نظام تربيتي حضرت مهدي عج ، داراي مباني دقيق تربيتي مطابق با ارزش هاي اسلامي و الهي ميباشد که چنين نظامي را از ساير نظام هاي عالم متمايز مي سازد و ما در اين نوشتار برآنيم تا اين مباني را تبيين نماييم. بيان تعاريفي از تربيت ،نظام تربيتي ، مباني تربيت، بيان انواع مباني ، تبيين مباني وجود شناسي ، مباني معرفت شناسي ، مباني انسان شناسي در مكتب تربيتي مهدوي «عج» از ابعاد اصلي اين مقاله است كه به شرح و تفصيل آنها پرداخته ايم.
مقدمه:
درهمه جوامع بشري وانساني ،سعي متصديان تربيتي و فرهنگي و بطور کلي دست اندر کاران هر جامعه ،بر اين استوار است که افراد جامعه خود را بر اساس مباني وارزش هاي مورد قبول و تعريف شده آن جامعه تربيت نمايند و تمامي امور تربيتي آن جامعه،از چنين مباني و ارزش ها، تاثيرعميقي مي پذيرد.به عبارت ديگر در هر نظام تربيتي ،تا وقتي که مباني و هست هاي ارزشي و ثابت معين نشود ،نمي توان به يک نظام تربيتي منظم و منسجم و برنامه ريزي شده دست يافت و محال است که چنين سيستم تربيتي،دوام پيدا کند.بدون ترديد نظام جامع تربيتي مهدوي «عج» که بر اساس آموزه هاي اسلام ناب بناشده است وتمامي ابعاد زندگي انسان را براي رسيدن به سعادت دنيوي واخروي ،مورد توجه قرار داده است،از اين قاعده استثنا نمي باشد و براي خود داراي مباني مستحکمي ميباشد.همانگونه که نظام تربيتي اسلام ،از همان ابتداي امر،داراي مباني و ارزش هاي حقيقي و بنياديني همچون ربوبيت الهي بر جهان هستي ،توحيد در خالقيت ،وجود فطرت توحيدي در وجود انسان و...بود و وجود مقدس پيامبر اکرم «ص»آنها رابراي مردم بيان داشتند و ذوات مقدس اهل بيت «ع» نيز به تبيين وترويج چنين مباني اقدام نمودند ،نظام تربيتي حضرت مهدي «عج»،نيز داراي چنين مباني ارزشمند اسلامي و قرآني مي باشد که مطابقت کامل با همان اسلام ناب محمدي «ص» دارد.البته بايد توجه داشت که مباني نظام تربيتي مهدوي «عج»که از حقايق الهي و وحياني سر چشمه مي گيرد ،باساير نظام هاي به ظاهر تربيتي دنيا همچون مکتب ليبراليسم ، اگزيستانسياليسم ، پوزيتويسم و... تفاوت ماهوي دارد ومباني چنين مکاتب منحطي ،چيزي جز جدائي انسان از حقايق الهي و سعادت زا نمی باشدودر اغلب موارد منکر خالق اصلي جهان مي شوند ، به عنوان مثال در مکتب تجربه گرائی اگوست کنت ،قضايای متافيزيکي و ماوراءالطبيعه، پوچ و بی معنی به حساب می آيد واگوست کنت ،دين جعلی خود را دين انسانيت و مخلوق بشر نام مي نهد.(1) بالعکس در مکتب تربيتي مهدوي «عج»،مفاهيمي چون توحيد ،عبوديت و...از مباني اساسي چنين نظامي به حساب مي آيد.اگرما در اينجا، نظام تربيتي مهدوي «عج» رامانند ساير مکتب هاي تربيتي،داراي مباني تربيتي به حساب مي آوريم،منظور اساسي ما، در اصل داشتن مباني و ضرورت آن در همه مکاتب مي باشد،نه اينکه مباني تربيتي اسلام و مهدوي«عج»با ساير مکاتب يکسان بوده و فرقي ندارد،پر واضح است که هر مکتبي براي خود ،مباني جداگانه اي داردونظام تربيتي اسلام ناب و بالتبع آن نظام تربيتي مهدوي«عج»،حقيقي ترين و بهترين مباني تربيتي را كه مي تواند انسان ها را به سعادت رساند،به خود اختصاص داده است.
اهميت و ضرورت بحث:
در يك نظام تربيتي ،هرگاه سخن ازمباني تربيتي به ميان مي آيد،در واقع منظور اين است كه پايه ها و ستون هاي چنين نظامي را ترسيم نموده و بعد از آن بتوانيم ساير ابعاد و جنبه هاي يك نظام تربيتي را مانند اهداف تربيتي،اصول تربيتي،روش هاي تربيتي وديگر مباحث تربيتي را ،به خوبي تبيين كنيم.به عبارت روشن تر ،ما ناگزير هستيم كه براي رسيدن به يك نظام تربيتي دقيق و سازمان يافته ،در ابتداي امر مباني و ارزش هاي كليدي و محوري تربيت رامشخص نماييم واگر مباني يك نظام تربيتي به خوبي تبيين و تحليل شود ،بدون شك ما در تمامي بحث ها و موضوعات تربيتي مشكلي نخواهيم داشت واز طرف ديگرساير تحقيقات تربيتي طبق آن مباني تربيتي تنظيم مي گرددويك وحدت و انسجام و همچنين راحتي كار در مباحث تربيتي بوجود مي آيدو در اينجاست كه اهميت و جايگاه ويژه مباني تربيت مشخص مي گردد. بطور كلي مي توان نقش و جايگاه مباني را ، در يك نظام تربيتي ،اينچنين بيان نمود:
1.مباني در تعيين اهداف تربيتي نقش دارد.
2.اصول تربيتي مبتني بر مباني مي باشد.
3.مباني ،شاخصه ها و وجه تمايز مكتب هاي تربيتي هستند.
4.مباني به نظام تربيتي چهره معقول و مقبول مي بخشد.
تعاريف كاربردي:
تربيت:
تربيت و واژه هاي مترادف آن از جمله كلماتي است كه در زندگي روزمره ما انسان ها رواج زيادي دارد.تربيت در لغت ، كلمه اي عربي و معادل آموزش و پرورش در فارسي مي باشد كه به معناي بيرون كشيدن كودك از حالت نخستين وپرورش و تغذيه كودك و يا آموختن علم و آداب نيكو ميباشد.(2)جامع ترين تعريف اصطلاحي كه مي توان از تربيت ارائه كرد ،عبارت است از:«فعاليتي منظم و مستمر در جهت كمك به رشد جسماني،شناختي،اخلاقي،عاطفي،اجتماعي و به طور كلي پرورش و شكوفائي استعدادهاي متربي،بگونه اي كه نتيجه آن در شخصيت متربي ،بويژه در رفتارهاي او ظاهر شود».(3)
نظام :
مراد از كلمه نظام به معناي عام،«مجموعه اي اجزاءوعناصري است كه روابط مشخصي دارند وباتغيير هر يك از اين عناصر يا نوع روابط مقرر،بازده و محصول نظام نيز تغيير خواهد كرد».(4)به عبارت ديگر هر نظام يا سيستمي از سه بخش تشكيل مي شود:
1. عناصر و اجزاء تشكيل دهنده نظام
2. فرايند و نوع روابط ميان اجزاء
3. بازده و محصول نظام
نظام تربيتي:
گاهي مراد از نظام تربيتي،نظام تربيتي اجرائي تعليم و تربيت است كه امروزه به شكل وزارتخانه هاي آموزش و پرورش و ادارات و مدارس تحت پوشش آن مي باشد.اما گاهي منظور ما از نظام تربيتي مجمو عه اي از مفاهيم و انديشه هاي منظم و سازمان يافته در باب تربيت است كه بيشتر توجه ما به بعد نظري تربيت و نظام تربيتي معطوف است كه مقصود اصلي ما،از نظام تربيتي همين معناي اخير مي باشد،بنابر اين در تعريف نظام تربيتي چنين مي گوييم:«نظام تربيتي ،مجموعه اي از مفاهيم و انديشه هاي منتظم و سازمان يافته در باره تربيت مي باشد كه بين آنها روابط متقابل جريان داشته و به اصطلاح از نوعي همبستگي دروني برخوردارند و بيانگر كيفيت و چگونگي تربيت،به طور اساسي و پايه اي مي باشند.(5)
مباني تربيت:
مراد از مباني،قضايا و گزاره هايي است كه بيانگروضع ،امكانات،موقعيت و حقايق و هست ها مي باشد و از بنيان ها و حوزه باور ها بحث مي كند و همان حكمت نظري بوده و ضرورت ها و ويژگي هاي و قابليت هاي هر چيزي را تبيين مي كند.(6) با اين توصيفات،در تعريف مباني تربيت چنين بايد گفت كه:«مباني تربيت عبارت است از هستي ها و قابليت ها وويژگي هاي انسان و جهان،كه همواره موجود مي باشد و فرايند تربيت انسان مي بايست بر طبق چنين گزاره ها و هست ها ،تنظيم واجرا گردد و بر اساس آنها اهداف ، اصول ، روش هاي تربيتي اخذ مي شود».
فرق مباني واصول تربيت:
بعضي تصور مي كنند كه مباني تربيت با اصول تربيت يكسان مي باشد ،در حالي كه دو چيز مي باشند .مراد از اصول تربيت:« قواعدي است كه مربيان بااستفاده از آن دستورات و بايد ها و نبايد ها ،بهترين تصميم تربيتي را در موردتربيت انسان بگيرندو متربي را در كميت و كيفيت فرايند تربيت ياري مي كند».(7)به عبارت روشن تر مباني تربيت از هست ها و قابليت ها و حقايق عالم كه در امر تربيت لحاظ مي گردد ،بحث مي كند،ولي دراصول تربيت، از بايد ها و نبايد هاي تربيتي كه مي بايست در دستور كار متربي قرار گيرد،سخن به ميان مي آيد.اصول تربيت، معلول مباني تربيت مي باشدو مباني مقدم بر اصول مي باشندو تا وقتي مباني تبيين نگردد،نوبت به اصول نمي رسد.
انواع مباني نظام تربيتي مهدوي «عج»:
براي مباني تربيتي اسلام ،در يك تقسيم بندي كلي ،سه دسته مباني مي توان ذكر كرد كه عبارتند از :
1. مباني علمي
همان تجربه هاي دانشمندان و محققان تجربي در باره انسان و جهان مي باشد كه از طريق تجربه و آزمايش بدان پي برده اند و جهان و انسان را بر اساس تحقيقات خود وصف كرده اند كه موارد معقول آن مورد تاييد اسلام مي باشد.
2.مباني ديني:
به حقايقي كه انسان از طريق وحي و نبوت در مورد انسان و جهان در يافت مي كند ،اطلاق مي شود كه بهترين مباني تربيتي اسلام را در خود جاي داده است.
3.مباني فلسفي :
مهم ترين مباني تربيتي اسلام و مهدويت«عج» را مي توان در مباني فلسفي و عقلي بدست آورد كه درون خود، مباني ديني و تعبدي متقن و خدشه ناپذيري را جاي داده است كه براي ترسيم نظام تربيتي اسلام و مهدويت «عج»،ناگزيريم كه اين مباني را تبيين و تحليل نماييم.مباني فلسفي را مي توان به سه نوع اساسي تقسيم نمود كه عبارتند از:
1.مباني هستی شناسي(وجود شناسي)
2.مباني معرفت شناسي(شناخت شناسي)
3.مباني انسان شناسي
1.مباني هستی شناسي :
يكي از مهم ترين واصلي ترين مباني تربيتي نظام تربيتي مهدوي«عج»،شناخت وجود و هستي مي باشد و اينكه ماوراي همه اين موجودات ممكن و مادي ،يك وجود قائم بالذات وازلي و ابدي به نام علت هستي بخش وجود داردو ساير موجودات عالم،مخلوق اويند. بطور کلی دو روش براي اين مبنا وجود دارد كه مورد تا"ييد آموزه هاي تربيتي مهدويت«عج»مي باشد و آن دو روش عبارتند از:
الف.شناخت حصولی واجب الوجود:
منظور از شناخت حصولی این است که انسان به طور وسیع و همگانی در عصر مهدوی «عج» بوسیله مفاهیمی کلی از قبیل آفریننده،بی نیاز ،واجب،ممکن و...شناختی ذهنی وغایبانه نسبت به خدای متعال پیدا می کند.برای شناخت حصولی خداوند متعال ،براهین زیادی اقامه شده است وفلاسفه و علماي كلام،براهين و دلايل زیادی مانند ‹‹برهان امکان(8)(9)(10)، برهان نظم(11)(12)، برهان تمانع(13)(14)،برهان حدوث(15) ، برهان اثر،برهان حركت،برهان عجز،برهان كمال،برهان اعجاز و دعا،برهان حيات،برهان نياز،برهان هدف،برهان فسخ العزائم،برهان حل العقود،برهان ضعف الاركان،برهان احتمال،برهان هستي ،برهان رؤيت،برهان تواتر ، برهان صديقين و..›› آورده اند كه به جهت رعايت اختصار،تنها به نام آنها بسنده مي كنيم. در نظام تربيتي مهدوي«عج»،چنان مردم از رشد عقلي و استدلالي بهره مند مي شوند كه با چنين براهين عقلي و استدلالی و درپرتو انوار قدسیه امام معصوم«ع» ،به راحتي مي توانند واجب الوجود عالم را اثبات نمايند و اين يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد تربيت مهدوي مي باشد،چنانكه امام باقر«ع»، در مورد رشد عقلي مردم در نظام تربيتي حضرت مهدي«عج»،مي فرمايند:«اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وكملت به احلامهم»(16)؛«هر گاه قائم بپا خواست ، دست رحمت خود را بر سر بندگان مي گذارد و بواسطه آن عقلشان را تكميل مي گرداند واخلاقشان نيكو مي گردد»..بدون ترديد در نظام تربيتي مهدوي «عج»،با گسترش علم و عقلانيت ،چنين براهيني مي تواند به خوبي براي مردم ،قابل قبول و درك باشد و آنها را به سوي واجب الوجود عالم ارشاد نمايد.البته نبايد از نظر دور داشت كه اصلي ترين نقش درچنين خداشناسي مطلوب و برهاني ، متوجه امام معصوم ‹ع› مي باشد كه با حضور خود و روشنگري هاي داهيانه و عالمانه خويش ، بشريت را متوجه مبدا هستي مي نمايد.
ب.شناخت حضوري واجب الوجود:
در اين روش شناختي،انسان بدون وساطت مفاهيم ذهني،بانوعي شهود دروني و قلبي با خداآشنا مي شود.(17)و اين همان خداشناسي فطري مي باشد.(18) در نظام جامع تربيتي مهدوي«عج»،با از بين رفتن تاريكي ها و فساد هاي بشري ،خداشناسي فطري و حضوري مردم به اوج خود مي رسد وآنان با چشم دل و باطن به سوي معبود خويش كشانده مي شوند واز ضلالت و نابينائي دروني نجات يابند؛چنانكه حضرت اميرالمؤمنين علي «ع» در اين باره فرمودند:«...واعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول فتداويتم من العمي والصم و البكم »(19)؛«بدانيد اگر شما از انقلاب گر مشرق پيروي كنيد او شما را به راه و روش پيامبر راهنمايي مي كند و از بيماري كوري و كري و گنگي (دروني)نجات مي دهد».يكي از چيز هايي كه در مباني وجود شناسي و هستي شناسي ،بعد از اثبات واجب الوجود مطرح مي شود ،صفات و خصوصيات منحصر به فرد ذات مقدس حق تعالي(20) اعم از صفات ذاتی(21) و همچنین صفات فعلی او (22)میباشدکه در اخبار و روایات فراوانی از آنها یاد شده است(23) و همگی دلالت بر كمال ذات الهی دارند و مستلزم هيچ نقص و محدوديتي برای او نمي باشند. بطور كلي يكي از بنيادين ترين مباني نظام تربيتي مهدوي«عج»،مباني وجود شناسي مي باشد كه بر اساس آن ،يك مبدا حيات و آفرينش براي هستي، بنام واجب الوجود در نظر گرفته مي شود كه تمامي مخلوقات ،همه هستي و وجود خود را از او در يافت مي كنندواساس تربيت بر اساس توحيد و يكتا پرستي بنا مي شود .در چنين نظام تربيتي مردم وظيفه دارند كه در مرحله اول ،آن مبدا هستي را بشناسند و با اطاعت و بندگي او ،تمامي ابعاد توحيد،يعني توحيد در ذات ، توحيد در صفات ،توحيد در فعل،توحيد در عبادت ،توحيد در خالقيت،توحيد در ربوبيت،توحيد در الوهيت،توحيد در توكل،توحيد در استعانت،توحيد در محبت،توحيد در خوف را، بطور محسوس و عيني در زندگي خود به منصه ظهور گزارند؛ چنانكه پيامبر اكرم «ص»، گسترش توحيد و يكتا پرستي را از مؤلفه هاي اصلي نظام تربيتي حضرت مهدي «عج» معرفي مي كنند و مي فرمايند:«فلا يبقي علي وجه الارض احدا الا قال لا اله الا الله»(24):«در آن زمان در تمامي نقاط مشرق و مغرب كسي باقي نمي ماند مگر اينكه اعتراف به يكتا پرستي و توحيد مي كند».
2.مباني معرفت شناسي:
يكي ديگر از مباني نظام تربيت اسلام و مهدوي«عج»،مباني معرفت شناسي يا شناخت شناسي مي باشد.هنگامي كه انسان در در صدد حل مسائل بنيادي جهان بيني و شناختن اصول دين حق بر مي آيد،در نخستين گام با اين سؤال مواجه مي شود كه :از چه راهي بايد اين مسائل را حل كرد ؟و چگونه بايد شناخت هاي بنيادين صحيح را بدست آورد و چه راه هايي براي شناخت وجود دارد؟كداميك از آنها را بايد براي بدست آوردن اين شناخت ها برگزيد؟بررسي تفصيلي و فني اين مطالب بعهده بخش شناخت شناسي از فلسفه(اپيستمولوژي) است كه انواع شناخت هاي انسان را مورد بحث و ارزشيابي قرار مي دهد. از يك ديد گاه كلي ،شناخت هاي انسان را مي توا ن به چهار دسته تقسيم كرد(25)که شامل شناخت تجربی ، شناخت فلسفی ، شناخت تعبدی و شناخت شهودی می شود.(26)بر اساس چنين تقسيمي كه در باره شناخت بيان شد ، مي توان چهار نوع جهان بيني را ارائه كرد:
1.جهان بيني علمي وتجربي
2.جهان بيني فلسفي و عقلي
3. جهان بيني ديني
4. جهان بيني عرفاني
با توجه به اين جهان بيني ها ،بايد دانست كه آيا مي توان مسائل بنيادي جهان بيني را واقعا از اين راه ها حل كرد و ديدگاه نظام تربيتي اسلام و مهدوي «عج» در اين باره چيست؟بايد چنين گفت كه در مورد شناخت و امكان آن و راه هاي كسب معرفت ، نظرات مختلفي در ميان مكاتب وجود دارد.از ديدگاه شك گرايان و سوفيست ها ،امكان هيچگونه شناخت و معرفتي وجود ندارد ونمي توان به يك معرفت حقيقي دست يافت؛چنانكه «كرگياس»،از افراطي ترين سوفيست ها در اين باره مي گويد :« هيچ چيزي موجود نيست و اگر وجود داشت قابل شناخت نبود واگر قابل شناختن بود قابل شناساندن به ديگران نبود».(27) و با چنين استدلال كور و واضح البطلاني ؛دست رد بر تمامي شناخت ها و جهان بيني ها مي زند.از طرف ديگر پوزيتويسم ها و حس گرايان، منكر شناخت هاي عقلي و مفاهيم كلي شده و شناخت واقعي را همان شناخت حسي و تجربي و علمي مي دانند.ايشان معقولات ثانيه فلسفي و مسائل متافيزيك و شناخت هاي تعبدي را بدليل عدم تجربه پذيري حسي،غير علمي مي دانند ،چنانكه اگوست كنت ،مؤسس مكتب پوزيتويسم ،دين را مخلوق بشر مي داند و آن را دين انسانيت (دست ساز تجربه بشر) مي نامد.(28) دسته اي ديگر از مكاتب غربي ،عقل گرايان افراطي هستند كه مانند مكتب ايده آليسم هگل ،براي توجيه آزادي انسان ،شناخت هاي عقلاني صرف بشري را كه هيچ نگاهي به ماوراء طبيعت ندارد ،براي سعادت انسان كافي مي دانند و بشريت را از انديشه هاي ناب انبياء«ع» جدا مي كنند و اين نقطه مقابل فلاسفه الهي است كه از راه تعقل و تدبر ،يقين به آموزه هاي انبياء «ع» پيدا مي كنند.(29)در مورد شناخت شهودي نيز بايد چنين گفت كه تفسير و بيان شهود ،از هر كسي ساخته نيست و نياز به مهارت خاصي دارد و خود مطلب شود شده نيز در اغلب موارد مشتبه مي شود و بدون مباني نظري و عقلي ،نمي توان چنين جهان بيني را معتبر دانست.(30)شنا خت و جهان بيني تعبدي محض و بدون پشتوانه عقلائي نيز، به تنهائي نمي تواند شناخت اساسي و مستقل باشد ،زيرا جنبه ثانوي دارد و مو قعي مي توان بر آن اعتماد كرد كه اعتبار منابع و مخبر آن با دلايل عقلي و مانند آن حل شود.(31)
مهدويت ومباني حقيقي معرفت شناسي:
با چنين توصيفاتي نوبت به مكتب تربيتي مهدويت «عج» که فصل الخطاب مکاتب تربیتی بوده و برگرفته ازحقایق اسلام ناب می باشد، در مقوله مباني معرفت و شناخت مي رسد كه بهترين و دقيق ترين مباني معرفت و شناخت شناسي را ارائه مي كند. مكتب تربيتي مهدويت «عج»،از يك طرف اعتراف مي كند كه حقايقي حسي و غير آن در عالم وجود دارد و بدون شك وترديد مي توان به شناخت هايي از طريق حس و شهود و تجربه دست يا فت و ديدگاه شك گراياني مانند«كرگياس» كه هيچ شناختي را به رسميت نمي شناسند ،به كلي مردود مي داند.از طرف ديگر بر اساس مكتب تربيتي مهدويت «عج» ، اينگونه نيست كه همه حقايق و شناخت ها منحصر در حس و تجربه و يافته هاي جهان مادي باشد و بر عكس مكاتب پوزيتويسمي و اگزيستانسياليسمي و مانند آن ، عقيده دارد كه مي توان حقايقي را كه ناب ترين شناخت هاي بشري مي باشد ،از غير طريق حس و تجربه و عقل گرائي محض بدست آورد كه همان حقايق وحياني و تعاليم انبياء الهي مي باشد . در سايه چنين تعاليم و شناخت هاي الهي و آسماني است كه بشريت با حقايق غير مادي و متافيزيكي مانند خالق هستي ، فرشتگان ،عالم غيب و ... آشنا مي شود و سعادت و خوشبختي زندگي مادي و زندگي ابدي و جاودانگي او ،بواسطه چنين معارف و شناخت هاي وحياني تضمين مي گردد.در مكتب تربيتي مهدويت «عج»،ساير شناخت ها و جهان بيني هاي بشري همچون شناخت فلسفي و عقلي ، شناخت تجربي و حسي و علمي ، شناخت شهودي ،مورد تاييد قرار مي گيرد و حتي به بعضي از آنها مانند شناخت عقلاني که مجهز به شناخت عرفانی و نقلی است ، اهميت خاصي داده مي شود و آن را پيامبر دروني انسان به شمار مي آورند ، ولي با اين حال ، منابع شناخت و معرفت را در اين جهان بيني ها منحصر نمي داند و در كنار اين شناخت ها ، نبايد از شناخت و معرفت تعبدي و وحياني انبياء الهي ،كه منشور سعادت بشري را ترسيم كرده اند ، غفلت نماييم و مانند مكاتب انحرافي مغرب زمين ،تنها به تجارب دنيوي و پوزيتويسمي اقتدا و بسنده كنيم.شناخت هاي تجربي و عقلاني و حسي محض اگر چه بسياري از مشكلات بشري را بر طرف مي كند و آنها را در رسيدن به هدف هاي اين جهاني ياري مي كند،ولي جدائي اين شناخت ها و معارف از شناخت ها و معارف ديني و الهي و وحياني ، چيزي جز انحراف از انسانيت و اخلاق در اين دنيا نخواهد داشت و بشريت را از سعادت اصلي و رسيدن به تكامل واقعي محروم مي سازد.اين همان حقيقتي است كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است و تعاليم انبياء الهي را يك منت بزرگ بر بندگان ،براي رسيدن به كمال و جدائي از ضلالت و گمراهي و همچنين دست يافتن مردم به علوم و شناخت هاي اساسي و سرنوشت ساز ،مي داند و چنين مي فرمايد: «لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين»(32)؛«همانا خداوند بر مؤمنين منت نهاد كه رسولي از خود آنها برايشان برانگيخت تا آياتش را براي آنها تلاوت كند و آنها را تزكيه نمايد و كتاب و حكمت به آنان ياد دهد ،اگرچه قبلا" در ضلالت به سر مي بردند».در نظام تربيتي مهدوي «عج»، علاوه بر گسترش شناخت هاي بشري در ابعاد تجربي و عقلي، يكي از شناخت هايي كه بدان اهميت خاصي داده مي شود و در سايه آن ،ساير شناخت هاي بشري شكوفا مي شود،شناخت ديني و وحياني و الهي مي باشد كه در سر لوحه تعاليم تربيتي مهدوي«عج»،قرار مي گيرد.اگر بعد از وفات پيامبر اكرم «ص»، شناخت ها و انديشه هاي تعبدي اسلامي ووحياني ، از مسير اصلي خود خارج شد و مردم از دست يافتن به منبع و مفسر واقعي اين شناخت هاي ناب،يعني حضرات ائمه معصومين «ع»،منع شدند،در نظام تربيتي مهدوي«عج»،بار ديگر همانند صدر اسلام و در سطح وسيع تر و جهاني ،شناخت هاي وحياني و ديني كه ساير شناخت هاي بشري را همراه دارد،گسترش خواهد يافت و بشريت در پرتوي چنين شناخت هايي ،به سعادت دنيوي و اخروي دست مي يابند،چنانكه امام صادق «ع» ،رشد شناخت هاي علمي و تجربي و حسي بشر را يکي از جلوه هاي درخشان نظام تربيتي مهدوي «عج»،در سايه آموزه هاي ناب وحياني و الهي ،مي دانند و در اين باره چنين مي فرمايند:«ان المؤمن في زمان القائم وهو بالمغرب يري اخاه بالمشرق»(33)؛«در زمان حضرت قائم «عج»،(در اثر پيشرفت دانش بشري )مؤمن در حالي که در مغرب مي باشد ،برادرش را در مشرق مشاهده مي کند»و يا درجاي ديگر در باره پيشرفت شناخت هاي بشري در پرتوي علوم الهي و بنيادين حضرت مهدي«عج»؛مي فرمايند:«العلم سبعه و عشرون حرفا" فجميع ما جاءت به الرسل حرفان فلم يعرف الناس اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسه و عشرين حرفا" فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين حتي يبثها سبعه و عشرين حرفا" »(34)؛«علم بيست و هفت حرف است و همه آنچه انبياء آوردند ،تنها دو حرف آن بودو مردم غير از آندو حرف چيزي نمي دانند، وقتي که قائم ما قيام کندهمه آن بيست و پنج حرف را خارج ساخته و به همراه آن دو حرف در ميان مردم منتشر مي کند».از طرف ديگر،حضرت اميرالمؤمنين علي «ع»،گسترش معرفت و شناخت هاي تعبدي و الهي ، بصورت وسيع و همگاني را از خصو صيات اصلي نظام تربيتي مهدوي دانسته و مي فرمايند:«در روزگاري که هواي نفس حاکم شده است ،حضرت مهدي «عج» هدايت و رستگاري را جايگزين آن مي سازد و در عصري که نظر شخصي بر قر آن مسلط شده است ،آن حضرت افکار را متو جه قرآن مي سازد و آن را حاکم بر جامعه مي کند»(35)ودر جاي ديگري در اين باره مي فرمايند:«كاني انظر الي شيعتنا بمسجد الكوفه قد ضربوا الفساطيط يعلمون الناس القرآن... »؛(36):«گويي هم اکنون شيعيان خود را (در زمان ظهور) مي بينم که در مسجد کوفه خيمه زده و قرآن را (بدان گونه که نازل شده است) ،به مردم مي آموزند».
3.مباني انسان شناسي:
يکي ديگر از مباني نظام تربيتي مهدويت «عج»، که نقش اساسي را در تربيت صحيح و سعادت زاي انسان بر عهده دارد ،مباني انسان شناسي مي باشد. با توجه به اينکه شناخت انسان و پي بردن به مباني و هست هاي وجودي و ذاتي او، ارتباط تنگاتنگي با خداشناسي ، فرجام شناسي ، نبوت و ... دارد ، شناخت کامل انسان ،مي تواند ما را در برآوردن نياز هاي واقعي او و همچنين در رساندن او به سعادت و کمال حقيقي و تربيت صحيح ياري رساند.اگر در مکاتب تربيتي غير ديني و گسسته از وحي و آموزه هاي الهي ،همچون پوزيتويسم ها ، اگزيستانسياليسم ها ،ليبراليسم ها و مانند آن ،انسان را محصور در حس و تجربه مي کنند و احتياجات و نيازهاي او را فقط در امور مادي و لذات آني اين جهاني متمرکز مي کنند و او را از ساحت قدسي و معنوي او بيگانه مي سازند ،همگي بخاطر نوع نگاه آنان به انسان و مباني انسان شناسانه آنان مي باشد.بدون شک اگر در چنين مکاتبي ،انسان را موجودي فاقد اختيار و انتخاب معرفي مي نمايند وابعاد وجودش را تنها در ماديات خلاصه مي كنند و پيشرفت و کمال او را در لذت پرستي و شهوت راني افراطي مي دانند ،نتيجه اش چيزي جز رشد ناقص و تک بعدي انسان نخواهد شد و بشريت را از سعادت و کمال واقعي او ،که همان تقرب به خداي متعال و عبوديت وحيات طيب والهي مي باشد، دور مي سازند.تنها موقعي ما مي توانيم انسان را به سعادت و كمال برسانيم كه بر خلاف مكاتب انحرافي وتك بعدي ،يك ديد جامع و حقيقي به انسان داشته باشيم و مباني صحيحي براي او ترسيم نماييم تا به همه نياز هاي او جوابگو باشيم و در امر تربيت او، همه ابعاد وجوديش را در نظر بگيريم و اين همان مباني انسان شناسي مكتب تربيتي مهدوي «عج» است که تجلی عینی حقایق اسلامی و قرآنی مي باشد. مهم ترين و شاخص ترين مباني انسان شناسي چنين مكتب تربيتي ، عبارتند از :
1.هويت دو ساحتي انسان:
در نظام تربيتي مهدويت«عج»،وجودانسان منحصر در بعد خاكي و مادي نمي شود و علاوه بر نيازهاي مادي و جسمي ،داراي يك بعد روحاني و اخروي و ملكوتي نيز مي باشد كه نمي بايست از آن غفلت كردو مانند مكتب هاي ليبراليستي غربي فقط به نيازهاي مادي و لذت هاي جسمي و اين جهاني او انديشيد.به تعبير ديگر انسان علاوه بر بعد جسماني و فيزيولوژيكي ،كه بر اساس آن نياز به آب ،غذا و...دارد ،يك حقيقتي به نام روح در وجود او قرار دارد كه غير از جسم او مي باشد وتمام هويت و شخصيت انسان مربوط به چنين بعدي مي باشد و در كنار بعد جسماني بايد به نياز هاي روحاني انسان ،كه همان نياز به پرستش و دعا،تقوي،توجه به آخرت و آموزه هاي انبياء و ...مي باشد،توجه شود تا به سعادت واقعي دست يابد و این از ویژگی یک انسان کامل می باشد که تجلی کامل آن در شخص امام عصر «عج» متجلی می باشد.خداوند متعال در قرآن كريم ،انسان را به عنوان موجودي دو ساحتي معرفي مي كند و نياز هاي مادي و معنوي انسان، مخصوصا"جنبه روحاني و ملكوتي، كه نقش مهمي در سعادت حقيقي انسان بر عهده دارد را،به زيبائي بيان مي دارد ،چنانكه در باره اين دو جنبه انسان مي فرمايد:«و اذ قال ربك للملائكه اني خالق بشر من صلصال من حما مسنون فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعو ا له ساجدين»(37):«و هنگامي كه خداي تو به ملائكه چنين فرمود كه من بشري از گل خشك شده از لجن صيقل شده مي آفرينم ،پس هرگاه آن را پرداختم و از روح خود در او دميدم بر او سجده كنيد».قرآن مجيد از طرفي رسيدگي به بعد مادي انسان را متذكر مي شود و مي فرمايد :«قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق»(38):«بگو چه كسي زينت هاي خدائي كه او براي بندگانش بوجود آورده و رزق هاي پاك را حرام ساخته است؟»واز طرف ديگر خط بطلاني بر مكاتب تربيتي ليبراليسمي مي كشد و ساحت انسان را خلاصه در ماديات و لذات دنيوي نمي كند واز مردم مي خواهد كه از ساحت روحاني خود، بواسطه ا اعمال شايسته و در مسير انبياء و اوصياءالهي ،غفلت نكنند :«يا ايها الذين امنوا استجيبو ا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم»(39):«اي كساني كه ايمان آورديد دعوت خدا و پيامبر را استجابت كنيد تا شما را زنده گرداند (و حيات روحاني و الهي عطا كند)».در مكتب تربيتي مهدوي «عج»،به دو بعد جسماني و روحاني انسان توجه مي شود و براساس اينكه انسان هم نيازهاي مادي و هم معنوي دارد ، برآورده كردن احتياجات بعد جسماني و روحاني انسان ،از اهداف اساسي چنين مكتبي مي باشد ،چنانكه رسول اكرم «ص» در مورد رفاه مادي و دنيوي مردم در نظام تربيتي مهدوي«عج» چنين مي فرمايند:«تنعم فيه امتي نعمه لم ينعموا مثلها قط تؤتي الارض اكلها و لاتدخر منهم شيئا والمال يومئذ كدوس...»(40):«در آن زمان امت من چنان متنعم مي شوند كه تاكنون نبوده است ،زمين ارزاق خود را خارج مي كند و چيزي را ذخيره نكند و ثروت در زير دست و پاي مردم زياد مي شود».از سوي ديگر ، پيامبر اكرم«ص»در مورد توجه به بعد معنوي و روحاني مردم و اهميت به نيازهاي ديني و الهي آنان چنين مي فرمايند:«...فيبعث الله عند ذلك مهدينا التاسع من صلب الحسين يفتح حصون الضلاله و قلوبا" غفلا" يقوم في الدين كما قمت به في اول الزمان»(41):«در چنين ايامي خداوند مهدي ما را كه نهمين فرزند امام حسين است مامور مي كند كه دژهاي گمراهي را بكوبد و قلب هاي غافل را بيدار كند و دين اسلام را مانند من كه در اول برپا كردم، در آخر الزمان بر پاكند».در حقیقت باید چنین گفت که انسان دو ساحتی و دو بعدی ، همان انسان ایده آل و مورد توجه اسلام و حقایق وحیانی می باشد و وجود امام معصوم «ع» که ما از وی تعبیر به انسان کامل می نماییم ،همه بخاطر این است که انسان ها با الگوگیری از او ، خود را منحصر در بعد خاکی ننمایند و با عنایت ویژه به بعد روحانی و برزخی خود ، به درجات معنوی و اخروی نزدیک شوند، چنانکه چنین امری در عصر مهدوی و با حضور کامل ترین انسان روی زمین ، صورت می گیرد.
2.انسان و فطرت خداجوئي:
از ديگر مباني اصلي انسان شناسي مكتب تربيتي مهدويت «عج»،توجه به فطرت الهي انسان مي باشد كه خداوند متعال در وجود آدمي ،به عنوان هديه ارزشمندي قرار داده است.براساس چنين مبنايي، انسان با نوعي از جبليت و سرشت و طبيعت آفريده شده ست كه براي پذيرش دين الهي آمادگي دارد و در ذات انسات تمايل وكششي به سوي توحيد و معرف توحيدي وجود داردو انبياءالهي بر اساس آن مردم را به دين حق دعوت مي كردند و در امر تربيت انسان بايد به چنين فطرت دروني اهميت داده شود و حس پرستش ، عشق به معبود ، حس حقيقت جوئي ، حس خير خواهي ، حس زيبادوستي الهي ، حس خلا قيت، از جنبه هاي بارز چنين فطرت دروني انسان مي باشد. قرآن كريم در مورد اين فطرت الهي چنين مي فرمايد:«فطرت الله التي فطر الناس عليها»(42):«فطرت خدائي كه انسان بر اساس آن خلق شده است»ويا پيامبر اكرم«ص» در مورد چنين مبناي مهمي مي فر مايند:«كل مولود يولد علي الفطره»(43):«هر نوزادي بر فطرت توحيد به دنيا مي آيد».در نظام تربيتي مهدوي«عج» به چنين مبناي مهم انسان شناسي توجه ويژه اي خواهد شد و تربيت انسان ها بر اساس چنين فطرتي توحيدي و يكتا پرستي شكل مي گيرد ،چنانكه رسول اكرم«ص» در اين باره مي فر مايند:«فلا يبقي علي وجه الارض احدا الا قال لا اله الا الله»(44):«فردي در زمين نمي ماند مگر اينكه اعتراف مي كند كه خدائي بجز خداي متعال نيست»و يا حضرت امير المؤمنين علي «ع»در باره خداجوئي فطري و ذاتي ياران امام مهدي «عج»مي فرمايند:«آنان كساني هستد كه خدا را آنچنان كه شايسته است (بر اساس سرشت خداجوئي )،شناخته اند».(45)
3.انسان و كرامت ذاتي:
از ديگر مباني انسان شناسي مكتب تربيتي مهدويت«عج»اين است كه انسان از ميان ساير مخلوقات برگزيده شده است و در نظام خلقت از جايگاه رفيعي بهره مند مي باشد.به تعبير ديگر ،كرامت ذاتي آن است كه خداوند متعال انسان را به گونه اي آفريده است كه در مقايسه با ساير موجودات ،از لحاظ ساختمان وجودي ،از امكانات و مزاياي بيشتري برخوردار است و مورد عنايت خاص خداوند قرار گرفته است و خلقت ويژه انسان ، سجود ملائكه براي انسان ،خلقت جهان براي انسان و...همگي برچنين كرامت ذاتي دلالت مي كند و در امر تربيت انسان نبايد از چنين قابليتي غفلت كرد،چنانكه قرآن مجيد در باره اين كرامت ذاتي مي فرمايد:«و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا»(46):«و همانا ما انسان را كرامت داديم و او را در خشكي و در يا حمل كرديم و رزق پاك عطا كرديم و بر خيلي از موجوداتي كه آفريديم ،برتري داديم».در نظام تربيتي مهدوي «عج»،انسان بر اساس چنين كرامت ذاتي مورد تربيت و توجه قرار مي گيرد و به گونه اي با انسان برخورد مي شود كه متناسب با كرامت ذاتي او باشد و اين انسان است كه بايد از عالم هستي، براي رسيدن به تكامل و سعادت و عبوديت استفاده نمايد ،بدون اينكه مقهور طبيعت و دنيا شود و استعدادهاي ذاتي و خدادادي او، در مسير سقوط و تباهي پايمال گردد،چنانكه امام صادق «ع»،در روايتي زيبا ،هدف اصلي نظام تربيتي مهدوي«عج»را ،رساندن بندگان خدا به گمشده واقعيشان كه همان حركت در مسير كرامت ذاتي انسان و سير الي الله و كسب نعمت هاي الهي است ،دانسته و مي فرمايند:«انما سمي القائم مهديا لانه يهدي الي امر مضلول عنه و سمي القائم لقيامه بالحق»(47):«همانا آن حضرت مهدي ناميده مي شود، زيرا مردم را به امري كه گم كرده اند(انسانيت) فرا مي خواند و هدايت مي كند و قائم ناميده مي شود ،چون به حق دعوت مي نمايد»؛ ويا امام باقر«ع»در مورد ظهور استعدادهاي ذاتي و كرامات خدادادي اصحاب حضرت مهدي «عج»؛ چنين مي فر مايند:«فاذا وقع الامر و خرج مهدينا كان احدهم اجري من الليث و امضي من السنان...»(48):«چون امر ظهور مهدي ما فرا رسد،هر كدام از دوستان ما از شير دلير تر و از نيزه بران تر خواهد شد»و ياآن حضرت،در مورد كرامات ويژه خداوند به مردم ،در زمان حكومت حضرت مهدي «عج» چنين مي فر مايند:«وقتي قائم قيام كند ،هر يك از شما به اندازه قوت چهل مرد نيرو پيدا ميكنيد و دل هاي شما همچون پاره هاي آهن مي شود كه اگر به كوه بزنند، متلاشي مي شود»(49)
4.انسان و اختيار :
از مهم ترين مباني انسان شناسي نظام تربيتي مهدويت «عج»،اين است كه انسان به گونه اي خلق شده است كه قدرت اراده و انتخاب دارد و در اعمال و كردار و كارهاي خود مجبور نمي باشد.اختيار را اينگونه تعريف كرده اند كه «قدرت تصميم گيري پس از سنجش و گزينش در جائي كه انسان راه هاي متعددي را در پيش رو دارد و يكي از آنها را به دلخواه بر مي گزيند».(50)برخلاف ادعاي پوچ و بي اساس برخي از مكاتب تربيتي كه انسان را يك موجودي مقهور طبيعت و مجبور دانسته و فساد ها و تباهي هاي انسان را ،به حساب عدم اختيار او مي گذارند و با اين كار نظام ثواب و عقاب را ،به چالش مي كشند ،در نظام تربيتي مهدويت«عج»،انسان در همه اعمال خود صاحب اراده و اختيار مي باشد و اگر انسان ها، راه سعادت يا شقاوت را طي مي كنند،به اراده و اختيار خود اين مسير را طي مي كنند و مسؤل تمامي رفتار و كردار خود مي باشند.بر اساس چنين بينشي ،انسان ها نمي توانند ،به هر جرم و جنايتي دست زده و آن را با منطق جبر گرايانه توجيه كنند و اگر كسي مورد عقاب قرار گيرد ،اين نتيجه وضعي اعمال او مي باشد ،چنانكه قرآن مجيد در مورد اراده و اختيار انسان مي فرمايد:«انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا»(51):«ما راه را به انسان نشان داديم ،مي خواهد راه شكر و ايمان را انتخاب كند و يا راه كفر را ».در مكتب تربيتي حضرت مهدي «عج»،انسان با قيد اختيار مورد تربيت قرار مي گيرد و اگر در آن مكتب انسان ها تسليم اوامر الهي مي شوند با انتخاب و اراده خودشان اين كار را مي كنند و اگر مانند افرادي چون سفياني و امثال وي ،در مقابل امام معصوم «ع» مي ايستند ،با اختيار خود مي باشد. در چنين نظامي همه افراد با توجه به اختيارشان مسؤل مي باشند و بايد جوابگوي رفتار خود در جامعه باشند.امام باقر «ع» ،حق انتخاب و اختيار را يكي از مهمترين ويژگي هاي عصر ظهور مي دانند و در مورد ايمان اختياري مردم چنين مي فرمايند:«...هنگام ظهور قائم «عج»،فرشته اي بالاي سر آن حضرت مي ايستد و مي گويد :اين مهدي خليفه خداست پس از او پيروي كنيد،مردم به سوي او (با اختيار)سراسيمه مي شوند و او بر شرق و غرب عالم مسلط شود ،خدا او را با سه هزار فرشته ياري كند ...حضرت مهدي صندوق سكينه و آرامش را از غار انطاكيه خارج كند و اسفار تورات را، از كوهي در شام بيرون آورد و به آن با يهود استدلال كند و بسياري از يهوديان (با انتخاب خود)مسلمان خواهندشد».(52)البته نباید از نظر دور داشت که در عصر مهدوی ، انسان ها تا آن اندازه دارای اختیار و آزادی انسانی می باشند که از مرز دستورات الهی خارج نشوند و گرنه این همان آزادی پوزیتویسمی و لیبرالیستی غربی و شیطانی می باشد که هیچ گونه جایگاهی در عصر ظهور ندارد.در واقع جایگاه آزادی و اختیار واقعی در عصر مهدوی همان است که در مسیر انسانیت و حقایق وحیانی قرار گیرد و انسان ها با اختیار خویش راه امام معصوم «ع» را ادامه دهند و پشتوانه ای برای ارزش های اسلامی و قرآنی باشند و هر آزادی و اختیاری که خارج از این حیطه باشد ، مردود است.
5.انسان و انديشه ورزي:
از ديگر مباني انسان شناسي مكتب تربيتي مهدويت «عج»،اين است كه انسان صاحب عقل و تدبرو انديشه مي باشد و خداوند متعال چنين موهبتي را به عنوان پيامبر دروني در وجود و ذات انسان قرار داده است.انسان بر اساس نعمت تعقل و فكر مي باشد كه از ساير موجودات تمييز داده مي شود و مايل به خيرات و كمالات و عدل و احسان مي شودو ملاك اصلي تكليف و عقاب و ثواب انسان ،همين عقل مي باشد.قرآن كريم در آيات متعددي پرده از چنين ويژگي ذاتي انسان بر مي دارد و كساني را كه از عقل خود در مسير هدايت بهره مي برند ، مي ستايد و چنين مي فرمايد:«فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولواالباب»(53):«پس بندگان مرا بشارت بده، كساني كه نظرات مختلف را مي شنوند و بهترين آنها را تبعيت مي كنند ،آنان در حقيقت صاحبان هدايت الهي و انديشه و تعقل مي باشند». در نظام تربيتي مهدوي «عج»،به چنين نعمت بزرگ الهي اهميت خاصي داده مي شود و بزرگترين تربيت عقلاني بشر در چنين مكتب تربيتي ، به منصه ظهور خواهد رسيد و بندگان از نيروي تعقل و تفكر فوق العاده اي بهره مند خواهند شد ، چنانكه امام باقر«ع» در اين باره فرمودند:«اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اكمل به احلامهم»(54):«هر گاه قائم ما قيام كند،دست (رحمتش)را بر سر بندگان مي گذارد و بواسطه آن عقل و انديشه آنها سر و سامان يافته و اخلاقشان كامل شود».
6.انسان ،تاثير پذيري و تاثير گذاري:
از ديگر مباني انسان شناسي مكتب تربيتي مهدويت «عج» اين است كه انسان به گونه اي خلق شده است كه هم از ديگران و محيط و وراثت و مانند آن تاثير مي پذيرد و بر روح و جسم او اثر مي گذارند و هم اين قابليت را دارد كه بر محيط پيرامون خود و ديگران اثر منفي يا مثبت گذارد . به عبارت روشن تر، انسان از بدو تولد تا مرگ ، دائما با محيط و اطراف خود در تعامل مي باشد و از يك طرف از پيرامون خود اثر مي پذيرد و از طرف ديگر بر محيط خود اثر مي گذارد و بر اين اساس ،بايد در تعامل شخص با محيط، نهايت دقت به عمل آيد.از اينرو پيامبر اكرم«ص» بر اين خصلت ذاتي انسان تاكيد نموده و انسان را تاثير پذير از همان محيطي مي داند كه درآن قرار دارد ودر اين باره مي فر مايند:«المرء علي دين خليله و قرينه»(55):«انسان بر دين و مذهب دوست و همنشين خود مي باشد(وتاثير مي پذيرد)».در مكتب تربيتي مهدوي«عج»،به چنين مبناي مهمي اهميت خاصي داده مي شود و برنامه هاي تربيتي چنين مكتبي بگونه اي مي باشد كه افراد بهترين تعامل را با يكديگر داشته باشند وبا اصلاح افراد و محيط زندگي،تلاش مي شود كه از تاثيرات منفي افراد بر جامعه و هر گونه تاثير پذيري منفي و خطر ساز ،جلوگيري به عمل آيد و مردم بهترين تاثير پذيري الهي را از همديگر و محيط داشته باشند، چنانكه حضرت امير المؤمنين علي «ع»،درباره ايجاد فضاي تاثير گذاري مطلوب در دوران ظهور، چنين مي فرمايند:«لينزعن عنكم قضاة السوء و ليقبضن عنكم المراضين و ليعزلن عنكم امراء الجور و ليطهرن الارض من كل غاش»(56):«(حضرت مهدي)قاضيان زشتكار را كنار مي زندو دست سازشكاران را از سرتان كوتاه كند و حاكمان ستم پيشه را عزل كند و زمين را از هر خائني پاك كند».
7.انسان و اميال مختلف:
از ديگر مباني انسان شناسي نظام تربيتي مهدويت «عج» اين است كه انسان در درونش داراي ميل ها و كشش هاي فراواني مانند لذت جوئي ، ميل به شهرت ، ميل به مال اندوزي ، ميل جنسي ،رياست طلبي و مانند آن مي باشد كه هر كدام از اينها به طور ذاتي در وجود انسان نهادن شده است.اين اميال دروني كه بر اساس تقسيمات روانشناسان(57) به چهار دسته غرائز، عواطف ،انفعالات و احساسات تقسيم مي شود و شامل اميال بدني و روحي مي شود،لازمه حيات انسان مي باشد و انسان بواسطه آنها مي باشد كه مورد ثواب و عقاب قرار مي گيرد و اين انسان است كه مي بايست با اختيار و ايمان خود ،راه متعادل و معقول و مشروع را، از ميان چنين اميال و گرايش هايي انتخاب نمايد و خود را به سعادت ابدي برساند،چنانكه قرآن كريم، در معرفي بخشي از اين اميال و گرايش هاي دروني وذاتي انسان، چنين فرموده است:« زين للناس حب الشهوات من النساءو البنين و القناطير المقنطره من الذهب و الفضه و الخيل المسومه و الانعام و الحرث ذلك متاع الحياة الدنيا و الله عنده حسن المآب »(58):«گرايش و دوستاري خواسته هايي از زن و فرزندان و گنجينه هاي زر و سيم و رمه هاي اسب نشان دار و چهارپايان و كشت و زرع در نظر مردم(بطور ذاتي و غريزي) زيبا و فريبنده جلوه گر شده است،همه آنها متاع زندگي دنيا هستند و در نزد خداوند سر انجام نيك مي باشد».در نظام تربيتي مهدوي«عج»،بر اساس چنين گرايش هاي ذاتي انسان و ميل هاي دروني و خدادادي او،تا جائي كه احكام و قوانين الهي و آسماني اجازه دهد، انسان ها مي توانند از چنين اميالي همچون ميل به غذا ، ميل به شخصيت طلبي ، ميل جنسي و مانند آن بهره ببرند و در چنين مكتبي انسان ها حق دارند كه به اميال و گرايش هاي مشروع و متعارف خود،در صورتي كه منافات با قوانين الهي و حقوق مردم نداشته باشند ، پاسخ مثبت دهند.از سوي ديگر در نظام تربيتي حضرت مهدي «عج»،با كساني كه از چنين اميال و گرايش هاي ذاتي ،براي طغيان گري و فساد بهره مي جويند ،با نهايت صلابت برخورد مي شود،چنانكه پيامبر اكرم «ص» در باره ايجاد رفاه و تنعم هاي فراوان و دست يابي مردم در عصر ظهور به اميال و گرايش هاي دروني مشروع و متعادل ،چنين مي فرمايند:«تنعم فيه امتي نعمه لم ينعموا مثلها قط»(59):«در آن زمان چنان امت من،متنعم به نعمت هاي الهي مي شوند كه تاكنون مثل آن نبوده است» و يا امام كاظم«ع» در مورد نابودي كساني كه در نظام تربيتي حضرت مهدي«عج»،در صدد سركشي و بهره وري غلط از اميال و گرايش هاي نفساني و دروني بر مي آيند ، چنين مي فرمايند:«الثاني عشر منا سهل الله له كل عسير و يبير به كل جبار عنيد و يهلك علي يده كل شيطان مريد»(60):«خداوند براي دوازدهمين امام از ما خاندان، هر دشواري را آسان مي كند و به دست او هر جبار و عصيان گري را نابود مي كند و هر شيطان صفت سركش(و هواپرست) را هلاك مي كند».
نتيجه گيري از مباحث:
با بررسي مباني تربيتي نظام اسلام و مهدويت «عج» و مطالبي كه در اين مقوله بيان گرديد، مي توان چنين گفت كه نظام تربيتي مهدوي«عج» همانند ساير مكتب هاي تربيتي داراي مباني تربيتي مي باشد، بااين فرق كه مباني نظام تربيتي مهدوي«عج» بر اساس واقعيات و آموزه هاي دقيق و بنيادين اسلام ناب بنا شده است و با چنين مباني ارزنده و حقيقي است كه مي توان بالاترين مكتب تربيتي را بوجود آورد و بشريت را به سعادت و كاميابي دنيوي و اخروي رسانيد.
منابع و مآخذ:
1. نك :آموزش فلسفه ،مصباح يزدي ،محمد تقی؛ج1؛ ص؛ 50،انتشارات سازمان تبليغات؛چاپ چهارم ؛1370
2. نك: معني و حدود علوم تربيتي، گاستون ميالاره،ترجمه علي محمد كاردان،ص3،تهران ،مؤسسه اتشارات دانشگاه تهران،1375شمسي
3. نك:در آمدي بر نظام تربيتي اسلام، حاجي ده آبادي، ،محمد علي، ص12،قم،مركز جهاني علوم اسلامي ، دفتر تحقيقات و تدوين متون درسي، 1377شمسي
4. پيشين،ص16
5. پيشين،ص17
6. نك:مباني و اصول آموزش وپرورش،غلامحسين شكوهي،ص24،مشهد ،مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي ،1368شمسي
7. نك:در آمدي بر نظام تربيتي اسلام،پيشين،ص19
8. نك:آموزش عقايد، مصباح يزدي، محمد تقي ؛ج1؛ ص74؛ چاپ هفتم؛ انتشارات سازمان تبليغات ؛ 1370 شمسی
9. قرآن كريم،طور ،آيه 35
10. نك:معارف قرآن؛ مصباح يزدي، محمد تقي ؛ج1 ؛ص24؛انتشارات مؤسسه امام خميني«ره»؛چاپ اول ؛1376
11. اصول كافي؛ج52 ؛ص328، انتشارات دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، 1365 شمسي
12. نک:آموزش عقائد؛پیشین؛ص68
13. قران کریم ؛آل عمران ؛آيه190
14. نك:معارف قرآن؛پيشين؛ص71
15. قرآن كريم؛انبياء؛آيه22
16. اصول کافی ؛ ج2 ؛ ص 328
17. نك:آموزش عقائد ؛ پيشين ؛ ص61
18. قرآن كريم؛اعراف؛آية172
19. بحارالانوار؛ج51 ؛ ص123؛ چاپ سوم ؛انتشارات دار احياء التراث العربي ؛ بيروت ؛1403ق
20. نك:آموزش عقائد؛ پيشين؛ صص95و96
21. قرآن كريم ؛ بقره ؛ آيه255
22. نك:آموزش عقائد ؛ پيشين ؛ ص95
23. قرآن كريم؛ حشر ؛ 24
24. اثباةالهداه ؛ ج7 ؛ ص247
25. نك:آموزش عقائد ؛پيشين ؛ص52
26. نك:آموزش فلسفه ؛ پيشين ؛ ص179
27. همان ؛ص161
28. همان ؛ ص50
29. همان
30. همان
31. نك:آموزش عقائد ؛ پيشين ؛ ص56
32. همان ؛ص 55
33. قرآن كريم ؛آل عمران ؛ آيه 164
34. بحار الانوار ؛ ج52 ؛ ص336
35. همان ؛
36. نک: نهج البلاغه؛ تحقيق شيخ محمد عبده ؛ ج2؛ ص211؛خ138؛دارالمعرفه ؛بيروت
37. قرآن كريم ؛ حجر ؛ آيات28و29
38. قرآن كريم ؛ اعراف ؛ 32
39. قرآن كريم ؛ انفال ؛ 24
40. كشف الغمه ؛ج3 ؛ص 376 و 390
41. بحار الانوار ؛ ج52 ؛ ص266
42. قرآن مجيد ؛روم ؛آيه 30
43. اصول كافي ؛ ج2 ؛ ص13؛ چاپ سوم ؛ دارالكتب الاسلاميه ؛تهران ؛ 1388ق
44. اثبات الهداه ؛ ج7 ؛ ص247
45. منتخب الاثر ؛فصل 8 ؛ باب 1 ؛ ح 2 ؛ ص611
46. قرآن كريم ؛ اسراء ؛ آيه 70
47. اثباه الهداه ؛ ج 7 ؛ ص 110
48. همان ؛ ص113
49. بحار الانوار ؛ج52 ؛ ص327
50. نك:انسان شناسي ؛ محمود رجبي ؛ص96؛ انتشارات مؤسسه امام خميني«ره» ؛ 1378؛چاپ سوم
51. قرآن كريم ، انسان ؛آيه 3
52. بحار الانوار ؛ ج52 ؛ص328
53. قرآن كريم ؛ زمر ؛ آيات17و18
54. بحار الانوار ؛ ج52 ؛ ص336
55. الكافي ،ج2، ص373؛ سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ج1،ص166 ،مؤسسه انتشارات فراهاني ،تهران
56. بحار الانوار ؛ ج51 ؛ ص 120
57. نك: معارف قرآن ؛ پيشين ؛ ص 422
58. قرآن كريم ؛ آل عمران ؛ 14
59. بحار الانوار ؛ ج51 ؛ ص 78
60. كمال الدين وتمام النعمه ؛شيخ صدوق؛ ج2 ؛ ص 369؛مؤسسه النشر التابعه لجماعه المدرسين بقم؛14