جهاني شدن غربي با عنايت به نداشتن مباني ومعيارهاي مستحکم که بتواند محوريت انديشه ها وافکار انساني باشد تحير وسر درگمي موجود شکل گرفته در جامعه جهاني بستر مناسبي را براي رشد تفکرات وانديشه هاي مختلف به ارمغان مي آورد واز طرفي سردمداران اين تفکر برا ي حاکميت نگرش خود با مهدويت که از جديترين انديشه هاي که با مباني فکري ونظري مادي جهاني شدن غربي تعارض دارد به مقابله ايستاده است پس صاحبان آن سرا براي شکستن انسجام وخورد کردن جامعه مهدوي بااستفاده ازابزار فرقه گرايي به توسعه ونشر همت گماشتند واز طرفي مهدويت با داشتن مباني محکم خداگرايي وفطرت گراي برخودار از يک رهبريت بی پيرايه از هر خطا مي تواند با نور افشاني بشريت را از تونل وحشناک فرقه هاي انحرافي بيرون بکشد وبه بهشت سبز نجات برساند. پژوهش حاضر، با مقارنه جهاني شدن مهدوي وجهاني شدن غربي،و به بررسي رابطه انها نسبت به فرقه گراي پرداخته و با استدلال هاي لازم، برتري ارز شمندانه الگوي جهاني شدن مهدوي را براي نجات بشريت وحاکميت واحد، نمايان مي سازد.