چکیده
این نوشتار در ادامۀ مقالات گذشته و تأملی در چگونگی طرح آموزههای مهدویت از سوی امام باقر(ع) و کیفیت ارائۀ معارف مهدوی از سوی ایشان است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، فرصت ویژۀ صادقین در آموزش معارف دینی، نیازهای عصر سقوط امویان و ظهور عباسیان شکل گرفته است.
بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سویدیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امام باقر(ع) تکیه دارد و میکوشد با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم نماید؛ از اینرو با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان آن امام، همراه با ارائه نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، تلاش دارد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد. ارائۀ نمونه از سخنان امام باقر(ع) در این نوشتار با توجه به توضیحات مقالات پیشین، محدودتر بوده و کثرت روایات آن حضرت ما را ناچار از گزارش کلیات و پرهیز از ذکر جزئیات کرده است. از پیشفرضها و روشهای این مجموعه مقالات، پیشتر در نوشتاری دیگر گفتوگو کردهایم.
مقالۀ حاضر، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه(ع) افزون بر ارائۀ معارف مهدوی و آخرالزمانی به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و جلوگیری از انحرافات را متناسب با عصر ائمۀ نخستین دنبال میکند.
مقدمه
با مرگ عبدالملک بن مروان و حجاج بن یوسف، خشونت و اقتدار حکومت بنیامیه کاهش یافت. آغاز امامت حضرت باقر(ع) همزمان با این ایام بود که فشارها و سختگیریها کاهش یافت و امکان مناسبتری برای فعالیتهای آموزشی فراهم آمد. با آغاز حکومت عمر بن عبدالعزیز و تا زمان قدرت گرفتن هشام بن عبدالملک، برخورد با شیعیان شکلی آرامتر به خود گرفت و امکان فعالیت تربیتی و آموزشی برای امام باقر(ع) فراهم شد. بدین ترتیب، حرکت تربیتیای که با امام سجاد(ع) آغاز شده بود در عصر امام باقر(ع) فرصت مناسبی برای توسعه و تعمیق خود یافت.
اولین استفاده از این آموزه را در فرقه کیسانیه میتوان ردیابی کرد (نوبختی، 1404: 26). پس از آنان، اولاد عباس نیز مدعی وصایت شدند (همو: 30 - 36) و با انتخاب القاب حضرت مهدی(عج) برای خود، راه تازهای برای سوء استفاده از گرایشها و باورهای مردم آزمودند؛ راهی که بعضی از نوادگان امام مجتبی(ع) نیز در مقابله با عباسیان در پیش گرفتند (بلاذری، 1394: ج3، 78؛ اصفهانی، 1385: 217).
ضعف حکومت اموی و کم شدن فشارها این امکان را برای امام باقر(ع) فراهم کرد که فعالیتهای گستردهای را در عرصه آموزش سامان دهد. مدرسه امام باقر(ع) موفق به تربیت نسل تازهای از دانشمندان شیعه، متناسب با نیازهای عصر جدید شد؛ عصر پرسشها و شبهات؛ پرسشهایی که در بستر ضعف فرهنگی مسلمانان میرویید و از چالش اندیشهها و فرهنگهای مسلط آن روزگار با فرهنگ مسلمین تغذیه میشد.
عصر امام باقر(ع) آغازی بر دورۀ شکوفایی فوقالعادۀ جامعۀ شیعه است. پیامبر(ص)
او را باقر العلوم نامید؛ از اینرو که او به سبب نیاز آتی در رویارویی با اندیشههای یونانی،
ایرانی و... به آموزشی متفاوت از علوم انبیا روی آورد؛ او آنچه را که رسول آورده بود میشکافت، لایههای تازهای از علم دین را عرضه میداشت، پاسخهایی را که جامعۀ اسلامی به آن نیاز داشت از عمق پیام رسول استنباط کرده و راه وصول به این همه را نیز به حاملان علم شیعه میآموخت.
آموزههای اولیۀ اسلام در برابر اندیشههای ساده مشرکان و حرفهای نهچندان پیچیده اهل کتاب عرضه شده بود. اما اکنون اندیشههای عمیق یونانی و ایرانی و پیامهای رمزآلود هندی در برابر اندیشه اسلامی رخ مینمود و تبیینی تازه و ژرفاندیشی متفاوتی در اندیشههای الهی را نیاز داشت.
اگرچه اندیشه اسلامی ظرفیت پاسخگویی به همه نیازها تا روز قیامت را دارد، ولی این اندیشه به صورت لایهلایه عرضه شده و برای رسیدن به عمقی بیشتر، شکافندۀ علمی چون امام باقر(ع) را طلب میکرد.
باقر العلوم(ع) به لایههای زیرین اندیشه اسلامی پرداخت و در تمام عرصۀ فقه _ از عقاید و معارف تا اخلاق و احکام _ به نوآوری پرداخت. در عرصۀ عقاید و معارف، نهتنها اعتقادات ناب دینی را تبیین کرد، بلکه به توضیح لایههایی از معارف دینی اقدام کرد که پاسخگوی نیاز این دوره بود.
کلامی که در آموزشهای امام باقر و فرزندش(ع) القا میشد، همانند آموزشهای رسولخدا(ص) و جانشینان او رکنی از تربیت دینی است و نوعی حرکت فکری و روحی را برای افراد به ارمغان میآورد. اما در عصر صادقین(ع) اصول و قواعد این اندیشه و استدلالهای ظریف و دقیقی که در ورای تکتک مفاهیم و گزارههای دینی نهفته است، آموزش داده میشد. این آموزشها ذهن شاگردان را سازمان میدهد؛ ذهنیّتی که به آنان امکان پاسخگویی به هر شبهه تازه را فراهم میآورد. این ذهنیّت حاصل نوع آموزشی است که در آن، فرد با تمامی وجود درگیر سؤالات اساسی شده و حرکت فکری خود را با پرسشهای دقیق آغاز میکند. در این روش پیش از ارائه پاسخ، ذهن با پرسش و درگیری با موضوع آماده شده و مطالب بیمحابا به ذهن مخاطب ریخته نمیشود.
در آموزشهای صادقین(ع) توجّه به آموزش اصول و قواعد اندیشه دینی و استدلالها و حکمتها برجستگی خاصی دارد. در این شیوه، نهتنها ظرایف و لطایف قرآنی و روایی آموخته شده، بلکه چگونگی تحصیل این نکات نیز توضیح یافته است (نک: مشرق موعود، ش22).
این آموزشها همراه با فضای باز گفتوگوی با استاد، استفاده از شیوه کارگاهی جدل و نقد شیوه استدلال شاگردان، به تربیت رجالی میانجامد که در برابر هر حریفی و در هر عرصهای توان مقابله دارند و قدرت کلام را در دو چهره تبیینگر و مدافع به رخ میکشند (برای نمونه نک: کلینی، 1407: ج1، 13، 87 و 172؛ صدوق؛ 1398: 220؛ کشی، 1409: 256 و 266). شاگردان گاه با حضور در مواجهۀ امام با صاحبان مذاهب و فرق میتوانند در شیوه و محتوای مباحث کلامی نکات بسیاری بیاموزند (کلینی، 1407: ج1، 72 و 78).
در این جایگاه استاد به جای درگیری مستقیم خود با صاحبان شبهه و سؤال، میتواند شاگردان را به رویارویی با آنان بفرستد و خود تنها مشکلگشایی کرده و در حل دشواریها از شاگردان خویش پشتیبانی کند. شاگردان نیز در صحنه عمل با مشکلات و پرسشهای واقعی آشنا شده و توانمندیهایشان محک میخورد.
در بررسی روایات صادقین(ع) باید به تفاوتهای عصر این دو امام نیز توجه داشت. امامت حضرت باقر(ع) در دوره فتور حکومت اموی است و دلیل چندانی برای تقیه نیست، اما امام صادق(ع) با آخرین خلیفه مقتدر اموی _ یعنی هشام بن عبدالملک _ و با دو خلیفه خونریز عباسی، ابوالعباس سفاح و منصور همعصر است. فضای گفتوگوی حضرت صادق(ع) آکنده از حساسیت حکومتهاست و پیچیدهگویی و تقیه لازمۀ ادامه حرکت شیعی در این دورهها به شمار میرود.
تفاوت دیگر در قلّت و کثرت شیعیان است. اصحاب امام باقر(ع) جمعی محدودتر ولی خالصترند، اما عصر امام صادق(ع) دورۀ پرشماریِ شیعیان و همراه شدن با ناخالصها و ناخالصیهاست. همین نکته موجب میشود فهم سخنان امام صادق(ع) محتاج به دقتها و ظرافتهای بیشتری باشد.
آخرین تفاوت در پدیدار شدن آلعباس است؛ قدرتطلبان تازهای که با آلعلی(ع) نسبتی نزدیک دارند و از بسیاری از اسرار باخبرند. اینان از معارف شیعی آگاهند و آمادۀ سوء استفاده از هر آموزهای بهویژه آموزه مهدویت هستند. توجه به حضور و حساسیت عباسیان در فضای صدور یا تدوین کتب حدیث میتواند به تحلیلهای متفاوتی بینجامد. باید به این نکته توجه داشت که عباسیان و داعیان از اواخر دوره حضرت امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند؛ حرکتی که در دوره امام صادق(ع) به بار نشست.
در ادامه به محورهای سخنان امام باقر(ع) دربارۀ آموزههای مهدویت اشاره میکنیم و بر نکات پرتکرار و متفاوت در هر یک تأکید خواهیم کرد. فراوانی روایات صادقین(ع) سبب میشود برای تنظیم مناسبتر به دستهبندی محتوایی تازهای بر اساس مقطع زمانی مورد توجه در کلام روی آوریم.
مأخذ و مرجع اصلی در این بخش، کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج) است که به شمارۀ صفحات آن در میان پرانتز اشاره شده است. تقریباً تمامی روایات امام باقر(ع) در جلد چهارم و بخش کوچکی از روایات در جلد پنجم این کتاب قرار گرفته است. البته روایات تفسیری امام باقر(ع) در حوزه مهدویت در مجلدی مستقل و در کنار سایر روایات تفسیر ائمه اطهار(ع) گردآوری شده است.
محورهای بحث در سخنان امام باقر(ع)
1. تولد، نام و نسب، ویژگیها
امام باقر(ع) در چند روایت از مخفی بودن ولادت امام مهدی(ع) سخن گفته (337 - 340) و در تعدادی از روایات به توصیف ظاهری امام مهدی(عج) پرداختهاند ( 351 - 355). در روایات امام باقر(ع) کمتر به نام مهدی(ع) اشاره شده و حتی در مواردی، اجتناب امام از ذکر نام ایشان مشهود است (341 و 351).
در یک روایت از درج امام و عملکرد او در پیمان و میثاقی خبر داده که از همگان گرفته شده است؛ میثاق مندرج در آیه 172 سوره اعراف (377). در روایتی دیگر نیز به ویژگی مشهور مادر امام مهدی(عج) اشاره شده است: ابن سیدة الإماء فرزند سرور کنیزان (357).
تأکید بر مخفی بودن ولادت مهدی(عج) دو اثر در شیعه داشته است؛ اول، آمادگی برای چنین شرایطی و دور ماندن از شک و تردید؛ دوم، در اختیار گذاردن علامتی برای تشخیص درست تا جایی که مدعیان حتی در ادعای مهدویت موسی و اسماعیل _ فرزندان امام صادق(ع) _ نتوانستند موفقیت چندانی به دست آورند.
توصیف ظاهری مهدی(عج) و خبر دادن از ویژگی مادر او، در خود تأکیدی بر قطعیت موعود و همچنین احاطه امام باقر(ع) دارد و جایگاه او را بر مخاطب معلوم میکند. این توصیفات میتواند علامتی را نیز در اختیار مخاطبان و آیندگان بگذارد.
روایت به قرار گرفتن مهدی(عج) در مضمون میثاق توحید و ربوبیت، و درج امامت در مضمون توحید اشاره دارد و اینکه ادامه توحید و حاکمیت پروردگار، پذیرش امامتی است که روشنگر حکم پروردگار در تمامی حادثههاست.
2. غیبت
توجه به حکمت غیبت در روایات بسیاری دیده میشود. در این روایات از ترس از کشتهشدن (346)، بیعت نکردن با گردنکشان زمانه (348)، تحول در روحیۀ حاکم بر جامعه (399 - 402)، غربال شدن (319 - 321) و همچنین نیاز به طی شدن دورههایی در جامعه انسانی و حصول برخی تغییرات (319 - 321، 399 - 402 و...) به عنوان دلایل غیبت نام برده شده است. همچنین در قالب بیان آثار غیبت نیز به نکاتی اشاره شده ( 348 - 350) که میتوان از آن به عنوان بخشی از حکمتهای غیبت یاد کرد.
امام در این سخنان از یکسو تداوم امامت آشکار را ناممکن و از سوی دیگر غربال شدن شیعیان و حصول نوعی بلوغ اجتماعی را لازمه قیام و ظهور امام دانسته است.
این بیانات، عقلانیت غیبت را روشن میکند و اشاره به حرکتهایی دارد که برای رسیدن به ظهور و قیام باید شکل گیرد. توضیح وجهۀ عقلانی غیبت، شبههها را میزداید و افق پیش روی فرد و جامعه شیعه را روشن میکند. این بخش از سخنان حضرت باقر(ع) به نکات ظریفی نیز اشاره دارد که باید در بحثی مستقل به آن پرداخت.
انحراف دیگری که در این کلمات مورد توجه خاص قرار گرفته، بحث تعیین وقت برای ظهور است. در این روایات، هر گونه وقتگذاری به صراحت باطل به شمار آمده و گویندۀ چنین سخنی تکذیب شده است (393 به بعد). فراهم آمدن شرایط ظهور حجتخدا وابسته به پایمردی مؤمنان و تحول در فضای فکری مردم است و برای چنین اموری نمیتوان وقت تعیین کرد.
در برخی روایات معتبر، از سال هفتاد به عنوان موعدی خبر داده شده که خداوند برای زمان حکومت ائمه(ع) تعیین کرده بود، اما با کشتهشدن امام حسین(ع) پروردگار بر اهل زمین غضب کرد و آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. این موعد نیز به سبب کشف اسرار ائمه از سوی یاران ایشان منتفی شد و خداوند پس از آن در نزد ائمه(ع) زمانی را برای حکومت تعیین نکرد.
این سخن را با مروری بر تاریخ ائمه نیز میتوان تأیید کرد؛ زیرا حرکت اجتماعی شیعه پس از رسولخدا(ص) بعد از وقفهای که با تسلط اولیه بنیامیه حاصل شد، روندی صعودی داشت و تأمل در شرایط اجتماعی جامعه شیعه نشان میدهد که تداوم حرکت حسینی میتوانست با داشتن مهلتی بیشتر برای رشد به قیام بینجامد که با کوتاهی و بیمهری یاران و خشونت دشمنان سرانجامی نیافت.
پس از امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) آغازگر حرکتی تازه بود که در طول دهها سال به گستردگی و وسعتی خاص رسید (کشی، 1409: 123). این حرکت با فترت و زوال بنیامیه فرصتی استثنایی یافت، اما سستی یاران امام در پایبندی بر توصیه اکید آن حضرت بر تقیه، موجب شد حرکت شیعی گرفتار محدودیتهای حاکمان و طمعورزی دوستان شده و راه بر تشکیل حکومت ولایی بسته شود. شرایط تازۀ دیگر با تعیین زمانی برای قیام همراه نبود و همه چیز موکول به پایمردی مؤمنان و تغییر ذهنیت مردم شد.
این منطق است که روایات دیگر حضرت باقر(ع) دربارۀ بیفایدگی قیامهای پیش از
ظهور را توضیح میدهد. امام به برخی یاران خویش فرمان خانهنشینی و همراهی نکردن با کسانی را میدهد که به قیام مسلحانه علیه حکومت برمیخیزند. امام نهتنها این تحرکات را بیفایده میداند، بلکه از بیپایگی و بیهدفی افرادی از خاندان خبر میدهد که اقدام به قیام میکنند.
منع از همراهی با قیامهای بیسرانجام همراه با تأکید بسیار بر انتظار فرج و نشان دادن رفتارهای درست در عصر غیبت است (322، 323، 325، 328 - 331، 316، 326 و 327). امام باقر(ع) تصویری عمیق از مفهوم انتظار فرج مینمایاند که در آن انتظار، بخشی از دین است، نه صرف حالتی در روح و روان مؤمن. انتظار به مثابه آمادگی و آمادهسازی شرایط برای ظهور، مهمترین عمل در عصر غیبت به شمار میرود؛ عملی که خود فرجی است برای مؤمن در رسیدن به هدف و سطحی متفاوت در زندگی که خود از هر پیروزی و فرجی مهمتر است.
آموزش این نکته که اگر انتظار فرج به معنای نارضایتی از شرایط سخت و ابتلائات
عصر غیبت باشد، نوعی دنیاطلبی را در خود دارد و اگر مؤمن خود را در چنین شرایطی
متضرر احساس میکند، در حقیقت نقش خویش در این دنیا و اهمیت ابتلا و غربال شدنها (طوسی، 1411: 339؛ نعمانی، 1397: 213؛ کلینی، 1407: ج1، 370) را نیافته که اگر کسی
با دوری از محضر معصوم بتواند فشارهای فکری، روانی و اجتماعی را تحمل کرده، به آمادگی و آمادهسازی ادامه دهد، برتر از کسانی است که محضر امام را درک میکنند و در رکاب او میجنگند.
یکی از شیوههای بیان معارف مهدوی، اشاره به سنتهایی است که همسان با پیامبران الهی در حق امام مهدی(عج) نیز جریان یافته است (357 و 359 - 363) که از ظرافتهای این شیوه، در مقالۀ پیشین سخن گفته شد (نک: مشرق موعود، ش27: 5-25). امام باقر(ع) در چند روایت به سنتهایی اشاره دارد که همسان با پیامبرانی چون موسی، عیسی، یوسف، یونس(ع) و محمد(ص) در حق امام مهدی(عج) نیز جاری شده است (برای مطالعۀ کاملترین بیان در اینباره، نک: صدوق، 1395: ج1، 327).
امام باقر(ع) برخی نکتههای عصر غیبت را همانند سایر معصومین(ع) تکرار میکند: اصلاح امر مهدی(عج) در یک شب (357 و 446) و همچنین شهادت بر امامت آن حضرت، توسل به او و دعای برای او (19 - 24) که پیشتر از آثار این بیانات گفتیم.
3. عصر نزدیک به ظهور
در کتب روایی شیعه و اهلسنت روایات بسیاری میتوان یافت که از اوضاع روزهای آینده خبر میدهند؛ روایاتی که از آنها به روایات ملاحم و فتن تعبیر شده و مؤلفان بسیاری به تصنیف پیرامون آنها پرداختهاند.
بخش بزرگی از این روایات وضعیت زمانی مشخصی نسبت به قیام مهدی(عج) ندارند، اما بخشی دیگر از عصری خبر میدهند که به قیام مهدی(عج) میانجامد. روایات اخیر، بخش مهمی از آموزههای مهدوی را تشکیل میدهد.
این روایات در حقیقت گزارشی از وقایعی است که پیش از ظهور حجت خدا رخ خواهند دارد؛ وقایعی که با رخ دادن آنها میتوان ظهور امام مهدی(عج) را توقع داشت و علایم ظهور به شمار میروند.
از بیان علایم ظهور توسط ائمه(ع) هم مصونسازی مسلمانان نسبت به جریانهای انحرافی حاصل میگردد و هم احاطه و جایگاه امامان شیعه گوشزد میشود. این علایم گاه در آسمان و زمین و خارج از فضای اجتماعی، و گاه حادثههایی اجتماعی هستند. پرتکرارترینِ علامتهای دسته اول در منقولات حضرت باقر(ع) ندای آسمانی است؛ ندایی که مهدی(عج) به همگان معرفی میشود و آغاز قیام او را اعلام میکند و برای هیچ کس تردیدی باقی نمیگذارد (317، 362، 367، 382، 427، 429 _ 431 و433).
این بیانات افزون بر ارائه علامتی مطمئن و حتمی برای ظهور، راه را بر مدعیان مهدویت میبندد؛ زیرا ساختن صیحهای آسمانی که در گوش همه نشسته و برای همگان مفهوم باشد، حتی امروزه نیز خارج از اختیار آدمی است.
داعیان عباسی در دوره امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند و سوء استفاده از مفاهیم مهدوی، از جمله آموزههایی است که در تبلیغات عباسیان مورد توجه خاص بود. استفاده از برخی القاب مهدی(عج) مانند سفاح، منصور و مهدی برای سلاطین عباسی حکایت از این توجه دارد. ارائه علایمی تقلید و جعل نشدنی میتواند دست مدعیان را در فریبکاری ببندد و شیعیان را با نشانههایی همراه کند و تشخیص حق و باطل را سهل نماید.
در منقولات امام باقر(ع) از میان علایم اجتماعی، خروج سفیانی بسیار مورد توجه است. نام، مشخصات ظاهری (418)، نقطه آغاز حرکت (362)، درگیریهای پیش از آن (416، 405، 315، 384، 385، 390)، مدت حکومت (419) و همچنین حوادثی توصیف شده است که برای او و سپاهش رخ خواهد داد (422). در این کلمات، امام باقر(ع) بر حتمیت قیام سفیانی تأکید شده (423) و خروج او را در سال قیام قائم (417) و پیش از حدوث آن گفته است (384 و 413).
واژه «سفیانی» برگرفته از کنیه ابوسفیان _ بزرگ بنیامیه _ است و از انتساب دشمن بزرگ مهدی(عج) به این خاندان خبر میدهد. این واژه در عصری که حکومت در اختیار آلامیه است، به نوعی مربوط کردن جریان شیطانی سفیانی به حکومتی است که بر تخت حکومت مسلمین نشسته است. توجه خاص امام باقر(ع) به سفیانی و داستان او میتواند تأکیدی بر تقابل خاندان و جریان اموی با اسلام، پیامبر و حرکت او باشد.
برخی دیگر از علایم ظهور مانند قتل نفس زکیه (447)، اختلاف میان فرزندان عباس، خروج یمانی و همچنین برخی علامات نجومی(379 و 389) در منقولات از امام باقر(ع) وارد شدهاند (425، 447، 405 و 406) (برای مطالعۀ برخی علایم دیگر، نک: نعمانی، 1397: 262 به نقل از امام باقر(ع) و نیز مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: 405، 315، 390، 345، 346 و 362). اما در روایات به جای مانده از حضرت باقر(ع) خبر چندانی از دجال دیده نمیشود و تنها در یک نقل به محل خروج دجال اشاره شده است (ج5، 5).
در منقولات امام باقر(ع) از ظهور پرچمهای سیاه (نشانه عباسیان) در حمایت از مهدی(عج) خبر داده شده است (409 - 411) که پیشتر از شبهۀ اعتبار این روایات و خدشه در منبع آن، یعنی کتاب فتن ابنحماد سخن گفته شد.
4. ظهور و وقایع همزمان با آن
توصیف هنگامه ظهور، مضمون بخشی از روایات امام باقر(ع) است. خروج قائم در روز عاشورا رخ خواهد داد (451 و 453) و یارانی به تعداد سربازان رسولخدا(ص) در بدر خواهد داشت که از مناطق مختلف دنیا گرد او فراهم میآیند (445 و 449).
آری، او آغاز دوبارۀ بدر اسلام و منتقم عاشوراست و هر کس میتواند با انتظار مصلحانه این امید را در دل بپروراند که در محضر او و در رکابش حاضر شود و حجاب زمان و مکان مانع از حضور و همراهی نخواهد شد. این سپاه، همان سپاه بدر محمد(ص) است که بازگشته و آنچه ناتمام مانده بود را تمام میکند.
در مکه خطبه خوانده، حرکت خود را آغاز میکند؛ پرچم، سلاح، کلاهخود و سپر رسول خدا(ص) را به همراه دارد و پیماننامهای از جانب او. کنار کعبه، میان رکن و مقام با او بیعت میشود( 364 - 367) و با ندای آسمانی و معرفی او با نام و نام پدر، جای شبهه برای کسی باقی نمیماند (367 و... ). او عصا و سنگ موسی (369 و 373) را به همراه دارد و سنتهایی از انبیا در حق او نیز جاری است (359 - 363).
او با نام رسول خدا و با همان پرچم، سیره و سلاح او بازگشته است. او ادامۀ انبیاست، و با ابزارها و سنتهای آنان همراه است. در تأیید او آسمان به زمین متصل شده و جایی برای شبهه و تردید باقی نمیماند. آنکه در برابر او میایستد، از حجت بالغه الهی عبور کرده و در برابر آن ایستاده است.
عیسی مسیح(ع) در زمان او به زمین بازمیگردد. عیسی(ع) در رکاب مهدی(عج) است و در نماز به او اقتدا میکند (499 و 500). در کافی از امام باقر(ع) نقلی وارد شده که در آن از همراهی الیاس پیامبر با مهدی(عج) خبر داده است (439 - 443).
همراهی عیسی(ع) میتواند به یکدست شدن دو دین بزرگ ابراهیمی اشاره داشته باشد و به اینکه این جنگ میان صاحبان ادیان و مذاهب نیست و حق محض در برابر باطل محض صف خواهد کشید.
امام باقر(ع) در برخی روایات از اوصاف یاران قائم گفته است؛ از شجاعت فوقالعادۀ آنان (437)، از برادری و رفاقتشان (435) و از مطیع بودن آسمان و زمین و اشتیاقشان بر ایشان (434). یاران قائم همگی در قید حیات نیستند و بسیاری از آنان به دنیا رجعت کرده و در رکاب امام زمان(عج) حاضر میشوند (15 و 16).
تصویر یاران قائم به مخاطبان شرایطی را گوشزد میکند که با تحقق آن میتوان به ظهور قائم امید بست. تا این استوانهها بزرگ نباشند، امکانی برای حکومت مهدوی نیست و این بارِ بزرگ بر شانههای ناتوان جای نمیگیرد. مخاطب با دیدن فاصله خود با این تصویر زیبا، هم راه را میبیند و هم دلیل غیبت را مییابد و همچنین شوق حرکت را احساس میکند.
در نقلی از جابر، امام باقر(ع) شیوه سلام گفتن بر امام مهدی(عج) به هنگام رویت او را به شیعیان آموخته که عبارت آشنایی از زیارات جامعه است (ج5، 17 و 18). سلام بر او صدها سال پیش از تولدش و سلام بر او که توفیقی برای دیدارش نداریم، او را در دل و خیال ما حاضر کرده و با کلماتی زیبا بذر شناخت و احساس را در مخاطب مینشاند.
5. جنگها تا شکلگیری حکومت جهانی
شکلگیری حکومت جهانی مهدی(عج) با موانعی روبهروست که جز با جنگ کنار زده نمیشود. یاران شجاع و همدل قائم(عج) که از آسمان و زمین حمایت میشوند، در خدمت اویند. در روایات، از مسیر حرکت قائم (455 و 469)، رفتن به سوی قدس (491 و 492)، درگیریها و جنگهای او و همچنین پیروزیهایی که در انتظار اوست خبر داده شده است(378 و 481)؛ پیروزیهایی که با حمایت همان فرشتگان به دست میآید که در جنگ بدر مددرسان رسول خدا(ص) بودند (434).
روایات امام باقر(ع) سیره قائم(ع) را همانند سیره رسولخدا(ص) دانسته ، اما در همین روایات چند نکته دیده میشود که به نظر با سخن فوق هماهنگ نیست:
1. برخی روایات از برخوردهای شدید و متفاوت امام مهدی(عج) خبر میدهد (384 و 473 - 480). حتی در روایتی زراره از امام باقر(ع) صراحتاً پرسیده است: «أَ يَسِيرُ بِسِيرَةِ مُحَمَّدٍ(ص)؟» و امام در جواب فرموده: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا زُرَارَةُ! مَا يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ» (نعمانی، 1397: 236).
2. در برخی روایاتِ امام باقر(ع) از تجدید اسلام توسط امام مهدی(عج) و دعوت او به سنت و امری جدید خبر داده شده است (317، 384، 503 - 506)
3. روایتی نیز از امام باقر(ع) نقل شده که سیره قائم(عج) در قضاوت را گاه همسان با پیامبر(ص) و گاه متفاوت با او معرفی کرده است (483).
با دقت در روایات فوق، میتوان ناهماهنگی ظاهری را برطرف کرد؛ زیرا مراد از تفاوت سیره امام با رسولخدا(ص) در برخورد سختی است که او از آغاز با دشمنان خدا خواهد داشت. اما اصول حاکم بر رفتار امام نیز همان است که رسول(ص) به همه آموخته است.
رسولخدا(ص) ابتدا به بیان دعوت و اتمام حجت پرداخت و در این راه جز به ملاطفت
و حوصله راه نپیمود، اما آنجا که چیزی جز عناد و دشمنی باقی نماند، او به شکستن توطئهها اقدام کرد. برخوردهای تند امام مهدی(عج) با کسانی است که جز عناد ندارند و جز زبان شمشیر نمیفهمند. مروری بر شخصیت سفیانی و دجال این ویژگی در دشمنان امام را نشان میدهد.
دعوت با ندایی آسمانی و علایمی آغاز میشود که حجت را بر همگان تام و تمام میکند. روایات بحث مهدویت، امام را دفعکنندۀ شرّ سفیانی و دجال میداند، نه آغازگر جنگ با آنان.
روایات دعوت به اسلامی جدید از نکتۀ مخالف با مسلمات قرآنی و روایی سخن نمیگوید. دعوت به سنت و اسلام جدید، دعوت به امری متفاوت با سنت و اسلامی است که مردم به آن خو کردهاند؛ اسلام و سنتی که گرد و غبار کجفهمی و دستهای دسیسه بر آن آسیبها زده است (برای تفصیل این مطلب نک: کشی، 1409: 138، روایتی طولانی از امام صادق(ع)).
آری، به نظر میرسد در نظام قضایی امام مهدی(عج) بر اساس واقع حکم خواهد شد و به امارات و ادله احراز، اکتفا نخواهد گردید و این تمایزی میان نظام قضایی حکومت موعود با نظام قضایی رسولخدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) است.
در روایتی از حضرت باقر(ع) به شهر کوفه به عنوان محل حضور یا سکونت امام مهدی(عج) پس از قیام اشاراتی شده است (ابنقولویه، 1356: 30). البته طبیعی است که محل سکونت امام مهدی(عج) در عصر غیبت مشخص نشده و تنها برخی روایات به محلهای گوناگونی به عنوان اماکن سکونت یا حضور امام اشاره دارند.
6. حکومت حجت خدا
این وعدۀ مکرر رسول(ص) و جانشینان اوست که مهدی(عج) دنیای لبریز از ظلم و بیداد را به دنیایی سرشار از عدل و داد بدل خواهد کرد (521). حضرت باقر(ع) از عدل او (487، 513 و 514)، تکامل عقلها در عصر او (515 و 516) و از بخشش و عطای او (509 - 511) خبر داده و حکومت باعظمتی (371) را ترسیم میکند که بر تمام عالم سیطره داشته (501) و حتی قوای طبیعی نیز مسخّر اویند (517 و 518).
او به حکومت و راهی دعوت میکند که برای مردم تازگی خاصی دارد و از اسلامی سخن میگوید که با درک دیگران از آن متفاوت است (317، 384 و 503 - 506).
این تصویرها مخاطبان را با حکومت معصوم آشنا میکنند و نصاب حکومت در نگاه شیعه
را آموزش میدهند. اگر همت کنیم و زمینهها را فراهم سازیم، ناچار از سعی و خطاهای
مکرر و تحمل جهل و جور یکدیگر نیستیم و میتوانیم به چنین اوجی دست بیابیم. این نگاه است که برای عدالتورزیهای کوچک امثال عمر بن عبدالعزیز حسابی باز نمیکند که در چشم شیعه حکومت حقه بسیار فراتر از جلوههای کوچکی از عدالت است که گاه در حق یکدیگر روا داشتهایم.
رجعت معصومین(ع) از جمله رسولخدا(ص)، امام علی و امام حسین(ع) یکی از نکاتی است که در روایات امام باقر(ع) به آن پرداخته شده است (ج5، 7 - 14). در میان این منقولات، روایت عمرو بن ابیالمقدام از جابر که در دو کتاب تفسیر عیاشی و اختصاص مفید وارد شده، مضمون غریبتری دارد (ج5، 9). روایت از 19 سال حکومت قائم، پنجاه سال هرج و مرج پس از وفات او و سپس بازگشت امام حسین(ع) به دنیا و مطالبۀ خون خود و اصحابش خبر میدهد و از خونریزی وسیع آن حضرت که بدگمانی مردم و قیام عمومی علیه ایشان را به دنبال دارد. امام حسین(ع) به حرم خدا پناه میبرد و در فشار شدید میمیرد. پس از مرگ حسین(ع)، علی(ع) خشمگین از آنچه با حسین(ع) کردهاند به دنیا بازگشته و تمام دشمنان اهلبیت(ع) را میکشد و بر تمام زمین حاکم میشود. حکومت او سیصد و نود سال به طول خواهد انجامید.
روایت عمرو بن ابیالمقدام از جابر متنهای متفاوتی دارد. در نقل غیبت نعمانی هیچ سخنی از سفاح و منصور یا منتصر و از تطبیق آن بر امام علی و امام حسین(ع) نیست. شیخ طوسی نیز در کتاب غیبت به خروج منتصر و سفاح اشاره کرده، ولی از دو امام(ع) نامی به میان نیاورده است. با توجه به فقدان سند در کتاب تفسیر عیاشی و همچنین معلوم نبودن مؤلف کتاب اختصاص نمیتوان به این دو متن اعتماد کرد.
مضامین موجود در اضافات تفسیر عیاشی و اختصاص بسیار غریب است. اینکه پنجاه سال پس از رحلت قائم، حسین بن علی(ع) بازمیگردد و در چنین زمانی طالب خون خود و اصحابش میشود و اینکه چنان خونریزی برپا میشود که همۀ مردم علیه او قیام کرده و او را تا سرحد مرگ تحت فشار میگذارند، اینکه امام علی(ع) به انتقام خون او برمیخیزد و با اینکه دورهای بسیار طولانی بر زمین حاکم میشود، همگی از غرایبی هستند که پذیرش آنها دشوار است و کمتر مؤیدی نیز بر این مطالب میتوان یافت.
آری، رجعت امام حسین(ع) در روایت دیگری از امام باقر(ع) پیشبینی شده است (ج5، 13) اما این روایت از حکومت بسیار طولانی آن حضرت خبر میدهد که کاملاً با روایت عیاشی و اختصاص منافات دارد. افزون بر این، این روایت نیز در کتاب مختصر بصائر الدرجات وارد شده که در مقالات گذشته از ضعف بخشی از مندرجات آن سخن گفته شد.
7. پس از مهدی(عج)
جهان پس از رحلت مهدی(عج) چگونه خواهد بود؟
این سؤالی است که در سخنان حضرت باقر(ع) پاسخی به آن نمیتوان یافت، مگر در روایتی کوتاه که در آن به وجود قُوّام و جانشینانی برای امام مهدی(عج) اشاره شده است (ابنقولویه، 1356: 30).
در پایان، اشارۀ مجدد به این نکته لازم است که از امام باقر(ع) دربارۀ معارف مهدوی، روایات تفسیری بسیاری به جا مانده است. در جلد هفتم کتاب معجم احادیث امام مهدی(ع) 93 روایت تفسیری از حضرت باقر(ع) نقل شده که افزون بر آموزش معارف مهدوی، به ارائه مستندات قرآنی برای این آموزهها پرداخته و شیوههای متفاوتی از استنباط و تفسیر را در اختیار گذارده است.
نتیجه
عصر صادقین(ع) فرصتی برای آموزش معارف دینی است که بخشی مهم از آن را معارف مهدوی تشکیل میدهد. آموزش این معارف به گونهای است که روشهای استنباط را نیز میآموزد، عمق تازهای از معارف دینی را به مخاطبان معرفی میکند و همچنین شیعه را برای دشواریهای عصر غیبت آماده میسازد. عصر امام باقر(ع) زمان آماده شدن برای تهدیدی از سوی یاران دیروز و قدرتطلبان امروز است که آمادهاند با امید به منجی، برای خود پلکانی برای رسیدن به قدرت بسازند. آموزشهای امام باقر(ع) به شیوههایی ظریف، مخاطب را با علایمی آشنا میکند که منحرفان را در هر لباسی بشناسند و خود نیز گرفتار نشوند.
منابع
_ ابنحبان، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، تحقیق: محمد عبدالعمید خان، حیدرآباد هند، دائرة المعارف العثمانیة، 1393ق.
_ ابنسعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الكبرى، بیروت، دارصادر، بیتا.
_ ابنعدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق و مقابله: سهیل زکار و یحیی مختار غزاوی، بیجا، دارالفکر، بیتا.
_ ابنقولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف، دار المرتضوية، 1356ش.
_ اشتهاردى، علىپناه، مدارک العروة، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر، 1417ق.
_ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، قم، دارالکتاب، 1385ق.
_ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الكتب الاسلامية، 1371ق.
_ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1394ق.
_ حرّانى (ابنشعبه)، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جامعه مدرسين، 1404ق.
_ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، بیتا.
_ راوندى، قطبالدين سعيد بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى، 1409ق.
_ صدوق، محمد بن على بن بابويه، التوحيد، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1398ق.
_ ، كمال الدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلاميه، 1395ق.
، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1413ق.
_ طوسى، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، تحقیق: خرسان، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407ق.
_الغيبة للحجة، قم، دار المعارف الاسلامية، 1411ق.
_ عسقلانی (ابنحجر)، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، بیجا، دارالفکر، 1404ق.
_ كشى، محمد بن عمر، رجال الكشی (اختيار معرفة الرجال)، مشهد، مؤسسۀ نشر دانشگاه مشهد، 1409ق.
_ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافی، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1407ق.
_ مجلسى، محمد باقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ مزی، جمالالدین ابوالحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق: بشار عواد، بغداد، بینا، 1406ق.
_ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الإختصاص، قم، كنگره جهانی هزاره شيخ مفيد،
1413_ الف.
_ ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره جهانی هزاره شيخ مفيد، 1413_ ب.
_ مؤسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428ق.
_ نسائی، احمد بن علی بن شعیب، کتاب الضعفاء و المتروکین، تحقیق: محمود ابراهیم زائد، بیروت، دارالمعرفة، 1406ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهيم، کتاب الغيبة، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
_ نوبختى، حسن بن موسى، فرق الشیعة، بیروت، دارالاضواء، 1404ق.
این نوشتار در ادامۀ مقالات گذشته و تأملی در چگونگی طرح آموزههای مهدویت از سوی امام باقر(ع) و کیفیت ارائۀ معارف مهدوی از سوی ایشان است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، فرصت ویژۀ صادقین در آموزش معارف دینی، نیازهای عصر سقوط امویان و ظهور عباسیان شکل گرفته است.
بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سویدیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امام باقر(ع) تکیه دارد و میکوشد با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم نماید؛ از اینرو با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان آن امام، همراه با ارائه نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، تلاش دارد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد. ارائۀ نمونه از سخنان امام باقر(ع) در این نوشتار با توجه به توضیحات مقالات پیشین، محدودتر بوده و کثرت روایات آن حضرت ما را ناچار از گزارش کلیات و پرهیز از ذکر جزئیات کرده است. از پیشفرضها و روشهای این مجموعه مقالات، پیشتر در نوشتاری دیگر گفتوگو کردهایم.
مقالۀ حاضر، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه(ع) افزون بر ارائۀ معارف مهدوی و آخرالزمانی به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و جلوگیری از انحرافات را متناسب با عصر ائمۀ نخستین دنبال میکند.
مقدمه
با مرگ عبدالملک بن مروان و حجاج بن یوسف، خشونت و اقتدار حکومت بنیامیه کاهش یافت. آغاز امامت حضرت باقر(ع) همزمان با این ایام بود که فشارها و سختگیریها کاهش یافت و امکان مناسبتری برای فعالیتهای آموزشی فراهم آمد. با آغاز حکومت عمر بن عبدالعزیز و تا زمان قدرت گرفتن هشام بن عبدالملک، برخورد با شیعیان شکلی آرامتر به خود گرفت و امکان فعالیت تربیتی و آموزشی برای امام باقر(ع) فراهم شد. بدین ترتیب، حرکت تربیتیای که با امام سجاد(ع) آغاز شده بود در عصر امام باقر(ع) فرصت مناسبی برای توسعه و تعمیق خود یافت.
اولین استفاده از این آموزه را در فرقه کیسانیه میتوان ردیابی کرد (نوبختی، 1404: 26). پس از آنان، اولاد عباس نیز مدعی وصایت شدند (همو: 30 - 36) و با انتخاب القاب حضرت مهدی(عج) برای خود، راه تازهای برای سوء استفاده از گرایشها و باورهای مردم آزمودند؛ راهی که بعضی از نوادگان امام مجتبی(ع) نیز در مقابله با عباسیان در پیش گرفتند (بلاذری، 1394: ج3، 78؛ اصفهانی، 1385: 217).
ضعف حکومت اموی و کم شدن فشارها این امکان را برای امام باقر(ع) فراهم کرد که فعالیتهای گستردهای را در عرصه آموزش سامان دهد. مدرسه امام باقر(ع) موفق به تربیت نسل تازهای از دانشمندان شیعه، متناسب با نیازهای عصر جدید شد؛ عصر پرسشها و شبهات؛ پرسشهایی که در بستر ضعف فرهنگی مسلمانان میرویید و از چالش اندیشهها و فرهنگهای مسلط آن روزگار با فرهنگ مسلمین تغذیه میشد.
عصر امام باقر(ع) آغازی بر دورۀ شکوفایی فوقالعادۀ جامعۀ شیعه است. پیامبر(ص)
او را باقر العلوم نامید؛ از اینرو که او به سبب نیاز آتی در رویارویی با اندیشههای یونانی،
ایرانی و... به آموزشی متفاوت از علوم انبیا روی آورد؛ او آنچه را که رسول آورده بود میشکافت، لایههای تازهای از علم دین را عرضه میداشت، پاسخهایی را که جامعۀ اسلامی به آن نیاز داشت از عمق پیام رسول استنباط کرده و راه وصول به این همه را نیز به حاملان علم شیعه میآموخت.
آموزههای اولیۀ اسلام در برابر اندیشههای ساده مشرکان و حرفهای نهچندان پیچیده اهل کتاب عرضه شده بود. اما اکنون اندیشههای عمیق یونانی و ایرانی و پیامهای رمزآلود هندی در برابر اندیشه اسلامی رخ مینمود و تبیینی تازه و ژرفاندیشی متفاوتی در اندیشههای الهی را نیاز داشت.
اگرچه اندیشه اسلامی ظرفیت پاسخگویی به همه نیازها تا روز قیامت را دارد، ولی این اندیشه به صورت لایهلایه عرضه شده و برای رسیدن به عمقی بیشتر، شکافندۀ علمی چون امام باقر(ع) را طلب میکرد.
باقر العلوم(ع) به لایههای زیرین اندیشه اسلامی پرداخت و در تمام عرصۀ فقه _ از عقاید و معارف تا اخلاق و احکام _ به نوآوری پرداخت. در عرصۀ عقاید و معارف، نهتنها اعتقادات ناب دینی را تبیین کرد، بلکه به توضیح لایههایی از معارف دینی اقدام کرد که پاسخگوی نیاز این دوره بود.
کلامی که در آموزشهای امام باقر و فرزندش(ع) القا میشد، همانند آموزشهای رسولخدا(ص) و جانشینان او رکنی از تربیت دینی است و نوعی حرکت فکری و روحی را برای افراد به ارمغان میآورد. اما در عصر صادقین(ع) اصول و قواعد این اندیشه و استدلالهای ظریف و دقیقی که در ورای تکتک مفاهیم و گزارههای دینی نهفته است، آموزش داده میشد. این آموزشها ذهن شاگردان را سازمان میدهد؛ ذهنیّتی که به آنان امکان پاسخگویی به هر شبهه تازه را فراهم میآورد. این ذهنیّت حاصل نوع آموزشی است که در آن، فرد با تمامی وجود درگیر سؤالات اساسی شده و حرکت فکری خود را با پرسشهای دقیق آغاز میکند. در این روش پیش از ارائه پاسخ، ذهن با پرسش و درگیری با موضوع آماده شده و مطالب بیمحابا به ذهن مخاطب ریخته نمیشود.
در آموزشهای صادقین(ع) توجّه به آموزش اصول و قواعد اندیشه دینی و استدلالها و حکمتها برجستگی خاصی دارد. در این شیوه، نهتنها ظرایف و لطایف قرآنی و روایی آموخته شده، بلکه چگونگی تحصیل این نکات نیز توضیح یافته است (نک: مشرق موعود، ش22).
این آموزشها همراه با فضای باز گفتوگوی با استاد، استفاده از شیوه کارگاهی جدل و نقد شیوه استدلال شاگردان، به تربیت رجالی میانجامد که در برابر هر حریفی و در هر عرصهای توان مقابله دارند و قدرت کلام را در دو چهره تبیینگر و مدافع به رخ میکشند (برای نمونه نک: کلینی، 1407: ج1، 13، 87 و 172؛ صدوق؛ 1398: 220؛ کشی، 1409: 256 و 266). شاگردان گاه با حضور در مواجهۀ امام با صاحبان مذاهب و فرق میتوانند در شیوه و محتوای مباحث کلامی نکات بسیاری بیاموزند (کلینی، 1407: ج1، 72 و 78).
در این جایگاه استاد به جای درگیری مستقیم خود با صاحبان شبهه و سؤال، میتواند شاگردان را به رویارویی با آنان بفرستد و خود تنها مشکلگشایی کرده و در حل دشواریها از شاگردان خویش پشتیبانی کند. شاگردان نیز در صحنه عمل با مشکلات و پرسشهای واقعی آشنا شده و توانمندیهایشان محک میخورد.
در بررسی روایات صادقین(ع) باید به تفاوتهای عصر این دو امام نیز توجه داشت. امامت حضرت باقر(ع) در دوره فتور حکومت اموی است و دلیل چندانی برای تقیه نیست، اما امام صادق(ع) با آخرین خلیفه مقتدر اموی _ یعنی هشام بن عبدالملک _ و با دو خلیفه خونریز عباسی، ابوالعباس سفاح و منصور همعصر است. فضای گفتوگوی حضرت صادق(ع) آکنده از حساسیت حکومتهاست و پیچیدهگویی و تقیه لازمۀ ادامه حرکت شیعی در این دورهها به شمار میرود.
تفاوت دیگر در قلّت و کثرت شیعیان است. اصحاب امام باقر(ع) جمعی محدودتر ولی خالصترند، اما عصر امام صادق(ع) دورۀ پرشماریِ شیعیان و همراه شدن با ناخالصها و ناخالصیهاست. همین نکته موجب میشود فهم سخنان امام صادق(ع) محتاج به دقتها و ظرافتهای بیشتری باشد.
آخرین تفاوت در پدیدار شدن آلعباس است؛ قدرتطلبان تازهای که با آلعلی(ع) نسبتی نزدیک دارند و از بسیاری از اسرار باخبرند. اینان از معارف شیعی آگاهند و آمادۀ سوء استفاده از هر آموزهای بهویژه آموزه مهدویت هستند. توجه به حضور و حساسیت عباسیان در فضای صدور یا تدوین کتب حدیث میتواند به تحلیلهای متفاوتی بینجامد. باید به این نکته توجه داشت که عباسیان و داعیان از اواخر دوره حضرت امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند؛ حرکتی که در دوره امام صادق(ع) به بار نشست.
در ادامه به محورهای سخنان امام باقر(ع) دربارۀ آموزههای مهدویت اشاره میکنیم و بر نکات پرتکرار و متفاوت در هر یک تأکید خواهیم کرد. فراوانی روایات صادقین(ع) سبب میشود برای تنظیم مناسبتر به دستهبندی محتوایی تازهای بر اساس مقطع زمانی مورد توجه در کلام روی آوریم.
مأخذ و مرجع اصلی در این بخش، کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج) است که به شمارۀ صفحات آن در میان پرانتز اشاره شده است. تقریباً تمامی روایات امام باقر(ع) در جلد چهارم و بخش کوچکی از روایات در جلد پنجم این کتاب قرار گرفته است. البته روایات تفسیری امام باقر(ع) در حوزه مهدویت در مجلدی مستقل و در کنار سایر روایات تفسیر ائمه اطهار(ع) گردآوری شده است.
محورهای بحث در سخنان امام باقر(ع)
1. تولد، نام و نسب، ویژگیها
امام باقر(ع) در چند روایت از مخفی بودن ولادت امام مهدی(ع) سخن گفته (337 - 340) و در تعدادی از روایات به توصیف ظاهری امام مهدی(عج) پرداختهاند ( 351 - 355). در روایات امام باقر(ع) کمتر به نام مهدی(ع) اشاره شده و حتی در مواردی، اجتناب امام از ذکر نام ایشان مشهود است (341 و 351).
در یک روایت از درج امام و عملکرد او در پیمان و میثاقی خبر داده که از همگان گرفته شده است؛ میثاق مندرج در آیه 172 سوره اعراف (377). در روایتی دیگر نیز به ویژگی مشهور مادر امام مهدی(عج) اشاره شده است: ابن سیدة الإماء فرزند سرور کنیزان (357).
تأکید بر مخفی بودن ولادت مهدی(عج) دو اثر در شیعه داشته است؛ اول، آمادگی برای چنین شرایطی و دور ماندن از شک و تردید؛ دوم، در اختیار گذاردن علامتی برای تشخیص درست تا جایی که مدعیان حتی در ادعای مهدویت موسی و اسماعیل _ فرزندان امام صادق(ع) _ نتوانستند موفقیت چندانی به دست آورند.
توصیف ظاهری مهدی(عج) و خبر دادن از ویژگی مادر او، در خود تأکیدی بر قطعیت موعود و همچنین احاطه امام باقر(ع) دارد و جایگاه او را بر مخاطب معلوم میکند. این توصیفات میتواند علامتی را نیز در اختیار مخاطبان و آیندگان بگذارد.
روایت به قرار گرفتن مهدی(عج) در مضمون میثاق توحید و ربوبیت، و درج امامت در مضمون توحید اشاره دارد و اینکه ادامه توحید و حاکمیت پروردگار، پذیرش امامتی است که روشنگر حکم پروردگار در تمامی حادثههاست.
2. غیبت
توجه به حکمت غیبت در روایات بسیاری دیده میشود. در این روایات از ترس از کشتهشدن (346)، بیعت نکردن با گردنکشان زمانه (348)، تحول در روحیۀ حاکم بر جامعه (399 - 402)، غربال شدن (319 - 321) و همچنین نیاز به طی شدن دورههایی در جامعه انسانی و حصول برخی تغییرات (319 - 321، 399 - 402 و...) به عنوان دلایل غیبت نام برده شده است. همچنین در قالب بیان آثار غیبت نیز به نکاتی اشاره شده ( 348 - 350) که میتوان از آن به عنوان بخشی از حکمتهای غیبت یاد کرد.
امام در این سخنان از یکسو تداوم امامت آشکار را ناممکن و از سوی دیگر غربال شدن شیعیان و حصول نوعی بلوغ اجتماعی را لازمه قیام و ظهور امام دانسته است.
این بیانات، عقلانیت غیبت را روشن میکند و اشاره به حرکتهایی دارد که برای رسیدن به ظهور و قیام باید شکل گیرد. توضیح وجهۀ عقلانی غیبت، شبههها را میزداید و افق پیش روی فرد و جامعه شیعه را روشن میکند. این بخش از سخنان حضرت باقر(ع) به نکات ظریفی نیز اشاره دارد که باید در بحثی مستقل به آن پرداخت.
انحراف دیگری که در این کلمات مورد توجه خاص قرار گرفته، بحث تعیین وقت برای ظهور است. در این روایات، هر گونه وقتگذاری به صراحت باطل به شمار آمده و گویندۀ چنین سخنی تکذیب شده است (393 به بعد). فراهم آمدن شرایط ظهور حجتخدا وابسته به پایمردی مؤمنان و تحول در فضای فکری مردم است و برای چنین اموری نمیتوان وقت تعیین کرد.
در برخی روایات معتبر، از سال هفتاد به عنوان موعدی خبر داده شده که خداوند برای زمان حکومت ائمه(ع) تعیین کرده بود، اما با کشتهشدن امام حسین(ع) پروردگار بر اهل زمین غضب کرد و آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت. این موعد نیز به سبب کشف اسرار ائمه از سوی یاران ایشان منتفی شد و خداوند پس از آن در نزد ائمه(ع) زمانی را برای حکومت تعیین نکرد.
این سخن را با مروری بر تاریخ ائمه نیز میتوان تأیید کرد؛ زیرا حرکت اجتماعی شیعه پس از رسولخدا(ص) بعد از وقفهای که با تسلط اولیه بنیامیه حاصل شد، روندی صعودی داشت و تأمل در شرایط اجتماعی جامعه شیعه نشان میدهد که تداوم حرکت حسینی میتوانست با داشتن مهلتی بیشتر برای رشد به قیام بینجامد که با کوتاهی و بیمهری یاران و خشونت دشمنان سرانجامی نیافت.
پس از امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) آغازگر حرکتی تازه بود که در طول دهها سال به گستردگی و وسعتی خاص رسید (کشی، 1409: 123). این حرکت با فترت و زوال بنیامیه فرصتی استثنایی یافت، اما سستی یاران امام در پایبندی بر توصیه اکید آن حضرت بر تقیه، موجب شد حرکت شیعی گرفتار محدودیتهای حاکمان و طمعورزی دوستان شده و راه بر تشکیل حکومت ولایی بسته شود. شرایط تازۀ دیگر با تعیین زمانی برای قیام همراه نبود و همه چیز موکول به پایمردی مؤمنان و تغییر ذهنیت مردم شد.
این منطق است که روایات دیگر حضرت باقر(ع) دربارۀ بیفایدگی قیامهای پیش از
ظهور را توضیح میدهد. امام به برخی یاران خویش فرمان خانهنشینی و همراهی نکردن با کسانی را میدهد که به قیام مسلحانه علیه حکومت برمیخیزند. امام نهتنها این تحرکات را بیفایده میداند، بلکه از بیپایگی و بیهدفی افرادی از خاندان خبر میدهد که اقدام به قیام میکنند.
منع از همراهی با قیامهای بیسرانجام همراه با تأکید بسیار بر انتظار فرج و نشان دادن رفتارهای درست در عصر غیبت است (322، 323، 325، 328 - 331، 316، 326 و 327). امام باقر(ع) تصویری عمیق از مفهوم انتظار فرج مینمایاند که در آن انتظار، بخشی از دین است، نه صرف حالتی در روح و روان مؤمن. انتظار به مثابه آمادگی و آمادهسازی شرایط برای ظهور، مهمترین عمل در عصر غیبت به شمار میرود؛ عملی که خود فرجی است برای مؤمن در رسیدن به هدف و سطحی متفاوت در زندگی که خود از هر پیروزی و فرجی مهمتر است.
آموزش این نکته که اگر انتظار فرج به معنای نارضایتی از شرایط سخت و ابتلائات
عصر غیبت باشد، نوعی دنیاطلبی را در خود دارد و اگر مؤمن خود را در چنین شرایطی
متضرر احساس میکند، در حقیقت نقش خویش در این دنیا و اهمیت ابتلا و غربال شدنها (طوسی، 1411: 339؛ نعمانی، 1397: 213؛ کلینی، 1407: ج1، 370) را نیافته که اگر کسی
با دوری از محضر معصوم بتواند فشارهای فکری، روانی و اجتماعی را تحمل کرده، به آمادگی و آمادهسازی ادامه دهد، برتر از کسانی است که محضر امام را درک میکنند و در رکاب او میجنگند.
یکی از شیوههای بیان معارف مهدوی، اشاره به سنتهایی است که همسان با پیامبران الهی در حق امام مهدی(عج) نیز جریان یافته است (357 و 359 - 363) که از ظرافتهای این شیوه، در مقالۀ پیشین سخن گفته شد (نک: مشرق موعود، ش27: 5-25). امام باقر(ع) در چند روایت به سنتهایی اشاره دارد که همسان با پیامبرانی چون موسی، عیسی، یوسف، یونس(ع) و محمد(ص) در حق امام مهدی(عج) نیز جاری شده است (برای مطالعۀ کاملترین بیان در اینباره، نک: صدوق، 1395: ج1، 327).
امام باقر(ع) برخی نکتههای عصر غیبت را همانند سایر معصومین(ع) تکرار میکند: اصلاح امر مهدی(عج) در یک شب (357 و 446) و همچنین شهادت بر امامت آن حضرت، توسل به او و دعای برای او (19 - 24) که پیشتر از آثار این بیانات گفتیم.
3. عصر نزدیک به ظهور
در کتب روایی شیعه و اهلسنت روایات بسیاری میتوان یافت که از اوضاع روزهای آینده خبر میدهند؛ روایاتی که از آنها به روایات ملاحم و فتن تعبیر شده و مؤلفان بسیاری به تصنیف پیرامون آنها پرداختهاند.
بخش بزرگی از این روایات وضعیت زمانی مشخصی نسبت به قیام مهدی(عج) ندارند، اما بخشی دیگر از عصری خبر میدهند که به قیام مهدی(عج) میانجامد. روایات اخیر، بخش مهمی از آموزههای مهدوی را تشکیل میدهد.
این روایات در حقیقت گزارشی از وقایعی است که پیش از ظهور حجت خدا رخ خواهند دارد؛ وقایعی که با رخ دادن آنها میتوان ظهور امام مهدی(عج) را توقع داشت و علایم ظهور به شمار میروند.
از بیان علایم ظهور توسط ائمه(ع) هم مصونسازی مسلمانان نسبت به جریانهای انحرافی حاصل میگردد و هم احاطه و جایگاه امامان شیعه گوشزد میشود. این علایم گاه در آسمان و زمین و خارج از فضای اجتماعی، و گاه حادثههایی اجتماعی هستند. پرتکرارترینِ علامتهای دسته اول در منقولات حضرت باقر(ع) ندای آسمانی است؛ ندایی که مهدی(عج) به همگان معرفی میشود و آغاز قیام او را اعلام میکند و برای هیچ کس تردیدی باقی نمیگذارد (317، 362، 367، 382، 427، 429 _ 431 و433).
این بیانات افزون بر ارائه علامتی مطمئن و حتمی برای ظهور، راه را بر مدعیان مهدویت میبندد؛ زیرا ساختن صیحهای آسمانی که در گوش همه نشسته و برای همگان مفهوم باشد، حتی امروزه نیز خارج از اختیار آدمی است.
داعیان عباسی در دوره امام باقر(ع) کار خود را آغاز کردند و سوء استفاده از مفاهیم مهدوی، از جمله آموزههایی است که در تبلیغات عباسیان مورد توجه خاص بود. استفاده از برخی القاب مهدی(عج) مانند سفاح، منصور و مهدی برای سلاطین عباسی حکایت از این توجه دارد. ارائه علایمی تقلید و جعل نشدنی میتواند دست مدعیان را در فریبکاری ببندد و شیعیان را با نشانههایی همراه کند و تشخیص حق و باطل را سهل نماید.
در منقولات امام باقر(ع) از میان علایم اجتماعی، خروج سفیانی بسیار مورد توجه است. نام، مشخصات ظاهری (418)، نقطه آغاز حرکت (362)، درگیریهای پیش از آن (416، 405، 315، 384، 385، 390)، مدت حکومت (419) و همچنین حوادثی توصیف شده است که برای او و سپاهش رخ خواهد داد (422). در این کلمات، امام باقر(ع) بر حتمیت قیام سفیانی تأکید شده (423) و خروج او را در سال قیام قائم (417) و پیش از حدوث آن گفته است (384 و 413).
واژه «سفیانی» برگرفته از کنیه ابوسفیان _ بزرگ بنیامیه _ است و از انتساب دشمن بزرگ مهدی(عج) به این خاندان خبر میدهد. این واژه در عصری که حکومت در اختیار آلامیه است، به نوعی مربوط کردن جریان شیطانی سفیانی به حکومتی است که بر تخت حکومت مسلمین نشسته است. توجه خاص امام باقر(ع) به سفیانی و داستان او میتواند تأکیدی بر تقابل خاندان و جریان اموی با اسلام، پیامبر و حرکت او باشد.
برخی دیگر از علایم ظهور مانند قتل نفس زکیه (447)، اختلاف میان فرزندان عباس، خروج یمانی و همچنین برخی علامات نجومی(379 و 389) در منقولات از امام باقر(ع) وارد شدهاند (425، 447، 405 و 406) (برای مطالعۀ برخی علایم دیگر، نک: نعمانی، 1397: 262 به نقل از امام باقر(ع) و نیز مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: 405، 315، 390، 345، 346 و 362). اما در روایات به جای مانده از حضرت باقر(ع) خبر چندانی از دجال دیده نمیشود و تنها در یک نقل به محل خروج دجال اشاره شده است (ج5، 5).
در منقولات امام باقر(ع) از ظهور پرچمهای سیاه (نشانه عباسیان) در حمایت از مهدی(عج) خبر داده شده است (409 - 411) که پیشتر از شبهۀ اعتبار این روایات و خدشه در منبع آن، یعنی کتاب فتن ابنحماد سخن گفته شد.
4. ظهور و وقایع همزمان با آن
توصیف هنگامه ظهور، مضمون بخشی از روایات امام باقر(ع) است. خروج قائم در روز عاشورا رخ خواهد داد (451 و 453) و یارانی به تعداد سربازان رسولخدا(ص) در بدر خواهد داشت که از مناطق مختلف دنیا گرد او فراهم میآیند (445 و 449).
آری، او آغاز دوبارۀ بدر اسلام و منتقم عاشوراست و هر کس میتواند با انتظار مصلحانه این امید را در دل بپروراند که در محضر او و در رکابش حاضر شود و حجاب زمان و مکان مانع از حضور و همراهی نخواهد شد. این سپاه، همان سپاه بدر محمد(ص) است که بازگشته و آنچه ناتمام مانده بود را تمام میکند.
در مکه خطبه خوانده، حرکت خود را آغاز میکند؛ پرچم، سلاح، کلاهخود و سپر رسول خدا(ص) را به همراه دارد و پیماننامهای از جانب او. کنار کعبه، میان رکن و مقام با او بیعت میشود( 364 - 367) و با ندای آسمانی و معرفی او با نام و نام پدر، جای شبهه برای کسی باقی نمیماند (367 و... ). او عصا و سنگ موسی (369 و 373) را به همراه دارد و سنتهایی از انبیا در حق او نیز جاری است (359 - 363).
او با نام رسول خدا و با همان پرچم، سیره و سلاح او بازگشته است. او ادامۀ انبیاست، و با ابزارها و سنتهای آنان همراه است. در تأیید او آسمان به زمین متصل شده و جایی برای شبهه و تردید باقی نمیماند. آنکه در برابر او میایستد، از حجت بالغه الهی عبور کرده و در برابر آن ایستاده است.
عیسی مسیح(ع) در زمان او به زمین بازمیگردد. عیسی(ع) در رکاب مهدی(عج) است و در نماز به او اقتدا میکند (499 و 500). در کافی از امام باقر(ع) نقلی وارد شده که در آن از همراهی الیاس پیامبر با مهدی(عج) خبر داده است (439 - 443).
همراهی عیسی(ع) میتواند به یکدست شدن دو دین بزرگ ابراهیمی اشاره داشته باشد و به اینکه این جنگ میان صاحبان ادیان و مذاهب نیست و حق محض در برابر باطل محض صف خواهد کشید.
امام باقر(ع) در برخی روایات از اوصاف یاران قائم گفته است؛ از شجاعت فوقالعادۀ آنان (437)، از برادری و رفاقتشان (435) و از مطیع بودن آسمان و زمین و اشتیاقشان بر ایشان (434). یاران قائم همگی در قید حیات نیستند و بسیاری از آنان به دنیا رجعت کرده و در رکاب امام زمان(عج) حاضر میشوند (15 و 16).
تصویر یاران قائم به مخاطبان شرایطی را گوشزد میکند که با تحقق آن میتوان به ظهور قائم امید بست. تا این استوانهها بزرگ نباشند، امکانی برای حکومت مهدوی نیست و این بارِ بزرگ بر شانههای ناتوان جای نمیگیرد. مخاطب با دیدن فاصله خود با این تصویر زیبا، هم راه را میبیند و هم دلیل غیبت را مییابد و همچنین شوق حرکت را احساس میکند.
در نقلی از جابر، امام باقر(ع) شیوه سلام گفتن بر امام مهدی(عج) به هنگام رویت او را به شیعیان آموخته که عبارت آشنایی از زیارات جامعه است (ج5، 17 و 18). سلام بر او صدها سال پیش از تولدش و سلام بر او که توفیقی برای دیدارش نداریم، او را در دل و خیال ما حاضر کرده و با کلماتی زیبا بذر شناخت و احساس را در مخاطب مینشاند.
5. جنگها تا شکلگیری حکومت جهانی
شکلگیری حکومت جهانی مهدی(عج) با موانعی روبهروست که جز با جنگ کنار زده نمیشود. یاران شجاع و همدل قائم(عج) که از آسمان و زمین حمایت میشوند، در خدمت اویند. در روایات، از مسیر حرکت قائم (455 و 469)، رفتن به سوی قدس (491 و 492)، درگیریها و جنگهای او و همچنین پیروزیهایی که در انتظار اوست خبر داده شده است(378 و 481)؛ پیروزیهایی که با حمایت همان فرشتگان به دست میآید که در جنگ بدر مددرسان رسول خدا(ص) بودند (434).
روایات امام باقر(ع) سیره قائم(ع) را همانند سیره رسولخدا(ص) دانسته ، اما در همین روایات چند نکته دیده میشود که به نظر با سخن فوق هماهنگ نیست:
1. برخی روایات از برخوردهای شدید و متفاوت امام مهدی(عج) خبر میدهد (384 و 473 - 480). حتی در روایتی زراره از امام باقر(ع) صراحتاً پرسیده است: «أَ يَسِيرُ بِسِيرَةِ مُحَمَّدٍ(ص)؟» و امام در جواب فرموده: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا زُرَارَةُ! مَا يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ» (نعمانی، 1397: 236).
2. در برخی روایاتِ امام باقر(ع) از تجدید اسلام توسط امام مهدی(عج) و دعوت او به سنت و امری جدید خبر داده شده است (317، 384، 503 - 506)
3. روایتی نیز از امام باقر(ع) نقل شده که سیره قائم(عج) در قضاوت را گاه همسان با پیامبر(ص) و گاه متفاوت با او معرفی کرده است (483).
با دقت در روایات فوق، میتوان ناهماهنگی ظاهری را برطرف کرد؛ زیرا مراد از تفاوت سیره امام با رسولخدا(ص) در برخورد سختی است که او از آغاز با دشمنان خدا خواهد داشت. اما اصول حاکم بر رفتار امام نیز همان است که رسول(ص) به همه آموخته است.
رسولخدا(ص) ابتدا به بیان دعوت و اتمام حجت پرداخت و در این راه جز به ملاطفت
و حوصله راه نپیمود، اما آنجا که چیزی جز عناد و دشمنی باقی نماند، او به شکستن توطئهها اقدام کرد. برخوردهای تند امام مهدی(عج) با کسانی است که جز عناد ندارند و جز زبان شمشیر نمیفهمند. مروری بر شخصیت سفیانی و دجال این ویژگی در دشمنان امام را نشان میدهد.
دعوت با ندایی آسمانی و علایمی آغاز میشود که حجت را بر همگان تام و تمام میکند. روایات بحث مهدویت، امام را دفعکنندۀ شرّ سفیانی و دجال میداند، نه آغازگر جنگ با آنان.
روایات دعوت به اسلامی جدید از نکتۀ مخالف با مسلمات قرآنی و روایی سخن نمیگوید. دعوت به سنت و اسلام جدید، دعوت به امری متفاوت با سنت و اسلامی است که مردم به آن خو کردهاند؛ اسلام و سنتی که گرد و غبار کجفهمی و دستهای دسیسه بر آن آسیبها زده است (برای تفصیل این مطلب نک: کشی، 1409: 138، روایتی طولانی از امام صادق(ع)).
آری، به نظر میرسد در نظام قضایی امام مهدی(عج) بر اساس واقع حکم خواهد شد و به امارات و ادله احراز، اکتفا نخواهد گردید و این تمایزی میان نظام قضایی حکومت موعود با نظام قضایی رسولخدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) است.
در روایتی از حضرت باقر(ع) به شهر کوفه به عنوان محل حضور یا سکونت امام مهدی(عج) پس از قیام اشاراتی شده است (ابنقولویه، 1356: 30). البته طبیعی است که محل سکونت امام مهدی(عج) در عصر غیبت مشخص نشده و تنها برخی روایات به محلهای گوناگونی به عنوان اماکن سکونت یا حضور امام اشاره دارند.
6. حکومت حجت خدا
این وعدۀ مکرر رسول(ص) و جانشینان اوست که مهدی(عج) دنیای لبریز از ظلم و بیداد را به دنیایی سرشار از عدل و داد بدل خواهد کرد (521). حضرت باقر(ع) از عدل او (487، 513 و 514)، تکامل عقلها در عصر او (515 و 516) و از بخشش و عطای او (509 - 511) خبر داده و حکومت باعظمتی (371) را ترسیم میکند که بر تمام عالم سیطره داشته (501) و حتی قوای طبیعی نیز مسخّر اویند (517 و 518).
او به حکومت و راهی دعوت میکند که برای مردم تازگی خاصی دارد و از اسلامی سخن میگوید که با درک دیگران از آن متفاوت است (317، 384 و 503 - 506).
این تصویرها مخاطبان را با حکومت معصوم آشنا میکنند و نصاب حکومت در نگاه شیعه
را آموزش میدهند. اگر همت کنیم و زمینهها را فراهم سازیم، ناچار از سعی و خطاهای
مکرر و تحمل جهل و جور یکدیگر نیستیم و میتوانیم به چنین اوجی دست بیابیم. این نگاه است که برای عدالتورزیهای کوچک امثال عمر بن عبدالعزیز حسابی باز نمیکند که در چشم شیعه حکومت حقه بسیار فراتر از جلوههای کوچکی از عدالت است که گاه در حق یکدیگر روا داشتهایم.
رجعت معصومین(ع) از جمله رسولخدا(ص)، امام علی و امام حسین(ع) یکی از نکاتی است که در روایات امام باقر(ع) به آن پرداخته شده است (ج5، 7 - 14). در میان این منقولات، روایت عمرو بن ابیالمقدام از جابر که در دو کتاب تفسیر عیاشی و اختصاص مفید وارد شده، مضمون غریبتری دارد (ج5، 9). روایت از 19 سال حکومت قائم، پنجاه سال هرج و مرج پس از وفات او و سپس بازگشت امام حسین(ع) به دنیا و مطالبۀ خون خود و اصحابش خبر میدهد و از خونریزی وسیع آن حضرت که بدگمانی مردم و قیام عمومی علیه ایشان را به دنبال دارد. امام حسین(ع) به حرم خدا پناه میبرد و در فشار شدید میمیرد. پس از مرگ حسین(ع)، علی(ع) خشمگین از آنچه با حسین(ع) کردهاند به دنیا بازگشته و تمام دشمنان اهلبیت(ع) را میکشد و بر تمام زمین حاکم میشود. حکومت او سیصد و نود سال به طول خواهد انجامید.
روایت عمرو بن ابیالمقدام از جابر متنهای متفاوتی دارد. در نقل غیبت نعمانی هیچ سخنی از سفاح و منصور یا منتصر و از تطبیق آن بر امام علی و امام حسین(ع) نیست. شیخ طوسی نیز در کتاب غیبت به خروج منتصر و سفاح اشاره کرده، ولی از دو امام(ع) نامی به میان نیاورده است. با توجه به فقدان سند در کتاب تفسیر عیاشی و همچنین معلوم نبودن مؤلف کتاب اختصاص نمیتوان به این دو متن اعتماد کرد.
مضامین موجود در اضافات تفسیر عیاشی و اختصاص بسیار غریب است. اینکه پنجاه سال پس از رحلت قائم، حسین بن علی(ع) بازمیگردد و در چنین زمانی طالب خون خود و اصحابش میشود و اینکه چنان خونریزی برپا میشود که همۀ مردم علیه او قیام کرده و او را تا سرحد مرگ تحت فشار میگذارند، اینکه امام علی(ع) به انتقام خون او برمیخیزد و با اینکه دورهای بسیار طولانی بر زمین حاکم میشود، همگی از غرایبی هستند که پذیرش آنها دشوار است و کمتر مؤیدی نیز بر این مطالب میتوان یافت.
آری، رجعت امام حسین(ع) در روایت دیگری از امام باقر(ع) پیشبینی شده است (ج5، 13) اما این روایت از حکومت بسیار طولانی آن حضرت خبر میدهد که کاملاً با روایت عیاشی و اختصاص منافات دارد. افزون بر این، این روایت نیز در کتاب مختصر بصائر الدرجات وارد شده که در مقالات گذشته از ضعف بخشی از مندرجات آن سخن گفته شد.
7. پس از مهدی(عج)
جهان پس از رحلت مهدی(عج) چگونه خواهد بود؟
این سؤالی است که در سخنان حضرت باقر(ع) پاسخی به آن نمیتوان یافت، مگر در روایتی کوتاه که در آن به وجود قُوّام و جانشینانی برای امام مهدی(عج) اشاره شده است (ابنقولویه، 1356: 30).
در پایان، اشارۀ مجدد به این نکته لازم است که از امام باقر(ع) دربارۀ معارف مهدوی، روایات تفسیری بسیاری به جا مانده است. در جلد هفتم کتاب معجم احادیث امام مهدی(ع) 93 روایت تفسیری از حضرت باقر(ع) نقل شده که افزون بر آموزش معارف مهدوی، به ارائه مستندات قرآنی برای این آموزهها پرداخته و شیوههای متفاوتی از استنباط و تفسیر را در اختیار گذارده است.
نتیجه
عصر صادقین(ع) فرصتی برای آموزش معارف دینی است که بخشی مهم از آن را معارف مهدوی تشکیل میدهد. آموزش این معارف به گونهای است که روشهای استنباط را نیز میآموزد، عمق تازهای از معارف دینی را به مخاطبان معرفی میکند و همچنین شیعه را برای دشواریهای عصر غیبت آماده میسازد. عصر امام باقر(ع) زمان آماده شدن برای تهدیدی از سوی یاران دیروز و قدرتطلبان امروز است که آمادهاند با امید به منجی، برای خود پلکانی برای رسیدن به قدرت بسازند. آموزشهای امام باقر(ع) به شیوههایی ظریف، مخاطب را با علایمی آشنا میکند که منحرفان را در هر لباسی بشناسند و خود نیز گرفتار نشوند.
منابع
_ ابنحبان، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، تحقیق: محمد عبدالعمید خان، حیدرآباد هند، دائرة المعارف العثمانیة، 1393ق.
_ ابنسعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الكبرى، بیروت، دارصادر، بیتا.
_ ابنعدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق و مقابله: سهیل زکار و یحیی مختار غزاوی، بیجا، دارالفکر، بیتا.
_ ابنقولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف، دار المرتضوية، 1356ش.
_ اشتهاردى، علىپناه، مدارک العروة، تهران، دار الأسوة للطباعة و النشر، 1417ق.
_ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، قم، دارالکتاب، 1385ق.
_ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الكتب الاسلامية، 1371ق.
_ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1394ق.
_ حرّانى (ابنشعبه)، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، جامعه مدرسين، 1404ق.
_ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، بیتا.
_ راوندى، قطبالدين سعيد بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى، 1409ق.
_ صدوق، محمد بن على بن بابويه، التوحيد، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1398ق.
_ ، كمال الدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلاميه، 1395ق.
، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1413ق.
_ طوسى، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، تحقیق: خرسان، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407ق.
_الغيبة للحجة، قم، دار المعارف الاسلامية، 1411ق.
_ عسقلانی (ابنحجر)، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، بیجا، دارالفکر، 1404ق.
_ كشى، محمد بن عمر، رجال الكشی (اختيار معرفة الرجال)، مشهد، مؤسسۀ نشر دانشگاه مشهد، 1409ق.
_ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافی، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1407ق.
_ مجلسى، محمد باقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ مزی، جمالالدین ابوالحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق: بشار عواد، بغداد، بینا، 1406ق.
_ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الإختصاص، قم، كنگره جهانی هزاره شيخ مفيد،
1413_ الف.
_ ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره جهانی هزاره شيخ مفيد، 1413_ ب.
_ مؤسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428ق.
_ نسائی، احمد بن علی بن شعیب، کتاب الضعفاء و المتروکین، تحقیق: محمود ابراهیم زائد، بیروت، دارالمعرفة، 1406ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهيم، کتاب الغيبة، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
_ نوبختى، حسن بن موسى، فرق الشیعة، بیروت، دارالاضواء، 1404ق.