تاریخ انتشارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۲
کد مطلب : ۱۲۲
۰
plusresetminus

خواب شیرین

حمیده زند
من و فصلِ بی‌پناهی
تو شبایِ بی‌قراری
از هجومِ عصر آهن
من و یک دلِ فراری

تویی واژه رسیدن
تویی مرزِ بی‌نهایت
تویی آرزوی این دل
ناجیِ شبایِ حسرت

منو تا سپیده بُردی
منو تا یه خوابِ شیرین
کاش می‌شد نگام کنی باز
آرزویِ صبحِ دیرین

کاش می‌شد تو جمکرونت
عمری من قرار بگیرم
تو رو یک لحظه ببینم
تو جنونِ عشق بمیرم

عمری‌یه این دلِ خسته
واسه عشق تو می‌سوزه
نذار از غمِ جدایی
مرغِ عشقِ دل، بسوزه

منو آرزوی پرواز
تا جنونی آسمونی
من و این دلی که تنهاست
بگو که باهام، می‌مونی

بگو که می‌یای که باشی
منجی دلایِ خسته
بگو که می‌رسی از راه
ای کلیدِ درِ بسته
https://ayandehroshan.ir/vdcicraz2t1ar.bct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما