بایسته های ظهور
درآمد سخن:
یکی از مسائل مهم و کار بردی در مباحث مهدویت و انتظار ظهور، بحث از ضرورت ها و بايسته های تحقق ظهور است، مراد از بایسته های ظهور، تشدید حالت انتظار، آمادگی و اهتمام مضاعف نسبت به عوامل و تمهیدات زمینه ساز، به منظور شتاب بخشیدن به فرایند ظهور و تحقق وعدة الهی است. همچنان كه اصل انتظار نسبت به يك امری، مستلزم توجه و آمادگي براي استقبال از آن است، تعجيل درآن نيز مستلزم تشديد آمادگي و تلاش و تکاپو برای تهیة سازوکارهای تحقق زود رس آنچه مورد انتظاراست، خواهند بود.
در بحث از بایسته های ظهور، آنچه موضوع گفتگواست، بررسی زمینه ها و مجموعه عوامل- اعم از عوامل فکری، اعتقادی و یا عملی و رفتاری- مؤثر در تحقق ظهور و تعجیل در آن است. این بحث مبتنی بر اصل فرایند پذیر بودن پدیدة ظهور[1] و ارتباط تام آن با شرایط و نحوة تعامل جامعة بشری با این موضوع و نقش تأثیرگذار انسان در تسریع امر ظهور و ایجاد زمینه های آن است.
در این رابطه، ضرورت ها، اولویت ها و بايسته هاي متعددي به عنوان وظایف و دستور العمل های عصرانتظار- چه در حوزة وظايف فردي وچه در عرصة تكاليف اجتماعي- قابل طرح است که در این نوشتار، به تبیین مهم ترين بایسته های اعتقادی و عملی و تکالیف عصر انتظار، خواهیم پرداخت.
در حوزه ای، بایسته های اعتقادی بایستگی«معرفت»- اعم از معرفت شخص و معرفت اوصاف امام- کلیدی ترین محوری است که بسیاری از مباحث مهدویت براین پایه و اساس استوار است. چه اینکه بایسته های عملی نیز از بایستگی اعتقادی معرفت، نشأت می گیرد زیرا هرآنچه در حوزة بایسته های عملی قابل طرح است، در حقیقت آثار و لوازم بایستگی معرفت است چون بایستگی معرفت، تعریف کننده و تعیین کنندة حقوق متقابل میان امام(ع) ومردم ومنبای همة تکالیف و بایسه های عملی است.
معرفت امام عصر(عج)
اولين و مهم ترين بايستگی در بعد اعتقادی و معرفتی، شناخت امام عصر(عج) و شناساندن جایگاه آن حضرت است. مراد از بايستگي«معرفت» در اینجا، صرفا شناخت شناسنامة یعنی؛ دانستن اسم ونسب و خصوصیات ظاهری حضرت نیست، بلکه مراد، ایمان و اعتقاد قلبی مردم نسبت به مقام الهی امام عصر(عج) و توجه به جايگاه رفیع دینی و سیاسی اجتماعی ایشان درعصرحاضر است. چنین شناخت و معرفتی، اساس اندیشة انتظارظهور را شکل می دهد و بدون آن حرکت در جادة انتظار، ممکن نمی باشد.
بایستگی معرفت امام عصر(عج) نیز ازابعاد مختلفی قابل بررسی است که دراین قسمت به مهم ترین محور های آن نظیر: ضرورت، مؤلفه ها و آثار معرفت، خواهیم پرداخت:
ضرورت معرفت
در فرهنگ دینی، شناخت امام عصر(عج) و اعتقاد قلبی به امامت آن حضرت، چنان مهم وکلیدی است که دراحادیث متواتر، بود و نبود آن، معیار ایمان و کفر، شمرده شده است. پیامبراکرم(ص) درحدیث معروف می فرماید:«من مات و لم یعرف امام زمانه مات مییته الجاهلیه»[2] هرکس بمیرد درحالیکه امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی و بی دینی مرده است.
اين حديث، با تعابیر مختلف به طور مستفیض درمنبع حدیثی فریقین(شیعه و سنی)، نقل شده است. در بعضي از نقل ها آمده است:«من مات بغیر امام مات میته الجاهلیه»[3] در بعضی جاها با عبارت «من مات و لیس فی عنقه بیعه مات میته الجاهلیه»[4] ودربعضی احادیث «من مات و ليس عليه امام حي يعرفه، مات ميته جاهليه»[5] و در بعضي ديگر«من مات ولم یعرف امام زمانه»[6] و... آمده است که همگی بیانگر اهمیت کلیدی معرفت امام و حجت الهی در هرزمان است بگونة که عدم معرفت امام و حجت حی، مساوی با بی دینی و مرگ جاهلیت، محسوب شده است.
در فرهنگ دینی و اعتقادی، موضوع معرفت امام حی، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه ای اهمال و ترخیص دراین مسأله، قابل اغماض و بخشش نبوده و عذرکسی دراین مورد پذیرفته نمی باشد.
امام باقر(ع) می فرماید: «لايعذرالناس حتي يعرفوا امامهم».[7] مردم هیچکدام در مورد شناخت امام و حجت عصر، معاف و معذور نمی باشند.
امام صادق(ع) خطاب به يحیي، مي فرمايد: يا يحیي من بات ليلة لا يعرف فيه امام زمانه مات ميتة جاهلية.[8] هركس حتي يك شب بدون معرفت امام زمانش بخوابد ، به مرگ جاهليت مرده است . در اين كلام حضرت تعبير «مات» ندارد و بطور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و احادیث مشابه آن، گویای اهمیت فوق العادة مسأله معرفت امام(ع) در هرعصری است.
سر اينكه در روایات اين همه برلزوم معرفت امام و حجت حی، تأكيد شده است اين است كه مسالة امامت با نبوت و توحید گره خورده است. در فرهنگ اعتقادی شیعه، امام(ع) همانند پيامبر(ص) سر رشته دار هدايت و ديانت مردم است و لذا در دعاي كه امام صادق(ع) آن را به زراه تعليم فرموده است، سه نوع معرفت(معرفت خالق، معرفت پيامبر(ص) و معرفت حجت) ازخد اوند خواسته شده است و كليد معرفت خدا و پیامبر را نیز، معرفت حجت يعني شناخت امام عصر(عج) ذكر نموده است.
در جاي ديگر حضرت به زراره توصيه نموده است كه در صورت درك زمان غيبت قائم ما، این دعا را مدام بخواند: اللهم عرفني حجتک فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.[9] يعني اگر معرفت حجت را بمن ندهي گمراه خواهم شد و بدون امام و راهبر، بيراهه خواهم رفت چون او مايه هدايت بقاء ديانت و ا يمان است.
مؤلفه های معرفت:
در اندیشة کلامی شیعه، معرفت امام(ع)، دارای سه مؤلفة اساسی است که عبارت اند از: معرفت شخص، معرفت مقام و معرفت اوصاف و ویژگی های امام(عج).
1- معرفت شخص
مراد از از معرفت شخص، اعتقاد به تولد حضرت و خصوصیات اسمی و نسبی حضرت است یعنی؛ اینکه ایشان فرزند امام حسن عسکری(ع) و آخرین وصی پیامبر(ص) است و نیز اعتقاد به اینکه ایشان هم اکنون حی و زنده است و بنا به مصلحت الهی در پس پردة غیبت بسر می برد تازمانی که ارادة الهی برتحقق ظهورش تعلق گیرد. مطابق آنچه در احادیث ویژگی های شخصی حضرت، معرفی شده است.
نظیر آنچه ابوذر از پيامبر(ص) نقل نموده است كه فرمود: الائمة من بعدي اثنا عشر، تسعة من صلب الحسين تا سعهم قائمهم. ثم قال: الا ان مثلهم فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجي و من تخلف عنها هلك.[10] امامان بعد ازمن دوازده نفر اند، نه نفر آنان از نسل حسین اند که نهمین آنان قائم آنان اند آگاه باشید که داستان بودن آنان درمیان شما همانند داستان کشتی نوح است هرکس برآن کشتی متمسک شوند نجات می یابند و هرکه از آن فاصله گیرند هلاک می شوند.
و نیزحدیث: ان لائمة من بعدي اثني عشر من اهل بيتي، علي اولهم و اوسطهم محمد و آخرهم محمد و مهدي هذه الامه الذي سيصلي خلفه عيسي ابن مريم.[11] واحادیت دیگری مشابه با این مضمون که همگی بر ضرورت اعتقاد به امامت ائمه(ع) و شناخت تک تک هرکدام، مخصوصا امام عصر(عج)، تأکید نموده است.
2- معرفت مقام
منظور از معرفت مقام در اینجا، اعتقاد به الهی بودن منصب امامت و شناخت جایگاه امام و خلیفة بعد از پیامبر(ص) است. این بحث یعنی؛ اعتقاد به انتصابی بودن منصب امامت و غیر بشری بودن این مقام، از کلیدی ترین مباحث کلامی شیعه در باب امامت خاصه، محسوب می شود. برا این اساس موضوع امامت یک موضوع کلامی است نه فقهی و امام شناسی جزء مهمترین اصول اعتقادی دین است نه از فروع و این اصل شالوده و اساس اندیشة شیعی را تشکیل می دهد چنانکه درجای خود(دربحث از امامت خاصه) دلایل آن به خوبی تبیین شده است.
3- معرفت اوصاف
مراد از معرفت اوصاف، شناخت و اعتقاد قلبی به ویژگی ها و اوصاف شخصیتی امام عصر(عج) است، نظیر دارا بودن مقام عصمت، برخورداری ازعلم لدنَی و غیبی، دارابودن مقام امامت و ولایت و سایرکمالات منحصر به فرد مقام امامت که در جای خود، هرکدام از این اوصاف به خوبی تبیین و مبرهن شده است[12] و ما را از پرداختن به آن بی نیاز می نماید.
حداقل نصاب معرفت
معرفت امام(ع) و توجه به شؤن تکوینی و تشریعی مقام امامت، به تناسب فهم و درک افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکسی به میزان ظرفیت، تلاش و استعداد عقلانی خود، می تواند به درجة خاصی از معرفت نائل آیند. حال سؤال این است که حداقل نصاب معرفت امام(ع) یعنی همان چیزی که نبودش مساوی باجاهلیت وبی دینی است، چیست؟
دراین مورد، امام صادق (ع) درحدیثی، حداقل نصاب معرفت امام(ع) را هم سنگ دانستن امام با پيامبراكرم(ص) ذکر نموده است. حضرت مي فرمايد: ادني معرفة الامام انه عدل النبي الا درجة النبوة و وارثه و ان طاعته طاعة الله وطاعة رسول الله والتسليم له في كل امر والرد اليه والاخذ بقوله و يعلم ان الامام بعد رسول الله صلي الله عليه وآله، علي ابن ابي طالب و بعده الحسن ثم الحسين... والحجة من ولدالحسن.[13] یعنی؛ كم ترين درجة معرفت امام(ع)، اعتقاد به هموزن و همشأن بودن امام(ع) با پيامبر(ص) است مگر در شأن و مرتبة نبوت كه از این نظر امام وارث پيامبر است و اطاعت او اطاعت خدا و پيامبرخدا، فرمان بری از او، واگذاري اموربه او، عمل به گفته هاي او و اعتقاد به اين موضوع که بعد از پيامبر(ص) علي بن ابيطالب(ع) و بعد از او حسن و حسين تا حضرت حجت(عج)، جانشینان پیامبر و پیشوایان مسلمين اند که خداوند آنان را بدین منصب برگزیده اند.
طبق صریح كلام امام صادق(ع)، پايين ترين درجه معرفت امام، اين است كه اولا- امام(ع) معادل و هموزن پيامبر اند درهمة شئون ولائی غیر از شأن نبوت. ثانيا- اين شناخت صرفا با معرفت شيعي و دیدگاه کلامی امامیه، قابل حصول است که خلفاي بلافصل پيامبر(ص) را دردوازده امام معصوم (ع) منحصر می دانند چون خاستگاه واقعی امامت و خلافت، فقط دربینش کلامی شيعه، عینیت و تبلور می یابد نه درغيرآن.
البته باید توجه داشت که به دلیل عمق وگستردگی ابعاد مقام امامت، درک حقیقت و ژرفای شخصیت امام(ع) آنچنانکه هست، برای ما افراد عادی، میسر و ممکن نمی باشد.
در این رابطه امام رضا(ع) مي فرمايد: فمن الذي يبلغ معرفته الا مام اويمكن اختياره هيهات هيهات! ضلت العقول وتأ هت الحلوم و حارت الا لباب وخسئت العيون و تصاغرت العظماء و تحيرت الحكمأ و... عن وصف شأن من شئونه او فضيلة من فضائله[14]
چگونه ممکن است اندیشه و فهم مردم، حقیقت مقام امام را درک کنند تا بتوانند امام را اختیار نمایند؟ هیهات هیهات از این امر که عقل ها و اندیشه ها ازدسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از درک آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان ازبیان حتی یک صفت ازصفات آن و یک فضیلت ازفضائل آن، عاجز و درمانده اند!
بلکه باید گفت: اساسا توقع شناخت و معرفت حقيقت مقام امام(ع)، به دلیل عدم گنجایش فهم و خرد ما، امری است نامعقول. چون احاطة علمی به زوایای شخصیت امام(ع) مقدور ما نیست و لذا کسی بدان مکلف نگردیده است بلکه آنچه ضرورت دارد ولازمة حیات دینی و اعتقادی است، معرفت حداقلی نسبت به امام عصر(ع) است که درآموزه های دینی، به عنوان یک تکلیف همگانی شمرده شده است.
ارکان معرفت حداقلی:
معرفت حداقلی، دارای چند عنصر اساسی اعتقادی است که عبارت اند از:
1. اعتقاد به ضرورت وجود امام و حجت الهی درهرعصری.
2. اعتقاد به تولد و حیات بالفعل امام عصر(عج).
3. اعتقاد به مقام امامت و ولایت امام عصر(عج).
4. اعتقاد به غیبت امام عصر(عج) در حال حاضر.
5. اعتقاد به ظهورامام عصر(عج) درآینده برای حاکمیت دین و گسترش عدالت درجهان.
این عناصر پنج گانه، حداقل نصاب معرفتی است که بدون آن و یا تردید در هرکدام از این موارید، موجب عدم معرفت صحیح درحوزة امام شناسی بوده و حرکت در جاده انتظار را، نا ممکن می نماید.
روش شناسی معرفت امام عصر(عج)
موضوع مهم دیگری قابل طرح در مسألة امام شناسی و معرفت امام عصر(عج)، توجه به روش و راه حصول معرفت حضرت(ع) است.
آنچه در این رابطه اهمیت دارد، شناخت جايگاه تكويني امام عصر(ع) درعالم هستي ازيكسو، احساس نیاز و اضطرار نسبت به آن حضرت، ازسوي ديگر است. زيرا تا انسان جايگاه محوري امام(ع) درنظام هستي رادرك نكند، خود را نيازمند به امام نمي بيند و این حس را در درون خود نمی بیند و تا زمانی كه ضرورت وجود امام را درحد اضطرار، احساس نكند، شئون ولائی و تشريعي امام را نیز درك نخواهند کرد تا مطاع او باشد و او را همسنگ پيامبر(ص) بداند و رهبري او را بپذيرد و یا اگرهم مي پذيرد، این پذیرش ناشي ازتقليد است نه از روي بصیرت و خرد و تحقيق.
اما و قتي انسان به اين باورقلبي رسيد كه ا مام عصر(ع) قبل ازآنكه يك رهبرديني و سياسي باشد، سررشته دار نظام هستي و واسطة میان خلق و خالق است، آنگاه زاویة دید او تغییر می کند. آنوقت نه تنها در بعد معرفت تشریعی، امام(ع) را معادل پیامبر(ص) و مطاع مطلق می داند بلکه از ابعاد تکوینی نیز خود رابه نحوی مرتبط با او و بلکه ناگزير و مضطر به امام(ع) می بیند.
باپيدايش چنين نگرش و احساس مبارکی، عشق امام خواهی، دردرون او پديد می آید و براي سيراب شدن این حس و نیاز، نه تنها خود بسوي امام، رو می آورند بلکه رویکرد به سوی حجت عصر را تنهاراه که بدیلی برای آن وجود ندارد، می داند و نسبت به آن وجود مقدس به عنوان یگانه پناه خویش می نگرد.
ازاين رو، براي اينكه درحوزة معرفتي، ذهن مردم دچار انحراف سطحي نگري در امام شناسي نگردد و امام(ع) را با مقياس هاي متعارف درمورد يك رهبرسياسي وزعيم حكومتي، نسنجند، مي بايد بانگرش كلامي به اين موضوع بنگرند يعني می باید توجهات و نگاه ها به سمت شئون تكويني و جايگاه ولائی امام (ع)درعالم هستي، معطوف گردد زيرا شئون تشريعي وموقعيت رهبري ديني و سياسي امام(ع)، امري اعتباري برخواسته ازشئون حقيقي وتكويني مقام امامت است.
باچنين نگاهي، معلوم مي شود كه امام عصر(عج) ضمن اینکه يك رهبرالهی و زعیم ديني سياسي است، فرمانروا و زمامدار عالم تكوين نیز هست. او هم ولي نعمت و واسطة فيوضات الهي و بركات زميني وآسماني است و هم ماية تداوم حيات و بقاء عالم هستي است «القائم المنتظرالمهدي المرجي الذي ببقائه بقيت الدنيا و بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض والسماء...»[15] يعني آن امام قائمی كه اميدها و چشمها در انتظار آمدن او دوخته شده است، كسي كه به بركت وجود او جهان هستي باقي و برقرار مانده است.
بااين نگرش معرفتي، زمينه براي طرح ساير مباحث امامت و مهدویت، هموار مي گردد آنگاه تفاوت جوهري امامت شيعي باخلافت و سلطنت سني، آشکار و برملا گردیده و براي هرانسان منصف و اهل فكري، روشن مي شود که ويژگي«عصمت»، اولین شرط جانشيني پيامبر(ص) محسوب مي گردد. اين حد اقل معرفت، بانگرش كلامي شيعي، قابل حصول است.
درپرتو چنين معرفتي، انسان همواره نورانیت را درخود احساس می کند چون خود را به ريسمان هدايت «حبل الله »گره زده است و رشتة ارتباطش را باخدا، پيامبر(ص) و امام عصر(عج) استوار مي بيند. دغدغة اصلی و درخواست مهم او نیز، حفظ و تداوم این پیوند است لذا پيوسته ازخدا مي خواهد كه اين پيوندرا ناگستني گرداند و نجوای دائمی او این است که: اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفني نبيك فانك ان لم تعرفني نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.[16] خدايا خودت، خودت را برایم بشناسان كه اگرخودت را برما نشناساني پيامبرت را نخواهم شناخت. خدايا پيامبرت را برایم بشناسان وگرنه حجتت را نخواهيم شناخت. خدايا حجتت را برمن بشناسان كه اگرحجتت را برمن نشناساني، دينم را رهاخواهيم كرد و گمراه خواهم شد. اين دعائي است كه امام صادق(ع) آن را براي منتظران ظهور درعصرغيبت توصيه نموده است.
دراين سه خواستة اساسي معرفتي، تمرکز اصلي انسان منتظر، برخواسته سوم؛ يعني معرفت امام عصر(ع) است زيرا رشتة ديانت وهدايت انسان، درگرو معرفت حجت عصراست وآن دو معرفت قبلي نيز، درمعرفت حجت، نهفته است با اينكه از نظر رتبه معرفت توحید و نبوت، مقدم برمعرفت امامت وريشة آن است.
وقتي ازامام حسين (ع) سئوال شد: فمامعرفة الله؟ خدا شناسی چیست؟ حضرت فرمود: معرفة اهل كل زمان امامهم الذي يجب عليهم طاعته.[17] خدا شناسی مردم هرزمانی، همان معرفت امام آن عصر است چون معرفت امام عصردرهرزمانی، خاستگاه معرفت توحيدي است.
اين كه در روايات، معرفت امام عصر(ع) را، اساس انتظار دانسته است بگونه اي كه با وجود چنين معرفتي حتي كساني كه موفق به درك عصرظهور نگرديده اند نيز در زمرة همراهان و پا در ركابان حضرت حجت (عج) قرارداده شده و اجر و پاداش يكساني برای آنان ذکر گردیده است، به خاطر اهميت عنصر«معرفت» است كه زيربناي اصلی انديشة انتظار ظهور مي باشد.
در این زمینه امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: ولايعذرالناس حتي يعرفوا امامهم، من مات و هوعارف لامامه لم يضره تقدم هذا الامر او تأخر و من مات و هوعارف لامامه كان كمن هو مع القائم في فسطاطه.[18] مردم همگی مکلف اند تا امام و حجت الهی را بشناسند و دراین مورد هیچگاه مغذور نمی باشند. هرگاه کسی با معرفت امام زمانش بمیرد، زیانی نخواهند دید چه امر ظهور جلو بیافتدو یا به تأخیر انداخته شود چنین کسی همانند کسی است که در رکاب حضرت قائم(عج) و زیرخیمة او حضور دارد.
امام صادق (ع) نيز می فرمايد: من مات منتظرا لهذالامركان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان كالضارب بين يدی رسول الله بالسيف.[19] هركس بميرد درحاليكه منتظر ظهورقائم باشد، همانند كسي است كه همراهی حضرت قائم رادرك نموده و درخيمة وي حضوردارد، بلكه، همانند كسي است كه درپيش روي پيامبر(ص) بردشمنان شمشيرمي زنند.
براین اساس این احادیث، ضرورت معرفت امام و حجت حی در هرعصرو زمانی، همان بايستة مهم و غذرناپذیری است كه هدایت و دیانت انسان ها در گرو آن دانسته شده و خداوند همگان را موظف به تحصیل آن نموده و احدي را ازچنين تكليف معرفتي، معاف ننموده است.
آثار معرفت امام عصر(عج):
1- ذکر وياد امام(ع)
يک منتظر واقعي می بايد همواره سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روزصبح با خواندن دعاي عهد[20] با امام خود تجديد پيمان کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و یاد و نام حضرت را در هر محفل و مجلسي زنده نگهدارد تا احساس انتظار ظهور تبدیل به یک امر همگانی گردد و الا ما خود از فضای انتظار و حضور، غائب خواهیم بود.
دراین راه قدم اول، لزوم پیراستگی ازآلودگي هاي مادی و روحي است. چون اين آلودگي ها از يكسو موجب غفلت حجاب قلبی است که چشم بصيرت آدمي را می پوشاند و از سوی ديگر قابليت و لياقت درك حضور و ذکر و یاد حضرت را از ما سلب ميكند. در این داستان، غالبا ما غائب ایم و چشمان حقيقت بين خود را از دست داده ايم، ما خود باعث دوري از امام شده ایم«و غیبته منا»، وگرنه او حاضر و ناظر است و تا زمانی که بشر به هوش آید، ازسر ناچاری، پنهان زیستی را برگزیده است.
2- محبت امام(ع)
لازمه طبیعی معرفت و یاد حضرت، محبت و انس و ارتباط روحی باامام عصر(ارواحنا فداه) است. ممکن نیست کسی حضرت بدرستی بشناسد، اما به یاد وی نباشد و یامحبت وی قلب او را تسخیر ننماید و پیوسته و بی قرار در طلب او برنیاید.
امامی که در قلب ها و دلهای مردم جادارد و حکومت او حکومت بر دلها و جانها است که برپایة ایمان، معرفت، عشق و عاطفه استوار است، مردم از عمق قلب به امام خود عشق میورزند.
پیامبر اکرم(ص) در مورد محبوبیت امام مهدی(عج) در میان مردم میفرماید: ابشرکم با المهدی یبعث فی امتی... یملا الرض قسطا وعدلا و یرضی عنه ساکن المأ و ساکن الارض.[21] شما را به آمدن مهدی بشارت میدهم که اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی و خشنودند.
در جای دیگر میفرماید: المهدی... یرضی بخلافته اهل السما و اهل الارض والطیر فی الهوأ[22] مهدی کسی است که همۀ اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی است حتی پرندگان آسمان.
این محبوبیت و مقبولیت به خاطر آن است که مردم جهان دولت مهدی(عج) را نماد تحقق آرزو های خود میدانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی میآورند. در روایت دیگری آمده است: تأوی الیه امته کما تأوی النحله الی یعسوبها[23] یعنی شور و علاقه و دلبستگی مردم به رهبرحکومت جهانی امام مهدی(عج) بهگونهای است که مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکة آن، علاقهمند اند و به او پناه میآورند. محبوبیت مردمی، یکی از ویژگیهای حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمیشود. بدیهی است که نمود این محبت و عشق، بیش از همه درعصر انتظار، زیبنده و نکوهیده است.
3- رضایت امام(ع)
ازلوازم دیگر معرفت امام زمان(عج)، اهتمام نسبت به رضايت مندی و جلب خشنودی امام عصر(ع) است که رضايت خداوند درگرو آن است؛ زیرا اگر بنا است ما در پی کسب رضایت الهی باشیم، قطعا راهش تبعیت ازحجت الهی و جلب رضایت حضرت، در این عصر است آنوقت خداوند نيز از ما راضي و خشنود خواهند شد.
براساس مفاد آیه شریفه« قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم».[24] رضایت حضرت نیز فقط از راه تبعیت از دستورات دین یعنی؛ عمل به تقوی و آراستن به اخلاق نيكو، میسر است. در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر(عج) به مرحوم شيخ مفيد، صادر گرديده است، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعياان آن حضرت سر مى زند، يكى از اسباب و يا تنهاسبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن حضرت شمرده شده است: فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا ممانكرهه، ولانؤثره منهم[25]. تنها چيزى كه ما میان ما و شيعيان فاصله انداخته است، همانا اعمال و رفتار ناخوشايندى که از آنان انتظار نمى رود، از آنان سرمی زند و ما آن را نمی پسندیم. اجعلوا قصدكم الينا بالمودة علي السنة الواضحة، فقد نصحت لكم، و الله شاهد علي و عليكم.[26] هدف و مقصد خويش را نسبت به محبت و دوستي ما اهل بيت، بر مبناي عمل به سنت و اجراي احكام الهي قرار دهيد؛ پس همانا كه موعظهها و سفارشهاي لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به رفتار همه ما و شما شاهد و گواه است.
ازاین رو، پیروی از خواسته های امام(ع) و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، لازمه معرفت، دوستی و محبت صادقانه نسبت به امام(ع) است
4- دعا برای سلامتی وتعجیل ظهورامام(ع)
ازآثارمهم دیگری معرفت و احساس نياز و پیوند نسبت به امام زمان(عج)، دعابراي سلامتی و تعجيل فرج آن حضرت است.
مراداز«دعأ»صرفا خواندن زباني نيست بلكه خواستن ازروي احساس قلبي وعشق است. يعني همچنان كه امام زمان (ع) نماد همه آمال وآرزو هاي انسان منتظراست، مي بايد بزرگترين دغدغة انسان منتظرنيز، تعجيل ظهورحضرت باشد و با الحاح و التماس، آن را ازپيشگاه خداوند مسئلت نمايند.
زیرا- چناچه قبلا اشاره گردید- جهان آفرينش بر پايه اسباب و مسببات، استوار ميباشد و پيدايش هر پديده ای مشروط به وجود شرايط و زمينه هاي آن است. طبق آموزههاي دينی، دعا يكي از اساب و عوامل تحجیل ظهور است. یعنی پدیدة ظهور وابسته به تحقق شرايط و زمينههای آن ميباشد و دعا يكي از اسباب تعجيل فرج و جزء سلسلة علل ظهور است. به همین جهت در ادعیه و روایات، برکثرت دعا براي تعجيل فرج حضرت، تأکید شده است وآن را موجب فرج و گشایش شیعیان عنوان نموده است.
خود امام عصر(عج) درتوقيعي كه خطاب به اسحاق بن يعقوب، صادرفرموده است، شيعيان راتوصيه نموده است كه براي تعجيل درظهورش زیاد دعانمايند. حضرت درفرازي از اين توقيع مي فرمايد: واكثرالدعأ بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم[27] براي زود رس بودن امر فرج، بسيار دعاكنيد زيرا گشايش شما درآن است.
گرچه كلمة«فرج» به معناي مطلق گشايش است. امادراين جا به قرينه سياق توقيع وكلمة«تعجيل» که بیانگر موضوع دعا است، مراد از«فرج»، ظهورحضرت است. ضمن اینکه خود«ظهور» بارزترين مصداق فرج است لذا ظهورحضرت كه فرج اكبر و مصداق اتم آن است، مشمول كلمه«فرج» مي باشد. همچنین، تأكيد با کلمة«انّ»و کاربرد« ذلك» به جاي ضمير«ه»، براهميت موضوع دعا و تأثيرقطعي آن درتعجيل ظهور، دلالت دارد.
این دعوت، خطاب به عموم مردم است نه فرد و يا افرادخاصی. پيام حضرت دراين فراز از توقيع اين است كه اولا- فرارسیدن هرچه زودتر امرظهورحضرت، می باید به یک خواستة قلبی مردم تبدیل شود چون«دعا» صرفا خواندن زباني نيست بلكه خواستن ازروي شناخت همراه باعشق و احساس قلبي است و این درصورتی است که تعجيل ظهور، به عنوان مهم ترین دغدغه، در صدرفهرست خواسته هاي مردم، قرارگیرد و بزرگترين حاجت آنان محسوب شود. ثانيا- اين خواستن واحساس نياز به ظهورامام زمان(عج) بايد فراگیر باشد و به صورت یک اراده جمعي تبديل شود تا موجب جلب عنايت الهي برتحقق ظهورگردد.
امام حسن عسكري(ع) نیز در روایتی، دعا براي تعجيل ظهورفرزندش در زمان غيبت را، یکی از ويژگي هاي شیعیان و منتظران ظهور، ذكرنموده است. حضرت به به احمدبن اسحاق قمی مي فرمايد: والله ليغيبن غيبة لاينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل علي القول بامامته و وفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه[28] بخداسوگند، فرزندم غيبتي خواهدداشت كه در آن زمان از هلاكت وگمراهي كسي نجات نمي يابد مگراينكه خداوند او را برپذيرش امامت فرزندم، موفق نمايند و براي تعجيل ظهورش دعاكنند.
اينكه درتعلیمات دینی(ادعیه و روایات) اين همه برتوجه مردم نسبت به امام عصر(ع) تأكيد شده است، برای آن است که مردم اهمیت دوران غیبت را درک نمایند و بدانند که دراین دوران، امام عصر(عج) تجسم همه انبيا و اولياء و واسطه همة فيوضات الهي است و لذا دراین عصر و زمان، مي بايدتمامي توجهات و نگاه ها بسوي آن يگانة دوران، معطوف گردد و حاجات ونيازها، همه در زيل توسل به آن وجود مقدس، ازخداوند خواسته شود. درمیان خواسته ها نیز، تعجيل ظهورحضرت، مهم ترين خواسته و بلکه مقدم برهمة خواسته هاي مردم باشد.
به همین جهت، در دعای شریف افتتاح، در مقام توسل به ساحت پيامبراكرم(ص) و سايرمعصومين(ع)، برای هركدام يكبار توسل ذكرشده است كه جمعا حدود يازده سطر است اما وقتي نوبت به امام دوازدهم حضرت صاحب الامر(عج)مي رسد، بيش ازبيست و پنج سطر و تعداد شش بار توسل به پیشگاه مقدس آنحضرت، ذكرشده است. در این دعای شریف، همه حوائج مادي ومعنوي، دنيوي واخروي، فردي وجمعي، درذيل توجه به آن حضرت، ازخداوند مسئلت مي شود. (... اللهم المم به شعثنا والشعب به فتقنا و كثربه قلتنا واعزز به ذلتنا واغن به عائلنا واقض به عن مغرمنا واجبربه فقرنا و سدً به خلتنا و یسربه عسرنا و بيض به وجوهنا و فك به اسرنا و انحج به طلبتنا و انجزبه مواعيدنا و استجب به دعوتنا و اعطنا به سؤلنا وبلغنا به من الدنيا والاخره آمالنا واعطنابه فوق رغبتنا ...)[29] درتمامي اين خواسته ها، انگشت اشاره درکلمة«به»، بسوي وجود مقدس امام عصر(عج) است. همه اين تأكيدات واين نوع تعليمات در ادعيه، براي اين است كه مي بايد آن وجود مقدس، مركزثقل توجهات مردم درعصرغيبت باشد.
بنابراين، دعا به عنوان يك عامل معنوي مؤثر در تعجيل ظهورحضرت و نيز عطف توجه مردم به سوي امام عصر(ع) دراين زمان، يكي ازبايسته هاي مهم انتظارزمينه ساز است تا تدريجا اين دعاها و احساس پيوندها، بستررا براي ظهورحضرت فراهم سازد.
در روايتی، زراره از امام صادق(ع) نقل نموده است که حضرت فرمود: الایدلکم علی شیئ لم یستثن فیه رسول الله؟ آیا می خواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که پیامبر(ص) در مورد تأثیر آن استثنائی قائل نشده است؟ بعد فرمود: الدعاء يرد القضاء وقد ابرم ابراما[30] یعنی: دعاء جلو قضاي الهي را بعد از تأیید نیز می گیرد و آن را تغییر می دهد!
توضیح مطلب این است که: گاهی مقدرات و زمینه های يک امر فراهم می گردد تا قضا بيايد و به آن حتمیت و فعلیت بخشد اما وقتی عاملی مثل دعا بیاید، درتقديرات اولیه اثر مي گذارد و شرایط راعوض می کند آنوقت باتغييردرتقديرات، قضا نیز دچارتغییر می شود و درنتيجه آنچه مقدرشده بود، محقق نمي گردد.
اینکه گفته می شود: همة امور به قضاي الهي تحقق مي پذيرد، با تأثیرات دعا منافات ندارد زیرا دعاء خودش دارای تأثيرات جوهري و تکوینی است و می تواند در سلسله طولي علل تحقق اشيأ قرارگیرد. البته اين تاثيرگذاری نیز به اذن و اراده الهي انجام ميگيرد ولذا اعتقاد به تأثیردعاء عین توحید است زیرا همان خدای که ما را مأمور به دعا کردن کرده است«ادعونی استجب لکم»[31] دعاهای بندگان را نیز، دارای اثر استجابت نموده وآن را مجرای تحقق ارادة خود قرار داده است.
بنابراین، امرظهورحضرت حجت(ع) و تعجیل و یا تأخیر در زمان آن، همانند سایر امور، وا بسته به قضاي الهي است درعين حال ما نیز موظف به دعائیم و دعای ما نیز، می تواند درتعجیل ظهور آن حضرت، مؤثر باشد.
مهم این است كه دعا، ناشی از خواست قلبی مردم باشد و آثارش در عمل و رفتار آنان نمود پیدا کند یعنی شيعيان و منتظران عاشق آن حضرت، درپی دعوت خویش، با تلاش درتهذيب نفس و اصلاح امور، عملا در تسریع امر فرج، سهم گیرند و زمينه را براي پذيرش حركت عدالت خواهانة امام عصر(عج) آماده نمایند.
در این زمینه، دعاهای متعددی وارد شده راست که ائمه (ع) خوندن و مداومت برآن را توصیه نموده است نظیر: دعاي: اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک، اللهم عرفني رسولک... اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني. دعاي معروف به دعای غريق: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک. و دعاهای مثل: دعاي ندبه، دعاي:الهم کن لوليک، دعاي عهد، دعای صاحب الامر، زيارت آل ياسين، زیارت جامعه و... ازجمله دعاها و اذکاری است که خواندن آن در زمان غیبت، سفارش شده است.
5- تجلیل از مناسبت های مهدوی
ازجمله آثار و بايسه های دیگر معرفت امام عصر(عج) که در فرهنگ سازی و نهادینه شدن اندیشة انتظار، اهمیت کاربردی دارد، تجليل از مناسبت ها و اعياد مربوط به حضرت حجت(عج) نظیر عيد پانزده شعبان، نقش فوق العاده مؤثري در ترویج فرهنگ مهدوی و افزايش معرفت و محبت آنان نسبت به امام عصر(عج) دارد. زیرا برگذاري جشن ها و اعياد مذهبي و مشارکت مردم در این نوع مراسم ديني، موجب تعظيم شعاير الهي و انس و الفت مردم با معارف اهلبيت خواهند بود بخصوص اگراين گونه مراسم وجشن هاي مذهبي به صورت صحيح مديرت شود و از پيرايه هاي ناسازگار باشأن اهلبيت(ع) پالایش گردد، مي تواند جلوه گاه معرفت، فضيلت، پاكي و عشق مردم به ساحت مقدس اهلبيت(ع) و آقا امام زمان(عج) باشد.
اين روز، از شيرينترين، خجستهترين و بزرگترين اعياد اسلامي است. جشن ميلاد امام زمان(ع ) در نيمه شعبان، جشن زنده شدن آرزوها و اميدها، جشن آمادگي براي شركت در نهضتي بزرگ و انساني است. جشن ميلاد، جشني توام با آگاهي، حركتي مستمر و سازنده و زندگي بخش، و ميثاق و همسويي با امام عصر(ع) است و عید ولادت حضرت مهدي(ع)، عيد همه انسانهاي پاك و آزادهِ عالم است.
امام عسگري(ع) بعد از ولادت با بركت فرزند گراميش مهدی(ع)، دستور دادند كه مقدار زيادي نان و گوشت بخرند و ميان فقيران شهر سامرأ تقسيم كنند. ده هزار رهلنان و دههزار رهلگوشت.[32] و نيز براي او هفتاد قوچ عقيقه كرد. و در برخياز نقلها آمده است که سيصد گوسفتند عقيقهكرد.[33] و چهار تا از آنها را براي يكي از اصحاب خود به نام ابراهيم فرستاد و نامهاي به او نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم. اين گوسفندها از فرزندم محمد مهدي(عج) است. خودت از آنها بخور و هر كس از شيعيان ما را ديدي، به او هم بخوران.[34]
شيعيان وقتي از ولادت آن حضرت با خبر شدند، سرتاسر وجودشان را به سبب ولادت آن حضرت سرور و شادي فرا گرفت و دسته دسته خدمت امام عسگري ميرسيدند و ولادت آن بزرگوار را به ايشان تبريك ميگفتند. شاعران شعرهاي بسياري در اين باره ميسرودند و بدين وسيله، سرور و خوشحالي خود را آشكار ميكردند.[35] اين روز بزرگ مظهر نشاط و شادي مسلمانان به ويژه شيعيان جهان است و از آنجا كه اين شادي براي اهلبيت و شيعه است، بايد شادی و فرحش همسو با فرح و شادي آنان باشد.[36]
بدون شك برپا ساختن جشن و چراغاني و شادماني اقشار مختلف جامعه در ایام مثل عید شعبان، عيد عدالت، آزادي، عزت و كرامت انساني، حاكي از ارادت و ايمان و شورعشق برپا كنندگان آن است كه رائحة دل انگيز آن، مشام هردوست دارعدالت و فضيلت را معطر مي سازد و نام آن مصلح الهي را در دلها زنده نگه می دارد. اين شور و شوقها، جلوه ای زیبای نفيس ترين احساسات شیفتگان و شیعیان آن حضرت است که شکوه انتظار مقدس آن یگانة دوران، برای عاشقان دلباختگان و آن حضرت، بسی شوق انگیز و بهجت آور است و نام و یاد مقدس آن حضرت دراین ایام، سرفصل بیت الغزل این گونه محافل و مجالس معنوی است.
اين شور و شوقها، داستان تشخيص يكي ازنفيس ترين تعليمات دين خدا است، داستان گفتگو از انسان كامل، انسان قرآن و انسان متعالي است كه براي تحقق اهداف ناب و اعلاي حيات انساني و مصلحان بزرگ تاريخ بشري بويژه انبيا و اولياي الهي، ذخيره شده است و مانيزمؤظف ومكلف هستيم و بلكه اقتضاي عشق و ايمان هرعاشق مؤمني است كه ياد و نام او و پيام انتظار او را، زنده و شاداب، به گوش جهانيان برسانيم.[37]
6- تکریم ازاماکن ونمادهای مهدوی
همچنين تكريم اماكن منسوب به حضرت نظير: مسجد مقدس جمكران و سایر نمادها و اماکن مذهبی اعم از مساجد، حرم ها و بقعه های متبرکه و ارجاع مردم به اين اماكن مقدسه، نقش اساسي در انگيزش احساسات مذهبي مردم و جذب و آشناي بیشترآنان به مسائل مهدويت، خواهندداشت.
آثار این رویکرد مبارک را در مورد مسجد مقدس جمکران به خوبی می توان مشاهده کرد. امروزه مسجد مقدس جمكران در اثر گسترش گرایش مهدوی درجامعه و توجه روزافزون اقشار مختلف مردم به سوي آن حضرت، به صورت يك پايگاه مهم تبليغ ديني و ترويج معارف مهدوي، نه تنها درجامعة شیعی بلکه در سطح بین المللی، تبديل شده است بگونة كه هيچ تريبون و ابزارفرهنگي ديگري، كارائي آن را ندارد.
حجم انبوه زائران و هجوم مشتاقان حضرت از سرا سر جهان به آن مکان مقدس- مخصوصا در ايام شعبان- گوياي عطش و عشق بی پایان مردم نسبت به آن حضرت است. آنچه در این رابطه مهم است جهت گيري صحيح و استفاده بهينه و آسیب شناسانه، ازاين فرصتها براي تقويت ارتباط مردم با امام عصر(عج) است.
تفسیرصحیح مفاهیم وآموزه های مهدویت
مفاهیم و آموزه های مطرح در مقولة مهدویت نظیر: غیبت، انتظار، ارتباط و ملاقات، علائم و شرایط ظهور، زمان ظهور و... هرکدام همانند سایر آموزه های دینی، به تبیین صحیح و مستند و تفسیرکارشناسانه ای، نیازدارد به گونة که هرگونه سوء برداشت نسبت به آن، موجب بروز بدعت ها و انحرافات و پیدایش فرقه ها ونحله می گردد. چه اینکه اکثریت فرقه های انحرافی موجود، در اثر انحراف درباب مهدویت، بروز و ظهور نموده است.
ازاین رو، فهم و تفسیر صحیح مسائل مهدویت، و مرزبندی میان حقیقت و خرافه از یکسو، شناخت آفات وخرافات و مقابله با آن از سوی دیگر، از مهم ترین بایسته ها درحوزة مهدویت پژوهی است. روشن است که این رسالت مهم یعنی؛ فهم صحیح و تبیین و تفسیر مستند و علمی مباحث مهدویت در قدم اول، متوجه کارشناسان مباحث مهدویت و مراکزعلمی فرهنگی است.
عوامل آفت زا
آسیب ها و آفات مختلفی وجود دارد که می تواند بسط و ترويج فرهنگ مهدوي در جامعة شیعی را، با چالش و رکود مواجه نماید. از اين ميان مي توان به دوعامل مهم آفت زا، اشاره نمود. این دوعامل- كه از نگرش افراطي و تفريطي نسبت به مسائل مهدويت ناشي می شود- يكي سطحي نگري، دوم روشنفكرمآبي است که هرکدام، پيامدها و تبعات منفي فراواني را مي تواند دربرداشته باشد.
الف: سطحي نگري
سطحی نگری و عوام گرائي درطرح مسائل مهدويت، عامل مخربي است كه انديشه مهدويت و انتظار را از محتواي اصيل وسازنده آن تهي نموده واذهان عمومي را ازتوجه به مفاهيم و اهداف متعالي انديشه انتظار، بازمی دارد و به سمت خرافه گرائي، كج انديشي و انحراف، سوق مي دهد.
تفكرخرافه گرائي معمولا درميان طيف افراد كم سواد و سطحی كه درك و کشش ذهنی شان ازتحليل مفاهيم عميق و سازنده اي انديشه مهدويت عاجزاند، بشتر زمينة رشد پيدا مي كند. برخي درقالب مداحي هاي بي محتوا، برخی دیگر با رياضت كشي هاي بي وجه وگروهی ديگر در قالب كتابهاي داستاني و جمع آوري نقليات رطب و يابس ازرؤياها و نقل ملاقات هاي ضعيف، بارهنمون روشهاي خاصي نظير: ختم گيري، چله نشيني، اذكار و اوراد و...براي حصول ملاقات وتشرف به حضورحضرت، موجب رونق دادن بازار داستان سرائي ونقل تشرفات و رؤياها می شوند. غافل از اينكه موضوع تشرف به محضر حضرت يك امري روشمند نيست تا كسي با خواندن فلان دعا و یا ورد خاصی با فرمول معيني، حتما به حضور امام(ع) شرفياب شوند. در حاليكه براساس توقيع شريف حضرت به آخرين نائب خاص اش (علي بن محمد سمري)، بنا نيست در زمان غيبت كبري، امام(ع) باكسي و ياكساني درحال مراوده و رفت آمد آشکار باشد و یا دفترملاقات خصوصي برای کسی داشته باشد.
آنچه موجب رونق بازارنقليات وحكايات نويسي شده است، عوام گرائي، برخورد سليقه اي و درآمد های مالي اينگونه كتاب ها است كه به خاطر جنبة داستاني بودن آن، درميان قشرعوام، پرفروش و پرمخاطب نيز هست. برخي از اين نقليات به حدي خفيف وبي اساس است كه با اندك تأملي، رنگ و بوي ريا و تظاهر و دور از واقعيت داشتن آن، به خوبي مشهود است.
بدون شك، شيوع بي رويه اين گونه افكار سست و مضحك در اذهان عوام، موجب وهن اعتقادات مردم و غفلت ازجنبه هاي سازنده و محتواي اصيل انديشة مهدويت، خواهند بود و تبعات زیان باری را بدنبال خوهند داشت.
البته ذكراين نكته نيز دراين جالازم است كه راه تشرف به محضرامام زمان(عج) درعصرغيبت، مسدود نيست و تواتراجمالي اخبارتشرفات اشخاص ثقه واهل ورع وتقوي، دليل قطعي بر وقوع تشرفات است اما بايد توجه داشت كه اين امكان یعنی توفیق شرفیابی به محضر حضرت(ع) درمواردي است كه خداوند بنا به مصالح خاصي، اذن تشرف بدهند تا طبق صلاحدید حضرت، کسی به چنين فيضي نائل شوند.
ولی آنچه بزرگان و علمای شیعه برآن تقريبا اتفاق نظردارند، این است که درزمان غيبت كبري، اصل برعدم ارتباط است و پذیرش ادعاي ملاقات از سوی کسی نیاز به دلیل و قرينة اطمينان آور دارد و در غیر این صورت ادعاي ملاقات، قابل پذيرش نمي باشد.
ب: روشنفکرمآبی
عامل دوم آفت زا، نگرش روشنفكر گرايانه و بدور از تعبد نسبت به مباحث مهدويت است. اين رويكرد از اين جهت مخرب و زيان آوراست كه بعضي به جاي اينكه انديشه مهدويت را بامباني عقلاني و كلامي، مورد تحليل و بررسي قراردهند، بامقياس هاي متعارف رایج در میان مردم و...جنبه هاي سياسي حكومتي انديشة مهدويت را مورد تحليل و بررسي قرارمي دهند كه این رویکرد پيامدهاي خطرناكي رابه دنبال خواهدداشت.
تبعات منفي اين نوع نگرش اين است كه ازيكسو، انديشه مهدوي وفرهنگ انتظار، دراذهان مخاطبان، در حديك انديشه سياسي اجتماعي چون ديگر انديشه هاي اجتماعي – كه جاي صد هاچون و چرا و نقض و ابرام درآن وجود دارد- تنزل داده و رفته رفته مردم رانسبت به حتميت و قطعيت واقعه ظهور و نيزكارآمدي ان، دچار ترديد مي كند و ازسوي ديگرانديشه مهدويت را ازهمه پشتوانه هاي غيبي والهي آن، تهي ساخته و امام مهدي(عج)را در قالب رهبريك جنبش اجتماعي كه همانند هر رهبراجتماعي ديگر، گرفتارساز وكار پذيرفته شدة جوامع بشري است، مجسم مي سازد.[38]
بنابراين خرافه زداي و نيزمقابله با نگرش هاي روشنگرايانه افراطي درحوزه مباحث مهدوي از بايسته هاي تفكرانتظارسازنده و فعال به شمار مي آيد.
پیراستگی و تقوی پیشگی
بدون شک پارسائی و آراستگی به فضیلت تقوی و آداب و اخلاق نیکو، موجب برازندگی و زیبائی هرانسان عاشق کمال و فضیلت است. آنچه خواستة اصلی پيشوايان دين و شخص امام مهدي(عج) است و در احادیث و روايات بدان تأکید شده است، عمل به بایدهای دینی و اهتمام ورزیدن مردم نسبت به انجام وظايف فردی و اجتماعی آنان است نه چیز دیگر. زیرا لازمة معرفت و عشق به امام(ع)، الگو پذیری و تأسی مردم به امام و پیشوای معصوم خود درافکار، آداب و منش و رفتاراست. از این نظر، معرفتی که انگیزة الگو پذیری و اقتدأ عملی انسان به امام و مقتدای او را در پی نداشته باشد، معرفت نیست بلکه لازمة چنین معرفت و شناخت حضرت، ایجاد سنخیت میان وی و امام و مقتدای وی خواهند بود. اساسا نمی شود کسی حقیقتا عاشق و شیفتة امام عصر(عج) باشد اما نسبت به راه و رسم مهدی زیستی بیگانه و یا بی تفاوت باشد وآداب و رفتار وی، رنگ و بوی مهدوی نداشته باشد زیرا بدون همراهی و همرنگی، انتظار و چشم به راهی مهدی، معنا و مفهومی نخواهند داشت.
خود حضرت نیز در این عصر، جز چنگ زدن به دامن دین و عمل به وظايف دینی، ازما ها انتظار دیگری نخواهند داشت زیرا همة خواسته های حضرت در دیانت جامعه خلاصه می شود و کار اصلی حضرت درعصرظهور نیز تحقق دین و بسط و گسترش آن است نه چیز دیگر.
همچنانکه در جبهة مقابل نیز، تلاش اهل باطل همواره دین زدایی و ترویج اباحه گری بوده است تا باكشاندن جوامع انساني به ورطة فساد و تباهي به اهداف پلید دنیا طلبی خود دست یابند. چون بهترین راه و موفق ترین شیوه، برای رسیدن به این هدف شیطانی، شيوع انواع فساد اخلاقي، لابالی گری و زدودن تعهد دینی و انگیزه های ایمانی انسان های مؤمن مخصوصا طبقة جوان است تا از این طریق آنان را به سوی بی هويتي سوقدهند، به گونهاي كه حتي آموزه های دينی نظیر: ثواب و عقاب را خرافه پندارند و معتقدات مذهبی همچون ظهور امام زمان(ع) را و افسانه انگارند و تدریجا ازآن فاصله بگیرند و درنتیجه فرهنگ دنیا طلبی، هوسرانی و تنوع خواهی بی ظابطه را جايگزین اطاعت از فرمانهاي الهي و توجه به ارزشهای دينی و انسانی نمایند و ارادة جمعی را بصورت افسارگسیخته به سمت اشباع هواهای نفسانی و تفاخرات کاذب دنیوی، معطوف سازند.
اما در اندیشة انتظار، تصلب دینی و پای بندی شدید به موازین و معیار های دینی، یک شاخص تلقی گردیده و بر ضرورت آن تأکید شده است:
پيامبراکرم(ص) درحدیثی، مهم ترین وظیفة منتظران ظهور مهدى(ع ) را، اقتدأ عملی به ایشان در زمان غیبت او ذکر نموده است. مى فرمايد: طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو مقتد به في غيبته قبل قيامه و يتولي اوليائه و يعادي اعدائه ذلک من رفقائي و ذوي مودتي و اکرم امتي علي يوم القيامه.[39] خوشا بحال کسي که قائم اهل بيت مرا درک کرده و در زمان غيبت و پيش از قيامش، پيرو او باشد، با دوستان او دوست باشد و دشمنان او را دشمن بدارد، چنين کسي در روز قيامت از رفقا و دوستان من و گرامي ترين امت من در نزد من خواهند بود.
تعبیر«وهو مقتد به[40] فی غیبته» گویای لزوم سنخیت و همگونی میان امام و پیروان آن حضرت و ایجاد پیوند معنوی از طریق عمل به مقتضای دین و همراهی با دوستان و برائت از دشمنان امام(ع) است.
امام صادق (ع)مي فرمايد: من سره ان يكون من اصحاب القائم فلينتظرو اليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق و هومنتظر...فجدوا و النتظروا هنيئالكم ايتهالعصابة المرحومه.[41] هركس آرزو دارد كه ازجمله اصحاب حضرت قائم باشند بايد منتظر او باشند و دراين حال انتظار براساس تقوي واخلاق نيك رفتارنمايند. پس جدي باشيد و پافشاري كنيد در آراستگي اخلاقي و رفتاري خودها وجشم به راه آمدن حضرت باشيد كه بر شماگوارا باد اين انتظار و چشم به راهي اي گروه اهل رحمت ونجات. طبق اين حديث تنهاراه قرارگرفتن درصف ياران مهدي(عج) الگوپذيري عملي واخلاقي از او در عصرانتظاراست.
درذيل آيه شريفه : يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون[42] امام باقر(ع) در توضیح آیه مي فرمايد: اصبروا علي اداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا امامكم المنتظر.[43] يعني معناي آيه اين است كه در انجام واجبات ديني مقاوم و استوار باشيد و در مقابل دشمنان تان محكم و با امامي كه در انتظار او نشسته ايد، پيوند معنوي ايجادنمائيد.
همچنين سفارش اصلي خود امام عصر(عج) به پيروان و منتظران ظهورش، جز ولايت پذيري و عمل به احكام و دستورات الهي ، چيزي ديگري نيست. حضرت درتوقيعي به شيخ مفيد(ره)صادرفرموده است، به شيعيان توصيه نموده است كه: فليعمل كل امرء منكم بمايقرب به من محبتنا واليتجنب مايدنيه من كراهتنا و سخطنا.[44] پس عمل كنيد هركدام ازشما به آنچه موجب نزديكي و جلب محبت ما اهلبیت می گردد. و دوري گزينيد ازكارهاي كه ناراحتي وخشم و موجبات رنجش ما می گردد. درادامه مي فرمايد: فان أمرنا بغتة فجأة حين لاتنفعه توبه ولاينجيه من عقابناندم علي حوبة. زيرا فرمان ظهوردفعي و ناگهاني است آنوقت توبه براي كسي سودي نخواهد داشت و نيزپشيماني كسي ازكار زشت وي را از مجازات ما نجات نخواهندداد. يعني خود را باعمل صالح و اخلاق نيكو، آماده نگهداريد و منتظر امرظهور باشيد.
ونيز دردعاي معروف خود- اللهم الزقناتوفيق الطاعه وبعدالمعصيه و...[45] توفيق بندگي وعمل برطبق دستورات ديني و نيز دوري ازمعصيت وگناه را به عنوان نخستين خواسته انسان از پيشگاه خداوند- براي شيعيان و منتظران ظهورش تعليم فرموده است.
بنابراين، يكي ازبايسته هاي جدي انديشة ظهور، الگوپزيري به معناي؛ عمل برطبق ورع وتقوي وتزيين به آراستگي هاي اخلاقي و ارزشي است، چنانكه دركلام امام صادق(ع) و سفارشات خودامام عصر(عج) برضرورت آن تأكيدشده بود. مضافا براينكه الگوپزيري عملي واخلاقي، لازمه معرفت و اعتقاد به امام زمان(عج) است والاچنين باوري بدون تأسي عملي واخلاقي به سيره اهلبيت(ع)، معنا نخواهدداشت.
پس ميشود با اقدامات مثبت و برداشتن برخي از موانع، زمینة حضور حضرت را فراهم آورد و ظهور را درك کرد. از این رو، عمل به الزامات دینی- اعم از تکالیف فردی و اجتماعی- معیار مهدی زیستن و مهدوی بودن است و این یک شاحص استواری است که می توان براساس آن، منتظران صادق را از مدعیان انتظار، تفکیک نمود و میزان قرب و بعد افراد نسبت حضرت را، عمل به وظايف و دستورات دين دانست زیرا امام(ع) خود دين دار ترين انسان و عامل ترين آنها، نسبت به تکالیف الهی است. او امام مردم و خليفه رسول خدا است. همان کسي که از طرف خداوند دين را براي مردم آورد.
بنابراين اگر کسي بخواهد راه و رسم مهدي زيستي را در پیش گیرد، بايد شیوه ای دين داری را در پیش گیرد و به تکاليف و وظايف ديني شدیدا پای بند باشد. دوران غيبت نیز، یک دوره ويژه اي است به اين معنا که چون وظيفه الهي امام عصر(ع) قيام و اقامه عدالت در سرتاسر جهان و نابودي مظاهر شرک و کفر و فساد است از اين رو، امام مهدي(ع) در زمان غيبت، به زمينه سازي براي اين امر مهم مشغول ميباشد. بنابراين کسي که بخواهد روش امام زمان(ع) را در زندگي به کار گيرد بايد در مورد زمينه سازي براي ظهور نيز فعال باشد،
نتیجه اینکه؛ راه و رسم مهدي زيستي، در عمل به دين و دین مداری و تلاش براي زمينه سازي ظهور حضرت نهفته است چون هدف دین و فلسفة ظهور حضرت، احيای ارزشهاي الهي درجامعه و رشد و تعالی انسانی است. لذا نمي توان منتظر ظهور بود اما نسبت به اهداف ظهور، عملا دغدغه مند نبود. زيرا مأموريت اصلي امام مهدي(ع) نيز حاكميت بخشي اسلام درجهان و اجراي عدالت درجامعه است نه چيزديگر. از این نظر، آن حضرت، مجری دین و شریعت جدش پیامبر اکرم(ص)است، شریعت و دینی که تاکنون شرایط لازم برای تحقق کامل و همه جانبة آن، پدید نیامده است. بنابراين شرط چنين انتظاري، تأسی و اقتدأ عملي به حضرت، درعصرانتظار است.
ثبات قدم در شدائد و امتحانات
منتظر بايد استحکام ایمان و ثبات قدم داشته باشد تا در برابر حوادث و مصيبتها از كوره در نرود و بتواند این رسالت سنگين را به دوش بگيرد. این استحکام و پختگی نیز، ازمعرفت، و آگاهي از وسعت توانائی و ظرفيت وجودي خویش، نشأت می گیرد به همین جهت مهم ترین دعا و خواسته ای انسان منتظر ازخداوند، طلب معرفت و فزونی شناخت امام و حجت حاضر است:« اللهم عرفني نفسك.....» خدايا! خودت را به من بشناسان و ثبات قدم را ميخواهد: «ثبتني علي دينك».كم توقعي و صبر را ميخواهد: «صبّر ني علي ذلك». منتظر بايد از چنان روحيهاي برخودار باشد كه همراه رنجها و سختيها، راحتيها را داشته باشد؛ زيرا كه در زمان غيبت، مردم مورد سخت ترين امتحانات قرار ميگيرند و زير و رو ميشوند.
امام صادق(ع) میفرماید: ان هذا الامر لا یأتیکم الا بعد أیاس لا و الله حتی تمیّزوا[46] این امر تحقق نخواهد یافت مگر بعد از یأس و ناامیدی از دیگران، نه به خدا سوگند، امر ظهور به وقوع نخواهند پیوست تا زمانی که دراثر ابتلائات شدید، ماهیت افراد، آشکار نشود وصفبندیها مشخص نگردد. امام رضا(ع)در این مورد میفرماید: انما یجئی الفرج بعد الیأس[47] ظهور زمانی رخ خواهد داد که مردم از دیگر راه ها، ناامید شوند.
وقتی یکی از یاران امام باقرعليه السلام از حضرت سؤال می کند: یابن رسول الله فرج شما کی حاصل می شود؟ امام در پاسخ می فرماید: هيهات، هيهات لا تكون فرجنا حتي تغربلوا ثم تغربلوا، ثم تغربلوا - يقولها ثلاثا - حتي يذهب الكدر و يبقي الصفور.[48] هيهات فرج ما نرسد تا غربال شويد،باز هم غربال شويد و باز هم غربال شويد تا اينكه كدرها برود و صافي ها بماند.
در جای دیگرحضرت می فرماید: هیهات لا و الله لایکون ما تمدون الیه اعینکم حتی تغربلوا، لا والله لایکون ما تمدون الیه اعینکم حتی تمحصوا، لاوالله لایکون ما تمدون الیه اعینکم حتی تمیزوا، لا و الله لاتمدون الیه اعینکم الا بعد إیاس، لا یکون الذی تمدون الیه اعناقکم حتی یشقی من شقی و یسعد من سعد.[49] هیهات ازآنچه آرزوی آن را در دل می پرورانید! بخدا سوگند بدانچه چشم دوخته اید نخواهید رسید مگر اینکه همگی در غربال امتحان تکان سختی بخورید و در این امتحان آزموده شوید تا صف خوبان از بدان و ثابت قدمان از مدعیان، جدا گردد. بخدا سوگند این آرزو عملی نخواهند شد مگر بعد از یأس و ناامیدی و تازمانی که افرد شقی، شقاوتش را و افراد اهل سعادت، لیاقت و صلاحیتش را آشکارسازد.
در بعضی ازنقل ها به جای «تمدون الیه اعینکم» تعبیر « تمدون الیه اعناقکم»[50] آمده است یعنی گردن کشیدن و با حرص و ولع در پی چیزی بودن و این تعبیر حاکی از شدت تقاضای مردم برای رسیدن به این آرزوی بزرگ است. در هردو صورت، کلام امام باقر(ع) بیانگر این حقیقت است که این آرزوی بزرگ، بدون هزینه قابل دست رسی نخواهند بود بلکه به پختگی و استقامت نیاز دارد و این پختگی و استقامت، امری است لازم كه بايد در دوران انتظار حاصل شود زیرا انتظار ظهور حضرت حجت(عج) بدون چنین پختگی و عزم عمومی در مهیاسازی زمینههای ظهور، فریادی است بیپاسخ و خداوند این نعمت بزرگ را، بدون هزینه های سنگین و امتحانات سخت، به جامعة بشری هدیه نخواهند کرد.
نکته ای قابل توجه و تکان دهنده در این روایت این است که در این غربال، کثرت ریزش ها به حدی است که اندک اند تعداد کسانی که در این جریان خود را حفظ کنند و از شدت این غربال، سقوط ننمایند.
امام رضا(ع) سوگند یاد می کند می فرماید: اما والله لا یکون الذی تمدون الیه اعینکم حتی تمیزوا وتمحصوا حتی لایبقی منکم الا الاندر![51] قسم بخدا آنچه در انتظار رسیدن آن اید فرانخوهند رسید تا نا خالصی های شما به خوبی پاک گردد. در این آزمون چندان کسی از شما باقی نمی مانند! آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود: « ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین»[52] آیاگمان کرده اید رها گذاشته می شوید و خداوند شما را نمی آزماید تا افراد تلاشگر و اهل صبر را ازمیان شما، بازشناساند؟در این حدیث، خطاب حضرت به شیعیان« ولایبقی منکم»، هشدار و زنگ خطری است به آنانی که خود را منتسب به اهلبیت(ع) و از گروه خودی ها و خواص، می شمارند. با این تعبیر، حضرت امتحان آنان دشوارتر و رسالت آنان را در عصر غیبت، سنگین ازدیگران ذکر نموده است.
آمادگی
از بايسته هاي مهم دیگر عصر انتظار، موضوع آمادگي برای ورود به عصرظهور و درک و استعداد لازم برای پذيرش حكومت عدل جهاني مهدوی است.
این بایستگی، در دوسطح قابل بررسی است:
1-آمادگی عمومی، که به قوم و ملیت و مذهب و جغرافیای خاصی تعلق ندارد بلکه به نوع بشر و رویکرد جهانی مرتبط می باشد.
2- آمادگی خاص، که بنا به اقتضای مذهب و پیوند اعتقادی پیروان و منتظران خاص حضرت(ع)، به جامعة شیعی پیوند دارد.
آمادگی نوع اول، یک بایستة فراگیری است که به چگونگی تعامل جوامع انسانی با این موضوع، ارتباط دارد. برخلاف آمادگی نوع دوم که ناظر به آمادگی های خاص جهان تشیع است. این نوع آمادگی اقتضائات خاص خود را دارد، که در بحث زمینه سازی ظهور، بدان اشاره خواهندشد.
الف: آمادگی عمومی
آمادگی های عام، ناظر به نوع نگرش، رفتار و رویکردهای عموم جامعة بشری است که در عرصه های مختلف: فكري، فرهنگي و سياسي اجتماعی حیات انسانی، نمود پیدا می کند.
لزوم آمادگی درسطع عام، از این جهت در سلسلة مهم ترین بایسته های ظهور قرار دارد که اساساً، پدیدة ظهور دارای آثار فراگیر و دستاورد های آن عمومی و جهان شمول است لذا گرچه این رویکرد مي بايد ابتدا از جوامع شيعي آغاز و به جاهاي ديگرتسری وگسترش يابد تا تدریجا به یک رویکرد عام جهانی تبدیل گردد، اما این اولویت آمادگی شیعه به معنای اختصاص این مهم به جهان تشیع نیست زیرا ضرورت آمادگی عمومی، ناشی از نیازمبرم و است مشترکی است که همة انسان ها درآن شریک اند و آن عبارت است از نیاز جامعة انسانی به عدالت و امنیت در همة ابعاد آن. همان چیزی از نبود آن فریاد و ضجة همگان بلند است. این دغدغه و نیاز، به قوم و مذهب و منطقة خاصی، محدود نمی باشد هرچند بسیاری در تشخیص این گمشدة دیرین خود، ممکن است دچار غفلت و یا اغفال باشند.
به همین جهت، پیدایش آمادگی عمومی به معنای احساس نیاز شدید جامعة انسانی به حکومت عدل جهانی مهدوی و نیل بسوی اهداف ظهور، مهم ترین پیش شرط انتظار ظهور است. این رویکرد، یک ضرورت اجتناب ناپذیری است که بشریت برای دستیابی به چنین آرمان بلندی، ناگزیر از درک و پذیرش این حقیقت خواهند بود.
دلیل این ضرورت نیز این است که- باتوجه به آنچه قبلا نیز اشاره گردید- مسألة ظهور، پديدهاي نیست كه خارج از روند طبیعی حركت جامعة انساني رخ دهند بلکه روند تحقق آن، ارتباط تام با تحولات جامعه و نوع خواست، اراده و سلوک انسانها دارد. به عبارت ديگر، امر ظهور اين گونه نيست كه منعزل و جدا از چرخش زندگي انسانها باشد بگونه ای كه جامعة بشری ناگهان با یک پديدهاي رو برو شوند كه هيچ سازگاري، تناسب و سنخیتی با سيرحركتي جامعه نداشته باشد بلكه اين رويداد عظيم تاريخ بشر، در صورتی تحقق خواهند یافت که شرايط لازم و زمينههای آن فراهم گردد به دلیل اینکه امرظهور، با حوادث و رويدادهاي جامعه عجين است و در طی فرایند صعود مرحله ای و تدریجی جامعة بشری به سمت آمادگی، پدیدة ظهور نیز نمایان خواهند شد. ازاین نظر، ظهور را بايد فرايندي دانست كه آخرين مرحلة آن حضور وقیام امام عصر(عج) برای تصدی مدیریت جامعة بشری و اصلاح آن است.
به همین جهت در روايات توصیه شده است که هر صبح و شام منتظر ظهور باشيد که امر ظهور ناگهاني است. این لزوم تهیأ و آماده باش دائم، به خاطر عدم شفافیت روند امور است یعنی چون حركت جامعه و عوامل مؤثر در این تغییر و تحول، آن چنان شفاف و روشن نیست كه شما بتوانيد زمان ظهور را تخمين بزنيد و آن را نزديك يا دور بدانيد، لذا باید همواره خود را در حال انتظار و آماده باش، نگاهداشت و اين خاصيت انتظار است كه چنین باوری را در درون انسان ها پدید می آورد و انگیزه های اصلاح طلبی و دگرگون خواهی را در وجود آنان، بارور می سازد. تا انسان كمبودها را احساس نکنند و موانع را نشناسند، هیچگاه براي رفع موانع و تأمين آن، برنامه ريزي و اقدام نخواهند کرد.
آمادگی درسطح عام، دارای مراحل و مراتبی است که دست یابی به هر مرحله از آن، لزوم آگاهی، عزم، ارادة و حرکت جمعی براساس معیار های حق طلبانه و عدالت خواهانه را می طلبد که مرحلة نخست آن، آمادگی فکری و روحی روانی است تا در اثر رشد فکری، بشریت اهمیت و ضرورت چنین رویکردی را درک نمایند.
مراد از آمادگی فکری، رشد شعور و افزایش آگاهی های عمومی جهت درک مصالح عمومی و قضاوت صحیح نسبت به تصمیمات عام جامعة بشری است.
بدون شك تغيير نگرشهاي عمومي، قبل از هر چيز، نياز به آمادگي فکری و رواني براي تأثير پذيري و تصميم سازي جديد دارد زيرا بدون چنين آمادگي ، هيچ برنامه ي مفيدي ، زمينه ي طرح نخواهد داشت .ا ز اين رو يكي از مؤلفه هاي مهم آماد گي ظهور در سطح جهاني، مساعد بودن افكار عمومي براي طرح انديشه ي حكومت واحد جهاني اسلام در عصر ظهور و وجود آمادگي روحي رواني براي پذيرش اين طرح است .
البته اين آمادگي تا زماني كه بشر به حد كافي تلخي نابساماني ها و بي عدالتي ها را نچشند و به يأس و نا اميدي نرسند، پديد نخواهد آمد . مردم جهان تا زماني كه احساس نكنند كه نظامات بشري از حل بحران هاي كنوني در عصره هاي محيط، خانواده ، اخلاق ، سياست ، فرهنگ و اقتصاد و ... ناتوان و عاجزاند، ضرورت ظهور مصلح جهانی، براي آنان قابل درک نخواهند بود.
از این رو، تغییر نگرشها و رویکرد عمومی، لازمة آمادگی در سطح کلان است. بايد درک عمومی و افكار مردم دنيا آنچنان بالا برود که ضرورت همگرائی و همدردی را به عنوان یک وظیفة انسانی و دینی تلقی کنند. زيرا تا بشريت به اين باور نرسند كه تنهاراه نجات آنان، رويكرد به حكومت عدل مهدوي است، جهان بشریت خودرا آبستن چنین حادثة بزرگی نخواهند دید و همچنان بشریت از اين نعمت بزرگ، محروم خواهند ماند.
اين يك اصل عقلائی و منطقي است که«من انتظرامراً تهيّأ له» هركس منتظر چیزی است باید خودرا برای آن آماده نمایند. اگر بنا است مردم منتظر فرج و گشایش است، می باید خود را برای تغییر وضعيت موجود و تحقق آنچه انتظارش را می کشند، آماده نمایند.
مردم دنیا باید باور کنند که مثلا مسأله «نژاد» و يا « مناطق مختلف جغرافيايي » مسأله قابل توجهي در زندگي بشر نيست، تفاوتها و رنگ ها و زبانهاو سرزمين ها، نمي توانند نوع بشر را از هم جد ا سازند، تعصبهاي قومي گروهي بايد براي هميشه بميرد، فكر مسخره آميز«نژاد برتر» بايد به دور افكنده شود ، مرزهاي ساختگي با سيم هاي خاردار و ديواري ها ي همچون ديوار باستاني چين نمي تواند انسانها را از هم دور سازد بلكه همانگونه كه نور آفتاب و نسيم روح بخش و ساير مواهب طبيعي به اين مرزها ابدا توجهي ندارند و همه ي روي كره ي زمين را دور مي زنند و همه ي دنيا را يك كشور مي دانند، انسان ها باید به اين مرحله از رشد فكري برسند.[53]
اما اینکه آیا بشریت در سیرمتلاطم تاریخ، فرهنگ و تمدن خود، تا چه اندازه توانسته اند به مرز آمادگی نزدیک شود؟ پرسشی است که پاسخ دقیق آن به مطالعة تاریخ گذشته و تحلیل فضای فکری جامعه و افق های پیش روی آن، نیاز دارد. با این حال در این رابطه به اجمال می توان گفت: اگر با دقت و تأمل به تغییر و تحولات پیرامون خود بنگریم مي بينيم كه اين رویکرد، حداقل در ميان آكاهان و روشنفكران جهان، کم کم در حال تكوين و شکل گیری است و روز به روز بر تعداد كساني كه به مسأله «جهان وطني» مي انديشند افزوده مي شود . امروزه موضوع« جهاني شدن » و «جهان وطني»و «جهان شمولي» تدريجا به صورت يك فرهنگ غالب جهاني در حال تبديل شدن است.
باتوجه به شرایط مساعد نسبی موجود، جامعة شيعي مي تواند بادرک صحیح ضرورت ها از یکسو، نقش آفرینی و مدیریت تأثیرگذار در عرصة افکار جهانی ازسوی دیگر، شرایط مساعد کنونی را تبدیل به یک فرصت نماید و با تبیین جاذبه ها و ویژگی های ایدة مهدویت و نظریة حكومت عدل جهاني اسلام، به عنوان تنها تئوري نجات بخش، زمینة فراگیر شدن این اندیشة الهی را درجهان، فراهم سازند.
ب: آمادگی های خاص
این نوع ازآمادگی، که اختصاص به جهان شیعه و معتقدان و پیروان امام عصر(عج) دارد، الزامات خاصی را می طلبد که جهان تشیع به عنوان زمینه سازان ظهور، می باید آن را در خود پدید آورند.
در این راستا، علاوه برالزامات و بایسته های که در بخش های قبل، اشاره گردید، تقویت بنیان های عقیدتی جامعة شیعی و تجهیز وآمادگی دفاعی شیعیان در عصرانتظار، از ضرورت های مهم دیگری است که می باید در رویکرد به آینده بطورجد، مدنظر قرار گیرد.
ابعاد آمادگی های خاص:
ابعاد تهیأ وآمادگی جامعة شیعی در عصر انتظار، از جهات مختلفی قابل بررسی است که در اینجا به چند محور مهم اشاره می گردد:
1- نهادینه سازی فرهنگ مهدوی
منظور از احیای فرهنگ مهدوی در عصر انتظار، تبديل شدن اين تفكر از حالت اعتقاد و باور صرف به يك جريان فرهنگي اجتماعي است به گونه اي كه آثار آن در تمامي عرصه ها ومحيط ها، ظهور و نمود داشته باشد.
روشن است كه نهادينه شدن اين تفكر، كاري است دشوار كه به تمرين مستمر و كار كرد فرهنگي در سطوح مختلف جامعه، نياز دارد چون كاركرد فرهنگي، هم انديشه ساز است و هم الگو پرداز؛ بويژه آنجايي كه مسأله ريشه ي ديني و اعتقادي نيز داشته باشد. اساسا، برتري منطق اسلام و انديشه مهدويت در تقابل و تعارض با ساير انديشه ها، بر پايه ي برتري فرهنگي استوار است. نه برتری نظامي به معنای غلبة قهری. چون انديشة مهدويت، ماهيتا يك انديشة ديني- فرهنگي است و نفوذ و چيرگي اسلام در عصرظهور نيز، قبل از آنكه يك غلبة قهری نظامي باشد، يك چيرگي فرهنگي و تمدني است.1
در فرهنگ اسلامي و شیعی، انتظار و آمادگی برای ظهور، دارای و ريشة عمیق فرهنگي است که بیش از یازده قرن اندیشة شیعی را سیراب نموده است. در طول اين مدّت، مسأله انتظار، به گونه مؤثّري در ساختار انديشه سياسي وانقلابي ما دخالت داشته است. انتظار، يك مفهوم فرهنگي و ارزشي است كه در ساختار ذهني، اسلوب انديشه، شيوه زندگي وچگونگي نگرش ما به آينده به شكل مؤثري دخالت داشته و در ترسيم خط فکری و سياسي حال وآينده، تأثيرگذار خواهند بود.
ازين روی، آمادگی فرهنگی و احیای فرهنگ مهدوی در جامعه، عامل مؤثری برای انگيزش وحرکت اصلاح گرایانه در زندگي مردم خواهند بود که رفتار فرهنگي معيّني از آن سرچشمه مي گیرد.
2- تربیت یاوران
همانگونه كه يك رشته علل و عواملی، باعث پیدایش غيبت و محرومیت مردم از نعمت حضورامام(ع) شده اند، پایان یافتن دوران غیبت و تحقق ظهور امام زمان(ع) نیز، مشروط به رفع موانع و تحقق زمينه ها و شرايط آن است. تا اين شرايط فراهم نگردد، انتظار ظهور حضرت، یک آرزوی عبثی خواهند بود.
در این راستا، يكي از عوامل عمده و مؤثر، وجود ياوراني است كه به همراه امام بارسنگین قيام را بر دوش بكشند و تا آخر از همراهي و ياري رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند.تربیت و شکل گیری مجموعة ازگروه یاوران به عنوان هسته های اولیة قیام جهانی حضرت، امری لازم و اجتناب ناپذیر است که می باید عناصر فداکار و جمعیت پیشاهنگ برای جانبازی و حمایت از نهضت جهانی حضرت مهدی، درجامعه حضور داشته باشد. و این ضرورت نیز ، مبتنی بر اصل طبیعی بودن قیام و پیروزی حضرت در سراسر جهان است چنانکه ارمفاد روایات استتفاده می شود.
امام صادق(ع) درگفتگويي جالبی که با سدير صيرفي داشته است به این حقیقت اشاره نموده است. سدیر می گوید: همراه امام صادق(ع) بودم، باتوجه به کثرت شیعیان و اطرافیان امام(ع)، از حضرت در باره علت عدم قيام ایشان علیه حکام جور وقت، پرسیدم! حضرت مرا به خارج مدينه برد تا آن كه وقت نماز، در محلي پياده شدیم. جواني در آن محل مشغول چراندن گلة بز بود. امام صادق(ع) به این گلة بز نگاهي كرد و خطاب به من فرمود: اي سدير! به خدا قسم! اگر من به تعداد اين بزها یار و یاور می داشتم، بر جاي نمينشستم(و قيام ميكردم). سدير گويد: بعد از تمام شدن نماز، حيوانات آن گله را شمردم و يافتم كه عدد آنها از هفده تجاوز نميكند![54] وجود گروه یاوران، لازم است، ولي كافي نيست، چون قیام حضرت مهدی فراگیر و جهان شمول است بايد جامعه درسطح کلان، قابليت پذيرش دولت حق است را در خود پدید آورند. یعنی؛ عموم مردم و جامعه بشري(نه گروه خاص و منطقهاي خاص) بايد به این درجهاي از معرفت برسند و در يابند که حكومتها و مكاتب ساخته اي بشر، جوابگوي نياز های مردم نيست و به وسيلهي اينها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نميشود. بايد ظهور عدالت خواهی جهانی و فراگیر شدن روحيهي ظلم ستيزي، زمینه های اجتماعی انقلاب جهانی مهدوی، فراهم خواهند شد.
اگر سبب تأخير در فرج، عدم وجود ياراني باشد كه جامعه و در گسترهاي وسيعتر دنيا را براي ظهور امام وقيام فراگير وي آماده سازند وپشتيبان وتكيهگاه انقلاب امام تلقّي شوند، برای تحقق این مهم، چارهاي جز اقدام و تجهيز وآمادگي و امر به معروف و نهي از منكر به منظور برپائي اقتدار حق بر زمين و حصول فرج به سبب ظهور امام (عج) نخواهند بود. به بیان دیگر، برای ریشه یابی و فهم صحیح علل تأخير فرج وظهور، می باید به علل واقعي این امر تكيه نمود. یکی از مهم ترین آنها، عدم وجود انصار امام(ع) و ياوران كافي از جهت كميّت وكيفيت در ميان شيعيان وطرفداران آن حضرت است زیرا انقلابي كه امام مهدی(ع) رهبري آن را به عهده خواهند داشت، انقلابي جهاني وهمگاني است كه در آن مستضعفان و محرومان، سروری و سرپرستي جامعه بشري را برعهده خواهند داشت:« ونُريدُ ان نَمُنَّ علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمةً و نجعلهم الوارثين»[55] ما ميخواهيم بر آنان كه در زمين خوارشان شمردهاند منّت نهيم وآنان را پيشوايان مردم گردانيم وايشان را وارث زمين كنيم. براساس این آیه، مؤمنان و مستضعف در اين مرحله، تمام قدرت و ثروت طاغوتها را، به ارث خواهندبرد« ونجعلهم الوارثين»، اِنَّ الارضَ يرثها عبادي الصالحون»[56] بندگان شايستهام ميراثبران زمين خواهند شد. وسلطه بر گستره زمين، نصيب آنان خواهد بود: « وَنُمكِّنُ لهم في الارضِ»[57] ودر زمين، قدرتشان دهيم.
در اين مرحله، حضرت مهدی(عج) تمام زمين را از لوث شرك وظلم پاك كرده و عدل وداد را جایگزین خواهند نمود؛ چنان كه از ظلم وجور پر شده است« يملأ الارض عدلاً كما مُلِئَتْ ظلماً وجوراً » به گونة که درشرق وغرب عالم جايي كه در آن نداي «لا اله الاّ الله» طنينانداز نباشد، يافت نخواهند شد.[58] بدیهی است چنین انقلاب واصلاحات فراگیری، در مرحلة نخست، حمایت مؤثری مجموعة فداکار را می طلبد.
3- آمادگی دفاعی و رزمی
توانائی رزمی و قدرت باز دارندگی جامعة منتظر که خود را پرچم دار ظلم ستیزی و عدالت خواهی در جهان می دانند، يكي از ضرورتهاي اجتناب ناپذيرآمادگی، در عصر انتظار است زيرا يكي از پيامد هاي قطعي رخداد ظهور، تقابل خصمانه ي دشمنان با انواع سلاح هاي جنگي براي بر اندازي آن است، در اين تقابل نظامي ضرورت نبرد تمام عيار با دشمنان عنود، اجتناب ناپذير است چنانکه آيات جهاد نظير: وقاتلو هم حتي لا تكون فتنه و يكون الدين كلهم لله[59] ناظر به عصر ظهور است و اساسا این آیات در عصرظهور عملي خواهد شد دراین رویاروی، پيروزي حضرت بردشمنان عنود، در ساية برق شمشير و جنگ نظامي خواهند بود« وانه ينصر بالسيف»[60] او باقدرت شمشیر(سلاح) دشمنان را شکست خوهند داد.
مفضل بن عمر می گوید: خدمت امام صادق (ع) بودم سخن از حضرت قائم(ع) بمیان آمد. من به حضور امام صادق(ع) عرض کردم: اميد وارم كار حضرت قائم به آساني به نتيجه برسد! قد ذكرالقائم(ع) فقلت: اني ارجو ان يكون امره في سهوله. حضرت در پاسخ من فرمود: لا يكون ذلك حتي تمسحوا العلق و العرق.[61] چنين نخواهد شد مگر اينكه شما و طرفدارانش در عرق و خون خود، غرق شويد!
وقتی بشيرنبال از اما باقر(ع)سؤال می کند که مردم می گویند: هر وقت مهدي(ع) قيام كند همه چيز خود به خود درست مي شود و به اندازة يك حجامت، از كسي خون نمي ريزد! امام باقر(ع)در تخطئه و رد اين تفكر غلط، مي فرمايد: كلا و الذي نفسي بيده لو استقامت لاحد عفوا لاستقامت لرسول اللَّهصلي الله عليه وآله حين أدميت رباعيته و شبّح في وجهه، كلا و الذي نفسي بيده حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق.[62] سوگند به آن خدای که جانم در دست اوست! اگر اصلاح امور بدون خون ریزی و مشکلات ممكن بود، چنين چيزي براي پيامبر اكرم(ص) عملي مي گرديد هنگامي كه دندانش شكست و صورتش مجروح گردید. بخدا قسم كه هرگز اين موفقيت حاصل نشود مگر اينكه ما و شما(يعني شيعيان و پيروان مهدي) در عرق و خون خود، غرق شويم! تعابیر بکار رفته در این نوع روایات، حاکی از شدت تلاش و پیکار پیروان و یاران حضرت مهدی(ع) در هنگام ظهور است.
لزوم آمادگي دفاعی و نظامی به دلیل اهمیت آن، در هرمرحلة مورد تأکید و سفارس قرار گرفته است حتی درحدتهیة یک تیر اهميت اين موضوع را در پيام صادقانه امام صادقعليه السلام ميتوان جستجو كرد كه درآن، به حداقل آمادگي، اشاره شده است. حضرت شيعيان را در عصر انتظار، به چنين آمادگي و بسيج عمومي فرا خوانده است. ليعدن احدكم لخروج القائم(ع) و لوسهما فان اللَّه اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسي في عمره حتي يدركه و يكون من اعوانه و انصاره.[63] باید هر كدام از شما در عصر غيبت خود را براي قيام قائم آماده نماييد حتي با تهیه و تجهیز يك تير، چون وقتي خداوند ببيند كسي به نيّت نصرت و ياري مهدي(عج) اسلحه تهيه كرده است، شاید توفیق درک ظهور او را به او بدهد و او را از ياوران مهدي(ع) قرار دهد.
اين فراخوان و لزوم آمادگى، اختصاص به زمان وشرایط خاصی نشده است بلكه تكليف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل می شود.
براساس اين روایات، جامعه منتظر، همواره به آمادگى نظامى و دفاعى، و تهيه ابزار جنگ و قدرت، فراخوانده شده است. چه اينكه، صريح آيات قرآن نيز برضرورت آمادگي دفاعي آن هم در حد اعلای توان و استطاعت، تأكيد نموده است «واعد وا لهم ما استطعتم من قوة»[64] تامی توانید خودرا با ابزار قدرت، توانمند و تجهیزنمائید.
تأکید آیه شریفه بر ضرورت آمادگی و تقویت توان دفاعی، صرفا ناظر به حالت بازدارندگی نیست بلکه آیه اطلاق دارد و حالت تهاجمی را نیز شامل می شود و اگر در ذیل آیه سخن از«ترهبون به عدوالله و عدوکم» مطرح است به خاطرآن است که توانائی و قدرت دفاعی، بطور طبیعی اثر باز دارندگی نسبت به تهدیدات دشمن را به همراه دارد.
اهميت اين آمادگي دفاعی و نظامی را در پيام صادقانهي امام صادقعليه السلام ميتوان جستجو كرد كه در آن، به حداقل آمادگي، اشاره شده است: حضرت شيعيان را در عصر انتظار، به چنين آمادگي و بسيج عمومي فرا خوانده است. ليعون احدكم لخروج القائم (ع) و لو سهيما فان اللَّه اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسي في عمره حتي يدركه و يكون من اعوانه و انصاره.3 باید هر كدام از شما در عصر غيبت براي قيام قائم(ع) حتي با تهیه نمودن يك تير، خود را آماده نماييد چون وقتي خداوند ببيند كسي به نيّت نصرت و ياري مهدي(عج) اسلحه تهيه كرده است، امید آن می رود که خداوند توفیق درک ظهور را به او بدهد و او را از ياوران حضرت مهدي(ع) قرار دهد.
اين فراخوان و لزوم آمادگى، اختصاص به زمان و شرایط خاصی نداشته بلكه تكليف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل می شود. این ضرورت تهیأ و آمادگی دائمی، از درجة حداقل«ولوسهما» تا حد اعلای تبدیل شدن به یک قدرت باز دارنده«من قوة»، به خاطر آن است که دراین عالم، بنانیست كارها خود به خود درست شود و مشكلات و دشواری های پیش روی بشريت، بدون هيچ رنج و تلاش و جهاد و حرکتی، حل و فصل گردد و گره ها گشوده شود. بلکه رسیدن به هدف عالی، به جهاد و تلاش مداوم نیاز دارد.
به هرحال در عصرانتظار، آمادگي دفاعی و توان نظامی، از وظائف مهم شیعیان و منتظران ظهور است. اساسا معقول نیست که شیعیان به عنوان طلایه داران دفاع و پاسداری از آرمان ظهور، مدعی نجات بشر و مبشر ظهورمنجی باشند اما خود نسبت به لوازم انتظار یعنی تقويت توان دفاعي و تدارك امكانات نظامي و تسليحاتي لازم، براي رويارويي با مخاطرات آينده و ياري رساني حضرت، بی تفاوت و يا كم توجه باشند! و الا چگونه مي توانند در فرداي ظهور، حضرت را در يك درگيري عظيم جهاني ياري نمايند و یا در استقرار انقلاب جهاني حضرت سهم بگيرند؟
لذا براساس تأکید آیات و روایات و نیز به مقتضای عقل و خرد، شيعيان و منتظران ظهور حضرت كه چنين انقلاب بزرگی را با همة مخاطرات آن، به انتظار نشسته اند، می باید با تقویت استعداد و آمادگی دفاعی و تربیت مهدی یاوران مؤمن، زمینه های ورود به عصرظهور را فراهم سازند.
4- آمادگي تكنولوژيکی وارتباطي
پیشرفت تکنولوژی و فن آوری های علمی رو به رشد بشر، نقش فوق العاده مهمی در ایجاد ارتباطات و تمرکزجهان داشته است چه اینکه نقش بی بدیل ابزار و تکنیک محصول دستاورد های علمی را، در مدیریت پیچیدة امروز وفردای بشر، هرگز نمی توان نادیده انگاشت.
ممکن است این تلقی برای بعضي پدید آید که رسيدن به مرحله تكامل اجتماعي و رسيدن به جهان آكنده از صلح و عدالت، تنها با نابودي تكنولوژي جديد امكان پذير است.2 این تلقی ممکن است ناشی از نگرش سطحی نسبت به روایاتی باشد که درمورد سلاح حضرت در هنگام ظهور(قیام به شمشیر) وارد شده است در حالیکه این عناوین باتوجه به سایر قراین و ملاحظة روایاتی که بیانگر استفادة حضرت از وسائل سریع السیر فضائی و...است، گویای نمادین بودن عنوان شمشیر در عصر ظهور می باشد.
ازاین رو، باتوجه به مفاد روایات عصر ظهور، به نظر می رسد که پیشرفت های روز افزون علمی و تکنولوژیکی بشر، نه تنها مانع و یا مزاحم شکل گیری حكومت عدل جهاني نخواهند بود بلكه بدون آن، شايد وصول به چنين هدفي غیرممکن باشد زيرا براي ايجاد و سپس كنترل يك نظام فراگیر در مقیاس وسیع جهاني، تكنولوژي پیشرفته و وسايل ما فوق مدرن حاصل از دستاورد های علم و صنعت، لازم و ضروری است تا بتوان بوسیلة آن، نظام پیچیدة عصر علم و آگاهی را مدیریت نمود و در مدت زمان اندکي از يك سوي جهان به سوي ديگر سیر و سفر و پيام ها و اطلاعات مورد نياز را در كمترين مدت به همة نقاط دنيا رساند.
مضافا بر اینکه عصر آخرالزما، عصرحاکمیت علم و آگاهی است بدیهی است در جامعة برخوردار از پیشرفت علم و صنعت که روابط و تعاملات اجتماعی آن، مبتنی بر تکنیک های پیچیدة ارتباطی وعلمی است، همچنانکه امکان جرم و جنایت و فساد، سهل و پیچیده است، کنترل و مدیریت چنین جامعة نیز دشوار و نیازمند به ابزار های پیشرفته تر خواهند بود چون انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) با همة تأثیرات معنوی و اخلاقی آن، باشیوة طبیعی جهان را تسخیر و مدیریت خواهند نمود نه با شیوة اعجاز و بکارگیری نیروی قهری و آسمانی.
زمینه سازی
ظهور و انقلاب امام مهدوی(ع)، موجب دگرگونی و تغییرا ت فراگير و جهانی است که باهدف حاکمیت «توحيد» و گسترش«عدالت» بوقوع خواهند پیوست. چنين انقلاب عظیمی، ازبعد کیفی و کمی(عده وعده) زمینه ها، امکانات و بسترهای خاصی را می طلبند که باید فراهم سازی شود. بدیهی است تازمانی که بستر و زمینه های چنین دگر گونی عظیم و فراگيري ايجاد نشود، انقلاب جهانی مهدوی بوقوع نخواهند پیوست.
منظور از«زمینه سازی» دراین جا، صرفا باید های تکلیفی درحوزة وظایف شرعی نیست بلکه مراد مجموعة گزاره ها، اندیشه ها، طرح ها، کارکردها، سازوکارها، دستورالعمل ها، رویکردها، و دیگرعواملی است که نسبت به پدیدة ظهور، جنبه ای تمهیدی داشته و به نحوی از عوامل مؤثر درتعجیل ظهور به شمار می آید.
در قسمت های قبل، برخی از بایسته ها، وظایف و دستور العمل های عصرانتظار و مخصوصا موضوع آمادگی و ابعاد فردي و اجتماعي آن، تبیین گردید. آنچه در این نوشتار، محور بحث ما است، موضوع «زمینه سازی» و نقش آن در رابطه با مسألة ظهور است.
ضرورت زمینه سازی
يکي از وظايف مهم پیروان و منتظران ظهور امام عصر(عج)، زمينه سازي و تمهید مقدمات ظهور است. به همین جهت، در روایات، از این گروه به عنوان «زمینه سازان ظهور» یاد شده است. بدون شک در اندیشة شیعی و مهدوی، این گروه به دلیل سهم گیری و نقش آفرینی مؤثر آنان در فراهم سازی مقدمات ظهور و تحقق حکومت عدل جهانی مهدوی، دارای منزلت وجایگاه بسی ارجمندی خواهند بود.
باتوجه به اهمیت و آثار مسألة زمینه سازی، آنچه درعصر انتظار و شرایط غیبت امام عصر(عج)، ضرورت دارد و مي بايد در دستوركار جامعه منتظر قرارگيرد، عمل به بایسته ها و توجه به الزامات عقيدتي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي اندیشة انتظار و فراهم سازی زمینه های ظهور امام عصر(ع) است.
واساساً مسألة زمینه سازی وتلاش برای رفع موانع ظهور، درمتن معنا و ماهیت انتظار، نهفته است و اين واژه، حاكي ازحضور در صحنه و فعاليت وتلاش عملی برای تغییر وضع موجود تا تحقق یک دگرگوني عظیم است، دگرگوني که به زمينه سازي و فراهم شدن شرایط احتياج دارد. قوت وشدت چنین انتظاری نیز، وابسته به میزان تمهیدات ودستمایه های لازم برای تحقق آنچه مورد انتظاراست، خواهند بود.
از این نظر، انتظار ظهور به معنای واقعی کلمه، با بحث زمينه سازي و تلاش براي اجرائي شدن اهداف بلند ديني و فراهم نمودن مقدمات حکوت مهدوی، کاملا عجین شده است به گونه ای که سخن از انتظار و آرزوی رسیدن به آرمان ظهور، بدون بحث از زمینه ها و جهت گیری های رسیدن به آن، مفهوم نخواهند داشت.
رابطة زمینه سازی و ظهور
موضوع «زمینه سازی» و «ظهور»، دارای ارتباط و پیوند انفکاک ناپذیری است که این ارتباط بر پایة یک تحلیل فلسفی کلامی در مورد ساختار فکری و عملی انسان و حوزة تأثیرگذاری درونی و پیرامونی عنصر«اراده» و «اخیار» در شکل گیری حیات انسانی، استوار است.
براساس این تحلیل، باتوجه به گستردگی حوزة تأثیرگذاری و نفوذ انسان در این عالم، رویکرد مثبت انسان و اراده و خواست جمعی بشر، درتحقق امرظهو، تأثیر تام دارد. با این پیش فرض که اصل اختيار و آزادی عمل انسان درانتخاب راه و عملکرد خویش و نقش تعیین کنندة وی در تغییر سرنوشت خود، امری پذیرفته شده و بدیهی است که هر انسانی به طوری فطری این حالت را در وجود خود احساس می کند و می یابد. چه اینکه این اصل و شیوه، مقتضای حکمت و سنت الهی در مورد انسان و خط سیر او نیز هست. انسانی که خداوند حکیم خلقت او را، آمیزه ای از تعقل، آگاهی، اراده و اختیار قرار داده است، تشخیص راه از چاه و تعیین مسیر زندگی وایجاد تغییر در آن را نیز به خود او واگذار نموده است.
براین اساس، حادثة ظهور امام مهدی(عج) و تأخیر و تعجیل در آن، امری است که ارتباط تنگاتنگ با نحوه ای تعامل جامعه با این موضوع دارد. به همین جهت دربحث از زمینه سازی ظهور و بررسی عوامل مؤثر در تحقق این رخداد مهم، توجه کافی به این مطلب ضروری است که مسألة ظهور با حركت اختياري انسانها و نوع تعامل آنان با این موضوع، دخالت جدی دارد زیرا براساس اصل یاد شده، رخداد ظهور پدیدة نیست که جدای از شرایط حاکم بر فضای فکری و اجتماعی بشر، شکل گیرد و اراده و خواست جامعة انسانی درآن نقشی نداشته باشد بلکه موضوع«ظهور»، پيوند محکم و ناگسستنی با مسألة «زمینه سازی» دارد.
این ترتٌب و پیوستگی موجود میان «زمینه سازی» و «ظهور»، و ارتباط دوسویه میان آن دو، همانند ارتباط تعاملی رایج در میان سایر پدیده هائی است که ارتباط سیستمی و ترتبی میان آن ها حاکم است.
همچنانکه که پدیده های مثل: بهبودی از بيماري، اجراي طرحي عمراني يا علمي يا تجاري يا پيروزي بردشمن ورهايي از فقر، همه و همه وابسته به میزان نقش آفرینی خود انسان دارد و امر سرعت بخشيدن يا تأخير انداختن آنها به دست خود انسان است، پدیدة ظهور نیز دقیقا برچنین سیستمی بنا نهاده شده است.
همانگونه که بدست آوردن بهبودي از یک بیماری و يا پيروزي بر دشمن و یا اجراي یک پروژهاي علمي، تجاري، عمراني و... به تلاش پیکار، و تهیة ابزار و سازو کارهای لازم نیازمند است و بدون فراهم نمودن نیازمندی ها و لوازم آن و يا سستي در تأمین آن ، موفقیت انسان را ناممکن و یا دست یابی به اهداف مورد انتظار را به تأخیر می اندازد، همچنین دست یابی جامعة بشری به عدالت و بهره مندی از مواهب حکومت عدل پرور مهدوی نیز، نیازمند تبعیت از قواعد حاکم بر نظام زندگی است.
زمینه سازان ظهور در روایات
موضوع دیگر در بحث زمینه سازی، شناخت زمینه سازان و حرکت های زمینه سازی است که از سوی شیعیان در آخرالزمان شکل می گیرد. این موضوع از این جهت قابل تأمل است که در پیش بینی روایات نسبت به وضعیت و رخداد های آخرالزمان، از برخی قیام ها و حرکت های اصلاحی شیعه، به عنوان «زمینه سازان ظهور» یاد شده است.
بدون شک مسألة زمینه سازی و اقدام مؤثر برای ایجاد مقدمات ظهور، نتیجة یک اقدام سراسری و جهانی نیست زیرا چنین امری در شرایط نامساعدی مثل وضعیت کنونی، امری غیرممکن است. بلکه این امر برایند مجموعه اقدامات جریان خاصی است که، با طرح ایدة ظهور منجی و تشکیل حکومت عدل جهانی، به یک جریان فراگیر تبدیل می شود و تدریجا این ایده، به دلیل رشد روز افزون درک عمومی، به عنوان خواستة مشترک و همگانی تلقی گردیده و در نتیجه افکارجهانی نیز، با آن احساس همراهی خواهند نمود. آنوقت است که زمینه برای ظهور و تحقق اهداف عالیة آنحضرت فراهم خواهند شد.
حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است این است که: آیا این جریان و پیشگامان زمینه ساز انقلاب مهدوی، چه کسانی و یا از مردمان کدامین سرزمینی خواهند بود؟ آیا در روایات در مورد چیستی و کجائی این گروه، سخنی بمیان آمده است یانه؟
اجمالا می توان پاسخ این سؤال را از روایات وارده در مورد قیام ها ی آخرالزمان که هرکدام به نوعی زمینه ساز ظهور اند، بدست آورد. این روایات چند گونه اند:
نوع اول: روایاتی است که ناظر به قیام ها و حرکت های اصلاحی در آخرالزمان و یا در آستانة ظهور است. در این نوع روایات، از دو «قیام» و رهبران آن، با تجلیل و ستایش خاصی نام برده شده است که هرکدام در حد خود زمینه ساز ظهور می باشد: یکی قیام و خیزش مصلحانة یمنی ها به رهبری شخصیت مصلحی معروف به «یمانی». دیگری قیام حق طلبانة اهل خراسان(ایران) به رهبری یکی از سادات معروف به خراسانی. این دوقیام هردو با داعیة حق طلبی و دعوت مردم به سوی حضرت مهدی(عج) برای زدودن موانع ظهور آن حضرت، انجام می گیرد.
تعابیری بکار رفته در روایات در مورد قیام یمانی مثل:«ليس في الرايات أهدي من رايةاليماني»، «هي راية هدي»، « يدعواإلي الحق وإلي طريق مستقيم»،[65] «فإن رايته راية الحق»، «لانه يدعو إلي صاحبكم»[66] در اين فقرات كلمة «هدي» كه مطلق ذكرشده وتعبير«أهدي»، و نیز تعابيري كه در جهت تعليل انگیزه های قیام یمانی به كار رفته است، همه گويايي مشروعيت و تأیید كامل اين قيام از سوی ائمه(ع)است.
اما این دو قیام زمینه ساز ونهضت این دو شخصیت اسلامی در جبهة حق، در آستانة ظهور و دقیقا همزمان با خروج سفیانی در جبهة کفر، رخ خواهند داد. چنانکه ابو بصير از امام باقر(ع) درحديثي مفصلي نقل ميكند كه حضرت فرمود: خروج السفياني و اليماني و الخراساني في سنته واحد، في شهر واحد، في يوم واحد، نظام كنظام الخزر يتبع بعضه بعضا.[67] خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یکماه و یک روز خوهند بود. امام صادق (ع) نيز در مورد همزماني و رقابت يماني با سفياني ميفرمايد: اليماني و السفياني كفرسی رهان.[68]
در روایتی دیگر، همزمانی قیام خراسانی با سفیانی این گونه از حضرت نقل شده است: ...حتی یخرج علیهم الخراسانی و السفیانی هذا من المشرق و هذا من المغرب یسبقان الی الکوفه کفرسی رهان.[69]
براساس این روایات قیام یمانی و خراسانی، در رقابت و تقابل با جنبش سفیانی پرچمدار کفر، و در آستانة ظهور و متصل با ظهور حضرت، خواهند بود.
نوع دوم: روایاتی است که از قیام و انقلابی در آخر الزمان خبر می دهد که منجر به استقرار حکومت عدل جهانی امام مهدی(عج) خواهند شد. نظیر آنچه از پیامبر اکرم(ص) در این مورد نقل شده است که فرمود: یخرج ناس من المشرق[70] فیوطؤن(یمهدون) للمهدی علیه السلام سلطانه[71] مردمی از مشرق زمین، در آینده به قیام و انقلابی برخواهند خواست و مقدمات حکومت و ظهور مهدی(ع) را فراهم خواهند نمود.
در این حدیث شریف نبوی که در منابع روائی شیعه و سنی، نقل شده است، پیامبر اکرم(ص)، از چنین انقلابی به عنوان قیام زمینه ساز ظهور مهدی(عج) یاد نموده است.
نکته جالب توجه این است که در این پیشگوئی، پیامبر(ص)این توفیق و افتخار بزرگ از دستاورد قیام انسان های پاک طینت در مشرق زمین، عنوان نموده است.
این روایت ضمن اینکه بیانگر رسالت بزرگ آنان در آینده است، بشارتی است برای آن دسته از عاشقان و شیفتگان حضرت که از مشرق زمین در این پیکار بزرگ و سرنوشت ساز مشارکت می نمایند.
کلمة «مشرق» در این روایت گرچه عام است برخلاف روایاتی که در آن به شهر و یا منطقة جغرافیایی خاصی از مشرق زمینیان اشاره شده است نظیر:«خراسان» که در آن زمان شامل: شهرهای ایران، افغانستان و قسمت های از شرق میانه می شود، اما در هرحال قطع نظر از خصوصیات جغرافیای مسأله، این روایت و امثال آن، بیانگر شکل گیری یک حرکت نیرومند شیعی درآخرالزمان از مناطق شرقی برای تشکیل جبهة حق با هدف زمینه سازی مقدمات ظهور است تا در مقابل قدرت های باطل، ایدة حکومت عدل مهدوی را در جهان مطرح و در راستای تحقق الگوهای آن در جامعه تلاش نمایند. این حرکت مبارک و انقلابی، چنان تأثیر گذار وتحول آفرین خواهند بود که شعاع و آثار آن، موجب درخشش جهانی شیعه گردیده و به ظهور مصلح جهانی(عج)، منجر خواهند شد.
گرچه بنا به برخی شواهد روائی و سایر قرائن، تطبیق این روایت، بر حرکت زمینه ساز انقلاب اسلامی و شیعی در ایران به رهبری امام خمینی(ه)، دور از ذهن نمی باشد. با این حال در مورد تطبیق این جریان برمصادیق خاص، نمی توان قضاوت قطعی نمود.
اینکه آیا این حدیث شریف نبوی، ناظر به انقلاب اسلامی است؟(چه اینکه مطالعة ماهیت انقلاب اسلامی و نقش بی بدیل آن در احیای مجدد اسلام و اعتلای تشیع، مخصوصا تأثیرات معنوی و جهانی آن، گویای صحت این برداشت است و یا حداقل می توان آن را به عنوان مصداق بارز حدیث- که جهان اسلام تاحال مشابه آن را سراغ نداشته است- مدنظر داشت) و یا اینکه حدیث شریف نبوی به مصداق دیگری نظر دارد؟ قطع نظر از بحث «تطبیق» و بررسی مصداق حدیث، دونکتة دراین رابطه، قابل تأمل است:
1- نکتة اول وجه مشترکی است که در هرکدام از قیام مشرقیان و قیام های آخرالزمانی مثل قیام های یمانی، خراسانی، شعیب بن صالح و... دیده می شود و آن اینکه این نوع حرکت های حق طلبانه هرکدام به میزان کارکرد و شعاع خود، نقش مثبت و زمینه سازی در رابطه با ظهور حضرت مهدی(ع)، خواهند داشت. لذا همچنانکه در روایات از نهضت و قیام مردم مشرق، به عنوان حرکت زمینه ساز، یاد شده است، از قیام شخصیت های مثل: خراسانی، شعیب بن صالح و ... در آستانة ظهور و نقش مثبت آنان در زمینه سازی قیام حضرت«یوطئ للمهدی سلطانه[72]»، تجلیل شده است.
2- نکتة دوم توجه به تفاوت های حرکت انقلابی و زمینه ساز مردمان مشرق زمین با قیام های است که در آستانة ظهور شکل می گیرد. زیرا قیام زمینه ساز انقلاب مشرقیان، به دلیل گستره ای زمانی، از لحاظ زیرساخت ها و تأثیرات پیرامونی و جهانی نیز، باقیام های مقطعی وناگهانی که در آستانه ظهور رخ می دهند، تفاوت های جدی خواهند داشت. به همین جهت درحدیث نبوی مورد اشاره، بر ویژگی ونقش زمینه ساز انقلاب مشرقی، عنایت شده واین قیام با همین ویژگی، معرفی شده است«فیوطؤن للمهدی سلطانه».
شاید این امر، به خاطر جنبة عکس العملی و دفعی بودن قیام های آستانة ظهور در آن مقطع خاصی از آخرالزمان است که باتوجه به شرایط زمانی و منطقه ای، این حرکت های خود جوش و انقلابی، در برابر بیدادگری های جبهة سفیانی شکل می گیرد. درحالیکه ویژگی قیام زمینه ساز حکومت جهانی مهدوی، ابعاد هدایت گری و جریان سازی آن قیام و انقلاب است به گونة که در یک روند دراز مدت و نظام مند، تأثیرات مداوم و جریان ساز آن، در عرصه های مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در سطح جهانی و بین المللی، کاملا مشهود و ملموس باشد. این امر مستلزم حرکت فراگیر اصیل و نهادینه شده ای است که در یک فرایند طولانی، آثار و برکات رویکرد عدالت خواهی و حق گرایانة آن، در شعاع فرامنطقة و جهانی، نمود پیداکند. این ویژگی در مورد قیام های دفعی نظیرآنچه در مورد یمانی و خراسانی نقل شده است، دیده نمی شود.
والسلام.
فهرست منابع:
1. قرآن کریم.
2. برقی، ابی جعفر احمد بن محمد بن خالد(متوفای 274ه.ق)، المحاسن، تصحیح و تعلیق: السید جلال الدین الحسینی، سال چاپ 1370، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
3. حميري، عبد الله بن جعفر(متوفای 300)، قرب الاسناد، طبع اول 1413، موسسة آل البيت الاحياء الشراث، قم.
4. عیاشی، محمد بن مسعود(متوفای320)، تفسیر العیاشی، تحقیق و تعلیق: هاشم رسولی محلاتی، المکتبة العلمیه الاسلامیه، طهران.
5. ابن بابويه، علی بن حسین ابن بابویه قمی(متوفای 329)، الامامة والتبصره، چاپ اول( 1404-1363ش)، تحقیق و نشر: مدرسه الامام المهدي( ع)، قم.
6. كليني، محمد بن یعقوب بن اسحاق الرازی(متوفای329 ه.ق)، الكا في، تحقیق و تصحیح:علی اکبرغفاری، چاپ پنجم(1388 ه.ق)، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
7. نعماني، محمدبن ابراهیم(متوفای380)، الغیبه، تحقیق: فارس حسون کریم، چاپ اول(1422)، انوارالهدی، قم.
8. شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی،(متوفای413.ق) الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، چاپ سوم1414-1993م، دارالمفید للطباعة و النشر، بیروت- لبنان.
9. شیخ صدوق ،ابي جعفر محمدبن علي بن الحسين بن بابويه القمي(متوفای 381 ه.ق)، كمال الدين وتمام النعمة، تصحیح وتعليق: علي اكبرغفاري، سال چاپ:1405ه.ق-1363ش، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسين، قم.
10.الخزازالقمی الرازی، ابی القاسم علی بن محمد بن علی(متوفای400 ه.ق)، کفایه الاثر فی النص علی الأئمه الاثنی عشر، تحقیق: سیدعبداللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی، سال چاپ (1401ه.ق)، انتشارات بیدار، قم.
11.طوسی، ابی جعفر، محمدبن الحسن(385-460)، الغیبه، چاپ اول1411، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم.
12.طوسی، ابی جعفر، محمدبن الحسن(385-460)، مصباح المتهجد، چاپ اول1411-1991م، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، لبنان.
13.طوسی، ابی جعفرمحمد بن الحسن،(385-460.ه.ق)، الأمالی، تحقیق: مؤسسة البعثة، چاپ اول1414ق، دارالثقافة للطباعة والنشروالتوضیع، قم.
14.طبرسی، ابي منصوراحمدبن علي بن ابيطالب،(متوفای548- ق)، اعلام الوری باعلام الهدی، چاپ اول 1417ه، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم.
15.طبرسي، ابي منصوراحمدبن علي بن ابيطالب(متوفای 548 ه.ق)، الاحتجاج، تحقيق محمدباقرخراساني، سال چاپ(1386ه.ق-1966م)، دار النعمان للطباعه والنشر، النجف الاشرف.
16.سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن، چاپ اول 15شعبان1416،مؤسسة صاحب الامر، اصفهان.
17.اربلی، علی بن عیسی بن ابی الفتح(متوفای 693ق)، کشف الغمه فی معرفه الائمه، چاپ دوم 1405-1985م، دار الاضواء، بیروت- لبنان.
18.احمد بن حنبل،(متوفای 241) مسند احمد، دار صادر، بیروت، لبنان.
19.طبرانی، الحافظ سلیمان ابن احمد(متوفای 360 ه.ق)، المعجم الاوسط، چاپ1415-1995م، دارالحرمین للطباعه والنشر والتوضیع.
20.ابن کثیر، الحافظ ابولفدأ اسماعیل (متوفای 774 ه.ق)، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، سال چاپ:1412-1992م، دارالمعرفة، بیروت- لبنان.
21.الدار قطنی، الحافظ علی بن عمر بن احمد بن مهدی، (306-385 ه)، العلل الواردة فی الاحادیث النبویة، تحقیق: محفوظ الرحمن زین الله السلفی، چاپ اولی، 1405، دار طیبه، الریاض.
22.الهیثمی، الحافظ علی بن ابی بکر (متوفای 807) مجمع الزوائد ومنع الفوائد، سال چاپ(1408-1988) دارالکتب العلمیه، بیروت- لبنان.
23.ابن فهدحلی، احمد(متوفای 841)، عدة الداعی و نجاح الساعی، تحقیق و تصحیح: احمد موحدی قمی، مکتبة وجدانی، قم.
24.مجلسی، محمد باقر(1111ه.ق) بحارالانوار، تحقیق: سید هدایه الله المسترحمی، چاپ سوم(1403-1983)، دارالاحیأ التراث العربی، بیروت، لبنان.
25.العلامه التستری، السید نورالله الحسینی المرعشی الشهید(1019)، شرح احقاق الحق وازحاق الباطل، تحقیق: تعلیق:السید شهاب الدین المرعشی النجفی، مکتبه آیه الله مرعشی النجفی، قم.
26.متقی هندی، علی،(متوفای 975) کنزالعمال فی سنن الاقوال، والافعال، تحقیق: الشیخ حیانی، سال چاپ(1489-1989) مؤسسه الرساله، بیروت، لبنان.
27.حائری یزدی ، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، تحقیق: سید علی عاشوری، بی جا.
28.مرعشی، العلامة القاضی نورالله الحسینی التستری، الشهید(1019)، شرح احقاق الحق وازحاق الباطل ، تحقیق: تعلیق:السید شهاب الدین المرعشی النجفی، مکتبه آیه الله مرعشی النجفی، چاپ اول1415- ق، قم.
29.بحرانی، سید هاشم (متوفای 1107 ه.ق)، غایة المرام فی حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، تحقیق: سیدعلی عاشور، بی جا، بی تا.
30.نمازی شاهرودی، علی(وفات1405ق) مستدرک سفینة البحار، تحقیق:حسن بن علی نمازی، چاپ 1419ق، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.
31.احمد حسینی یعقوب، حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، چاپ( 2000 م)، اردن.
32.سليمان، كامل، روزگاررهاي، ترجمه: علي اكبرمهدي پور، نشرآفاق، 1381، تهران.
33.معجم الاحاديث الامام المهدي، علی کورانی و جمعی از نویسندگان، چاپ اول، مؤسسه آل البیت(ع)، قم.
34.کورانی العاملی، علی، عصر ظهور، ترجمه و تحقیق: مهدی حقی، چاپ اول1383ش، دارالهدی.
35.القرشی، باقرشریف، حیاة الامام المهدی(ع)، چاپ اول:1417-1996، مطبعة الامیر.
36.قرشي، باقر شريف، زندگانيخاتمالاوصياء اماممهدي(عج)، نشر فقاهت.
37.میزان الحکمه، محمدی ریشهری، چاپ اول، دار الحدیث، تهران.
38.شيخ عباس قمي، مفاتح الجنان، ترجه: موسوي دامغاني، انتشارات فيض كاشاني، تهران، 1376.
39.امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، چاپ سوم1374،مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم.
40.مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1376، قم.
41.موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعأ للقائم( متوفای 1348)، چاپ اول1421ه.ق، مؤسسة الاعلمی، بیروت.
42.حكومت جهاني مهدي (ع) ، ناصر مكارم شيرازي، چاپ هفتم 1376 ، مدرسه الامام علي بن ابيطالب(ع)، قم. خلجي، محمدتقي، تشيع وانتظار، چاپ پنجم، پائيز1381، ويرايش دوم، ميثم تمار، قم.
43.شفيعي سروستاني، ابراهيم، انتظاربايدها ونبايدها، موسسه فرهنگي مهدي موعود،چاپ اول1383.
44.آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ترجمه: تقی متقی، چاپ اول 1383، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع) ،تهران.
45.فصلنامه علمی تخصصی انتظار، مرکز تخصصی مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع).
[1]. موضوع فرایند پذیر بودن رخداد ظهور و نقش عامل انسانی در تعجیل و تسریع آن، درمقاله پیشین(زمینه ها و بایسته های ظهور- قسمت اول)، مورد بررسی قرار گرفت.
[2]. کفایة الاثر، ص296.
[3]. مسند احمد، ج4، ص96، علل الدارقطنی، ج7، ص63، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج1، ص103و ج6، ص65، تفسیر عیاشی، ج2، ص303، شرح احقاق الحق، ج13، ص85.
[5]. قرب الاسناد، ص 351.
[6]. الامامة والتبصره، ص10.
[11]. همان، ص 238.
[12]. رک: 1- بررسی مسائل کلی امامت، تألیف آیه الله ابراهیم امینی. 2- راه و راهنماشناسی، تألیف آیه الله مصباح یزدی.
[13]. کفایه الاثر، ص263، بحارالانوار، ج 4، ص55 و ج36، ص407.
[14]. کافی، ج1، ص201، بحارالانوار، ج25، 124.
[16]. الغیبه نعماني، ص170، المصباح المتهجد، ص412، بحارالانوار، ج52، ص147 وج 53، ص187.
[17]. شرح احقاق الحق وازحاق الباطل ، ج11، ص594، بحارالانوار، ج1، ص9 وج 5، ص312 و ج23، ص 83-93.
[18]. المحاسن، ج1، ص156، بحارالانوار، همان، ج23، ص78. ج23، ص 78 و ج27، ص127.
[19]. كمال الدين وتمام النعمة ص338، بحارالانوار، همان، ج52، ص146.
[20]. مفاتيح الجنان،دعای عهد، بعد از دعاي ندبه.
[21]. الغیبه طوسی، ص 178.
[22]. حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر،فصل هشتم، ص 175.
[23]. همان.
[24] . آل عمران، آیه 31.
[25] الاحتجاج، ج2، ص323.
[26] . بحار الانوار، ج53، ص179.
[27]. الاحتجاج طبرسي، ج2، ص284، بحارالانوار، ج52، ص92.
[28] . کشف الغمه می معرفه الائمه، ج3، ص334، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج1، ص202، حیاة الامام المهدی(ع)، ص105.
[29]. مفاتيح الجنان، ص193«دعاي افتتاح».
[30]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص13.
[31]. سورة غافر، آیة 60.
[32] . كمالالدين، ج2، ص105.
[33] . همان، ج2، ص106، بحار الانوار، ج13، ص4.
[34] . الغيبه طوسي، ص159؛ بحار الانوار، ج13، ص4.
[35] . زندگانيخاتمالاوصياء امام مهدي(عج)، ص32.
[36] . فصلنامه انتظار، شماره 8، ص196.
[37]. تشيع وانتظار، ص171-172.
[38]. انتظار، بايدها و نبايدها، ص117.
[39] . کمال الدين ج1، ب25، ح2، بحار الانوار، ج 52 ، ص 129.
[40]. در بعضی از نقل ها « وهو یأتم به» دارد.
[41] . الغيبه نعماني، ص207، بحارالانوار،ج 52ص146،معجم الاحاديث الامام المهدي،ج3، ص217.
[42] . آل عمران/ 200.
[43] . الغيبه نعماني، ص 34 و ص206، معجم احاديث الامام المهدي ،ج5، ص66.
[44] .الاحتجاج، ج2،ص323.
[45] . مفاتيح الجنان، ص193(دعاي امام زمان (عج).
[46]. بحارالأنوار، ج52، ص111.
[47]. همان، ص110، میزان الحکمه، ج1، ص 183.
[48]. الغیبه طوسی، ص 339، بحار الانوار، ج52، ص113.
[49]. الغیبه طوسی، ص 336، بحار الانوار، ج5، ص220.
[50] . الغیبه نعمانی، ص217.
[51] . الغیبه طوسی، ص336
[52] . سوره عنکبوت، آیه 2.
[53] حكومت جهاني مهدي (ع) ، ص 81.
1 .ر.ک: فصلنامه علمي تخصصي انتظار، شماره 16، ص 179.
[58] .انتظار پویا، ص27.
[59]. سوره بقره ، آيه ي 193 ، انفال آيه ي 39.
[60]. اعلام الوری باعلام الهدی، ج2، ص233.
[61] .الغيبه نعماني ، ص 193.
[62]. مکیال المکارم، ج1، 70.
[63]. الغیبه نعمانی، ص 335.
[64] . انفال، آیه 60.
3 . الغیبه نعمانی، ص 335.
2 . رک: حكومت جهاني مهدي (ع)، ص 84.
[65] . الغیبه نعمانی، ص264، الارشاد، ج2، ص375، مستدرک سفینة البحا، ج1 ص603.
[66] . اعلام الوری، ج2، ص284، کشف الغمه، ج3، ص259، بحار الانوار، ج52، ص210.
[67] . الغیبه نعمانی، ص264، بحارالانوار، ج52، 232.
[68] .الغیبه نعمانی، ص264، امالی طوسی، ص661، بحارالانوار،
[69]. بحارالانوار، ج52، 235.
[70] . در برخی نقل ها به جای « ناس»، کلمه «قوم»، ذکرشده است. ر.ک: مجمع الزوائد، ج7، ص318، معجم الوسیط، ج1، ص94، شرح احقاق الحق، ج29، ص457.
[71] . کنزالعمال، ج14، ص263، میزان الحکمه، ج1، ص354، عصر ظهور، ص219.
[72] ر. ک: ملاحم ابن طاووس، ص118، معجم احادیث الامام المهدی، ج1، ص397.