد كه بيايد آن زمين را با عدالت زنده نمايد. يكي از ويژگي بارز حكومت جهاني امام مهدي(عج) گسترش عدالت در سراسر عالم است، در احاديثي فراواني از طريق شيعه و سنّي به اين مسأله پرداخته شده است و فراواني اين دسته از روايات به حدي است كه هيچ گونه شكي براي انسان منصف باقي نميماند، مردم جهان از عدالت گستري حضرت زماني بهره مند ميگردد كه ستمگران و منافقان دست شان از حكومت كوتاه ميشود، و مناديي از آسمان ندا ميكند: اي مردم به حضرت مهدي بپيونديد. حضرت در حاليكه عصاي موسي و انگشتر سليمان را در دست دارد و خدا وند او را ظاهر مينمايد و به واسطة او زمين را از عدل و داد آكنده ميسازد بعد از آنيكه پر از ظلم و ستم شده باشد. ما از باب نمونه به برخي از روايات در اين زمينه اشاره ميكنيم.
رسول خدا (ص) فرمود: خداوند از نسل اين دو ( امام حسن و امام حسين (ع)شخصي را بر ميانگيزد كه دژهاي گمراهي را ميگشايد و دلهاي سياه قفل خورده را تسخير مينمايد …و دنيا را پر از عدل و داد مينمايد بعد از آنيكه پر از جور و ستم شده باشد.
يكي از سيرههاي عملي امام زمان (عج) چنانچه از امام باقر(ع) روايت شده، اين است كه حضرت با مردم عادلانه رفتار مينمايد و ثروت را بين آنها بصورت مساوي تقسيم ميكند پس كسي كه از او پيروي نمايد مثل كسي است كه از خدا اطاعت نمودهاست و كسي هم كه از او نافرماني نمايد مثل كسي است كه نافرماني خدا را كرده باشد.
بعد از رسول خدا خلفاء، امراء و پادشاهان ستمگر هر يك دوران خود را سپري ميكند آنگاه حضرت مهدي(عج) از اهل بيت پيامبر ظهور مينمايد و زمين را پر از عدل ميكند همچنان كه از ستم پر شده است.
يكي از مصاديق عدالت مهدي(عج) اين است كه وي از غار انطاكيه كتاب تورات وسائر كتب آسماني را بيرون ميكشد، آنگاه بين پيروان تورات مطابق تورات و بين اهل انجيل مطابق انجيل و بين اهل زبور مطابق زبوز و بين اهل قرآن مطابق قرآن حكم ميكند. براي حضرت اموال بسياري جمع ميشود و حضرت خطاب به مردم ميفرمايد: بشتابيد بسوي آنچه كه به خاطر آن شما خون ريختيد و مرتكب حرام شديد و صلة رحم را قطع كرديد. بعد حضرت به مردم اموال زيادي را ميبخشد كه احدي آن مقدار اموال را به كسي در طول تاريخ نبخشيده بود، و زمين را پر از عدالت و نور مينمايد همچنانكه از ظلم و شر پر شده بود.
يكي از ويژگيهاي عدالت در حكومت حضرت، فراگيري عدالت است به گونهاي كه تمام عالم از آن بهره مند ميگردد. از امام حسين(ع) روايت شده است كه حضرت فرمود: وقتي بپادارندة عدالت بپاخيزد عدالت او نيكو كاران و بد كاران را همه فرا ميگيرد. روشن است كه عدالت حضرت اگر هنجارشكنان جامعه را شامل ميشود به اين معنا نيست كه از گناهان آنها كاسته ميشود بلكه معنايش اين است كه آنها طبق آنچه كه در قانون اسلام براي گناهش در نظر گرفته شده است مجازات ميشود.
طبق احاديثي فراواني كه از معصومين(ع) به ما رسيده است مردم در قلمرو حكومت مهدي (ع) زندگيي خواهد داشت كه قبل از آن هرگز چنان زندگي نداشته است، زيرا زندگي آنها بسيار آرام توأم با وفور نعمتهاي الهي ، عدالت اجتماعي وشكوفايي استعدادها و كمالات انساني خواهد بود.
2. دگرگوني در عرصه فرهنگي
يکي از بنيادي ترين دگرگوني دگرگوني فرهنگي است . هرگاه فرهنگ جامعه بر اساس ارزشها شکل بگيرد هنجارها از همان فرهنگ حاکم گرفته مي شود و کنش هاي اجتماعي با توجه به نظام فرهنگي صورت مي گيرد. حضرت حجت بيشترين توجه شان به دگرگوني نظام فرهنگي خواهد بود و از دگرگوني باور و اعتقاد افراد شروع مي کند زيرا هرگاه باور و اعتقاد دگرگون گردد، رفتارهاي اجتماعي نيز بالتبع دگرگون مي شود که در ذيل بدان اشاره ميشود.
1/2 . دگرگوني در ارزشها
يکي از دگرگوني هاي مهم و بنيادي که در دوران حکومت حضرت حجت رخ مي دهد، دگرگوني در باورها و ارزشها است. اين نوع دگرگوني يک دگرگوني بنيادي است زيرا وقتي باورها و ارزشها در جامعه دگرگون گردد بالتبع هنجارها، رفتارهاي اجتماعي نيز دگرگون مي شوديکي از اهداف مهم حضرت مهدي هدايت مردم و ترويج ارزشهاي ديني در جامعه است. حضرت حجت، پيامبر گونه به اندازه فهم مردم و با زبان آنها پيام خداوند را براي مردم بازگومي کند و آنها را به خداپرستي دعوت مي نمايند. دگرگوني كه حضرت مي آفريند، يك دگرگوني بنيادين است كه از انديشه و باور شروع مي شود و به دگرگوني رفتار اجتماعي پايان مي پذيرد. حضرت مهدي تلاش مي کنند تا خدامحوري را در جامعه ترويج نمايند و مردم را از بت پرستي و غير خدا پرستي برحذر دارندحضرت حجت كانون ارزشها را دگرگون مي سازد و خداوند را در محور تمام ارزشها قرار مي دهد و ارزش ساير امور با آن سنجيده مي شود. بنابراين تمام رفتارهاي اجتماعي و از جمله دگرگوني هاي اجتماعي زماني ارزش مند است كه با كانون ارزشهاي ديني در ارتباط باشد.
حضرت مهدي تلاش مي کنند تا نظام فرهنگي جامعه را دگرگون سازند كه با ساختار نظام جديد فرهنگي با محوريت خداوند و ارزشهاي ديني نظام رفتاري افراد جامعه نيز دگرگون مي شوند. روشن است همان گونه كه پارسونز بيان داشته است نظام فرهنگي قادر است نظام رفتاري را كنترل و هدايت كرده به آن اطلاعات بدهند. پس چگونگي نظام فرهنگي بر هنجارها و رفتار اجتماعي افراد تأثير مي گذارد، اصولا انسان هنجارها را در درون فرهنگ جامعه فرا مي گيرند. از اينجا مي توان چنين نتيجه گرفت كه براي دگرگوني رفتارها و هنجارهاي اجتماعي لازم است به سراغ ريشه آن رفت كه عبارتند از نظام فرهنگي. مصلحان اجتماعي و نخبگان اگر خواسته باشند هر گونه تغييري در رفتار ايجاد نمايند راهش اين است كه در نظام فرهنگي تحولي ايجاد نمايند. در زمان حکومت حضرت حجت(ع) رفتارهاي اجتماعي افراد جامعه مطابق با ارزشهاي ديني تنظيم مي گردد و مفاسد اخلاقي از بين مي رود, شهيد مطهري در اين مورد مي نويسد: {در حکومت حضرت حجت} مفاسد اخلاقي از قبيل زنا, ربا, شرب خمر, خيانت, دزدي, آدمکشي و غيره از بين مي رود و روانهاي انسان از عقده و کينه خالي مي شود.
1/2. دگرگوني در نهاد پرورش
از واقعيتهاى ترديد ناپذير اين است كه تربيت نقش مهم در نظام فرهنگي اسلام دارد تا جاييکه تربيت افراد جامعه بر آموزش آنها مقدم شمرده شده است و اين مطلب را مي توان از آيه دوم سوره جمعه استفاده کرد که خداوند سبحان مي فرمايد: اوست آن كس كه در ميان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد تزکيه در اين آيه قبل از تعليم آمده است که خود نشان دهنده اهميت تربيت است.
انسان در همه ابعاد، قابل تربيت است و هنگامى كه برنامههاى تربيتى براساس ارزشهاى والاى اخلاقى و انسانى تنظيم گردد بشريت راه اعتدال و درستى را خواهد برگزيد و در راه و روش شايسته و ستودهاى گام خواهد نهاد. اما اگر برنامهها و عوامل تربيتى فاسد و ناصالح باشد بدون ترديد نتيجه معكوس خواهد داد و انسان به سوى تباهى خواهد رفت.
در جامعه مهدوي، از سوي مکاتب و انديشه هاي انحرافي و التقاطي از بين مي رود، کجروي در جامعه بسيار کاهش مي يابند و از سوي ديگر تعليمات ديني رونق مي گيرد و مردم جامعه اي را تشکيل مي دهند که در آن هنجارهاي ديني و مناسک ديني شديدا مورد توجه قرار مي گيرند و رفتارهاي نابهنجار به شدت کاهش مي يابند؛ مشکلات مالي و قضايي مردم حل مي گردند و بر کسي ستم نمي شوند؛ لذا در چنين جامعه اي بسيار طبيعي است که نسل هاي جديد وقتي بدنيا مي آيند بصورت بهنجار جامعه پذير مي گردند و از الگوهاي رفتاري بهنجار پيروي کرده در يک جامعه ديني تربيت مي گردند.
خانواده و تربيت کودک:
کودک در فرايند جامعه پذيري نخستين جايي را که تجربه مي کند خانواده است. كانون خانه و خانواده كه كودك در آن ديده به جهان مىگشايد يك كانون و عامل تربيتى است كه در جهتدهى به كودك و جامعه پذيري وي نقش بسيار مهمى دارد. در دوران ظهور حضرت حجت، همه مردم به آموزه هاي اسلامي بسيار مقيد است و بدان عمل مي کنند و از سوي ديگر برنامه هاي مخرب تلويزيوني و امثال آن جاي خود را به برنامه هاي بسيار سازنده و مفيد مي دهند لذا اين عوامل در درون خانه بر تربيت فرزندان اثر مطلوب مي گذارد و کودک در فرايند جامعه پذيري در معرض الگوهاي سازنده قرار مي گيرند که در تربيت کارآمد او نقش مثبت دارد.
1/1/2. مدرسه و گروه همسالان:
پس از خانه، نقش مدرسه در تربيت و جامعه پذيري کودک بسيار مهم است كه كودك با ورود در محيط مدرسه، هنجارهاي مهم اجتماعي را ياد مي گيرد و طبق هنجارهاي پذيرفته شده آنجا عمل مي کند. در دوران حضرت حجت، نهاد آموزش آن گونه که خواهد آمد کاملا سازنده و طبق معيار آموزه هاي دين است. در چنين نهادي معلمان خود تربيت الهي و قرآني گرديده و همچنين گروه همسالان همه در خانواده هاي دين مدار تربيت و بزرگ شده است که در مدرسه نيز به جز هنجارهاي مفيد چيزي ديگري را فرا نمي گيرند. بنا براين هم محتواي درس ها سازنده است و هم مربيان خود ساخته اند که اين امر باعث مي شود تا دانش آموزان در محيط مدرسه خوب تربيت گردند.
2/1/2. جامعه و تربيت کودکان:
يکي از عواملي که در جامعه پذيري بسيار مهم است خودجامعه است. اگر محيط جامعه ناسالم باشد، بر کودکان تاثير منفي مي گذارد و ممکن است کودکان به مرور زمان کجروي و انحراف را ياد بگيرند. زيرا وقتي کودک در محيط جامعه ببيند که مردم در شرايطي کجروي مي کنند مثلا دروغ مي زنند، از غيبت، حسادت و تهمت دوري نمي کند، کودک نيز ممکن است اين رفتار ها را فرا بگيرد. اما در دوران ظهور فرض بر اين است که جامعه سالم است، برکسي ستم نمي شود، به مناسک و هنجارهاي ديني عمل مي گردد و امر به معروف و نهي از منکر دوباره احياء مي شود و مردم با نظارت اجتماعي مراقب رفتارهاي نا بهنجار همديگر اند و در صورت مشاهده هر نوع کجروي در جامعه در صدد اصلاح آن بر مي آيند بنا براين، مردم طبق آموزه هاي ديني عمل مي کنند و در چنين شرايطي کودک نيز درست تربيت مي شود.
3/1/2. رسانه ها و تربيت:
بدون شک رسانه ها نقش بسيار مهم در دگرگوني اجتماعي و تربيت افراد دارد. زيرا رسانه ها روي افراد تاثيري بسيار زيادي دارد.آن گونه که دانيل لرنر مي نويسد:" ميليونها نفر از انسانها در جهان به طور مستقيم از رسانههاي گروهي بيشتر متاثر شده اند تا آژانس هاي حمل و نقل".(دانيل لرنر، 1383: 89) بدين جهت، شک نيست که در عصر جديد، رسانه ها بيشترين نقش را در دگرگوني اجتماعي دارند و تلاش دارد تا جامعه سنتي را در نورديده و ارزشهاي جديد را در جامعه ترويج کند. رسانه ها پيام ها را متناسب به ايدئولوژي و ارزشهاي که پذيرفته اند، از طريق فرستنده هاي پيام به مخاطبان القا مي کنند و با تکرار و خبرسازي بر گيرندگان پيام تأثير مي گذارند و به اين ترتيب انديشه ها و به مرور زمان باورهاي مخاطبان دگرگون شده، ارزشهاي جديدي را در جامعه ترويج مي کند که با دگرگوني باورها و ارزشها، رفتار و هنجار افراد جامعه دگرگون مي شود. اکنون در عصر ما رسانه ها بخش از زندگي مردم را تشکيل ميدهند و بر کنش و رفتار آنها شديدا تاثير ميگذارند. کوک که در زمينه سينما و تلويزيون تحقيقات ارزشمندي انجام داده است در مورد نقش فيلم و سريال در رفتار افراد مي نويسد:" بخش عمده يي از زندگي ما را تصاوير عکاسي شدهاي متحرک در برگرفته است...تصاوير عکاسي شده متحرک قسمتي از نماي عمومي جامعه هاي مدرن صنعتي شده اند، و از نظر جسمي و رواني به رفتار و کردار ما شکل ميدهند"(کوک، 1380: بيست ويک) وي در جاي ديگر از تأثير رسانه و فيلم بر زندگي انسان سخن گفته و مي نويسد: "{فيلم ها} اظهار نظر مي کند و ارتباط ما را با واقعيت مادي به صورتي پي گير تعريف ميکند.(همان: بيست و دو) آنچه که در نقش رسانهها بايد به آن توجه نمود و در غرب نيز به آن توجه شده واز سوي مکتب فرانکفورت به آن انتقاد گرديده "صنعت فرهنگي" است که فرهنگ جهت داده شده، غيرخوجوش، چيزواره شده و ساختگي است که مکتب فرانکفورت آن را مجموعه اي از افکار از پيش بسته بندي شدة توده گير مي داند که توسط رسانه هاي همگاني انتشار مييابند.(رک ريتزر، 204) اما در حکومت حضرت حجت رسانه ها بسيار سازنده است و در تربيت سالم افراد کمک مي کند نه اينکه آنها را گمراه ساخته و پيام هاي نادرست در اختيار آنها قرا ردهند.
امام مهدى(ع) كه در انديشه اصلاح جامعه جهانى است و مىخواهد جامعهاى به راستى اسلامى پىريزى نموده و آن را به ارزشهاى والاى انسانى و قرآنى آراسته سازد، در اين راه از وسايل و عوامل تربيتى بهره ميگيرد و آموزشهاى تربيتى صحيح و سازنده خويش را به وسيله اين وسايل و تجهيزات به گوشهامي رساند. از اين رو مدارس و آموزشگاهها را، فرهنگ و تعاليم انسان ساز اسلام اداره و رهبرى مىكند و راههاى تعليم و تربيت در همه مراحل از شيوهها و برنامههاى اسلامى بهرهمند مىگردد و وسايل ارتباط جمعى به طور كامل، شايسته و مفيد و ثمربخش مىشوند و از چهارچوب مقررات و ارزشهاى اسلامى تجاوز نمىكنند. .( امام مهدى از ولادت تا ظهور، آيةاللَّه سيد محمد كاظم قزوينى، ص740)
چنانچه حضرت على(ع) با عباراتى چنين نويد مىدهد كه: مهدى(ع) هواهاى نفسانى را به هدايت باز خواهد آورد آنگاه كه هدايت را به هواپرستى بفروشند و آرا و نظرها را بر قرآن منطبق سازد چون قرآن را بر مدار آراى خويش باز خوانند.( نهجالبلاغه، خطبه 138)
2/2. دگرگوني در نهاد آموزش
يكي از ويژگي بارز حكومت حضرت توجه به آموزش است. بدون ترديد نهادآموزش ازمهمترين نهاد اجتماعي محسوب ميشود كه در اسلام اين نهاد، حكم زير بنا را دارد. رشد معنويت، اخلاق و انسانيت فرد وابسته به آموزش و تربيت است و اين نهاد، با تعقل و شناخت انسان بيواسطه سر و كار دارد و مرز بين انسان و حيوان را ترسيم مينمايد. نهاد آموزش و پرورش درجامعه، فرهنگ ساز است اگر درست پيريزي گردد و هماهنگ با فطرت انسان پيش برود باعث رشد و كمال انسان ميگردد و الا ممكن است انسان را نابود سازد و مسير و هدف اصلي او را تغيير بدهد. در نهاد آموزش و پرورش انسان با و ظايف و تكاليف خود آشنا ميشود. اگر انسان بخواهد جامعة را اصلاح نمايد بايد در گام نخست از بخش نرم افزار آن آغاز نمايد. شايد به همين خاطر است كه حضرت بقيه الله عقول انسان را شكوفا ميكند و آن را براي يادگيري آماده ميسازد و بعد از آن به تعليم وتعلّم قرآن و سنّت همت ميگمارد.
3/2. گسترش فرهنگ ديني:
در دوران حکومت جهاني امام مهدى(ع) نظام فرهنگى به گونهاى شكوفا و بارور مىگردد و دانش و فرهنگ و معنويت بويژه علوم دينى و احكام و مقررات و معارف انسانساز اسلام در سراسر گيتى بسط و گسترش مىيابد و چرخهاى فرهنگ و آگاهى و شناخت با سرعت وصفناپذيرى به حركت مىافتد. اميرالمؤمنين (ع) با اشاره به قيام حضرت مهدى (ع) و ترويج قرآن و فراگيري آن فرمودند: گويا شيعيان ما اهلبيت را مى بينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمه هايى زده اند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم مى آموزند.
1/5/2.ترويج قرآن و سنّت
از اميرالمؤمنين(ع)روايت شده كه حضرت فرمود: از پس دوراني كه هدايت وحي تابع هوسهاي اين و آن بوده است، او هوسها را تابع هدايت وحي ميكند؛ و در حالي كه به نام تفسير، نظريه هاي گوناگون بر قرآن تحميل شده است، حضرت ميآيد انديشهها را تابع قرآن ميكند.(نهج البلاغه، خطبه 138) او چگونگي حاكميت عدل را به نمايش ميگذارد و كتاب و سنّت مرده را از نو زنده ميكند.
در زمان ظهور حضرت، مطابق آنچه در روايات آمده است، به اندازهاي به مردم حكمت و دانش داده ميشود كه يك زن در خانهاش بر طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص) قضاوت ميكند.
وقتي قائم آل محمد(ع) بپا ميخيزد، در بيرون از شهر كوفه مسجدي بنا ميكند كه داراي هزار دروازه است، و شيعيان در آن مسجد با برپايي چادرهايي، مردم را به همان ترتيبي كه قرآن نازل شده بود آموزش ميدهند .
2/5/2. احياى قرآن و معارف قرآنى:
اميرالمؤمنين (ع) با اشاره به قيام حضرت مهدى (ع) فرمودند:
«كأنّى أنظر إلى شيعتنا بمسجد الكوفة. و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.»(
گويا شيعيان ما اهلبيت را مى بينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمه هايى زده اند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم مى آموزند».
على (ع) در خطبه اى ديگر، در باره عمل کرد حضرت مهدى(عج) پس از ظهور فرمودند: «يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى و يعطف الرأى على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرأى.»( [ )
«آن هنگام كه مردم هدايت را تابع هواى خويش قرار داده باشند، او مى آيد و خواسته هاى نفسانى را به تبعيّت از هدايت مى كشاند.
و آن زمان كه مردم قرآن را مطابق نظر و رأى خود توجيه كرده باشند، او مى آيد و رأى و انديشه را به خدمت قرآن مى گيرد و آن را در مطابقت با قرآن شكل مى بخشد».( ] مطابق اعتقادات شيعيان، امامان معصوم(ع) قرآن ناطق اند که تفسير واقعي قرآن را مي دانند.
6/2. تأسيس مراكز ديني
در قلمرو حکومت حضرت مراکز ديني فراواني ساخته مي شود که مردم هم در انجا عبادت مي کنند و هم به فراگيري و تحصيل علم مشغول اند. درزمان ظهور حجت، مساجدي بزرگي تاسيس مي شود که در آن فعاليتهاي ديني، فرهنگي و آموزشي انجام ميشود. در حکومت حضرت مساجدي با هزار در بنا مي شود و روشن است که مسجدي كه هزار در داشته باشد قطعا بناي بسيار بزرگي خواهد بود كه در نوع خود بي نظير است. و همچنين طبق روايات كه بما رسيده است در شهر حيره مسجدي ميسازد كه داري پانصد در ميباشد و دوازده امام جماعت عادل در آن نماز جماعت برگزار ميكنند. در كوفه چهار مسجدي ديگر ساخته خواهد شد كه مسجد كوفه فعلي از همة آنها كوچكتر خواهد بود. دو مسجدي ديگر در دو سوي كوفه احداث ميشود و حضرت در قسطنطنيه و نزديك آن مساجد بسياري را ميسازد. مردم در اين مساجد در کلاس هاي گوناگون مشغول تحصيل خواهد بود.
7/2. دگرگوني در عرصه علمي
به نظر دانشمندان اسلامي حاصل جمع معارف، مهارتها، و اسباب و وسائلي كه يك جامعه به كمك آنها بقاء خود را استمرار مي بخشد و نحوه معاش خود را معين مي كند پيوسته در حال افزايش است؛ و افزايش و رشد علم و فن در ايجاد دگرگونيهاي اجتماعي تأثيري بسزا دارد (مصباح،1378، 342 ) شايد دانشمندي پيدا نشود كه اهميت علم را ناديده گرفته و نقش آن را در دگرگوني اجتماعي انكار نمايد.
هيچ دگرگوني و برنامه انقلابي بدون يک جهش فکري و فرهنگي، پايا و پويا نخواهد بود و رشد و تکامل لازم را نخواهد يافت.(مکارم1380: 260)
در مورد علم در همين ابتدا بايد چند نکته را مورد توجه قرار داد. اول اينکه مراد ما از علم معناي تحريف شده آن (=science) نيست. متاسفانه بعد از رنسانس علم معناي اصلي خود را از دست داد و به معناي جديد پوزيتويستي خود استعمال گرديد. در اين مقاله ما معناي پوزيتوستي را كنار نهاده و علم را به معناي اصلي شان بكار خواهيم برد. ثانيا بايد توجه داشت كه نقش علم در دگرگوني اجتماعي مانند ساير عوامل بعنوان جزء العله مطرح است. نبايد فراموش كرد كه در دگرگوني اجتماعي صرفا يك عامل را برجسته نمودن و آن را علت تام دگرگوني دانستن خطا است. ثالثا بايد توجه داشت كه در نظريه دگرگوني اجتماعي شهيد صدر, شهيد مطهري, استاد مصباح و... به ترتيب بر آرمان متعالي انسان, فطرت, فرهنگ و دگرگوني انفسي تأكيد شده بود که برگشت همه اين نظريات به همان فطرت و علم خواهي و كمال طلبي انسان است که خداوند آن را در نهاد انسان قرار داده است. يعني اگركمال خواهي، علم خواهي و دانش دوستي در انسان وجود نمي داشت, هرگز تمدن و پيشرفتي وجود نمي داشت. بنا براين ريشه تمام دگرگوني ها, پيشرفت و تکامل در جوامع بشري در پرتو دانش و علم ميسور گرديده است که بشر با اندوختن دانش قله هاي دانش را بالا برده است و نخبگان با استفاده از اندوخته هاي نياکان خود همواره خود را در قله هاي مرتفع علم رسانيده و از آنجا افق هاي جديد را کشف و به قوانين جديد علمي دست يافته اند و در هر برهه اي از تاريخ به هر اندازه به علم اهميت داده شده است به همان اندازه بشر پيشرفت داشته و شاهد دگرگوني هاي مثبت اجتماعي بوده اند.
1/7/2. رشد و توسعه علم
در زمان حضرت علم و دانش بشري نيز بصورت چشمگيري پيشرفت خواهد نمود. اما پيشرفت زمان حضرت مهدي(عج) با پيشرفت زمان ما بسيار متفاوت خواهد بود، زيرا در زمان حضرت مهدي پيشرفت توأم با حفظ ارزشها، تعالي اخلاق و انسانيت ميباشد چيزي كه در پيشرفت امروزي لحاظ نميگردد.
طبق احاديث كه از معصومين(ع) براي ما رسيده است، حضرت مهدي(ع) قرآن، دانش وسلاح را همراه خود دارد. روشن است كه قرآن همان قانون الهي است كه در دست قرآن ناطق قرار ميگيرد و خط مشي حكومت حضرت را مشخص ميكند، دانش وسيلة است براي رفاه افراد جامعه و فراهم نمودن زمينة رشد و پيشرفت، و سلاح قدرت است كه بعنوان ابزار براي رفع موانع تكامل بكار گرفته ميشود
از امام صادق(ع) روايت شدهاست كه تا هنوز پيامبران فقط دو حرف از بيست و هفت حرف علم را آورده است و مردم تا امروز چيزي بيشتر از آن دو حرف نميداند، اما وقتي حضرت قائم ظهور نمايد بيست و پنج حرف ديگر را نيز با دو حرف قبلي ضميمه نموده در ميان مردم بيست و هفت حرف كامل علم را منتشر ميكند . حال وقتي دو حرف علم در دنيا بتواند چنين درگوني ايجاد نمايد که در باور انسان نمي گنجد، تصور کن اگر بيست و هفت حرف کامل علم در جهان منتشر شود چه تغييرات در جامعه اتفاق خواهد افتاد و دنيا چگونه خواهد شد.
2/7/2. رشد و توسعه ارتباطات
ابن مسكان ميگويد از اباعبدالله(ع) شنيدم كه فرمود: در زمان حضرت قائم(عج) مؤمن، برادر خويش را ميبيند در حاليكه يكي در شرق عالم است و ديگري در غرب عالم. اگر در گذشته اين حديث خيلي مفهوم نبود امروز با اختراع تلفن همراه، انترنت و... بيشتر مفهوم است.
امام صادق(ع) فرمود: زماني كه امام زمان(ع) ظهور نمايد خداوند قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش ميدهد به گونهاي كه حضرت از فاصلة دوري(يك بريد كه در حدود چهار فرسخ ميباشد) سخن ميگويد و شيعيان سخن او را ميشنوند و او را ميبينند در حاليكه حضرت در جايگاه خودش ايستاده است. البته برخي از امور براي ما فعلا قابل فهم نيست اما اين چيزي غريبي نيست، زيرا بسياري از اختراعات بشر كه بر اثر پيشرفت علم محقق شده است قبل از اختراع ازجمله محالات به نظر ميرسيد. مثلا قبل از اختراع تلويزيون، راديو، تلفن و رايانه سرويس دهي اين دستگاهها به صورت كه حالا براي ما عادي شدهاست از جملة محالات بشمار ميآمد. در زمان ظهور حضرت علم و دانش چندين برابر زمان ما رشد ميكند و اين مطلب از روايات استفاده ميشود كه برخي از آنها در بالا بيان شد و نتيجة آن اين است كه: اوّلا عقل در آن زمان رشد مييابد، ثانيا تمام علم و دانش به دست مبارك حضرت حجت در ميان مردم منتشر ميشود، در نتيجه رشد و توسعه در عرصههاي گوناگون به چشم ميخورد.
8/2. دگرگوني در آموزه هاي ديني
قبل از ظهور حجت آموزه هاي ديني کنار گذاشته مي شود و از اسلام فقط اسم آن باقي مي ماندو مردم به بهانه هاي گوناگون احکام اسلامي را ترک مي گويند و يا در اثر تفسيرهاي به رأي اسلام اصيل زير غبارهاي بدعت ها و خرافات گم مي شود و کم کم رفتارها و هنجارهاي ديني در جامعه کم رنگ مي شود. اما وقتي حضرت حجت ظهور کند دوباره آموزه هاي ديني و هنجارهاي اسلامي را زنده مي کند و رفتارهاي مردم بر اساس کتاب و سنت شکل مي گيرد و آموزه ها و هنجارهاي ديني دوباره زنده ميشود.
برپايي مجدد دين: در دعاي که به وسيله عمري از آن حضرت روايت شده آمده است : و جدد به ما امتحي من دينک...) آنچه از دين تو محو شده، به وسيله او دوباره تجديد نما. و در روايت ديگري از ابوالحسن الرضا (ع) نقل شده است که حضرت فرمود: آنچه از کاخ دين تو ويران گشته و يا از احکام شرع تغيير و تبديل يافته به وسيله او تجديد فرماي و از نو بنياد کن تا اينکه به دست او شرع تازه و آئين جديد و شادابي به سوي مردم بازگرداني. برپا شدن حدود تعطيل شده: يکي از مصاديق مهم عدالت حضرت اين است که وي حدود را که سالها تعطيل شده بود و تحت عنوان حقوق دروغين بشر و کنوانسيون هاي بين المللي از آن چشم پوشي مي شد، و در جامعه بسياري از حدود الهي تعطيل شده بود، حضرت مي آيد دوباره طبق دستورات الهي حقوق تعطيل شده را به عدالت اجرا مي کند. در دعاي که از خود حضرت نقل شده است که آمده است: و اقم به الحدود المعطله.
اجراء احکام ترک شده الهي: يکي ديگر از موارد که حضرت حجت نسبت به اجرا آن اقدام مي کند، اجراء احکامي است که بنا بر دلايلي سالها در جامعه کنار نهاده شده بود و کسي به آن عمل نمي کرد. حضرت اين احکام را دوباره زنده مي کند و بدون اينکه به کسي ستم گردد مورد اجراء قرار مي دهد. در حديثي از حضرت آمده است که فرمود: و اقم به ...الاحکام المهمله يعني به وسيله حضرت حجت احکامي که کنار مانده بود و بدان عمل نمي شد برپا مي گردد.
8/2. استعدادهاي آماده براي يادگيري
در حكومت حضرت استعدادها شكوفا ميشود و عقلها رشد مييابد تا د رعرصه علم و فن آوري بيشتر پيشرفت نمايد و از آموزههاي اسلامي بيشتر بهره بگيرند. در روايت آمده است كه وقتي حضرت قائم بپاخيزد دست خود را بر سر بندگان خدا ميكشد آنگاه عقلهاي آنها رشد ميكند و أخلاق شان كامل ميشود.
روشن است وقتي عقل انسان رشد يابد و اخلاق شان كامل گردد، ايمان انسان نيز كامل ميگردد. زيرا انسان با عقل رشد يافته بهتر ميتواند آموزههاي ناب دين را فرابگيرد. و زماني كه توانست دانش ديني را به خوبي دريافت نمايد آنگاه باور انسان نيز سير صعودي پيدا ميكند و ايمان انسان به كمال خود ميرسد. در روايات نيز آمده است كه ايمان انسان در زمان ظهور حضرت كامل ميشود. و زماني كه ايمان و باور ديني انسان كامل شد آنگاه كاركردش اين است كه انسان هنجارهاي اخلاقي را بهتر رعايت ميكند و به بايدها و نبايدهاي كه از سوي دين به وي رسيده گردن مينهد و براي عمل به آن تلاش ميكند. باور و ايمان عميق ديني رفتارهاي فرد را از درون كنترل ميكند و اين همان چيزي است كه پيامبر اسلام فرمود: من براي آن برانگيخته شدم تا مكارم اخلاق را كامل نمايم.
4. دگرگوني در نهاد حکومتي
يکي از دگرگوني هاي مهمي که در دوران ظهور حضرت حجت رخ مي دهد دگرگوني در نهاد حکومت است. معمولا حکومت هاي قبل از ظهور بر پايه هاي غير ديني استوار است و هيچ گونه مشروعيت ديني ندارد، اما حکومتي را که حضرت تاسيس مي کند کاملا بر معيارهاي ديني منطبق است و داراي مشروعيت ديني و مردمي هردو است. حکومتي را که حضرت بنا مي گذارد قانون اساسي آن برگرفته شده از قرآن و سنت است و افراد صالح و شايسته در راس چنين حکومتي قرار دارند که طبق معيار شايسته سالاري انتخاب و در جاي مناسب گمارده شده است.
حضرت ، حکومتي را پي ريزي مي کند که اصلاحات فراواني در آن به چشم مي خورد، وي ارزشهاي اسلامي را دوباره زنده مي کند و مطابق خط مشي پيامبر اسلام حکومت مي کند و سنت آن حضرت را دوباره زنده مي کند همانگونه که پيامبر (ص) فرمود: مردي از عترتم بر مي خيزد و طبق سنت من پيکار مي کند همانگونه که من طبق وحي پيکار کردم. وي از سنت من پيروي مي کند و از آن تخطي نمي کند
1/4. سادگي و عاري از تجملات
يكي ديگر از ويژگيهاي حكومت حضرت حجت(ع) سادگي آن است. از امام رضا(ع) روايت شده كه حضرت فرمود: اگر قائم ما ظهور نمايد خوراكش جز غذايي ساده و مقداري شير نخواهد بود و لباسش خشن و غير لطيف خواهد بود.
حضرت مهدي(عج) در همة امور از جمله در سادگي و اجتناب از تجملات از پيامبر اسلام پيروي ميكند. حضرت مهدي (عج) نسبت به خود بسيار سخت گير است، لباس خشن و غير لطيف ميپوشد و نان جو ميخورد. اما نسبت به امّت خود بسيار مهربان است كه مردم به او پناه ميبرند.
2/4. كارگزاران صالح و عادل
بدون ترديد کارگزاران يک حکومت و اعضاء کابينه دولت نقشي بسيار مهم در دگرگوني اجتماعي دارد. اگر کارگزاران حکومت افراد صالح نباشند بدون ترديد آن حکومت به ستم و ظلم رو خواهد آورد و حق مردم و شهروندان در چنين جامعه اي ضايع مي گردد، اما اگرکارگزاران حکومت افراد صالح و شايسته باشند در اين صورت جامعه رشد خواهد نمود و بر کسي ستم نمي شود .
در حكومتي كه حضرت مهدي رهبري آن را به عهده دارد، افراد پارسا، عادل و متعهد امت ادارة حكومت را به عهده دارد.
نخست وزير معصوم: نخست وزير کابينه حضرت حجت، حضرت عيسي (ع) است که از معصومان و پيامبران اولوالعزم مي باشد. حضرت عيسي(ع) ميفرمايد: بعثت وزيرا و لم ابعث اميرا، يعني من بعنوان وزير بر انگيخته شدهام نه به عنوان امير.
کارگزاران با تجربه و شايسته: در کابينه حضرت حجت بيست و هفت نفر از افراد بسيار برجسته و با تجربه ديگر وجود دارند که در حکومت حضرت مشغول انجام وظيفه اند. امام صادق(ع) ميفرمايد: هنگامي كه حضرت قائم آل محمد(ص)قيام كند، بيست و هفت نفر از پشت كعبه خارج ميشود كه عبارتند از: بيست و پنج نفر از قوم موسي(ع) آنان كه به حق قضاوت ميكنند و با عدالت رفتار مينمايند، و هفت نفر از أصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي، أبادجانه أنصاري و مالك اشتر .
از روايات بالا چنين استفاده ميشود كه در رأس حكومت جهاني حضرت مهدي كساني قرار دارند كه بارها آزموده شدهاند و شايستگي خود را به خوبي نشان دادهاند. افرادي مانند حضرت عيسي(ع) بعنوان وزير در حكومت حضرت ايفاي نقش ميكند، و كساني چون مالك اشتر، سلمان فارسي و… نيز در حكومت حضرت مشغول انجام وظيفه ميگردند.
نظارت دقيق بر کارگزاران از سوي حضرت حجت: حضرت مهدي (ع) نظارت دقيق بر كارگزاران خود دارند تا حقّ كسي ضايع نگردد و بر كسي ستم نشود. در روايتي از امام علي (ع) نقل شده است که: حضرت حجت از کارگزاران حکومت و ياران خود پيمان مي ستاند که "دزدي نکنند، به زنا آلوده نشوند، بي جهت کسي رانکشند وحريم محترمي راهتک نکنند، مسلماني رادشنام ندهند، بر استراحتگاهي هجوم نبرند،کسي را به ناحق نزنند، مرکب هاي گران قيمت و تجملي سوار نشوند،کمر بندهاي طلا بر ميان مبندند، پوشاک خز در برنکنند، حرير نپوشند...مسجدي را ويران نسازند، راه زني نکنند، بر يتيمي ستم روا ندارند، جاده اي را نا امن نسازند، مال يتيم را نخورند، شراب ننوشند، در امانت خيانت روا ندارند،عهدي رازير پاي نهند، گندم و جوي را احتکار نکنند و...(دانشنامه امام علي، ج3 ص 324 به نقل از الملاحم) در حديثي از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده است كه حضرت فرمود: در حكومت حضرت حجت زمامداراني حكومت ميكنند كه از تبار زمامداران امروزين نيست، كارگزارانش را در برابر كار و كردار زشتشان، واميسپرد و كيفر ميدهد…او چه گونگي حاكميت عدل را به نمايش ميگذارد و كتاب و سنت مرده را از نو زنده ميكند.
سخت گيري بر رفتار کارگزاران: يكي از ويژگيهاي حضرت مهدي(عج) اين است كه نسبت به كارگزاران خود سخت گير است و نسبت به مستمندان بسيار مهربان است و نسبت به مال بسيار سخي و بخشنده است.
اعزام کارگزاران عادل به شهرها: حضرت مهدي(ع) كار گزاران عادل به شهرها گسيل ميدارد، تا به عدالت رفتار كنند. و به کسي ستم نگردد.
از مجموع روايات كه در مورد ويژگيهاي كارگزاران حضرت مهدي(عج) آمده است چنين استفاده ميشود كه كارگزاران حضرت شجاع، عادل، امين و متقي ميباشند. و آنها افراد صالح و شايسته هستند كه شايستگي كارگزاري در حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) را دارند. از سوي ديگر خود حضرت بر رفتار كارگزاران خود بسيار سخت گير است تا مبادا رفتار آنها عادلانه نباشند و بر كسي ستم گردد.
3/4.استقرار امنيت
يكي ديگر از دگرگونيهاي مهم د رحکومت جهاني حضرت مهدي (ع) فراهم نمودن امنيت براي شهروندان است. قبل از ظهور حجت ناامني و ستم همه جا را فرا مي گيرند، لذا وقتي حضرت ظهور مي کند و حکومت جهاني شان را مستقر مي سازد به ناامني ها خاتمه مي دهد و امنيت فراگير را در قلمرو حکومت خويش برپا مي دارد.
در حكومت حضرت حجت(ع) امنيت فراگير در زير پرچم سبز آن حضرت در سراسر قلمرو آن حضرت وجود دارد. مردم در زمان ظهور آن حضرت با صلح وصفا در كنار هم زندگي مينمايند. چه بسا امنيت آن زمان، از جهان انسان هم فراتر ميرود و قلمرو حيوانات را نيز شامل ميشود. در روايتي از امام علي (ع) نقل شده است كه حضرت فرمود: اگر قائم ما بپاخيزد، كينه از دلهاي آدميان سفر ميكند، و حيوانات وحشي با يكديگر با صلح وصفا زندگي مينمايند، آنچنان كه زني بين عراق و شام را چون رهگذري در آرامش، از روي سبزهها عبور مينمايد، و بر سرش زينت(طلا و نقره) حمل ميكند، ولي هيچ موجودي اعم از انسان و يا وحوش او را نميترساند.
گماردن کارگزاران عادل براي حفظ امنيت و رفاه:
براي اينکه امنيت در جامعه مستقر گردد لازم است افرادي دلسوز و قوي براي تامين امنيت و استقرار آن شب و روز فعاليت کند و حضرت حجت براي تحقق امنيت کارگزاران صالح و شايسته به شهرها مي فرستد تا به نيازهاي مردم رسيدگي کرده و امنيت را تامين کنند. در روايت آمده است که حضرت مهدي (ع) كارگزاران عادل به شهرها گسيل ميدارد، تا به عدالت رفتار كنند.گوسفند و گرگ در يك مكان واحد به چرا ميپردازند، و كودكان با مارها وعقرب ها بازي ميكنند اما از ناحيه آنان به كودكان صدمهاي نخواهد رسيد.
1/3/4. امنيت راهها
در روايت بالا خوانديم كه در زمان حضرت اگر زني به تنهايي بين عراق و شام را بپيمايد هيچ خطري او را تهديد نميكند. در روايتي از رسول خدا روايت شده است كه حضرت فرمود: در زمان حضرت قائم ستم برداشته ميشود، راهها از امنيت برخوردار ميگردد و زمين بركات خود را براي مردم خارج ميكند.
با توجه به اين كه مردم آن زمان از آگاهي ديني بالايي برخوردار است و از درون ساخته ميشود و اخلاق آنها رشد مينمايد و عقول آنها كامل ميشود لذا آنها نسبت به همديگر مهربان اند و ترجيح ميدهند با صلح و صفا در كنار هم زندگي نمايند.
5/4. حكومت بر دلها
در حكومت حضرت مهدي(عج) مردم از درون ساخته ميشود، با تربيت قرآني و اسلامي رشد ميكند، و از صميم قلب به آموزههاي ديني عشق ميورزند و از مجريان احكام دين راضياند زيرا حضرت بر كسي ستم روا نميدارد و زمينه زندگي مادي و معنوي مردم را بصورت شايسته فراهم ميكند. روشن است كه وليّ عصر در چنين جامعهاي بر دلها حكومت ميكند، كه در ذيل به چند تا روايت در اين باب اشاره ميگردد.
رسول خدا ميفرمايد: شما را به مهدي، مردي از قريش بشارت ميدهم كه ساكنان آسمان و زمين از خلافت و فرمانروايي او خشنودند.
و نيز حضرت فرمود: كه امت حضرت مهدي(ع) به سوي آن حضرت پناه ميبرد همانگونه كه زنبورهاي عسل به سوي ملكه خود پناه ميبرد، حضرت زمين را پر از عدل ميكند چنانچه از ستم پر شده باشد و ديگر خوني ريخته نميشود.
در حكومت جهاني حضرت، مردم مثل زمان ما نيست كه از حكومت بترسند، بلكه طبق آنچه كه در روايات آمده است هيچ چيزي وجود ندارد مگر اينكه از ياران حضرت حجت پيروي ميكند، حتي درندگان زمين و پرندگان درنده، خشنودي ياران حضرت قائم را ميخواهند، و اگر يكي از ياران حضرت از روي زميني عبور نمايد آن قطعة از زمين افتخار كرده ميگويد: امروز، مردي از ياران قائم از روي من عبور نمود.
از آن رو كه در حكومت حضرت مهدي(ع) حق كسي ضايع نميشود، بر كسي ستم نميگردد، و زمينة آسايش مردم فراهم ميباشد لذا مردم به حضرت عشق ميورزند و كشور دل خود را براي فرمان روايي حضرت قرار ميدهند و پروانه وار در اطراف شمع وجود او ميچرخند.
6/7. گسترش اسلام در دوران حکومت حضرت حجت
يكي از مهمترين اهداف تمام انبياء و سفيران كه از جانب خداوند براي هدايت بشر فرستاده شده بودند، هدايت مردم است. پيامبران الهي شبانه روز كوشيدند تا مردم را از غير خدا پرستي به سمت خدا پرستي دعوت نمايند، اما سر انجام تنها گروه اندك از مردم به آن بزرگواران ايمان آوردند و اكثر مردم با آنها مخالفت ورزيدند و در برابر پيامبران الهي ايستادند. در زمان حضرت حجت آية “ليظهره علي الدين كله” مصداق پيدا ميكند و چراغهاي دل مردم روشن ميشوند، لذا اسلام را از ته دل ميپذيرند. آنهاي كه اسلام را قبول نميكنند بعد از اتمام حجت، ديگر به آنها مجالي داده نميشود. حال براي اثبات اين فرضيه از روايات ذيل استفاده ميكنيم.
1/6/7. از بين رفتن غير مسلمانان
از ابن بكير روايت شده كه ميگويد از ابالحسن (ع) در مورد آية 83 سورة آل عمران سؤال كردم “وله اسلم من في السموات والارض طوعا و كرها” حضرت در پاسخ فرمود: اين آيه در بارة قائم نازل شده است، وقتي حضرت ظهور نمايد اسلام را در شرق و غرب عالم بر يهود، نصاري، صابئين، زنديقها، مرتدين و كفار عرضه ميكند، هركس با رضايت، اسلام را پذيرفت او را به نماز و زكات و ساير چيزهاي كه خدا بر او واجب گردانيده و يك مسلمان به آن مأمور است، دستور ميدهد. و كسي كه اسلام را نپذيرد حضرت گردن او را ميزند تا در شرق و غرب عالم احدي نماند مگر آن كه به يگانگي خداوند معتقد گردد.
در تفسير آية “ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون ” روايتي از امام باقر(ع) آمده است كه اين امر در زمان ظهور حضرت مهدي از خاندان محمد، تحقق پيدا ميكند كه هيچ كسي نميماند مگر اينكه به پيامبر ايمان ميآورد.
از بين بردن بدعت ها
بدون ترديد بعد از زمان پيامبر بدعت هاي فراواني وارد اسلام گرديده است که به مرور زمان در جامعه قداست پيدا کرده و مردم آن را جزء مناسک ديني و مقدسات به حساب مي آورد در حاليکه اين گونه نيست. حضرت حجت وقتي ظهور مي کند يکي از کارهاي مهم آن حضرت از بين بردن بدعت ها است. در حديث آمده است که "...و قمع به البدع المدخوله" يعني با ظهور حضرت بدعت هاي که در دين داخل شده از بين مي رود.
5. دگرگوني در عرصه اقتصادي
يکي از دگرگوني هاي که در جامعه جهاني حضرت مهدي بوقوع مي پيوندد دگرگوني در عرصه اقتصادي است. در حکومت حضرت مهدي همه مردم از بهترين زندگي مادي و رفاهي بهره مندند و هيچ فقيري در جامعه پيدا نمي شود. علت اين امر، علاوه بر باران هاي آسماني، حاصلات زمين و تلاش مردم، تقواي افراد جامعه نيز هست که مردم به آموزه هاي ديني عمل مي کنند و سنت خداوند نيز بر اين جاري شده است که هر جامعه اي تقواي الهي را پيشه کنند خداوند در زندگي مادي و اقتصادي آنها برکت مي دهند.
1/5. . بركات زمين و آسمان
در زمان امام زمان(ع) رحمت الهي از آسمان فراوان ميبارد، و زمين سيراب ميگردد، اين خود باعث ميشود تا گنجهاي سبز زمين، از دل زمين سر بر آورد و كوه و صحرا سر سبز گردد. در حديثي از پيامبر اسلام آمده است كه حضرت فرمود: در زمان حضرت مهدي(ع) باران از آسمان مانند زمان حضرت آدم (ع) ميبارد و زمين بركات خود را خارج ميسازد و زندگي كه امّتم در زمان حضرت مهدي(ع) مينمايند در هيچ زماني آن چنان زندگي نكرده است.
در روايتي ديگري از پيامبر آمده است كه فرمود: در حكومت حضرت مهدي …زمين گياهان خود را ميروياند و از آسمان باران ميبارد و امتم در حكومت او از نعمتي بهره مند ميشود كه هيچ زماني از چنين نعمتي بهره مند نبوده است.
دگرگوني در سيستم زراعتي
در زمان حضرت حجت، زمين هاي باير و صحراهاي لم يزرع همه زير کشت مي رود و بدين ترتيب با وسائل بسيار پيشرفته نهرهاي بزرگ کشيده مي شود و مردم از فقر و کمبود مواد غذايي رهايي پيدا مي کند. در حديثي از اميرالمؤمنين(ع) روايت آمده است كه حضرت فرمود: زماني كه قائم ما بپاخيزد آسمان باران خود را ميباراند و زمين سبزههاي خودش را ميروياند….به گونهاي كه شخص بين عراق وشام راه ميرود اما هيچ قدمي نميگذارد مگر اينكه بر روي سبزه ميباشد. بين عراق و شام صحراهاي بزرگي فراواني وجود دارد که همه سر سبز مي گردد و اين بعنوان نمونه آورده شده است و در حقيقت همه صحراهاي جهان مانند صحراهاي بين عراق و شام سرسبز مي گردد. گسترش زمين زراعتي موجب مي شود که از سوي مواد خوراکه و ميوه و امثال آن فراوان با قيمت ارزان در اختيار انسان قرار گيرد و از سوي ديگر کسي بيکار در جامعه نباشد و از سوي سوم فقر از جامعه ريشه کن گردد و از سوي چهارم در اثر فضاي سبز و درختان زياد و برطرف شدن سوء تغذيه بيماري کاهش يابد.
رونق يافتن دامداري
يکي از اموري که در عصر حکومت مهدوي بسيار رايج مي گردد و مردم بدان توجه مي کنند دامداري است. از آنجا که علف و چراگاه هاي بسيار مناسب در آن زمان وجود دارد و آب و علف فراوان است لذا زمينه براي دامپروري بسيار زياد و مناسب خواهد بود. اين امر نيازهاي مردم را از قبيل فراورده هاي لبني و گوشت فراهم مي کند. در حديثي از پيامبر اسلام نقل شده است که حضرت فرمود: در آخر الزمان در ميان امتم مهدي ظهور مي کند که در آن زمان آب فراوان و گياه و دامداري زياد مي گردد.
رونق يافتن تجارت و بازرگاني
يکي از کارهاي مهم که در زمان ظهور حضرت اتفاق مي افتد و در رشد اقتصادي و توسعه جامعه نقش مهم دارد رونق تجارت است. در اسلام تجارت از جايگاه خاص برخوردار است تا جايکه در روايات ما آمده است: رزق و روزي ده جزء است که نه جزء آن در تجارت و يک جزء آن در غير تجارت است. در زمان ظهور حضرت حجت مردم به تجارت مشغول مي گردند که از رسول خدا در اين باره روايت شده است: از نشانه هاي ظهور مهدي (عج) اين است که مال و ثروت همانند سيل در ميان مردم به جريان مي افتد،علم و دانش ظاهر مي شود و بازرگاني گسترش يافته شکوفا مي گردد.
استخراج معدن
در زمان ظهور حجت حکومت و مردم با همکاري هم معدن ها را به اندازه نياز خود استخراج مي کنند و خمس آن را به دولت مي پردازد تا به فقرا و نيازهاي دولت رسيدگي گردد. استخراج معدن باعث مي شود تا مردم از فقر و بيکاري نجات پيدا کنند و به راحتي بتوانند از نعمت هاي الهي بهره مند گردند. در مورد استخراج معدن نيز رواياتي زيادي وارد شده است که از باب نمونه به يکي از آنها اشاره مي شود. از امام باقر(ع) روايت شده است که در زمان حضرت حجت خداوند براي حضرت گنج هاي زمين و معادن استخراج مي گردد.
2/5. از بين رفتن تبعيض در تقسيم اموال
از امام باقر (ع)روايت شده است كه حضرت حجت، اموال را بصورت مساوي تقسيم ميكند، و با مردم عادلانه رفتار مينمايد. نظير اين روايت از پيامبر اسلام نقل شدهاست كه حضرت فرمود: وقتي حضرت مهدي ظهور نمايد دنيا را پر از عدل و داد مينمايد همة مردم از او راضياند حضرت اموال را بين مردم بصورت مساوي تقسيم ميكند آنگاه خداوند دلهاي امت محمد(ص) را از بي نيازي پر ميكند.
3/5. ازبين رفتن شكاف طبقاتي
در حكومت وليّ عصر(عج) يکي از دگرگوني هاي مهم که رخ مي دهد رفاه اقتصادي و معيشتي است. مشکلات اقتصادي مردم در اين حکومت کاملا حل مي گردد و همه مردم از امکانات رفاهي و اقتصادي خوبي بهره مند مي گردد. رفاه اقتصادي به اين خاطر است که از يكسو بركت و نعمت الهي فراوان ميگردد، به گونه اي كه اموال در يكجا انباشته ميگردد و مردي بلند ميشود عرض ميكند: يا مهدي! از آن اموال برايم عطا نما، حضرت ميفرمايد: از اين اموال بردار. از سوي ديگر مردم با تربيت درست اهداف واقعي خود را بهتر ميشناسند و براي رسيدن به كمالات معنوي تلاش ميكنند.
4/3. مبارزه با سرمايه داري
يکي از دگرگوني هاي که در حکومت حضرت مهدي (عج) در عرصه اقتصادي رخ مي دهد، مبارزه با سرمايه داري است. زيرا طبقه حاكم كه در عينيت و عمل با تمام وجود خويش استضعاف و محروميت را لمس كردهاند و از مشكلات آن احساسى راستين دارند، هيچگاه با سرمايهدارى سازش نمىكنند و ميدان را براى يكهتازيهاى قشر مرفه و شادخوار باز نمىگذارند و همه راههاى نفوذ آنان را در بخشهاى حياتى جامعه سد مىكنند. اين ماهيت راه و كار مستضعفان است كه هيچگاه با عامل اصلى محروميت كنار نيايند و ريشه آن را در جامعه بشرى بخشكانند و اين راهى است كه از آغاز نهضتهاى انبيا مورد نظر بوده است. چنانكه قرآن كريم همواره اين بعد از قيام پيامبران را ترسيم كرده است كه با طاغوتان و سلطهطلبان مالى درگير شدند همان سان كه با سلطهطلبان سياسى و نظامى. در قرآن كريم مىخوانيم: و لقد ارسلنا موسى باياتنا و سلطان مبين الى فرعون و هامان و قارون فقالوا ساحر كذاب. (سوره غافر (40)، آيات 24-23. )
ما موسى را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم به سوى فرعون و هامان و قارون گفتند كه او جادوگرى دروغگو است.
روشن است كه از جمله اهداف اين پيامبر الهى چنانكه سرنگونى نظام سياسى فرعونىاست، سرنگونى نظام سرمايه و ثروتاندوزى نيز هست كه سمبل آن در آن روزگار قارون بوده است.
آرى در آن دوران سراسر عدل است كه سرمايهدارى و سلطه آن بر جامعههاى بشرى پايان مىيابد و تودههاى مظلوم بشرى از زير يوغ سلطه اين طبقه زالوصفت رهايى مىيابند و هرگونه بهرهكشى ظالمانه از ميان مىرود و استثمار، اين پديده شوم، ره نيستى و زوال مىپويد و اين لازمه طبيعى حاكميت طبقه پايين و مستضعف است كه به دوران سياه ظلم قشرى اندك بر تودههاى عظيم انسانى پايان دهد.
5/3. ريشه کن شدن فقر
در زمان حکومت حضرت حجت فقر ريشه کن مي شود و در قلمرو حکومت حضرت با تمام گستردگي که دارد حتي يک فقير که مستحق زکات، و ماليات باشد نيز پيدا نمي شود. از امام باقر(ع) روايت شده است كه حضرت فرمود: مردم ماليات خود را بر گردن گذاشته به سوي مهدي ميروند. خدا وند به شيعيان ما در زندگي رفاه و آسايش داده است و آنان در بينيازي به سر ميبرند، و اگر لطف و سعادت خداوند آنان را در بر نميگرفت، سركشي ميكردند.
از اباعبدالله (ع) روايت شده كه حضرت فرمود: در زمان ظهور حضرت قائم زمين گنج هاي خود را بيرون ميريزد، به گونة كه مردم آن را بر روي زمين ميبينند، مردم زكات مال خود را بدوش ميگيرند تا مستحقي بيابد و زكات مال را به او بدهد اما به خاطر اينكه خدا وند آنها را بينياز گردانيده و بافضل خويش به آنها روزي داده است لذا كسي پيدا نميشود تا زكات را قبول نمايد.
رفاه اجتماعي(social welfare)
يکي از امور که در جامعه زمان حضرت حجت اتفاق مي افتد و بعنوان يک دگرگوني مثبت تلقي مي گردد، عبارت است از رفاه اجتماعي. رفاه اجتماعي در يک تعريف ساده عبارت است از راحتي و بهبود وضع مردم؛ از ديدگاه فايده گرائي رفاه فردي در اصل قابل اندازه گيري است و رفاه اجتماعي به طور ساده حاصل جمع رفاه همه افراد است. همه دولت هاي خدمت گزار تلاش دارند تا رفاه و آسايش شهروندان خود را تامين کنند، و دولتي موفق ارزيابي مي گردد که در اين عرصه توانسته باشد براي شهروندان خود کاري کرده باشد. در حکومت حضرت حجت،نعمت فراوان است، مردم با سوء تغذيه مواجه نيست و بيماري کاهش مي يابد، دسترسي به بهداشت براي همه ميسور است در نتيجه اميد به زندگي افراد افزايش مي يابد.
فرواني نعمت : در زمان حضرت حجت آن گونه که از مجموع احاديث بدست مي آيد، چنين استفاده ميشود كه مردم از لحاظ زندگي مادي در آسايش و راحتي ميباشد. دليل اين امر نيز روشن است زيرا وعدة قرآني است كه ميفرمايد: هر كس ايمان بياورد و تقواي الهي را پيشه نمايد، خداوند هم بركات زمين و آسمان را براي آنها نازل ميكند، و اين يک سنت الهي است و چون مردم در آن زمان حد نصاب لازم از ايمان و تقواي الهي را كسب ميكند يعني شرط كه در آيه بيان شده محقق ميشود لذا به دنبال شرط، مشروط هم ميآيد و خداوند به آنها نعمتهاي فراواني عطا ميفرمايد كه در واقع نتيجة عمل خوب شان ميباشد . از همين رو ميبينيم در روايات آمده است كه از يكسو باران فراوان از آسمان ميبارد، و اين امر باعث ميشود كه زمين بركاتش را خارج نمايد و از سوي ديگر مردم اموال واجب خود را خارج ميكنند كه نشانه ايمان و تقواي شان است. و افراد جامعه از لحاظ اخلاقي عزت طلب و قانع اند، و امام نيز اموال را به صورت مساوي بين مردم تقسيم ميكنند، مجموع اين عوامل دست به دست هم ميدهند تا مردم در جامعه از لحاظ اقتصادي زندگي مرفهي داشته باشند. همة آنچه كه در اين بخش بيان شده، اگر بشكافيم علت تأمين معيشت مردم همان تقواي الهي و باور به خداوند است، كه قرآن به آن از قبل وعده داده بود.
امکان دسترسي به بهداشت و درمان: با پيشرفت و ترقي که در آن زمان پديد مي آيد مردم به بهداشت و درمان به آساني دسترسي پيدا مي کند و بيماري هاي صعب العلاج آنها درمان مي گردد. در حديث آمده است: اگر بيماري و يا شخص ضعيفي زمان حضرت حجت را درک کند حالش بهبود يافته و قوي مي گردد.
کاهش بيماري: در زمان حضرت حجت به خاطر وفور نعمت و هواي پاک مردم کمتر بيمار مي گردد. در حديثي از امام سجاد (ع) روايت شده است که حضرت فرمود: وقتي قائم ما بپا خيزد خداوند بيماري را از ميان شيعيان ما مي برد.
افزايش اميد به زندگي: يکي از امور که در رفاه اجتماعي مطرح است، اميد به زندگي افراد جامعه است که در حکومت حضرت حجت اميد به زندگي افزايش پيدا مي کند و در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: هنگامي که قائم ما قيام کند ...مردم در سايه فرمانروايي او عمري دراز خواهند داشت. علت افزايش اميد به زندگي را مي توان آب و هواي سالم، بهبود وضعيت بهداشتي و درماني، کاهش بيماري و فور نعمت هاي الهي از قبيل تغذيه سالم، آب بهداشتي، افزايش ميوه، لبنيات، گوشت و...دانست.
نتيجه:
در حکومت جهاني حضرت مهدي(عج) دگرگوني هاي فراواني رخ مي دهد. مهمترين دگرگوني در بخش فرهنگي اتفاق مي افتد، زيرا حضرت تمام رموز علم را که 27 حرف است مي آورد، عقول مردم رشد مي کنند، مراکز فرهنگي فراواني تاسيس مي گردد، حتي زنان به مدارج بالاي علمي دست مي يابند، ارتباطات و امکانات آموزشي و فرهنگي بصورت سازنده در همه زمينه ها رشد مي کنند، علوم ديني در سطح بسيار بالاي بصورت بسيار دقيق فراگرفته مي شود و در کل مردم از نگاه فرهنگي بسيار رشد مي کنند و همچنين وقتي فرهنگ دگرگون گرديد، بدون ترديد رفتارهاي اجتماعي، ارزشها، هنجارها و...نيز دگرگون مي گردد و متناسب با فرهنگ متعالي ديني شکل مي گيرد. از سوي ديگر در جامعه مهدوي در بخش اقتصادي و برخورداري از رفاه مادي در اوج خود مي رسند، نعمت هاي الهي از زمين و آسمان نازل مي شوند و مردم از نگاه اقتصادي بسيار زياد رشد مي کنند که در نظام اقتصادي آن زمان فاصله طبقاتي از بين مي روند.