دوران حمل و ولادت امام چگونه بوده است؟
در منابع روايي شيعه سخني از حمل امام در جنب مادر و خارج از بطن وجود ندارد، بلكه در روايات قرينه بر حمل در بطن وجود دارد اگر نگوئيم تصريح بر حمل در بطن دارد.
از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است. «الاوصياء إذا حملت بهم امهاتم ... و تجد خفة في بدنها ثم لم تجد بعد ذلك امتناعاً من جنبيها و بطنها (كافي، كتاب الحجة، باب مواليد الائمه، ح5)» البته در برخي نسخهها گويا عبارت چنين است: «ثم تجد ذلك اتساعاً من جنبها و بطنها». (شرح اصول كافي، ج6، ص38(علیه السلام)، ملاصالح مازندراني).
در اين باب از كافي روايات متعددي هست كه در آنها سخن از حمل در بطن به ميان آمده است. در جريان حمله به خانه حضرت زهرا(علیها السلام) و سقط حمل ايشان نيز چنين مطرح شده است:«فكسر ضلعها من جنبها و إلقت جنيناً من بطنها (بحار، ج28، ص 2(علیه السلام))» تنها تفاوت بين امام مهدي (علیه السلام) با ساير ائمه(علیهم السلام) در پيدا نبودن اثر حمل بر مادر ميباشد. در فرازي از ولادت ميلاد آمده است. «فقال (الامام): ... فانه سيولد الليلة المولود الكريم علي الله عزوجل الذي يحيي الله عزوجل به الارض بعد موتها» فقلت: ممن يا سيدي، و لست اري بنرجس شيئاً من أثر الحبل؟ فقال: من نرجس لامن غيرها. قالت :فوثبت اليها فقلبتها ظهراً لبطن فلم ار بها أثر حبل، فعدت اليه فأخبرته بما فعلت، فتبسم ثم قال لي: إذا كان وقت الفجر يظهر لك الحبل لأن مثلها مثل أم موسي(علیه السلام) لم يظهر بها الحبل و لم يعلم بها احد الي وقت ولادتها (كمال، ج2، ب41، ح2).
گفتني است مخفي بودن اثر حمل فقط در نزد شيعه نيست بلكه در منابع اهل سنت نيز به مخفي بودن اثر حمل در مادر حضرت موسي (علیه السلام) اشاره شده است.(تاريخ دمشق/ ج61، ص16).
بنابراين لازم نيست براي مخفي بودن اثر حمل، حمل در جنب باشد بلكه در بطن است ولي اثر حمل معلوم نيست.
با توجه به بيان فوق، ميتوان دريافت كه چگونگي ولادت ائمه (علیهم السلام) و من جمله امام مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مانند ساير مردم ميباشد.
سخن ولادت از فخذ در دو روايت مطرح شده است كه هر دو مورد انكار قرار ميگيرد: يكي در كتاب هداية الكبري مطرح شده است. صاحب اين كتاب حضيبي يا حضيني فردي فاسد المذهب و ضعيف ميباشد و كسي به كلام او توجهي ندارد. روايت دوم روايت مرسلهاي است كه در عيون المعجزات ذكر شده است كه با توجه مرسله و متفرد بودن آن، ضعيف بودن اين حديث نيز روشن است. به علاوه كه اين احاديث مربوط به حسنين (علیهما السلام) ميباشد.
اما آنچه كه قابل تامل است اينكه به راستي چرا چنين مباحث و سؤالاتي كه نه در منابع روايي شيعه و نه در كلام بزرگان و علماي شيعه از آن سخني به ميان آمده است، بدين گونه مطرح ميشود. امامان بزرگوار شيعه (علیهم السلام) هر چند به عنوان امام در نزد اهل سنت شناخته شده نيستند ولي در كتابهاي متعدد از آنان به بزرگي و جلالت، تقوي و ديانت، علم و فقاهت، فضل و كرم و عدالت ياد شده است و عامه براي اين عزيزان احترام قائلند. طرح چنين سؤالات بر چه هدف و اساسي صورت ميگيرد؟ وهن و اهانت به چه منظوري است؟ كدام يك از علماي شيعه چنين بحثي را مطرح كرده و در كدام منابع اصيل روايي به اين موضوع پرداخته شده است؟ اللهم اهدنا الصراط المستقيم.