موانع و آفات انتظار
دکتر رضاعلی نوروزی
دکتر محمد نجفی
فاطمه هاشمی
چکیدهدکتر محمد نجفی
فاطمه هاشمی
این مقاله با هدف بازشناسی برخی از موانع و آفات انتظار به روش تحلیلی _ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای نوشته شده است. موانعی که این مقاله به آنها پرداخته عبارتند از: استبعاد ذهنی ظهور، خو گرفتن به شرایط موجود، تهدید منافع، شتابزدگی، عافیتطلبی، نگرش منفی به انتظار، عدم رشد فکری و عدم معرفت به امام زمان. آفات در کمین امر انتظار که در این مقاله ذکر شده، شامل منجیگرایی، ملاقاتگرایی، مدعیپروری، غلو در محبت و باطنگرایی است. نتایج مطالعات و بررسیها در مورد علل و ریشههای موانع و آفات، حاکی از آن است که عوامل بروز موانع و آفات در برخی موارد مربوط به منشأ (روایات مطرح کنندۀ تفکر انتظار مهدی موعود) و گاه در نگرش و عملکرد متولیان امور دینی و فرهنگی و گاه در سوءبرداشت نظری و سوءعملکرد پیروان این اعتقاد عظیم و تحولآفرین است. در پایان به منظور پالایش اندیشۀ رایج در جامعه، پیشنهاداتی ارائه شده است.
مقدمه
اعتقاد به وجود و ظهور حضرت حجت از جمله اعتقادات اسلامی _ شیعی است که همانند سایر اجزاء اعتقادات دینی، آثار سازنده و تربیتی مثبت متعددی بر آن مترتب است. مهدویت و انتظار، بحث اعتقادی محض نیست، بلکه ارزش تربیتی بسیار دارد. وقتی از طریق براهین عقلی و نقلی، ضرورت اعتقاد به وجود و ظهور حضرت ولیعصر اثبات میشود، تنها مجموعهای از علوم و معارف اسلامی برای افراد فراهم میآید، اما وقتی مهدویت و انتظار به منزلۀ ایدئولوژی طرح میشود به زندگی انسانها جهت میدهد و تحولات عظیم هیجانی، عاطفی، اجتماعی و عملی در زندگی افراد ایجاد میکند. هنگامی که جریان تربیت دینی، مشتمل بر بعد تربیتی مهدویت شکل میگیرد، امکان ظهور آسیب و بنابراین، آسیبشناسی فراهم میشود؛ زیرا در جریان تربیت دینی، دست آدمی گشوده میشود و اکنون اوست که باید با فهمی که از دین کسب میکند، به عمل روی آورد و زمینۀ تحقق برداشتهای خود را هموار کند. در این مسیر، افق کوتاه دید آدمی، بدفهمیها را در دامن میپرورد، چنانکه دامنۀ محدود همت او، بدکرداریها را در پی میآورد. از اینرو، آسیبشناسی تربیتی مهدویت، تلاشی برای بازشناسی اینگونه لغزشهای فکری و عملی است. (باقری، 1386: ج2، 346) با توجه به جنبۀ تربیتی انتظار بازشناسی موانع و آفات انتظار و عوامل پیدایش آنها ضرورت پیدا میکند؛ چراکه تربیت بهخصوص تربیت دینی، امری تدریجی و ظریف و حساس است که باریکبینی و دقت فراوان میطلبد. این حساسیت و ضرورت دقت در دوران غیبت اهمیت بیشتری دارد. از آنجا که انتظار در طول تاریخ، مؤثرترین عامل مقاومت و پایداری در مبارزه با ظلم و بیعدالتی، مخصوصاً در نزد شیعیان بوده است، دشمنان و استعمارگران در صددند تا با استفاده از امکانات عصر ارتباطات و فنآوری و مقولاتی مانند اینترنت و تعاملات فرهنگی بین جوامع، با ایجاد تحریفها، شبهات و انحرافاتی در امر ظهور، مانع از تحقق انتظار در میان مسلمانان بهخصوص شیعیان شوند یا آن را مسخ کنند و به امری بیروح و عامل رخوت و انفعال تبدیل نمایند تا به راحتی بتوانند بر جوامع اسلامی غالب آیند و منافع و مطامع خود را تأمین کنند. تربیت دینی و تربیت منتظر، مبتنی بر اصول و معیارهای اصیل دینی است. با توجه به اینکه تربیت دینی و تربیت منتظر از دو بعد علمی و عملی برخوردار است، اگر در حیطۀ نظری، معیارهای اصیل برگرفته از روایات ائمۀ اطهار و آیات قرآن، با کجفهمی و سوءتعبیر فهمیده شود، یا افرادی در حیطۀ عملی به افراط و تفریط بگرایند، زمینۀ ایجاد آسیب فراهم میشود و امری به این عظمت که موهبت و فرصتی برای رشد و تعالی انسانهاست به عاملی برای انحطاط و سقوط انسانها در ورطۀ هلاکت و گمراهی تبدیل میشود.
شناخت موانع و آفات انتظار، از آن جهت مهم و حیاتی است که اندیشههای انحرافی، هرگز خود را با عناوین باطل مطرح نمیکنند و همیشه در پناه ظواهر دینی وارد میدان میشوند و اگر مربیان و متولیان تعلیم و تربیت و هدایت اجتماع، آسیبها و خطرات مسیر و تاکتیکهای دشمن را نشناسند، راهکارهای مناسب برای جلوگیری از آنها یا مبارزه با آنها ارائه نخواهند کرد.
این مقاله ضمن پاسخگویی به سئوالات زیر و بررسی دلایل انحراف از مسیر انتظار، برای رفع موانع و پیشگیری از بروز آفات پیشنهاداتی ارائه میدهد: چه عواملی مانع تحقق انتظار میشود؟ آفات و آسیبهای در کمین امر انتظار چیست؟
موانع تحقق انتظار
انتظار در مفهوم کلی، امری فطری و حالتی نفسانی است که با زندگی انسان عجین شده و به معنای چشم به راه بودن برای کسی یا حادثهای است. اما انتظار حضرت امام زمان که در این نوشتار منظور است، تنها طریقی برای رسیدن به مقصد نیست، بلکه خود انتظار موضوعیت دارد؛ چراکه حقیقت انتظار، اتصال به مولا و محبوب است و آثار و برکات سازندۀ آن در فکر و اندیشه، گرایشها و رفتارهای فردی و اجتماعی نمایان میشود. اما گاه عواملی مانع از بهرهمندی برخی افراد از موهبت انتظار و برکات ناشی از آن میشوند. در این بخش به معرفی برخی از موانع تحقق انتظار فرج حضرت حجت در وجود انسانها پرداخته میشود.
الف) استبعاد ذهنی ظهور
خداوند در آیات شریفهای که در بخش پایانی دعای عهد نیز آمده است میفرماید:
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً * وَنَرَاهُ قَرِيباً؛ (معارج: 6-7)
زيرا آنان آن [عذاب یا به تعبیر وارده در دعای عهد، امر ظهور] را دور مىبينند، و [ما] نزديكش مىبينيم.
اساس استبعادی که مطرح میشود از دو جنبه قابل طرح است: یکی غیرممکن بودن امر ظهور و دیگری وجود مردی از نسل حضرت زهرا. در مورد ناممکن بودن ظهور، گفته میشود: چگونه با توجه به پیچیدگیها و تعدد مشکلات و مسائل بشری در زندگی معاصر، بر تمام آنها میتوان فائق آمد؟ از طرفی چگونه ممکن است مردی با یارانی اندک آن هم از قشر مستضعف جامعه بتواند با اَبرقدرتهای حاکم بر جوامع انسانی و در حقیقت حاکم بر جهان به مبارزه بپردازد و بر آنان پیروز شود، در حالیکه حاکمان ستمگر، به انواع سلاحهای کشتار جمعی مجهز و دارای قدرت تخریبیِ فوق تصور هستند. از طرفی، بشر امروزی بیش از هر زمانی، از انسانیت خود غافل شده و راه سر به هوایی پیش گرفته و در آشفتگی و تشویش فکری بسر میبرد. ارائۀ نمونههای عینی از تاریخ انبیای پیشین و صدر اسلام پاسخ قانعکنندهای برای ناباوران نیست؛ چراکه آنان قدرت سلاحهای امروزی را بیشتر باور دارند. نتیجۀ چنین طرز فکری عدم پذیرش امکان تحقق ظهور و در نتیجه محرومیت از لذت انتظار است.
اما آیا انقلاب اسلامی ایران و پیروزی بزرگمردی بدون سلاح در همین دوره از تاریخ نیز نمیتواند این ناباوری را تغییردهد؟ جامعهای که بستر انقلاب اسلامی قرار گرفت، تحت تربیت و فرهنگ اسلام ناب نبود، اما در میان افراد آن جامعه افراد بسیاری بودند که فطرتشان به خواب ابدی نرفته بود و با تلنگری بیدار شدند و ندای امام را لبیک گفتند. پس همواره امکان تسلیم افراد در برابر امام و رهبری که انسانها را به سوی فطرتشان فرا میخواند وجود دارد.
از طرفی تردیدهایی در مورد میزان عمر حضرت مهدی و سلامتی و زنده بودن ایشان مطرح شده و وجود ایشان و عمر طولانی آن حضرت از نظر عقلی و علمی غیرممکن انگاشته میشود.
وقتی کسی نتواند موجود بودن موعود را بپذیرد ناگزیر نمیتواند منتظر او باشد. اما در حقیقت عقل و علم منکر هیچکدام از موارد مطرح شده نیست و این برداشت در حقیقت فروکاستن عقل و علم به نازلترین سطح علم یعنی علم حسی است. از طرفی باتوجه به اینکه انسان موجودی محدود است، علم و عقل او نیز محدودیتهایی دارد. اساساً کمال عقل و علم در این است که محدودیتهای خود را بشناسد. (تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم) عقل همیشه کلیات را میفهمد و توان اثبات یا نفی آن را دارد و بس. اما اظهارنظر دربارۀ مصادیق جزئی را بیرون از حیطۀ فعالیت خود میداند. (جوادی آملی، 1381: ج1، 40) از اینرو در مورد مسئلۀ ظهور نیز بحث امکان و ضرورت تحقق حکومت جهانی عدالتگستر و حیات طیبۀ این جهانی را میتوان از منظر عقل بررسی کرد. اما در مورد مصداق منجی بشریت یعنی حضرت مهدی، عقل فقط میتواند به صورت کلی راهنمای انسان باشد. عقل نه تنها منکر امکان تحقق امر مورد انتظار نیست بلکه وجوب آن را اثبات میکند. با توجه به اینکه خداوند حکیم است و نظام موجود هستی، نظام احسن است که توسط خالق حکیم به وجود آمده و جهان و تاریخ بشری دارای سیر تکاملی است. پس ضرورت دارد که تاریخ بشری به دوران حاکمیت عدالت، پایان بردگی، مساوات در ثروت، امنیت و آزادی، کمال علم و عقل منتهی شود. اینکه ظهور حضرت حجت را از «اشراطالساعة» میشناسند و ویژگی قیامت وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (یس: 59) جدایی کامل حق از باطل است، شاید به همین دلیل باشد که کمال زندگی زمینی به جدا شدن جبهۀ حق از جبهۀ باطل است، تا دنیا شایستگی قیامتی شدن را پیدا کند. از طرفی چون نظام احسن عالیترین جواب را به نیازهای انسان میدهد، نظام بشری بدون یک قطب برین انسانی امکان ندارد که بتواند به عالیترین مراتب خود برسد، پس هیچ ستمی پایدار نخواهد بود. (طاهرزاده، 1386: 151 و 152) به همین دلیل است که بیشتر انسانهای آزادۀ جهان به ظهور منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند و انتظار، امری فراگیر در میان امتهاست، هرچند که در مورد مصداق منجی با هم تفاوت دارند. پیروزی حزبالله بر اسرائیل در جنگ 33 روزه نشاندهندۀ امکان غلبۀ حق بر باطل است. اما در مورد طول عمر حضرت مهدی و نوع زندگی ایشان نیز دلیل علمی قاطعی برای نفی امکان حیات چندصدساله برای انسان وجود ندارد و موارد تاریخی مثل حضرت نوح نیز شاهدی بر این مدعاست. البته طرح مباحث سادۀ زیستشناختی و تاریخی در شأن امری بدین عظمت نیست و شاید نوعی تنزیل برای امر الهی ظهور حضرت مهدی محسوب شود اما جهت تقریب به ذهن، چارهای جز اشاره نبود.
ب) خو گرفتن به شرایط موجود
از موانع تحقق امر انتظار فرج حضرت مهدی مأنوس شدن افراطی با زندگی عادی و غرق شدن در روزمرگیهاست که باعث میشود انسان، جدا از نداشتن درک درست از کاستیها و نواقص اوضاع موجود، خود را در شرایط مطلوب احساس کند و دنبال این باشد که مطابق برنامهریزیهایش زندگی خود را پیش برد و به آرمانهای محدود خود دست یابد. نتیجۀ این تلقی از زندگی، علاقه به حفظ شرایط موجود است و چنین فردی تلاش میکند تا وضع موجود دست نخورد و سر و سامانی که به زندگیاش داده دستخوش هیچ تغییری نشود. در چنین شرایطی مهدویت و انتظار ظهور، اموری حاشیهای، واژگانی بیروح و همردیف با واژههای دیگری باشد و هیچگونه تأثیر تربیتی و سازنده در زندگی انسان نمیگذارد. در برخی از روایات به موضوع غفلت و تغافل گروهی از مردم از امر عظیم ظهور حضرت مهدی اشاره شده است. در روایتی آمده است که در محضر امام صادق از حضرت قائم یاد شد، آن حضرت فرمود:
إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ يَقُولُ النَّاسُ أَنَّى ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ؛ (نعمانی، 1363: 222)
بدانید که هرگاه او قیام کند، حتماً مردم میگویند: این چگونه ممکن است؟ درحالیکه (چندین و چند سال است) استخوانهای او نیز پوسیده شده است.
انتظار، ایمان به آینده است و لازمهاش انکار حال و تلاش برای تغییر شرایط موجود یا حد اقل آرزوی تغییر وضع موجود است. کسی که از شرایط فعلی خشنود و راضی است، چگونه میتواند منتظر باشد بلکه او بیشتر یک محافظهکار است (شریعتی، 1385: 36) و از هر حادثهای که وضع موجود را متحول کند بیمناک است و چگونه میتواند منتظر حادثهای به عظمت ظهور باشد؛ چراکه با ظهور حضرت مهدی و جهت برقراری حکومت جهانی آن حضرت، تمام سامانهای امروزی دچار آشفتگی و از همگسستگی میشود. پس غفلت و تغافل موجب عدم شناخت کاستیها و نابسامانیها ودر نهایت محرومیت از مواهب انتظار خواهد شد.
ج) تهدید منافع
تحقق ظهور حضرت مهدی، امری است که منافع دو گروه را تهدید میکند. لذا تحقق انتظار برای آنها غیرممکن است.
گروه اول، حاکمان و اشراف و ستمگرانی هستند که رونق زندگی آنها در گرو بیبند و باری، فساد و ظلم و بیداد است و از بردگی انسانهای دیگر روز به روز به نان و نوای بیشتری میرسند و روشن است که ظهور حضرت مهدی و قیام ایشان در برابر کجرویها و بیدادگریهاست که مساوی با خواری و به ذلت کشیده شدن متکبران ظالم و پیروزی صلح، عدالت و آزادی بر استکبار، استعباد، ظلم و اختناق، برقراری مساوات کامل میان انسانها در امر ثروت، منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی و جنگ و نفاق است. (طبسی، 1381: 384) چگونه میتوان توقع داشت جماعتی که رفاه و عیش و نوش زندگی آنها در جهل و استثمار انسانهاست منتظر ظهور مردی باشند که عقول و خردهای انسانی را به کمال میرساند و در نتیجه مانع پذیرش ظلم و ستم میشود و از طرفی خود، تمام ستمکاران را به خاک مذلت مینشاند. پس ستمگران و زورگویان اساساً نمیخواهند ظهوری در کار باشد و نمیتوانند منتظر ظهور حضرت حجت و نابودی خود باشند.
گروه دیگری که امر ظهور، منافع آنان را به خطر میاندازد روحانینمایانی هستند که در حقیقت علوم دینی در رشد عقل و ایمان آنها تأثیری نگذاشته بلکه ابزاری در دست آنان جهت نیل به مطامع دنیوی بوده است. این گروه که امام راحل به حق، آنان را «آخوند درباری» نام نهادند در لباس دین و دینداری بزرگترین ضربهها را به دین وارد نمودهاند. آنها اموال مردم را با عناوین دینی از قبیل خمس و زکات و خیرات دریافت میکنند و به جای مصرف شرعی، به مصارف شخصی میرسانند یا برای حفظ موقعیت خود، از آن اموال برای تقویت حاکمان زر و زور استفاده میکنند و با تفسیرهای غلط از انتظار، آن را به عامل انفعال و رخوت و سکوت و تسلیم تبدیل میکنند و بدین وسیله بهترین فرصت را برای حاکمان ستمگر فراهم میآورند و خود در کنار آنها زندگی مسالمتآمیزی را اختیار میکنند. (شریعتی، 1385: 20 - 30) حتی در شرایط امروزی نیز روحانیان و عالمانی هستند که از پرداختن به موضوع مهدویت و تبیین اندیشهها و مفاهیم مهدویت و انتظار خودداری میکنند؛ کسانی که سربازان امام زمان محسوب میشوند اما در جهت تبلیغ ایشان کاری نمیکنند و ایشان را نمیخواهند. (عزیزی، 1383: 9 - 11) روشن است که چنین کسانی نمیتوانند منتظران ظهور باشند؛ چراکه طولانی شدن دوران غیبت، تأمینکنندۀ منافع مادی و آوازه و شهرت آنان است. مطلوب اینان غایب آل محمد است، نه قائم آل محمد (جوادی آملی، 1387: 181) قرآن کریم در آیاتی، اینگونه افراد را چنین انتقاد میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا میخورند و از راه خدا بازمیدارند و کسانی که زر و سیم را گنجینه میکنند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده.» (توبه: 34) این آیه خطاب به پیروان رسول خداست و به راه و رسم ادیان پیشین اشاره دارد، اما در دوران غیبت نیز اینچنین قصههایی بسیار تکرار شده است.
د) شتابزدگی
استعجال و شتابزدگی برای ظهور، یکی دیگر از آسیبهای انتظار است، در حالی که هیچ تأثیری در تعجیل امر ظهور ندارد. امام صادق میفرمایند:
إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ إِنَّ اللهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا؛ (کلینی، 1365: ج1، 369)
شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکند.
بنابر فرمایش قرآن کریم عجول بودن از ویژگیهای وجودی انسان است.
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ؛ (انبیاء: 37)
انسان، عجول آفریده شده است.
البته واضح است که ویژگیهای وجودی انسان با توجه به نوع استفاده از آنها میتواند ممدوح یا مذموم باشد. از جملۀ شتابهای ممدوح، عبارات «حی علی الصلاة» و «حی علی الفلاح» و «حی علی خیرالعمل» است که مؤمنان، هر روز چندین بار به شتاب فرا خوانده میشوند و اما شتاب و عجلۀ مذموم، شتابی است که عمل پیش از موعد و موقع را به بار آورد.
گاه پیش میآید که انسان به دلیل عجله، شر و زیان خود را میطلبد، مثل اصراری که منکران قیامت و مخالفان انبیا در فرا رسیدن قیامت و عذاب الهی داشتند. قرآن در اینباره میفرماید:
وَ يَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً؛ (اسراء: 11)
و انسان [همانگونه كه] خير را فرا مىخواند، [پيشامد] بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است.
حضرت علی نیز در بارۀ پرهیز از شتابزدگی هشدار میفرمایند:
مبادا هرگز در کاری که وقت آن فرا نرسیده، شتاب کنید یا در کاری که وقت آن رسیده، سستی ورزید! (شریف رضی، 1379: 591)
در مورد امر ظهور حضرت حجت نیز عجله و شتابزدگی، مذموم و ناپسند شمرده شده است. شتابزدگی در روایتی از امام صادق، عامل هلاک انسان معرفی شده است. عبدالرحمن بن کثیر گوید:
در محضر امام صادق بودم که مهزّم بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدایت شوم خبر ده مرا از این امری که منتظرش هستیم، چه وقت خواهد بود؟ حضرت صادق فرمود: «ای مهزم وقتگذاران دروغ گویند و عجلهکنندگان هلاک گردند و تسلیمشدگان نجات یابند. (کلینی، 1365: ج1، 368)
شتاب در امر ظهور میتواند آسیبهای متعددی به دنبال داشته باشد که به برخی از آنها در زیر اشاره میشود:
• پیروی از مدعیان دروغین و رفتن در دام خرافات و انحرافات؛
• یأس از تحقق امر ظهور و تکذیب روایات مربوط به این امر؛
• انکار وجود حضرت ولیعصر؛
• اعتراض به تقدیر الهی و قرار گرفتن در زمرۀ یاران ابلیس؛
• تردید در عدل خدا و نفی حکمت طولانی شدن غیبت؛
• تمسخر و استهزاء منتظران؛
• تردید دربارۀ تمام روایات اهلبیت.
با توجه به موارد فوق روشن میشود که چرا امام صادق عجله و شتاب را عامل هلاک انسان معرفی نمودهاند و باید دقت شود که تسلیم مذکور در روایت، تسلیم در برابر امر و ارادۀ الهی است، نه پذیرش شرایط موجود و تسلیم در برابر حکومتهای جائر. عبدالرحمن بن کثیر از حضرت امام صادق آورده که دربارۀ آیۀ أَتَى أَمْرُ اللهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ؛ (نحل: 1) «امر خداوند آمد در آن شتاب نکنید» فرمود: «آن امر ماست. خدای امر فرموده که در آن عجله نشود تا اینکه سه لشکر، آن را تأیید کنند: فرشتگان و مؤمنان و رعب.» خروج او (حضرت قائم) همانند خروج حضرت رسول خدا خواهد بود. (موسوی اصفهانی، 1383: ج2، 240)
روشن است که اگر کسی راه را به درستی شناخته باشد میکوشد وظایف خود را در دوران غیبت بازشناسد و به آنها عمل کند و در مسیر رضایت امام زمان و قرب الهی حرکت کند. در چنین شرایطی تقدم و تأخر ظهور، ضرری به فرد نمیرساند، هرچند هر مؤمن منتظری همواره باید آرزومند ظهور باشد اما تسلیم در برابر فرمان حق ضرورت دارد. در این صورت مطابق روایات، از فضایلی چون اجر جهاد در کنار رسول خدا و قرار گرفتن در زمرۀ اهلبیت برخوردار خواهد شد:
أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللهِ؛ (صدوق، 1386: ج1، 317)
آنها که در زمان غیبت او بر آزار و طعنه و تکذیب دشمنان صبر کردند، مانند کسانی هستند که در حضور رسول خدا شمشیر زدهاند.
أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا؛ (کلینی، 1365: ج8، 36)
کسی که منتظر امر ما باشد و در این راه، بر آزار و ترس و وحشت صبر کند، او فردا در جرگۀ ما خواهد بود.
هـ) عافیتطلبی
در قرآن کریم، ضعف ویژگی نهفته در خلقت انسان معرفی شده است.
يُرِيدُ اللهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفاً؛ (نساء: 28)
خدا مىخواهد تا بارتان را سَبُک گرداند؛ و [مىداند كه] انسان، ناتوان آفريده شده است.
ضعف انسان، ابعاد گوناگونی دارد، از جمله ضعف جسمی، ضعف عقلی و ضعف اراده که نتیجۀ این ضعفها بهخصوص ضعف اراده، فرار از مسئولیتها و تکالیف سنگین است. یکی از مواردی که برای تربیت باید در نظر داشت ضعف انسان است. در عصر غیبت تنها کسانی منتظر حقیقی آن حضرت هستند که در کنار زهد و پارسایی، در عرصههای علمی و عملی، اهل میدان جهاد و شهادتند و خویش را برای یاری و حمایت امامشان آماده کردهاند و آمادۀ دفاع از مرز دین و حریم قرآن و عترتند. (جوادیآملی، 1387: 181) پس انتظار در عین حال که امری لذتبخش و حیاتآفرین است، رنجافزا و تعهدآور و مسئولیتآفرین نیز هست. بنابراین اگر کسی منتظر واقعی باشد باید بر ضعفهای وجودی خود غلبه کند تا انتظار او واجد ویژگیهای علمی و عملی انتظار باشد. چنین کسی نمیتواند در برابر شرایط حاکم بر زندگی انسان، سکوت اختیار کند و لذا به وضع موجود اعتراض میکند و با کاستیها و نابسامانیهای آن به مبارزه برمیخیزد و چون منتظر قیام مصلحی است که تمام جهان را از پلیدیها، شرک و ظلم و ستم میپیراید لازم است برای مهیا کردن زمینۀ ظهور، به اصلاح فردی و اجتماعی اقدام کند. این امر صرفنظر از بسیاری از خوشیها، راحتیها و دلبستگیها، نیازمند صرف زمان و توان بسیار است. کسی که در پی چنین امر عظیمی است باید متحمل سختیها و شداید بسیاری باشد. لذا بسیاری از افراد که چنین وسعت و قدرتی را در خود سراغ ندارند ترجیح میدهند در جریان زندگی عادی خود حرکت کنند و به وادی انتظار پا ننهند. بنابراین، عافیتطلبی از موانع تحقق انتظار به شمار میآید. البته ضعف وجودی انسان امری ثابت و تغییرناپذیر نیست بلکه در سایۀ ایمان به خدا و اتصال به مبدأ وجود و معرفت و مودت به شخص امام زمان، تبدیل به قوت و قدرت میگردد و انسان به جایی میرسد که در جهت اطاعت از مولای خود فراتر از وسع وجودی خود عمل میکند. جابر جعفی به امام باقر عرض کرد؛ کی گشایش در کار شما خواهد بود؟ امام فرمود:
هیهات هیهات، گشایش در کارها رخ نمیدهد تا آنکه شما غربال شوید، بار دیگر غربال شوید (واین جمله را سهبار فرمود) تا آنکه خدای تعالی تیرگی را از شما زایل کند و شفافیت در شما به جای ماند. (صافی گلپایگانی، 1421: 389)
کسانی که دنبال آسایش و عدم مواجهه با دشواریها هستند در قلمرو انتظار پای نمیگذارند یا پای پس میکشند.
و) نگرش منفی به انتظار
شاید از موانع اساسی تحقق انتظار در وجود برخی افراد، نوع نگرش آنان به امر انتظار باشد. ذیلاً به برخی از این دیدگاههای منفی اشاره میشود:
یکم. دیدگاه دیالکتیکی: برخی تحولات تکامل تاریخی را از زاویۀ انقلاب اضداد به یکدیگر توجیه میکنند، یعنی تاریخ، جریانی دائم و ارتباطی متقابل میان انسان و طبیعت، انسان و اجتماع و صفآرایی و جدالی دایم میان گروههای در حال رشد انسانی و گروههای در حال زوال انسانی است که در نهایت امر، در جریانی تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان مییابد و سرانجام تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضدِّ ضد تبدیل میگردد و تکامل رخ میدهد. (مطهری، 1378: 18 و 19) با چنین بینشی، فرد خود را محاط در طبیعت و تاریخ میداند و جبر تاریخ را بر زندگی خود محیط و حاکم قلمداد میکند و نقشی برای ارادۀ انسانی قائل نمیشود و در نتیجه انتظار در مفهوم واقعی آن برای چنین فردی نامأنوس و بیمعنا خواهد بود.
در مقابل این دیدگاه، قرآن مجید همواره به نبردی پیگیر میان اهل حق و اهل باطل اشاره میکند که از آغاز جهان برپا بوده که در این نبردها و ستیزها گاهی اهل حق و گاهی اهل باطل پیروز بودهاند و این پیروزیها و شکستها بستگی به سلسله عوامل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی داشته است. همواره سنت الهی جاری بوده و تعیینکنندهترین عامل حرکت تاریخ از دیدگاه قرآن، ارادۀ انسان و جامعۀ انسانی در تعیین مسیر زندگی بوده است.
دوم. انتظار، بازتاب شکستها: گروهی انتظار را مسئلهای روانی ناشی از محرومیت قشرهای محروم جامعه و تاریخ تفسیر میکنند؛ نوعی خیالبافی یا نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل. (آصفی، 1381: 96) این دسته انتظار را ویژۀ افرادی میدانند که همواره مظلوم واقع شدهاند و به دنبال حق خود هستند اما چون مغلوب ماندهاند و خود را سر خورده احساس میکنند برای تسکین دل خویش و برای فرار از واقعیت موجود، خود را با توهم وجود منجی و ظهور او در آیندهای نزدیک سرگرم و امیدوار مینمایند. کسانی که انتظار را بازتاب محرومیتهای طبقۀ شکستخورده میدانند و محرومیتهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی و عقدههای روانی را تنها خاستگاه انتظار میدانند همان کسانی هستند که دین را افیون ملتها و عامل تخدیر انسانها میدانند.
با توجه به اینکه انتظار، امری فطری و فراگیر است و همۀ انسانها دوستدار عدالت و آزادی و کمال و پیشرفت هستند، با دلایل عقلی و نقلی، ضرورت حکومت صالحان و کمال زندگی زمینی اثبات میشود. لذا میتوان گفت انتظار نه تنها ناشی از شکست و سرخوردگی افراد و نوعی تخدیر نیست، بلکه انتظار حقیقی، آثار روانی مثبت متعددی نیز دارد.
سوم. وارداتی بودن انتظار: گروه دیگری معتقدند که انتظار در دین اسلام جایگاهی ندارد و امری وارداتی است که از ادیان و مکاتب دیگر از جمله دین یهود که پیروان آن، سالیان دراز منتظر مسیح و منجی موعود بودهاند، وارد دین اسلام و مذهب تشیع شده است.
با ملاحظۀ روایات فراوانی که از حضرت رسول اکرم و ائمۀ اطهار در بارۀ فضیلت و ضرورت انتظار وارد شده و آیاتی از قرآن مبین که حاکمیت صالحان را نوید دادهاند، روشن میشود که انتظار، از فرهنگ اصیل اسلامی و بهخصوص تشیع سرچشمه گرفته و منجی، مصداق معینی دارد و هیچ توجیهی برای وارداتی بودن آن نمیتوان یافت.
ز) عدم رشد فکری
شناخت و آگاهی، اساسیترین رکن انتظار است؛ چراکه تنها کسانی که به بلوغ فکری رسیده باشند قدرت درک کاستیهای شرایط موجود را دارند و متوجه ضرورت وجود زندگی شایسته برای انسان و جامعۀ انسانی هستند. از طرفی برای باور به وجود منجی و مصداق روشن آن، حضرت مهدی، لازم است که انسان از سطح ادراکات حسی فراتر برود تا قابلیت درک امور معنوی را در خود ایجاد کند. ضعف معرفتی به امام را میتوان معلول امور ذیل دانست:
_ نداشتن تصوری روشن از موضوع مهدویت و استدلال روشن برای عقیدۀ خود؛
_ انتظار یافتن دلایل حسی برای همۀ مطالب عقلی؛
_ سستی برخی از استدلالات یا عدم تناسب آن با شرایط سنی مخاطب؛
_ شبههپراکنیهای پیاپی و ضعف پاسخهای ارائه شده. (حکیم، 1381: 320)
در همین زمینه امام سجاد میفرمایند:
ای ابوخالد به درستی که اهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارندو منتظر ظهور اویند از مردم همۀ زمانها بهترند؛ زیراکه خدای تبارک و تعالی آنچنان عقل و فهم و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان، همچون دیدن باشد و آنان را در آن زمان به منزلۀ کسانی قرار داده است که در پیشگاه رسول خدا با شمشیر جهاد کردهاند. آنان به حق مخلصند و شیعیان واقعی ما و دعوتکنندگان به دین خدا در پنهان و آشکار هستند. (صدوق، 1386: ج1، 319)
با توجه به حدیث فوق، روشن میشود که یکی از موانع اصلی تحقق انتظار، عدم رشد فکری و فقدان بصیرت است.
ح) عدم معرفت
شناخت صحیح امر غیبت، ظهور و معرفت امام زمان از اموری است که میتواند عامل پایداری انسان در امر انتظار باشد، همچنان که امام سجاد میفرماید:
وَ إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْن ... وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْت؛ (همو: ج1، 323)
برای قائم ما دو گونه غیبت است ... اما زمان غیبت دوم به درازا میکشد تا جایی که بیشتر کسانی که به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود برمیگردند. فقط کسانی در اعتقاد خود ثابت قدم میمانند که یقینی محکم و استوار و شناختی صحیح دارند و تسلیم ما اهلبیت باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد.
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ؛ (یونس: 39)
آنها چیزی را تکذیب کردند که به آن علم نداشتند.
با توجه به آیۀ فوق روشن میشود که عدم شناخت و آگاهی از هر امری، موجب انکار و تکذیب و مانع پذیرش آن امر میشود. عدم شناخت حضرت مهدی و جایگاه ایشان در هستی و نقش ایشان در ابعاد مختلف زندگی انسان و همچنین عدم آگاهی از آرمانهای انقلاب عظیم جهانی آن حضرت، موجب انکار وجود ایشان و مانع باور به تحقق ظهور میگردد. حضرت علی میفرمایند:
النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا؛ (شریف رضی، 1379: ح 438)
مردم دشمن چیزی هستند که آن را نمیشناسند.
پس معرفت واقعی به وجود آن حضرت و شناخت صفات و ویژگیهای خاص ایشان و انقلاب جهانی آن حضرت میتواند مؤثرترین عامل علاقه و محبت به ایشان باشد و فرد را به اطاعت و انتظار آن حضرت نائل گرداند. متأسفانه در طول سالیان دراز غیبت، فرصتی برای کجاندیشان فراهم شده تا چهرهای مخدوش و وحشتناک از آن حضرت ارائه دهند؛ تصویری پر از خونریزی و بیرحمی از قیام ایشان که حتی دینداران در آن، گردن زده میشوند و قاریان قرآن از دم تیغ گذرانده میشوند. آنان اینگونه زمینۀ عدم محبت و گاه بغض به ایشان را در دل مردم پدید میآورند و موجب هراس مردم از ظهور امام زمان میشوند. علت این تصورات غلط دربارۀ امام زمان (قتلهای آغازین، جوی خون، کشته شدن دو سوم مردم و ...) در میان احادیث و روایاتی است که دچار اشکالات بسیار در سند و دلالت هستند. (طبسی، 1381: 360 - 363) در حالیکه قیام امام زمان بر ضد بیداد و ستم و برای ایجاد امنیت، آرامش و وفور نعمت و در یک کلام، برقراری حیات طیبۀ این جهانی است و تنها بر کسانی غضب میشود که با آنان اتمام حجت شده باشد و آنان حجت خدا را نپذیرند و آن را سخت انکار کنند. دیندارانی که در زمان آن حضرت گردن زده میشوند دینداران واقعی نیستند، بلکه کسانی هستند که با غفلت از حقیقت دین، آن را ابزاری برای تأمین مطامع خویش پنداشتهاند و در هنگام ظهور در مقابل آن حضرت سرکشی و عصیان کردهاند. در توصیف امام آمده است:
جَوادٌ بِالْمَالِ، رَحیمٌ بِالْمَساکِین، شَدیدٌ عَلَی الْعُمَّال؛ (طبری، 1378: 207)
او به مال و دارایی، کریم و گشادهدست، با مسکینان، مهربان و با کارگزاران، سختگیر است.
امام رضا در بیان صفات امام معصوم میفرماید:
يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ ... وَ يَكُونُ أَوْلَى بِالنَّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ... ؛ (صدوق، 1387: ج4، 418)
امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حکمت، پرهیزگاری، حلم، شجاعت و سخاوت است ... او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان دلسوزتر است و... .
بدین ترتیب روشن میشود که عدم معرفت، اساسیترین مانع تحقق انتظار است که متأسفانه در جامعه کوتاهیهای زیادی در معرفی زیباییهای وجودی امام زمان و ابعاد گوناگون برنامههای ایشان صورت گرفته است.
آفات تربیتی انتظار
آموزههای دینی مانند انتظار علاوه بر آنکه آموزۀ اعتقادی به شمار میآیند، دستوراتی هستند که برای رشد و ارتقای انسان در ابعاد مختلف شناختی، گرایشی و رفتاری و در نهایت، نیل به سعادت غایی صادر شدهاند. هرگاه این دستورات به دلیل سوءفهم یا سوءعمل، از آثار تربیتی و سازندۀ فردی و اجتماعی تهی شود یا از مسیر اصلی خود منحرف گردد، دچار آفت و آسیب میشود. در این بخش، به برخی از آفات انتظار اشاره میشود:
الف) منجیگرایی
با توجه به فراگیر بودن امر انتظار در میان تمام انسانها و پیروان مکاتب و مذاهب مختلف، منجیگرایی از دو جنبه میتواند عامل آسیبزا در تربیت انتظار باشد: اول از جهت اشتباه در مصداق منجی، یعنی وقتی انسان صرفاً دنبال منجی و فقط به فکر نجات از وضع موجود باشد و این امید به نجات و اعتراض به وضع موجود توأم با معرفت منجی نباشد هر کسی میتواند با ادعایی جای منجی را برای انسان پر کند، همانطور که متأسفانه امروزه در جوامع بشری، خاصه در میان جوانانی که تعریف مشخصی برای زندگی ندارند و تجربۀ لذتهای مختلف آنها را ارضا نمیکند، حتی شیطان به عنوان منجی مطرح میشود و جماعتی به شیطانپرستی پرداخته، آرمان زندگی خود را رسیدن به نهایت پوچی و اقدام به خودکشی میدانند. این امر نشاندهندۀ آمیختگی میان حق و باطل در دوران غیبت است. در روایات مربوط به مهدویت این نوع نگرش مذموم شمرده شده و تأکید شده است که مهدی نام فردی مشخص است. حضرت رسول اکرم میفرمایند:
المهدیّ رجل من عترتی یقاتل علی سنّتی کما قاتلت علی الوحی؛ (صافی گلپایگانی، 1421: 232)
مهدی، مردی از عترت من است که به دلیل (برپایی) سنت من میجنگد، چنانکه من به دلیل وحی جنگیدم.
در روایات دیگر بارها تأکید شده که حضرت مهدی از فرزندان امام علی و حضرت فاطمه و نهمین فرزند از نسل امام حسین است. با توجه به مطالب مطرح شده، روشن میشود که اساسیترین وظیفۀ منتظران واقعی، تبیین و روشنسازی آموزههای دینی و جلوگیری از آمیختگی حق و باطل در دوران غیبت است. جنبۀ دیگر منجیگرایی که متأسفانه در میان قشر متدیّن جامعه رواج پیدا میکند، اشتباه در مصداق منجی نیست، بلکه اشتباه در نگرش به انتظار فرج منجی عالم بشریت حضرت مهدی است. این تلقی از انتظار که شاید به دست استکبار و استعمار پدید آمده و بهطور قطع و یقین مورد رضایت و پسند آنان است مفهومی ایستا و رخوتآلود است. بنابراین تلقی در دوران غیبت، دست به هیچ اقدامی نباید زد و باید منتظر بود تا دست غیب از آستین بر آید و عدالت و آزادی را به ارمغان آورد؛ هر مؤمنی که منتظر است باید در گوشۀ خانۀ خود خلوت گزیده مراقب دین خود باشد و ضمن عمل به تکالیف فردی، برای امر فرج دعا کند. شاید آثار تخریبی این جنبه بیشتر باشد؛ چراکه در میان اکثر افراد جامعه و بهخصوص گروه دیندار جامعه رواج پیدا میکند و عامل فلج شدن نیروها و سست شدن ارادهها و پذیرش اسارت است. چنین برداشتی از انتظار، در حقیقت یاری اهل باطل و فراهم کردن زمینۀ مناسب برای غلبۀ اهل باطل بر اهل حق است، در حالیکه قرآن به صراحت بر مبارزه و تقابل با اهل باطل برای غلبه بر آنها تأکید میورزد، آنجا که میفرماید:
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ؛ (انبیا: 18)
بلکه حق را بر باطل فرو میافکنیم پس آن را در هم میشکند و به ناگاه آن نابود میشود. وای بر شما از آنچه وصف میکنید!
بیگمان دوری گزیدن از اجتماع و مسائل آن و عدم مواجهه با اهل باطل، سلب مسئولیت از خود و فریب خویشتن است و بهطور قطع، چنین انتظاری هرگز به ثمر نخواهد نشست و افرادی که با این نوع برداشت از انتظار تربیت شوند افرادی رشد یافته نیستند و از لحاظ فکری متزلزل و آسیبپذیرند، چنانکه توان مقاومت در مقابل ظواهر فریبنده و به اصطلاح، پیشرفتۀ آنها را نخواهند داشت و به سادگی نه تنها از مسیر انتظار بلکه از صراط دین و دینداری نيز خارج خواهند شد. باید متوجه بود که در مواجهه و چالش با باطل و پیروزی در آزمونهای سخت دوران غیبت، ایمان و انتظار حقیقی به رشد و شکوفایی میرسد، نه با محدودیت و حصاربندی و فرار از مقابل مخالفان.
ب) سطحینگری
عدم معرفت و بصیرت در دین و امر انتظار و تمسک به پوسته و ظواهر دینی و غفلت از مغز و حقیقت دین اسلام و حکمت غیبت، باعث ایجاد آفات و آسیبهای متعدد تربیتی میشود و امر خطیر انتظار را از روح تحولآفرینی فردی و اجتماعی تهی میکند که ذیلاً به برخی از این موارد اشاره میشود:
یکم. ملاقاتگرایی: عدم معرفت به حقیقت وجود امام و چگونگی ارتباط صحیح با ایشان و اساساً عدم درک دلیل ارتباط و نیاز انسان به امام باعث شده تا فرصتی مناسب برای دشمنان الهی و معاندان و منکران مهدویت فراهم آید تا نهایت استفاده را از آن ببرند و به فریب اذهان عمومی بپردازند و در این میان شاید مناسبترین گزینه، گرایش فطری و عشق مردم به امام زمان باشد. لذا دشمن برای خاموش کردن این عشق و خنثی کردن کارکردهای فردی و اجتماعی انتظار کوشیده تا مشتاقان را به اموری ظاهری چون اصرار بر ملاقات با امام زمان و رؤیت بصری ایشان در خواب و بیداری مشغول نماید و در سایۀ غفلت مشتاقان و منتظران، تیشه بر ریشۀ دینداری و مهدیباوری بزند. (میرزایی، 1386: 11) البته نفس اشتیاق به دیدار امام زمان نه تنها مذموم و ناپسند نیست که بسیار پسندیده و از جمله نشانههای انتظار است؛ چراکه هر محبّی مشتاق دیدار جمال محبوب است. اما باید توجه کرد که ارتباط حقیقی با امام زمان از طریق تزکیۀ درونی و عمل به واجبات الهی و پرهیز از محارم الهی و در یک کلام از طریق تقوای الهی حاصل میشود. شاید بارها امام در مقابل دیدگان طالبان دیدار ظاهر شده باشد، اما به دلیل عدم قابلیت، وی را نشناختهاند و از وجودش بهره نبرده باشند؛ چراکه مطابق روایات، امام در میان افراد انسانی زندگی میکند و مردم وی را میبینند اما نمیشناسند. آسیبزاییِ دیدارگرایی در نفسِ اشتیاق به دیدار نیست، بلکه در افراط بر اصرار آنان برای دیدار و در مقابل غفلتی است که از وظایف اصلی در قبال امام زمان؛ اعم از وظایف فردی و خانوادگی و اجتماعی دارند. غیبت محرومیت است، اما از آنجا که این محرومیت، محرومیتی قابلی است نه فاعلی، انسان میتواند با ورود به وادی انتظار حقیقی و پویا غیبت را به موهبتی تحولآفرین برای خویش مبدل سازد و قابلیتهای ویژهای را در وجود خود رشد دهد. از سویی باید توجه کرد که صرف دیدار امام تا انسان قابلیت بهرهمندی از وجود ایشان را پیدا نکند، نمیتواند مایۀ کمال انسان باشد. از آنجا که وجود مبارک امام عصر، مظهر خدای سبحان هستند از هر دو نگاه عمومی و خاص ذات باری تعالی بهرهمندند: ایشان بر پایۀ نگاه عام خود، همۀ اعمال ما را به اذن خدا میداند و آن را میبیند، حتی از اعمال جوارح و جوانح ما آگاه است؛ چراکه او قلب قلبها و جان جانهاست. آن وجود شریف با آنکه از همگان آگاه است و همه را به چنین شیوۀ فراگیری میبیند، عدهای را هرگز نگاه نمیکند و این قهر، همان جلوۀ وَ لَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ (آلعمران: 77) باریتعالی است. آنکه خویش را در محضر و مشهد امام میبیند، میکوشد تا لایق نگاه تشریفی امام گردد و در چنین مقامی است که از لغزشها، حفظ میگردد و از فیض آن نظاره توفیق مییابد و گرنه تنها دیدار جمال آن حضرت، سعادت را تضمین نمیکند. (جوادی آملی، 1387: 173 - 174) همچنان که افرادی چون ابولهب نه تنها با حضرت رسول ملاقات میکردند بلکه نسبت خونی هم با ایشان داشتند اما چون با آرمانهای او بیگانه بودند هیچ فیضی از این نسبت و دیدار نبردند و به سختترین دشمنان حضرت رسول تبدیل شدند؛ چراکه معرفت لازم را نداشتند و تا معرفت نباشد تطهیر حاصل نمیشود و تا تطهیر حاصل نشود بهرهای از افاضات ایشان نصیب کسی نمیشود. پس صرف دیدار در انتظار، هدف نیست، هرچند که یکی از اشتیاقهای منتظر، رسیدن به لقاء جمال یار است، بلکه همراهی و پیروی از امام در افعال و کردار و صفات و اندیشه و در یک کلام متخلق شدن به اوصاف الهی امام و شناخت مسیر حرکت ایشان، باید هدف انتظار باشد. این نوع رفتارها و طلب امام صرفاً برای رفع مشکلات دنیوی، خود نشان غربت امام زمان در میان کسانی است که خود را عاشق و یاور او میپندارند و این موضوع، یکی از دلایل غیبت ایشان است.
دوم. مدعیپروری: دامنۀ طولانی غیبت و فضای انتظار، زمینۀ مناسبی برای برخی افراد بیاعتقاد فراهم میکند که برای رفع کمبودهای مادی و معنوی خود با ارائۀ یکسری نشانههای ساختگی، ادعاهایی را مطرح کنند. این ادعاها در زمان غیبت به اشکال مختلف صورت میگیرد: عدهای خود را یار خاص امام زمان یا حتی شخص امام زمان معرفی کنند و جماعتی بدون معرفت و بصیرت به سادگی در دام این افراد میافتند. شکل دیگر، ادعاهایی است که به سبب شرایط خاص غیبت و زندگی امام زمان فرصت بروز پیدا میکند. گروهی خود را از منسوبان امام زمان و همسر و فرزند ایشان معرفی میکنند و از ارادت و محبت مردم، برای مطرح کردن خویش و فریب اذهان عمومی سوءاستفاده میکنند. البته یکی از دلایل بروز این مشکل، علاقۀ گروهی از مردم به مسائل غیرضروری و پرداختن به مباحث بیفایده است. شکل دیگر این ادعاها همچنان که در قسمت ملاقاتگرایی مطرح شد ادعای ملاقات با امام زمان درخواب یا بیداری است. این افراد ضمن تعریف مشروح جریان ملاقات خود جلساتی بر پا میدارند و روشهای ملاقات را آموزش میدهند. متأسفانه جامعه به شدت مشتاق این بازیهاست و افراد زیادی در کلاسهای مدعیان شرکت میکنند. (میرزایی، 1386: 18 - 19) صورت خطرناکتر موضوع وقتی مطرح میشود که این افراد خود را حاملان پیام امام زمان معرفی نمایند و خبرهایی در زمینۀ مسائل مختلف جامعه یا هنگام ظهور ابلاغ کنند. ادعای بابیت و سفارت از ولیعصر به این معناست که فرد ادعا کند به امام معصوم دسترسی یافته و آموزهها و دستوراتی از آن حضرت گرفته است، هرچند که مدعی ارتباط با حضرت ولیعصر به آن تصریح نکند. بر اساس حکم عقل و برآیند دستورات نقل، تکذیب مدعیان سفارت، وظیفۀ دوستان و منتظران واقعی آن حضرت است؛ چراکه با گشوده شدن چنین بابی، دین خدا از تحویل و تبدیل در امان نمیماند و این امر موجب هرج و مرج میگردد. امت اسلامی در عصر غیبت کبری برای رهایی از بیسروسامانی و نجات از بلاتکلیفی، به دستور ائمۀ هدی به اطاعت از فقیه جامعالشرایط مأمور و موظف گردیدهاند. (جوادی آملی، 1387: 196 - 199) اکثر کسانی که ادعای دیدار دارند به قصد رازگشایی از اسرار غیبت و برای کسب منافع مادی از موضوع انتظار یا کسب شهرت درمیان مردم و جبران کمبودهای خود، این مسائل را مطرح میکنند و توهمات و نکات موردنظر خود را تحت عنوان خواب و پیامهای امام زمان در میان مردم منتشر میکنند. طبعاً کذب این مسائل بعد از مدتی نمایان میشود و تکرار این موارد میتواند باعث دلزدگی و دلسردی مردم از موضوع انتظار شود و حتی چنان گردد که خود امر فرج نیز خرافه تلقی شود. آسیب دیگر اینکه ممکن است برخی با طرح این مسائل در پی مریدپروری باشند که عامل انحراف از مسیر اصلی انتظار است، در حالی که امام زمان در توقیعی به آخرین نایبشان میفرماید:
به زودی افرادی به سوی شیعیان من میآیند و ادعای مشاهدۀ مرا خواهند کرد. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و شنیدن صیحۀ آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگوست و افترا میبندد و تمام قدرتها و نیروها از آن خداوند متعال است. (طبرسی، 1403: ج2، 297)
چنانکه پیداست در توقیع امکان رؤیت نقض نشده اما مدعی ملاقات دروغگو خوانده شده است. هیچ کدام از احادیث دیگر نیز امکان رؤیت امام را نفی نکردهاند. شاید در این زمینه بتوان سه گروه را مقصر دانست: از یکسو متولیان امور دینی و علمای جامعه؛ چراکه تعریف درستی از امام، یاران امام و علایم و شرایط ظهور ارائه نکردهاند و از سویی خود مردم که بدون تحقیق و تفحص در دام هر ادعایی گرفتار میشوند (رضوانی، 1384: 135) و از طرف دیگر قوۀ قضائیه؛ چراکه برخورد قاطع با این مسائل و افراد که بنیادیترین امور حیات معنوی را به بازی گرفتهاند به عمل نمیآورند. ضمن اینکه امکان ملاقات با امام نفی نمیشود اما تبدیل آن به امری رایج و عادی آن هم برای هر کسی و در هر زمان که اراده کند توهین به ساحت حضرت است. ملاقات، تنها در صورت تشخیص ضرورت از ناحیۀ امام و فقط به اذن الهی ممکن است.
ج) غلو در محبت
از آسیبهایی که طولانی بودن ایام انتظار و محبت بدون معرفت به امام زمان و جایگاه ایشان در هستی ایجاد میکند افراط ورزیدن در محبت و مبالغه در مقام آن حضرت در حد خدا و فیاض اصلی است. این امر ناشی از فراهم نبودن بسترهای اعتقادی لازم برای اعتقاد به امامت و بهویژه اعتقاد به وجود امام غایب است. اگر بسترهای لازم فراهم شود و بنیان اعتقادی آموزۀ مهدویت تقویت شود راه اینگونه انحرافات بسته میشود. البته این موضوع، به حضرت ولیعصر اختصاص ندارد و در مورد ائمۀ دیگر و حتی حضرت ابوالفضل و حضرت زینب مطرح است که از نظر ائمه بسیار مذموم و نابخشودنی است. ائمۀ اطهار هرگاه مرز توحید را در خطر میدیدند از هرگونه مدارا و تسامح و تساهل خودداری میکردند و برای جلوگیری از انتشار عقاید باطل در جامعه به شدیدترین شکل ممکن برخورد میکردند. از آنجا که فرصت طرح تمام آن موارد در این مجال نیست تنها به نمونهای اشاره میشود: در زمان حضرت علی عدهای با عنوان غالیان، امام را تا مقام و منزلت الوهی بالا بردند. حضرت علی برای ارشاد آنها تلاش کرد اما اصرار و لجاجت غالیان موجب شد آن حضرت دستور دهد که غالیان را زنده زنده در آتش بسوزانند؛ (نیلی پور، 1387: 9) چرا که رکن اصلی دین، توحید است و اگر امام زمان صاحب جایگاه و رتبهای است این جایگاه و رتبه به دلیل شایستگی ایشان از طرف خداوند به آنها عطا شده است. امام در هیچ یک از امور، استقلال ندارد، بلکه نماینده و واسطۀ خداست که فقط در سایۀ اراده و اذن الهی، بر امور علم پیدا میکند و اوامر الهی را به جا میآورد. در همین زمینه روایتی از حمران بن اعین نقل میشود:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتَ الْقَائِمُ؟ فَقَالَ: قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللهِ وَ أَنَّى الْمُطَالِبُ بِالدَّمِ وَ يَفْعَلُ اللهُ ما يَشاءُ؛ (نعمانی، 1363: 314)
از امام باقر پرسیدم: آیا قائم تو هستی؟ پس آن حضرت فرمود: زاده و تربیتیافتۀ بیت رسولم و خونخواهی کنندهام یا از من خون خواهی کنند و آنچه خدا بخواهد، انجام میدهد.
لذا روشن میشود که امام، مجری اوامر الهی بوده در تابعیت و عبودیت خداست و هر آنچه خدا امر کند انجام میدهد.
د) باطنگرایی
برداشتهای ناصواب از برخی احادیث، از جمله احادیثی که در زیر مطرح میشود، به جامعهگریزی، انزوا و در حقیقت، نوعی باطنگرایی میانجامد. امام صادق میفرماید:
كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ؛ (همو: 197)
در دورۀ غیبت زبانهای خود را نگه دارید و ملازم خانههای خویش باشید.
حضرت علی میفرمایند:
وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ بُيُوتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ اذْكُرُوا اللهَ كَثِيراً... ؛ (مجلسی، 1404: ج52، 267)
در دوران غیبت خانههایتان را محل عبادت و صومعه خود قرار دهید و آتش غضا را لای دندان بگذارید (کنایه از حفظ زبان از خطر است) و خدا را بسیار یاد کنید... .
این گروه از هر گونه حضور در اجتماعات، برای انجام آداب و مناسک دینی خودداری میکنند و هرگز در حضور مردم ذکری از امام زمان و انقلاب عظیم ایشان به میان نمیآورند تا عشق و ارادتشان ظاهر نشود.
در حقیقت همانطور که پرداختن به امور ظاهری برای دین و انتظار آفت است، باطنگرایی نیز برای دین و انتظار آسیبزا است؛ چراکه منتظر واقعی و ارادتمند معتقد، به تمام آداب دینی مطابق دستورات اسلام عمل میکند؛ زیرا عمل صالح، تقوا را در وجود انسان ایجاد و پایدار میکند. از طرفی انتظار، علاوه بر بعد فردی، بعد اجتماعی نیز دارد، بنابراین، منتظران واقعی باید در اجتماعات حاضر شوند و برای معرفی و محبوب کردن امام زمان و نزدیکی فرج بکوشند و با اخلاق اسلامی و موعظۀ حسنه، دلهای مردم را متوجه امام زمان نمایند و در اصلاح جامعه کوشش کنند و اگر نگران از دست رفتن اخلاص هستند خلوت خویش را معنویتر نمایند و بهتر و بیشتر با امام زمان و خدای مهربان مأنوس شوند. از آنجا که احادیث و توقیعات به زبان متناسب با فهم افراد و شرایط زمان تفسیر نمیشود و مفاهیم نهفته در احادیث به درستی تبیین نمیشود کجفهمیهایی از این دست کردارهای نادرستی را رقم میزند، در حالیکه از احادیث مزبور تفسیر دیگری نیز میتوان ارائه داد؟ توصیه به هوشیاری دربارۀ حوادث دوران غیبت و بذل توجه بیشتر به خانواده و امور تربیتی فرزندان و حراست از خانه و خانواده در برابر نفوذ فرهنگ ضددینی. با توجه به تعالیم ائمۀ هدی و اهمیت و نقشی که خانواده در تربیت فرزندان صالح و نسل منتظر دارد برداشت اخیر صحیحتر به نظر میرسد.
نتیجه
در میان اعتقادات اسلامی _ شیعی، مهدویت اصالت و مبانی مستحکمی دارد. این آموزۀ ناب دینی همچون تعالیم دیگر به جهت هماهنگی با نظام تکوین و تشریع، از کارآیی و توانمندی خاصی در تربیت شخصیت افراد و تحول جوامع انسانی برخوردار است. به همین دلیل، این آموزه همواره مورد سوءاستفاده و تعدی معاندان و منکران نیز بوده است. از مباحث طرح شده چنین برمیآید که موانع و آفات انتظار، گاه ریشه در منشأ، یعنی روایات مربوط به اندیشۀ انتظار حضرت مهدی و گاه در نگرش مبلغان و گاه در اندیشه و رفتار دینورزان و پیروان این ایدۀ آسمانی دارد و برخی از آنها را کسانی القا کردهاند که با مکتب علوی و مهدوی کینۀ دیرینه دارند. با توجه به مباحث مطرح شده، عامل اصلی عدم بصیرت و ناآگاهی به معارف مهدوی بهویژه عدم معرفت به آرمانهای امام، عدم درک صحیح از امر ظهور، غیبت و انتظار است. البته علاوه بر حوزۀ معرفتی و شناختی کاستیهایی در حوزههای عاطفی و رفتاری نیز وجود دارد که موجب فراهم شدن بستر مناسب برای ایجاد انحرافات میشود. نگاه نادرست به مفهوم انتظار، نوعی تفکر جدایی فرد از جامعه و عدم مواجهه با هرگونه چالشی را به ذهن فرد متبادر میکند. از سویی برخورد صرفاً عاطفی با امر عظمای ولایت و انتظار، آن هم عواطفی که مبتنی بر توهمات و امیال درونی است نه مطابق با معارف حقه، موجب میشود افراد به سادگی در دام انحرافات و مدعیان گرفتار آیند. لذا پیشنهاد میشود:
1. در بدو امر پژوهشهای میدانی سنجیده و دقیقی برای بررسی میزان آگاهی قشرهای مختلف جامعه بهویژه نسل نوجوان و جوان جامعه دربارۀ معارف اصیل مهدوی صورت گیرد و نشانهها و زمینههای آسیبها شناسایی شود؛
2. همزمان با پرورش حس زیبادوستی و زیباییخواهی در کودکان و نوجوانان، زیباییهای حیات طیبۀ مهدوی برای آنان تبیین شود؛
3. مفاهیم غیبت، انتظار و ظهور و علل و عوامل مؤثر در هر کدام، در مراکز آموزشی و رسانۀ ملی تفهیم و تبیین گردد؛
4. هنگام بازشناسی آموزههای اصیل مهدویت و انتظار، عنصر زمان و مکان مورد عنایت قرار گیرد و مطالب به زبان روز و متناسب با اندیشۀ مخاطبان عرضه شود و مرزهای حق و باطل با بیانی رسا و شیوا مشخص شود؛
5. هنگام بحث و گفتوگو و تبلیغ معارف مهدوی، همسویی مباحث مهدوی با اصل توحید و نبوت و معاد به دقت مورد توجه و تأکید قرار گیرد و انتظار، امری جداگانه فرض نشود _ چراکه اعتقاد به امامت، انتظار و ظهور، امتداد اعتقاد به توحید است _ تا موجب بروز آسیبهایی همچون غلو در محبت نگردد. پس ضروری است نخست اعتقادات متربیان به توحید و ربوبیت الهی تصحیح و تقویت شود؛
6. در مباحث و موضوعات درسی مختلف به فراخور موضوع، مباحث مهدوی طرح و موضوع مهدویت از تمام جوانب معرفی و تبیین شود؛
7. احادیث و روایات از لحاظ صحت سند بررسی و احادیث صحیح از طریق منابع معتبر در اختیار افراد قرار گیردو بهطور صریح برای مردم تبیین شود.
منابع
1. آصفی، محمدمهدی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش6، 1381ش.
2. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، مرکز نشر اسراء، 1381ش.
3. ـ، امام مهدی؛ موجود موعود، قم، مرکز نشر اسراء، 1387ش.
4. حکیم، سید منذر، «تاریخ عصر غیبت کبری»، فصلنامه انتظار، ش6، 1381ش.
5. رضوانی، علیاصغر، موعودشناسی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1384ش.
6. شریف رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، ترجمه: محمد دشتی، قم، نشر مشرقین، 1379ش.
7. شریعتی، علی، انتظار؛ مذهب اعتراض، تهران، نیایشگران وحدت، 1385ش.
8. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386ش.
9. ، من لا یحضره الفقیه، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، 1387ش.
10. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الاثنی عشر، قم، مؤسسة السیدة المعصومه، 1421ق.
11. طاهرزاده، اصغر، مبانی معرفتی مهدویت، اصفهان، لب المیزان، 1386ش.
12. طبرسی، ابومنصور احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
13. طبری، عمادالدین، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، انتشارات اسلامی، 1378ش.
14. طبسی، نجمالدین،«درنگی در روایات قتلهای آغازین دولت مهدی»، فصلنامه انتظار، ش6، 1381ش.
15. عزیزی، حمید، آیا ظهور امام زمان نزدیک است؟، قم، شمیم گل نرگس، 1383ش.
16. کلینی، ابیجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
17. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404ق.
18. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، تهران، صدرا، 1378ش.
19. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم (در فواید دعا برای حضرت قائم)، ترجمه: سیدمهدی حائری قزوینی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1383ش.
20. میرزایی، فاطمه، توهم در دیدار امام زمان، تهران، پرتو واقعه، 1386ش.
21. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ترجمه: جواد غفاری، تهران، کتابخانۀ صدوق، بازارسرای اردیبهشت، 1363ش.
22. نیلیپور، مهدی، گل روی علی، اصفهان، مرغ سلیمان، 1387ش.