حکومت مهدوی در پرتو شاخصهای جهانیسازی آن
حميد تابلی، علی غلامعلیپور
معصومه سالاریراد، جواد صالحی
چکیدهمعصومه سالاریراد، جواد صالحی
شکلگیری حکومت جهانی مهدوی، یکی از مباحث اساسی در حوزۀ مهدویت است. اندیشۀ مهدویت و تشکیل حکومت جهانشمول ایشان، امید و آرزوی همۀ انسانها در دستیابی به حکومت عدل جهانی و از بین رفتن ظلم و تبعیض، فساد، بیعدالتی، جاهلیت، سفاهت، بیدینی، جمود فکری، فساد اخلاقی، تبعیض نژادی و قومگرایی است. محقق شدن این هدف، از مهمترین اوصاف و شاخصهای جهانیسازی مهدوی به شمار میرود. جهانیسازی که تفکر آرمانی اسلام ناب است، بهطور اخص در اندیشۀ شیعۀ دوازدهامامی تبلور یافته است. این جهانیسازی، راهبردی آرمانی برای جامعۀ بشری محسوب میگردد؛ زیرا برخلاف جهانیسازی غربی، پیامدها و دستآوردهای منفی، مانند بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و دینی، بحران محیط زیست، بحران امنیت و آرامش، تبعیضگرایی، هضم انسانهای ضعیف در بازار جهانی استکباری و تسلط استکبار و سلطه سرمایهداری جهانی را ندارد.
در این مقاله، سعی میشود تا با تبیین جهانیسازی غربی و برشمردن مؤلفههای زیانبار آن، جهانیسازی اسلامی _ مهدوی و شاخصهای اصلی آن، به عنوان الگوی برتر و تنها راهبرد همهجانبۀ رفع آلام بشریت و زدودن بحرانهای جهان با استناد به روایات معصومان اثبات گردد.
مقدمه
مسئلۀ مهدویت، یکی از اصولیترین زمینههای تداوم اسلام و شرط ضروری پیروزی و حاکمیت همهجانبۀ اسلام بر دیگر آیینها و حکومتهای جهان است؛ زیرا اسلام حقیقی، در سایۀ رهنمودها و زعامت امام واجد شرایط و خلیفۀ معصوم و منتصب از جانب خداوند، در سرتاسر گیتی و در میان تمام مردم کرۀ زمین جلوهگر شده، وعدۀ الهی مبنی بر غلبۀ مستضعفان بر مستکبران و وارث زمین شدن آنها، تحقق خواهد یافت. صرفنظر از آنکه نظام مهدوی، پدیدهای حقیقی است، رهیافتی عینی، عملی و واقعشدنی به شمار میآید. اعتقاد به نظام جهانی مهدوی، اعتقاد به فراگیر شدن مکارم اخلاقی، عدالت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، استقرار حکومت و دین واحد جهانی و استقرار امنیت و آرامش است که گمشدۀ بشریت امروز محسوب میگردد.
بشریت تا کنون در روزگاری به سر میبرد که کانون گردابهای رنج و دردآور محرومیت، فقر و گرسنگی، بردگی و بندگی قدرتهای فاسد و نااهل، جاهلیت و سفاهت، پایمال شدن ارزشها و کرامتهای انسانی و اوج گرفتن شهوات و ارزشهای حیوانی است. آری، این عوامل، انسانها را به حضیض ذلت کشانده و تاریخ، مالامال از این اندوهها و گرفتاریهاست. حکومت جهانی امام عصر، طلوع زیبا و روشن خوبیها و پایان همۀ دردها و نابسامانیهاست. این حکومت، طرح براندازی همۀ زورگویان و صبح صادق الهی است که با امدادهای غیبی و یاری صالحان شکل میگیرد. این نوع جهانیسازی، شاخصهایی دارد که در هیچ حکومت جهانی یافت نمیشود و صرفاً مختص به جهانیسازی مهدی موعود است.
در این نوشتار، پس از بررسی مسئلۀ جهانیسازی (تئوری غربی) و مشکلات و پیامدهای آن، به تبیین نهضت جهانی مهدوی و شاخصهای آن میپردازیم.
جهانی شدن و قرائتهای متعدد از آن
جهانیسازی یکی از رایجترین اصطلاحات عصر حاضر و پدیدهای جدی در عرصۀ کنونی و دهههای آینده است؛ واژهای که در میان سیاستمداران، مدیران تجاری، فرهنگی، دانشگاهیان، مطبوعات و... متداول است. قدمت این واژه، به سالهای آخر دهۀ پنجاه و سالهای اولیۀ دهۀ شصت میلادی میرسد. در سال 1328شمسی مجلۀ اکونومیست از کلمۀ سهمیۀ جهانی (Globalized Queta) استفاده کرد. در سال 1340 فرهنگ وبستر، تعاریفی دربارۀ دو اصطلاح «Globalization,» و «Globalism» ارائه داد. یک سال بعد، نشریۀSpactator مفهوم جهانیسازی را رایجکننده وصف کرد. در سال 1344 مارشال مک لوهان، نام دهکدۀ جهانی را بر کتاب جنگ و صلح در دهکده جهانی نهاد (مالکو، 1379: 10). جهانی شدن یا جهانیسازی، پدیدهای چندبعدی است؛ به همین جهت اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ادبیات و ... را دربر میگیرد. جهانی شدن یعنی یکسان شدن و یا مشابه کردن دنیا (پیشگاهی فرد، 1380: 21) که این حادثه به شیوههای متعددی صورت میگیرد.
جهانی شدن بیش از آن که یک پروسه باشد، یک پروژه است (شیرودی، 1381: 339). این مطلب از سخنان نظریهپردازان معروفی چون کیسینجر، فوکویاما و هانتینگتون قابل استنباط است. برای مثال، هانتینگتون میگوید:
در پایان قرن بیستم، مفهوم تمدن جهانی، در خدمت توجیه سلطۀ فرهنگی غرب بر دیگر جوامع و نیاز آنها به تقلید از نهادهای غربی درآمده است. جهانگرایی، ایدئولوژی غرب برای مقابله با فرهنگ غیرغربی است. آنچه را که غربیها جهانی میدانند، غیرغربیها، غربی قلمداد میکنند؛ آنچه را که غربیها همگرایی تدریجی جهان میپندارند _ مثلاً گسترش رسانههای جهانی _ غیرغربیها امپریالیسم شیطانی غرب میدانند (هانتینگتون، 1378: 102).
تعاریف متعددی از جهانی شدن وجود دارد: در تعریفی، جهانی شدن را چرخش آزاد سرمایه، نیروی کار و اطلاعات معرفی کردهاند. در تعریف دیگری، جهانیسازی را وصف روندی میدانند که در آن اقتصاد جهانی و نیروهای سیاسی و فرهنگی، به سرعت کرۀ زمین را زیر نفوذ قرار میدهند و به خلق بازار تازۀ جهانی، سازمانهای سیاسی، فراملی و فرهنگ جهانی تازهای دست میزنند.
طبق این تعاریف، دورنمای جهانی شدن، فرایند گسترش بازار جهانی سرمایهداری، چرخش پرشتاب کالاها، انسانها و اطلاعات است و به یکسانسازی کشورها و فرهنگهای دنیا میانجامد. در جهت تحقق این هدف، با فراگیر شدن شبکۀ ماهوارهای، توسعۀ نظام الکترونیک، افزایش رسانهها و ازدیاد کانالهای تلویزیونی و شبکههای فرامرزی آنها، استفاده از اینترنت و...، مرزهای ملی و جغرافیایی از بین رفته و کشورها نقش سابق خود را از دست داده و به جای قوانین داخلی، قوانین بینالمللی حاکم شده است. همچنین مرزها و قید و بندهای مذهبی و فرهنگی که تنظیمکنندۀ روابط جوامع انسانی مختلف هستند، از بین رفته و همۀ مردم جهان، در جامعهای واحد و فراگیر پیوند خورده و به انتقال سرمایه و نیروی کار و فرهنگ در چارچوب آزادی بازار خصوصاً در سطح قدرتهای بزرگ منتهی میگردد. همچنین به ظهور دهکدۀ الکترونیکی جهان، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان و گسترش جهان آگاهی میانجامد.
دیدگاههای متعددی دربارۀ مسئلۀ جهانی شدن وجود دارد: برخی جهانی شدن را چیزی فراتر از مرحلۀ گذرا و موقت در تاریخ بشر میدانند؛ عدهای دیگر آن را تبلور رشد سرمایهداری غرب برمیشمارند و گروهی دیگر، جهانی شدن را تحولی اساسی در سیاست جهانی قلمداد میکنند (مردانی گیوی، 1380: 32).
بهطور کلی دربارۀ جهانی شدن دو دیدگاه اساسی وجود دارد: دیدگاه مثبتبین و دیدگاه منفیبین. در دیدگاه مثبتبین، جهانی شدن با فنآوری اطلاعات (IT) پیوند خورده و در پی آن است که تمام مردم دنیا را متحد کند و زیر یک پرچم جمع نماید و محرومیتها و شکافهای اقتصادی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را از بین ببرد؛ هنجارهای پسندیدۀ انسانی، اخلاقی و دینی را بر جامعه حاکم سازد و وحدتی را در بین مردم ایجاد نماید که تمام انسانها خود را یک پیکره بدانند و در یک سنگر واحد جهانی علیه ظلم و استبداد و عوامل انحرافی متحد و یکصدا شوند. اما در تفکر منفیبین، جهانی شدن فرایندی است که در پی ادغام تمام کشورها در بازار جهانی مشترک سرمایه داری غرب، به زیر سلطه کشیدن محرومان و ضعیفان و هضم آنها در این بازار و نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی، انسانی، اجتماعی و دینی است. بیعلت نیست که اندیشهورانی مانند پولانی، اسکات گری، هوتن و فرکلا، از این فرایند جهانیسازی با تعابیری مثل غربیسازی، امریکاییسازی، نظام تکقطبی و دهکدۀ جهانی یاد کردهاند (صدرا، 1383: 162).
از جمله دستآوردهای منفی جهانیسازی غربی این است که غالباً این مفهوم، جانشینی برای معانی کهنهای مثل امپریالیسم و نوگرایی به شمار میآید و درصدد ترویج فرهنگ مصرف و اصالت سرمایه است. در این قالب، فراگیر کردن شیوۀ زندگی امریکایی و غربی نمودن انسانها در اولویت کار مجریان این طرح قرار دارد.
متفکرانی مثل لای بز و کاتز، معتقدند که جهانی شدن یا استیلا، همان چیزی است که در لوسآنجلس بستهبندی میشود و سپس به دهکدۀ جهانی ارسال میگردد و آنگاه در مغز انسانهای بیگناه مینشیند. رابرتسون هم در اینباره میگوید:
جهانی شدن متضمن فشار بر جوامع، تمدنها و سنتها، از منظر نمایش آنها بر روی صحنۀ جهانی فرهنگی و با هدف توجه به هویت اندیشهها و نمادهای مربوطه است (قراگوزلو، 1381: 80).
فرانسیس فوکویاما نیز که فرجام تاریخ را در غلبۀ فرهنگ و تمدن امریکایی و لیبرال _ دموکراسی غربی میداند، درباره جهانی شدن میگوید:
فرایند بنیادینی در پی آن است تا الگوی تکامل مشترکی بر همه جوامع انسانی دیکته کند. جهانی شدن چیزی شبیه تاریخ جهانی بشر در راستای دستیابی به لیبرال _ دموکراسی است (غریبآبادی، 1382: 24) .
صرفنظر از این ادعاها، تا حدودی میتوان بحرانها و پیامدهای منفی این نوع جهانی شدن را چنین برشمارد:
بحران معنویت، بیمعنا شدن یا کاهش معنای زندگی، افول نظامهای تعلیم و تربیت و ازهمپاشیدگی کانون خانواده، بحران مشروعیت، بحران هویت، بحران اخلاقی و افزایش روبهرشد فسادهای اخلاقی و بیبندوباریهای جنسی و بالا رفتن آمار بیماریهای ناشی از رواج این پدیده شوم، بحرانهای اقتصادی و مالی که با ورشکست شدن بزرگترین شرکتها و غولهای تجاری غربی سر باز کرده است؛ رفاهزدگی عدۀ قلیلی و فقرزدگی اکثریت افراد جوامع بشری؛ بحران محیط زیست و آلودگیهای آن، که ناشی از ماشینی شدن زندگی و تولید ضایعات صنعتی است و تخریبکنندۀ محیط زیست هستند؛ بحران امنیت و رفاه اجتماعی، قانونشکنی، ظهور تعصبات نژادی و ملی و نیز بحران فرهنگی که با از بین رفتن ارزشها، عقاید و باورهای دینی، ملی و محلی جوامع ایجاد میگردد.
با اظهار تأسف، دین مسیحیت و ارباب کلیسا در جهان غرب، نتوانستهاند به مقابله با تبعات منفی این نوع جهانیسازی بپردازند؛ بهطوری که بیشتر متفکران غربی، کلیسای مسیحی را به همسویی با این روند و منفعتخواری از این جریان ناسالم جهانی متهم کرده، میگویند: کلیسای کاتولیک، دشمن سرمایهداری نیست؛ این کلیسا مایل است که مشتی از مزایای نئولیبرالیسم را از آن خود سازد و از اروپا میخواهد که نئولیبرالیسم را با کاتولیسیسم درهم آمیزد. این همان سرمایهداری کشیشزده است (قراگوزلو، 1381: 90).
جالبتر آنکه امروزه بسیاری از تهاجمها و تجاوزهای امریکا به سایر کشورها، با آموزههای مسیحیت بنیادگرا و حمایت کشیشان و کلیسای این نحله از مسیحیت _ که صهیونیسم مسیحی نامیده میشود _ صورت میگیرد. آنها صهیونیسم را زمینهساز ظهور منجی موعود مسیحی میدانند؛ زیرا معتقدند که با همراهی صهیونیسم، ظهور حضرت مسیح در بیتالمقدس و انهدام سایر ادیان و تمدنها خصوصاً دین اسلام و نجات یهودیان محقق میگردد. آنان در جهت تحقق این ایده، جنایتها و رفتارهای خشونتآمیز و ظالمانۀ صهیونیستها را به عنوان زمینهساز ظهور منجی توجیه میکنند. با این تهدید، میتوان همدستی و حمایت دولت امریکا از رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیسم را توجیه نمود. با توجه به تبیین ابعاد و زوایای منفی این نوع جهانیسازی، میتوان گفت که جهانیسازی حضرت مهدی هیچیک از این دستآوردهای منفی را ندارد، بلکه با دربر داشتن ابعاد مثبت جهانی شدن، راهبردی متعالی و آرمانی برای این طرح است. پیش از بیان این راهبرد آرمانی و اثبات ابعاد متعالی آن، جهانی بودن دین اسلام را به عنوان پیشزمینۀ اثبات جهانیسازی مهدوی بررسی کرده، دلایل تأییدکنندۀ این مدعا را بیان مینماییم.
جهانی بودن اسلام
جهانیسازی و جهانگرایی، همواره یکی از اهداف مصلحان بشر بوده است، اما از تعالیم ادیان الهی سرچشمه میگیرد و یکی از اساسیترین آرمانهای همه انبیا و ادیان بزرگ الهی خصوصاً دین اسلام به شمار میرود (قطب، 1381: 68). لازمۀ ضروری خاتم بودن دین اسلام، جهانی بودن آن است. در مورد سایر انبیا، دلیل قطعی بر عمومیت و جهانی بودن رسالت آنها موجود نیست و هرچند آرمان آنها بوده، در مورد پیامبر اسلام قضیه کاملاً برعکس است. رسالت حضرت محمد صرفاً برای همۀ جهانیان و همۀ نسلها برگزیده شده است. آن بزرگوار، برای هدایت و راهنمایی عموم جهانیان مبعوث شده بود، برخلاف رسالت سایر انبیا که هر یک برای امت خاص یا نسل ویژهای مبعوث میشدند؛ کتابهای آنها برای ملت مشخص و یا یک دوره زمانی خاص بود؛ محدودۀ مکانی تبلیغ آنها معین بود و رسالت آنها جهانی نبود (عبدالحلیم محمود، بیتا: 95).
ریشههای جهانشمولی دین اسلام، در مبتنی بودن آن بر فطرت، انعطافپذیر بودن آموزههای آن و داشتن عنصر مهم اجتهاد و تطابق آن با مقتضیات زمان و مکان نهفته است (اخوان کاظمی، بیتا: 86). از سویی تمام عناصر جهانیسازی در مذهب شیعه بهطور مشهود وجود دارد. مکتب شیعه دوازدهامامی بیشترین تأکید بر خردورزی را دارد. عناصر عقلانیت، اجتهاد، عدالت، مهدویت و فرازمانی و فرامکانی بودن در این مکتب، دارای نمود و جایگاه والایی است.
بنابراین با ادلۀ نقلی و شواهد تاریخی، عمومیت دین اسلام و جهانی بودن آن را میتوان اثبات کرد که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) شواهد تاریخی
از جملۀ این شواهد عبارتند از:
1. پیامبر اسلام برای سران کشورها، مانند پادشاهان ایران، روم، یمن، حبشه، مصر و حتی برای رؤسای قبایلی که بهطور مستقل زندگی میکردند، نامههایی فرستاد.
2. برای هر کدام از کشورها و قبایل مختلف پیک مخصوصی ارسال میکرد تا آنان را به پذیرش اسلام فراخواند. این مطلب، دلیل بر عمومیت و جهانی بودن دین اسلام است.
ب) آیات قرآن
آیات متعددی از قرآن کریم با صراحت تمام، بر عمومیت دین اسلام و اختصاص نداشتن آن به زمان و مکان و قوم خاصی، تأکید میکنند؛ برخی از این آیات عبارتند از:
1. تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً؛ (فرقان: 1)
بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بندۀ خود، فرقان [ كتاب جداسازندۀ حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.
2. قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً؛ (اعراف: 158)
بگو: اى مردم، من پيامبر خدا به سوى همۀ شما هستم.
3. وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً؛ (سبأ: 28)
و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستاديم.
4. وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ (انبیا: 107)
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
این آیات، بیان میکند که هدف اسلام، اصلاح جامعۀ انسانی در سراسر گیتی بدون توجه به حدود و مرزهای جغرافیایی است. به همین دلیل، اسلام از همان روزهای آغازین، همۀ حکومتها و دولتها را ورای مرزها و نژادهایشان به یک دین و دولت واحد دعوت میکرد.
یکی دیگر از دلایل جهانی بودن دین اسلام، تکرار واژههای «الانسان» و «الناس» در قرآن کریم است که نزدیک به 240بار واژۀ «الناس» و 65بار واژۀ «الانسان» در آن تکرار شده است. این دو کلمه، واژههایی برای تمام افراد انسانی هستند و عمومیت و کلیت آنها واضح است؛ مانند:
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ؛ (حج: 49)
بگو: اى مردم، من براى شما فقط هشداردهندهاى آشكارم.
إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً؛ (بقره:124)
من تو را پيشواى مردم قرار دادم.
در واقع نگرش قرآن به انسان و هدایت رهبران جامعۀ انسانی، فراگیر و جهانی است و هیچ مرزی را در جهت تحقق اهداف جهانشمول خود نمیشناسد.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً...؛ (بقره: 143)
و بدينگونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد.
خداوند، آشکارا در این آیه بر مسئلۀ جهانیسازی تأکید میفرماید و این امر را وظیفۀ مهم جامعۀ اسلامی دانسته، از آنها میخواهد که با تمام توان، در جهت ساخت و ساز ملتها و اصلاح جوامع انسانی تلاش کنند. همچنین در سوره فتح میفرماید:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللهِ شَهِيداً؛ (فتح: 28)
اوست كسى كه پيامبر خود را به _ قصد _ هدايت، با آيين درست روانه ساخت تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواهبودن خدا كفايت مىكند.
در این آیه، به برتری فرهنگ اسلامی تأکید شده تا شایستگی آن را بر دیگر فرهنگها در جهت جهانیسازی اسلام و ایجاد حیات طیبه برای تمامی انسانها نمایان گرداند. از آیات شریفۀ قرآن کریم، استنباط میشود که در چنین حیات طیبهای، برکات الهی تمام عالم را فرا میگیرد. طبق آیۀ 96 سورۀ اعراف، هرگاه ایمان و تقوا در جامعۀ انسانی گسترش یابد و انسانها حریم خود و خداوند را نگه دارند، برکات الهی بر مردم نازل میشود.
اگر مسلمانان، جهانیان را به این حقیقت راهنمایی کنند، آنگاه زمام جهانیسازی بشردوستانه را به دست گرفته، مسئولیت پیشگفتۀ خویش را در برابر خداوند و خلق به نحو احسن ادا خواهند نمود (معرفت، 1383: 59). در اینجاست که سلطۀ نظامهای استبدادی و استعماری به پایان میرسد و انصاف و عدل مهدوی که درمانگر دردهای جوامع بشری است، بر جهان حاکم میگردد.
حکومت جهانی مهدوی؛ آموزهها و شاخصهای آن
گفتیم که اسلام، دین جهانی و یک طرح کلی، عمومی و جاودانه برای تمام جهانیان است که در تمام ابعاد خویش، در پی ایجاد حیات طیبه و زندگی سالم و یکسان برای تمام بشریت است. طبق آموزههای اسلامی و منابع دینی، از ابتدای شکلگیری حکومت اسلامی تا کنون، حیات طیبه به عنوان یک طرح عمومی و جهانی، امکان تحقق نیافته است و صرفاً در عصر حکومت حضرت مهدی و در دولت کریمۀ ایشان، این جهانیسازی اسلامی تحقق مییابد. در اینجا با مراجعه به احادیث مربوط به دورۀ آخرالزمان و عصر حکومت جهانی امام زمان در پی شناخت برخی از اوصاف این حکومت سرشار از حیات انسانی و مدینۀ فاضلۀ ایشان، آن هم از باب اشاره و یادآوری هستیم:
1. رشد شاخصهای اقتصادی، ایجاد رفاه عمومی و رفع فقر و ناداری
در حکومت جهانی امام عصر شکافهای اقتصادی، فقر، بیچارگی و نداری حاصل از جهانیسازی غربی وجود ندارد. طبق شواهد این مدعی، هیچ فقیری برای دریافت صدقه یافت نمیشود و جامعه به بینیازی کامل میرسد. برخی از روایات تأییدکنندۀ این مدعی عبارتند از:
الف) پیامبر میفرماید:
در امت من، مهدی قیام کند... و در زمان او، مردم به رفاه و نعمتهایی دست مییابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند. همه، چه نیکوکار و چه بدکار، از آن جملهاند. آسمان باران رحمتش را بر آنان ببارد و زمین چیزی از روییدنیهای خود را پنهان ندارد (مجلسی، 1403: ج52، 336).
ب) امام صادق میفرماید:
چون قائم ما قیام نماید، زمین با نور پروردگار، روشن میشود و خلایق از نور آفتاب، بینیاز باشند و تاریکی زایل میگردد و مردم در دوران سلطنت آن حضرت بسیار عمر میکنند... و زمین خزانههای خود را آشکار میگرداند، به نوعی که خلایق همه آنها را در روی زمین میبینند. مرد در آن وقت کسی را میطلبد برای اینکه از مالش به او عطا کند تا اینکه صلۀ رحم بهجا بیاورد یا اینکه از وجه زکات چیزی را به او بدهد، چنین کسی که اینها را از او قبول نماید، یافت نمیشود و خلایق به سبب آنچه خدا از فضل خود به ایشان روزی کرده، مستغنی و بینیاز هستند (همو: ج51: 78).
2. برقراری عدالت اجتماعی و گسترش قسط و عدل در سراسر گیتی
عدالتورزی یکی از مهمترین شاخصهای حکومت جهانی امام عصر است؛ همان چیزی که در همۀ اعصار تاریخ بهجز موارد اندکی، گمشدۀ حکومتها بوده است. آن حضرت حکومت خود را بر پایۀ عدالت تشکیل میدهد و بر اساس همین اصل، به تعامل با مردم میپردازد. پیامبر اکرم میفرماید:
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را به اندازهای طولانی خواهد نمود تا مردی از اهلبیت من به حکومت برسد... او زمین را از قسط و عدل پر میکند، همانگونه که پیش از آن از ستم و جفاکاری پر شده است... (همو: ج51، 84).
امام حسین میفرماید:
هنگامی که قائم قیام میکند، عدل گسترده میشود و این گستردگی عدالت، نیکوکار و فاجر را دربر میگیرد (همو: ج27، 90).
امام صادق نیز دربارۀ مبارزۀ آن حضرت با متجاوزان به بیتالمال میفرماید:
وقتی قائم ما قیام کند، آنان را بگیرد و دستانشان را قطع کند و به خواری در کوی و برزن بگرداند و بگوید: «اینان دزدانی هستند که از خدا میدزدند» (حرعاملی، بیتا: ج9، 355).
درباره اینکه آن حضرت چگونه عدالت را برپا و اجرا میکند، علی عقبه از پدرش چنین نقل مینماید:
هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم میکند؛ ظلم و جور در دوران او برچیده میشود؛ راهها در پرتو وجودش امن و امان میگردد و زمین برکاتش را خارج میسازد؛ هر حقی به صاحبش میرسد؛ کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمییابد؛ زیرا همۀ مومنان بینیاز و غنی خواهند شد (شبلنجی شافعی، بیتا: 352).
با توجه به تأکید مکرر قرآن کریم بر آموزه عدالت و قسط، میتوان ادعا کرد که حکومتهای اسلامی که زمینۀ ظهور ولیعصر را فراهم میسازند، باید عدالت را در سطوح مختلف جامعه اجرا نمایند. اجرای عدالت در لایههای مختلف حکومت اعم از مسئولان و مردم ضروری است. حاکم اسلامی باید همۀ مردم را از یک زاویه ببیند و تبعیض نژادی و قومی برچیده شود؛ زیرا انسانها در سایۀ عدالت و برابری، به سعادت و تکامل انسانی نایل میشوند و رسیدن انسانها به فضیلت و تکامل، پیشدرآمد ظهور و منجی عالم، مهدی موعود است.
3. احیای آیین توحیدی و برچیدگی شرک و پرستش خدایان دروغین
در حکومت جهانی مهدوی، بدون هیچ مجاملهای، اسلام به عنوان آیین برتر و متعالی به جهانیان معرفی و توسط آنها پذیرفته میشود؛ در حالی که در جهانیسازی غربی که مبنای آن لیبرال _ دموکراسی، است با اعتقاد به اصل نسبیت ارزشهای اخلاقی و دینی و تساهل و اغماض افراطی در برابر همۀ عقاید و ادیان، حمایت از یک مذهب به معنای دخالت در آزادی عقاید است و سکولاریسم و دنیاپرستی و اصالت امور دنیوی، در سرلوحۀ کار حامیان این عقیده قرار دارد. در اینجا به برخی از روایتهای تأییدکنندۀ این بعد از حاکمیت مهدوی اشاره میکنیم. امام محمد باقر میفرماید:
در زمین هیچ ویرانهای باقی نمیماند، مگر اینکه آباد گردد؛ و هیچ معبودی جز خداوند متعال از بت و غیر آن نمیماند، مگر اینکه دچار حریق گشته و میسوزد (کورانی، بیتا: 361).
محمد بن مسعود در تفسیر عیاشی از رفاعة بن موسی روایت میکند: از امام صادق شنیدم که فرمود:
وقتی قائم آل محمد قیام کند، مکانی در روی زمین باقی نمیماند، مگر اینکه کلمۀ طیبۀ «لا اله الا الله، محمد رسول الله» در آنجا به آواز بلند گفته میشود (عیاشی، بیتا: ج2، 50).
امام صادق میفرماید: درباره این آیه از پدرم پرسیدند، فرمود:
هنوز تأويل آن نيامده است. اگر قائم ما قيام كند، آن كس كه او را مىبيند تأويل آن را به خوبى خواهد ديد. با ظهور او شعاع دين پيغمبر چنان بالا میگيرد كه در روى زمين شرک و بیدينى نمیماند. (همو: ج2، 56).
4. تثبیت و شکلگیری صلح و امنیت جهانی و ایجاد آرامش همگانی
از روایتهای موجود در زمینۀ حکومت جهانی مهدوی، اینگونه استنباط میشود که ترس وناامنی، از زندگی مردم رخت برمیبندد و امنیت در سراسر جهان حاکم میگردد. حضرت علی در اینباره میفرماید:
وقتی قائم ما قیام کند، به واسطۀ ولایت و عدالت او، آسمان چنانکه باید ببارد، میبارد و زمین نیز رستنیهایش را بیرون میدهد و کینه از دل بندگان زدوده میشود و میان دد و دام آشتی برقرار میگردد، بهگونهای که یک زن، بین عراق و شام پیاده خواهد رفت و آسیبی نخواهد دید و هر جا قدم میگذارد، همه سبزه و رستنی است و بر روی سرش زینتهایش را گذارده، نه ددی او را آزار دهد و نه بترساند (مجلسی، 1403: ج10، 104).
5. عصر شکوفایی علمی و به کمال نهایی رساندن دانش و عقلانیت انسانها
اینکه جهان امروز از حیث پیشرفت علم و تکنولوژی چشمانداز رو به جلویی دارد، امری انکارناپذیر است. اما پیشرفت علم و اختراعات متعدد، نتوانسته گوشهای از رنجها و بحرانهای زندگی انسان را التیام بخشد، بلکه برعکس، در مواردی بحرانساز شده و تا حدودی امنیت و آرامش انسان را مختل نموده و ابهامات و علامت سؤالهای زیادی پیش روی دارد؛ در حالیکه در حکومت جهانی مهدوی، دانش و تکنولوژی، پیشرفتهای شگفتانگیزی را پشت سر میگذارد و دستآوردهای زیادی در تمام حوزههای علمی (اعم از علم تجربی، علوم عقلی، دانش نقلی و عرفانی) به بار میآورد. امام صادق در این مورد فرموده است:
دانش 27 حرف است؛ همۀ علومی که پیامبران برای مردم آوردهاند، دو حرف بیش نبوده و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولی وقتی قائم ما قیام کند، 25 حرف دیگر را ابراز میکند و آن را در میان مردم گسترش میدهد، آنگاه آن دو حرف را ضمیمه میکند و همۀ 27 حرف را در میان مردم منتشر مینماید (مجلسی، 1403: ج52، 336).
همچنین در حکومت طیبه مهدوی، انسانها به کمال عقلانیت و تفکر میرسند؛ به فرمودۀ امام باقر:
وقتی قائم ما قیام کند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان کشیده، عقل آنها زیاد و فهمشان بالا میرود.
باز در جای دیگری فرموده است:
به مردم زمان قائم، آنچنان حکمتی عطا خواهد شد که زن در خانۀ خویش بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبرش، عادلانه و آگاهانه داوری میکند و نیازی به دیگری ندارد (مجلسی، 1403: ج52، 352).
جهانیسازی مهدوی مبتنی بر براهین و استدلالهای عقلی بوده، با تکیه بر استدلال، در پی کسب مقبولیت و رضایت عمومی است. نظام حکومتی حضرت مهدی، بر پایۀ مشروعیت کامل و مبتنی بر قانون است؛ حکومتی نیست که با فریب افکار عمومی و تبلیغات نادرست ایجاد شده باشد، بلکه حاصل رضایت و مقبولیت قلبی تمام موجودات عالم اعم از انس و جن و... است.
6. ارتقای کرامت انسانی و حفظ و بالندگی حقوق بشر
بر خلاف جهانیسازی غربی که ارزش و کرامت انسانها در آن مخدوش شده و حقوق بشر جایگاهی ندارد، در حکومت جهانی مهدوی، کرامت انسانی و حقوق بشر محوریت دارد و به متعالیترین حد خود میرسد. حضرت علی این مطلب را ضمن وصف عصر ظهور، اینگونه یادآور میشود:
سپس به کوفه روی میآورد که قرارگاه و منزل اوست. هیچ بردۀ مسلمانی در بند نمیماند، جز اینکه او را میخرد و آزاد میسازد؛ بدهکاری نمیماند، مگر اینکه دین او را میدهد و مظلمهای نمیماند، جز اینکه آن را میپردازد و کشتهای نمیماند، مگر اینکه دیه او را میدهد و خانواده او را تأمین میکند و همۀ امور را تدبیر و کارها را تنظیم مینماید (قزوینی، 1376: 671 - 672).
رعایت کرامت انسانها صرفاً به شخص امام عصر منتهی نمیشود، بلکه یاران وی که مهمترین آنها 313 تن هستند، بر مبنای رعایت این اصول با آن حضرت بیعت میکنند. حضرت علی در وصف بیعت 313 یار خاص امام عصر میفرماید:
با او بیعت میکنند، در حالیکه هرگز دزدی ننمایند، زنا نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند، خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانۀ کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم نخورند، در مورد چیزی که یقین ندارند گواهی ندهند... راه را بر کسی نبندند، راه را ناامن نکنند، از اعمال منافی عفت اجتناب کنند... . او نیز در حق خود تعهد میکند که از راه آنها برود، جامهای مثل جامۀ آنها بپوشد، مرکبی همانند آنها سوار شود و... (صافی گلپایگانی، بیتا: 478).
براساس برخی از روایتها، حکومت مهدوی در عین صلابت، بر عطوفت و مهرورزی مبتنی است. انسانها بدون هیچ تبعیضی تکریم میشوند، مردم به سوی او پناه میبرند، چنانکه زنبوران عسل به ملکۀ خود پناه میبرند و صفا و صمیمیت صدر اسلام به مردم برگردانده میشود.
7. نفی قومیتمداری و از بین بردن تبعیضات نژادی و طبقهای
نفی نژادپرستی، قومیتمداری، باندبازی، جناحگرایی و فامیلمداری، از جمله شاخصهای اساسی حکومت جهانی مهدوی است. کابینۀ حکومت طیبۀ مهدوی بر پایۀ ملاکهایی مثل تقوا، شایستهسالاری، کاردانی، تعهد، قدرت مدیریت و لیاقت شکل میگیرد. از مهمترین دلایل تأییدکننده این مطلب، میتوان به گزینش 313 یار اصلی امام موعود اشاره نمود که هیئت دولت کریمۀ ایشان را تشکیل میدهند. این افراد از کشورهای متعدد _ بر اساس گزارشهای موجود، قریب به 23 کشور به عنوان محل سکونت آنها معرفی شده است _ و بر مبنای تقوا، کاردانی و شایستگی انتخاب شدهاند. در روایات موجود در این زمینه نزدیک به پنجاه نفر آنها را زنان تشکیل میدهند. این مطلب نشاندهنده آن است که قومیت، نژاد و جنس مذکر یا مونث بودن در حکومت مهدوی جایگاهی ندارد، بلکه ایمان، پارسایی و شایستگی ملاک است. شاید یکی از دلایلی که حکومت مهدوی را عموم جهانیان به سرعت میپذیرند، همین مطلب باشد؛ زیرا در سایۀ چنین حکومتی است که تبعیض، فقر، شکاف طبقاتی و استکبارورزی از بین میرود.
8. گفتمان واقعی با سایر ادیان
از روایات استنباط میشود که در حکومت جهانی مهدوی، گرچه آن حضرت همۀ ادیان و مذاهب را به پیروی از اسلام فرا میخواند، آنها را به اجبار دعوت به اسلام نمیکند، بلکه محور کار آن حضرت، هدایت جامعۀ بشری است و اصل هدایت باید بر اقناع مبتنی باشد. از ابتدای ظهور، کتب تحریفشدۀ تورات، زبور، انجیل و... را پیدا کرده، بر اساس آنها با اهل کتاب به بحث و گفتوگو میپردازد و آنها را به دین اسلام و حکومت جهانیاش رهنمون میسازد. امام باقر میفرماید:
چون قائم اهلبیت قیام کند، اموال را بهطور مساوی تقسیم مینماید و نسبت به رعیت، با عدالت حکم میکند. پس هر کس او را اطاعت نماید، خدا را اطاعت کرده و هر کس با او مخالفت کند، خدا را عصیان و مخالفت نموده. نامیدن او به مهدی، از این جهت است که خداوند او را به امورات مخفی، راه مینماید و تورات و سایر کتابهای خداوند را در انطاکیه از مغازهای بیرون میآورد و در میان اهل تورات، با تورات و در میان اهل انجیل، با انجیل و در میان اهل زبور، با زبور و در میان اهل قرآن، با قرآن حکم میفرماید (قزوینی، 1376: 672).
9. احیای دین بر مبنای مقتضیات زمان و مکان
لحاظ مقتضیات زمانی و مکانی و حرکت بر مبنای تحولات تازه و پاسخگویی به مسائل جدید، از جمله ویژگیهای جهانی شدن است. اسلام با داشتن عنصر اجتهاد پویا، در زمینۀ سازگاری با مقتضیات جدید، انعطافپذیری چشمگیری دارد. جهانیسازی مهدوی هم دارای این مشخصه است و در زمان ایشان، اسلام ناب ظهور مینماید و به نوعی جهان با یک رویکرد نوسازی دینی مواجه میگردد. امام باقر میفرماید:
قائم کتابی جدید، امری جدید و حکمی جدید میآورد و بر عرب سخت میگیرد (مجلسی، 1403: ج53، 77).
ایشان در جای دیگری، ضمن تشبیه حکومت مهدوی به سیرۀ پیامبر در ابطال قوانین جاهلی میفرماید:
قائم وقتی قیام کند، احکامی که در ایام مصالحه با کفار در دست خلایق بوده است، را باطل میگرداند و با عدالت در میان مردم رفتار میکند (قزوینی، 1376: 735 - 736).
در عصر ظهور، بسیاری از کتب فقهی، حدیثی و متون تفسیری از اعتبار ساقط میگردد؛ زیرا مردم با رشد عقلانی و فکری که در این دوره به دست آوردهاند، بسیاری از تئوریهای افراطی را نفی میکنند و به تبیین اسلام ناب میپردازند.
10. تحولات بنیادی در حوزۀ رسانهها و وسایل ارتباط جمعی
امام صادق میفرماید:
مؤمن در عصر قائم در حالی که در مشرق است، برادر خویش را که در مغرب است میبیند و همچنین کسی که در مغرب است، برادر خویش را در مشرق میبیند (مجلسی، 1403، ج52، 391).
در جای دیگری میفرماید:
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند به دستگاه شنوایی و بینایی شیعیان ما گستردگی و کشش ویژهای میبخشد تا میان آنها و مهدی ما نامهرسان یا واسطهای نباشد (کلینی، بیتا: ج8، 240).
با توجه به این دو روایت، به نظر میرسد که پیشرفتهای عصر ظهور در حوزۀ فضاهای رسانهای، صرفاً به تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی منحصر نیست، بلکه مردم آن عصر، به واسطۀ داشتن سطح متعالی ایمان، دارای کمالاتی شده، گوش و چشم آنها دارای قدرت فرابینایی، فراشنوایی و فرامکانی خواهد گردید؛ بهطوری که هر لحظه میتوانند از دورترین نقطۀ جهان با آن حضرت ارتباط برقرار کنند و از فیض وجود ایشان بهرهمند شوند. در واقع انسانها در حکومت جهانی مهدوی، به کمال واقعی خود میرسند که اشرف مخلوقات بودن است و همواره خود را در حضور امام عصر میدانند.
11. حفظ محیط زیست و رعایت حقوق جانداران
بحران محیط زیست و تخریب آن، یکی از مهمترین پیامدهای منفی جهانیسازی غربی است. اما جهانیسازی مهدوی این وجه منفی را ندارد. پیامبر اکرم میفرماید: «همۀ موجودات انسانی و غیرانسانی از حکومت جهانی حضرت مهدی راضی هستند.» ایشان حکومت مهدوی را مایۀ رفاه و شادمانی کلیۀ موجودات به شمار آورده است (صافی گلپایگانی، بیتا: 472).
امام حسن فرموده است:
در دولت حضرت مهدی حتی درندگان آزادانه و بدون مزاحمت زندگی میکنند.
همۀ این موارد، بیانگر نهایت صلح و آرامشی است که بر جهان حاکم میگردد.
نتیجه
در این مقاله، جهانیسازی و قرائتهای متعدد آن بررسی شد و جهانیسازی غربی و پیامدهای منفی آن تبیین گردید. ماهیت درونی و اصلی این تئوری، سلطۀ امپریالیسم غربی و لیبرال _ دموکراسی امریکایی بر جهان است. این جهانیسازی، فرایندی مادی و یکسویه است که برخی از اهداف آن، انحصارطلبی غرب و یکپارچه کردن جهان و هضم آن در بازار مشترک جهانی به رهبری سرمایهداری امریکا، از بین بردن مرزهای جغرافیایی، فرهنگی، ملی و دینی، ترویج فرهنگ مصرفگرایی و زندگی غربی، ریختن سرمایۀ تمام کشورها و انسانها به جیب سرمایهداران، منفعتجویی غربی و امریکایی و از بین بردن ادیان و مذاهب بهویژه دین اسلام است. در ادامه، مسئلۀ جهانی بودن دین اسلام از منظر قرآن کریم و شواهد تاریخی بررسی گردید و یکی از مسائل بنیادین اسلام تحت عنوان حکومت جهانی مهدوی، طرح شد و با استناد به روایات معصومان، مهمترین شاخصها و آموزههای آن حکومت طیبه، از باب اشاره و یادآوری بیان گردید که برخی از آن ویژگیها عبارتند از: حاکمیت مطلق اسلام و رفع شرک و دوگانهپرستی، فراگیر شدن عدالت و قسط، ایجاد آرامش و امنیت در سرتاسر گیتی، رفاه اقتصادی و رفع فقر و ناداری، پیشرفت علم و اوج کمال عقلانی و فکری، اعتلای کرامت انسانی و حقوق بشر، نفی مطلق نژادپرستی و قومگرایی، تحول بنیادین در حوزۀ رسانهها، نوسازی دینی بر مبنای مقتضیات زمان، حفظ محیط زیست و حق جانداران.
با عملی شدن و اجرای مؤلفههای حکومت جهانی مهدوی، میتوان زمینۀ ظهور آن حضرت را فراهم ساخت و سبب تعجیل در فرج موعود گردید. حکومت اسلامی باید تمام شاخصهای حکومت آرمانی مهدوی را که در آیات و روایات ذکر گردیده است، در تمام لایههای حکومت و جامعۀ اسلامی به کار گیرد.
منابع
1. اخوان کاظمی، بهرام، حکومت جهانی امام عصر و نظریه جهانی شدن در عصر ما، تهران، دبیرخانه پنجمین اجلاس بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی، 1384ش.
2. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
3. پیشگاهیفرد، زهرا، نگرش ژئوپولیتیکی بر پدیدۀ جهانی شدن، تئوری نظامهای فرامنطقهای، تهران، دوره عالی جنگ سپاه، 1380ش.
4. شیرودی، مرتضی، «مبانی نظری جهانیسازی»، فصلنامۀ کتاب نقد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1381ش.
5. شبلنجی شافعی، سید مؤمن، نورالابصار في مناقب آل البیت النبي المختار، قم، انتشارات دارالفکر، بیتا.
6. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مکتبة الداوری، بیتا.
7. صدرا، علیرضا، آسیبشناسی جهانی شدن و جهانیسازی با مدل جهانگرایی مهدویت، تهران، قبسات، 1383ش.
8. عبدالحلیم محمود، علی، الدعوة الاسلامیة دعوة عالمیة، بیروت، دارالکتب العربی، بیتا.
9. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، بیتا.
10. غریبآبادی، کاظم، «جهانی شدن و تحول در مؤلفههای سیاست خارجی»، اطلاعات سیاسی _ اقتصادی، ش193 - 194، 1382ش.
11. قراگوزلو، محمد، «جهانی شدن»، اطلاعات سیاسی _ اقتصادی، ش187 - 188، 1381ش.
12. قزوینی، سیدمحمدکاظم، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق: علی کرمی و سیدمحمد حسینی، قم، دفتر نشر الهادی، 1376ش.
13. قطب، محمد، مسلمانان و مسئلۀ جهانی شدن، ترجمه: زاهد اویسی، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1381ش.
14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ترجمه و شرح: سیدجواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا.
15. کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه: عباس جلالی، بیجا، بیتا.
16. مالکوم، واترز، جهانی شدن، ترجمه: اسماعیل مردانی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، 1379ش.
17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق: سیدابراهیم میانجی و همکاران، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403ش.
18. مردانی گیوی، اسماعیل، «جهانی شدن، نظریهها و رویکردها»، اطلاعات سیاسی _ اقتصادی، ش 167 - 168، 1380ش.
19. معرفت، محمدهادی، «جهانی شدن زمینۀ جهانیسازی یا در انتظار یوم موعود»، فصلنامه قبسات، ش33، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پاییز 1383ش.
20. هانتینگتون، ساموئل پی، برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی رفیعی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ش24 - 25، 1378ش.