من و فصلِ بیپناهیتو شبایِ بیقراریاز هجومِ عصر آهنمن و یک دلِ فراری تویی واژه رسیدنتویی مرزِ بینهایتتویی آرزوی این دلناجیِ شبایِ حسرتمنو تا سپیده بُردیمنو تا یه خوابِ شیرینکاش میشد نگام کنی بازآرزویِ صبحِ دیرینکاش میشد تو جمکرونتعمری من قرار بگیرمتو رو یک لحظه ببینمتو جنونِ عشق بمیرمعمرییه این دلِ خستهواسه عشق تو ...
آخ! چی بگم از این دل شکستهاز این غمی که تو دلم نشستهغم نداری، نمیدونی غم چیهنمیدونی دردی که دارم چیه!خنده، ولی خندههای دروغیگریه، ولی گریهها پشت پردهستتو زندگی راهی واسم نموندههر جا که میرم، میخورم به بنبستیه همزبون از کجا پیدا کنم؟سفرهی دل رو پیش کی واکنم؟آره، دیوونم، به خودم میخندمآره ...
جمعههایی که تو نیستی، تو دلم، انگاری آشوبِ روز محشرهیه جوری هوای غربت میگیرم، انگاری غروبِ روز محشرههمه چی رنگ بد خاکستری، همه چی رنگ شکستن میگیرهامیدای زندهی تو دل من، با غروب، دوباره از نو میمیرهکاش تو این آسمون بیانتها، دل من یه گوشه جا داده بشهپشت این ستارههای کاغذی، راس راسی ستارهای زاده بشهصورتش ...
آقاجون، سهم ما اینجا، جمعههایی خیلی دورهتو کنار ما نشستی، چه کنیم؛ چشم ما کورهعمرییه نامه نوشتیم، هی جواب رد گرفتیمگفتن اینجا جای ما نیست، اما خُب از رو نرفتیمآره، جرممون زیاده، دلامون خیلی سیاههخیلی وقته آرزومون، حسرت یه نیم نگاهههر کجا اسمتو گفتیم، دلامونو خوب شکستنپیش رومون هر چی در بود، همهی درارو بستنآخه ...
دلم میخواد داد بزنمیه عمرییه دیوونهتَمنشون به اون نشونی کهکفتر جَلد خونهتمدلم میخواد با گریههامخاک زمینو تَر کنمعشقتو فریاد بزنمدنیا رو باخبر کنمقیمت یک نگاهتونهر چی باشه، خریدمشقربون اون چِشا بِرَمکه من هنوز ندیدمشیه شب، هزار شب نمیشهاگر که با ما سر کنینما بَدا هم دوسِت داریمآقا به مام نظر کنیندقیقه...
یه گلم، توی یه گلدون اسیرمکاشکی بارون بباره روی تنممیدونم باید که منتظر باشماگه منتظر باشم، نمیشکنمیه گلم که بیتو، دستای خزونداره گلبرگامو پرپر میکنهبه خدا، داغ ندیدنت بازمداره چشمای منو تر میکنهاگه منتظر باشم، نمیشکنمیه نفر مییاد که تکیهگاهمهیه نفر که چشمای روشن اونباعث روشنی نگاهمهخیلیا میخوان ...
شب روی پنجره چادر میکشهنفس خونه دیگه درنمییآدهر چی فال گریهها رو میگیریمچیزی از تنهایی بهتر نمییادپشت پلکای همیشه بستهمونواسهی قشنگیا جا نداریمهمهی دنیا رو هم به ما بِدَنسهمی از ترانه اما نداریمتوی شبپرسهی کوچههای دورآخرش ماهِمونو گم میکنیمیکی فانوسی بده به دست...
جادههای ملتهب! زمینو زیر و رو کنینیه نفر تو راهه، رد پاشو جستوجو کنینتا کی این جادهها چِش به را برقصن تا بیای؟به اقاقیا تا کی وعده بدم فردا میای؟توی بیت بعد اشکم، باید از را برسیباید آخر سیاهیای یلدا برسیآره، تو گم نشدی! غایب واقعی منمعمرییه کنار انتظار تو جون میکَنَمبیا ما گمشدهها رو عاشقونه زنده کنآخر قشنگ ...
عابرم، شکسته از غمتوی کوچههای خستهلحظه لحظه بیقراریبال پروازمو بستهبیتو، شعرم، شعر غربتبیتو، شعرم، شعر غمهاسبیتو قسمتم همیشهیه دلِ عاشقِ تنهاسکاشکی از سفر بیاییگل سرخ بیخزونم!تو بگو که تا کی آخرچش به راه تو بمونم؟دیگه از تنهایی خسته استدل بیقرارِ تنهامتو تموم آرزومیتو رو میخوام، تو رو میخوامبی...
ماه میخواد تا جون داره به انتظارت بشینهتا شاید ببیندت یه شب، کنارت بشینهآسمون دلش میخواد کبوتر حرم بشهمث پیچکای عاشق رو دیوارت بشینهچی میشد چشمای من، جادهی زیر پات باشهگاهی با تو راه بیاد، گاهی کنارت بشینهتو کجایی که تموم ابرا از خدا میخواناشکاشون رو شونهی پر از بهارت بشینههمه سنگا دوس دارن که پارههای دلشونزیر ...
خسته شدم بس که نگاهت رو باتسبیح بیبی استخاره کردمبس که لب غصهی حوض مغرببغضامو هر شب پاره پاره کردمبابا میگه کوچهی بنبست مااز عشق تو یه عالمه شهید دادیه شب تو خوابِ خادمای مسجدیه خانومی ظهورتو نوید دادمن که دیگه هیچی نموند از دلمبس که امیدام همه ناامید شدهی کوچهها رو آب و جارو زدیمهی چِشِ تاق نصرتا سفید شدهرچی که ...
والّا معصیت داره، از ستاره ترسیدنتو مرام مردی نیس، خواب ماه وُ دزدیدننصف این روزا تاره، نصف این شبا روشنآیههای سرگردون، هی بهونه میگیرنقصه از غم و درده، یک پلان و یک پردهچشمههای خشکیده، چشمهای پف کردهزخم این شبای سرد، تازه تازه میمونهآسمون قسم خورده، از شما چه پنهونهاین زمینیا آقا! کلی ادعا دارناسمشه مسلمونن، اسمشه هوادارندست ...
بیا و از سحر بگواین شبا مهتاب ندارهبرای دیدنت، چشامیه عمره که خواب ندارهستارههای آسمونرو میشمُرَم، دونه دونهشاید یکیشون از چشامراز دلم رو بخونهستارهها خوب میدوننراز دل سپیده رواز توی چشما میخونننگفته رو، ندیده روباید یکی بیاد و بازدلیل روشنی بشهکسی که مثل هیچکی، نیسنه رستمه، نه آرشهباید یکی بیاد و بازپنجرهها ...
بگو کدوم ستارهای سر زده از چشای تو؟کجای بغض آسمون گم شده رد پای تو؟این همه جمعه و غروب، این همه سقف و پنجرهدنبال تو یه شاعر دیوونه تا کجا بره؟حق نداره سر بذاره به دشت و کوهای کبود؟سراغتو بگیره از بنفشههای سُرمه سود؟حق نداره که پشت پا به رسم دنیا بزنه؟دنبال بوی پیرهنت، خیمه به صحرا بزنه؟در به در تواَن همه با گریههای زیر لبکفترای اهل ...
باز عمو نوروز اومدهدوباره باز عید اومدهشکوفهها هزار هزارسیبای سرخ تو سبدههوا بَده، هوا بَدهبیتو هوا خوب نمیشههر روزمون بهار باشهزمستونه باز همیشهسفرههای هفت سینمونعطر شما رو کم دارهتا وقتی که شما نیاینغروب جمعه غم دارهبرای ما که عاشقیمبهار، گل روی شماستتا وقتی که شما نیاینتموم عیدامون عزاستسبزههامون زردِ چرا؟نقشه...
میرم از باغچهی رؤیا گل نرگس بچینمتا تو خوابم پا بذاری وُ کنارت بشینمای تب رسیدنت، دلیل پیچ و تاب منعطر باغ پیرهنت، پیچیده توی خواب مندل من میخواد با تو پر بزنه، چیکار کنه؟اون بالا طرح کبوتر بزنه، چیکار کنه؟چی میشه به خواب من، پا بذاره خیال تونمیشه به آسمون من، ببخشی بالتوسر کوچه میمونم منتظر قرار توشبامو ...
نمیتونم برم از این قصه، عزیزم، چه کنم؟اگه نشم بارون غم، اگه نریزم، چه کنم؟نمیتونم برم از این قصه که سر سپردنهصد دفه جون گرفتن وُ آخر قصه مُردنهنمیشه به خیال تو موند وُ غزل غزل نمردبا غم تو قدم زد و گذشت و لااقل نمرداز تو نوشتنای من، حدیث بد نویسییهرفتی و قصهها هَمَش «او نیومد» نویسییهپشت قلم شکسته...
تو همون میکدهای که عاقلا برات هلاکنصد تا دل، صد تا کبوتر، زیر پاهای تو خاکَنتو همون معبد عشقی که بلند و پر غُرورهمعبدی که بیپرستش، خالی از چراغ و نورهتو بلند هر صدایی رو نُتای گیج و خستهروی پلک انتظار و رو پُلای تن شکستهمن به زندگی حریصم، کمکم کن که بمیرمای حریق چتر خورشید، من تو شبمرگی اسیرمچشم شیشهایمو واکن، تو که منشور ...
یه روزی از همین روزا، یکی باید طلوع کنهغروب تلخ رفتنو یکی باید شروع کنهقصهی عشق و زندگی که اوج خواهش منهتشنهی از تو خوندنه، حریصِ با تو رفتنهاز تو شکوفه میزنه روح کویر بیکسیخنده میشینه رو لب نرگسای دلواپسیمسافر قصهی ما یه عمریه منتظرهیه عمریه با دل خون، چشمای خیسش به درهتو کوچه باغ خیس شب، بوی خوش رها شدننفس می...