یه گلم، توی یه گلدون اسیرمکاشکی بارون بباره روی تنممیدونم باید که منتظر باشماگه منتظر باشم، نمیشکنمیه گلم که بیتو، دستای خزونداره گلبرگامو پرپر میکنهبه خدا، داغ ندیدنت بازمداره چشمای منو تر میکنهاگه منتظر باشم، نمیشکنمیه نفر مییاد که تکیهگاهمهیه نفر که چشمای روشن اونباعث روشنی نگاهمهخیلیا میخوان دوباره بشکنمبمونم، بپوسم و رها بشمنمیخوان دوباره از راه برسینمیخوان که با تو آشنا بشمکِی میشه دوباره از راه برسیبا نگات، پنجرهها جون بگیرنکِی میشه بشکنه بغض آسمونکوچهها باز بوی بارون بگیرنهر چی منتظر باشم، بازم کمهانتظار تو واسم مقدسهمیشمرم جمعههارو یکی یکیکِی میشه جمعهی آخر برسه