موسسات حوزوی باید بر تولیداتی که در عرصه مهدویت میشود، نظارت کنند.
حجت الاسلام و المسلمین پور سید آقایی:
تحریک احساسات و عواطف مردم در زمینه مهدویت، ظهور فرقههای انحرافی را در پی خواهد داشت
خبرگزاری آينده روشن , 28 فروردين 1390 ساعت 11:25
موسسات حوزوی باید بر تولیداتی که در عرصه مهدویت میشود، نظارت کنند.
اشاره: لزوم پاسخگویی به شبهات و مسائل مطرح شده درباره تطبیق و توقیت، آن گونه که در مستند "ظهور بسیار نزدیک است" مطرح شده است، بر کسی پوشیده نیست. در این راستا، حجت الاسلام و المسلمین پورسید آقایی، رییس موسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت)، در سخنان پیش از خطبههای نماز جمعه، به تبیین علل نادرستی "تعیین وقت برای ظهور" و "تطبیق شخصیتهای عصر ظهور" پرداختهاند.
نویسنده کتاب "تاریخ سیاسی عصر غیبت" در این سخنان با اشاره به این که مستند "ظهور بسیار نزدیک است" با اعتقادات مردم بازی کرده، مواردی را درباره انحراف این مستند و راه های جلوگیری از تکرار این فعالیت ها بیان کرده است. متن کامل این سخنرانی را در زیر تقدیم خوانندگان می کنیم.
متن سخنان رییس پژوهشکده مهدویت (موسسه آینده روشن) پیش از خطبههای نماز جمعه قم ـ ۱۹/۱/۹۰
بسم الله الرحمن الرحیم
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرَ مُتَشَابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَابِ.
قال موسی بن جعفر(ع): الشیعة تُربّی بالامانی.
قال الصادق(ع): کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجی المسلمون.
السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام.
در میان آموزههای دینی، آموزه مهدویت به دلیل جایگاه ویژه آموزه امامت در شیعه از جایگاه بالا و منحصر به فردی برخوردار است. و براساس حدیث متواتر بین شیعه و سنی «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» مهدویت رمز هویت شیعه است.
هر اعتقاد و اندیشهای به میزان اهمیت آن در معرض آسیبهای جدی و خطرات بزرگتری است. مناسب است به برخی از آسیبهای آموزه مهدویت اشاره کنیم:
۱. تکیه بر احساسات و تحریک عواطف بدون بنیانهای فکری و مبانی معرفتی. داغ کردن به جای روشن کردن. مثال: بهجای طرح «اضطرار به حجت» و اثبات ضرورت امامت به عنوان مهمترین مبنای فکری شیعه؛ «قال الصادق(ع): یا فضیل اعرف امامک فانک اذا عرفت امامک لم یضرّک تقدّم هذاالامر او تاخّر» تکیه بر داستانها و تشرفات که چه بسا بسیاری از آنها اساس صحیحی هم نداشته باشد. عدم توجه به این آسیب سر از تفکر ملاقاتگرایی بیرون میآورد و اگر اقدام بهجا و قاطع وزارت اطلاعات در چندین سال پیش نبود چه بسا امروز با فرقه جدیدی به نام فرقه ابطحیه یا ملاقاتیون مواجه میشدیم و آنوقت بود که نظام برای مقابله با آن به عنوان یک فرقه باید هزینه زیادی میپرداخت.
۲. عدم نگاه جامع به این آموزه و انحصار آن در یک بُعد. مثل انجمن حجتیه که این آموزه کلیدی و رمز حیات شیعه و بقای آن را در بُعد مبارزه با بهائیت خلاصه کرده بودند. همچنانکه امروزه برخی این آموزه را در بُعد مباحث کلامی و تاریخی خلاصه میکنند در حالی که باید به این آموزه نگاه جامع و به ویژه راهبردی داشت.
۳. طرح مسائل غیرضروری و غیرمهم به جای مسائل ضروری و مهم مثل تأکید بر علائم ظهور به جای شرائط و قواعد و زمینهسازی ظهور. مهمترین مسئله امروزه زمینهسازی ظهور است. زمینهسازی یعنی انجام وظایف و تکالیفی که امت در برابر امام غائب خود و نیز نسبت به یکدیگر دارند.
در بحث از علائم ظهور و فهم روایات آن دو نکته بسیار مهم است یکی به دست آوردن اصول حاکم بر حرکتها و انقلابهای شیعی (سه اصل انتظار، تقیه و قیام) و دیگری نگاهی جامع به مجموع این روایات و تحلیلی از چرائی علائم ظهور؛ بدون این دو مبنا نمیتوان درک صحیحی از روایات علائم داشت؛ علائم بدون ارجاع به آن اصول که در حکم محکمات هستند، قابل فهم نیستند و چه بسا ما را به انحراف بکشانند. از این دو مبنا در فرصتی دیگر باید گفتگو کرد.
۴. استفاده از منابع ضعیف و سست مثل استفاده از «خطبة البیان» به نقل از کتاب رجب بُرسی متوفای قرن ۹ که متهم به غلو است و یا استفاده از کتابهایی همچون: «الزام الناصب» از شیخ علی یزدی حائری (متوفای ۱۳۲۳)، «فتن ابن حماد» از اهلسنت که حتی اهلسنت هم او را قبول ندارند، «بشارة الاسلام» از سیدمصطفی آل سیدحیدر، م ۱۳۳۶، کتاب عصر ظهور که بیشتر به نقل و جمعآوری اخبار بدون بررسی سندی و دلالی و بعضاً نیز تحلیلهای ذوقی و زمانزده پرداخته است و مؤلف آن از برخی تطبیقهای خود دست برداشته و آن را اعلام کرده است.
۵. ورود افراد غیرمتخصص و احساس عدم نیاز به کارشناس و کار کارشناسی. در حالی که به دلیل وجود چندین هزار روایت و انگیزههای سیاسی در جعل و تحریف در این آموزه کلیدی شیعه، خاستگاه این آموزه حوزوی و اجتهادی است.
مثال: خبری را که در منابع اهلسنت (فتن ابنحماد) آمده و از حسن بصری نقل شده، به نقل از امام حسن مجتبی (علیه السلام) میخوانیم یا خال را خلل میگوئیم. نام شعیب را که اسم خاص است به یک معنای مندرآوردی؛ یعنی مردمی و محبوب معنا میکنم، بنیتمیم را که یک قبیله است جامعه اسلامی و محروم را که تیرهای از قبیله بنی تمیم است به معنای طبقه مستضعف و فقیر و شابّ را که به معنای جوان است دارای نیروی جوانی معنا میکنیم. نه توان شناخت منبع و نه توان بررسی سندی و دلالی را دارند و نه توان جمع روایات و حل تعارض بین آنها را.
میگویند: بر اساس مجموع روایات محل خروج شعیب بن صالح، ری است!! در حالیکه حتی یک روایت هم نداریم فقط یک خبر آنهم از اهلسنت و آنهم از حسن بصری.
ممکن است گفته شود و البته همین را هم در سایتهای خود گفتهاند که روحانیت میخواهد انحصارطلبی کند و مهدویت را به انحصار خود درآورد در حالیکه مهدویت انحصاری نیست اما این به معنای این نیست که هر کس بتواند در این مورد اظهارنظر کند و نظرهای غیرکارشناسانه ارائه بدهد و بافتههای خود را به دین منتسب کند.
۶. تطبیق و در نتیجه سوء استفادههای سیاسی و ابزاری از آن. مثال: شعیب بن صالح را در یکدوره آقای هاشمی رفسنجانی، سپس رحیم صفوی، سپس شمخانی و امروزه دکتر احمدینژاد میدانند. در مورد شعیب بن صالح میگویند که ۷۲ ماه قبل از ظهور حرکت خود را آغاز میکند و محل خروج او از ری (تهران) است. در حالی که روایت آمده که او جوانی تازه سن است (غلام حدث السن) آیا آقای احمدینژاد جوان است؟ و در روایت شیعه محل خروج او سمرقند است و نه ری.
سید خراسانی را مقام معظم رهبری میدانند آنهم بر اساس یک روایت ضعیف از اهلسنت (حدثنا سعید بن ابوعثمان، عن جابر عن ابیجعفر(ع) قال: یخرج شابٌ من بنیهاشم بکفه الیمنی خال من خراسان برایات سود و بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهزمهم) و بدون توجه به اینکه شاب به معنای جوان است و خال است نه خلل. خال هم به معنای خال است یعنی همین معنایی که ما در فارسی میگوییم و نه به معنای خلل و یا علامت و نشانه.
ادعا میشود عبدالله در روایات حاکم فعلی عربستان است. در حالی که این تطبیق دلیل کافی ندارد. زیرا در روایات نامی از عربستان نیست و همچنین در آن کلمه «مات» آمده که به معنای مرگ است و نه کشتهشدن که در مستند ساخته شده ادعا شده.
گاهی در تطبیقها به نقلقولهایی تکیه میشود که وقتی بررسی میشود صحّت آن تکذیب میشود. مثال: بشارتی به مرحوم آیتالله بهجت نسبت داده میشود که دفتر ایشان تکذیب میکند و طور دیگری نقل میکند و یا از حضرت آیت الله حائری و آقای ریشهری سخنانی نقل میشود که پس از بررسی مورد تکذیب این بزرگواران واقع میشود.
همچنین ادعا شده که «روح الله» در روایت «قوم تحابوا بروح الله» امام راحل است در حالی که به معنای رحمت خداست. اینها گمان کردهاند که این تطبیقها برای امام راحل و یا مقام معظم رهبری مدظله العالی فضیلت است در حالی که این بزرگواران همچون خورشید میدرخشند و هیچ نیازی به این تطبیقها نیست. تطبیقهایی که در صورت اشتباه در تطبیق چه بسا خدای نکرده باعث وهن به آنها شود.
استغاثه سید حسنی را - که غیر از سید خراسانی است و به حسب روایت در مکه قیام میکند و قبل از قیام حضرت به شهادت میرسد - از مردم دیلم، بر سخنان پایانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران تطبیق میکنند!
سید حسن نصرالله را بر یمانی تطبیق میکنند در حالی که در روایت آمده یمانی «ابیض کالطقن» یعنی مثل پنبه سفید است. آیا سید حسن نصرالله اینگونه است؟ و آیا قیام او از یمن است؟
یا میگویند شیصبانی همان صدام است در حالی که در روایت اشارهای نشده به این که شیصبانی نزدیک به ظهور کشته خواهد شد و از روایت دیگری استفاده میشود که بنیشیصبان، کنایه از بنیعباس است. و در خطبهای از امیرالمؤمنین(ع) تصریح میشود که ملوک بنیشیصبان، همان بنیعباساند.
دیگر تطبیقها نیز دلیل و وجه معتبری ندارد مثل تطبیق سفیانی بر شاه اردن، دجال به فراماسونری آخرالزمان و نفس زکیه به شهید محمدباقر حکیم ولو گفته شود که ما به صورت احتمال گفتهایم هر چند در این مستند هیچ کجا چنین ادعایی نشده بلکه همه جا ادعاها به صورت جزمی آورده شده است.
لازم به ذکر است که برخی از این تطبیقها سر از توقیت درمیآورد و توقیت حرام است. در مورد مفهوم «توقیت» و انواع و حرمت آن و نیز از «تطبیق» و معیارها و ضوابط آن و اینکه آیا به راستی تطبیق، ضابطهمند است و یا بدون قاعده و گترهای و اگر ضابطهمند است که هست، ضوابط و قواعد آن کدام است؟ و اگر چنانچه تطبیقی سر از توقیت در آورد حکم آن چیست؟ در فرصت دیگری باید گفتگو کرد.
پیشنهادها
۱. اهتمام بیشتر حوزه به این آموزه و تربیت افراد متخصص در مهدویت. ما ضمن تشکر از شورای عالی و مدیریت محترم حوزه بهخاطر اینکه حدود ده سال است که مرکز تخصصی مهدویت را در سطح ۳ (کارشناسیارشد) پایه گذاشتهاند درخواست میکنیم که مجوز سطح ۴ آن را که تمامی مراحل خود را طی کرده، هرچه زودتر صادر فرمایند.
۲. ضرورت ایجاد مرکزی جهت نظارت بر تولیدات مهدوی و از آنجا که خاستگاه مباحث مهدویت حوزهها هستند از اینرو ضرورت دارد برای جلوگیری از انتشار مطالب سست و موهون، مرکزی زیر نظر حوزه علمیه و وابسته به آن، مسئول نظارت بر تولیدات مهدوی (تولید مجله، کتاب، نرمافزار و لوحهای فشرده، فیلمها و مستندها) و ساماندهی مسائل مرتبط با مهدویت باشند. بحمدلله سه مرکز در حوزه این مهم را برعهده دارند. مرکز تخصصی مهدویت، مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت) و پژوهشکده آیندهپژوهی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی، که به عقیده من مناسبترین مرکز جهت عهدهداری این مسئولیت، مرکز تخصصی مهدویت که از مراکز تخصصی حوزه علمیه قم است میباشد. ما هم به سهم خود آماده هرگوه همکاری با آنها هستیم.
۳. برخورد قاطع وزارت ارشاد، قوه قضائیه و وزارت اطلاعات با کسانی با هر انگیزهای ولو انگیزههای مقدس، خواسته و ناخواسته به اعتقادات مردم ضربه میزنند و با سوء استفاده از این آموزه مقاصد سیاسی خود را تعقیب میکنند.
من مطمئنم در تهیه مستند مورد بحث دستهای پنهانی از برخی جوانانی که از محبان و عاشقان به ساحت مقدس امام زمان هستند، قصد سوء استفاده دارند و به نظر میرسد تهیهکنندگان این مستند بهطور ناخواسته در بازی برخی بازیگران سیاسی قرار گرفتهاند به هرحال احتمال آنهم برای ورود وزارت اطلاعات و قوه قضائیه کافی است. در این موضوع به این مهمی که نیازمند تخصص بالای علمی و اجتهادی میباشد صرف علاقه و محبت به حضرت کفایت نمیکند بلکه باید زیر نظر افراد خبره به این کارها اقدام کرد.
وزارت ارشاد باید جلوی این سایتهایی که مثل قارچ سبز میشوند و گمان میکنند در فضای مجازی هرچه دل تنگشان بخواهد میتوانند بگویند و به خود اجازه میدهند تحت عنوان نظر کاربر به مراجع و فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه اهانت کنند، را بگیرد.
چرا باید یک سایتی صفحه اول روزنامهای را طراحی و منتشر کند که تهدیدی باشد برای امنیت ملی؛ بعد بگوید این را یکی از کاربران برای ما فرستاده. در طراحی صفحه اول این روزنامه که به نام روزنامه ایران در سایت منتشر شده چنین آمده است که سید خراسانی (مقام معظم رهبری) شعیب بن صالح (احمدینژاد) را به سمت فرماندهی کل قوا منصوب کرد و عکس رژه نظامی از مقابل احمدینژاد را هم به نمایش گذاشته و بعد هم پیام تبریک سیدحسن نصرالله را به احمدینژاد بیاورند.
آیا قوۀ قضائیه ما میتواند بگوید ما قانونی برای مقابله با این افراد و اینگونه سایتها نداریم؟ آیا اینگونه لوحهای فشرده -ولو با انگیزههای خیرخواهانه- از مصادیق تشویش اذهان عمومی نیست؟ آیا نشر اکاذیب و بازی با اعتقادات مردم نیست؟ اینگونه موارد نیاز به شاکی خصوصی ندارد بلکه مدعیالعموم خود میتواند اقامه دعوی کند.
آیا وزارت اطلاعات نباید با اینها برخورد کند متأسفانه علیرغم اطلاعرسانی برخی مراکز مهدوی به مقامات مسئول متأسفانه این سایتها همچنان به جوسازیهای خود ادامه میدهند و پا را فراتر گذاشته به مراجع و اساتید و فضلا علناً اهانت میکنند؛ چه به صورت مستقیم و چه برای فرار از بهگردنگرفتن مسئولیت با نام «کاربر».
من صریح و شفاف میگویم خطر فرقهسازی جدیدی هست که اگر به موقع برخورد نشود میتواند از فتنه بعد از انتخابات به مراتب خطرناکتر باشد. این فتنه اعتقاد مردم را نشانه گرفته و با استفاده ابزاری از آموزه مهدویت و نام امام زمان(عج) و تطبیقهای پوچ و بیاساس درصدد سوء استفادههایی بزرگ بهخصوص در انتخابات آینده است و باید قوه قضائیه و وزارت اطلاعات این توطئه را در نطفه خفه کنند پیش از آنکه شاهد تولد فرقهای جدید و پرداخت هزینههای سنگینی از جانب نظام باشیم.
در پایان جا دارد تشکر ویژهای داشته باشم از مرکز تخصصی مهدویت و معاونت تهذیب حوزه که در جهت روشنگری و نقد مستند «ظهور نزدیک است» نشستی در فیضیه گذاشتند بهخصوص از مرکز تخصصی مهدویت و همه فضلایی که پاسخگویی به این مستند و خنثیسازی این توطئه را که چه بسا همانطور که اشاره شد سازندگان آنهم از سوء استفادههایی که برخی میخواهند از آن ببرند بیاطلاع باشند، به عهده گرفتند و همانطور که انتظار هم میرفت، بسیار فعال به میدان آمدند بهویژه حججاسلام والمسلمین نجمالدین طبسی، دکتر جواد جعفری، دکتر محمدصابر جعفری و مهدی یوسفیان دامت توفیقاتهم از اساتید و اعضای هئیت علمی مرکز تخصصی مهدویت و مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت).
منابع:
۱- آلعمران: ۷.
۲- کافی، ج۱، ص ۱۲۹.
۳- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۳.
۴- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۲.
۵- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳.
۶- فتن ابن حماد، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۹۰۱.
۷- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۱.
۸- بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۳.
۹- کمالالدین، ج ۲، ص ۴۶۹.
۱۰- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۷.
انتهای پیام/گ/
کد مطلب: 582