تاریخ انتشارسه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۰۹
کد مطلب : ۱۰۲۷
۱
plusresetminus
شرایط عصر غیبت و الزامات اخلاقی آن
شرایط عصر غیبت و الزامات اخلاقی آن
نصرت‌الله آیتی
چکیده
مؤمن منتظر _ به اقتضای برخورداری از ایمان و تقوای الهی _ متخلّق به اخلاق اسلامی و مؤدب با آداب دینی است. با این حال، در روایات مربوط به عصر انتظار، گاه بر صفات اخلاقی خاصی تأکید شده و به نظر می‌رسد این تأکید به دلیل شرایط ویژۀ این دوران بوده است. در این عصر مشکلات و مسائلی خاص وجود دارد که منتظران برای رویارویی درست با آن، باید در خود صفات اخلاقی به‌خصوصی را توسعه داده و تقویت نمایند. با این نگاه، منشور اخلاقی عصر غیبت تدوین می‌شود که می‌توان از آن به عنوان اخلاق کاربردی عصر غیبت نیز یاد کرد. برخی از این صفات اخلاقی عبارت‌اند از بردباری، رجا، تسلیم، عفت و مواسات.
در نوشتار پیش رو، تلاش شده است چرایی تأکید پیشوایان معصوم بر این صفات اخلاقی توضیح داده شود و ضرورت تقویت این صفات با توجه به شرایط عصر غیبت تحلیل گردد.

مقدمه
امروزه شاهد تأسیس رشته جدیدی در مطالعات اخلاقی به نام «اخلاق کاربردی» هستیم. برای اخلاق کاربردی معانی متعددی بیان شده است؛ اما به صورت خلاصه می‌توان این اصطلاح را چنین توضیح داد
اخلاق کاربردی درباره مسائلی همچون محیط زیست، سقط جنین، قتل ترحمی، شبیه‌سازی، معضلات اخلاقی، مدیریت شهروندی، مهاجرت، حقوق حیوانات، نژادپرستی، تبعیض جنسی، خشونت و جنگ و... بحث می‌کند‌. وقتی فیلسوفان به جای تعیین درستی
و نادرستی امور در کلی‌ترین حالت‌ها به دنبال تشخیص رفتارها و عملکردهای اخلاقی درست در این‌گونه موارد و حیطه‌های خاص باشند، درگیر اخلاق کاربردی شده‌اند. بنابراین اخلاق کاربردی در پی یافتن قواعدی خاص‌تر از قواعد عام اخلاقی است که در شرایط ویژه و موضوعات و موارد مشخص‌تر وجزئی‌تر کارایی داشته باشد (جمعی از نویسندگان،(ع) 245).
به تعبیر ساده‌تر، اخلاق کاربردی در حقیقت درصدد آن است که کاربرد و اعمال منظم و منطقی نظریه اخلاقی را در حوزه مسائل اخلاقی خاص نشان دهد. مباحثی مانند اخلاق دانش‌اندوزی و علم‌اندوزی، اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق گفت‌وگو، اخلاق محیط زیست، اخلاق سیاست، اخلاق جنسی، اخلاق همسرداری و اخلاق معیشت را می‌توان از مباحث مربوط به اخلاق کاربردی به شمار آورد.
بر اساس آن‌‌چه گذشت، به نظر می‌رسد دوران غیبت را نیز می‌توان به عنوان یک موضوع خاص از این جهت مطالعه کرد؛ چرا که این دوران شرایط و ویژگی‌های خاص خود و به تبع آن، مشکلات و دشواری‌های مخصوص به خود را دارد. بنابر این مواجهه مطلوب با این شرایط و گذر از دشواری‌ها و مشکلات آن، نیازمند تدوین اخلاق متناسب با آن است. بنابر این بحث از اخلاق کاربردی عصر غیبت می‌تواند صورتی منطقی و قابل دفاع داشته باشد. در این نوشتار تلاش خواهد شد با توجه به شرایط عصر غیبت و دشواری‌های آن و نیز با نظر به رسالت‌هایی که منتظران در این دوران بر عهده دارند، الزامات اخلاقی متناسب با این دوران تبیین و تحلیل گردد.
طرح مسئله
از جمله مهم‌ترین رسالت‌های انبیا در طول تاریخ، تهذیب نفوس و تکامل اخلاق انسان‌ها بوده است، تا جایی که خاتم سلسله انبیا(ص) عصاره تمامی اهداف بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاق معرفی فرمود. این فرمایش، جایگاه و اهمیت مسئله اخلاق را در نظام ارزشی اسلام به خوبی نمایان می‌کند.
نظام اخلاقی اسلام، افزون بر سامان دادن اخلاق فردی انسان‌ها، تمامی حوزه‌های روابط اجتماعی را نیز پوشش می‌دهد و انسان متخلقی که بر اساس آموزه‌های وحیانی تربیت می‌شود و به فضایل اخلاقی آراسته می‌گردد، در تمام روابط خود و در تمام شرایط و موقعیت‌ها به اصول اخلاقی پای‌بند است و در سرزمین وجود او منطقه‌ای عاری از تعهدات اخلاقی را نمی‌توان یافت. با این حال، گاه شرایط و موقعیت‌های خاص مقتضی آن است
که صفت یا صفات اخلاقی ویژه‌ای در او برجسته‌تر و نمایان‌تر باشد. فردی که در جامعه‌ای قحطی‌زده زندگی می‌کند و مدام با سختی‌ها دست و پنجه نرم می‌کند و از سوی دیگر، با انبوهی از هم‌نوعان نیازمند و خواسته‌ها و نیازمندی‌های آنان مواجه است، برای متخلق بودن به اخلاق اسلامی باید در او صفاتی اخلاقی همچون صبر و گذشت و مواسات و عهده‌داری برجسته‌تر باشد؛ در صورتی که همین انسان مؤمن، در شرایط رفاه و با زندگی در جامعه‌ای مرفه، برای متخلق بودن باید در خود ویژگی‌های اخلاقی دیگری همچون قناعت، زهد
و... را تقویت کند. بنابراین یک انسان مؤمن به تناسب موقعیت‌های مختلف به سطوح گوناگونی از صفات اخلاقی نیاز دارد، بلکه گاه شرایط باعث می‌شوند پاره‌ای از خلق و خو‌ها زمینه ظهور و بروز پیدا کنند؛ در حالی که بدون قرار گرفتن مؤمن در آن شرایط به صورت طبیعی بستری برای ظهور آن صفت اخلاقی وجود نداشت. به عنوان مثال، وقتی جامعه منتظر موفق به تشکیل حکومت دینی می‌شود، این شرایط جدید هم برای حاکم جامعه اسلامی و هم برای کارگزاران حکومت موقعیت جدیدی است که الزامات اخلاقی خاص خود را دارد و چه‌بسا بدون تحقق این شرایط، زمینه‌ای برای بروز صفات اخلاقی متناسب با این شرایط وجود ندارد و البته شرایط _ همچنان که در شکل‌گیری و تقویت یک خصلت اخلاقی تأثیرگذارند _ گاه تعیین کنندۀ کیفیت یک عمل اخلاقی نیز هستند. اگر در شرایطی مواسات با بخشش از سود سرمایه باشد، چه‌بسا در شرایط دیگر، بدون هزینه کردن از اصل سرمایه نتوان حق مواسات را به‌جا آورد!‌
بر اساس آن‌چه گذشت، این پرسش قابل طرح خواهد بود که با توجه به شرایط خاص عصر غیبت، در یک مؤمن منتظر _ که در عصر غیبت زندگی می‌کند _ چه ویژگی‌های اخلاقی‌ای باید برجسته‌تر و استوارتر باشد و این شرایط خاص برای مؤمن چه الزامات اخلاقی ویژه‌ای را ایجاب می‌کند؟ به تعبیر دیگر، در این‌که مؤمن در هر شرایط و موقعیتی به فضایل اخلاقی آراسته است تردیدی نیست؛ اما آیا می‌توان ادعا کرد شرایطی ویژه که در دوران عصر غیبت وجود دارد اقتضای آن را دارد که برای رویارویی درست با این شرایط، برخی از صفات اخلاقی تقویت شوند یا کیفیت بروز و ظهورشان متفاوت شوند. اگر پاسخ مثبت است، اولاً آن صفات کدام‌اند و ثانیاً بر اساس چه تحلیلی می‌توان این تفاوت را توضیح داد؟
پاسخ به پرسش پیش‌گفته، زمینه را برای زیست اخلاق‌مدارانه در عصر آکنده از ابتلائات و فتنه‌های آخرالزمان فراهم خواهد کرد و به مؤمنان خواهد آموخت که اگر بخواهند دراین شرایط دشوار بر مدار اخلاق و فضیلت‌ها حرکت کنند، باید در وجود خود کدام‌یک از فضیلت‌های اخلاقی را تقویت نمایند؟ به بیان دیگر، چنین موقعیت‌هایی آزمون‌هایی جدید هستند که مؤمن برای سربلندی در آن نیازمند مجهز بودن به ابزار مناسب با آن است و در صورتی که خود را برای مواجهه با آن آماده نکرده باشد و خلق و خوی متناسب با آن را در خود به وجود نیاورده یا تقویت نکرده باشد، از لغزش در امان نخواهد بود. نمونه تاریخی این واقعیت را می‌توان در دوره فتوحات در صدر اسلام جست‌وجو کرد که با فتح ایران و جنگ با روم سیل غنایم جنگی به سمت دنیای اسلام سرازیر شد، اما نه حاکمان و نه تودۀ مردم، خود را به لحاظ اخلاقی برای رویارویی با این شرایط آماده نکرده بودند و به همین دلیل از آفات آن در امان نماندند. شاید یکی از اسرار تأکید فراوانِ امیر مؤمنان بر مسئلۀ زهد در نهج البلاغه ضرورت تقویت این صفت نفسانی با توجه به شرایط آن دوران باشد!
حل مسئله یادشده می‌تواند بستری باشد تا مدیران فرهنگی و متولیان تربیت جامعه برای تقویت صفات اخلاقی مورد نیاز برنامه‌ریزی کرده و راهکارهای مناسبی ارائه نمایند.
برای پاسخ به پرسش یادشده از این نکته نباید غافل شد که مؤمن منتظر هم از این نظر که خود در شرایط سخت و طاقت‌فرسای غیبت و آماج فتنه‌ها و دشواری‌هاست، نیازمند مجهز شدن به فضیلت‌هایی است تا در این شرایط استوار بماند و هم از این نظر که در برابر جامعۀ مؤمنان مبتلا و فتنه‌زده وظایفی دارد، باید در وجود خود فضیلت‌هایی را تقویت کند تا بتواند از دیگران نیز دستگیری کند؛ همچنان‌که با توجه به آرمان‌ها و اهداف یک منتظر دربارۀ زمینه‌سازی ظهور و اقتضائاتِ رسیدن به این اهداف، می‌توان فضایل اخلاقی متناسب را شناسایی کرد. بنابر این در مقام کشف فضایل اخلاقی مورد نظر باید به هر سه جنبۀ یادشده توجه داشت.
شرایط عصر غیبت
عصر غیبت _ که دوران محرومیت جامعه مؤمنان از بهره‌مندی مستقیم از حضور امام معصوم است _ با خود مشکلات و دشواری‌های بسیاری به همراه دارد. برای شناخت این مشکلات، هم از یک‌سو می‌توان به روایات مراجعه کرد و از آن‌چه پیشوایان معصوم درباره شرایط عصر غیبت و ابتلائات و فتنه‌های آن فرموده‌اند بهره برد، هم می‌توان با نگاه به تاریخ عصر غیبت، مشکلاتی که مؤمنان در طول این دوران پرفراز و نشیب داشته‌اند را شناسایی کرد و هم می‌توان به جایگاه امام معصوم توجه داشت و مشکلات ناشی از غیبت را از این منظر به دست آورد؛ چرا که امام در زمان حضور خود به صورت مستقیم عهده‌دار هدایت مؤمنان و تربیت نفوس و تبیین و تفسیر معارف دینی و مدیریت جامعه ایمانی و... است و روشن است زمانی که امام ناگزیر رخ در نقاب غیبت می‌کشد، پی‌گیری این مسئولیت‌ها دچار خلأهایی می‌شود و در نتیجه جامعه مؤمنان با مشکلاتی دست به گریبان خواهد شد. برخی از این مشکلات بدین قرارند
1. سستی بنیان‌های اعتقادی
از جمله شئون امام، مرجعیت علمی جامعه و پاسخ به دغدغه‌های فکری و عقیدتی مردم است. بنابر از یک‌سو غیبت این پایگاه اندیشه، سبب می‌شود بسیاری از پرسش‌ها و ابهامات جامعه اسلامی بدون پاسخ بمانَد و موجب تزلزل بنیان‌های اعتقادی گردد. از سوی دیگر، این‌که غیبت امام معصوم برای برخی نامأنوس جلوه می‌کند، پرسش‌هایی در ذهن می‌نشاند و نیز به دلیل رمزآلود بودن ابعاد زندگی امام همچون عمر طولانی آن حضرت و مدیریت پنهانی که اعمال می‌کند و... ذهن‌های نامأنوس با فرهنگ اهل‌بیت را موجی از شبهات فرامی‌گیرد، باب‌های جدیدی از شبهات را می‌گشاید و در نتیجه موجب سست شدن بنیان‌های اعتقادی می‌شود. از امام حسین(ع) در این‌باره چنین روایت شده است
مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي، وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الدِّينِ آخَرُونَ... ؛ (صدوق، 1405 ج1، 1(ع))
از خاندان ما دوازده مهدىّ خواهد بود كه اوّلين آن‌ها اميرالمؤمنين علیّ بن أبى‌طالب است و آخرين آن‌ها نهمين از فرزندان من است و او امام قائم به حقّ است و خداى تعالى زمين را به واسطۀ او پس از مرگ زنده كند و دين حقّ را به دست او بر همه اديان چيره نمايد، گرچه مشركان را ناخوش آيد. او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتدّ شوند و ديگرانى در آن پابرجا باشند... .
امام حسن عسکری(ع) وضعیت آن دوران را چنین به تصویر می‌کشد‌
احمد بن اسحاق می‌گوید به حضرت عرض کردم ای فرزند پیامبر خدا، آیا غیبت او به درازا خواهد کشید؟ فرمود
إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ بِهِ وَ لَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ (همو 85)
به خدا سوگند چنين است تا آن‌جا كه بیشتر معتقدان به او بازگردند و باقى نماند مگر كسى كه خداى تعالى عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤيّد كرده باشد.
2. حیرت و تردید
از دیگر مشکلات عصر غیبت، گسترش حیرت و تردید است تا جایی که به دلیل گسترش بیش از حد این بلیه در ابتدای عصر غیبت، عالمان شیعه از آن دوران با عنوان عصر حیرت یاد می‌کنند. این وضعیت _ ولو با همت عالمان شیعه _ از جامعه شیعه رخت بربست و در جامعه شیعه تردیدها نسبت به اصل وجود امام مهدی(عج) از میان رفت، لیکن سطوحی از آن نسبت به سایر حوزه‌های معرفتی همچنان پابرجا ماند؛ چرا که به صورت طبیعی وقتی که جامعه از نعمت امام آشکار _ که سینه‌اش معدن علوم الهی است _ محروم شود، بسیاری از پرسش‌ها و دغدغه‌هایش پاسخی درخور نخواهد یافت.
حسن بن محبوب می‌گوید امام رضا(ع) به من فرمود
يَا حَسَنُ! سَيَكُونُ فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَيْلَمٌ يَذْهَبُ فِيهَا كُلُّ وَلِيجَةٍ وَ بِطَانَةٍ، وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي، يَحْزَنُ لِفَقْدِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، كَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مُتَأَسِّفٍ مُتَلَهِّفٍ حَيْرَانَ حَزِينٍ لِفَقْدِهِ... ؛ (نعمانی، 1422 18)
اى حسن، در آينده‏اى نه‌چندان دور، گرفتارى شديد و مصيبت‌بارى _ كه گوش از شنيدن فرياد كر و تيغش برنده است _ واقع خواهد شد كه دوستی‌‌ها و همرازی‌‌ها از ميان خواهد رفت و آن زمانى است كه شيعه چهارمین فرزندم را از دست بدهد، كه براى ناپديد شدن او اهل آسمان و زمين جملگى اندوهگين شوند؛ چه بسيار مرد و زن با ايمان كه به دلیل ناپیدایی‌اش متأسّف و غمناک و سرگردان و دل‌تنگ شوند... !
. سستی بنیان‌های اخلاقی
از دیگر مشکلات دوران غیبت، کم‌فروغ شدن ارزش‌های الهی و انسانی در جامعه و گسترش روزافزون فساد و بی‌بندوباری و کاسته شدن از تقیّد به مناسک دینی است در این دوران که جامعه مؤمنان در اقلیت است و از هر سو مورد هجوم بوق‌های تبلیغاتی جبهه شیطان قرار دارد، آرام‌آرام فضیلت‌های اخلاقی توسط بخش قابل توجهی از جامعه به فراموشی سپرده می‌شوند.
محمد بن مسلم می‌گوید به امام محمد بن علی الباقر(ع) عرض کردم ای فرزند پیامبر خدا، قائم شما کی خروج خواهد کرد؟ فرمود
إِذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ، وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ، وَ اكْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ، وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ، وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ، وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعُدُولِ، وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِكَابِ الزِّنَاءِ وَ أُكِلَ الرِّبَا، وَ اتُّقِيَ الْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ... ؛ (صدوق، 1405 ج1، 1)
آن‌گاه كه مردان به زنان تشبّه كنند و زنان به مردان، و مردان به مردان اكتفا كنند و زنان به زنان، و صاحبان فروج بر زين‌ها سوار شوند و شهادت‌هاى دروغ پذيرفته شود ‌و شهادت‌هاى عدول مردود گردد و مردم خون‌ريزى و ارتكاب زنا و رباخوارى را سبک شمارند و از اشرار به خاطر زبانشان پرهيز كنند... .
4. تشتت و پراکندگی
از دیگر مشکلاتی که در دوران غیبت جامعه شیعه بدان مبتلا می‌شود، تشتت و پراگندگی است. ریشه این مشکل را عمدتاً باید در فقدان پیشوا _ که محور اتحاد است _ جست‌وجو کرد.
ابان بن تغلب می‌گوید امام صادق(ع) به من فرمود
كَيْفَ أَنْتَ إِذَا وَقَعَتِ الْبَطْشَةُ بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ، فَيَأْرِزُ الْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا، وَاخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ وَ سَمَّى بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ... ؛ (كلینی، 1(ع) ج1، 40)
چگونه باشى زمانى كه حمله سختى ميان دو مسجد واقع شود و علم و دانش برچیده شود، مانند مارى كه به سوراخ خود می‌پیچد؛ و ميان شيعيان اختلاف افتد و يكديگر را دروغ‌گو خوانند... .
5. نزاع و درگیری
شکاف میان صفوف مؤمنان همیشگی نخواهد بود و شیطان آن را با عداوت و کینه پر خواهد کرد. بنابراین پراگندگی و اختلاف در بسیاری از مواقع به نزاع و درگیری خواهد انجامید.
عمیره می‌گوید از امام حسین(ع) شنیدم که فرمود
لَا يَكُونُ الْأَمْرُ الَّذِي تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ، وَ يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ، وَ يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْرِ، وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً. فَقُلْتُ لَهُ مَا فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ مِنْ خَيْرٍ؟ فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ، يَقُومُ قَائِمُنَا وَ يَدْفَعُ ذَلِكَ كُلَّهُ؛‏ (نعمانی، 1422 21)
آن امر كه شما انتظارش را مى‏كشيد واقع نخواهد شد تا اين‌كه برخی از شما از ديگرى بيزارى جويد و بعضى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و برخی از شما بر كفر ديگرى شهادت دهد و بعضی از شما عدّه ديگر را نفرين و لعن كند. پس به آن حضرت عرض كردم خيرى در چنين زمانی نيست. امام حسين(ع) فرمود تمامى خير در همان زمان است؛ قائم ما قيام مى‏كند و همه اين‌ها را از بين مى‏برد.
از امام صادق(ع) نیز چنین روایت شده است
لَا يَكُونُ ذَلِكَ الْأَمْرُ حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ، وَ حَتَّى يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ‏؛ (همو214)
آن امر واقع نخواهد شد تا اين‌كه برخی از شما در روى بعضی ديگر آب دهان اندازد و تا اين‌كه برخی از شما ديگرى را لعن كند و تا اين‌كه گروهى از شما گروه ديگر را دروغ‌گو بنامد.
. شدت یافتن هجمه‌ها و دشمنی‌ها
در این دوران، شیعه به مثابه گله‌ای بدون چوپان خواهد بود که هم ضعیف است و هم در اقلیت و این وضعیت طمع گرگ‌ها را برای هجوم و دریدن برخواهد افروخت. به همین دلیل است که هرچه زمان ظهور نزدیک‌تر می‌شود، نیاز به تقیه _ که ناشی از شدت گرفتن دشمنی‌هاست _ بیشتر خواهد شد.
امام صادق(ع) فرمود
كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ؛ (کلینی، 1(ع) ج2، 221)
هرچه زمان این اتفاق نزدیک‌تر شود، تقیه شدیدتر خواهد شد.
یأس و سرخوردگی
بر فهرست مشکلات پیش‌گفته باید مشکل یأس و سرخوردگی را نیز افزود؛ چرا که با به درازا کشیدن غیبت، جوانۀ امید در دل‌های بسیاری می‌خشکد و ایمان به تحقق وعدۀ الهی رو به افول می‌رود.
امام باقر(ع) می‌فرماید
... فَخُرُوجُهُ‏ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً... ؛ (نعمانی، 1422 2)
و خروج آن حضرت؛ هنگامى كه خروج مى‏كند همزمان با يأس و نااميدى مردم از ديدن فرج است‏...
منصور بن یونس می‌گوید امام صادق(ع) به من فرمود
يَا مَنْصُورُ! إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ؛ (كلينی، 1(ع) ج1، (ع)0)
اى منصور، اين امر به شما نمی‌رسد مگر بعد از نااميدى و نه به خدا سوگند [به شما نمی‌رسد] تا [خوب از بد] جدا شويد و نه به خدا سوگند تا بررسى شويد و نه به خدا سوگند تا شقی به شقاوت رسد و سعید به سعادت.
آن‌چه گذشت گوشه‌ای از مشکلات و دشواری‌هایی بود که منتظران عصر غیبت به آن مبتلا هستند. حال پرسش این است که در برابر هجوم این سیل فتنه‌ها و ابتلائات باید به سلاح چه اخلاقی مجهز بود، زره آهنین چه فضیلت‌های اخلاقی را باید به تن کرد، خاکریز کدام فضیلتی را باید تقویت کرد و بالاتر برد تا در این میدان رزم نفس‌گیر بتوان تاب آورد و استوار و پابرجا ماند؟
صفات اخلاقی متناسب با شرایط عصر غیبت
‌1. صبر
از جمله سفارش‌هایی که منتظران نسبت به آن توصیۀ موکد شده‌اند، بردباری است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) در این‌باره فرمود
يا جندب! في زمن كل واحد منهم سلطان يعتريه و يؤذيه، فإذا عجّل الله خروج قائمنا يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً. ثم قال(ع) طوبى للصابرين في غيبته، طوبى للمتقين على محجتهم؛ (خزاز قمی، 1401 0)
ای جندب، در زمان هریک از آنان پادشاهی است که آنان را اذیت می‌کند. پس چون خداوند در خروج قائم ما تعجیل کرد، زمین را سرشار از عدل و داد کند آن‌چنان‌که آکنده از ظلم و ستم شده است. سپس فرمود خوشا به حال کسانی که در زمان غیبتش بردباری می‌ورزند! خوشا به حال آنان که بر طریق آنان تقوا پیشه می‌کنند!
در نامه منسوب به امام حسن عسکری(ع) برای صدوق اول نیز چنین آمده است
... وَ عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ فَإِنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ، وَ لَا تَزَالُ شِيعَتُنَا فِي حُزْنٍ حَتَّى يَظْهَرَ وَلَدِيَ الَّذِي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ(ص) يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. فَاصْبِرْ يَا شَيْخِي و أَمْرِ جَمِيعِ شِيعَتِي بِالصَّبْرِ فَـ إِنَّ الْأَرْضَ لِلهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ (ابن‌شهرآشوب، 1(ع) ج2، 52(ع))
... همچنین تو را به صبر و پايدارى و انتظار فرج توصيه مى‏كنم؛ زيرا پيامبر اكرم(ص) فرمود «بهترين كارهاى امت من، انتظار فرج است». و شيعيان ما همواره در غم
و اندوه به سر مى‏برند تا فرزندم ظهور كند؛ همان كسى كه پيامبر(ص) بشارت آمدنش را داده است. او زمين را از عدل و داد پر مى‏كند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار ديگر تو را به صبر و استقامت توصيه مى‏كنم و تو نيز همه شيعيان و پيروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «به راستى زمين از آن خداست و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ارث مى‏دهد و عاقبت از آن پرهيزگاران است».
توصیه اکید به صبر و لزوم برخورداری از این فضیلت اخلاقی را می‌توان از جهات مختلفی تحلیل کرد
الف) مؤمن منتظر از آن نظر که خود در معرض لغزش است و هر لحظه این امکان وجود دارد که ابتلائات و فتنه‌های آخرالزمان او را از مسیر حق منحرف کند برای استوار ماندن در مسیر حق نیازمند صبوری و بردباری ورزیدن است و از آن‌جا که در این شرایط سخت استواری بر مسیر حق سخت است، امام پس از توصیه به صبر، از تقوا ورزیدن در مسیر اهل‌بیت سخن می‌گوید‌ (طوبى للصابرين في غيبته، طوبى للمتقين على محجتهم). البته این فضیلت باید در او به اندازه‌ای تقویت شود که متناسب با هدف بلند او و مسیر سخت و طولانی پیش روی او باشد، به اندازه‌ای که هم پای رفتن به سمت آن هدف بلند را داشته باشد و هم مشقت‌های راه و دراز بودن مسیر مانع حرکت او نشود.
ب) چنان‌که گذشت در عصر غیبت جامعه به مشکل سست شدن بنیان‌های اعتقادی و اخلاقی مبتلا می‌شود و در این شرایط عده‌ای باید عهده‌دار تعلیم و تربیت شوند تا از کاروان جامانده‌ها و از جاده دور شده‌ها را دستگیری کنند. از سوی دیگر، دلدادگان ولیّ خدا که می‌دانند باید برای ظهور ولیّ خدا زمینه‌ها را فراهم کرد و جامعه را برای آمدنش مهیا نمود و در دل انسان‌ها بذر محبت او را کاشت و همت‌هایشان را برای همراهی با او و اهدافش استوار کرد، دست به کار می‌شوند و انسان‌ها را برای این آرمان بلند تربیت می‌کنند و روشن است که انجام این مسئولیت‌ها سینه‌های فراخ و شانه‌های ستبر می‌خواهد و بدون برخورداری از صبر پیامبرگونه نمی‌توان مشکلات این مسیر را تحمل کرد؛ صبر بر جهل و غفلت خلایق و چموشی آن‌ها و سستی و تنبلی‌شان.
ج) جامعه مؤمنان در عصر غیبت باید انسجام و یک‌پارچگی خود را حفظ کند، در برابر دشمنی‌ها مقاومت ورزد و مشکلات معیشتی و اقتصادی موجب جدا شدن افراد از این خانواده بزرگ نشود. این مهم زمانی لباس واقعیت به تن خواهد کرد که عده‌ای کمر همت بسته، برای رفع مشکلات و از بین بردن اسباب اختلاف و نزاع و آگاه کردن مردم از حیله‌ها و ترفندهای دشمن _ که مدام بذر کینه و دشمنی می‌کارد و از جمعیت جبهه مؤمنان می‌کاهد و بر عِده و عُدۀ لشکر خود می‌افزاید _ چاره‌ای بیندیشند. بی‌گمان این مسیر سخت و طاقت‌فرسا را بدون پای صبر و شکیبایی نمی‌تواند پیمود.
2. رجا
از دیگر صفات اخلاقی _ که به تناسب شرایط غیبت لازم است تقویت شود تا موجب ایمن شدن از لغزش‌های عصر غیبت شود _ رجاست؛ یعنی داشتن نگاه مثبت و خوش‌بینانه به آینده، امیدواری به تحقق وعده‌های الهی و مأیوس نشدن از ایجاد تغییرات مطلوب در آینده.
ضرورت حضور پررنگ این صفت اخلاقی در منظومه صفات اخلاقی منتظر را از جهات مختلفی می‌توان توضیح داد.
1. از یک‌سو به درازا کشیده شدن دوران غیبت نقش پررنگی در گسترده شدن سایه ناامیدی بر سر منتظران دارد. انسان منتظر _ که خود سال‌ها چشم‌انتظار تحقق فرج بوده است و به امید درک ظهور روزها و شب‌های بسیاری را سپری کرده است، به‌ویژه هنگامی که به گذشته می‌نگرد و نسل‌های متعددی را به نظاره می‌نشیند که با همین امید و اشتیاق چشم‌انتظار ظهور بوده‌اند، ولی بدون دستیابی به مراد خود سر در تیرۀ تراب فرو برده‌اند _ ممکن است به صورت ناخودآگاه به یأس و ناامیدی برسد و انگیزه‌هایش برای ماندن در مسیر رو به افول رود. از همین‌رو در این شرایط خاص نسبت به شرایط دیگر نیاز او به امید و داشتن نگاه مثبت به آینده بیشتر است.
2. دیگر عاملی که موجب ایجاد ناامیدی می‌شود، گسترش روزافزون ظلم و تباهی و برخورداری جبهه باطل از عِده و عُده و قدرت و سرمایه است.
گسترش فساد و تباهی و ظلم و تجاوز، از شایع‌ترین معضلات دوران غیبت به شمار می‌آید. در این دوره بشر محروم مانده از هدایت‌های امام معصوم، چموشی را به نهایت می‌رساند و با سرکشی و طغیان تمام مرزها را می‌شکند و مؤمن منتظر _ که نظاره‌گر جولان بی‌حد و مرز سپاه تباهی است _ از اصلاح ناامید می‌شود و امید ایجاد تغییرات مطلوب را از دست می‌دهد و از سوی دیگر، انبوهی لشکریان جبهه ظلم و تباهی _ که افزون بر برخورداری از جمعیت انبوه، ثروت‌های نامشروع دنیا و منابع قدرت مادی را نیز در اختیار دارند _ خود می‌تواند عامل دیگری برای تضعیف روحیه منتظران باشد؛ همچنان‌که در گذشتۀ تاریخ، گاه شرایط چنان سخت و طاقت‌فرسا می‌شد که می‌رفت امیدمؤمنان به یأس تبدیل شود
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى‏ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ. (بقره 214)
به همین دلیل در روایات متعددی پیشوایان معصوم نسبت به خطری که از این ناحیه وجود خواهد داشت هشدار داده‌اند و از فرورفتن در ورطه ناامیدی نهی کرده‌اند.
از امام باقر(ع) در این‌باره چنین روایت شده است
فَخُرُوجُهُ(ع)‏ إِذَا خَرَجَ یَکُون عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً؛ (نعمانی، 1422 2)
و خروج آن حضرت، هنگامى كه خروج مى‏كند همزمان با يأس و نااميدى مردم از ديدن فرج است‏.
از امام رضا(ع) چنین روایت شده است
مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ، فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ، فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ؛‏ (صدوق، 1405 ج2، 45)
صبر و انتظار فرج چه نيكوست! آيا سخن خداى تعالى را نشنيدى كه فرمود «چشم به راه باشيد كه من نيز با شما چشم به راهم»؟ [و فرمود] «منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظرانم»؟ پس بر شما باد كه صبر كنيد كه فرج پس از يأس مى‏آيد و پيشينيان شما از شما صابرتر بودند.
روایات یادشده گزارش‌گر وضعیتی هستند که در آخرالزمان تحقق خواهد یافت و از گسترش سایه یأس و ناامیدی بر سر مردم سخن می‌گویند. البته روشن است که این گزارش‌ها با هدف هشداردهی بوده است تا مؤمنان خود را برای مواجهه با تهدیدهای ناشی از این وضعیت مجهز کنند و خویش را از خطرات آن ایمن نمایند. این مطلبی است که در برخی از روایات دیگر به صراحت بیان شده است و توضیح داده شده که سیل بنیان‌کن یأسی که در آخرالزمان به راه می‌افتد، نباید مؤمنان را با خود ببرد و منتظران باید برای ایمن ماندن از آسیب‌های آن، خاکریزهای امید و مثبت‌نگری را در وجود خود بلند و بلند‌تر کنند و از رحمت حق و امدادهای او ناامید نباشند.
انْتَظَرُوا الْفَرَجَ، وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مَا دَامَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ؛ (همو، 140 1)
منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا نوميد نشويد كه دوست‌داشتنی‌ترين اعمال نزد خداى عز و جل انتظار فرج است، مادامى كه بنده مؤمن به انتظار آن چشم دوخته است‏.
در این روایت، ابتدا به انتظار فرج امر شده است و انتظار، هم ریشه در امید دارد و هم امیدآفرین است. از یک‌سو منتظر تا به آیندۀ مطلوب ایمان نداشته باشد نمی‌تواند به انتظار آن بنشیند و از سوی دیگر، همین انتظار و چشم‌به‌راهی، امید را استمرار می‌بخشد و آن را از زوال محافظت می‌کند. بنابراین امر به انتظار، امر به امیدوار بودن و خوش‌بینی به آینده است و در ادامه، امیرمؤمنان پس از امر به انتظار، منتظران را نسبت به فروافتادن در وادی ناامیدی هشدار می‌دهد.
با توجه به آن‌چه گذشت، روشن می‌شود این‌که پیشوایان دینی به صورتی مؤکد مؤمنان را به انتظار دعوت کرده‌اند و با تعابیری چون «احب الاعمال» (همو)، «افضل الاعمال» (همو 21)، «افضل اعمال امتی» (همو، 1405 44)، «افضل العبادة» (همو 28(ع))، «افضل اعمال شیعتنا» (همو (ع)(ع))، «افضل جهاد امتی» (حرانی، 1404 (ع)) و... از انتظار یاد کرده‌اند. این همه توصیه به انتظار، توصیه به امید نیز هست؛ زیرا انتظار، ریشه در امید دارد و نمی‌توان بدون داشتن امید به آینده، منتظر چیزی بود. بنابراین پیشوایان معصوم با توجه به شرایط خاص دوران غیبت، به ضرورت تقویت این صفت اخلاقی واقف بوده‌اند و توصیه‌های لازم را برای مجهز شدن به این صفت اخلاقی به مؤمنان ارائه کرده‌اند.
بنابراین مؤمن منتظر در دوران پر فراز و نشیب غیبت، به صورت ویژه نیازمند تقویت روحیه امید و پرهیز از ناامیدی است و این امید باید به اندازه‌ای تقویت شود که اگر غیبت هزار سال دیگر هم طول بکشد و اگر محیط به اندازه‌ای آلوده شود که همه را تحت تأثیر خود قرار دهد و و اگر بازار تباهی آن‌قدر داغ شود که همۀ مردم را به سمت خود جلب کند و مؤمن یکه و تنها بماند، باز هم از تغییر اوضاع و تحقق آیندۀ مطلوبی که مؤمنان بدان وعده داده شده‌اند، ناامید نگردد و انگیزه خود را برای تلاش در مسیر فراهم کردن زمینه‌های آن آینده طلایی از دست ندهد.
. تسلیم
یکی دیگر از صفات اخلاقی مورد تأکید در روایات، تسلیم است. تسلیم یعنی این‌که انسان افزون بر گردن نهادن به امر و نهی الهی، در قلبش هیچ شکایت و ناخرسندی نسبت به اوامر و نواهی و قضا و قدر او نداشته باشد.
فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى‏ يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً. (نساء 5)
ضرورت تقویت شدن این ویژگی اخلاقی را از جهات گوناگونی می‌توان تحلیل کرد. از یک‌سو به صورت طبیعی، منتظران مهدی موعود(عج) مشتاقانه در انتظار تحقق ظهور هستند و قلب آنان مالامال از شوق وصال محبوب است. این شیدایی گاه ممکن است به استعجال بینجامد و توقع تحقق هرچه زودتر ظهور را _ هرچند بدون مهیا شدن زمینه‌ها _ در دل‌ها سبز کند و چه‌بسا از این رهگذر به وادی اعتراض به قضای الهی کشیده شود و موجب ناخرسندی و شکایت از داده نشدن اذن قیام به امام قائم گردد. این همان استعجالی است که در روایات از ان نهی شده است.
امام باقر(ع) می‌فرماید
الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا، هَلَكَ الْمَحَاضِيرُ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! وَ مَا الْمَحَاضِيرُ؟ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ... ؛ (كلينی، 1(ع) ج8، 2(ع) - 2(ع)4)
غبار بر سر كسى نشيند كه آن را برانگيزد و محاضير هلاک گشتند. [راوی می‌گوید] گفتم قربانت گردم! محاضير كيان‌اند؟ فرمود شتاب‏كنندگان‏.
امام محمد بن علی التقی(ع) به عبدالعظيم حسنی فرمود
الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ، وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي ... وَ سُمِّـيَ الْمُنْتَظَرَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَطُولُ أَمَدُهَا، فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ، وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ، وَ يَهْلِكُ الْمُسْتَعْجِلُونَ؛‏ (راوندی، 1409 ج، 11(ع)1 - 11(ع)2)
مهدى _ كه واجب است در عصر غيبتش در انتظار او باشند و در زمان ظهورش فرمان او اطاعت شود _ فرزند سوم از اولاد من است ... و «منتظر» ناميده شده؛ زيرا برای او غيبتى طولانى است كه افراد مخلص، منتظر ظهورش هستند و شک‏كنندگان او را انكار می‌نمایند و كسانى كه عجله مى‏كنند، هلاک مى‏شوند.
بنابر این برای فائق آمدن بر این مشکل و پیش‌گیری از فروغلتیدن در این وادی، ضروری است مؤمن منتظر، عشق آتشین به محبوب خود را با تسلیم مدیریت کند و به همین دلیل، پیشوایان معصوم در کنار نهی از استعجال، از ضرورت تسلیم سخن گفته‌اند.
عبدالرحمن بن كثير می‌گويد در محضر امام صادق(ع) نشسته بودم كه مهزم وارد شد و عرض كرد قربانت گردم! به من خبر دهيد اين امرى كه در انتظارش هستيم كى واقع مى‏شود؟ امام(ع) فرمود
يَا مِهْزَمُ! كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ‏؛ (كلينی، 1(ع) ج1، 8)
اى مهزم، وقت‏گذاران دروغ گفتند و شتاب‏كنندگان هلاک شدند و تسليم‏شوندگان نجات يافتند.
صقر بن أبى‌دلف می‌گويد از امام جواد(ع) پرسیدم اى فرزند رسول خدا، چرا او را قائم مى‏گويند؟ فرمود
لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ. فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّـيَ الْمُنْتَظَرَ؟ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ، وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ، وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ، وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ؛ (صدوق، 1405 ج2، (ع)8 - (ع)9)
زيرا او پس از آن‌كه يادش‏از بين برود و اكثر معتقدان به امامتش مرتدّ شوند، قيام مى‏كند. گفتم چرا او را منتظر مى‏گويند؟ فرمود زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند و منكران يادش را استهزا كنند و تعيين‏كنندگانِ وقت ظهورش دروغ گويند و شتاب‏كنندگان در غيبت هلاک شوند و تسليم‏شوندگان در آن نجات يابند.
از سوی دیگر در عصر غیبت، در منظومه اعتقادات شیعه باورهایی وجود دارد که برای ذهن‌های ناآشنا با فرهنگ اهل‌بیت نامأنوس و غریب است. شیعه در این دوران به امامی که ندیده معتقد می‌شود و می‌پذیرد امامی که بسیاری او را بعد از تولد ندیدند واقعاً متولد شده او باور دارد این‌که یک انسان عمری بیش از هزار سال داشته باشد، امکان‌پذیر است و او به درازا کشیده شدن غیبت در این مدت طولانی را باور می‌کند و... این‌ها پاره‌ای از باورهایی است که شیعه در عصر غیبت می‌پذیرد و هویت مذهب تشیع با آن‌ها شکل می‌گیرد. روشن است که این باورها در نگاه اول، غریب و دور از ذهن جلوه می‌کنند و گردن نهادن به آن و زندگی بر اساس آن، برای کسی که در وجود خود صفت تسلیم را تقویت نکرده باشد، سخت
است. پذیرش چنین باورهایی تنها برای کسانی آسان است که چشم به دهان وحی دوخته و در برابر آن تسلیم محض باشند و آن‌چه از مصدر وحی صادر می‌شود را بدون هیچ کراهت و قیل و قالی بپذیرند.
امام صادق(ع) می‌فرماید
أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ بَلَى. فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ، وَ الْوَلَايَةُ لَنَا، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا _ يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً _ وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ، وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ، وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع). ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ. ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ، فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ، فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا، هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ؛ (نعمانی، 1422 20(ع))
آيا شما را از چيزى آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملى را از بندگان نمى‏پذيرد؟ [راوی می‌گوید] عرض كردم بفرمایيد. فرمود گواهى دادن بر اين‌كه هيچ معبودى جز خدا نيست و اين‌كه محمّد(ص) بنده و فرستاده اوست، و اقرار به هر آن‌‌چه خداوند امر فرموده و ولايت براى ما و بيزارى از دشمنان ما و تسليم شدن به آنان و پرهيزگارى و كوشش و خويشتن‏دارى و چشم‌به‌راه قائم(ع) بودن. سپس فرمود همانا ما را دولتى است كه هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر كار مى‏آورد. سپس فرمود هر كس كه از در شمار ياران قائم بودن شادمان می‌شود بايد منتظر باشد و با حال انتظار به پرهيزگارى و خلق نيكو رفتار كند. پس اگر اجلش برسد و امام قائم(ع) پس از درگذشت او قيام كند، پاداش كسى را خواهد داشت كه آن حضرت را درک کرده باشد. پس بكوشيد و منتظر باشيد. گوارا باد شما را اى جماعتى كه مشمول رحمت خدا هستيد!
4. عفت
از دیگر صفات اخلاقی _ که در عصر غیبت ضرورت تقویت آن دوچندان می‌شود _ عفت است. عفت صفتی نفسانی است که مانع از غلبه شهوت می‌شود (راغب اصفهانی، 1404 9) و غفت ورزیدن به معنای بازداشتن خود است از آن‌چه قبیح است (رازی، 1404 ج4، ). ضروت پررنگ شدن این ویژگی اخلاقی با توجه به شرایط خاصی که در آخرالزمان پدید می‌آید، بی‌نیاز از توضیح است. در این دوران _ که شیطان تمامِ سواره و پیادۀ خود را برای گمراه کردن انسان‌ها بسیج می‌کند و رسانه‌ها با وقاحت تمام، انواع و اقسام لذت‌جویی‌های جنسی و دیگر مظاهر دنیاخواهی را تبلیغ و توزیع می‌کنند و بشر، انحطاط اخلاقی را به نهایت آن می‌رساند _ بیش از هر زمان دیگری باید به سلاح عفت مجهز بود؛ چرا که بدون برخورداری از عفت _ آن هم مرتبه‌ای از عفت که بتواند انسان را در برابر این هجم از مظاهر دلربا و فریبنده دنیا بیمه کند _ نمی‌توان در مسیر حق استوار ماند؛ زیرا به صورت طبیعی وقتی که هجمۀ دشمن شدت می‌گیرد باید دفاع نیز متناسب با آن سامان داد و خاکریزها را نیز به همان نسبت تقویت کرد.
به همین دلیل، در روایات نیز بر ضروت آراسته شدن مؤمنان منتظر به این ویژگی تأکید شده است؛ روایاتی همچون «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ» (صدوق، 1405 45) و سایر روایاتی که در کنار توصیه به انتظار فرج، به بردباری توصیه کرده‌اند، می‌توانند ناظر به همه اقسام صبر و از جمله صبر در برابر معصیت نیز باشند (كلينی، 1(ع) ج2، 91). بنابر این توصیه به صبر در واقع توصیه به عفت ورزیدن نیز هست؛ همچنان‌که در روایات متعددی به منتظران توصیه شده است تقوا پیشه کرده و اهل و رع و پرهیزگاری باشند.
امام صادق(ع) فرموده است
إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ؛‏ (صدوق، 1405 ج2، 4)
صاحب این امر، غیبتی خواهد داشت. پس بنده باید تقوای الهی را رعایت کند و به دینش چنگ زند.
در توقیع منسوب به امام مهدی(عج) نیز چنین آمده است
... فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا، وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا ... ؛ (طبرسی، 18 ج2، 2 - 24)
... هر یک از شما بايد به آن‌‌چه به وسيله دوستى ما به آن تقرّب مى‏جست عمل كند و از آن‌‌چه او را پست مى‏گرداند و خوشايند ما نيست اجتناب نمايد... .
به نظر می‌رسد این‌که در این روایات و روایات مشابه _ که در صدد بیان وظایف دوران انتظارند _ به صورت خاص به تقوا و ورع توصیه شده است. این توصیه از این باب نیست که مؤمنان در همه شرایط و در همیشه تاریخ مأمور به پرهیزگاری هستند. این تخصیص به ذکر و بیان این ویژگی از میان تمام ویژگی‌های اخلاقی می‌تواند به این دلیل باشد که با توجه به شرایط دوران غیبت، تخلق منتظران به این صفت اخلاقی ضروری‌تر است و مؤمنان برای گذر سالم از عقبه‌های سخت این دوران، نیازمند آن‌اند که این ویژگی اخلاقی را به صورت خاص در وجود خود تقویت کنند.
5. مواسات
برخی دیگر از ویژگی‌های اخلاقی _ که در دوران غیبت نیازمند تقویت شدن هستند _ ویژگی‌های ناظر به روابط اجتماعی مؤمنان هستند؛ ویژگی‌هایی که بر اساس آن‌ها مؤمنان نیازهای اقتصادی، عاطفی، معرفتی و سایر نیازهای یکدیگر را برطرف می‌کنند مواسات، تعاون، احسان، رأفت، سخاوت و مدارا از جمله این صفات اخلاقی به شمار می‌آیند. منتظرانی که به چنین ویژگی‌های اخلاقی آراسته باشند تلاش خواهند کرد تا اندازه ممکن نیازهای یکدیگر را برطرف کنند، از آلام و اندوه‌های یکدیگر بکاهند، در سختی‌ها و مشکلات یکدیگر را تنها نگذارند، با ایجاد فضای دوستانه و صمیمی نیازهای عاطفی یکدیگر را تأمین کنند و در نتیجه، یار و مدد کار یکدیگر در پیمودن مسیر سخت و طاقت‌فرسای غیبت باشند. ضرورت تقویت شدن صفات اخلاقی مورد نظر را از جهات مختلفی می‌توان تحلیل کرد
از یک سو یکی از مسئولیت‌های امام، تلاش برای حل مشکلات جامعه اسلامی و ارائه پاسخ مناسب به دغدغه‌ها و نیازمندی‌های مختلف مردم است و امام در دوران حضور به دلیل رسالتی که در این زمینه بر عهده دارد، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این مسیر قدم برخواهد داشت. روشن است که در شرایط غیبت برای امام، امکان انجام این مسئولیت به اندازه دوران حضور فراهم نیست و در نتیجه مؤمنان باید با تلاش مضاعف خود خلأهای موجود را پر کنند و این بدون تقویت صفات اخلاقی متناسب با آن امکان‌پذیر نخواهد بود.
از سوی دیگر، در این دوران پرمحنت به دلیل غیبت امام و محروم بودن جامعه ایمانی از هدایت‌ها و راهنمایی‌های او، در اثر فشارها و هجمه‌های دشمن ، سختی‌هایی که از این ناحیه ایجاد می‌شود بیش از پیش آثار خود را بر جامعه اسلامی نشان خواهد داد و مؤمنان مرارت‌های ناشی از کینه‌ورزی‌های جبهه شیطان را بیش از پیش احساس خواهند کرد. حتی به حسب روایات، هرچه به دوران ظهور نزدیک می‌شویم، بر شدت دشمنی‌ها و سختی‌ها افزوده خواهد شد. بنابر این تقویت صفات اخلاقی یادشده ضروری خواهد بود تا بتوان از شیعیان در شرایط سخت دستگیری نمود و آنان را برای گذر از این دوران پر محنت یاری کرد.
همچنین با وجود هجم وسیع مشکلات و در شرایط محرومیت از حضور امام آن‌چه مشکل را ‌مضاعف می‌کند، کم‌رنگ شدن ارزش‌های اخلاقی و انسانی و بی‌توجهی مردم نسبت به وظایفی است که نسبت به یکدیگر دارند و این خود دلیل مستقل دیگری است که اقتضا می‌کند مؤمنان نسبت به انجام وظایف در قبال یگدیگر کوشا‌تر باشند تا هجم وسیع‌تری از خلأها را پر کنند و مشکلات بیشتری را حل نمایند و این جز با تقویت صفات اخلاقی متناسب امکان‌پذیر نیست.
سرانجام این‌که در عصر غیبت، باید زمینه‌ها را برای ظهور امام فراهم کرد و یارانی در تراز اهداف امام تربیت نمود. باید تا حد ممکن برای توسعه اردوگاه امام و تقویت جبهه حق و تضعیف اردوگاه شیطان کوشید. روشن است که جامعۀ لبریز از مشکلاتی که با انواع ناهنجاری‌ها و ناملایمات دست به گریبان است، نمی‌تواند پابه پای امام، در مسیر اهداف او حرکت کند و چه‌بسا مشکلات زندگی هر روز تعدای از افراد را اردوگاه امام جدا نماید! این خود دلیل دیگری است که اقتضا می‌کند مؤمنان نسبت به انجام وظایفی که نسبت به یکدیگر دارند اهتمام بیشتری داشته باشند و صفات اخلاقی متناسب با آن را هرچه بیشتر تقویت نمایند. برخی از روایاتی که به این بخش از وظایف منتظران اشاره کرده‌اند بدین قرارند
امام باقر(ع) در این‌باره فرموده است
لِيُعِنْ قَوِيُّكُمْ ضَعِيفَكُمْ، وَ لْيَعْطِفْ غَنِيُّكُمْ عَلَى فَقِيرِكُمْ، وَ لْيَنْصَحِ الرَّجُلُ أَخَاهُ كَنُصْحِهِ لِنَفْسِهِ ... وَ إِذَا كُنْتُمْ كَمَا أَوْصَيْنَاكُمْ، لَمْ تَعَدَّوْا إِلَى غَيْرِهِ، فَمَاتَ مِنْكُمْ مَيِّتٌ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ قَائِمُنَا كَانَ شَهِيداً، وَ مَنْ أَدْرَكَ مِنْکُمْ قَائِمَنَا فَقُتِلَ مَعَهُ كَانَ لَهُ أَجْرُ شَهِيدَيْنِ، وَ مَنْ قَتَلَ بَيْنَ يَدَيْهِ عَدُوّاً لَنَا كَانَ لَهُ أَجْرُ عِشْرِينَ شَهِيداً؛ (طوسی، 1414 22)
اقوياى شما به ضعفا كمک كنند. و اغنياى شما از فقرا دلجویى نمايند. و هر مردى از شما برای برادر دينی‌اش خیرخواه باشد، آن‌چنان‌که خیر خودش را می‌خواهد... اگر شما چنين بوديد و از اين حدود تجاوز نكردید و پيش از ظهور قائم ما، كسى از شما بميرد شهيد از دنيا رفته است. و هر كس قائم ما را درک كند و در ركاب او كشته شود، ثواب دو شهيد دارد، و هر كس در ركاب او يكى از دشمنان ما را به قتل رساند ثواب بيست‏ شهيد خواهد داشت.
قِيلَ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(ع) إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْكُوفَةِ جَمَاعَةٌ كَثِيرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوكَ وَ اتَّبَعُوكَ. فَقَالَ يَجِي‏ءُ أَحَدُهُمْ إِلَى كِيسِ‏ أَخِيهِ‏ فَيَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ لَا. قَالَ فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَل‏؛ (مفید، 1414 24)
به امام باقر(ع) عرض شد اصحاب ما در کوفه بسیارند؛ اگر به آن‌ها دستور دهید اطاعت و پیروی می‌کنند. امام فرمود آیا یکی از این‌ها از جیب برادرش نیازش را برمی‌دارد؟ عرض شد خیر. امام فرمود پس اینان نسبت به خونشان بخیل‌ترند.
در نامه منسوب به امام حسن عسکری(ع) برای صدوق اول نیز چنین آمده است
أمّا بعد أوصيك يا شيخي ومعتمدي و فقيهي أبا الحسن علي بن الحسين بن بابويه القمي _ وفقك الله لمرضاته، وجعل من ولدك أولادا صالحين برحمته _ بتقوى الله، وإقام الصلاة، وإيتاء الزكاة، فإنّه لا تقبل الصلاة من مانعي الزكاة، وأوصيك بمغفرة الذنب، وكظم الغيظ، وصلة الرحم، ومواساة الاخوان، والسعي في حوائجهم في العسر واليسر، والحلم عند الجهل، ... و عليك بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبىّ(ص) قال افضل اعمال امّتى انتظار الفرج، و لا تزال شيعتنا في حزن حتّى يظهر ولدى الّذى بشّر به النّبىّ(ص) بملأ ݢݢالارض قسطاً و عدلاً كݡما ملئت ظلماً و جوراً؛ (نوری طبرسی، 1415 ج، 2(ع)(ع) - 2(ع)8)
اى فقيه مورد اعتماد من، على بن الحسين بن بابويه القمى، خداوند تو را به كارهاى مورد رضايتش توفيق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بيافريند! تو را به رعايت تقوا و برپا داشتن نماز و اداى زكات وصيّت مى‏كنم؛ زيرا كسى كه زكات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نيز تو را سفارش مى‏كنم به بخشايش گناه ديگران و خويشتن‏دارى به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خويشاوندان، مواسات با برادران دينى و كوشش در رفع نيازهاى آن‌ها در تنگدستى و گشاده‏دستى، بردبارى بر نادانی... نيز تو را به صبر و پايدارى و انتظار فرج توصيه مى‏كنم؛ زيرا پيامبر اكرم(ص) فرمود «بهترين كارهاى امت من، انتظار فرج است.» شيعيان ما همواره در غم و اندوه به سر مى‏برند تا فرزندم ظهور كند؛ همان كسى كه پيامبر(ص) بشارت آمدنش را داده است. او زمين را از عدل و داد پر مى‏كند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است.
آن‌چه گذشت برخی از صفات اخلاقی بود که در روایات بر آن‌ها تأکید شده است و البته بدون تردید آن دسته از صفات اخلاقی که با توجه به شرایط عصر غیبت باید تقویت شوند منحصر در موارد یاد شده نیستند و با کاوش در روایات بر اساس مدل یادشده، می‌توان به این فهرست، موارد دیگری نیز افزود.
نتیجه
عصر غیبت می‌تواند اخلاق کاربردی مخصوص به خود داشته باشد و ترسیم اخلاق کاربردی عصر غیبت نه‌تنها ممکن، که یک ضرورت است؛ زیرا با توجه به شرایط ویژه و دشواری‌ها و مشکلات خاصی که در این دوران وجود دارد، نمی‌توان بدون تدوین منشور اخلاقی متناسب با این شرایط و برنامه‌ریزی برای تثیبت و توسعه و تقویت صفات اخلاقی متناسب با آن از مسیر پر پیچ و خم و آکنده از فتنه‌ها و ابتلائات این دوران عبور کرد. ویژگی‌های اخلاقی‌ای همچون بردباری، رجا، تسلیم، عفت و مواسات، برخی از این صفات اخلاقی هستند که در روایات نیز به صورت خاص بر آن‌ها تأکید شده است. بی‌گمان این تخصیص به ذکر، به سبب نقشی ویژه‌ای بوده است که این صفات اخلاقی در حیات مؤمنانه و زندگی متخلّقانه در عصر غیبت ایفا می‌کنند و البته آن‌چه گذشت تنها نمونه‌ای از صفاتی بود که در روایات بدان تأکید شده است.

منابع
_ ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، نجف، المکتبة الحیدریة، 1(ع)ق.
_ جمعی از نویسندگان، اخلاق کاربردی، قم، پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، چاپ اول، 18(ع)ش.
_ حرانی، ابن‌شعبه، تحف العقول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1404ق.
_ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایة الاثر، قم، نشر بیدار، 1401ق.
_ رازی، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، قم، مکتبة الاعلام الاسلامی، 1404ق.
_ راغب اصفهانی، محمد بن حسین، مفردات غریب القرآن، بی‌جا، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404ق.
_ راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی(ع)، چاپ اول، 1409ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، منشورات جماعة المدرسین، 140ق.
_ کمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نجف، دار النعمان، 18ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1(ع)ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 140ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، 1414ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، قم، انوار الهدی، چاپ اول، 1422ق.
_ نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة المستدرک، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ اول، 1415ق.
https://ayandehroshan.ir/vdcb.5b8urhbgziupr.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما