مقدمه یهودیان بر خلاف دیگر اقوام که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشتههای تاریک و بسیار دور میبینند، به آینده چشم دوختهاند و انبیای بنیاسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی و عظمت ملی یهود، اشاره کردهاند. امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد. ماشیح (MASHIAH)یا «تدهین شده با روغن مقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است. تلمود، منبع سنت شفاهی یهود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است. اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختیهای ملی قوم یهود شدت مییافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیر قابل تحمل میشد، یهودیان از روی غریزه به پیش گوییهایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه میکردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختیها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود. ماشیح یهودیان بر خلاف دیگران که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشتههای تاریک و بسیار دور میبینند، به آینده چشم دوختهاند. انبیای اسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی عظمت ملی یهود، اشاره کردهاند. امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفتانگیزی هم دامن زد. ماشیح (MASHIAH)یا «تدهین شده با روغن مقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است. تلمود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است. تنها منکر ماشیح! ربی هلیل (قرن 4)، تنها کسی که لحنی شکاک در این باره دارد، میگوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت زیرا که در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او بردهاند». در ردّ ادعای فوق گفتهاند: اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داود سزاوارتر بود چرا که آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند. ربان یوحان بن زکای، دانشمند برجستۀ قرن اول، در بستر مرگ چنین میگوید: یک کرسی برای حیزقیا پادشاه یهود که دارد میآید، آماده کنید. این جملة مرموز علاوه بر پیشگویی ظهور ماشیح، میرساند که حیز قیا هم ماشیح بوده است. هویت ماشیح دربارۀ هویت ماشیح یا ناجی آینده، عقاید مختلفی اظهار شده است. اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیتهای او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشۀ خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: «پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح». در یک میدراش مؤخر چنین اظهار شده است: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد، زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد». همه دانشمندان یهود دربارۀ یک نکته متفق الرأی هستند که ماشیح یک انسان است که از طرف خدا مأمور انجام وظیفۀ خاصی خواهد شد. تلمود، هیچگاه اشارهای به یک ناجی یا موجود فوق انسانی در مورد ماشیح ندارد. در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است: برخی او را با داود پادشاه یکی میدانند و با استناد به آیه «بعد از آن بنیاسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید»، میگویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است. مخالفان نظر فوق با اشاره به آیه: «نجات عظیمی به پادشاه خود میدهد و به ماشیح خویش احسان میکند، یعنی به داود و به ذریت او تا به ابد»، میگویند: در این آیه نوشته نشده است به داود، بلکه آمده است: به داود و به ذریت او. ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به «فرزند داود» است. این اعتقاد عموم یهودیان است. نامهای ماشیح آیاتی که اشاره به ماشیح دارد، حاوی نامهای گوناگونی برای اوست؛ شاگردان دانشمندان حتی کوشیدهاند برای ماشیح نامهایی مشابه با اسم استاد خود از متن آیات کتاب مقدس بیابند: شاگردان مکتب شیلا (Sheila) نام او را شیلو (Shiloh) میگویند؛ «تا که شیلو بیاید». شاگردان مکتب ربی ینای (yannay) او را یینون (yinnon) به معنای دوام مینامند؛ «نام او تا ابد باقی خواهد ماند و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد». شاگردان مکتب ربی حنینا (haninah) او را با استناد به آیه: «زیرا که بر شما ترحم (حنینا) نخواهد کرد»، حنینا مینامند. برخی اسم او را منحم بن حیزقیا (manahem ben hizghyah) میدانند و به آیۀ «زیرا تسلی دهنده (منحم) و تازه کنندۀ جانم از من دور شده است»، استناد میکنند. برخی او را مبروص مکتب ربی یهودا هناسی مینامند و به آیۀ «مسلما او بیماریهای ما را تحمل کرده و دردهای ما را بر خود حمل نموده است. ولی ما او را بلا کشیده و ضرب خورده و رنج دیده از جانب خداوند محسوب نمودیم»، استناد مینمایند. بلا کشیده به معنای مبروص است و ربی یهوداهناسی، 13 سال از بیماری برص رنج میبرد و آن را نشانۀ رحمت الاهی میدانست، ماشیح، هم از طبقۀ رنجدیدگان که یهودا هناسی نمونه واضح آن است، خواهد بود. نامهای دیگر صمح ((tazemah به معنای نهال. جالب است بدانید شماره حروف هریک از «صمح» و «منحم» به حساب ابجد 138 میباشد که این نشان از تشابه این دو نام دارد. برنفله(bar naphle) به معنای فرزند افتاده با استناد به آیه «در آن روز خیمة داود را که افتاده است، بر پا خواهد نمود». فرزند یوسف، عنوانی است برای شخصیتی که هم ردیف «فرزند داود» در یهودیت مطرح است و مقام برجستهای دارد. اعتقاد به ماشیح از منظر جامعه شناسی اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختیهای ملی شدت مییافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیر قابل تحمل میشد، یهودیان از روی غریزه به پیش گوییهایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه میکردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختیها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود. یک ماشیح دروغین وسفوس مورخ مشهور یهود در تاریخ خود میگوید: در سالهای قبل از خرابی بیت همیقداش افرادی ادعا میکردهاند که همان نجات دهندهای هستند که انبیاء ظهور او را از پیش خبر دادهاند، مثل: برکوخواو (barkohva) که بعضی او را برکوزیوا (bar koziva) نامیدهاند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هر گاه او را میدید، میگفت: این همان پادشاه ماشیح است و به آیة: «ستارهای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد»، استناد کرده و آن را چنین تفسیر مینمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد. ربی یوحانان بن تورتا در اعتراض به او میگفت: عقیوا از گونههای تو (در قبر) علفها خواهند رویید و هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است. نشانههای پیش از ظهور ماشیح دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود. تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی مییابد. آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختیهای زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد. جوانان به پیران بیاحترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد. روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بیحیایی). محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت. فرزند داود (ماشیح)، فقط در دورهای ظهور خواهد کرد که همه مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم. دوران هفت سالهای که ماشیح در آن ظهور میکند، چنین است: سال اول؛ بیبارانی، سال دوم؛ قحطی، سال سوم؛ قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشیتورات، سال چهارم؛ سیری و وفور نعمت، سال پنجم؛ سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش، سال ششم؛ به گوش رسیدن صداهایی از آسمان، سال هفتم؛ در گرفتن جنگ و در پایان این دوران هفت ساله ماشیح میآید. هر وقت ببینی دولتها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت میشود، میپردازند. داود در مزامیر پنج بار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهار بار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشا، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخر الزمان با قدرتی عظیم علیه اسرائیل به جنگ خواهد آمد. زمان ظهور ماشیح کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثریت دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است، چرا که در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت. نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین همراه بوده است: لعنت بر کسانی باد که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه میکنند. زیرا ایشان چنین استدلال مینمایند که اگر تاریخ پایان ذلت فرا رسید و ماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهد آمد...» علیرغم این اخطارهای شدید، برخی زمان ظهور ماشیح را چنین برآورد کردهاند: در سال 4291 از آفرینش (531 میلادی) جهان ویران خواهد شد... و آن وقت ایام ماشیح پیش خواهد آمد. در سال 4231 آفرینش (471 میلادی)، ماشیح ظهور خواهد کرد. اسرائیل، در ماه تیشری نجات خواهد یافت. اسرائیل، در ماه نیسان (ازمصر) نجات یافت و در آینده نزد ماه نیسان نجات مییابد. ایلیای نبی خطاب به یک عالم یهودی: دنیا دست کم هشتاد و پنج یوول {4250= 50 (مدت هر یوول به سال) × 85} دوام خواهد داشت و دریوول آخرین ماشیح خواهد آمد. آن عالم از ایلیا پرسید: آیا ماشیح در آغاز آن یوول ظهور خواهد کرد یا در پایان آن؟ ایلیا جواب داد: نمیدانم. این پیشگویی بین سالهای 440 تا 490 میلادی را دربر میگیرد. در مقابل این نظریات که زمان مشخصی را برای آغاز دوران ماشیح در نظر گرفته شده است، نظریه دیگری هست که میگوید: زمان ظهور بنابر کردار مردم تغییر خواهد یافت: «من خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهد کرد. در سنهدرین، 198 الف، با توجه به آیه فوق آمده است: اگر امت اسرائیل استحقاق آن را داشته باشد، نجات ایشان را تسریع خواهم کرد و اگر استحقاق نداشته باشد، در وقت خودش آنها را نجات خواهم داد. زمینهسازی و شرایط ظهور راو آشه از علمای متأخر تلمود میگوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخهای مذکور برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت.؛ «همواره منتظر ظهور او باش، اگر چه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، معذلک در انتظار باش.» در تلمود آمده است: «توبه کاری عظیم است. زیرا که نجات را نزدیک میکند، زمانهایی که برای پایان ذلت معین شده بود، سپری گشت و ماشیح هنوز نیامده است، و ظهور او فقط بسته به توبه مردم و اعمال نیکی است که انجام دهند» اگر ملت اسرائیل فقط یک روز توبه کند یا یک (شبانه روز) شنبه را به طور صحیح و کامل نگه دارد، بیدرنگ، ماشیح خواهد آمد. اگر ملت اسرائیل دو شبانه روز شنبه را طبق قوانین آن نگه دارد، بلافاصله نجات خواهند یافت. خصوصیات دوران ماشیح نیروی باروری طبیعت به میزانی شگفت انگیز و معجزه آسا فزونی خواهد یافت؛ به این نمونهها توجه کنید: برای حمل یک حبّه انگور، گاری یا قایق لازم است و باید آن را در گوشه خانه گذاشت... غلات در مدت یک ماه رشد میکنند و درختان ظرف دو ماه میوه میدهند. ربی یوسه میگوید: غلات ظرف پانزده روز به عمل میآیند و درختان در مدت یک ماه میوه خواهند داد. در سرزمین اسرائیل، گردههایی از عالیترین آرد و پارچههایی از نفیسترین پشم در زمین خواهد رویید. یک دانه گندم به اندازۀ دو قلوه یک گاو بزرگ خواهد بود. در جهان آینده، زنان هر روز خواهند زایید و درختان هر روز میوه خواهند داد. ذات قدوس مبارک، ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد: 1. او خود جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد، چنانکه مکتوب است: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهوه نور جاودانه تو و خدایت، زیبایی تو خواهد بود» 2. از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هر کسی را که بیماری داشته باشد، به واسطه آن شفا خواهد داد. 3. درختان را وادار میکند تا هر ماه میوه بیاورند و انسان از آن میوهها میخورد و شفا مییابد و بر لب آن نهر در این طرف هر نوع درخت خوراکی خواهد رویید که برگ آن پژمرده نخواهد شد و میوهاش تمام نخواهد گشت... 4. تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهند کرد و در جهان ویرانه یافت نخواهد شد... 5. خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد... و آن سنگها همچون خورشید نور خواهند داد و بت پرستان آمده و عزت و جلال اسرائیل را خواهند دید. 6. صلح جاودان در سراسر طبیعت حکمفرما خواهد شد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم خواهند زیست و طفل کوچک آنها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و کودک از شیر بازداشته شده، دست خود را بر لانه افعی خواهد گذاشت». 7. خداوند، تمامی حیوانات و خزندگان را فراخوانده و با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست. 8. گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود. 9. مرگ، دیگر در دنیا وجود نخواهد داشت. 10. دیگر نه آه و نالهای به گوش خواهد رسید و نه فریاد و فغانی، نه غم و اندوهی و نه حزن و ماتمی وجود خواهد داشت بلکه همه شادمان و خوشحال هستند: «و فدیه شدگان خداوند بازگشته و با ترنم صهیون خواهند آمد.» کارکردهای دیگر ماشیح برقراری صلح پایدار و بیزوال و شادمانی و خرسندی در سراسر جهان. کوران شفا مییابند و لنگان شفا خواهند یافت. بندگان همگی همدوش و متحد خواهند شد تا نام خدا را بخوانند و او را پرستش کنند. خوشبختی ملت اسرائیل: ظلم و جوری که از جهانیان تحمل کردهاند پایان خواهد یافت و به مقام عالی که خداوند برایش مقدر کرده است، خواهد رسید. ماشیح، جمعآوری و اتحاد اسباط اسرائیل را عملی خواهد کرد هر چند بعضی میگویند: «ده سبط اسرائیل سهمی از جهان آینده ندارند». (توسیفتا، سنهدرین،13:12) برای جمع آوری پراکندگان اسرائیل باد از دو جهت جنوب و شمال میوزد. (اشعیاء، 6:43). تجدید بنای شهر مقدس اورشلیم که قبل از گردآمدن مجدّد اسباط پراکنده اسرائیل است. (مزامیر، 17:102) برقراری مجدد معبد بیت همیقداش سوم که کارکرد آن با بنای اول و دوم معبد که برای قربانیهای کفارۀ گناهان بود، متفاوت است: «در جهان آینده، گذرانیدن همۀ قربانیها موقوف خواهد شد بجز تقدیم قربانی شکرانه که هرگز ترک نخواهد گشت» (پسیقتا، 79 الف) تنها مزیت دوران ماشیح، نجات اسرائیل از ستمگران است ولی برای رهایی از بدبختیهای گوناگونی که آدمی گرفتار آن است، باید صبر کند تا زمانی که رخت از این جهان بربندد. بعضی دوران ماشیح را یک مرحله انتقالی میان دنیای کنونی و جهان آینده میدانند. رجعت مردگان اعتقاد به ماشیح با ایمان به حقیقت رستاخیز مردگان همراه است البته مردگانی که شایسته چنین پاداش و موهبتی باشند؛ از آنجا که دوران ماشیح چنین خوشیها و چنین سعادت عظیمی را با خود خواهد آورد، حق این است که به نیکوکارانی که از جهان گذشتهاند، اجازه داده شود تا در آن شرکت جسته و شریران و بدهکاران از آن محروم گردند. نزدیک ایام ماشیح، طاعون عظیمی به جهان خواهد آمد و شریران با آن نابود خواهند شد. (شیر هشیریم ربا، غزل غزلها، 30). طول دوران ماشیح درباره طول مدت دوران ماشیح نظریههای گوناگونی ارائه شده است: ربی عقیوا: چهل سال به اندازۀ سرگردانی اسرائیل در بیابان پس از خروج از مصر. ربی الیعزر فرزند ربی یوسه: یکصد سال. ربی برخیا از قول ربی دوسا: ششصد سال. ربی یهودا هناسی: چهارصد سال به اندازه مدت غربت مصر (یا سه نسل). ربی الیعزر فرزند هورقانوس: هزار سال. ربی اباهو: هفت هزار سال. العازار بن عزریا: هفتاد سال. ربی اویمی(avimi) فرزند ربی اباهو: هفت هزار سال. راو یهودا از قول شموئل: باندازه مدتی که از آفرینش جهان تا کنون گذشته است. راو نعمان براسحق: به اندازه زمانی که از طوفان نوح تا کنون سپری شده است. الیاهو: عمر این دنیا شش هزار سال است؛ دو هزار سال اول آن دورۀ آشفتگی بود، دو هزار سال دوم، دوران حکومت تورات بود. دو هزار سال آخر بایستی دوران ماشیح باشد ولی به خاطر گناهان زیاد ما، سالهای بسیاری از دوران ماشیح بیهوده سپری شد (سهندرین، 97 الف). نکته: بسیاری از غیر یهودیان کوشش خواهند نمود تا به جامعۀ ایشان بپیوندند ولی چون محرک اصلی آن سهم بودن از سعادت اسرائیل است و نه گرویدن به دین موسی، آنها را نخواهند پذیرفت (عوودازارا، 3ب). رستاخیز مردگان اعتقاد به رستاخیز یکی از اصول دین و ایمان یهود است و انکار آن، گناهی بزرگ محسوب میشود. «کسی که به رستاخیز مردگان معتقد نباشد و آن را انکار کند، از رستاخیز سهمی نخواهد داشت و زنده نخواهد شد. (سنهدرین، 95 الف.) علمای یهود، اعتقاد به رستاخیز را موضوع یکی از دعاهای «برکات هجدگانه» که بخش مهمی از نمازهای روزانه است، قرار دادند. و آن دعا چنین است: «تو تا به ابد جبار هستی، ای خدا تو زنده کننده مردگان هستی... و کی شبیه توست ای پادشاهی که مرگ و زندگی به دست تو است و نجات را میرویانی و تو امین هستی که مردگان را زنده میکنی. متبارک هستی تو ای خدایی که مردگان را زنده میکنی.» در پاسخ به منکران معاد مقرر شد در پایان دعاهای بیت همیقداش بگویند: از این جهان کنونی تا آن جهان آینده (مشینا براخوت، 5:9). منکران معاد یکی از نکات مورد اختلاف فرسیان و صادوقیان، همین ایمان به رستاخیز بود؛ صادوقیان معتقد بودند که با مردن جسم، روح نیز معدوم میشود و مرگ پایان موجودیت انسان است پس پاداش و مجازات هم نیست. علت ظاهری انکار صادوقیان این بود که در اسفار پنجگانه ذکری از این موضوع نیست و فقط در تورات شفاهی که مورد قبول آنها نیست، آمده است. علمای یهود، این نظر را که در اسفار پنجگانه ذکری از رستاخیز مردان نیامده است، به شدت رد کرده و در تلمود گفتهاند: هیچ قسمتی از تورات (کتبی) نیست که به اعتقاد رستاخیز مردگان دلالت نکند. لکن ما صلاحیت نداریم که آن را بدین معنی تفسیر کنیم.» (سیفره دواریم، 306، ص 132 الف). شومرونیها یا سامرهایها هم منکر اعتقاد به رستاخیز مردگان بودند و میگفتند: در تورات دلیل رستاخیز مردگان نیست. آیات دال بر رستاخیز مردگان در تورات آیه: و از آنها، هدیه افراشتنی خداوند را به هارون کاهن بدهید. (اعداد، 28:18)، تفسیر: هارون که تا ابد زنده نبود بلکه در جهان آینده زنده خواهد شد و بنیاسرائیل هدیههای افراشتنی خود را به او خواهند داد. (سنهدرین، 90 ب) آیه: و شما به خداوند خدای خود ملحق شدهاید، همگیتان امروز زنده هستید.(تثنیه، 4:4)، تفسیر: حتی در روزی که اهل جهان مردهاند، شما زنده خواهید بود یعنی همانطور که امروز زندهاید، در جهان آینده نیز همگی شما زنده و برپا خواهید بود. (سنهدرین، 90ب) آیه: من میمیرانم و زنده میکنم (تثنیه، 39:32) تفسیر: به قرینة فراز بعد که میگوید: «من مجروح کرده ام و خودم شفا خواهم داد»، میفهمیم این مرده و زنده شدن هم برای یک نفر است نه اینکه خدا یکی را بمیراند و دیگری را به رسم معمول دنیا زنده کند. آیه: آن وقت موسی و بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند خواهند دید. (خروج، 1:15)، تفسیر: نگفته شده سراییدند بلکه «خواهند سرایید» آمده که مربوط به آینده است. آیه: خوشا به حال آنانی که در خانۀ تو ساکنند و بار دیگر برای تو تسبیح خواهند خواند. (مزامیر 5:84)، تفسیر: گفته نشده برای تو تسبیح خواندهاند یا میخوانند بلکه برای تو تسبیح خواهند خواند. آیه: رئون زنده بماند و نمیرد (تثنیه، 6:33)، تفسیر: رئون زنده بماند در این جهان و نمیرد در جهان آینده. آیه: و بسیاری از آنان که در زمین خاکی خفتهاند بیدار خواهند شد، اینان برای زندگی جاودانه و آنان برای (تحمل) رسوایی و ننگ ابدی. (دانیال، 2:12) و اما تو به آخرت برو و بدان که استراحت خواهی کرد و در آخر ایام برای سهم بردن نصیب خود را به پا خواهی خاست. آیه: آنجا البته منقطع خواهد شد و گناهش بر وی خواهد بود. (اعداد، 31:5) تفسیر: فراز اول یعنی در این جهان و گناهش بروی خواهد بود یعنی جهان آینده (سنهدرین، 90ب) آیه: سه چیز هستند که سیر نمیشوند: هاویه، گور و رحم نازا (امثال سلیمان، 15:30 و 16). تفسیر: همانطور که رحم (زهدان) دریافت میکند و بیرون میدهد، قبر دریافت میکند و سپس از خود بیرون میدهد. چطور زهدان نطفه را با سرو صدا دریافت و کودک را با سر و صدای زیاد از خود بیرون بدهد ولی قبر که مرده را با سر و صدای شیون فراوان تشییع کنندگان دریافت میدارد، به طریق اولی مرده را با سر و صدای فراوان از خود بیرون ندهد. (براخوت، 15ب) شاهدی بر رستاخیز مردگان اگر کسی بگوید که مردگان بار دیگر زنده نخواهد شد، داستان ایلیا (الیاس) را که (مردهای را زنده کرد)، برایش نقل کن. (بمیدبا ربا، 1:14) سؤال و جواب مؤمن و کافر کافری گفت: آیا خاک میتواند زنده شود؟ جواب: کدام یک از دو کوزهگر قابل ستایشتر است؟ آنکه از آب کوزه میسازد یا آنکه از گل؟ کافر: البته آن که از آب کوزه میسازد. جواب: در این صورت خداوند که انسان را از یک قطره مایع به وجود میآورد، به طریق اولی که میتواند او را بار دیگر از خاک و گل به وجود آورد (سنهدرین، 90 ب، 91 الف). آنها که وجود نداشتند، به وجود آمدند و زنده شدند، پس مردگانی که قبلا زنده بودند، به طریق اولی که بار دیگر زنده خواهند شد (سنهدرین، 91 الف). مناظره مرتد و موحد مرتد: آیا ممکن است قطعات یک کوزه شکسته بار دیگر به هم بچسبد و آن کوزه از نو سالم شود، مگر نه اینکه مکتوب است: مثل کوزه کوزه گر آنها را خرد کن. (مزامیر، 9:2). موحد: ظرف سفالین از آب و خاک ساخته شده و به وسیله آتش کامل میگردد ولی ظرف بلورین با آتش ساخته و کامل میگردد. کدام را در صورت شکستن میتوان دوباره مرمت کرد؟ مرتد: ظرف بلورین را از آن جهت میتوان مرمت نمود که به واسطه دمیدن ساخته شده است. موحد: اگر ظرفی که توسط یک انسان به وسیله دمیدن ساخته شده و قابل مرمت است پس انسان که توسط ذات قدوس متبارک به واسطه دمیدن ساخته شده است، به طریق اولی که قابل مرمت میباشد (برشیت ربا، 7:14) چه کسانی و در کجا زنده خواهند شد؟ عبارتها از جهت ظاهر فاقد هماهنگی است که به برخی اشاره مینماییم: الف) همه جهانیان زنده میشوند؛ آنها متولد میشوند و سرانجام خواهند مرد و مردگان عاقبت زنده خواهند شد. (مشینا آووت، 29:4) آنها (رحمتهای الاهی) هر بامداد تازه میشوند و امامت تو بسیار است (مراثی ارمیا، 23:3) یعنی امانت تو بسیار است برای زنده کردن مردگان (میدارش ربا). ب) زندگی آینده پادشی است که تنها به کسانی که لایق آن باشند (عادلان و نیکوکاران)، داده خواهد شد؛ یک روز بارانی از رستاخیز مردگان مهمتر است زیرا که رستاخیز مردگان از همه اقوام فقط شامل حال عادلان و نیکوکاران خواهد شد، در صورتیکه باران هم برای نیکوکاران میبارد و هم برای شریران (تحنیت، 7 الف) ج) یهودیانی که لیاقت و امتیازات لازم را کسب نکرده باشند، از پاداش زندگی بعد از مرگ محروم خواهند ماند؛ وفات یافتگان (رفائیم یا کسانی که در آموختن مطالب تورات سستی و کاهلی کنند)، برنخواهند خواست. محل رستاخیز اعتقاد رایج و راسخ این است که واقعۀ عظیم و شگرف رستاخیز مردگان، در ارض مقدس فلسطین روی خواهد داد. ولی در مورد اینکه چه کسانی زنده میشوند، اختلاف است: 1. فقط خفتگان اسرائیل زنده خواهند شد؛ مردگانی که در خاک سرزمین اسرائیل خفتهاند، از تجدید حیات بهرهمند خواهند شد. حتی یک کنیز کنعانی که در سرزمین اسرائیل به سر میبرد، مطمئن باشد اهل عالم باقی و جهان آینده است. در زمینی که مورد رضایت خاطر و شادمانی من است مردگانش بار دیگر زنده خواهند شد ولی سرزمینی که مایۀ رضایت من نیست، مردگانش بار دیگر زنده نخواهند شد. (کتوبوت، 111 الف). 2. اجساد دیگران قبل از رستاخیز به ارض مقدس منتقل میشود: مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من برخواهند خاست. (اشعیاء، 19:26)، تفسیر: قسمت اول آیه مربوط به کسانی است که در اسرائیل میمیرند و قسمت دوم مربوط به آنهایی است که در خارج از اسرائیل فوت میکنند. (کتوبوت 111 الف) خداوند اجساد دانشمندان ما که در بابل سکونت دارند را در زیرزمین با نقبی همچون مشکها خواهد غلطانید و هنگامی که به سرزمین اسرائیل برسند، ارواحشان به آنها خواهد پیوست و زنده خواهد شد. (بروشلمی کتوبوت، 12 ب 1) ترتیب شکل یافتن اجساد مردگان پیروان مکتب شمای با استناد به آیه: «و دید هم اینک رگها و پیها و گوشتها به آنها برآمد، و پوست آنها را از بالا پوشانید. (حزقیال، 8:37)، معتقدند که: شکل یافتن در جهان آینده از رگها و پیها و استخوانها آغاز شده و با پوست و گوشت پایان میپذیرد. پیروان مکتب هیلل با استناد به آیه: «مگر نه اینکه مرا مثل شیر میریزی و مانند پنیر منجمد میسازد.» (ایوب، 10:10)، معتقدند که: شکل یافتن مانند این جهان است یعنی از پوست و گوشت شروع شده و با رگها و پیها و استخوانها پایان مییابد چراکه به یک کاسه شیر وقتی مایۀ پنیر نزنند، شیر به حالت مایع باقی میماند ولی هنگامی که مایۀ پنیر به آن بزنند، میبندد و سفت میشود. (برشیت ربا، 14:14، 15) آیا مردگان با جسد قیام میکنند یا برهنهاند؟ با استناد به واقعه سموئیل و شائول (اول سموئل، 14:28)، اعتقاد براین است : همانطور که انسان با جامه (کفن) میرود، همانگونه با جامه بیرون میآید وقتی گندم برهنه در خاک میشود و با چندین پوشش از خاک سر برمی آورد، عادلان و نیکوکاران که با جامههای خود دفن میشوند، به طریق اولی با جامه سر از خاک بیرون خواهند آورد. (سنهدرین، 90 ب) انسان از چه برپا خواهد شد؟ ربی یهوشوع: از فقرهای که در ستون فقرات است و لوز نام دارد چرا که نه زیر آسیاب ساییده میشود و نه در آتش میسوزد و نه در آب حل میشود و نه با ضربه پتگ شکاف برمیدارد. (برشیث ربا، 28:3) آیا نقاص جسمانی مردگان با قیام آنها از بین میرود؟ خداوند قدرت از بین بردن نقائص را به دلیل آیة: من مجروح کردم و خودم شفا دادم (تثنیه، 39:32) داراست ولی برای آنکه معاندان نگویند که خداوند در عوض و به جای افرادی که مردهاند، افراد دیگری را زنده کرده است، آنها را با نقائص بدنیشان دوباره زنده میکند. الیاس نبی، مأمور واقعه عظیم رستاخیز و منادی بشارت ظهور ماشیح: رستاخیز مردگان توسط ایلیا عملی خواهد شد (مشینا سوطا، 15:9، و ملاکی 23 : 3) جاودانگی زندگی پس از رستاخیز: عادلان و نیکوکارانی که ذات قدوس متبارک آنها را در آینده دوباره زنده خواهد کرد، هرگز به خاک برنخواهند گشت. (سنهدرین، 92 الف) جهان آینده مرگ و آخرت از مسائل اختلافی است؛ دانشمندان دوران اولیه، دورۀ ماشیح را با جهان آینده یکی نمیدانستند و معتقد بودند: منجی موعود به وضع و نظام فعلی در این جهان پایان داده، نظامی جاودان برقرار خواهد ساخت که در آن، افراد عادل و نیکوکار یک زندگی روحانی فارغ از قید و بندهای جسم را طی خواهند کرد. معلمان دورانهای بعدی، دورۀ ماشیح را یک مرحله زودگذرِ واقع میان دنیای فعلی و جهان آینده میدانند. نکته مورد اتفاق با استناد به عبارت: این جهان دالانی است در جلوی جهان آینده، خود را در این دالان آماده کن تا بتوانی داخل طالار شوی (میشنا آووت، 21:14)، زندگی کنونی انسان این در جهان مقدمهای است برای حیات جاودان دیگری که از زندگی فعلی او بسی عالیتر خواهد بود. جهان آینده سرّی است الاهی: این راز که افرادی که امتیاز ورود به طالار را خواهند داشت، در آن چه خواهند دید، بر هیچ کس، و حتی پیامبران اسرائیل فاش نشده است و فقط خداوند میداند؛ حتی موسی گفت: من نمیدانم به شما چه بگویم لکن به واسطه آنچه که برای شما آماده شده است، شما خوشبخت خواهید بود. (سیفره دواریم، 356 ص 148 ب) خصوصیات جهان آینده: دانشمندان یهود، جهان تازهای را در نظر خود مجسم میکنند که در آن عدم مساوات و بیعدالتیهای جهانی کنونی از میان رفته و عدالت الاهی آشکار شده است. این راه حل معمای وجود بدیها و شرارتهایی حاکم در جهان کنونی است و به تصویر عالمان یهود از جهان آینده، زیبایی و لطف خاصی بخشیده است. رنجها و محرومیتهایی که انسان معصومانه و از روی میل و رضا بر خود قبول میکند، به او کمک میکند به جهان آینده راه یابد. تورات، سرزمین اسرائیل و جهان آینده که سه هدیه خدا به اسرائیل است، بعد از تحمل رنجها و سختیهای فراوان به آنها عطا میشود. تفاوت جهان کنونی و جهان آینده: علامت خاصی که دو جهان کنونی و آینده را از یکدیگر متمایز میکند، ارزیابی مجدد ارزشهاست. در جهان آینده عادلان و نیکوکاران بر تخت نشسته و تاجهای خود را بر سر دارند و از فروغ و شکوه شخینا، نور جلال الاهی لذت میبرند. (براخوت، 17 الف) در جهان آینده دیگر، امیال و هوسهای جسمانی مزاحم انسان نخواهند شد و نفوذ و قدرت طبیعت عقلانی و روحانی شخصی بر او مسلط خواهند بود. (براخوت، 57 ب) جهان کنونی بیثبات است ولی زندگی در جهان آینده ثبات دارد و در آن تغییر و تبدیلی وجود ندارد و عالیترین و بهترین صورت زندگی، صلح و صفای کامل توأم با لذت حاصله از مشاهدۀ جلال الهی است. یک ساعت از چنین سعادتی و در شرایط چنان جهانی، از تمام درگونیها و فرصتهای این زندگی فانی بهتر و خوشتر است. دالان، معبر؛ تالار، مقصد مطالعه و آموزش تورات و به جا آوردن فرامین الاهی در دالان (جهانی کنونی)، شرط شایستگی ورود به محیط پاک و روحانی تالار (جهان آینده) به بهترین وجه است. دانش تورات و اعمال نیک انسان همراه او در جهان آینده هستند. دانشمندانی که در این جهان خواب را از چشمان خود میگریزانند، خداوند در جهان آینده آنان را از فروغ و شکوه شخینا سیر خواهد کرد. و چون بیدار شوم از (دیدن) صورت تو سیر خواهم شد (مزامیر، 15:17) اگر از (حاصل) دسترنج خود بخوری، خوشا به حال تو در این جهان و سعادت با تو خواهد بود.(مزامیر 3:128) دعا خواندن از شرایط ورود به جهان آینده است. اینان از جهان آینده نصیب میبرند: کسی که در سرزمین اسرائیل سکونت دارد کسی که فرزند خود را علاقمند به آموختن تورات به بار میآورد (یساحیم، 813 الف) کسی که فروتن و افتاده باشد و با رفتاری متواضعانه میآید و میرود و پیوسته مشغول مطالعه و آموختن تورات است و برای خود اهمیت و مقامی قائل نیست، اهل جهان آینده و عالم باقی خواهد بود. (سنهدرین، 88 ب). محرومان از جهان آینده و عالم باقی 1. قائلان به عدم استنباط دلیل رستاخیز مردگان از مطالب تورات. 2. قائلان به آسمانی نبودن کتاب تورات. 3. پیروان عقیده اپیکوریان که کافر و لامذهب به شمار میروند. 4. شهوتران و مفسدان. (ابوخوت، 61 الف) 5. کسی که همنوع خود را در میان جمع شرمگین میسازد و سبب میشود که از خجلت رنگ ببازد (باوامصیعا، 59 الف) 6. کسی که کتابهای کفر آمیز و گمراه کننده مطالعه کند. 7. کسی که حروف اسم اعظم را همانطور که نوشته شدهاند، تلفظ کند (میشنا سنهدرین، 10:11) توبه، راه بازگشت انسان هر قدر هم گناهش سنگین و دفتر اعمالش سیاه باشد، باز میتواند به واسطه توبه و انجام اعمال نیک، سیاهی اوراق نامه اعمالش را بشوید و خویشتن را در جهان آینده و عالم باقی ساکن سازد. پس جمیع افراد قوم تو عادل خواهند بود و زمین را تا به ابد به میراث خواهند برد (اشعیاء، 21:60) حفظ شخصیت و موجودیت یهود دو نیرو درصدد برانداختن جامعه یهود بودند: یکی ظلم و ستم قدرتهای یهود و بت پرست و دیگری نفوذ و تأثیر افکار جدید چه یونانی و چه مسیحی. دانشمندان، یهودیان را تشویق و تشجیع میکردند تا در مبارزه برای حفظ شخصیت و موجودیت خویش در مقابل فشارهای شدید، استقامت به خرج دهند و با تعلیم به اینکه آنها مزد و پاداش خود را در جهان آینده دریافت خواهند داشت، به یهودیان اطمینان میدادند که افرادی که از این مبارزه و کشمکش جان سالم بدر برده و باقی بمانند، جامعهای عادل و نیکوکار تشکیل میدهند. خدا هم آنها را به همین عنوان شناخته و سهمی از جهان آینده به آنها عطا خواهد نمود. سهم غیر یهودیان از جهان آینده در میان افراد سایر ملتها، عادلان و نیکوکارانی یافت میشوند که از جهان آینده و عالم باقی سهم خواهند داشت (سنهدرین، 2:13) صالحان و نیکوکاران غیر یهود نیز از جهان آینده و عالم باقی نصیب خواهند داشت. شایستگی کودک یهودی برای ورود به جهان آینده دربارۀ اینکه کودک یهودی از چه هنگامی شایسته ورود به جهان آینده و عالم باقی است، نظراتی وجود دارد؛ الف) از زمان بسته شدن نطفه: «نسلی (ذریتی یا نطفه ای) که او را عبادت میکنند.» ب) از لحظه تولد: «ایشان خواهند آمد و عدالت او را به قومی که متولد میشود، اطلاع خواهند داد که او چنین کرده است. (مزامیر، 31:22) ج) ساعتی که طفل سخن بگوید: «نسلی که او را عبادت میکنند دربارۀ معجزات خداوند برای دورۀ بعدی تعریف خواهند کرد. (مزامیر 30:22)» د) از وقتی که کودک ختنه میشود: «من مستمندم و از طفولیت مشرف به موت بودهام، ترسهای تو را متحمل شده، متحیر گردیدهام» (مزامیر، 16:88) ه) از هنگامی که طفل آمین میگوید: «دروازهها را بگشایید تا امت عادل که امانت را نگه میدارد، داخل شود» (اشعیاء، 2:26) یعنی آمین میگوید (سنهدرین، 110 ب) آخرین داوری یکی از معتقدات اصلی یهود، پاداش و کیفر است و این تنها راه حل وضعیت اسف انگیز ملت یهود است. هر کس علیه ملت اسرائیل به ناحق و از روی ظلم و ستم قیام کند، چنان است که گویی علیه ذات قدوس متبارک قیام کرده است. خداوند باید ملل ستمگر را به خاطر رفتار ظالمانهای که نسبت به ملت اسرائیل داشتهاند، به محاکمه احضار کند (مخیلتا، ص 139 الف) علاوه بر دادگاهی که روح هر فرد انسان پس از مرگ در آن حضور مییابد و به اعمالش رسیدگی میشود، یک دادگاه نیز برای محاکمه ملتهای ستمگر تشکیل خواهد شد. این واقعه در آغاز دوران ماشیح، هنگامی که عدالت و نیکوکاری و درستی در جهان حکمفرما شود، روی خواهد داد. برخی آیات دال بر موضوع خداوند، لشکرها به قضاوت و انصاف متعال خواهد شد. (اشعیاء، 16:5) خداوند، به محاسبه برخاسته، و به جهت داوری قومها ایستاده است. (اشعیاء، 13:3) من نظر میکردم تا که کرسیها برقرار شدند. (دانیال، 9:7) خداوند را دیدم که بر کسی بلند و عالی نشسته بود. (اشعیاء، 1:6) پادشاهی که بر کرسی داوری مینشیند. (امثال سلیمان، 8:20) کرسی کشورها را واژگون خواهم نمود. (حجی، 22:2) خداوند همراه پیران قوم خود برای قضاوت خواهد آمد. (اشعیاء، 14:3) توصیفی از صحنه داوری ملتها در جهان آینده، ذات قدوس متبارک یک طومار از تورات را گرفته و آن را پیش خود میگذارد و میفرماید: هر کس به آموختن این تورات و انجام فرامین آن مشغول بود، بیاید و پاداش خود را دریافت نماید. بیدرنگ همه ملتهای جهان گرد آمده و با بینظمی پیش میروند. خدا به آنها میفرماید: با بینظمی به درگاه من میآیید؟! بلکه هر ملت به همراه معلمان و رهبران خود به حضور آید. ... همه ملتها به ترتیب میآیند و پس از سئوال و جواب نومیدانه باز میگردند. سپس همه ملتها به حضور خداوند چنین ادعا خواهند کرد: ای پروردگار عالم آیا تو تورات را به ما دادی و ما آن را قبول نکردیم؟ ولی آنها نمیتوانند چنین ادعایی داشته باشند مگر نه اینکه ذات قدوس متبارک تورات را به همه ملتها پیشنهاد کرد اما جز ملت اسرائیل هیچ کس نپذیرفت؟! عاقبت این محاکمه با محکومیت ملتهای کافر و ستمگر و تجلیل و سرافرازی قوم اسرائیل پایان مییابد (عوودازارا، 2الف،3 الف). روز داوری بزرگ، برای مردم عادی پس از مرگ واقع میشود. نه فقط یهودیان بلکه همگی انسانها پس از مرگ برای روز حساب فرا خوانده میشوند. در بسیاری از عبارات کلمات «عادلان و نیکوکاران» و «شریران و بدکاران» بدون ذکر مذهب یا ملیت آنان آمده است. در جهان آینده شریران و بدکاران محکوم به دوزخ خواهند شد و علیه ذات قدوس متبارک نالیده، خواهند گفت: ما منتظر نجات قدوس متبارک بودیم و اکنون آیا رواست که چنین سرنوشتی نصیب ما گردد؟ آنگاه ذات قدوس متبارک بدیشان خواهد فرمود: مگر نه اینکه شما وقتی که در جهان روی زمین بودید با همنوعان خود اختلاف و مشاجره داشتید، سخن چینی میکردید، به یکدیگر تهمت میزدید و همه نوع شرارت و بدی از دست شما برمی آمد؟ مگر نه اینکه اهل نزاع بودید و به یکدیگر ظلم و ستم میکردید؟ برای همین مکتوب است: اینک جملگی شما آتش میافروزید و کمر خود را با جرقهها و شعلههای آتش میبندید. (اشعیاء، 11:55) نیکوکاران و بدکاران قوم یهود یهود به جهت پذیرش تورات، مسؤولیت سنگینتری بر عهده دارند. همانطور که اطاعت از فرامین تورات و انجام دستوران آن پاداش عظیمی را برای آنان در پی دارد، نافرمانی از اوامر الاهی مجازات و عقوبت سختی را برای ایشان خواهد آورد. خداوند، نیکوکاران و بدکاران اسرائیل را داوری خواهد کرد؛ به نیکوکاران اجازه خواهد داد که داخل بهشت شوند و بدکاران را به دوزخ خواهد فرستاد و با نشان دادن جای خالی در بهشت و جهنم به دو گروه، با آنها اتمام حجت خواهد کرد. خداوند بدکاران را در مقابل نیکوکاران و دوزخ را در مقابل بهشت آفریده است. هر انسانی دو سهم در جهان آینده دارد، یکی در بهشت و یکی در دوزخ؛ آنکس که شایسته و نیکوکار است، سهم خویش و سهم هم نوع بدکار خود را در بهشت وارث میشود و آن کس که مجرم و بدکار است، قسمت خویش و قسمت هم نوع نیکوکار خود را در دوزخ به میراث میبرد. (حگیگا، 15 الف) ثبت اعمال از کلیه اعمال انسان در روزهای زندگی، گزارشی ثبت میشود تا هنگام داوری از آن استفاده کنند و تمام اعمال تو در کتاب نوشته و ثبت میشوند. (مشینا آووت 1:2) در لحظه مرگ، کلیه اعمال آدمی پیش روی او جز به جز ظاهر میشوند و به او میگویند: زیر ثبت دفتر را امضا کن و او امضا می کند و عادلانه بودن حکم را گواهی میکند و میگوید: مرا از روی عدالت و انصاف کامل داوری کرده اید. حتی سخنان اضافی را که میان انسان و همسرش رد و بدل میگردد، در ساعت مرگ برای وی بازگو میکنند. خداوند در جواب اعتراض بدکاران میگوید: من نمیخواستم از روی اعمال شما پرده بردارم، سپس گزارش اعمال آنها را از روی آنچه که ثبت شده است، میخواند و سپس همگی به دوزخ مخلد میشوند (میدارش تهیلیم، مربوطه به مزمور اول) گناهانی که انسان آنها را با بیاعتنایی مرتکب میشود و ناچیز میپندارند، در روز داوری او را احاطه میکند، گویا در این جهان آنها را زیر پاشنههایش لگدکوب کرده بود: گناه پاشنههایم مرا احاطه میکند. (مزامیر، 5:49) سؤالات رستاخیز در روز رستاخیز این سئوالات را از آدمی میپرسند: آیا داد و ستد و کار و کسب از روی درستی و امانت بود؟ آیا اوقاتی را برای آموختن تورات تخصیص میدادی؟ آیا وظیفۀ خود را در امر تشکیل خانواده و زاد و ولد به خوبی انجام دادی؟ آیا منتظر ظهور و نجات ماشیح بودی؟ آیا کوشش و جهد و جهد مینمودی که از هر مطلب حکمتآمیز، مطلب تازهای را درک و استنباط کرده، از آن نتیجه بگیری؟ حتی اگر بتواند به تمام این پرسشها پاسخ مثبت بدهد، با این حال، اگر ترس از خداوند گنجینۀ او باشد (اشعیاء، 6:33) برای او سودمند است و در غیر این صورت سودی عاید او نخواهد شد (شبات 31 الف) آیا مکافات جسمانی یا روحانی؟! چون جسم و جان هر دو در ارتکاب گناهان شریک بودهاند، از این رو با هم تنبیه خواهند شد. جسم و روح هر دو در محکمه عدل الاهی داوری میشوند ولی خدا جسم را رها نمود و روح را مورد سرزنش و توبیخ قرار میدهد. خداوند در جواب اعتراض روح میگوید: جسم در دنیا به وجود آمده است و در آنجا موجودات خطا میکنند ولی تو اهل جهان بالا هستی و در آنجا کسی مرتکب خطا نمیشود. به همین جهت من جسم را رها کرده و از تو مواخذه میکنم. (ویقراربا، 5:4) عقیده پذیرفته شده بصورت کلی این است که روح بار دیگر به جسم میپیوندد و هر دو با هم داوری میشوند؛ طی دوازده ماه پس از مرگ، جسم وجود دارد و روح به بالا رفته و پایین میآید. پس از دوازده ماه، جسم از میان رفته و روح به بالا صعود میکند و دیگر پایین نمیآید. (شبات، 152 ب) آیا مجازات ابدی است؟ علمای یهود اکراه دارند از اینکه به یک مجازات بیپایان معتقد باشند. هرچند از گفتار یوحان در براخوت، 28 ب، میتوان ابدی بودن مجازات را استنباط کرد ولی در واقع این گفتار، تباین میان یک فرمانروای نسانی و سلطان سلاطین یعنی خداوند جهان را به حدّ اعلای خود نشان میدهد. اعتقاد اصلی علمای یهود توسط ربی عقیوا در جملات ذیل آمده است: مدت زمان داوری و مجازات مردم دوران طوفان نوح، داوری ایوب، داوری و مجازات مصریان، داوری یأجوج ومأجوج در جهان آینده و مدت محاکمه و مجازات ارواح بدکاران در دوزخ دوازده ماه است. ربی یوحانان بن نوری گفت: طول مدت این مجازاتها هفت هفته است یعنی به اندازۀ مدت زمانی که از عید پسح (فطر) تا عید شاد عوت طول میکشد. (مشینا عدویوت 10:2) گروههای مردم در روز داوری نهایی پیروان مکتب شمای میگویند: در روز داوری نهایی، مردم به سه گروه تقسیم میشوند: نیکوکاران کامل، بدکاران کامل و اشخاص متوسط الحال: نام نیکوکاران کامل در دفتر حیات ابدی میآید و حکم زندگی جاویدان برای آنان مهم میشود. نام بدکاران کامل بلافاصله برای افتادن به دوزخ ثبت میگردد و حکم مجازات آنان مهیاست. چنانکه مکتوب است: و بسیاری از آنانی که در خاک زمین خفتهاند، بیدار میشوند. اما اینان برای زیستن زندگی جاودانه، و آنان برای تحمل رسواییها و ننگ ابدی. (دانیال، 2:12) افراد متوسط الحال به دوزخ میروند (و از تحمل عذابهای آن) فریادها میزنند و سپس از دوزخ برآمده و آزاد میشوند. چنانکه گفته شده است: دسته سوم را به میان آتش خواهم برد و ایشان را مثل تان گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مانند مصفا ساختن طلا ایشان را مصفا خواهم نمود. آنان نام مرا خواهند خواند و من دعای ایشان را اجابت خواهم کرد. (زکریا، 9:13) تمام آنانی که به دوزخ میافتند از آن بالا میآیند، بجز سه گروه که در جهنم باقی میمانند و هرگز از آن آزاد نمیشوند؛ یکی، کسانی که با زنی شوهردار زنا میکنند، دوم، کسانی که همنوع خود را در میان جمع خجلت میدهند، سوم آنان که نام و عنوان زشت بر روی دیگران میگذارند (و او را به آن نام میخوانند). (باوامصیعا، 58 ب). نتیجه عدهای میگویند: شخص شریر و بدکار کامل به مجازات ابدی محکوم خواهد شد. عدۀ دیگر میگویند: اعتقاد بالا با رحمت الاهی ناسازگار است چون: خداوند کثیر الاحسان است (خروج، 6:34) البته گناهکاران باید مجازات شوند، ایشان دوازده ماه رنج میکشند و سپس نابود میشوند زیرا شایستگی ورود به بهشت را ندارند. ارواح افرادی که زیاده از حد شریر و بدکار بودهاند، طی دورانهای بسیار در دوزخ به سر خواهند برد. طی دورانهای بسیار، به معنای ابدیت نیست و این مطلب از جملۀ «جهنم تمام خواهد شد»، مفهوم میگردد. این ارواح پس از رنج بردن در دوزخ معدوم نخواهند شد بلکه به عنوان موجوداتی صاحب عقل و شعور در حالت پشیمانی دائمی به هستی خود ادامه خواهند داد. نکته: به چگونگی و مکان این مجازاتها، اشارهای نشده است. جهنم (گه هینوم) ارواح بدکاران به جایگاه خاص مجازات و تصفیه که به زبان عبری «گه هینومGahinnom» خوانده میشود، فرود میآیند. روح بهائم را که به پایین به سوی زمین نزول مینماید. (جامعه سلیمان، 31) تفسیر: اشاره به ارواح شریران و بدکاران مینماید که پایین، به جهنم فرو میشوند. (قوهلت ربا). نامهای جهنم جهنم به هفت اسم خوانده شده است که عبارتند از: 1. شئول: sheol (یونس، 2:2) 2. اودن: avaddon به معنای فنا و نابودی (مزامیر، 12:88) 3. شحت: shahat به معنای فساد و هلاکت (مزامیر، 10:16) 4. بور شائون: bor shaon به معنای چاه هلاکت (مزامیر، 2:40) 5. طیط هیاوون: tit hayaven به معنای گل لجن (مزامیر،2:40) 6. صلماوت: tzalmavet به معنای سایه مرگ (مزامیر، 10:107) 7. ارص هتحتیت: eretz hatahtit به معنای زمین یا جهان زیرین که فقط در تورات منقول است و در کتاب مقدس یاد نشده است. نامهای دیگر گه هینوم guehinnom به معنای درهای (gue) عمیق که همه به خاطر فساد اخلاق و شهوت رانی (hinnom) به آن فرو میافتند. توفت tophet (اشعیاء، 33:30). طبقات و عذاب جهنم جهنم، هفت طبقه دارد و هر چه انسان شریر نیز بدکارتر باشد، به همان نسبت جان او در طبقه پایینتری خواهد بود. در جهنم هفت اسکوب برای ارواح شریران و بدکاران وجود دارد که عبارتند از: شئول، اودون، گهی نوم gehinnom، دوما dumah؛ به معنای زمین سکوت و خاموشی (مزامیر، 17:115)، صلماوت (سایه مرگ)، ارص تحتیت (زمین زیرین)، ارص نشیا eretz neshiah (سرزمین نسیان و فراموشی) (مزامیر، 13:88 و میداراش تهیلیم مربوط به آیه 7 از مزمور 11 ص 51 الف) چگونگی عذاب شریران آتش، با حرارت و حدّتی خارق العاده، مهمترین عنصر جهنم برای تصفیه ارواح گناهکاران و شریران میباشد. (حرارت) آتش (معمولی) یک شصتم (حرارت آتش) جهنم است (براخوات، 57 ب). سرچشمة نهر جاری آتش (دانیال، 10:7) از عرق حیوت hayyoth مقدس (دستهای از فرشتگان) است که بر سر ارواح شریران و بدکاران فرو میریزد. نظریهای میگوید: آتش جهنم هرگز خاموش نخواهد شد. (توسیفتا براخوت، 7:6) پیروان مکتب هیلل میگویند: جهنّم تمام خواهد شد. ذات قدوس متبارک ارواح شریران و بدکاران را مدت 12 ماه در جهنم محاکمه و مجازات میکند: ابتدا با ابتلاء به جرب و خارش بعد دخول در آتش که فریاد بزنند و سپس فرو بردن در برف که با سرمای شدید عذابشان بدهد و آنها نعره بکشند. (یروشلمی، سنهدرین، 13 ب) تاریکی و ظلمت: کسانی که به جهنم فرو میروند، با هیچ چیز دیگری بجز تاریکی محاکمه و مجازات نمیشوند. کاهش عذاب جهنم با وسایل گوناگونی میتوان رنجها و عذابهای جهنم را کاهش داد و حتی به طور کلی از آن رهایی یافت: 1. مختون بودن: ممکن است رنج مختون در جهنم کمتر شود، مگر آنکه شرارت و بدکاری او از حد گذشته باشد. 2. تلاش ابراهیم خلیل، جد اعلا وسور قوم یهود: ابراهیم، ارواحی را که محکوم به عقوبت کشیدن در جهنم شدهاند، از آن مکان بیرون میآورد و از ایشان پذیرایی میکند. البته غیر از یهودیانی که با زنان غیر یهودی همبستر شده و یا آنکه پوست ختنه گاه خود را کشیدهاند تا نامختون به نظر آیند و شناخته نشوند که یهودی هستند. (عرووین، 19 الف) 3. خواندن بعضی دعاها: هرکه دعای «شمع اسرائیل» را صحیح تلفظ کند، جهنم را برای او سرد میکنند. (براخوت، 15 ب) 4. توبه: اگر توبه کند و به راه راست بازگردد آتشی که روی قربانگاه میسوزد، گناهان او را کفاره میکند و آتش جهنم را خنثی خواهد کرد. (تنحوما، صو tzav، فصل 14) 5. آموختن و مطالعه تورات، مهمترین وسیله رهایی از عقوبت دوزخ: آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثری ندارد. درست مانند خون سمندر که چون خود از آتش پدید آمده است، با مالیدن آن روی بدن، آتش به وی آزار نمیرساند. خداوند میفرماید: مگر نه اینکه کلام من مثل آتش است (ارمیا، 29:23)، پس دانشمندان تورات که سراسر وجودشان آتش است، به طریق اولی که آتش جهنم بر آنها کارگر نیست. حتی گناهکاران اسرائیل که علیرغم گناهکاریشان هنوز به اندازۀ دانههای انار پر از نیکوکاری هستند، به طریق اولی که آتش جهنم بر ارواح آنها مسلط نمیشود (حگیگا، 127 الف) درست مانند قربانگاه زرّین که روکشی از طلا به ضخامت یک دینار داشت و از آتشی که سالهای بسیار روی آن میسوخت، آسیبی نمیدید. عظمت شب و روز شنبه: ارواحِ رنجور در دوزخ، شب و روز شنبه از آرامش و استراحت برخوردارند. (برشیت ربا، 5:11) در گذشته قربانگاه (مذبح) معبد بیت همیقداش باعث کفاره گناهان اسرائیل میشد. نکته: حروف مذبح (مزبح عبری)، نماد چهار نعمت است: م: محیلا mehilah به معنای عفو آمرزش چرا که قربانگاه سبب بخشوده شدن گناهان یهودیان میشود. ز: زخوت zekhuth به معنای شایستگی؛ بدین معنا که قربانگاه آنان را شایسته بهره مند شدن از جهان آینده میکند. ب: براخاه berakhah به معنای برکت؛ اشاره به آن است که ذات قدوس متبارک به عمل دستان یهودیان برکت میدهد. ح: حییم hayyim به معنای زندگی؛ به این معنا که آنان نائل به زندگی کردن در جهان آینده خواهند شد. کسی که به این چهار نعمت، یعنی آمرزش، شایستگی، برکت و زندگی پشت پا زده و مرتکب بت پرستی شود، در آتش عظیم سوخته خواهد شد، زیرا که خداوند خدای تو آتش سوزنده و خدای غیور است. (تثنیه، 24:4) مکان مکافات عمل به عقیده یکی از علمای یهود احتیاجی به آن نیست که شریران و بدکاران در مکان مشخص و به خصوصی مکافات اعمال خود را تحمل نمایند، بلکه هر کجا باشند، به کیفر اعمال زشت خود خواهند رسید. ربی شمعون بن لقیش (قرن سوم م)، میگوید: در جهان آینده (دوران ماشیح) جهنمی وجود نخواهد داشت (احتیاج به آن نخواهد بود) بلکه ذات قدوس متبارک، خورشید را از غلافش بیرون آورده و جهان را با اشعۀ نورانی آن سیاه خواهد کرد. شریران و بدکاران به وسیله اشعۀ خورشید مجازات خواهند شد و عادلان و نیکوکاران توسط آن از دردها و بیماریها شفا مییابند. (عوودازارا، 3ب) باغ بهشت (گن عدن) جایگاه لذت و شادمانی ابدی و کانون سعادت و خوشبختی جاویدان که برای نیکوکاران تعیین شده است، گن عدن gan eden یا باغ عدن نام دارد که همان بهشت معروف است. این بهشت، با بهشتی که آدم ابوالبشر و حوا در ابتدای زندگی در آن بسر میبردند، تفاوت دارد چرا که در(اشعیاء، 4:64) اشاره شده است که چشم هیچ مخلوقی تا کنون بر آن نیفتاده است. آدم، در باغی غیر از باغ بهشت میزیست (براخوت، 34 ب) چرا که در تورات داریم که نهری از عدن بیرون میآمد تا باغ را آبیاری کند.(پیدایش، 10:2) طبقات بهشت بهشت هم مانند جهنم دارای هفت طبقه است که هفت دسته از نیکوکاران و عادلان در آن سکنی دارند: طبقۀ اول) حضور؛ هر آینه عادلان و نیکوکاران نام تو را شکر خواهند گفت و درستکاران در حضور تو خواهند نشست (مزامیر، 13:140) طبقۀ دوم) دربار؛ خوشا به حال کسی که تو او را برگزینی و مکتوب خود سازی و در دربارهای تو ساکن شود. (مزامیر، 5:65) طبقۀ سوم) خانه؛ خوشا به حال آنانی که در خانۀ تو ساکنند. (مزامیر، 5:84) طبقۀ چهارم) خیمه؛ خداوندا! چه کسی در خیمۀ تو منزل خواهد کرد؟ (مزامیر، 1:15) طبقۀ پنجم) کوه مقدس؛ چه کسی در کوه مقدس تو ساکن خواهد شد؟ (مزامیر، 1:15) طبقۀ ششم) کوه خداوند؛ چه کسی به کوه خداوند برخواهد آمد؟ (مزامیر، 3:24) طبقۀ هفتم) مقام قدس؛ و چه کسی در مقام قدس او خواهد ایستاد؟ (مزامیر، 3:24) طبقات مردم در جهان آینده هفت طبقه از مردم در جهان آینده به حضور ذات قدوس متبارک خواهند ایستاد: طبقۀ اول) درستکاران؛ درستکاران چهرۀ آنها (شخینا و ملتزمین او) را خواهند دید (مزامیر 7:11) طبقۀ دوم) ساکنان خانه سلطان عالمها؛ خوشا به حال آنانی که در خانۀ تو ساکن هستند. طبقۀ سوم) از کوه بالا رفته؛ سلطان عالم را ملاقات خواهند کرد چه کسی به کوه برخواهد آمد؟ طبقۀ چهارم) ساکنان در جلو سلطان عالمها؛ خداوندا چه کسی در خیمۀ تو منزل خواهد کرد؟ طبقۀ پنجم: ساکنان در خیمه سلطان عالمها: خداوندا چه کسی در خیمۀ تو منزل خواهد کرد؟ طبقۀ ششم) ساکنان کوه مقدس سلطان عالمها؛ چه کسی در کوه مقدس تو ساکن خواهد شد؟ طبقۀ هفتم) ایستادگان در مقام قدس سلطان عالمها؛ چه کسی در مقام قدس او خواهد ایستاد. (میدراش تهیلیم 1 الف، مزمور 11: 7، 5) ضیافت در بهشت ارواح پذیرفته شدگان به گن عدن، پس از طبقهبندی به بخشی که شایسته مقام اوست، وارد میگردد. (جامعه، 5:4 و 6:4) صفت ممیزۀ اصلی این مسکن آسمانی آن است که ارواح متدینان و پرهیزگاران که در این جهان سختی و محرومیت کشیدهاند، در آنجا به آسایش و خوشی میرسند. خوشی و سعادت و لذات روحانی که برای افراد شایستۀ ورود به گن عدن ذخیره شده است، معمولا به ضیافتی عالی و بینظیر تشبیه میشود: گوشت نویاتان غذای اصلی ضیافتی را که در آینده برای عادلان و نیکوکاران ترتیب داده میشود، تشکیل خواهد داد. (مزامیر، 14:74 و 26:104 و اشعیاء، 1:27 و ایوب، 25:40) سایبان آنها از پوست لویاتان (باواتبرا، 75 الف) و نوشابه آنها شرابی است از شش روز خلقت انگور (براخوت، 34 ب) عالیترین لذتی که ارواح عادلان و نیکوکاران در گن عدن از آن بهره مند خواهند شد، بودن آنها در حضور خداوند است. او (خداوند) به گن عدن اجلال خواهد فرمود. (غزل غزلها 16:4 و 1:5 و بمهیدبا ربا، 2:13) در جهان آینده هم، او خداست و اسرائیل قوم او هستند: من خدای شما خواهم بود و شما قوم من محسوب خواهید شد هر چند بگوید: من در میان شما خواهم خرامید (لاویان، 2:26) تورات، راه بهشت عدن آموزش تورات انسان را به سوی تقوی و نیکوکاری سوق میدهد. تورات راه بهشت عدن را به روی او میگشاید. ارواح کسانی که در طی زندگی در این جهان وقت و نیروی خود را صرف و وقف کسب دانش تورات کردهاند، در بهشت عدن مقام و منزلتی شامخ خواهند داشت. طبقه سوم از هفت طبقۀ بهشت ویژۀ دانشمندان بزرگ است. پاداش ممتاز بهشتیان، حل مشکلات علمی است که هنگام زندگیشان روی زمین، از آن عاجز بودهاند و خاطر آنها بدان جهت آزرده میشده است. (حگیگا، 14 الف) در تلمود و میدراشهای کهن بیش از موارد فوق شرحی راجع به وضع داخل بهشت عدن و بهشتیان نیست ولی در نوشتههای متأخران مثل فصل 20 کتاب «یلقوط شمعونی» که گلچینی از میدراشهای مختلف و آثار علمای یهود است و در حدود قرن 13 تدوین شده است، شرح بسیار جالبی دربارۀ بهشت عدن منسوب به «ربی یهوشوع بن لوی» از دانشمندان قرن سوم میلادی که تمایل شدیدی به عرفان و تصوف و کشف اسرار تورات داشته، وجود دارد که قسمتی از آن را مرور میکنیم: ارواح هفت طبقه از عادلان و نیکوکاران در گن عدن از نعیم جاودانه مستفیض میشوند: طبقۀ اول: کسانی که در راه حفظ دین و ایمان خود شهید شدهاند، مانند ربی عقیوا و همسلکانشان. طبقۀ دوم: غرق شدگان دریا (جوانان و دختران یهودی که برای حفظ عفت و ناموس، خود را در دریا غرق کردهاند). طبقۀ سوم: ربان یوحانان بن زکای و شاگردانش (دانشمندانی که عمر خود را صرف آموختن تورات و علم و دانش و تعلیم آن به دیگران کردهاند). طبقۀ چهارم: کسانی که ابر جلال و عزت بر آنها فرود آمده و ایشان را پوشانید. (برجستگان و افراد عالیمقام و ممتاز در زندگی یا وقت مردن). طبقۀ پنجم: توبه کاران که مقامشان از نیکوکارانی که هرگز خطا نکردهاند، عالیتر است. (توبه کاران طعم گناه را چشیدهاند و با این حال با نفس اماره جنگیده و بر آن غالب شده و به راه راست بازگشتهاند. در صورتی که نیکوکاران کامل چنین نبردی را در پیش نداشتهاند.) طبقۀ ششم: جوانان مجرد که هرگز طعم خطا و شهوترانی را نچشیدهاند و پاک و معصوم چشم از جهان بستهاند. طبقۀ هفتم: افرادیکه در دوران زندگی خود در این جهان فقیر و مستمند بودند و در عین حال از علم میشنا بهره ور شدهاند و نیز دارای کسب و کاری بودهاند و از دسترنج خود امرار معاش میکردهاند. همه کسانی که به تو توکل میکنند، شادی خواهند کرد و تا به ابد ترنم خواهند نمود (مزامیر داود، 12:5) ذات قدوس متبارک در میان آنها جلوس مینماید و مطالب تورات را برای ایشان شرح میدهد: چشمان من برای امنای زمین است تا با من همنشین شوند. (مزامیر، 6:101)