تاریخ انتشارسه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۸
کد مطلب : ۱۹۲
۰
plusresetminus
تاریخ ولادت
کدام تاریخ ولادت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) صحیح است؟
قبل از بررسي تاريخ ولادت توجه به دو نكته لازم و ضروري است:
الف) هر چند امام يازدهم امام حسن عسكري(علیه السلام) بدون آنكه آشكارا پسرش امام مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را معرفي كند رحلت كرد، ولي اكثر قريب به اتفاق شيعيان و پيروانش قايل به وجود فرزند براي ايشان شدند و او را جانشين پدر دانستند.
اينان اعتقاد خود را از احاديثي كه از امامان معصوم(علیهم السلام) در رابطه با امام قائم و غيبت او صادر شده بود أخذ كردند . روايات زير نمونه‌هايي از اين قبيل روايات هستند:
عن علي (علیه السلام) «اللهم بلي لا تخلو الارض من قائم لله بحجة اما ظاهراً مشهوراً او خائفاً مغموراً لان لاتبطل حجج الله و بيناته» (نهج البلاغه، خطبه147).
قال الصادق (علیه السلام) : لا تعود الامامة في اخوين بعدالحسن و الحسين ابداً (كافي، ج1، كتاب الحجة، باب ثبات الامامة في العقاب ، ح1 )
در اين دو روايت امامان به دو اصل مهم اشاره كرده‌اند: 1- در هر زمان حتماً حجتي از خدا بر روي زمين است. مرحوم كليني بابي را در اين مورد مطرح كرده است با اين عنوان: إن الارض لا تخلو من حجة 2- اين امام و حجت خدا فرزند امام قبلي است و كسي غير از فرزند امام به امامت نمي‌رسد. فقط در مورد حسنين (علیهما السلام) استثنا شده است و امامت به دو برادر رسيد.
در حديث ديگر به يكي از ويژگي‌هاي مهم امام قائم (علیه السلام) كه همان غيبت است اشاره شده است :
عن زرارة قال: سمعت أبا عبدالله (جعفر بن محمد (علیه السلام) ) يقول : إن للغلام غيبة قبل أن يقوم. قال: قلت: و لم؟ قال: يخاف – و أومأ بيده الي بطنه- ثم قال : يا زرارة و هو المنتظر و هو الذي يشك في ولادته، منهم من يقول : مات ابوه بلاخلف ، و منهم من يقول: إنه ولد قبل موت ابيه بسنتين و هو المنتظر، غير أن الله عزوجل يحب أن يمتحن الشيعة، فعند ذلك يرتاب المبطلون.(كافي، ج1، كتاب الحجة، باب في الغيبة،ح5)
البته در كنار اين احاديث ، شيعه براي اثبات حجت خدا در هر زمان به دليل هاي عقلي و روايات عام مانند حديث ثقلين، حديث دوازده خليفه و حديث من مات و لم يعرف امام زمانه كه مورد قبول فريقين است تمسك مي‌كند و بر اساس آنها مي گويد: امام دوازدهم، امام حسن عسكري(علیه السلام) بايد فرزندي داشته باشد كه بعد از رحلت پدر جانشين او بشود.

ب) اختلاف در تاريخ ولادت نمي‌تواند دليل بر عدم ولادت باشد بويژه اگر دلايل و شواهد قطعي بر اصل ولادت باشد. چنانچه در روز ولادت حضرت ختمي مرتبت پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و برخي از امامان بزرگوار اختلاف است با آنكه در اصل ميلاد آن بزرگواران كسي اختلاف ندارد. و يا در تاريخ رحلت و شهادت برخي از امامان معصوم (علیهم السلام) اختلاف است كه نمونه بارز و روشن چنين اختلافي روز رحلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) مي‌باشد. به علاوه عدّه‌اي بر اين باورند كه اختلاف در چنين مواردي نه تنها دليل بر نفي نيست بلكه خود اثبات كننده اصل ولادت است.
اكنون با توجه به مقدمات فوق به پاسخ از سؤال مي‌پردازيم:
* روز ولادت
آنچه كه معروف و مشهور بين علما و بزرگان شيعه مي‌باشد آن است كه وجود مقدس امام مهدي (علیه السلام) در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 هـ.ق در سامرا ديده به جهان گشود. اين تاريخ هم مستند به قول امام يازدهم(علیه السلام) بوده و هم مستند به قول حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكري(علیه السلام) و زني كه هنگام زايمان نرجس خاتون در كنار او حضور داشته و وظيفه قابله بودن را بر عهده داشته، مي‌باشد. فضل بن شاذان از محمد بن علي بن حمزه از امام حسن عسكري (علیه السلام) روايت مي كند: « قد ولد ولي الله و حجته و خليفتي من بعدي مختوناً ليلة النصف من شعبان، سنة خمس و خمسين و مأتين عند طلوع الفجر و كان اول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائكة المقربين بماء الكوثر و السلسبيل.» (اثباة الهداة، ج3، ص570)
اين حديث دو ويژگي مهم دارد اول آنكه به يك واسطه به امام معصوم مي‌رسد، دوم آنكه هر دو راوي معتبر بوده و از بزرگان و ثقات مي‌باشند. اينك به نام برخي از بزرگان شيعه كه اين تاريخ را براي ولادت امام مطرح كرده‌اند اشاره مي‌كنيم:
مسعودي: اثباة الوصية، باب قيام صاحب الزمان و هو الخلف الزكي، ص 257 ،
كليني: اصول كافي،ج1، كتاب الحجة، باب مولد صاحب،ص514 ،
صدوق: كمال الدين و تمام النعمة، ج2،باب 41، ح4 ،
مفيد : ارشاد، باب 35، ذكر القائم و تاريخ مولده ، ص 672 ،
طوسي : الغيبة، فصل2، الكلام في ولادة صاحب الزمان (علیه السلام)، ص234 ح204 ،
مجلسي بحار الانوار ، ج51 ، ص 2
گفتني است كه در رابطه با تاريخ ولادت امام مهدي(علیه السلام) به ايام ديگري نيز اشاره شده است:
روز ولادت نيمه رمضان سال 255هـ.ق بوده است. مرحوم شيخ طوسي در كتاب الغيبة فصل2(الكلام في ولادت صاحب الزمان) در حديث 204، ولادت را از حكيمه خاتون به صورت كامل نقل مي‌كند و نيمه شعبان را روز ولادت مي‌گويد و در 206 حديث ولادت را از حكيمه خاتون به نقل از راوي، ديگر مي‌آورد كه در آن نيمه رمضان آمده است.
به نظر مي‌آيد در نقل روايت بين شعبان و رمضان خلط شده است و از جمله امام حسن عسكري(علیه السلام) كه خطاب به حكيمه خاتون فرمود: «يا عمة إجعلني افطارك عندي» گمان برده شده است كه ماه رمضان است. آنچه اين نظر را تقويت مي‌كند آن است كه : اتفاق بين علماي شيعه آن است كه روز ولادت، روز نيمه شعبان بوده است. به علاوه، اين نقل ، فقط تأييد يك روايت دارد كه در غيبت طوسي آمده و كس ديگري آن را نقل نكرده است، و خود شيخ طوسي هنگام بيان اين نقل مي‌گويد: عن حكيمة بمثل معني الحديث الاول (204) الا انه قال : قالت بعث الي ابو محمد (علیه السلام) ليلة النصف من شهر رمضان.
روز هشتم شعبان : مستند اين قول دو روايت است :
روايتي كه مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است . اين روايت هم اشكال سندي دارد و هم از نظر محتوي داراي اضطراب مي‌باشد و لذا مخدوش است. در فرازي از اين روايت به روز ميلاد امام زمان اشاره شده است كه ساعت ولادت او تا ساعت وفات پدر دو سال و نه ماه است، او در سپيده دم جمعه 8 شعبان، در سال دويست وپنجاه و هفت به دنيا مي‌آيد تا روز جمعه هشتم ربيع الاول سال 260 كه پدر او (امام حسن عسكري(علیه السلام)) از دنيا مي‌رود.(بحار، ج53، ح1، ص9).
بايد توجه داشت كه روش امامان بر اين نبوده كه تاريخ ولادت و شهادت امامان بعد از خود را چنين دقيق بازگو كنند. بعلاوه پنهاني بودن امر ولادت با تعيين تاريخ ولادت بدين صورت منافات دارد.
2- روايتي كه مرحوم صدوق در كمال از شخصي به نام غياث بن اسيد نقل مي‌كند. وي مي‌گويد خلف در روز جمعه به دنيا آمد. و بعد از معرفي نام مادر حضرت دوباره مي‌گويد: ميلاد او هشت شب گذشته از ماه شعبان بوده است. (كمال الدين، ج2، ب 41، ح12). مرحوم صدوق بعد از اين روايت، روايت ديگري را با همين سند نقل مي‌كند. در اين روايت (ح13) غياث بن اسيد به نقل از محمد بن عثمان به برخي از حوادث هنگام ولادت اشاره مي‌كند و سپس مي‌گويد: ميلاد امام روز جمعه بود.(و اشاره‌اي به تاريخ ولادت ندارد).
بايد توجه داشت امر ولادت مخفيانه بود و كسي از روز ولادت آگاهي نداشت. غياث كه فردي مجهول براي ماست نيز فقط ادعاي روز هشتم در اين روايت كرده است و هيچ مستندي براي كلام خود ذكر نمي‌كند. در حالي كه روايات نيمه شعبان از حكيمه خاتون نقل شده است و او زنيست كه هنگام ولادت حاضر بوده است. بنابراين خيلي طبيعي است كه ما روايت روز هشتم را رد كنيم.
البته مرحوم طبري نيز روز ولادت را هشتم شعبان ذكر كرده ولي هيچ دليلي براي كلام خود نگفته است. همچنين اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه در صورت پذيرش اين دو روايت، باز روايت نيمه شعبان با توجه به شهرت و كثرت و انتساب به حكيمه خاتون، بر روايت هشتم شعبان ترجيح دارد. و در نهايت، بر فرض قبول مستندات روز هشتم و پذيرش اين قول، روز ولادت حضرت مهدي(علیه السلام) مانند پيامبر و برخي امامان ديگر اختلافي خواهد بود و اين نافي ميلاد نيست.
روز هشتم ذي القعده نيز نه مستند روايي دارد و نه در كلام علما و بزرگان ما به آن اشاره شده است.
* سال ولادت
همان گونه كه بيان شد همه منابع و مآخذ شيعه سال 255 را سال ولادت بيان كرده‌اند از جمله اثبات الوصية، كافي، غيبة طوسي، ارشاد ،كمال الدين. اين قول علاوه بر آنكه معروف و مشهور است مستند به كلام حكيمه خاتون نيز مي‌باشد.
در مورد سال ولادت قول‌هاي ديگري نيز گفته شده است:
* ولادت در سال 252 بوده است. اين قول هيچ مستندي ندارد بلكه عده قليلي از شيعيان بعد از رحلت امام حسن عسكري (علیه السلام) ادعا كردند ولادت در سال 252 بوده است. اين قول با توجه به اينكه مستندي ندارد در برابر قول به ولادت 255 كه هم مشهور است و هم مستند روايي دارد، مردود است. بعلاوه كه الآن نيز هيچ كس اين قول را نپذيرفته است. البته ممكن است بگويد روايت يعقوب بن منقوش مي‌تواند مستند اين قول باشد. وي وقتي خدمت امام حسن عسكري (علیه السلام) رسيد و از وي در رابطه با صاحب الامر پرسيد حضرت فرمود: پرده(اتاق) را كنار بزن. يعقوب مي‌گويد: پرده را بالا زدم پسر بچه‌اي خارج شد كه سنش هشت يا ده سال بود.(كمال الدين ، ب38، ح2).
در پاسخ بايد گفت: اولاً عدد هشت يا ده به صورت مردد گفته شده است ثانياً اين رقم تخمين راوي است و ثالثاً ما روايتي داريم كه رشد جسماني ائمه سريع‌تر از ساير بچه‌ها بوده است. بنابراين، اين روايت نمي‌تواند مستند خوبي براي اين قول باشد.
* ولادت در سال 257 اتفاق افتاده است. اين تاريخ مستند به روايت مفضل بر عمر و كلام مرحوم طبري در دلائل الامامه است. روايت مفضل همان گونه كه بيان شد علاوه بر ضعف سند، اشكال محتوايي دارد. به علاوه كه با روش ائمه و با مخفي بودن امر ولادت سازگاري ندارد. كلام طبري نيز هيچ مستند و دليلي ندارد. بنابراين ، اين قول نيز با توجه به شهرت قول به 255 و مستند روايي آن مردود است.
*ولادت در سال 258 رخ داده است. اين روايت را ضوء بن علي عجلي به يك نفر ايراني بدون ذكر نام نسبت مي‌دهد. آن ايراني مي‌گويد به سامرا رفتم تا در خانه امام حسن عسكري(علیه السلام) به خدمتگزاري مشغول شوم . يك روز كه امام (حسن (علیه السلام) ) در بيروني بود بر وي وارد شدم و صداي حركتي را در خانه شنيدم. امام فرمود: در جاي خود باش و حركت نكن. كنيزي آمد و در نزد او چيزي سر پوشيده بود. سپس فرمود: داخل شو ، و سپس كنيز را صدا زد. او نيز بازگشت. بدو فرمود: از آنچه همراه توست پرده بردار. او پرده را از روي يك پسر بچه سفيد و زيبا رو برداشت. آنگاه فرمود: اين صاحب شماست. بعد به كنيز دستور داد او را ببرد. ضوء بن علي گويد : به آن مرد پارسي گفتم: كودك چند ساله بود؟ گفت دو ساله. عبدي گويد: به ضوء گفتم: اكنون چند ساله است؟ گفت : چهارده ساله. ابو علي و ابو عبدالله (دو روايت حديث) گويند: و در اين هنگام سال (279) او بيست و يك ساله است.(كافي، ج1، كتاب الحجة، ب مولد الصاحب، ج2).
روايت ديگري نيز از محمد بن علي بلال نقل شده است كه امام حسن عسكري (علیه السلام) درباره جانشين خود دوبار به من نامه داد، يك بار دو سال قبل از رحلتش (يعني سال 258) و بار دوم سه روز قبل از رحلتش (يعني سال 260).
بايد توجه داشت در روايت منسوب به ضوء تاريخ ولادت ذكر نشده است بلكه راوي (مردي پارسي) تخمين خود را مي‌گويد و از اين كه ديدار در چه سالي رخ داده سخن به ميان نيامده است.
در روايت ابن بلال نيز دليلي بر اين كه سال آگاهي دادن امام، همان سال ولادت باشد وجود ندارد.
بنابراين سال 258 نيز نمي‌تواند مورد قبول باشد.
* ولادت در سال 260هشت ماه بعد از رحلت پدر اتفاق افتاده است . اين قول منسوب به گروهي از شيعه است كه گويا مستند اين قول آن است كه كنيزي بعد از رحلت ، ادعاي باردار بودن را كرده است. لذا تقسيم ارث او تا زمان وضع حمل عقب افتاد. بعد از هشت ماه اما دوازدهم به دنيا آمد و پنهان شد. امام حسن عسكري (علیه السلام) دستور داده بود نام او را محمد بگذارند.
بايد توجه داشت استناد اين قول به هيچ عنوان قابل قبول نيست زيرا اولاً صقيل كه كنيز امام بود و ادعاي بارداري كرد براي مدت دو سال از سوي دولت تحت بازداشت و مراقبت بود و روشن شد كه باردار نيست، ثانياً روايات متعددي داريم كه امام حسن عسكري (علیه السلام) ولادت فرزند را به برخي خواص گفته بود و حتي عده‌اي موفق به ديدار حضرت مهدي (علیه السلام) در دوران حيات پدر شدند. مرحوم شيخ مفيد مي‌گويد: از اين فرقه در زمان ما (372) هيچ اثري نيست. سپس مي‌گويد: اين اعتقاد از كجا بدست آمده است؟ عقل كه راهي به اين گونه موضوعات (تاريخ ولادت) ندارد. سمع و نقل نيز مدرك مي‌خواهد كه اين قول مدركي ندارد. پس اين قول نيز مردود است. (الفصول المختاره، ص326). بعلاوه اين اعتقاد با عقيده شيعه كه زمين خالي از حجت نيست در تضاد است.
* ولادت امام زمان(علیه السلام) در سال 256 واقع شده است.مستند اين قول چهار روايت مي‌تواند باشد .
1- نامه امام حسن عسكري (علیه السلام) ، اين نامه هنگامي كه زبيري كشته شد از طرف امام حسن(علیه السلام) صادر شد« هذا جزاء من افتري علي الله في اوليائه، زعم انه يقتلني و ليس لي عقب، فكيف رأي قدرة الله». و ولد له ولد سماه «م.ح.م.د» سنة ست و خمسين و مائتين.
2- روايت علان: باسناده ان السيد (علیه السلام) ولد في سنة ستّ و خمسين و مائتين من الهجرة بعد مضي ابي الحسن بسنتين. (غيبة طوسي، ص245، ح212).
3- حديث محمد بن حسن الكرخي: قال سمعت ابا هارون- رجل من اصحابنا – يقول : رأيت صاحب الزمان و كان مولده يوم الجمعة سنة ستّ و خمسين و مائتين.(كمال الدين، ج2، ب41، ح9)
4- حديث غياث بن اسيد: و كان مولده لثمان ليال خلون من شعبان سنة ستّ و خمسين و مائتين.(كمال‌الدين، ج2، ب41، ح12).
اين روايت‌ها قابل توجيه مي‌تواند باشد.
اما نامه امام حسن (علیه السلام) ، با توجه به آن كه زبيري در سال 256 هـ.ق از دنيا رفت و امام در آن سال اين نامه را صادر كرد، لذا احتمال دارد راوي گمان كرده باشد ولادت نيز در همان سال اتفاق افتاده است و لذا گفته: ولد له ... مرحوم مجلسي به اين مطلب نيز اشاره كرده است(بحار، ج51، ح4).
اما روايت علان: اصل اين روايت در كتاب اثباة الوصية مسعودي مي‌باشد. متني كه از اين كتاب در اختيار ماست اين است: ان السيد (علیه السلام) ولد في سنة ستّ و خمسين و مائتين من الهجرة بعد مضي ابو الحسن(علیه السلام) بنحو سنتين.(اثباة الوصية، باب صاحب الزمان، ص275).
با توجه به اينكه امام هادي (علیه السلام) در رجب سال 254 هـ.ق از دنيا رفته است، اين عبارت احتمالات متعددي را مي‌تواند شامل شود مثلاً چون بين ولادت امام مهدي(علیه السلام) بيش از يكسال با رحلت امام هادي (علیه السلام) فاصله شده تعبير به «بنحو سنتين» كرده است. و در اين صورت متن روايت قابل پذيرش بوده و منطبق با روايات مربوط به 255 هـ.ق مي‌شود. البته در غيبة طوسي سال 256 آمده است و احتمال دارد تعبير «سنتين» باعث شده است كه خمس به ست تبديل شده باشد بهر حال با توجه به احتمالات متعدد، نمي ‌توان از اين روايت به عنوان يك مستند قوي در برابر روايات سال 255 استفاده كرد.
اما حديث كرخي: اين حديث در دو باب از كمال الدين آمده است. يكي در باب ميلاد و ديگري در باب «من شاهد/ ب 42/ ح1». در باب 42 راوي فقط به اصل ديدار اشاره كرده و سخني از سال ولادت به ميان نياورده است. مرحوم طوسي در غيبت نيز به اين حديث اشاره دارد. بنابر اين احتمال دارد تاريخ ولادت به حديث اضافه شده باشد. بعلاوه ابا هارون مجهول است و معلوم نيست مستند اين تاريخ (با توجه به ولادت پنهاني حضرت) چيست؟ و لذا اين روايت نمي‌تواند در برابر روايات مربوط به حكيمه خاتون قرار گيرد.
حديث غياث نيز نمي‌تواند قابل پذيرش باشد با توجه به اينكه هم خود او مجهول است و هم براي تاريخ ولادت استنادي ندارد.
آنچه ضعف اين تاريخ و قوت تاريخ 255هـ.ق را تأييد مي‌كند روايت ديگري است كه مسعودي در «اثبات‌الوصية» به نقل از خديجه، دختر امام جواد (علیه السلام) مي‌آورد: قام بامر الله جل و علا في يوم الجمعة لاحدي عشرة ليلة مضت من شهر ربيع‌الاول سنة ستّين مائتين سراً الا عن ثقاته و ثقات ابيه و له اربع سنين و سبعة اشهر.(اثباة الوصية، ب صاحب الزمان، ص286).

البته مرحوم صدوق در كمال‌الدين روايتي به نقل از عقيد ذكر كرده كه در آن تاريخ ولادت چنين آمده است: ليلة الجمعة غرة شهر رمضان سنة اربع و خمسين و مائتين من الهجرة، (ج2، ب43، ح25) ولي بايد توجه داشت كه اين روايت منفرد بوده و كسي ديگر نيز آن را نقل نكرده است. به علاوه گويا خود صدوق نيز اين را قبول نداشته است و لذا در باب « من شاهد» ذكر كرده است نه در باب ميلاد.
خلاصه آنكه: تاريخ‌هاي ديگر براي ولادت علاوه بر آنكه داراي ضعف و قابل توجيه مي‌باشند نمي‌توانند در برابر روايات نيمه شعبان سال 255 كه مشهور بين علماي گذشته بوده و مستند به قول حكيمه است قرار گيرد.
گفتني است اختلاف در تاريخ ولادت به علت مخفي بودن اصل ولادت و با توجه به فشارهاي سياسي دولت عباسي و اهتمام اهل بيت و ياران خاص به پنهان داشتن امر ولادت طبيعي و عادي به نظر مي‌آيد و بايد گفت كه اگر اختلافي در تاريخ ولادت نمي‌بود امري بسيار عجيب و معجزه‌آسا بود. و اين اختلاف مؤيد ادعاي شيعه است كه به علت دشمني حاكمان وقت و برنامه ريزي آنان براي كشتن امام دوازدهم ، ولادت آن بزرگوار به صورت مخفيانه صورت گرفت. در روايتي از امام صادق(علیه السلام) در تشبيه امام قائم(علیه السلام) با انبياي ديگر من جمله تشبيه ولادت امام زمان7 به حضرت موسي 7 نقل شده است: اما مولد موسي7 فإن فرعون لما وقف علي ان زوال ملكه علي يده، أمر باحضار الكهنة، فدلوه علي نسبه و إنه يكون من بني اسرائيل، و لم يزل يأمر اصحابه بشق بطون الحوامل من نساء بني اسرائيل حتي قتل في طلبه نيفا و عشرين الف مولود و تعذر عليه الوصول الي قتل موسي7 بحفظ الله تبارك و تعالي اياه. و كذلك بنو اميه و بنو العباس لما وقفوا علي ان زوال ملكهم و ملك الامراء و الجبارة منهم علي يد القائم منا، ناصبونا العداوة و وضعوا سيوفهم في قتل آل الرسول (صلّی الله علیه و آله) و ابارة نسله طمعاً منهم في الوصول الي قتل القائم و يأبي الله عزوجل ان يكشف امره لواحد من الظلمة الا ان يتم نوره و لو كره المشركون.(كمال الدين، ج2، ب33، ح51).
بر همين اساس امامان پيشين (علیهما السلام) به پنهاني بودن ولادت خبر دادند. در روايتي نقل شده است كه چون امام حسن مجتبي 7 با معاويه صلح كرد، عده‌اي بر او اشكال گرفتند. حضرت در پاسخ به آنها مطالبي فرمود از جمله به غيبت امام مهدي 7 اشاره كرد و فرمود: فإن الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج، ذلك التاسع من ولد اخي الحسين ابن سيدة الاماء يطيل الله عمره في غيبته (كمال الدين، ج1، ب29، ح2).
در پايان ذكر اين نكته مناسب است كه علاوه بر شيعه، عدة قابل توجهي از علماي اهل سنت به ولادت امام مهدي7 اعتراف كرده و حتي در مورد تاريخ ولادت ايشان سخن به ميان آورده‌اند. من جمله :
محمد بن يوسف گنجي شافعي (كفاية الطالب/ ص312).
علامه شمس الدين ابن خلكان شافعي(وفيات الاعيان/ ج4، ص176). او ولادت را نيمة شعبان 255 هـ.ق مي‌داند.
عبدالوهاب شعراني حنفي(اليواقيت و الجواهر/ ج2، ص127). او نيز ولادت را نيمة شعبان 255 هـ.ق بيان ميكند.
ابن وردي (به نقل از نور الابصار/ ص186). نزد وي نيز ولادت در سال 255 هـ.ق بوده است.
ابن حجر هتيمي مكي (صواعق المحرقه/ چاپ دوم/ ص124). او سن امام مهدي 7 را هنگام رحلت پدر 5 سال مي‌گويد.
و بسياري ديگر.
در كتاب «گزارش لحظه به لحظه از ميلاد نور» از علي اكبر مهدي‌پور تولد آن حضرت در شب نيمة شعبان 255 هـ را از 30 شيعي(ص55-62) و 20منبع سني (ص62-65) نقل شده است.
منبع مهمي كه به آن استناد شده حديث امام حسن عسكري7 است كه فضل بن شاذان آن را با سند صحيح از امام عسكري7 نقل كرده است(ص55).
https://ayandehroshan.ir/vdcfi0dyaw6d1.giw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما